پرش به محتوا

لعن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷٬۷۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ دسامبر ۲۰۲۱
اتمام عنوان لعن
(صفحه‌ای تازه حاوی «== ائمه ضلال<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۶.</ref> == پیامبر صلی الله علیه و آله در [[خطبه غدیر]...» ایجاد کرد)
 
(اتمام عنوان لعن)
خط ۶۶: خط ۶۶:
اين كلام رسول اللَّه ‏صلى الله عليه و آله از سه بُعد قابل بررسى است:
اين كلام رسول اللَّه ‏صلى الله عليه و آله از سه بُعد قابل بررسى است:


'''موقعيت تاريخى'''
'''۱. موقعيت تاريخى'''


عبارات فوق را پيامبر صلى الله عليه و آله در موقعيتى فرمود كه قبل از آن بيش از ده آيه قرآن را درباره دوستان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و هشت آيه را درباره دشمنان ايشان [[تفسیر]] نموده بود.
عبارات فوق را پيامبر صلى الله عليه و آله در موقعيتى فرمود كه قبل از آن بيش از ده آيه قرآن را درباره دوستان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و هشت آيه را درباره دشمنان ايشان [[تفسیر]] نموده بود.
خط ۷۴: خط ۷۴:
در واقع به جاى آنكه حضرت بخواهد موارد را يكى يكى بشمارد به همان چند مورد [[اکتفا]] فرموده و از مردم خواسته بقيه موارد را با مطالعه قرآن به دست آورند و مصاديق آن را تطبيق نمايند كه تا ابد راه ضلالت مسدود باشد.
در واقع به جاى آنكه حضرت بخواهد موارد را يكى يكى بشمارد به همان چند مورد [[اکتفا]] فرموده و از مردم خواسته بقيه موارد را با مطالعه قرآن به دست آورند و مصاديق آن را تطبيق نمايند كه تا ابد راه ضلالت مسدود باشد.


'''موقعيت قرآنى'''
'''۲. موقعيت قرآنى'''


در اينجا ضرورى به نظر مى‏رسد مواردى از آيات ذم و لعن خداوند را مورد مطالعه قرار دهيم تا دريابيم پيامبر صلى الله عليه و آله از فراز منبر غدير كدامين دور دست‏ ها را زير نظر دارد و كدام سو را به مسلمين نشان مى ‏دهد.
در اينجا ضرورى به نظر مى‏رسد مواردى از آيات ذم و لعن خداوند را مورد مطالعه قرار دهيم تا دريابيم پيامبر صلى الله عليه و آله از فراز منبر غدير كدامين دور دست‏ ها را زير نظر دارد و كدام سو را به مسلمين نشان مى ‏دهد.
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
«مَنْ آذى فاطِمَةَ فَقَدْ آذانى، وَ مَنْ آذانى فَقَدْ آذَى اللَّه» كه پيامبر صلى الله عليه و آله نظير آن را درباره على ‏عليه السلام و نيز همه [[اهل ‏بیت‏ علیهم السلام]] فرموده، شامل كدام اذيت كنندگان است؟
«مَنْ آذى فاطِمَةَ فَقَدْ آذانى، وَ مَنْ آذانى فَقَدْ آذَى اللَّه» كه پيامبر صلى الله عليه و آله نظير آن را درباره على ‏عليه السلام و نيز همه [[اهل ‏بیت‏ علیهم السلام]] فرموده، شامل كدام اذيت كنندگان است؟


جز آنان كه درِ خانه على و فاطمه‏ عليهما السلام را آتش زدند و به آن منزل وحى حمله آوردند و بانوى خانه را اذيتى در حد قتل نمودند و از صورت سيلى خورده و بازوى ورم كرده و پهلوى شكسته و فرزند سقط شده چيزى فرو گذار نكردند؟


جز آنان كه درِ خانه على و فاطمه‏عليهما السلام را آتش زدند و به آن منزل وحى حمله آوردند و بانوى خانه را اذيتى در حد قتل نمودند و از صورت سيلى خورده و بازوى ورم كرده و پهلوى شكسته و فرزند سقط شده چيزى فرو گذار نكردند؟
جز آنان كه طناب بر گردن صاحب خانه انداخته با شمشيرهاى كشيده براى بيعتش بردند؟


اين عذاب و لعنت اگر شامل اينان نباشد پس شامل چه كسانى خواهد بود؟


جز آنان كه طناب بر گردن صاحب خانه انداخته با شمشيرهاى كشيده براى بيعتش بردند؟
'''ح) لعنتِ منافقين و مشركين'''
 
«وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّه ظَنَّ السَّوْءِ، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً»<ref>فتح /  ۶ .</ref>:
 
«تا خداوند عذاب نمايد مردان و زنان منافق و مشرک را كه به خدا بد گمانند. بر آنان باد بلاى بد و خدا بر آنان غضب كرده و لعنتشان نموده و برايشان جهنم را آماده ساخته و بد پايانى خواهد بود».
 
آيا منافقين غير از آن دورويانى بودند كه آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله از آنان خواست پذيرفتند، ولى تا آن حضرت چشم از جهان فرو بست همه را زير پا گذاشتند و علناً و بى‏ محابا فرامين حضرتش را نقض كردند و بناى سقيفه را چيدند؟
 
اگر خداوند اينان را لعنت نكرده و جهنم را برايشان آماده ننموده، پس براى چه كسى آماده فرموده است؟!
 
'''۳. تحليل اعتقادى'''
 
بياييد نتيجه بگيريم كه جمله «عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ» دريچه ‏اى پُر ديد بر فصلى از عقيده ماست كه عنوان «تَبَرّى» را بر خود دارد و به شفافيت آفتاب به ما مى‏فهماند كه چه كسانى را بايد لعنت كنيم و از آنان بيزار باشيم.
 
همان گونه كه جمله «وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ» كه در نقطه مقابل اين چشم انداز اعتقادى قرار دارد، عنوان «تَوَلَّى» را برايمان معنى خواهد كرد، و همچون زلال بلور بر دل‏ هاى ما مى ‏شناساند كه بايد چه كسانى را دوست بداريم و ولايتشان را بپذيريم.
 
== دشمنى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref> ==
در مرحله سوم از [[خطبه غدیر]]، پيامبر صلى الله عليه و آله وارد اعلان عمومى شد و [[امامت]] على‏ عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد.
 
ابتدا با [[اقتباس]] از آيه ۱۰۰ سوره توبه، [[مهاجرین]] و [[انصار]] و [[تابعین]] را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: «وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ»، و سپس بقيه اين عموم را با ذكر روستايى و شهرى، عجمى و عربى، آزاد و بنده، صغير و كبير، سياه و سفيد بيان كرد، و با يک كلمه همه اين گروه‏ ها را يک جا ذكر كرده فرمود: «وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ ...». در اينجا از وجوب اطاعت على ‏عليه السلام نتيجه‏ گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است.
 
در فرازى ديگر از بخش سوم خطبه غدير، با تأكيد بر نزول جبرئيل در اين باره از قول خداوند فرمود:
 
«هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضبم بر او باد» و سپس با ادغام دو آيه قرآن يكى آيه ۱۸ سوره حشر و ديگرى آيه ۹۴ سوره نحل هشدار داد كه همه در معرض سقوط قرار دارند و بايد مواظب خود باشند كه فرداى قيامت پاسخگو باشند. اين دو آيه را با اين عبارت بيان كرد: «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ اَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها اِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ».
 
فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ... .
 
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَ لَمْ يُوافِقْهُ. اَلا اِنَّ جَبْرَئيلَ خَبَّرَنى عَنِ اللَّهِ تَعالى بِذلِكَ وَ يَقُولُ: «مَنْ عادى عَلِيّاً وَ لَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى»، «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ اَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها اِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»:
 
اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر [[تابعین]] آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و [[عربی]]، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهى است. خداوند او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است... .
 
ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است كسى كه اين گفتار مرا ردّ كند و با آن موافق نباشد. بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را براى من آورده است و مى ‏گويد: «هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد». هر كس ببيند براى فردا چه پيش فرستاده است. از خدا بترسيد كه با على مخالفت كنيد و در نتيجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است.
 
== دعاى روز غدير و لعن<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۲۰۲، ۲۰۳، ۲۰۹، ۲۱۰، ۲۳۵، ۲۳۶. اسرار غدير: ص ۲۵۴ - ۲۵۶، ۳۶۲، ۳۶۳.</ref> ==
يكى از ميراث‏ هاى ارزشمند در موضوع غدير، جملاتى است كه در ادعيه اشاره به آن دارد. يكى از اين مضامينى كه در دعاهاى روز غدير آمده<ref>اين مضامين از دعاهايى كه در كتاب «الاقبال» سيد ابن طاووس: ص ۴۶۰ به بعد مذكور است انتخاب شده است. در عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۵ - ۲۲۰ نيز ذكر شده است.</ref> لعن منكر غدير است:
 
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا اليَوْمِ وَ بَصَّرَنا حُرْمَتَهُ وَ كَرَّمَنا بِهِ وَ شَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ وَ هَدانا بِنُورِهِ ... . اللَّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُكَ ... . أَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْيَوْمِ وَ أنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبيلِكَ لِإِطْفاءِ نُورِكَ:
 
حمد خدايى را كه فضيلت اين روز را به ما شناسانيد و ما را نسبت به حرمت آن بصيرت داد و به وسيله آن به ما كرامت بخشيد و با معرفت آن به ما شرف داد و به نور آن ما را هدايت كرد. خدايا، از تو می‏خواهم لعنت كنى كسانى را كه حق اين روز را انكار كردند و حرمت آن را نپذيرفتند و براى خاموش كردن نور تو راه تو را بستند.
 
== زيارت غديريه و لعن<ref>اسرار غدير: ص ۲۵۲، ۲۵۳، ۳۵۳ - ۳۶۳. چهارده قرن با غدير: ص ۲۰۱ - ۲۰۹. زيارت غديريه: ص ۹۴.</ref> ==
زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير كه امام هادى ‏عليه السلام فرمودند<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>، دوره كامل عقايد شيعه درباره [[ولایت]] اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و فضايل و سوابق و محنت‏ هاى آن حضرت است. زيارت غديريه زيارتى زيبا و جامع است. يكى از مضامينى كه در زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير آمده لعن است.
 
قابل توجه كسانى كه لعن را جايز نمى ‏دانند، يا از خواندن زيارت عاشورا و لعن كافران و منافقان -  هر چند مخفيانه -  نهى مى‏ كنند، يا لعن كافران و منافقان را بى‏فايده مى ‏دانند! خوب است به اين فرازهاى زيارت توجه كنند:
 
أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيكَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَجَعَلَكَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْميثاقِ:
 
شهادت مى ‏دهم كه تو برادر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هستى ... ، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد همانطور كه خداوند به آن حضرت را چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى‏كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.
 
و در فرازى ديگر آمده است:
 
لَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّى الْحُرْمَةِ مِنْكَ وَ ذائِدِى الْحَقِّ عَنْكَ، وَأَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ. لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ساواكَ بِمَنْ ناواكَ. لَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وِلايَتَكَ:
 
خدا لعنت كند آنان كه حرمت تو را شكستند و حقت را از تو دور كردند. شهادت مى‏دهم كه آنان از همه زيانكارترند، آنان كه حرارت آتش به صورت‏هايشان مى‏خورد و در آن با روى گرفته و عبوس هستند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه در مقابل تو ايستاد مساوى بداند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آنكه خداوند ولايتت را بر او واجب كرده مساوى بداند.
 
و در فرازى ديگر آمده است:
 
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ، فَالْعَنْ مَنْ عارَضَهُ وَاسْتَكْبَرَ وَكَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ. لَعْنَةُ اللَّهِ وَلَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ أَجْمَعينَ عَلى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَسَلَلْتَ سَيْفَكَ عَلَيْهِ -  يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ -  مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُنافِقينَ إِلى يَوْمِ الدّينِ، وَعَلى مَنْ رَضِىَ بِما ساءَكَ وَلَمْ يُكْرِهْهُ وَأَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْ أَوْ أَعانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ أَوْ لِسانٍ أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهادِ مَعَكَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَكَ وَجَحَدَ حَقَّكَ أَوْ عَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ أَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ:
 
خدايا، ما مى‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركان و منافقان تا روز قيامت، و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى‏كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمك كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچك شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.
 
و در فرازى ديگر آمده است:
 
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيائِكَ وَأَوْصِياءِ أَنْبِيائِكَ بِجَميعِ لَعَناتِكَ وَأَصْلِهِمْ حَرَّ نارِكَ وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالْإِقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ. اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَمَنْ ظَلَمَهُ وَأَشْياعَهُمْ وَأَنْصارَهُمْ. اللَّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِى الْحُسَيْنِ وَ قاتِليهِ وَ الْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَ ناصِريهِ وَ الرَّاضينَ بِقَتْلِهِ وَخاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً:
 
خدايا، قاتلان انبياء و جانشينان انبيائت را با همه لعنت‏هايت لعنت كن، و گرمى آتش را به آنان بچشان. و لعنت كن كسانى  را كه حق وليّت را غصب كردند و پيمان او را انكار نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند. خدايا قاتلان اميرالمؤمنين‏عليه السلام و كسانى كه به او ظلم كردند و پيروان و يارانشان را لعنت فرما. خدايا، ظالمان [[امام حسین علیه السلام|حسین ‏علیه السلام]] و قاتلان او و تابعان دشمنِ او و يارى كننده دشمنش را و راضيان به قتل او و خواركنندگان او را لعنتى فرما كه عاقبتى بد دنبال آن باشد.


و در فرازى ديگر آمده است:


اين عذاب و لعنت اگر شامل اينان نباشد پس شامل چه كسانى خواهد بود؟
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَمانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ. اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ:


خدايا اولين ظالمى كه به آل محمد ظلم كرد و مانعان حقوق ايشان را لعنت فرما. خدايا اولين ظالم و غاصب حق آل محمّد و هر كس كه بدعت‏ هاى او را تا روز [[قیامت]] عمل مى‏ كند لعنت مخصوص فرما.


ح. لعنتِ منافقين و مشركين
== صحابه منافق<ref>اسرار غدير: ص ۵۰ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۹ - ۱۸۶.</ref> ==
سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.


»وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّه ظَنَّ السَّوْءِ، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً«××× 2 فتح /  6 . ×××:
مرحله ششم از سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله جنبه غضب الهى را نمودار كرد. حضرت با تلاوت آيات عذاب و لعن از قرآن فرمودند: «منظور از اين آيات عده‏اى از اصحاب من هستند كه مأمور به چشم ‏پوشى از آنان هستم، ولى بدانند كه خداوند ما را بر معاندين و مخالفين و خائنين و مقصرين حجت قرار داده، و چشم‏ پوشى از آنان در دنيا مانع از عذاب آخرت نيست».


سپس به امامانِ گمراهى كه مردم را به جهنم مى‏ كشانند اشاره كرده فرمودند: «من از همه آنان بيزارم». اشاره رمزى هم به «اصحاب صحيفه ملعونه» داشتند و تصريح كردند كه بعد از من مقام [[امامت]] را غصب مى ‏كنند و سپس غاصبين را لعنت كردند.


»تا خداوند عذاب نمايد مردان و زنان منافق و مشرك را كه به خدا بد گمانند. بر آنان باد بلاى بد و خدا بر آنان غضب كرده و لعنتشان نموده و برايشان جهنم را آماده ساخته و بد پايانى خواهد بود« .
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، با آمادگى كه براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود، آنان را دشمنان نور معرفى كرد تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند.


آيا منافقين غير از آن دورويانى بودند كه آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله از آنان خواست پذيرفتند، ولى تا آن حضرت چشم از جهان فرو بست همه را زير پا گذاشتند و علناً و بى‏محابا فرامين حضرتش را نقض كردند و بناى سقيفه را چيدند؟
پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه ‏اى كه نتيجه ‏گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود آنجا كه فرمود:


«مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ»: «ايمان آوريد قبل از آنكه صورت‏ هايى را هلاک نماييم و آنها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم»، و اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى ‏كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى‏ گذارند.


اگر خداوند اينان را لعنت نكرده و جهنم را برايشان آماده ننموده، پس براى چه كسى آماده فرموده است؟!
اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: «به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى‏ شناسم، ولى مأمور شده ‏ام كه از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم». با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه‏ هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه‏ هاى سرى آنان آگاه مى‏ گردند. از نظر فن خطابه همين كافى بود كه آنان را در سكوتى بهت انگيز فرو بَرَد و از هر حركت ناهنجارى باز دارد.


مَعاشِرَ النّاسِ ، «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذى اُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ». بِاللَّهِ ما عَنى بِهذِهِ الْآيَةِ اِلاّ قَوْماً مِنْ اَصْحابى اَعْرِفُهُمْ بِاَسْمائِهِمْ وَ اَنْسابِهِمْ، وَ قَدْ اُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ. فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِئٍ عَلى ما يَجِدُ لِعَلِىٍّ فى قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ:


3-  تحليل اعتقادى
اى مردم، «ايمان آوريد به خدا و رسولش و به نورى كه همراه او نازل شده است، قبل از آنكه هلاک كنيم وجوهى را و آن صورت‏ها را به پشت برگردانيم يا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت كنيم». به خدا قسم، از اين آيه قصد نشده است مگر قومى از اصحابم كه آنان را به اسم و نسبشان مى‏ شناسم، ولى مأمورم بر آنان پرده ‏پوشى كنم. پس هر كس عمل كند مطابق آنچه در قلبش از حب يا بغض نسبت به على مى ‏يابد.


بياييد نتيجه بگيريم كه جمله »عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ« دريچه‏اى پُر ديد بر فصلى از عقيده ماست كه عنوان »تَبَرّى را بر خود دارد و به شفافيت آفتاب به ما مى‏فهماند كه چه كسانى را بايد لعنت كنيم و از آنان بيزار باشيم.
== غاصبين خلافت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۸، ۱۷۹ - ۱۸۶.</ref> ==
ولايت على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام در غدير به گونه ‏اى مطرح شد كه به جز اصحاب صحیفه ملعونه كه در فكر غصب [[خلافت]] بودند، بقيه منافقين و فتنه‏ گران حداكثر فكرشان نپذيرفتن آن بود تا در روزى كه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله مقام ولايت به آنان نياز پيدا مى‏ كند او را تنها گذارند، اما كسى به غصب خلافت فكر نمى‏ كرد.


پيشگويى صريح و شفاف درباره غصب مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله -  آن هم در حد تبديل آن به پادشاهى -  براى آن مخاطبين عجيب بود، چرا كه هنوز در حال شنيدن پايه گذارى اصلى درباره آن مقام معظم و معرفى صاحب چنان موقعيتى بودند.


همان گونه كه جمله »وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ« كه در نقطه مقابل اين چشم انداز اعتقادى قرار دارد، عنوان »تَوَلَّى« را برايمان معنى خواهد كرد، و همچون زلال بلور بر دل‏هاى ما مى‏شناساند كه بايد چه كسانى را دوست بداريم و ولايتشان را بپذيريم.
به بيانى ديگر: در حالى كه مردم منصوب شدن على‏ عليه السلام را به مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله طى خطابه غدير مى‏ شنيدند، در همان سخنرانى از غصب شدن چنان مقامى توسط گروهى با خبر شدند!! بايد اذعان داشت كه هيچ خطابه ‏اى اين گونه شامل دو خبر متضاد نمى ‏شود، و هيچ خطيبى در آغاز سخن موضوعى را ابلاغ نمى ‏كند كه در پايانِ كلام خبر از خدشه دار شدن آن بدهد.


اين پيامبر مهربان امت بوده كه خواسته اين بيدار باش را به مردم داده باشد، و همه از آينده تاريک [[اسلام]] به دست سقيفه و فتنه‏ هايى كه با دين و اعتقاد آنان بازى مى‏ كند با خبر باشند.


8.  دشمنى اميرالمؤمنين‏عليه السلام××× 1 سخنرانى استثنائى غدير: ص 170  - 157. ×××
حضرت در فرازى از بخش ششم خطبه غدير مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود:


  در مرحله سوم از خطبه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله وارد اعلان عمومى شد و امامت على‏عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد.
«به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى غصب مى ‏كنند»، و سپس غاصبين را لعنت كرد. آنگاه با اشاره به آيات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن، شومى [[ائمه ضلال|امامان ضلالت]] را براى مردم بيان كرد و فرمود: «در آن هنگام است اى جن و انس كه مى‏ ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى ‏فرستد بر شما شعله‏ اى از آتش و مس گداخته و نمى‏ توانيد آن را از خود دفع كنيد».


وَ سَيَجْعَلُونَ اْلاِمامَةَ بَعْدى مُلْكاً وَ اغْتِصاباً، اَلا لَعَنَ اللَّهُ الْغاصِبينَ الْمُغْتَصِبينَ، وَ عِنْدَها سَيَفْرُغُ لَكُمْ اَيُّهَا الثَّقَلانِ مَنْ يَفْرُغُ، وَ يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ:


ابتدا با اقتباس از آيه 100 سوره توبه، مهاجرين و انصار و تابعين را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: »وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ« ، و سپس بقيه اين عموم را با ذكر روستايى و شهرى، عجمى و عربى، آزاد و بنده، صغير و كبير، سياه و سفيد بيان كرد، و با يك كلمه همه اين گروه‏ها را يك جا ذكر كرده فرمود: »وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ ...« . در اينجا از وجوب اطاعت على‏عليه السلام نتيجه‏گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است.
و به زودى [[امامت]] را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى‏ گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند. و در آن هنگام است‏اى جن و انس ‏كه مى‏ ريزد براى شما آنكه بايد بريزد و مى‏ فرستد بر شما شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و نمى ‏توانيد آن را از خود دفع كنيد.


== فرهنگ‏ سازى لعنت بر دشمن غدير در زيارت غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۴۱، ۱۴۲، ۱۴۴ - ۱۴۶.</ref> ==
از مهم‏ترين فقرات زيارت غدير، جملاتى است كه در مورد لعن دشمنان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و ولايت و غدير آمده است:


در فرازى ديگر از بخش سوم خطبه غدير، با تأكيد بر نزول جبرئيل در اين باره از قول خداوند فرمود:
'''۱. فرهنگ ‏سازى «لعنت بر دشمن غدير»'''


در روزهايى كه ما نبوديم صاحب غدير چه مصيبت ‏هايى به پاى آن كشيد؟ امروز نوبت ماست كه برايش بسوزيم و غديرش را روى چشمانمان نگه داريم. اين است كه با ياد على‏ عليه السلام و غدير، از فراسوى چهارده قرن با تمام وجود لعنت مى‏ كنيم شكنندگان حرمتش را و جدايى اندازان بين على ‏عليه السلام و حقش را !


»هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضبم بر او باد« و سپس با ادغام دو آيه قرآن يكى آيه 18 سوره حشر و ديگرى آيه 94 سوره نحل هشدار داد كه همه در معرض سقوط قرار دارند و بايد مواظب خود باشند كه فرداى قيامت پاسخگو باشند. اين دو آيه را با اين عبارت بيان كرد: »وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ اَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها اِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ« .
براى غديريان امروز يک دنيا تعجب است كه نه تنها حق او را غصب كنند، بلكه او را با ابوبكر و عمر كه غاصب حقش بودند يكسان بدانند! اين نكته‏ هاى زيباى فرهنگى را در فقرات زير از زيارت غدير مى‏ آموزيم:


لَعَنَ اللَّهُ مُستَحِلِّى الحُرمَةِ مِنكَ وَ ذائِدِى الحَقِّ عَنكَ، وَ اَشهَدُ اَنَّهُمُ الاَخسَرُونَ الَّذينَ تَلفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُم فيها كالِحُونَ. لَعَنَ اللَّهُ مَن ساواكَ بِمَن ناواكَ. لَعَنَ اللَّهُ مَن عَدَلَ بِكَ مَن فَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وِلايَتَكَ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۳.</ref>:


فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ... .
خدا لعنت كند آنان كه حرمت تو را شكستند و حقت را از تو دور كردند. شهادت مى‏ دهم كه آنان از همه زيانكارترند، آنان كه حرارت آتش به صورت‏ هايشان مى‏خورد و در آن با چهره گرفته و عبوس هستند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كسى كه در مقابل تو ايستاد مساوى بداند! خدا لعنت كند كسى كه تو را با آنكه خداوند ولايتت را بر او واجب كرده مساوى بداند!


در فقرات ديگرى از زيارت غدير مى‏ خوانيم:


مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَ لَمْ يُوافِقْهُ. اَلا اِنَّ جَبْرَئيلَ خَبَّرَنى عَنِ اللَّهِ تَعالى بِذلِكَ وَ يَقُولُ: »مَنْ عادى عَلِيّاً وَ لَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى« ، »وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ اَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها اِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ« :
اللّهُمَّ ... ، العَن مَن غَصَبَ وَلِيِّكَ حَقَّهُ وَ اَنكَرَ عَهدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعدَ اليَقينِ وَ الاِقرارِ بِالوِلايَةِ لَهُ يَومَ اَكمَلتَ لَهُ الدّينَ:


خدايا لعنت كن كسانى را كه حق وليّت را غصب كردند و پيمان او را انكار نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند.


اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچك، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهى است. خداوند او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است... .
'''۲. فرهنگ‏ سازى لعن در زيارت غدير'''


وقتى «حق» -  يعنى «غدير» -  ثابت شد، كسى كه رو در روى آن بايستد با كسى كه آن را قبول نكند يكسان است؛ زيرا به گونه ‏اى از اقرار به حق سر باز مى‏ زند.


ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است كسى كه اين گفتار مرا ردّ كند و با آن موافق نباشد. بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را براى من آورده است و مى‏گويد: »هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد« . هر كس ببيند براى فردا چه پيش فرستاده است. از خدا بترسيد كه با على مخالفت كنيد و در نتيجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.
آنجا كه «عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىّ‏ عليه السلام»، هر كس با على‏ عليه السلام جنگيده يا على‏ عليه السلام با او جنگيده در «ضد غدير» بودن يكسان است. هر كسى به هر شكلى به جاى اينكه «مَعَ الحق» باشد در موضع «عَلَى الحق» يعنى ضد غدير قرار گيرد مورد انزجار و بيزارى ماست. در اين باره فرقى نيست بين كسانى كه با سكوت خود در مقام دفاع از حق غدير، و يا با رضايت به آنچه ضد غدير است، و يا با جنگ بر عليه غدير مخالفت خود را با آن نشان داده ‏اند؛ و يا حتى با مقايسه صاحب غدير با كسانى كه چنين حقى ندارند حق غدير را ضايع كرده‏ اند.


اگر ما درباره حق غدير اين گروه‏ ها را لعن نكنيم بايد بدانيم كه در اعتقاد خودمان مشكل وجود دارد، و بايد چاره ‏اى براى مشكل اعتقادى خود بينديشيم تا مفهوم «مَعَ الحق» يعنى با حق بودن و «مَعَ على‏ عليه السلام» يعنى با على بودن را در دقيق ‏ترين معنى در وجود خود پياده كنيم.


9.  دعاى روز غدير و لعن××× 1 چهارده قرن با غدير: ص 236 235 210 209 203 202. اسرار غدير: ص 363 362 256  - 254. ×××
اين آموزش اعتقادى در فرازهاى زير از زيارت غدير آمده است:


  يكى از ميراث‏هاى ارزشمند در موضوع غدير، جملاتى است كه در ادعيه اشاره به آن دارد. يكى از اين مضامينى كه در دعاهاى روز غدير آمده××× 2 اين مضامين از دعاهايى كه در كتاب »الاقبال« سيد ابن طاووس: ص 460 به بعد مذكور است انتخاب شده است. در عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 220  - 215 نيز ذكر شده است. ××× لعن منكر غدير است:
اللَّهُمَّ اِنّا نَعلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الحَقُّ مِن عِندِكَ، فَالعَن مَن عارَضَهُ وَ استَكبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ «وَ سَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ».


لَعنَةُ اللَّهِ وَ لَعنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ اَجمَعينَ عَلى مَن سَلَّ سَيفَهُ عَلَيكَ وَ سَلَلتَ سَيفَكَ عَلَيهِ -  يا اَميرَالمُؤمِنينَ -  مِنَ المُشرِكينَ وَ المُنافِقينَ اِلى يَومِ الدّينِ، وَ عَلى مَن رَضِىَ بِما ساءَكَ وَ لَم يُكرِههُ وَ اَغمَضَ عَينَهُ وَ لَم يُنكِر اَو اَعانَ عَلَيكَ بِيَدٍ اَو لِسانٍ اَو قَعَدَ عَن نَصرِكَ اَو خَذَلَ عَنِ الجِهادِ مَعَكَ اَو غَمَطَ فَضلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ اَو عَدَلَ بِكَ مَن جَعَلَكَ اللَّهُ اَولى بِهِ مِن نَفسِهِ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۴.</ref>:


الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا اليَوْمِ وَ بَصَّرَنا حُرْمَتَهُ وَ كَرَّمَنا بِهِ وَ شَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ وَ هَدانا بِنُورِهِ ... . اللَّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُكَ ... . أَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْيَوْمِ وَ أنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبيلِكَ لِإِطْفاءِ نُورِكَ:
خدايا، ما مى ‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را [[تکذیب]] كند و كافر شود. به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت.


يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى‏ كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه در برابر آنچه تو را ناراحت مى‏ كند چشم پوشى مى‏ نمايد و نهى از منكر نمى‏ كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمک كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچک شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.


حمد خدايى را كه فضيلت اين روز را به ما شناسانيد و ما را نسبت به حرمت آن بصيرت داد و به وسيله آن به ما كرامت بخشيد و با معرفت آن به ما شرف داد و به نور آن ما را هدايت كرد. خدايا، از تو مى‏خواهم لعنت كنى كسانى را كه حق اين روز را انكار كردند و حرمت آن را نپذيرفتند و براى خاموش كردن نور تو راه تو را بستند.
== لعن در روز غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۴۶، ۲۵۱، ۲۵۴ - ۲۵۶. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۳، ۲۳۴.</ref> ==
در احاديث [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] مراسم و برنامه‏ هاى عامى براى همه اعياد وارد شده كه در كتب ادعيه مذكور است. گذشته از آنها براى عيد و جشن غدير دستورات خاصى از ائمه‏ عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها لعن در روز غدير است:


10.  زيارت غديريه و لعن××× 1 اسرار غدير: ص 363  - 353 253 252. چهارده قرن با غدير: ص 209  - 201. زيارت غديريه: ص 94. ×××
[[امام صادق‏ علیه السلام]] فرمود: در اين روز بر محمد و آل محمد عليهم السلام بسيار [[صلوات]] بفرست، و از ظالمان بر آنان برائت بجوى.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱.</ref>


  زيارت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير كه امام هادى‏عليه السلام فرمودند××× 2 بحار الانوار: ج 97 ص 360. ×××، دوره كامل عقايد شيعه درباره ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام و فضايل و سوابق و محنت‏هاى آن حضرت است. زيارت غديريه زيارتى زيبا و جامع است. يكى از مضامينى كه در زيارت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير آمده لعن است.
امام صادق‏ عليه السلام فرمود: در اين روز بسيار بگو: اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجاحِدِيْنَ وَ النّاكِثينَ وَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبْدِلينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ:


خداوندا، منكران و عهدشكنان و تغييردهندگان و تبديل‏ كنندگان (بدعت ‏گذاران) و [[تکذیب]] كنندگانِ روز قيامت، از اولين و آخرين را لعنت فرما.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۷.</ref>


قابل توجه كسانى كه لعن را جايز نمى‏دانند، يا از خواندن زيارت عاشورا و لعن كافران و منافقان -  هر چند مخفيانه -  نهى مى‏كنند، يا لعن كافران و منافقان را بى‏فايده مى‏دانند! خوب است به اين فرازهاى زيارت توجه كنند:
== لعن دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بر يكديگر<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۰۱ - ۲۱۲.</ref> ==
در فرازى از بخش هفتم [[خطبه غدیر]] لعن دشمنان ولايت در جهنم بيان شد. پيامبر صلى الله عليه و آله با قرائت كامل آيه ۳۸ سوره اعراف: «كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذا ادّارَكُوا فيها جَميعاً ...» لعنت دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن [[عذاب]] آنان ر ابيان كرد.


اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ فيهِمْ: «كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذَا ادّارَكُوا فيها جَميعاً قالَتْ اُخْريهُمْ لاَوُليهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ اَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ»:


أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيكَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَجَعَلَكَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْميثاقِ:
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى ‏اند كه خداوند درباره آنان فرموده است: «كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها...»: «هر گروهى كه داخل جهنم مى‏ شوند همتاى خود را لعنت مى‏ كنند، تا آنكه همه آنان در آنجا به يكديگر بپيوندند آخرين آنان با اشاره به اولين آنان مى‏ گويند: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل كن. خدا مى‏ فرمايد: «براى هر دو گروه عذاب مضاعف است ولى شما نمى‏ دانيد».


== لعن منافقين در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۶۹، ۴۷۰.</ref> ==
پس از معرفى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير و [[بیعت]] همگانى، همگان شاهد معجزه ‏اى بزرگ از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بودند. ابوبكر همراه ديگر سران منافقين -  كه از اين همه بزرگى و فضيلت به غيظ آمده بودند -  رسماً دست به كار شدند و به فكر عملى كردن نقشه ‏هايشان افتادند.


شهادت مى‏دهم كه تو برادر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هستى ... ، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد همانطور كه خداوند به آن حضرت را چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى‏كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.
خداوند متعال هم در حديثى طولانى پيامبر صلى الله عليه و آله را از اين اقدامات آنان با خبر نمود.<ref>تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام: ص ۱۱۱ - ۱۲۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۴ - ۱۶۱. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۳ - ۲۲۶ و ج ۳۷ ص ۱۴۲ - ۱۴۸. مدينة المعاجز: ج ۱ ص ۴۳۸. تأويل الآيات: ج ۱ ص ۴۰ ح ۱۱. تفسير البرهان: ج ۱ ص ۵۹ ح ۱. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۵۷۳ .</ref>


و در فرازى ديگر آمده است:
آنچه در اينجا قابل ذكر است لعن منافقين توسط خداوند است. البته منافقين غاصبِ خلافت مستحق ‏ترين افراد براى لعن خدا و دورى از رحمتش هستند، چرا كه اصل دين الهى يعنى ولايت را به بازى گرفتند و نسبت به مقام عظماى ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آن گونه جسارت روا داشتند و مردم را تا آخر روزگار به گمراهى كشاندند.


لَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّى الْحُرْمَةِ مِنْكَ وَ ذائِدِى الْحَقِّ عَنْكَ، وَأَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ. لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ساواكَ بِمَنْ ناواكَ. لَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وِلايَتَكَ:
در اين [[حدیث]] بلند امر خدا و رسول به لعن آنان و معرفى خاص سَرانشان به گونه ‏اى كه بر كسى مخفى نماند، و نيز دائمى بودن اين لعنت در دنيا و آخرت و تعطيل نشدن آن به صراحت ذكر شده است:


'''الف) امر خدا به لعن منافقين'''


خدا لعنت كند آنان كه حرمت تو را شكستند و حقت را از تو دور كردند. شهادت مى‏دهم كه آنان از همه زيانكارترند، آنان كه حرارت آتش به صورت‏هايشان مى‏خورد و در آن با روى گرفته و عبوس هستند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه در مقابل تو ايستاد مساوى بداند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آنكه خداوند ولايتت را بر او واجب كرده مساوى بداند.
انَّ اللَّه يَطَّلِعُ نَبِيَّهُ عَلى نِفاقِهِمْ وَ كِذْبِهِمْ وَ كُفْرِهِمْ وَ يَأْمُرُهُ بِلَعْنِهِمْ فى لَعْنَةِ الظّالِمينَ النّاكِثينَ<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۶.</ref>: خداوند پيامبرش را بر نفاق و دروغگويى و كفر آنان مطلع مى‏كند و او را امر به لعنت آنان به همراه همه ظالمين و [[بیعت]] شكنان مى ‏نمايد.


انَّ اللَّه تَعالى يَطَّلِعُ نَبِيَّهُ عَلى اسْرارِهِمْ فَيَخِسُّهُمْ وَ يَلْعَنُهُمْ وَ يُسْقِطُهُمْ<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۶۱.</ref>: خداوند تعالى پيامبرش را بر اسرار آنان مطلع مى ‏سازد، و آن حضرت آنان را خوار مى ‏كند و لعنشان مى ‏نمايد و آنان را بى‏ ارزش تلقى مى‏ نمايد.


و در فرازى ديگر آمده است:
'''ب) امر پيامبر صلى الله عليه و آله به لعن منافقين'''


اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ، فَالْعَنْ مَنْ عارَضَهُ وَاسْتَكْبَرَ وَكَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ. لَعْنَةُ اللَّهِ وَلَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ أَجْمَعينَ عَلى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَسَلَلْتَ سَيْفَكَ عَلَيْهِ -  يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ -  مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُنافِقينَ إِلى يَوْمِ الدّينِ، وَعَلى مَنْ رَضِىَ بِما ساءَكَ وَلَمْ يُكْرِهْهُ وَأَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْ أَوْ أَعانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ أَوْ لِسانٍ أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهادِ مَعَكَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَكَ وَجَحَدَ حَقَّكَ أَوْ عَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ أَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ:
انَّ اللَّه تَعالى يُعْرِفُ نَبِيَّهُ نِفاقَهُمْ، فَهُوَ يَلْعَنُهُمْ وَ يَأْمُرُ الْمُؤْمِنينَ بِلَعْنِهِمْ<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۹.</ref>: خداوند تعالى نفاق آنان را به پيامبرش مى‏ شناساند. او هم آنان را لعنت مى‏ كند و به مؤمنين دستور لعن آنان را مى‏ دهد.


يَأْمُرُ رَسُولَ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله بِالتَّعْريضِ لَهُمْ حَتّى لا يَخْفى عَلَى الْمُخْلِصينَ مَنِ الْمُرادُ بِذلِكَ التَّعْريضِ وَ يَأْمُرُ بِلَعْنِهِمْ<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۶.</ref>:


خدايا، ما مى‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركان و منافقان تا روز قيامت، و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى‏كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمك كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچك شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.
خدا به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد كه با كنايه منافقين را به مؤمنين معرفى كند به گونه ‏اى كه بر اصحاب مخلص او مخفى نماند كه منظور چه كسانى هستند، و سپس امر به لعن آنان میفرمود.


'''ج) لعن ابدى منافقين'''


و در فرازى ديگر آمده است:
وَ ذلِكَ اللَّعْنُ لا يُفارِقُهُمْ: فِى الدُّنْيا يَلْعَنُهُمْ خِيارُ عِبادِ اللَّه، وَ فِى الْآخِرَةِ يَبْتَلُونَ بِشَدائِدِ عِقابِ اللَّه<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۶.</ref>: آن لعنت از آنان جدا نمى‏ شود: در دنيا برگزيدگانِ بندگان خدا آنان را لعنت مى ‏كنند، و در آخرت مبتلا به عذاب‏ هاى شديد خدا گرفتار مى‏ شوند.


اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيائِكَ وَأَوْصِياءِ أَنْبِيائِكَ بِجَميعِ لَعَناتِكَ وَأَصْلِهِمْ حَرَّ نارِكَ وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالْإِقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ. اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَمَنْ ظَلَمَهُ وَأَشْياعَهُمْ وَأَنْصارَهُمْ. اللَّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِى الْحُسَيْنِ وَ قاتِليهِ وَ الْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَ ناصِريهِ وَ الرَّاضينَ بِقَتْلِهِ وَخاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً:


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[منافقین]] /  آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...».


خدايا، قاتلان انبياء و جانشينان انبيائت را با همه لعنت‏هايت لعنت كن، و گرمى آتش را به آنان بچشان. و لعنت كن كسانى  را كه حق وليّت را غصب كردند و پيمان او را انكار نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند. خدايا قاتلان اميرالمؤمنين‏عليه السلام و كسانى كه به او ظلم كردند و پيروان و يارانشان را لعنت فرما. خدايا، ظالمان حسين‏عليه السلام و قاتلان او و تابعان دشمنِ او و يارى كننده دشمنش را و راضيان به قتل او و خواركنندگان او را لعنتى فرما كه عاقبتى بد دنبال آن باشد.
== منكرين حق اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۱ - ۱۷۸.</ref> ==
پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، پس از بيان [[حدیث غدیر]] با قرائت آيه ۵ سوره ق: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»: «سخن نزد من تغيير يافتنى نيست»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على‏ عليه السلام نمود و بار ديگر جمله ‏اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرموده بود تكرار كرد.


اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى‏ گويم» و سپس فرمود: «اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد».


و در فرازى ديگر آمده است:
يَقُولُ اللَّهُ: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ». بِاَمْرِكَ يا رَبِّ اَقُولُ: اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ اْنصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ اَنْكَرَهُ وَ اغْضِبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ:


اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَمانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ. اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ:
خداوند مى ‏فرمايد: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»: «سخن در پيشگاه من تغيير نمى‏ پذيرد»، پروردگارا، به امر تو مى‏ گويم: «خداوندا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند و خوار كن هر كس على را خوار كند، و لعنت نما هر كس على را انكار كند و غضب نما بر هر كس كه حق على را انكار نمايد».


خدايا اولين ظالمى كه به آل محمد ظلم كرد و مانعان حقوق ايشان را لعنت فرما. خدايا اولين ظالم و غاصب حق آل محمّد و هر كس كه بدعت‏هاى او را تا روز قيامت عمل مى‏كند لعنت مخصوص فرما.
== پانویس ==