پرش به محتوا

شاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۳۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۲۷۵: خط ۲۷۵:
مردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز مشربه امّ‏ابراهيم خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!
مردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز مشربه امّ‏ابراهيم خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!


پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده‏ ام و در بين شما هستم به اهل‏بيت من بى‏ اعتنايى مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى‏ شود ... !<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref>  
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده‏ ام و در بين شما هستم به اهل‏بيت من بى‏ اعتنايى مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى‏ شود ... !<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref>
 
'''شاهدان غدير در زمان عثمان'''
 
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در زمان عثمان اتمام حجتى در مسجد داشتند. از جمله در مورد كارشكنى ابوبكر و عمر در غدير و اعتراضشان به آيات تفسير شده به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمودند:
 
ابوبكر و عمر برخاستند و گفتند: يا رسول اللَّه، آيا اين آيات به خصوص درباره على است؟! فرمود: آرى، درباره او و جانشينانم تا روز قيامت است. گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: برادرم و وزيرم و وارثم و وصيّم و جانشينم در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من على، سپس پسرم حسن، سپس پسرم حسين، سپس نُه نفر از فرزندان پسرم حسين، يكى پس از ديگرى، كه قرآن با آنان و آنان با قرآنند. نه آنها از قرآن جدا مى‏شوند و نه قرآن از ايشان جدا مى ‏شود تا بر سر حوض بر من وارد شوند.
 
همه حاضرين در مسجد و مجلس مناشده گفتند: آرى به خدا قسم، همه آنچه گفتى دقيقاً شنيديم و حاضر بوديم.
 
در آنجا زيد بن ارقم و براء بن عازب و ابوذر و مقداد و عمار گفتند: ما شهادت مى ‏دهيم كه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را به ياد داريم كه بر منبر ايستاده بود و تو در كنار او بودى و مى‏ فرمود:
 
اى مردم، خداوند به من دستور داده كه معرفى كنم امام شما را و آن كه بعد از من در ميان شما قائم خواهد بود، و وصى خود و جانشينم را، و آن كسى كه خداوند در كتابش اطاعت او را بر مؤمنين واجب كرده و اطاعت او را قرين اطاعت خود و من نموده، و شما را در قرآن به ولايت او دستور داده است. من براى معاف شدن در اين باره -  از ترس اهل نفاق و تكذيبشان -  به پروردگارم مراجعه كردم، ولى مرا ترسانيد كه بايد اين رسالت را برسانم و گرنه مرا عذاب مى‏ كند.
 
اى مردم، خداوند در كتابش شما را به نماز امر كرده و من آن را برايتان بيان نمودم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه آن را هم براى شما بيان و تفسير نمودم، و به ولايت دستور داده و من شما را شاهد مى ‏گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است -  و حضرت دست مبارك را بر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام قرار دادند -  و سپس براى دو پسرش بعد از او، و سپس براى اوصياء از فرزندانشان بعد از آنهاست. آنان از قرآن جدا نمى ‏شوند و قرآن از آنان جدا نمى ‏شود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.
 
اى مردم، پناه و امامتان بعد از خودم و ولىّ و هدايت كننده شما را برايتان بيان كردم و او برادرم على بن ابى‏ طالب است و او در ميان شما به منزله من در ميان شماست. دين خود را از او پيروى كنيد و در همه امورتان از او اطاعت نماييد، زيرا آنچه خداوند از علم و حكمتش به من آموخته نزد اوست. از او بپرسيد و از او و جانشينانش بعد از او بياموزيد. به آنان چيزى ياد ندهيد و بر آنان پيشى نگيريد و از ايشان عقب نمانيد كه آنان با حق و حق با آنان است. نه ايشان از حق جدا مى ‏شوند و نه حق از ايشان جدا مى ‏شود.
 
زيد بن ارقم و بقيه پس از اين شهادت نشستند.<ref>كتاب سليم: ح ۱۱.</ref>
 
'''اقرار غاصبين درباره غدير در شوراى عمر'''
 
نقشه عمر براى خلافتِ عثمان از قبل تنظيم شده بود. در شوراى طرفدارانِ غصبِ خلافت، موقعيتى بسيار حساس پيش آمد كه باطل بودن چنين شورايى را براى تعيين خليفه با استدلال به غدير به همه اعلام كرد. قسم دادن در چنين شرايطى به اين مهم كمك كرد، به خصوص پس از اقرار اهل شورايى كه از سوى عمر بن خطاب تعيين شده بودند.
 
در موقعيتى كه عمر كشته شد و شش نفر را براى خلافت معرفى كرد، اقرار همه پنج نفر به غدير يعنى حق مسلم على‏ عليه السلام در خلافت، و به معناى تسليم اين مقام به آن حضرت و ابطال پيشنهاد عمر است.
 
اميرالمؤمنين عليه السلام در آن مجلس به عنوان اتمام حجت برخاست و پنج نفر ديگر را درباره غدير قسم داد و پرسيد:
 
شما را به خدا قسم مى‏ دهم، آيا در بين شما غير از من كسى هست كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم او را به امر خداوند منصوب كرده و فرموده باشد: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب ؟
 
همه اقرار كردند و گفتند: كسى جز تو صاحب اين فضيلت نيست.
 
حضرت بُعد ديگرى از غدير را مطرح كرده در ادامه قسم دادنش فرمود: آيا كسى غير از من در بين شما هست كه پيامبرصلى الله عليه وآله در جُحفه، كنار درختان غدير خم به او فرموده باشد: هر كس تو را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است؛ و  هر كس از تو سرپيچى كند مرا عصيان نموده و هر كس از من سرپيچى كند از خداى تعالى سرپيچى كرده است؟
 
همه در پاسخ به قسم دادن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اقرار كردند و گفتند: كسى جز تو صاحب اين مقام نيست.
 
اگر چه طرح اين شورا براى ممانعت از حق صاحب غدير بود و عملاً هم به اقرار خود عمل نكردند و عثمان را انتخاب كردند؛ اما اقرار اين پنج نفر در موقعيت انتخاب خليفه دليل بر اشتهار خبر غدير دارد، تا آنجا كه در چنين موقعيت حساسى هم نتوانستند آن را انكار كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۸۱ ،۳۷۳، ۳۵۱، ۳۳۲.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==