۲۵٬۵۹۰
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
مصافحه (دست دادن) يک [[احترام]]، تقدير و تشكر و اظهار علاقه است. از ديگر سو فرشتگان مانند آدميان نيستند كه بى مبنى و اساس با هر كس رفتارى مهرآميز داشته باشند، چرا كه ملاكه ايى خدايى دارند. از اين رو هرگز نافرمانى خدا نمى كنند. قرآن كريم در توصيفشان مى فرمايد: «لا يعصون اللَّه ما امرهم»<ref>تحريم / ۶ .</ref>: هرگز از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند. | مصافحه (دست دادن) يک [[احترام]]، تقدير و تشكر و اظهار علاقه است. از ديگر سو فرشتگان مانند آدميان نيستند كه بى مبنى و اساس با هر كس رفتارى مهرآميز داشته باشند، چرا كه ملاكه ايى خدايى دارند. از اين رو هرگز نافرمانى خدا نمى كنند. قرآن كريم در توصيفشان مى فرمايد: «لا يعصون اللَّه ما امرهم»<ref>تحريم / ۶ .</ref>: هرگز از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند. | ||
آنان مقام [[عصمت]] دارند، البته عصمت آنان نه در مرتبه عصمت چهارده معصوم عليهم السلام كه از آن فروتر است. تصور كنيد، در صورتى ملائكه با ما مصافحه و ابراز محبت خواهند كرد كه به درجه بالاى شناخت دست يابيم. براى درک بيشتر از آنچه در اين روايت بيان شده، بايد توجه كنيم اگر اظهار علاقه و تجليل ملائک از آدمى ماهى يک بار و حتى سالى يک بار باشد، باز ارزش والايى است. | آنان مقام [[عصمت]] دارند، البته عصمت آنان نه در مرتبه عصمت چهارده معصوم عليهم السلام كه از آن فروتر است. تصور كنيد، در صورتى ملائكه با ما مصافحه و ابراز محبت خواهند كرد كه به درجه بالاى شناخت دست يابيم. براى درک بيشتر از آنچه در اين روايت بيان شده، بايد توجه كنيم اگر [[اظهار]] علاقه و تجليل ملائک از آدمى ماهى يک بار و حتى سالى يک بار باشد، باز ارزش والايى است. | ||
بعضى از ما شايد سالى يک بار به ديدن دوستان و خويشاوندان برويم، و در صورتى كه علاقمندى ما بيشتر باشد ماهى يک بار، و در مواردى كه علاقه فزونتر و نسبت نزديک تر باشد هفته اى يك بار، و گاهى با بعضى از آنان روزى يک بار ديدار و مصافحه مى كنيم. اما اگر كسى امين و رازدار ما باشد، ممكن است روزى ده بار به ديدار او رفته و نسبت به او ابراز محبت كنيم. حال ببينيم كه مصافحه ملائک خداى متعال با ما آدميان آن هم روزى ده بار چه معنايى دارد، و امام رضاعليه السلام از گفتن اين مطالب در پى بيان چه مسئله مهمى هستند؟ | بعضى از ما شايد سالى يک بار به ديدن دوستان و خويشاوندان برويم، و در صورتى كه علاقمندى ما بيشتر باشد ماهى يک بار، و در مواردى كه علاقه فزونتر و نسبت نزديک تر باشد هفته اى يك بار، و گاهى با بعضى از آنان روزى يک بار ديدار و مصافحه مى كنيم. اما اگر كسى امين و رازدار ما باشد، ممكن است روزى ده بار به ديدار او رفته و نسبت به او ابراز محبت كنيم. حال ببينيم كه مصافحه ملائک خداى متعال با ما آدميان آن هم روزى [[ده بار]] چه معنايى دارد، و امام رضاعليه السلام از گفتن اين مطالب در پى بيان چه مسئله مهمى هستند؟ | ||
در مورد اينكه شناختن غدير عمل محسوب مى شود يا خير، بايد دانست كه عمل در مرتبه دوم است، زيرا شناخت مقدمه عمل است و شناخت به تنهايى اين ارزش والا را دارد. خواه آنان كه غدير را شناخته اند به آنچه در مورد غدير دستور داده شده است عمل كنند يا خير. | در مورد اينكه شناختن غدير عمل محسوب مى شود يا خير، بايد دانست كه عمل در مرتبه دوم است، زيرا شناخت مقدمه عمل است و شناخت به تنهايى اين ارزش والا را دارد. خواه آنان كه غدير را شناخته اند به آنچه در مورد غدير دستور داده شده است عمل كنند يا خير. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
با توجه به اين سخن اميرالمؤمنين عليه السلام كه مى فرمايد: انا لأمراء الكلام<ref>تحف العقول: ص ۷. بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۲۴۵.</ref>: ما پادشاهان سخنيم، و اينكه آن حضرت خود پايه گذار دستور زبان عربى است و همه امامان معصوم عليهم السلام با نكته سنجى و دقت كامل كلمه ها و جمله ها را بر مى گزينند، اين سخن امام رضاعليه السلام تأمل و دقت مى طلبد. | با توجه به اين سخن اميرالمؤمنين عليه السلام كه مى فرمايد: انا لأمراء الكلام<ref>تحف العقول: ص ۷. بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۲۴۵.</ref>: ما پادشاهان سخنيم، و اينكه آن حضرت خود پايه گذار دستور زبان عربى است و همه امامان معصوم عليهم السلام با نكته سنجى و دقت كامل كلمه ها و جمله ها را بر مى گزينند، اين سخن امام رضاعليه السلام تأمل و دقت مى طلبد. | ||
لذا در اينجا حضرت رضاعليه السلام نفرمودند: ان عرف الناس، يا: اذا عرف الناس. بلكه فرموده اند: لو عرف الناس، و همان طور كه از قواعد دستور عربى معلوم است «لو» حرف امتناع است و براى كارهاى نشدنى به كار مى رود. متعلق لو «بحقيقته» مى باشد؛ يعنى آنچه شناختنش تقريباً نشدنى است. در اينجا منظور شناخت ارزش | لذا در اينجا حضرت رضاعليه السلام نفرمودند: ان عرف الناس، يا: اذا عرف الناس. بلكه فرموده اند: لو عرف الناس، و همان طور كه از قواعد دستور عربى معلوم است «لو» حرف [[امتناع]] است و براى كارهاى نشدنى به كار مى رود. متعلق لو «بحقيقته» مى باشد؛ يعنى آنچه شناختنش تقريباً نشدنى است. در اينجا منظور شناخت [[ارزش غدیر]] آنچنان كه هست و در حقيقت امر وجود دارد مى باشد، نه شناخت به اندازه سعه وجودى و درک و بينش افراد. | ||
به تعبيرى ديگر، نه آنگونه كه هر كسى به اندازه ظرف خود از دريا آب بردارد، بلكه به بزرگى خود دريا از آن بهره گيرد. لذا ارزش و منزلت غدير بسيار بالاتر از درک محدود ماست. به تعبير واضح تر: فرضاً اگر كسى يوم اللَّه غدير را آنگونه كه در واقع ارزش دارد بشناسد، آنگاه است كه ملائک روزى ده بار با او مصافحه مى كنند. | به تعبيرى ديگر، نه آنگونه كه هر كسى به اندازه ظرف خود از دريا آب بردارد، بلكه به بزرگى خود دريا از آن بهره گيرد. لذا ارزش و منزلت غدير بسيار بالاتر از درک محدود ماست. به تعبير واضح تر: فرضاً اگر كسى يوم اللَّه غدير را آنگونه كه در واقع ارزش دارد بشناسد، آنگاه است كه ملائک روزى ده بار با او مصافحه مى كنند. |