پرش به محتوا

صبر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
خداوند پاكانى چون محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و نُه امام از فرزندان حسين‏ عليهم السلام را در يک سوى اين جهان قرار داده، و در سوى ديگر ناپاكانى چون ابوبكر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد و بنى ‏اميه و بنى‏ عباس را در ديدگاه فكر و انديشه و عمل مردم قرار داده است.
خداوند پاكانى چون محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و نُه امام از فرزندان حسين‏ عليهم السلام را در يک سوى اين جهان قرار داده، و در سوى ديگر ناپاكانى چون ابوبكر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد و بنى ‏اميه و بنى‏ عباس را در ديدگاه فكر و انديشه و عمل مردم قرار داده است.


حق انتخاب را چنان آزادانه به مردم داده كه آن كشش‏ هاى درونىِ سعادت و شقاوت و پاكى و خباثت به صورت تمام عيار خود را نشان دهند و باطن‏ ها به ظهور رسد و خبيث و طيب خود را به دست خود معرفى كنند و بر خودشان هم مخفى نماند كه چه موجودى هستند!


حق انتخاب را چنان آزادانه به مردم داده كه آن كشش‏هاى درونىِ سعادت و شقاوت و پاكى و خباثت به صورت تمام عيار خود را نشان دهند و باطن‏ها به ظهور رسد و خبيث و طيب خود را به دست خود معرفى كنند و بر خودشان هم مخفى نماند كه چه موجودى هستند!
پاسخ چهارم: «انَّهُ سُبْحانَهُ امَرَنى بِالاعْراضِ عَنْهُمْ» : «خداوند سبحان به من دستور اعراض از آنان را داده است» .


پاسخ چهارم: »انَّهُ سُبْحانَهُ امَرَنى بِالاعْراضِ عَنْهُمْ« : »خداوند سبحان به من دستور اعراض از آنان را داده است« .
ما نبايد گمان كنيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله به خاطر مصالح شخصى يا از روى تصميم‏ گيرى شخصى با اصحاب صحيفه درگير نشده، بلكه اغماض و اعراض آن حضرت مستقيماً به امر الهى بوده است.


نتيجه اين است كه سؤال ما درباره صبر و تحمل در برابر اصحاب صحيفه به معناى كاسه از آش داغ‏تر خواهد بود، چرا كه نازل كننده اسلام بر قلب پيامبرصلى الله عليه وآله به او اين گونه امر فرموده و او امر خدا را اجرا كرده، در حالى كه قتل آنان در آن موقعيت كار بسيار ساده‏ اى بوده است. اين اغماض از آن اقدام بسيار بالاتر است، چرا كه تحمل خباثت دشمن به خاطر امتثال امر الهى است.


ما نبايد گمان كنيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله به خاطر مصالح شخصى يا از روى تصميم‏گيرى شخصى با اصحاب صحيفه درگير نشده، بلكه اغماض و اعراض آن حضرت مستقيماً به امر الهى بوده است.
پاسخ پنجم: «لِلامْرِ الَّذى هُوَ بالِغُهُ» : «به خاطر امرى كه مى ‏خواهد به انجام رساند» .


بسيارى از امور جهان بلكه همه آنچه پشت پرده جهان به حساب مى ‏آيد بر انسان‏ها مخفى است و قطعاً ظرفيت و تحمل درک آن را ندارند. خداوند هم بنا ندارد براى نظام و اهدافى كه براى بشريّت مقدر كرده منتظر فهم و درک بشر بماند و بعد آنها را اجرا كند.


نتيجه اين است كه سؤال ما درباره صبر و تحمل در برابر اصحاب صحيفه به معناى كاسه از آش داغ‏تر خواهد بود، چرا كه نازل كننده اسلام بر قلب پيامبرصلى الله عليه وآله به او اين گونه امر فرموده و او امر خدا را اجرا كرده، در حالى كه قتل آنان در آن موقعيت كار بسيار ساده‏اى بوده است. اين اغماض از آن اقدام بسيار بالاتر است، چرا كه تحمل خباثت دشمن به خاطر امتثال امر الهى است.
نتيجه اين است كه بشر بايد بپذيرد كه بسيارى از سؤالاتش اگر هم بى ‏پاسخ بماند دلش آرام است كه خداوند حكيم عليمى آن را به اجرا در آورده است. البته اگر بنا بر بيان مصالح امور باشد، خداوند بهترين و قانع كننده ‏ترين پاسخ‏ ها را براى آنها دارد.


بنابراين نگرانى ندارد كه چرا خدا و رسولش اصحاب صحيفه را آزاد گذاشتند، چرا كه اين كار را خداى عليم قدير حكيم رحيم انجام داده؛ و ما اطمينان خاطر داريم كه هر چه او مقدر كند بهترين است و از آن نيكوتر فرض نمى شود.


پاسخ پنجم: »لِلامْرِ الَّذى هُوَ بالِغُهُ« : »به خاطر امرى كه مى‏خواهد به انجام رساند« .
پاسخ ششم: «لَقَدَّمْتُهُمْ فَضَرَبْتُ اعْناقَهُمْ» : «آنان را پيش مى‏ آوردم و گردنشان را مى ‏زدم» .


قابل توجه همه كسانى كه سنگ سقيفه را بر سينه مى‏ زنند و از ابوبكر و عمر بيش از پيامبرصلى الله عليه وآله دفاع مى ‏كنند، اين نكته است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در شأن آن دو نفر فرموده است: «آنان را در پيشگاه مردم گردن مى ‏زدم» . يعنى آن روز بنا بوده اين دو نفر گردن زده شوند و با نوشتن صحيفه مستحق چنين سزايى شده ‏اند، ولى خدا به آنان مهلت داده است.


بسيارى از امور جهان بلكه همه آنچه پشت پرده جهان به حساب مى‏آيد بر انسان‏ها مخفى است و قطعاً ظرفيت و تحمل درك آن را ندارند. خداوند هم بنا ندارد براى نظام و اهدافى كه براى بشريّت مقدر كرده منتظر فهم و درك بشر بماند و بعد آنها را اجرا كند.
بنابراين طرفداران سقيفه با اعدام شدگانى كه بيش از نصيبشان زنده مانده ‏اند در حركتند!اى كاش خدا اجازه مى‏ داد و آن روز -كه دو ماه قبل از احراق بيت بود -  با شمشير پيامبرصلى الله عليه وآله به قتل مى‏ رسيدند،تا آن دست نحس آتشگيره بر در خانه وحى روشن نمى‏ كرد، و آن كفّ منحوس بر صورت عصمت كبريا سيلى نمى ‏زد، و آن پاى خبيث درِ آتش گرفته را بر روى زهراعليها السلام نمى‏ شكست تا محسن شهيد نمى ‏شد!


اى كاش آن بازوى كثيف با جسارت تمام بر بازوى سيدة النساءعليها السلام تازيانه نمى‏ زد و بازوبند كبود براى على‏ عليه السلام به يادگار نمى‏ گذاشت.


نتيجه اين است كه بشر بايد بپذيرد كه بسيارى از سؤالاتش اگر هم بى‏پاسخ بماند دلش آرام است كه خداوند حكيم عليمى آن را به اجرا در آورده است. البته اگر بنا بر بيان مصالح امور باشد، خداوند بهترين و قانع كننده‏ترين پاسخ‏ها را براى آنها دارد.
اى كاش با دست آن لعين غلاف شمشير بى ‏محابا بر پهلو و كتف و كمر فاطمه ‏عليها السلام فرود نمى ‏آمد، تا هنگام غسل خون تازه از پهلوى او جارى باشد!


 
خدايا، اى كاش كار به اينجا نمى‏ رسيد، ولى همچنانكه پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين و امامانمان‏ عليهم السلام به مقدر تو راضى بودند ما هم به آنان اقتدا مى‏ كنيم، و صبر مى‏ كنيم و تا قيامت بر اين مصائب عظيم اشک مى‏ ريزيم.
بنابراين نگرانى ندارد كه چرا خدا و رسولش اصحاب صحيفه را آزاد گذاشتند، چرا كه اين كار را خداى عليم قدير حكيم رحيم انجام داده؛ و ما اطمينان خاطر داريم كه هر چه او مقدر كند بهترين است و از آن نيكوتر فرض نمى‏شود.
 
 
پاسخ ششم: »لَقَدَّمْتُهُمْ فَضَرَبْتُ اعْناقَهُمْ« : »آنان را پيش مى‏آوردم و گردنشان را مى‏زدم« .
 
قابل توجه همه كسانى كه سنگ سقيفه را بر سينه مى‏زنند و از ابوبكر و عمر بيش از پيامبرصلى الله عليه وآله دفاع مى‏كنند، اين نكته است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در شأن آن دو نفر فرموده است: »آنان را در پيشگاه مردم گردن مى‏زدم« . يعنى آن روز بنا بوده اين دو نفر گردن زده شوند و با نوشتن صحيفه مستحق چنين سزايى شده‏اند، ولى خدا به آنان مهلت داده است.
 
 
بنابراين طرفداران سقيفه با اعدام شدگانى كه بيش از نصيبشان زنده مانده‏اند در حركتند! اى كاش خدا اجازه مى‏داد و آن روز -  كه دو ماه قبل از احراق بيت بود -  با شمشير پيامبرصلى الله عليه وآله به قتل مى‏رسيدند، تا آن دست نحس آتشگيره بر در خانه وحى روشن نمى‏كرد، و آن كفّ منحوس بر صورت عصمت كبريا سيلى نمى‏زد، و آن پاى خبيث درِ آتش گرفته را بر روى زهراعليها السلام نمى‏شكست تا محسن شهيد نمى‏شد!
 
 
اى كاش آن بازوى كثيف با جسارت تمام بر بازوى سيدة النساءعليها السلام تازيانه نمى‏زد و بازوبند كبود براى على‏عليه السلام به يادگار نمى‏گذاشت.
 
 
اى كاش با دست آن لعين غلاف شمشير بى‏محابا بر پهلو و كتف و كمر فاطمه‏عليها السلام فرود نمى‏آمد، تا هنگام غسل خون تازه از پهلوى او جارى باشد!
 
 
خدايا، اى كاش كار به اينجا نمى‏رسيد، ولى همچنانكه پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين و امامانمان‏عليهم السلام به مقدر تو راضى بودند ما هم به آنان اقتدا مى‏كنيم، و صبر مى‏كنيم و تا قيامت بر اين مصائب عظيم اشك مى‏ريزيم.


== پانویس ==
== پانویس ==