۲۱٬۹۷۲
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
(بانوان تکمیل شد) |
||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۳: | ||
<big>اولين پذيرنده اسلام حضرت [[خديجه عليها السلام]] و اولين شهيده جناب سميه مادر [[عمّار]] و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين اسلام را به نمايش مى گذارند. همچنين حضور زنان در [[حجة الوداع]] بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى بانوان است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مى شود:</big> | <big>اولين پذيرنده اسلام حضرت [[خديجه عليها السلام]] و اولين شهيده جناب سميه مادر [[عمّار]] و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين اسلام را به نمايش مى گذارند. همچنين حضور زنان در [[حجة الوداع]] بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى بانوان است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مى شود:</big> | ||
=== <big>اخبار زنان صحابى</big> === | === <big>1- اخبار زنان صحابى</big> === | ||
<big>يكى از نكات سفر [[حجة الوداع]]، حضور بانوان در اين سفر است. در اين سفر، همه زنان و اهل بيت پيامبرعليهم السلام با وى همراه بودند.<ref><big>الغدير: ج 1 ص 9.</big></ref></big> | <big>يكى از نكات سفر [[حجة الوداع]]، حضور بانوان در اين سفر است. در اين سفر، همه زنان و اهل بيت پيامبرعليهم السلام با وى همراه بودند.<ref><big>الغدير: ج 1 ص 9.</big></ref></big> | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
<big>الف) گروهى از انصار براى توجيه خطاى خويش در غصب خلافت به حضرت زهرا عليها السلام گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بيعت با ديگران مى شنيديم با غير على عليه السلام بيعت نمى كرديم. حضرت فرمود: آيا پدرم در روز غدير براى كسى جاى عذر باقى گذاشت؟!<ref>الخصال: ج 1 ص 173. عوالم العلوم: ج 11 ص 467.</ref></big> | <big>الف) گروهى از انصار براى توجيه خطاى خويش در غصب خلافت به حضرت زهرا عليها السلام گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بيعت با ديگران مى شنيديم با غير على عليه السلام بيعت نمى كرديم. حضرت فرمود: آيا پدرم در روز غدير براى كسى جاى عذر باقى گذاشت؟!<ref>الخصال: ج 1 ص 173. عوالم العلوم: ج 11 ص 467.</ref></big> | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۴: | ||
<big>ج | |||
<big>ج) احتجاجى از فاطمه زهرا عليها السلام به وسيله چند تن از زنان به اين صورت روايت شده است: قالت: انسيتم قول رسول الله صلى الله عليه وآله يوم غدير خم:</big> | |||
<big>من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام<ref>الغدير: ج 1 ص 197. احقاق الحق: ج 6 ص 282. ارجح المطالب: ص 571 . فيض القدير: ص 390. </ref>آيا سخن رسول خداصلى الله عليه وآله در روز غدير خم را فراموش كرده ايد كه فرمود:</big> | <big>من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام<ref>الغدير: ج 1 ص 197. احقاق الحق: ج 6 ص 282. ارجح المطالب: ص 571 . فيض القدير: ص 390. </ref>آيا سخن رسول خداصلى الله عليه وآله در روز غدير خم را فراموش كرده ايد كه فرمود:</big> | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۲: | ||
<big>د | |||
<big>د) اضافه بر اين ها و مهم تر اينكه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام عمر خويش را در راه اثبات ولايت اميرالمومنين عليه السلام به انصار و مهاجرين صرف نمود.</big> | |||
<big>تا آنجا كه سرانجام در همين راه به شهادت رسيد و سيده شهيدان ولايت شد.</big> | <big>تا آنجا كه سرانجام در همين راه به شهادت رسيد و سيده شهيدان ولايت شد.</big> | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۸: | ||
==== <big>هفت. همسر زيد بن ارقم</big> ==== | ==== <big>هفت. همسر زيد بن ارقم</big> ==== | ||
<big>از جمله كسانى كه [[حديث غدير]] را روايت كرده اند زيد بن ارقم و نيز همسر وى مى باشد.<ref>الميزان: ص 59 . </ref></big> | <big>از جمله كسانى كه [[حديث غدير]] را روايت كرده اند زيد بن ارقم و نيز همسر وى مى باشد.<ref>الميزان: ص 59 . </ref></big> | ||
=== <big>2- روايات زنان تابعى و...</big> === | |||
<big>يك تا ده. در ميان روايات غدير، روايتى با ده سند به چشم مى خورد كه همه راويانش بانوان هستند. نام اين بانوان چنين است:</big> | |||
==== <big>الشيخة ام محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه</big> ==== | |||
==== <big>فاطمه معصومه دختر امام موسى بن جعفرعليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>زينب دختر امام موسى بن جعفرعليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>ام كلثوم دختر امام موسى بن جعفرعليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>فاطمه دختر امام جعفر بن محمد صادق عليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>فاطمه دختر امام محمد بن على باقرعليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>فاطمه دختر امام على بن حسين سجادعليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>فاطمه دختر امام حسين بن على عليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>سكينه دختر امام حسين بن على عليه السلام</big> ==== | |||
==== <big>ام كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام</big> ==== | |||
<big>اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده اند كه حضرت فرمود: انسيتم قول رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام<ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليه السلام (جزرى) : ص 32. احقاق الحق: ج 21 ص 26، 27 . بحار الانوار: ج 36 ص 353. عوالم العلوم: ج 11 ص 444. اثبات الهدى: ج 2 ص 553 و ج 3 ص 127. اعلام النساء المؤمنات: ص 578 </ref>: آيا سخن رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: اى على، جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسى عليهما السلام است؟</big> | |||
==== <big>يازده. عايشه بنت سعد</big> ==== | |||
<big>الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت هايش را از پدرش سعد بن ابى وقاص <ref><big>الخصائص (نسائى) : ص 473.</big></ref> نقل مى كند، و نزد ابن حجر از راويان موثق به شمار مى رود. <ref><big>التقريب (ابنحجر) : ص 473.</big></ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى كند: كنّا مع رسول اللَّه صلى الله عليه وآله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة) . فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه <ref><big>الغدير: ج 1 ص 38- 41 . براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص 52 . ملحقات احقاق الحق: ص 190،189.</big></ref>:</big> | |||
<big>با رسول خدا صلى الله عليه وآله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه هاى صحيح مى خوانيم كه به مدينه توجه داشت) . وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى ورزد دشمن بدار.</big> | |||
<big>دوازده. عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على عليه السلام را آشكار مى سازد:</big> | |||
<big>سمعت ابى يقول: سمعت رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول اللَّه. ثم اخذ بيد على عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه <ref><big>الغدير: ج 1 ص 38- 41 .</big></ref> :</big> | |||
<big>شنيدم پدرم گفت كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز جحفه دست على عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول خدا. سپس دست على عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دِين مرا ادا مى كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.</big> | |||
==== <big>سيزده. دارميه حجونيه كنانيه</big> ==== | |||
<big>او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى تواند نمايانگر شدت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل بيت عليهم السلام باشد . <ref><big>بلاغات النساء: ص 72.</big></ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى شود مى پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى گويد:</big> | |||
<big>سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه - كه سياه چهره و تنومند بود - سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه اى؟ گفت: خوبم. حام نيستم ، از قبيله بنى كنانم. گفت: راست گفتى. آيا مى دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان اللَّه! من غيب نمى دانم.</big> | |||
<big>معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى پذيرى مى گويم. من على عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ورزيد و دينداران را بزرگ مى داشت و... . <ref><big>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص 72. العقد الفريد: ج 1 ص 2. صبح الاعشى: ج 1 ص 259. الغدير: ج 1 ص 209. اعلام النساء المؤمنات: ص 333. اعيان الشيعة: ج 6 ص 364.</big></ref></big> | |||
==== <big>چهارده. حُسنيه</big> ==== | |||
<big>او در خانه امام صادق عليه السلام پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref><big>رياض العلماء: ج 5 ص 704.</big> </ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف - كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى شد - شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى كرد.</big> | |||
<big>در يكى از اين مناظره ها از فردى - كه ابراهيم خوانده مى شد - پرسيد:</big> | |||
<big>آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در حجةالوداع رسول خدا صلى الله عليه وآله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تعفل فما بلّغت رسالته» با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه «واللَّه يعصمک من الناس» نازل شد؟</big> | |||
<big>و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «و اللَّه يعصمک من الناس» پيامبرصلى الله عليه وآله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و العن من ظلمه.</big> | |||
<big>آنگاه اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .</big> | |||
<big>ابراهيم سر به زير افكند. حسنيه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران - كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى ديدند - لب به تأييد گشودند. ابويوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح كرده اند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه نيز مشهود است.</big> | |||
<big>حسنيه پرسيد: درباره «انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» چه مى گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت درباره على بن ابى طالب عليه السلام است.</big> | |||
<big>آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مى گيريد<ref><big>الذريعة: ج 7 ص 200 ش 89 . اعلام النساء: ص 301،300. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج 3 ص 247. رياض العلماء: ج 5 ص 407. روضات الجنات: ج 1 ص 153. الذريعة: ج 7 ص 300 و ج 4 ص 97 و ج 5 ص 161،145،105 و ج 25 ص 296. من لا يحضره الفقيه: ج 4 ص 75. معجم رجال الحديث: ج 23 ص 187. اعلام النساء: ص 301،300.</big></ref>؟</big> | |||
=== <big>پانزده. عميرة بنت سعد بن مالک</big> === | |||
<big>او نيز از تابعين شمرده مى شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راويان حديث غدير است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان عليه السلام قرار دارد.</big> | |||
==== <big>شانزده. ام المجتبى علويه</big> ==== | |||
<big>او حديث غدير را از عدى بن ثابت نقل كرده است، و ابن عساكر در تاريخ خود از حديث وى ياد مى كند.<ref> <big>الغدير: ج 1 ص 70.</big> </ref></big> | |||
==== <big>هفده. فاطمه بنت على بن ابى طالب عليه السلام</big> ==== | |||
<big>او دختر حضرت على بن ابى طالب عليه السلام است، و مادرش ام ولد مى باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن عليه السلام مى داند.<ref> <big>پيام غدير (انصارى) : ص 51 ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق.</big></ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان عليه السلام، ابوحنيفه و اسماء بنت عميس</big><ref> <big>رجال البرقى: ص 60 . معجم رجال الحديث: ج 23 ص 197 ش 15659.</big></ref> <big>شمرده شده است. [[حديث منزلت]]<ref> <big>تهذيب التهذيب: ج 12 ص 470.</big></ref> و ردّ الشمس</big><ref> <big>اعيان الشيعة: ج 8 ص 39.</big></ref> <big>از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام سلمه نقل نموده است.<ref> <big>ملحقات احقاق الحق: ص 262.</big></ref></big> | |||
<big>اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.</big> | |||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: بانوان / اتمام حجت بانوان با غدير، و عنوان: [[راويان غدير]] / [[معرفى راويان حديث غدير]].</big> | |||
== <big>وظيفه تبليغ غدير براى بانوان به امر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص 119،118.</ref></big> == | |||
<big>يكى از شاخص هاى زندگى معصومين عليهم السلام تبليغ غدير به شكلهاى مختلف است. از جمله امر پيامبرصلى الله عليه وآله به تبليغ غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى پردازيم:</big> | |||
<big>يكى از پيش بينى هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ سازى آن با انواع اتمام حجت است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:</big> | |||
<big>فَاعلَموا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افهَموهُ، وَ اعلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُم بِاِحسانٍ، وَ عَلَى البادى وَ الحاضِرِ، وَ عَلَى العَجَمِىِّ وَ العَرَبِىِّ، وَ الحُرِّ وَ المَملُوکِ وَ الصَّغيرِ وَ الكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبيَضِ وَ الاَسوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ، جازٍ قَولُهُ، نافِذٌ اَمرُهُ<ref><big>خطبه غدير: بخش سوم.</big></ref></big> : | |||
<big>اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. در اين خطاب در درجه اول بين زن و مرد در پيام غدير فرقى گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن براى همه يكسان است.</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |