سخنرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آماده‏ سازى منبر غدير<ref>اسرار غدير: ص ۴۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۳.</ref> ==
== آماده‏ سازى منبر غدير<ref>اسرار غدير: ص ۴۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۳.</ref> ==
پس از رسيدن كاروان [[حجةالوداع]] به غدير و فرمان توقف از سوى [[پیامبرصلی الله علیه و آله|پیامبرصلی الله علیه وآله]]، آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا به محل پنج درخت كهنسال -  كه در يک رديف جلوى [[غدیرخم|برکه غدیر]] بودند -  بروند و آنجا را براى اجراى مراسم آماده كنند.
پس از رسيدن كاروان [[حجةالوداع]] به غدير و فرمان توقف از سوى [[پیامبر صلی الله علیه و آله]]، آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا به محل پنج درخت كهنسال -  كه در يک رديف جلوى برکه غدیر بودند -  بروند و آنجا را براى اجراى مراسم آماده كنند.


آنان خارهاى زير درختان را كندند و سنگ‏ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو كردند و آب پاشيدند. سپس شاخه ‏هاى پايين آمده درختان را -  كه تا نزديكى زمين آمده بود -  قطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه ‏ها پارچه ‏اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.
آنان خارهاى زير درختان را كندند و سنگ‏ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو كردند و آب پاشيدند. سپس شاخه ‏هاى پايين آمده درختان را -  كه تا نزديكى زمين آمده بود -  قطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه ‏ها پارچه ‏اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.
خط ۸: خط ۸:
در مرحله بعد پارچه ‏اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر انداختند. آنان منبر را طورى برپا كردند كه نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد، و پيامبرصلى الله عليه وآله هنگام سخنرانى مُشرِف بر مردم باشد تا همه آن حضرت را ببينند. چنان كه در گزارش ماجراى غدير آمده است: احدى  از حاضرين غدير خم نبود مگر آنكه آن حضرت را به چشم خود مى ‏ديد و صداى آن حضرت را به گوش خود مى ‏شنيد.
در مرحله بعد پارچه ‏اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر انداختند. آنان منبر را طورى برپا كردند كه نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد، و پيامبرصلى الله عليه وآله هنگام سخنرانى مُشرِف بر مردم باشد تا همه آن حضرت را ببينند. چنان كه در گزارش ماجراى غدير آمده است: احدى  از حاضرين غدير خم نبود مگر آنكه آن حضرت را به چشم خود مى ‏ديد و صداى آن حضرت را به گوش خود مى ‏شنيد.


از سوى ديگر شخصى به نام [[ربیعه بن امیه بن خلف|ربيعة بن اُمية بن خلف]] -  كه صداى بلندى داشت ‏مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۴ ۲۰۳ ۱۷۳ ۱۶۸ ۱۴۹ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۱ ۱۰۶  ۸۰ ۷۹ ۷۵  ۶۰ ۵۰.</ref>
از سوى ديگر شخصى به نام ربيعة بن اُمية بن خلف -  كه صداى بلندى داشت ‏مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۴ ۲۰۳ ۱۷۳ ۱۶۸ ۱۴۹ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۱ ۱۰۶  ۸۰ ۷۹ ۷۵  ۶۰ ۵۰.</ref>


دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را كه قابل بريدن نبود با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۲۳ ص ۳۶۲ و ج ۳۶ ص ۱۵۲ و ج ۳۷ ص ۲۰۴ ۲۰۳ ۱۷۳ ۱۵۲ ۱۴۰ ۱۱۹ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۱  - ۲۹۹  ۸۰ ۷۹ ۷۵  ۶۰  ۵۰. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۴۶.</ref>
دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را كه قابل بريدن نبود با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۲۳ ص ۳۶۲ و ج ۳۶ ص ۱۵۲ و ج ۳۷ ص ۲۰۴ ۲۰۳ ۱۷۳ ۱۵۲ ۱۴۰ ۱۱۹ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۱  - ۲۹۹  ۸۰ ۷۹ ۷۵  ۶۰  ۵۰. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۴۶.</ref>


== ايستادن دو نفر بر فراز منبر غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۰ . ژرفاى غدير: ص ۷۴.</ref> ==
== ايستادن دو نفر بر فراز منبر غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۰ . ژرفاى غدير: ص ۷۴.</ref> ==
عادت ذهنى عموم مردم از منبر، نشستن بر فراز آن است نه ايستادن، و [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] نيز در تمام عمر خود هر گاه بر فراز منبر سخن گفته در حال نشسته بوده است. اما در [[غدیرخم|غدیر]] از همان آغاز خطابه اين منظره توجه همه را به خود جلب كرد كه حضرت پس از بالا رفتن از پله ‏هاى منبر، بر فراز آن ننشست و در حال قيام رو به مردم نمود.
عادت ذهنى عموم مردم از منبر، نشستن بر فراز آن است نه ايستادن، و پیامبرصلی الله علیه و آله نيز در تمام عمر خود هر گاه بر فراز منبر سخن گفته در حال نشسته بوده است. اما در [[غدیرخم|غدیر]] از همان آغاز خطابه اين منظره توجه همه را به خود جلب كرد كه حضرت پس از بالا رفتن از پله ‏هاى منبر، بر فراز آن ننشست و در حال قيام رو به مردم نمود.


در حالى كه اين جلوه جالب ادامه داشت، جهت اعجاب برانگيز ديگرى بر آن افزوده شد. همچنان كه مردم منتظر آغاز سخنرانى بودند متوجه شدند [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] به پايين منبر اشاره مى ‏كند و لحظاتى بعد گام‏ هاى بلند [[علی بن ابی‏ طالب‏ علیه السلام]] را ديدند كه از پله‏ هاى منبر بالا مى‏ رود.
در حالى كه اين جلوه جالب ادامه داشت، جهت اعجاب برانگيز ديگرى بر آن افزوده شد. همچنان كه مردم منتظر آغاز سخنرانى بودند متوجه شدند پیامبرصلی الله علیه و آله به پايين منبر اشاره مى ‏كند و لحظاتى بعد گام‏ هاى بلند [[علی بن ابی‏ طالب‏ علیه السلام]] را ديدند كه از پله‏ هاى منبر بالا مى‏ رود.


چشم‏ ها به منبر دوخته شده بود به گمان آنكه پيامبرصلى الله علیه و آله با على‏ عليه السلام كار خاصى دارد و مى‏ خواهد درباره نظم مجلس به او دستورى دهد، غافل از آنكه او بايد تا آخر سخنرانى در كنار خطيب حضور داشته باشد.  
چشم‏ ها به منبر دوخته شده بود به گمان آنكه پيامبر صلى الله علیه و آله با على‏ عليه السلام كار خاصى دارد و مى‏ خواهد درباره نظم مجلس به او دستورى دهد، غافل از آنكه او بايد تا آخر سخنرانى در كنار خطيب حضور داشته باشد.  


على‏ عليه السلام پله‏ هاى منبر را بالا رفت تا آنكه يک پله پايين ‏تر از پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر در سمت راست آن حضرت ايستاد. اوج [[عظمت]] آنگاه جلوه‏ گر شد كه به احترام [[ختم نبوت]] و براى آنكه پشت به حضرتش نباشد، خود را متمايل به طرف صورت مبارک خاتم الانبياءصلى الله عليه وآله نمود.
على‏ عليه السلام پله‏ هاى منبر را بالا رفت تا آنكه يک پله پايين ‏تر از پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر در سمت راست آن حضرت ايستاد. اوج [[عظمت]] آنگاه جلوه‏ گر شد كه به احترام [[ختم نبوت]] و براى آنكه پشت به حضرتش نباشد، خود را متمايل به طرف صورت مبارک خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله نمود.


در آن حال كه دو نور [[خلقت]] بر فراز منبر بودند دست محمدى بر شانه علوى فرود آمد، و صداى خطيب اعظم در فضاى غدير به «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» طنين انداز شد.
در آن حال كه دو نور [[خلقت]] بر فراز منبر بودند دست محمدى بر شانه علوى فرود آمد، و صداى خطيب اعظم در فضاى غدير به «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» طنين انداز شد.


قيام بر منبر در غدير، در حالى كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نيز كنار حضرت ايستاده بودند، منظره ‏اى بود كه براى اولين بار مردم دو نفر را در سابقه ذهن خود بر فراز منبر مى ‏ديدند. در موقعيت حساس خطبه، پيامبرصلى الله عليه وآله دست على ‏عليه السلام را گرفت و او را نزديک خود آورد و سپس بازوان وى را گرفت و بلند كرد و عملاً معرفى نمود. اين منظره از زيباترين جلوه‏ هاى بيادماندنى غدير براى كسانى بود كه آن واقعه را دیدند يا شنيدند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۹ ۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۱ ۹۷ ۴۷ ۴۴. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۶۷ ح ۳۹۱ ۳۸۷. احقاق الحق: ج ۶ ص ۲۷۰ و ج ۲۱ ص ۵۷۵۳ . كتاب سليم: ص ۸۸۸ ح ۵۵ .</ref>
قيام بر منبر در غدير، در حالى كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نيز كنار حضرت ايستاده بودند، منظره ‏اى بود كه براى اولين بار مردم دو نفر را در سابقه ذهن خود بر فراز منبر مى ‏ديدند. در موقعيت حساس خطبه، پيامبر صلى الله عليه و آله دست على ‏عليه السلام را گرفت و او را نزديک خود آورد و سپس بازوان وى را گرفت و بلند كرد و عملاً معرفى نمود. اين منظره از زيباترين جلوه‏ هاى بيادماندنى غدير براى كسانى بود كه آن واقعه را دیدند يا شنيدند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۹ ۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۱ ۹۷ ۴۷ ۴۴. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۶۷ ح ۳۹۱ ۳۸۷. احقاق الحق: ج ۶ ص ۲۷۰ و ج ۲۱ ص ۵۷۵۳ . كتاب سليم: ص ۸۸۸ ح ۵۵ .</ref>


== تبليغ غدير با سخنرانى<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۴. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷  - ۱۵۳.</ref> ==
== تبليغ غدير با سخنرانى<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۴. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷  - ۱۵۳.</ref> ==
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
'''بناى منبر در موقعيت ويژه'''
'''بناى منبر در موقعيت ويژه'''


با توجه به اينكه درختان غدير از شرق به غرب روييده بودند و بركه در سمت جنوبی پشت درختان قرار داشت، تصميم بر آن شد كه منبر را به گونه ‏اى بنا كنند كه مردم رو به قبله و رو به بركه قرار بگيرند. در نتيجه جمعيت پس از [[نماز جماعت]] بدون آنكه از جاى خود حركت كنند در مقابل منبر بودند و سخنران پشت به قبله و رو به مردم قرار مى ‏گرفت. همچنين مى ‏بايست موقعيت منبر نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار مى ‏گرفت تا [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشد و همه آن حضرت را ببينند.
با توجه به اينكه درختان غدير از شرق به غرب روييده بودند و بركه در سمت جنوبی پشت درختان قرار داشت، تصميم بر آن شد كه منبر را به گونه ‏اى بنا كنند كه مردم رو به قبله و رو به بركه قرار بگيرند. در نتيجه جمعيت پس از [[نماز جماعت]] بدون آنكه از جاى خود حركت كنند در مقابل منبر بودند و سخنران پشت به قبله و رو به مردم قرار مى ‏گرفت. همچنين مى ‏بايست موقعيت منبر نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار مى ‏گرفت تا پیامبرصلی الله علیه و آله هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشد و همه آن حضرت را ببينند.


'''سايبان بر فراز منبر'''
'''سايبان بر فراز منبر'''
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
سپس در زير سايبان، بناى منبرى از [[سنگ]] را تدارک ديدند. ابتدا با جمع آورى سنگ‏ هاى بزرگ و كوچك، آنها را روى هم چيدند و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند.
سپس در زير سايبان، بناى منبرى از [[سنگ]] را تدارک ديدند. ابتدا با جمع آورى سنگ‏ هاى بزرگ و كوچك، آنها را روى هم چيدند و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند.


آنگاه از رواندازهاى شتران و ساير مركب ‏ها كه عبارت بود از تشك‏ ها و قاليچه‏ ها كمک گرفتند، و آنها راروى سنگ‏ ها قرار دادند تا سختى سنگ‏ها را با نرمى رواندازها جبران كرده باشند. در مرحله بعد پارچه اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر پهن كردند.
آنگاه از رواندازهاى شتران و ساير مركب ‏ها كه عبارت بود از تشک‏ ها و قاليچه‏ ها كمک گرفتند، و آنها راروى سنگ‏ ها قرار دادند تا سختى سنگ‏ها را با نرمى رواندازها جبران كرده باشند. در مرحله بعد پارچه اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر پهن كردند.


اين كامل ‏ترين گونه از تدارک يک مجلس عظيم براى يک [[خطبه|خطابه]] استثنائى بود، كه از نظر جايگاه خطيب و مخاطَبين و ايجاد بالاترين كيفيت ممكن براى مجلس سخنرانى، در گونه ‏اى بى‏ نظير آماده شد.
اين كامل ‏ترين گونه از تدارک يک مجلس عظيم براى يک [[خطبه|خطابه]] استثنائى بود، كه از نظر جايگاه خطيب و مخاطَبين و ايجاد بالاترين كيفيت ممكن براى مجلس سخنرانى، در گونه ‏اى بى‏ نظير آماده شد.
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
رسول‏ خداصلى الله عليه وآله فرمان داد زير درختان را جارو كنند، و از سنگ ‏ها شِبه منبرى براى او ساختند تا بر مردم اشراف پيدا كند... . در اين هنگام [[رسول‏ خداصلی الله علیه و آله]] بر بالاى سنگ رفتند و شروع به حمد و ثناى  الهى كردند و فرمود... .<ref>هر كه من مولاى اويم (غفارى ساروى) : ص ۲۲. </ref>
رسول‏ خداصلى الله عليه وآله فرمان داد زير درختان را جارو كنند، و از سنگ ‏ها شِبه منبرى براى او ساختند تا بر مردم اشراف پيدا كند... . در اين هنگام [[رسول‏ خداصلی الله علیه و آله]] بر بالاى سنگ رفتند و شروع به حمد و ثناى  الهى كردند و فرمود... .<ref>هر كه من مولاى اويم (غفارى ساروى) : ص ۲۲. </ref>


امير بيان حضرت على ‏عليه السلام در [[خطبه غدیر|خطبه غدیریه]] خود در يكى از روزهاى غدير -  كه به همين مناسبت سخنانى بيان داشتند -  در اين خصوص فرمودند: فخرج رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله الى حجةالوداع. ثم صار الى غدير خم، فأمر فاصلح له شبه المنبر. ثم علاه و اخذ بعضدى...<ref>الكافى: ج ۸ ص ۲۷.</ref>: پيامبرصلى الله عليه وآله براى آخرين حج خود (حجةالوداع) از [[مدینه]] خارج شد، و وقتى به منطقه [[غدیر خم]] رسيد، دستور داد چيزى شبيه منبر براى او بسازند. سپس از آن بالا رفت و بازوى مرا گرفت و... .
امير بيان حضرت على ‏عليه السلام در [[خطبه غدیر|خطبه غدیریه]] خود در يكى از روزهاى غدير -  كه به همين مناسبت سخنانى بيان داشتند -  در اين خصوص فرمودند: فخرج رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله الى حجةالوداع. ثم صار الى غدير خم، فأمر فاصلح له شبه المنبر. ثم علاه و اخذ بعضدى...<ref>الكافى: ج ۸ ص ۲۷.</ref>: پيامبر صلى الله عليه و آله براى آخرين حج خود ([[حجةالوداع]]) از [[مدینه]] خارج شد، و وقتى به منطقه [[غدیر خم]] رسيد، دستور داد چيزى شبيه منبر براى او بسازند. سپس از آن بالا رفت و بازوى مرا گرفت و... .


'''رفع شبهات'''
'''رفع شبهات'''
خط ۲۸۲: خط ۲۸۲:
و سألت جبرئيل ان يستعفى لى عن تبليغ ذلك اليكم -  ايها الناس -  لعلمى بقلة المتقين و كثرة المنافقين و ادغال اللآثمين و حيل المستهزئين بالاسلام، الذين وصفهم اللَّه فى كتابه بأنهم يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم، و يحسبونه هيّناً و هو عند اللَّه عظيم. و كثرة آذاهم لى غير مرة، حتى  سمّونى اذناً... :
و سألت جبرئيل ان يستعفى لى عن تبليغ ذلك اليكم -  ايها الناس -  لعلمى بقلة المتقين و كثرة المنافقين و ادغال اللآثمين و حيل المستهزئين بالاسلام، الذين وصفهم اللَّه فى كتابه بأنهم يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم، و يحسبونه هيّناً و هو عند اللَّه عظيم. و كثرة آذاهم لى غير مرة، حتى  سمّونى اذناً... :


من از [[جبرئیل]] درخواست كردم از [[خداوند]] اجازه گيرد و مرا از اين مأموريت معاف دارد، زيرا كمىِ [[پرهیزکار|پرهیزکاران]] و فزونى منافقان و دسيسه ملامت‏گران و مكر مسخره كنندگان اسلام را مى‏ دانم. همانان كه خداوند در كتاب خود در وصفشان فرموده است: به زبان آن را مى ‏گويند كه در دل‏هايشان نيست و آن را اندک و آسان مى ‏شمارند، حال آنكه نزد [[خداوند]] بس بزرگ است. همچنين از آن رو كه منافقان بارها مرا آزار داده ‏اند، تا آنجا كه مرا اُذُن (سخن‏شنو و زود باور) ناميده ‏اند... .
من از [[جبرئیل]] درخواست كردم از [[خداوند]] اجازه گيرد و مرا از اين مأموريت معاف دارد، زيرا كمىِ [[پرهیزکاران]] و فزونى منافقان و دسيسه ملامت‏گران و مكر مسخره كنندگان اسلام را مى‏ دانم. همانان كه خداوند در كتاب خود در وصفشان فرموده است: به زبان آن را مى ‏گويند كه در دل‏هايشان نيست و آن را اندک و آسان مى ‏شمارند، حال آنكه نزد [[خداوند]] بس بزرگ است. همچنين از آن رو كه منافقان بارها مرا آزار داده ‏اند، تا آنجا كه مرا اُذُن (سخن‏شنو و زود باور) ناميده ‏اند... .


'''اداى وظيفه الهى، هدف اصلى خطابه'''
'''اداى وظيفه الهى، هدف اصلى خطابه'''
خط ۳۰۱: خط ۳۰۱:


== فنون سخن براى ابلاغ غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۶ ۱۰۷.</ref> ==
== فنون سخن براى ابلاغ غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۶ ۱۰۷.</ref> ==
عظمت غدير اقتضا مى ‏كند به بلنداى آن برنامه ‏ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه‏ هاى كم ابهت تبليغ مى ‏توان جلوه‏ گر ساخت. [[احترام]] به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى‏ دهد كه آن را در جذاب ‏ترين و ارزشمندترين گونه‏ هاى رسانه ‏اى جلوه ‏گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با مسئله غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.
عظمت غدير اقتضا مى ‏كند به بلنداى آن برنامه ‏ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه‏ هاى كم ابهت تبليغ مى ‏توان جلوه‏ گر ساخت. [[احترام]] به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى‏ دهد كه آن را در جذاب ‏ترين و ارزشمندترين گونه‏ هاى رسانه ‏اى جلوه ‏گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با مسئله غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر گرامى [[اسلام‏]] صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.


يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير استفاده از فنون سخن و خطابه براى ابلاغ غدير است:
يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير استفاده از فنون سخن و خطابه براى ابلاغ غدير است:
خط ۳۰۷: خط ۳۰۷:
در غدير فصاحت و [[بلاغت]] و شاهكارهاى سخنورى در اعلا درجه آن به كار گرفته شد و ثمره خود را به هنگام خود نشان داد. اكنون بر ماست كه همان راه را در پيش بگيريم و به مُبلِّغ اول غدير اقتدا كنيم، و راهكارهاى زير را عملى سازيم:
در غدير فصاحت و [[بلاغت]] و شاهكارهاى سخنورى در اعلا درجه آن به كار گرفته شد و ثمره خود را به هنگام خود نشان داد. اكنون بر ماست كه همان راه را در پيش بگيريم و به مُبلِّغ اول غدير اقتدا كنيم، و راهكارهاى زير را عملى سازيم:


الف. مقتضاى حال و مخاطب و موضوع
'''الف) مقتضاى حال و مخاطب و موضوع'''


اگر در غدير بلاغت به معناى مراعات مقتضاى حال و مخاطب و موضوع در نظر گرفته شد، ما نيز در تبليغ غدير بايد در هر موردى موقعيت مخاطب را از نظر ظرفيت و سابقه علمى و شرايط تربيتى در نظر بگيريم، و محدوده موضوع مطرح شده را تعيين كنيم و آينده يک سخن يا نوشته و بُرد آن را در نظر آوريم.
اگر در غدير بلاغت به معناى مراعات مقتضاى حال و مخاطب و موضوع در نظر گرفته شد، ما نيز در تبليغ غدير بايد در هر موردى موقعيت مخاطب را از نظر ظرفيت و سابقه علمى و شرايط تربيتى در نظر بگيريم، و محدوده موضوع مطرح شده را تعيين كنيم و آينده يک سخن يا نوشته و بُرد آن را در نظر آوريم.


ب. ادبيات زبان‏ ها براى رساترين جملات
'''ب) ادبيات زبان‏ ها براى رساترين جملات'''


اگر در غدير فصاحت به معناى به كارگيرى گوياترين جملات رمز«بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» شد، ما نيز بايد ادبيات هر زبانى را براى يافتن رساترين جملات مورد مطالعه قرار دهيم، تا غدير را بين هر قوم و ملتى با شيواترين و گيراترين عبارات منتقل نماييم.
اگر در غدير فصاحت به معناى به كارگيرى گوياترين جملات رمز«بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» شد، ما نيز بايد ادبيات هر زبانى را براى يافتن رساترين جملات مورد مطالعه قرار دهيم، تا غدير را بين هر قوم و ملتى با شيواترين و گيراترين عبارات منتقل نماييم.


ج. زيباترين كلمات و اصطلاحات
'''ج) زيباترين كلمات و اصطلاحات'''


اگر در غدير زيبايى‏ هاى بديع كلام به كار گرفته شد، ما نيز مى‏ آموزيم كه براى ابلاغ چنين مهمى بايد از زيباترين كلمات و اصطلاحات و تركيب بندى جملات براى تبليغ غدير در گونه ‏هاى گفتارى و نوشتارى بلند و كوتاه استفاده بريم.
اگر در غدير زيبايى‏ هاى بديع كلام به كار گرفته شد، ما نيز مى‏ آموزيم كه براى ابلاغ چنين مهمى بايد از زيباترين كلمات و اصطلاحات و تركيب بندى جملات براى تبليغ غدير در گونه ‏هاى گفتارى و نوشتارى بلند و كوتاه استفاده بريم.


== منبر شيطان در غدير<ref>اسرار غدير: ص ۷۰.</ref> ==
== منبر شيطان در غدير<ref>اسرار غدير: ص ۷۰.</ref> ==
[[امام باقر علیه السلام|امام باقرعليه السلام]] فرمود: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير دست [[امیرالمومنین علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] را گرفت، [[شیطان|ابلیس]] در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناک تر از اين از تو نشنيده بوديم!
[[امام باقر علیه السلام]] فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير دست [[امیرالمومنین علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] را گرفت، [[شیطان|ابلیس]] در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناک تر از اين از تو نشنيده بوديم!


ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصیت [[خداوند]] انجام نخواهد گرفت.  شياطين گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، تو بودى گمراه كننده آدم!!
ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصیت [[خداوند]] انجام نخواهد گرفت.  شياطين گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، تو بودى گمراه كننده آدم!!


هنگامى كه [[منافقین]] در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى‏ بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى‏ گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند ابليس از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى ‏دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ‏ام»!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!!
هنگامى كه [[منافقین]] در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى‏ بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى‏ گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند [[شیطان|ابلیس]] از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى ‏دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ‏ام»!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!!


هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت و مردم غير على‏ عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا [[امامت|امام]] قيام نكند خداوند [[اطاعت]] نمى‏ شود<ref>جمله آخر اين حديث در متن عربى چنين است: «لا يُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ» . اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف. تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمى‏ شود. ب. تا امام ‏زمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمى‏ شود.</ref> . <ref>روضه كافى: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲ .</ref>
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على‏ عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا [[امامت|امام]] قيام نكند خداوند [[اطاعت]] نمى‏ شود<ref>جمله آخر اين حديث در متن عربى چنين است: «لا يُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ» . اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف. تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمى‏ شود. ب. تا امام ‏زمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمى‏ شود.</ref> . <ref>روضه كافى: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲ .</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==