پرش به محتوا

ابوهریره: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۹۵ بایت اضافه‌شده ،  سه‌شنبهٔ ‏۱۳:۰۸
ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''ابوهریره'''، یکی از مشهورترین صحابه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است که شخصیت و روایات او همواره مورد بحث و بررسی بوده است. نام اصلی او عبدالله یا عبدالرحمن بن عامر (یا صخر) دوسی بود و در سال 59 هجری قمری درگذشت.
{{جعبه اطلاعات شخص
== زندگینامه==
| عنوان = ابوهریره
در منابع اسلامی، اختلافات زیادی در مورد نام و نسب ابوهریره وجود دارد، به طوری که گفته شده هیچ صحابه دیگری به اندازه او در این زمینه اختلاف نظر وجود ندارد. نام‌های دوران جاهلی او عبدشمس و عبدغنم و نام‌های دوران اسلامی او عبدالله و عبدالرحمن بود<ref>قَدِ اخْتُلِفَ فِي اسْمِهِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَالْإِسْلَامِ، وَاسْمِ أَبِيهِ عَلَى أقوال متعددة، وقد بَسَطْنَا أَكْثَرَهَا فِي كِتَابِنَا التَّكْمِيلِ، وَقَدْ بَسَطَ ذلك ابْنُ عَسَاكِرَ فِي تَارِيخِهِ، وَالْأَشْهُرُ أَنَّ اسْمَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ صَخْرٍ وَهُوَ مِنَ الْأَزْدِ، ثُمَّ مِنْ دَوْسٍ. وَيُقَالُ: كَانَ اسْمُهُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ عَبْدَ شَمْسٍ، وَقِيلَ عَبْدَ نِهْمٍ، وَقِيلَ عَبْدَ غَنْمٍ، وَيُكَنَّى بِأَبِي الْأُسُودِ، فَسَمَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَبْدَ اللَّهِ، البدايه والنهايه - جلد : 8  صفحه : 103</ref>.
| تصویر =
| اندازه تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام کامل =عبدالله یا عبدالرحمن بن عامر (یا صخر) دوسی
| سرشناسی =صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله
| تولد =۲۰ سال قبل از هجرت
| وفات = ۵۹ هجری
| استادان =کعب الاحبار
| شاگردان =تعداد زیاد زا تابعین
| تالیفات =
| تحصیلات =
| مذهب = اهل سنت
| زمینه فعالیت =
| علت شهرت =
| خویشان سرشناس =
| نحوه درگذشت =
| محل دفن =
| وبگاه =
}}


ابوهریره از قبیله "دوس" یکی از شاخه‌های قبیله بزرگ "ازد" در یمن بود. با توجه به سن او در هنگام مرگ، تخمین زده می‌شود که حدود 20 سال قبل از هجرت به دنیا آمده باشد.
'''ابوهریره'''، یکی از مشهورترین صحابه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است که شخصیت و روایات او همواره مورد بحث و بررسی بوده است. نام اصلی او عبدالله یا عبدالرحمن بن عامر (یا صخر) دوسی بود و در سال ۵۹ هجری قمری درگذشت.


در سال 7 هجری قمری (628 میلادی) به همراه هیئتی از یمن به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله رسید و اسلام آورد<ref>أَنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ قَدِمَ الْمَدِينَةَ فِي نَفَرٍ مِنْ قَوْمِهِ وَافِدِينَ وَقَدْ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - إِلَى خَيْبَرَ وَاسْتُخْلِفَ عَلَى الْمَدِينَةِ رَجُلا مِنْ بَنِي غِفَارَ يُقَالُ لَهُ سِبَاعُ بْنُ عُرْفُطَةَ. الطبقات الكبرى - جلد : 4  صفحه : 244</ref>. در زمان ورود به مدینه، به دلیل فقر شدید، در زمره فقیرترین صحابه قرار داشت<ref>وَكَانَ يَلْزَمُهُ(النبی صلی الله علیه وآله) عَلَى شِبَعِ بَطْنِهِ. البدايه والنهايه - جلد : 8  صفحه : 104</ref>. در بسیاری از منابع، ابوهریره را در زمرۀ «اصحاب صفّه» و کسانی که تکدی گری می کردند<ref>عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّهُ وَجَدَ عُمَرَ فَقَالَ أَقْرِينِي فَظَنَّ أَنَّهُ مِنَ الْقِرَاءَةِ فَأَخَذَ يُقْرِئُهُ الْقُرْآنَ وَلَمْ يُطْعِمْهُ قَالَ وَإِنَّمَا أَرَدْتُ مِنْهُ الطَّعَامَ قَوْلُهُ كَيْ يَنْقَلِبَ بِي أَيْ يَرْجِعَ بِي إِلَى مَنْزِلِهِ. فتح الباري، العسقلاني، ابن حجر، جلد : 7  صفحه : 76</ref><ref>حدیث شیخ المضریه ابوهریره، ص۴۹، مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۵.</ref>، شمرده‌اند.
== زندگی‌نامه ==
در منابع اسلامی، اختلافات زیادی در مورد نام و نسب ابوهریره وجود دارد، به طوری که گفته شده هیچ صحابه دیگری به اندازه او در این زمینه اختلاف نظر وجود ندارد. نام‌های دوران جاهلی او عبدشمس و عبدغنم و نام‌های دوران اسلامی او عبدالله و عبدالرحمن بود.<ref>قَدِ اخْتُلِفَ فِی اسْمِهِ فِی الْجَاهِلِیَّةِ وَالْإِسْلَامِ، وَاسْمِ أَبِیهِ عَلَی أقوال متعددة، وقد بَسَطْنَا أَکْثَرَهَا فِی کِتَابِنَا التَّکْمِیلِ، وَقَدْ بَسَطَ ذلک ابْنُ عَسَاکِرَ فِی تَارِیخِهِ، وَالْأَشْهُرُ أَنَّ اسْمَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ صَخْرٍ وَهُوَ مِنَ الْأَزْدِ، ثُمَّ مِنْ دَوْسٍ. وَیُقَالُ: کَانَ اسْمُهُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ عَبْدَ شَمْسٍ، وَقِیلَ عَبْدَ نِهْمٍ، وَقِیلَ عَبْدَ غَنْمٍ، وَیُکَنَّی بِأَبِی الْأُسُودِ، فَسَمَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَبْدَ اللَّهِ، البدایه والنهایه - جلد: 8 صفحه: 103</ref>


در مورد حضور او در جنگ خیبر، روایات مختلفی وجود دارد<ref>الطبقات الكبرى - جلد : 4  صفحه : 244</ref>. از حضور ابوهریره در غزوۀ ‌مؤته سخن رفته است، اگرچه در این غزوه، نام او را در شمار گریختگان آورده‌اند.
ابوهریره از قبیله «دوس» یکی از شاخه‌های قبیله بزرگ «ازد» در یمن بود. با توجه به سن او در هنگام مرگ، تخمین زده می‌شود که حدود ۲۰ سال قبل از هجرت به دنیا آمده باشد.


در سال پایانی عمر پیامبر صلی الله علیه وآله به همراه علاء بن حضرمی به بحرین فرستاده شد<ref>وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - بَعَثَ أَبَا هُرَيْرَةَ مَعَ الْعَلاءِ بْنِ الْحَضْرَمِيِّ وَأَوْصَاهُ بِهِ خَيْرًا. الطبقات الكبرى - جلد : 1  صفحه : 202</ref>. پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه وآله، ابوبکر مجدداً او را به بحرین فرستاد<ref>تاريخ الطبري جلد : 3  صفحه : 304</ref>.
در سال ۷ هجری قمری (۶۲۸ میلادی) به همراه هیئتی از یمن به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله رسید و اسلام آورد.<ref>أَنَّ أَبَا هُرَیْرَةَ قَدِمَ الْمَدِینَةَ فِی نَفَرٍ مِنْ قَوْمِهِ وَافِدِینَ وَقَدْ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - إِلَی خَیْبَرَ وَاسْتُخْلِفَ عَلَی الْمَدِینَةِ رَجُلا مِنْ بَنِی غِفَارَ یُقَالُ لَهُ سِبَاعُ بْنُ عُرْفُطَةَ. الطبقات الکبری - جلد: 4 صفحه: 244</ref> در زمان ورود به مدینه، به دلیل فقر شدید، در زمره فقیرترین صحابه قرار داشت.<ref>وَکَانَ یَلْزَمُهُ (النبی صلی الله علیه وآله) عَلَی شِبَعِ بَطْنِهِ. البدایه والنهایه - جلد: 8 صفحه: 104</ref> در بسیاری از منابع، ابوهریره را در زمرهٔ «اصحاب صفّه» و کسانی که تکدی گری می‌کردند،<ref>عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّهُ وَجَدَ عُمَرَ فَقَالَ أَقْرِینِی فَظَنَّ أَنَّهُ مِنَ الْقِرَاءَةِ فَأَخَذَ یُقْرِئُهُ الْقُرْآنَ وَلَمْ یُطْعِمْهُ قَالَ وَإِنَّمَا أَرَدْتُ مِنْهُ الطَّعَامَ قَوْلُهُ کَیْ یَنْقَلِبَ بِی أَیْ یَرْجِعَ بِی إِلَی مَنْزِلِهِ. فتح الباری، العسقلانی، ابن حجر، جلد: 7 صفحه: 76</ref><ref>حدیث شیخ المضریه ابوهریره، ص۴۹، مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۵.</ref> شمرده‌اند.


در زمان خلافت عمر، به عنوان والی یا قاضی بحرین منصوب شد. به جهت گردآوری مال بسیار، از سوی خلیفه عمر مورد عتاب و سوء ظن قرار گرفت<ref>عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: اسْتَعْمَلَنِي عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ عَلَى الْبَحْرَيْنِ، فَاجْتَمَعَ لِي اثْنَا عَشَرَ أَلْفًا فَلَمَّا قَدِمْتُ عَلَيْهِ قَالَ: يَا عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّ الْمُسْلِمِينَ، أَوْ قَالَ: وَعَدُوَّ كِتَابِهِ، سَرَقْتَ مَالَ اللَّهِ؟ قَالَ: قلت:لَسْتُ بِعَدُوٍّ لِلَّهِ، وَلا لِلْمُسْلِمِينَ، أَوْ قَالَ: وَلا كِتَابِهِ، وَلَكِنِّي عَدُوُّ مَنْ عَادَاهُمَا، وَلَكِنْ خَيْلٌ تَنَاتَجَتْ وَسِهَامٌ اجْتَمَعَتْ، قَالَ: فَأَخَذَ مِنِّي اثْنَا عَشَرَ أَلْفًا فَلَمَّا صَلَّيْتُ الْغَدَاةَ قُلْتُ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِعُمَرَ. أنساب الأشراف، البلاذري، جلد : 10  صفحه : 367</ref> و به مدینه فراخوانده شد ومقداری از اموالش ضبط شد<ref>ثم إن عمر ولى قدامة بن مظعون الجمحي جباية البحرين وولى أبا هريرة الاحداث والصلاة، ثم عزل قدامة وحده على شرب الخمر، وولى أبا هريرة الصلاة والاحداث، ثم عزله وقاسمه ماله، ثم ولى عثمان بن أبي العاصي البحرين وعمان. فتوح البلدان، البلاذري، جلد : 1  صفحه : 100</ref>.
در مورد حضور او در جنگ خیبر، روایات مختلفی وجود دارد.<ref>الطبقات الکبری - جلد: 4 صفحه: 244</ref> از حضور ابوهریره در غزوهٔ مؤته سخن رفته است، اگرچه در این غزوه، نام او را در شمار گریختگان آورده‌اند.


در برخی منابع، افزون بر بحرین، از ولایت او بر «عمان» و «یمامه» نیز سخن رفته است. در مورد حضور او در فتح برخی مناطق ایران نیز روایات مختلفی وجود دارد<ref>وأخذ الراية أخوه سلمان فخرج بالناس ومعه أبو هريرة الدوسيّ فسلكوا على جيلان إلى جرجان. تاريخ ابن خلدون جلد : 2  صفحه : 562</ref>.
در سال پایانی عمر پیامبر صلی الله علیه وآله به همراه علاء بن حضرمی به بحرین فرستاده شد.<ref>وَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - بَعَثَ أَبَا هُرَیْرَةَ مَعَ الْعَلاءِ بْنِ الْحَضْرَمِیِّ وَأَوْصَاهُ بِهِ خَیْرًا. الطبقات الکبری - جلد: 1 صفحه: 202</ref> پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه وآله، ابوبکر مجدداً او را به بحرین فرستاد.<ref>تاریخ الطبری جلد: 3 صفحه: 304</ref>


در زمان خلافت عثمان، از هواداران او بود. او به خاندان ابوالعاص و امویان علاقه‌مند شد و به آن‌ها نزدیک گردید. در جریان محاصره خانه عثمان، او از جمله حامیان خلیفه بود و در خانه‌اش حضور داشت. وی با حمایت از عثمان، حملات مخالفین را دفع می‌کرد<ref>وكان معه في الدار مئة رجل ينصرونه منهم عبد الله بن الزبير ، ومروان بن الحكم ، والحسن بن علي ، و عبد الله بن سلام ، وأبو هريرة ...،ثم دخل عليه أبو هريرة متقلدا سيفه ، فقال : طاب الضراب يا أمير المؤمنين ، قد قتلوا منا رجلا ، وقد ألهبوا النار ، فقال عثمان : عزمت عليك يا أبا هريرة إلا ألقيت سيفك ، قال أبو هريرة : فألقيته فلا أدري من أخذه . الإمامة والسياسة - الدِّينَوري، ابن قتيبة جلد : 1  صفحه : 58</ref>. همین موضع‌گیری او نسبت به عثمان باعث شد که پس از مرگش، فرزندان عثمان در مراسم تشییع جنازه وی با احترام خاصی شرکت کنند و معاویه نیز از بازماندگانش حمایت کند<ref>قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنِي عَمْرُو بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَنْبَسَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بن عثمان بن عفان قَالَ: لَمَّا مَاتَ أَبُو هُرَيْرَةَ كَانَ وَلَدُ عُثْمَانَ يَحْمِلُونَ سَرِيرَهُ حَتَّى بَلَغُوا الْبَقِيعَ حِفْظًا بما كان من رأيه في عُثْمَانَ. الطبقات الكبرى - ابن سعد كاتب الواقدي، جلد : 4  صفحه : 254</ref>.
در زمان خلافت عمر، به عنوان والی یا قاضی بحرین منصوب شد. به جهت گردآوری مال بسیار، از سوی خلیفه عمر مورد عتاب و سوء ظن قرار گرفت<ref>عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: اسْتَعْمَلَنِی عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ عَلَی الْبَحْرَیْنِ، فَاجْتَمَعَ لِی اثْنَا عَشَرَ أَلْفًا فَلَمَّا قَدِمْتُ عَلَیْهِ قَالَ: یَا عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّ الْمُسْلِمِینَ، أَوْ قَالَ: وَعَدُوَّ کِتَابِهِ، سَرَقْتَ مَالَ اللَّهِ؟ قَالَ: قلت:لَسْتُ بِعَدُوٍّ لِلَّهِ، وَلا لِلْمُسْلِمِینَ، أَوْ قَالَ: وَلا کِتَابِهِ، وَلَکِنِّی عَدُوُّ مَنْ عَادَاهُمَا، وَلَکِنْ خَیْلٌ تَنَاتَجَتْ وَسِهَامٌ اجْتَمَعَتْ، قَالَ: فَأَخَذَ مِنِّی اثْنَا عَشَرَ أَلْفًا فَلَمَّا صَلَّیْتُ الْغَدَاةَ قُلْتُ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِعُمَرَ. أنساب الأشراف، البلاذری، جلد: 10 صفحه: 367</ref> و به مدینه فراخوانده شد ومقداری از اموالش ضبط شد.<ref>ثم إن عمر ولی قدامة بن مظعون الجمحی جبایة البحرین وولی أبا هریرة الاحداث والصلاة، ثم عزل قدامة وحده علی شرب الخمر، وولی أبا هریرة الصلاة والاحداث، ثم عزله وقاسمه ماله، ثم ولی عثمان بن أبی العاصی البحرین وعمان. فتوح البلدان، البلاذری، جلد: 1 صفحه: 100</ref>
 
در برخی منابع، افزون بر بحرین، از ولایت او بر «عمان» و «یمامه» نیز سخن رفته است. در مورد حضور او در فتح برخی مناطق ایران نیز روایات مختلفی وجود دارد.<ref>وأخذ الرایة أخوه سلمان فخرج بالناس ومعه أبو هریرة الدوسیّ فسلکوا علی جیلان إلی جرجان. تاریخ ابن خلدون جلد: 2 صفحه: 562</ref>
 
در زمان خلافت عثمان، از هواداران او بود. او به خاندان ابوالعاص و امویان علاقه‌مند شد و به آن‌ها نزدیک گردید. در جریان محاصره خانه عثمان، او از جمله حامیان خلیفه بود و در خانه‌اش حضور داشت. وی با حمایت از عثمان، حملات مخالفین را دفع می‌کرد.<ref>وکان معه فی الدار مئة رجل ینصرونه منهم عبدالله بن الزبیر، ومروان بن الحکم، والحسن بن علی، و عبدالله بن سلام، وأبو هریرة …، ثم دخل علیه أبو هریرة متقلدا سیفه، فقال: طاب الضراب یا أمیر المؤمنین، قد قتلوا منا رجلا، وقد ألهبوا النار، فقال عثمان: عزمت علیک یا أبا هریرة إلا ألقیت سیفک، قال أبو هریرة: فألقیته فلا أدری من أخذه. الإمامة والسیاسة - الدِّینَوری، ابن قتیبة جلد: 1 صفحه: 58</ref> همین موضع‌گیری او نسبت به عثمان باعث شد که پس از مرگش، فرزندان عثمان در مراسم تشییع جنازه وی با احترام خاصی شرکت کنند و معاویه نیز از بازماندگانش حمایت کند.<ref>قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَنْبَسَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بن عثمان بن عفان قَالَ: لَمَّا مَاتَ أَبُو هُرَیْرَةَ کَانَ وَلَدُ عُثْمَانَ یَحْمِلُونَ سَرِیرَهُ حَتَّی بَلَغُوا الْبَقِیعَ حِفْظًا بما کان من رأیه فی عُثْمَانَ. الطبقات الکبری - ابن سعد کاتب الواقدی، جلد: 4 صفحه: 254</ref>


در جنگ صفین، روایاتی از او در مذمت معاویه و همچنین در حمایت از او نقل شده است. گفته شده که پس ازآنکه بُسر بن ابی ارطاه به دستور معاویه به مدینه آمد، به هنگام رفتن به سوی مکه، ابوهریره را بر مدینه گماشت.
در جنگ صفین، روایاتی از او در مذمت معاویه و همچنین در حمایت از او نقل شده است. گفته شده که پس ازآنکه بُسر بن ابی ارطاه به دستور معاویه به مدینه آمد، به هنگام رفتن به سوی مکه، ابوهریره را بر مدینه گماشت.


در زمان خلافت معاویه<ref>أن معاوية وضع قوما من الصحابة و قوما من التابعين على رواية أخبار قبيحة في على عليه السّلام تقتضي الطعن فيه و البراءة منه، و جعل لهم على ذلك جعلا يرغب في مثله فاختلقوا ما أرضاه، منهم أبو هريرة و عمرو بن العاص و المغيرة- بن شعبة. الغارات - ط الحديثة، الثقفي الکوفي، ابراهیم، جلد : 2  صفحه : 659</ref>، از یاران نزدیک مروان بن حکم، حاکم مدینه، بود. در موسم حج و در غیاب مروان، به عنوان جانشین او منصوب می‌شد<ref>قَالَ: أَخْبَرَنَا يَحْيَى بْنُ عَبَّادٍ قَالَ: حَدَّثَنَا فُلَيْحُ بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْحَارِثِ قَالَ: كَانَ مَرْوَانُ يَسْتَخْلِفُ أَبَا هُرَيْرَةَ إِذَا حج أو غاب. الطبقات الكبرى -ابن سعد كاتب الواقدي، جلد : 4  صفحه : 250</ref>. گفته شده که در زمره قاضیان بنی امیه در مدینه بوده است. به هنگام شهادت امام حسن علیه السلام در ۵۰ قمری، ابوهریره در زمرۀ کسانی بود که از دفن آن حضرت در کنار مرقد پیامبر صلی الله علیه وآله، با استناد به حدیثی از حضرت رسول  صلی الله علیه وآله، پشتیبانی کرد<ref>وروى المدائني عن يحيى بن زكريا، عن هشام بن عروة، قال: قال الحسن عند وفاته: ادفنوني عند قبر رسول الله صلى الله عليه وآله إلا أن تخافوا أن يكون في ذلك شر. فلما أرادوا دفنه قال مروان بن الحكم: لا يدفن عثمان في حش كوكب ويدفن الحسن هاهنا!!! فاجتمع بنو هاشم وبنو أمية، وأعان هؤلاء قوم وهؤلاء هوم وجاءوا بالسلاح!!! فقال أبو هريرة: أتمنع الحسن أن يدفن في هذا الموضع؟ وقد سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول: الحسن والحسين سيدا شباب أهل الجنة. أنساب الأشراف، البلاذري، جلد : 3  صفحه : 61</ref>.
در زمان خلافت معاویه،<ref>أن معاویة وضع قوما من الصحابة و قوما من التابعین علی روایة أخبار قبیحة فی علی علیه السّلام تقتضی الطعن فیه و البراءة منه، و جعل لهم علی ذلک جعلا یرغب فی مثله فاختلقوا ما أرضاه، منهم أبو هریرة و عمرو بن العاص و المغیرة- بن شعبة. الغارات - ط الحدیثة، الثقفی الکوفی، ابراهیم، جلد: 2 صفحه: 659</ref> از یاران نزدیک مروان بن حکم، حاکم مدینه، بود. در موسم حج و در غیاب مروان، به عنوان جانشین او منصوب می‌شد.<ref>قَالَ: أَخْبَرَنَا یَحْیَی بْنُ عَبَّادٍ قَالَ: حَدَّثَنَا فُلَیْحُ بْنُ سُلَیْمَانَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْحَارِثِ قَالَ: کَانَ مَرْوَانُ یَسْتَخْلِفُ أَبَا هُرَیْرَةَ إِذَا حج أو غاب. الطبقات الکبری -ابن سعد کاتب الواقدی، جلد: 4 صفحه: 250</ref> گفته شده که در زمره قاضیان بنی امیه در مدینه بوده است. به هنگام شهادت امام حسن علیه السلام در ۵۰ قمری، ابوهریره در زمرهٔ کسانی بود که از دفن آن حضرت در کنار مرقد پیامبر صلی الله علیه وآله، با استناد به حدیثی از حضرت رسول صلی الله علیه وآله، پشتیبانی کرد.<ref>وروی المدائنی عن یحیی بن زکریا، عن هشام بن عروة، قال: قال الحسن عند وفاته: ادفنونی عند قبر رسول‌الله صلی الله علیه وآله إلا أن تخافوا أن یکون فی ذلک شر. فلما أرادوا دفنه قال مروان بن الحکم: لا یدفن عثمان فی حش کوکب ویدفن الحسن هاهنا!!! فاجتمع بنو هاشم وبنو أمیة، وأعان هؤلاء قوم وهؤلاء هوم وجاءوا بالسلاح!!! فقال أبو هریرة: أتمنع الحسن أن یدفن فی هذا الموضع؟ وقد سمعت رسول‌الله صلی الله علیه وآله یقول: الحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنة. أنساب الأشراف، البلاذری، جلد: 3 صفحه: 61</ref>


وفات: قول مشهور در مورد وفات او، سال 59 هجری قمری است. برخی منابع، سال‌های 57 و 58 هجری قمری را نیز ذکر کرده‌اند. گفته شده که قبر ابوهریره در طبریه شام است<ref>قَالَ خَلِيفَةُ بْنُ خَيَّاطٍ: تُوُفِّيَ أَبُو هُرَيْرَةَ سَنَةَ سَبْعٍ وَخَمْسِينَ. وَقَالَ الْهَيْثَمُ بْنُ عَدِيٍّ: تُوُفِّيَ أَبُو هُرَيْرَةَ سَنَةَ ثَمَانٍ وَخَمْسِينَ: وَقَالَ الْوَاقِدِيُّ: تُوُفِّيَ سَنَةَ تِسْعٍ وَخَمْسِينَ، وَهُوَ ابْنُ ثَمَانٍ وَسَبْعِينَ، وَكَذَلِكَ قَالَ ابْنُ نُمَيْرٍ: إِنَّهُ تُوُفِّيَ سَنَةَ تِسْعٍ وَخَمْسِينَ وَقَالَ غَيْرُهُ: مَاتَ بِالْعَقِيقِ وَصَلَّى عَلَيْهِ الْوَلِيدُ بْنُ عُقْبَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ، وَكَانَ أَمِيرًا يَوْمَئِذٍ عَلَى الْمَدِينَةِ وَمَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ مَعْزُولٌ. الاستيعاب في معرفه الاصحاب، جلد : 4  صفحه : 1772</ref>.
وفات: قول مشهور در مورد وفات او، سال ۵۹ هجری قمری است. برخی منابع، سال‌های ۵۷ و ۵۸ هجری قمری را نیز ذکر کرده‌اند. گفته شده که قبر ابوهریره در طبریه شام است.<ref>قَالَ خَلِیفَةُ بْنُ خَیَّاطٍ: تُوُفِّیَ أَبُو هُرَیْرَةَ سَنَةَ سَبْعٍ وَخَمْسِینَ. وَقَالَ الْهَیْثَمُ بْنُ عَدِیٍّ: تُوُفِّیَ أَبُو هُرَیْرَةَ سَنَةَ ثَمَانٍ وَخَمْسِینَ: وَقَالَ الْوَاقِدِیُّ: تُوُفِّیَ سَنَةَ تِسْعٍ وَخَمْسِینَ، وَهُوَ ابْنُ ثَمَانٍ وَسَبْعِینَ، وَکَذَلِکَ قَالَ ابْنُ نُمَیْرٍ: إِنَّهُ تُوُفِّیَ سَنَةَ تِسْعٍ وَخَمْسِینَ وَقَالَ غَیْرُهُ: مَاتَ بِالْعَقِیقِ وَصَلَّی عَلَیْهِ الْوَلِیدُ بْنُ عُقْبَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ، وَکَانَ أَمِیرًا یَوْمَئِذٍ عَلَی الْمَدِینَةِ وَمَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ مَعْزُولٌ. الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، جلد: 4 صفحه: 1772</ref>
===ابوهریره و حدیث:===
ابوهریره به دلیل نقل روایات فراوان از پیامبر صلی الله علیه وآله مشهور است. این کثرت روایات، در همان دهه‌های نخستین اسلام، حساسیت‌هایی را برانگیخت. احادیث ابوهریره، ‌از حیث موضوع بسیار متنوع بوده، مسائلی از عقاید وفقه گرفته تا سیره و ملاحم و حتی طب را دربرمی‌گیرد<ref>مُسْنَدُهُ: خَمْسَةُ آلاَفٍ وَثَلاَثُ مائَةٍ وَأَرْبَعَةٌ وَسَبْعُوْنَ حَدِيْثاً. المُتَّفَقُ فِي البُخَارِيِّ وَمُسْلِمٍ مِنْهَا: ثَلاَثُ مائَةٍ وَسِتَّةٌ وَعِشْرُوْنَ. وَانْفَرَدَ البُخَارِيُّ: بِثَلاَثَةٍ وَتِسْعِيْنَ حَدِيْثاً، وَمُسْلِمٌ: بِثَمَانِيَةٍ وَتِسْعِيْنَ حَدِيْثاً. سير اعلام النبلاء -الذهبي، شمس الدين- جلد : 2  صفحه : 632</ref>.


برخی از صحابه و علمای بعدی، به دلیل کثرت روایات و برخی تناقضات در آنها، به نقد روایات ابوهریره پرداختند، برخی پرسیده‌اند که چگونه او توانسته است به تنهایی این تعداد زیاد روایت را از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ بشنود و چه کسی شاهد شنیدن این روایت‌ها از پیامبر بوده است؟ به همین دلیل، عمر<ref>قال أبو جعفر: و أبو هريرة مدخول عند شيوخنا غير مرضى الرواية، ضربه عمر بالدرة و قال: قد أكثرت من الرواية، و أحرى بك أن تكون كاذبا على رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، الغارات - ط الحديثة ، الثقفي الکوفي، ابراهیم، جلد : 2  صفحه : 660</ref> او را به دلیل نقل احادیث فراوان و متهم شدن به جعل و وضع حدیث، مورد توبیخ قرار داده و تازیانه زده است<ref>قال أبو جعفر و أبو هريرة مدخول عند شيوخنا غير مرضي الرواية ضربه عمر شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، جلد : 4  صفحه : 67</ref>.
=== ابوهریره و حدیث ===
ابوهریره به دلیل نقل روایات فراوان از پیامبر صلی الله علیه وآله مشهور است. این کثرت روایات، در همان دهه‌های نخستین اسلام، حساسیت‌هایی را برانگیخت. احادیث ابوهریره، از حیث موضوع بسیار متنوع بوده، مسائلی از عقاید وفقه گرفته تا سیره و ملاحم و حتی طب را دربرمی‌گیرد.<ref>مُسْنَدُهُ: خَمْسَةُ آلاَفٍ وَثَلاَثُ مائَةٍ وَأَرْبَعَةٌ وَسَبْعُوْنَ حَدِیْثاً. المُتَّفَقُ فِی البُخَارِیِّ وَمُسْلِمٍ مِنْهَا: ثَلاَثُ مائَةٍ وَسِتَّةٌ وَعِشْرُوْنَ. وَانْفَرَدَ البُخَارِیُّ: بِثَلاَثَةٍ وَتِسْعِیْنَ حَدِیْثاً، وَمُسْلِمٌ: بِثَمَانِیَةٍ وَتِسْعِیْنَ حَدِیْثاً. سیر اعلام النبلاء -الذهبی، شمس الدین- جلد: 2 صفحه: 632</ref>
 
برخی از صحابه و علمای بعدی، به دلیل کثرت روایات و برخی تناقضات در آنها، به نقد روایات ابوهریره پرداختند، برخی پرسیده‌اند که چگونه او توانسته است به تنهایی این تعداد زیاد روایت را از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بشنود و چه کسی شاهد شنیدن این روایت‌ها از پیامبر بوده است؟ به همین دلیل، عمر<ref>قال أبو جعفر: و أبو هریرة مدخول عند شیوخنا غیر مرضی الروایة، ضربه عمر بالدرة و قال: قد أکثرت من الروایة، و أحری بک أن تکون کاذبا علی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله، الغارات - ط الحدیثة، الثقفی الکوفی، ابراهیم، جلد: 2 صفحه: 660</ref> او را به دلیل نقل احادیث فراوان و متهم شدن به جعل و وضع حدیث، مورد توبیخ قرار داده و تازیانه زده است.<ref>قال أبو جعفر و أبو هریرة مدخول عند شیوخنا غیر مرضی الروایة ضربه عمر شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، جلد: 4 صفحه: 67</ref>


در دهه‌های اخیر نیز، شخصیت و روایات او مورد بازبینی و نقد قرار گرفته است.
در دهه‌های اخیر نیز، شخصیت و روایات او مورد بازبینی و نقد قرار گرفته است.


اهل سنت، به طور کلی، صحابه را عادل می‌دانند و به نقد آنها نمی‌پردازند. بنابراین، شخصیت ابوهریره نیز در میان آنها مورد احترام است.
اهل سنت، به‌طور کلی، صحابه را عادل می‌دانند و به نقد آنها نمی‌پردازند؛ بنابراین، شخصیت ابوهریره نیز در میان آنها مورد احترام است.


شیعه امامیه و معتزله، امکان نقد آنها را برای خود محفوظ می‌دارند. در آثار این دو گروه، انتقاداتی به شخصیت و روایات ابوهریره وارد شده است<ref>قال أبو جعفر و روى الأعمش قال لما قدم أبو هريرة العراق مع معاوية جاء إلى مسجد الكوفة فلما رأى كثرة من استقبله من الناس جثا على ركبتيه ثم ضرب صلعته مرارا و قال يا أهل العراق أ تزعمون أني أكذب على الله و على 14رسوله و أحرق نفسي بالنار و الله لقد سمعت 14رسول الله ص يقول إن لكل نبي حرما و إن حرمي بالمدينة ما بين عير إلى ثور فمن أحدث فيها حدثا فعليه‌ لَعْنَةُ اَللََّهِ وَ اَلْمَلاََئِكَةِ وَ اَلنََّاسِ أَجْمَعِينَ و أشهد بالله أن 1عليا أحدث فيها!!! فلما بلغ معاوية قوله أجازه و أكرمه و ولاه أمارة المدينة . فأما قول أبي هريرة أن 1عليا ع أحدث في المدينة فحاش لله كان 1علي ع أتقى لله من ذلك و الله لقد نصر عثمان نصرا لو كان المحصور جعفر بن أبي طالب لم يبذل له إلا مثله . شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، جلد : 4  صفحه : 67</ref>.
شیعه امامیه و معتزله، امکان نقد آنها را برای خود محفوظ می‌دارند. در آثار این دو گروه، انتقاداتی به شخصیت و روایات ابوهریره وارد شده است.<ref>قال أبو جعفر و روی الأعمش قال لما قدم أبو هریرة العراق مع معاویة جاء إلی مسجد الکوفة فلما رأی کثرة من استقبله من الناس جثا علی رکبتیه ثم ضرب صلعته مرارا و قال یا أهل العراق أ تزعمون أنی أکذب علی الله و علی 14رسوله و أحرق نفسی بالنار و الله لقد سمعت 14رسول‌الله ص یقول إن لکل نبی حرما و إن حرمی بالمدینة ما بین عیر إلی ثور فمن أحدث فیها حدثا فعلیه لَعْنَةُ اَللَّهِ وَ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ اَلنَّاسِ أَجْمَعِینَ و أشهد بالله أن 1علیا أحدث فیها!!! فلما بلغ معاویة قوله أجازه و أکرمه و ولاه أمارة المدینة. فأما قول أبی هریرة أن 1علیا ع أحدث فی المدینة فحاش لله کان 1علی ع أتقی لله من ذلک و الله لقد نصر عثمان نصرا لو کان المحصور جعفر بن أبی طالب لم یبذل له إلا مثله. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، جلد: 4 صفحه: 67</ref>


در دهه‌های اخیر، نویسندگانی از شیعه و اهل سنت، به تألیف آثاری در نقد و بررسی شخصیت و روایات ابوهریره پرداخته‌اند.
در دهه‌های اخیر، نویسندگانی از شیعه و اهل سنت، به تألیف آثاری در نقد و بررسی شخصیت و روایات ابوهریره پرداخته‌اند.
==ابو هریره و حدیث غدیر==
[[ابوهریره]] كه از بازوان قوى سقیفه است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى‏ كند:


۱. ابوهريره مى ‏گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى‏ طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول الله. فرمود:
== ابو هریره و حدیث غدیر ==
[[ابوهریره]] که از بازوان قوی سقیفه است، داستان غدیر را در چندین موقعیت چنین توصیف می‌کند:
 
۱. ابوهریره می‌گوید: در روز غدیر خم پیامبر دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: آیا من صاحب اختیار مؤمنان نیستم؟ گفتند: آری یا رسول‌الله. فرمود:
 
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ…» و خداوند این آیه را نازل کرد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ…».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸ ح ۱.</ref>


«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» و خداوند اين آيه را نازل كرد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸ ح ۱.</ref>
۲. در [[صفین|جنگ صفین]] جناب [[اصبغ بن نباته]] نامه ای از جانب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برای [[معاویة بن ابی سفیان]] آورد. اصبغ بن نباته، [[ابوهریره]] را نزد معاویه دید.


۲. در [[صفین|جنگ صفین]] جناب [[اصبغ بن نباته]] نامه ‏اى از جانب حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى [[معاویة بن ابی‏ سفیان]] آورد. اصبغ بن نباته، [[ابوهریره]] را نزد معاويه ديد.
اصبغ به ابوهریره گفت: تو را قسم می‌دهم …، آیا در روز غدیر خم حاضر بودی؟ گفت: آری.


اصبغ به ابوهريره گفت: تو را قسم مى ‏دهم ... ، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى.
پرسید: چه شنیدی که پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام فرمود. گفت: شنیدم که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».<ref>الغدیر: ج ۱ ص ۲۰۳.</ref>


پرسيد: چه شنيدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على‏ عليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۰۳.</ref>
۳. پس از صلح امام حسن علیه السلام معاویه وارد کوفه شد. هر شب ابوهریره همراه معاویه در [[مسجد کوفه]] می‌نشست. یک شب جوانی به او گفت: تو را به خدا قسم می‌دهم، آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدی که درباره علی بن ابی طالب علیه السلام می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»؟


۳. پس از صلح امام حسن‏ عليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در [[مسجد کوفه]] مى ‏نشست. يک شب جوانى به او گفت: تو را به خدا قسم مى‏ دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه درباره على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام مى فرمود: «اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»؟
ابوهریره در حضور معاویه گفت: آری. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد می‌گیرم که تو ولایت دشمن او (معاویه) را پذیرفته‌ای و با دوست او دشمنی کرده‌ای!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۸۵۸.</ref>


ابوهريره در حضور معاويه گفت: آرى. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد مى‏ گيرم كه تو ولايت دشمن او (معاويه) را پذيرفته ‏اى و با دوست او دشمنى كرده ‏اى!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۸۵۸ .</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:حدیث غدیر]]
[[رده:حدیث غدیر]]