صاحب اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۵۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
== پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه‏ عليهم السلام صاحب اختياران<ref>اسرار غدير: ص ۲۰۳.</ref> ==
== پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه‏ عليهم السلام صاحب اختياران<ref>اسرار غدير: ص ۲۰۳.</ref> ==
   از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه پس از خداوند پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه‏ عليهم السلام مولى و صاحب اختيار مردم است، و اختيار او بر مردم از خودشان بيشتر است.
   از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه پس از خداوند پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه‏ عليهم السلام مولى و صاحب اختيار مردم است، و اختيار او بر مردم از خودشان بيشتر است.
== شرائط صاحب اختيار<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۸ . اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> ==
طبيعى است كسى مى ‏تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و شيطان و هواى نفس در او راه نداشته باشد، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود.
خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق ‏اند، و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاک‏ اند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى‏ پايان علم خود متصل كرده است، تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند.
تعيين و تخصيص چهارده معصوم‏ عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين‏ها را او خلق كرده، و فقط اوست كه مى ‏تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند؛ و اين پيامبرصلى الله عليه وآله است كه از جانب خداوند به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان‏ عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است.
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده ‏اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين‏ عليهم السلام كسانى ‏اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده ‏اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است. اين نورانيت در خطابه غدير به صراحت ذكر شده است:
النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ ثُمَّ في عَلِىِّ بْنِ أَبى‏ طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ.
نور از جانب خداوند عز و جل در من، و سپس در على و بعد در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است.
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدايت را از ايشان بگيرند، و لذا عبادت خداوند از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در بيان واقعه غدير مى ‏فرمايد: «... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى» : «ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى‏ شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى ‏شود ... . لذا ولايت من كمال دين و رضايت خداوند تبارک و تعالى خوانده شد» .<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref>
همچنين امام عسكرى‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى‏ كند ...» .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.</ref>
== شرح حديث غدير و صاحب اختيار<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۷.</ref> ==
جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» از پنج كلمه تشكيل شده است:
«مَنْ» ، يعنى «هر كَس» . و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله را قبول دارند مى‏شود.
»كُنْتُ« ، يعنى »من بوده‏ام« . استفاده از فعل ماضى به معناى آنست كه اين منصب براى پيامبرصلى الله عليه وآله پايه نبوت عامه و خاتميت اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشته‏اند.
»مَوْلاهُ« ، يعنى »مولى و صاحب اختيار او...« . اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرموده‏اند. »مولى« يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در اطاعت از او اگر به عنوان اعتراض و شك در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است.
»فَعَلِىٌّ« يعنى »پس على...« . تعيين على بن ابى‏طالب‏عليه السلام براى منصب و مقامى كه در كلمه بعدى ذكر مى‏شود، مشت محكمى به دهان فتنه‏گران و دسيسه كاران است تا فكر تشكيك در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّله خود بيرون كنند. از طرف ديگر با معرفى اين »على‏عليه السلام« ، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص مى‏كند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيك بسته مى‏شود.
»مَوْلاهُ« ، يعنى »مولى و صاحب اختيار اوست« . همان منصبى كه در كلمه سوم اين جمله براى شخص خاتم انبياءصلى الله عليه وآله ذكر شد عيناً براى على بن ابى‏طالب‏عليه السلام و يازده امام معين از فرزندان او از جانب خداوند اعطا شده است. آنان صاحب اختيار مردم‏اند و هر چه بگويند بايد بدون چون و چرا قبول كرد، و هرگونه اعتراض و شك و ترديد درباره آنان مساوى با كفر است.


== پانویس ==
== پانویس ==