۲۶٬۳۷۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(قرار دادن انسان) |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
<big>انسان كامل واسطه اى است ميان عالم ملک و ملكوت، خاک و افلاک، تجرد و مالكيت، و اين واسطه بهترين مخلوقات است.</big> | <big>انسان كامل واسطه اى است ميان عالم ملک و ملكوت، خاک و افلاک، تجرد و مالكيت، و اين واسطه بهترين مخلوقات است.</big> | ||
===== <big>ب) دارا بودن ولايت تشريعى و تكوينى</big> ===== | |||
<big>ولايت بر دو قسم است: تشريعى و تكوينى. ولايت تشريعى يعنى حق دخل و تصرف در امور ارادى بنده. شارع بودن فقط از آنِ حق تعالى و ابلاغ و انذار از زبان پيامبران عليهم السلام است. اما پيامبر به استقلال صلى الله عليه وآله حق وضع قانون را ندارد، بلكه: «ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى». ولايت تكوينى يعنى حتى دخل و تصرف در كائنات و نظام آفرينش.</big> | |||
<big>حال چگونه انسان حق دخل و تصرف در كائنات را دارا مى باشد. انسان كامل جامع جميع اسماء و صفات الهى است. اما اينها فقط لفظ نيستند بلكه حقايق اند، و انسان كامل واجد همه حقايق وجود است. چون تمام عالم در وجود مبارک انسان كامل جمع است. لذا به همان راحتى كه ما مى توانيم دستمان را بالا و پايين ببريم، انسان كامل به اذن خداوند مى تواند در كل عالم دخل و تصرف كند. لذا در اين ساحت كرامات و معجزات را مى بينم. پيغمبرصلى الله عليه وآله مى فرمايد: اول ما خلق الله نورى: اولين چيزى كه خدا خلق كرد نور من بود.</big> | |||
<big>تصويرى كه از انسان كامل در خطبه غدير ارائه شده است، تنها بر يك انسان عابد و زاهد كه در پى رشد شخصيت معنوى خود باشد دلالت ندارد، بلكه ولىّ مطلق و بر حقى است كه همچون رسولخداصلى الله عليه وآله از خود مؤمنان بر تولّى امور آنان شايستهتر است، و همچنين داراى ولايت امر و ولايت تكوينى نسبت به همه اركان عالم مىباشد:</big> | |||
<big>و قد انزل الله تبارك و تعالى علىّ بذلك آية من كتابه: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون»، و على بن ابى طالب عليه السلام اقام الصلوة و آتى الزكوة... .</big> | |||
<big>به استناد نقل هاى مذكور از [[اهل سنت]]، «ولىّ» به همان معنايى است كه براى پيامبرصلى الله عليه وآله در آيه شريفه [[سوره احزاب]] بيان شده است. در نتيجه معناى حديث غدير اين گونه خواهد بود كه على عليه السلام در مرتبه بعد از نبى صلى الله عليه وآله «اولى بالمؤمنين من انفسهم» خواهد بود.</big> | |||
<big>فرمايش پيامبرصلى الله عليه وآله كه: و هو وليكم بعدى: على عليه السلام پس از من ولى شماست. اگر ولايت به معنايى غير از «اولى بالمؤمنين من انفسهم» باشد: اولاً فرقى بين على عليه السلام و غير او در اين جهت نيست، و ثانياً چنين ولايت عامى براى على عليه السلام در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله هم ثابت است، و ثالثاً اصلا ولايت عام مؤمنين بر يكديگر نياز به مجتمع نمودن مردم و خطبه و خطابه ندارد، و به نص آيه قرآن براى همه مؤمنين ثابت است.</big> | |||
===== <big>ج) دارا بودن علم لا يزال الهى</big> ===== | |||
<big>از ويژگى هاى مهمى كه از چهره انسان در خطبه مى بينيم اين است رسول الله صلى الله عليه وآله تنها يک بحث معرفتى و انتزاعى ننموده اند و جامعه بشرى را در دست يافتن به مصاديق ملموس اين چهره نورانى سردرگم رها نساخته اند. مانند آنچه در مباحث و كتاب هاى عرفانى مى بينيم، بلكه با تعيين مصاديق عينى و دست نيافتنى شخصيت هايى كه بر جامعه ولايت تام دارند، سعى در راهبرى متمسكين به ولايت دارند:</big> | |||
<big>من بعدى على عليه السلام وليكم و امامكم بأمر الله ربكم. ثم الامامة فى ذريتى من ولده الى يوم القيامة.</big> | |||
<big>بارزترين وجهه اى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله پس از تعيين مصاديق انسان كامل براى آنان ذكر مى كند، برخوردارى از علم لايزال الهى مى باشد، كه برگرفته از سرچشمه وحيانى علم نبوى بوده و نمود عينى آن را در شخص حضرت امير عليه السلام ترسيم مى كند:</big> | |||
<big>معاشرالناس، ما من علم الا و قد احصاه الله فىّ، و كل علم علمته فقد احصيته فى على عليه السلام امام المتقين. ما من علم الا و قد علّمته علياً عليه السلام، و هو الامام المبين.</big> | |||
<big>انسان كامل حجت الله است، زيرا روشن ترين دليل بر ذات و صفات حق تعالى است. امام صادق عليه السلام فرمود: ان صورة الانسانية اكبر حجت الله، و هى الكتاب الذى كتب بيده. اين انسان كامل همان كتاب الهى است كه در قرآن آمده، و همه چيز در آن مسطور است؛ اصلى ترين كتاب وجود انسان كامل است.</big> | |||
===== <big>د) تعيين راه و مسير پس از نبوت از طريق تعيين شخصيت امامان عليهم السلام</big> ===== | |||
<big>از ديگر ويژگى هاى مهم خطبه اين است كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله به عنوان يک نتيجه گيرى قاطع و يک تعيين مسير روشن و به دور از هر گونه ابهام، امام پس از خود را راه مى خواند، و براى تثبيت اين ادعا به يكى از مهم ترين سوره هاى قرآن استشهاد مى كند:</big> | |||
<big>انا صراط الله المستقيم الذى امركم باتباعه. ثم علىعليه السلام من بعدى، ثم ولدى من صلبه عليهم السلام؛ ائمه يهدون بالحق و به يعدلون. ثم قرأ صلى الله عليه وآله: «الحمد الله رب العالمين» ، الى آخرها. و قال: فىّ نزلت، و فيهم نزلت، و لهم عمّت، و ايّاهم خصّت. اولئك اولياء الله، لا خوف عليهم و لا هم يحزون. الا ان حزب الله هم الغالبون.</big> | |||
<big>راه، انسان كامل است. در شأن پيامبرصلى الله عليه وآله آمده است: فان محمداً صلى الله عليه وآله بصورته و حقيقته دليل دالّ على ربه: همانا محمد صلى الله عليه وآله به حقيقت عينى و خارجى اش دليل روشن بر وجود پروردگار خويش است. روزى كه انسان كامل به عالم بشريت معرفى شد، بزرگترين اتفاق رخ داد، و اين بزرگ ترين سعادت براى ماست كه با آن ها نسبت داريم.</big> | |||
<big>به تعبير ديگر: و هو اتمّ دليل، لكونه اكمل المظاهر الجمعية الكمالية الالهية الانسانية، و صورته اجمع الصور: آن حضرت جامع جميع كمالات الهى است. او با اين جسم به ظاهر كوچک، جامع همه حقايق و صور است. همه چيز در اين عالم به اجمال در انسان كامل است. انسان كامل قطب و محور عالم وجود است. حضرت على عليه السلام هم در «نهج البلاغه» مى فرمايد: ان محلّى منها محلّ القطب من الرحى: جايگاه من نسبت به امر خلافت همچون جايگاه محور است نسبت به سنگ آسياب.</big> | |||
<big>در ادامه خطبه، حضرت رسول صلى الله عليه وآله به تبيين گوشه اى از ويژگى هاى اخلاقى و شخصيتى امام المتقين مى پردازد، تا بدين وسيله الگويى مناسب و قابل اعتماد براى جامعه پس از خود معرفى نمايد. مواردى همچون: پيشگامى در پذيرش دين و اذعان به توحيد الهى، روحيه حق طلبى و باطل ستيزى، دارا بودن عالى ترين مرتبه تقوى و يقين، قرابت و نزديكى در منش و عمل به شخصيت پيامبرصلى الله عليه وآله و پايدارى در راه حق. اين ها از جمله زواياى عملى و اخلاقى شخصيتى است، كه حضرت در پى معرفى آن به مردم به عنوان يک الگو ارائه نموده است.</big> | |||
<big>معاشر الناس، لا تضلّوا عنه و لا تنفروا منه و لا تستنكفوا من ولايته. فهو الذى يهدى الى الحق و يعمل به، و يزهق الباطل و ينهى عنه، و لا تأخذه فى الله لومة لائم. ثم انه اول من آمن بالله و رسوله، و الذى فدى رسول الله بنفسه.</big> | |||
<big>واقعه غدير روشنايى بخش حيات طيبه اسلام و عامل ثبات و بقا و وحدت مسلمين است. همواره در ديده اهل خرد و بينايى جايگاهى والا و بالا دارد. ادبيات شيعه با نام على عليه السلام عجين، و نام على عليه السلام با غدير زيبنده گرديده است. خطبه غدير نيز دريايى از مضامين ژرف و عميق معرفتى است، كه از سرچشمه زلال وحى سيراب گشته، و آئينه تمام نماى شخصيت بى همتا و ممتازى است كه مى تواند قافله بشريت را به سر منزل مقصود برساند.</big> | |||
==== <big>نتيجه</big> ==== | |||
<big>آثار و منابع موجود نشان دهنده آن است كه باور وجود انسان كامل در پهنه هستى، مهمان خوان بسيارى از مكاتب فكرى و انديشه هاى انسانى بوده است. در آئين جاودانه اسلام، سيماى انسان كامل خطوطى مشخص دارد، و انديشه و گفتار او را ويژگى ها و نشانه هايى معين است. وى انسانى است مهذب و متفكر است، كه قلبش سرچشمه محبت و صفاست. در ساحت دين اسلام، انسان كامل در قالب معصومان عليهم السلام ظهور پيدا كرده است، و تمام ويژگى هاى انسان كامل در «ولايت» خلاصه مى شود، و «امامت» ظهور ولايت است. ولايتى كه حق دخل و تصرف در امور مولى عليه است. ولايت از آن خداست، كه از رگ گردن به ما نزديک تر است. ولايت خدا از مجراى انسان كامل اعمال مى شود.</big> | |||
<big>تصويرى كه حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه وآله در خطبه تاريخى غدير از انسان كامل ترسيم مى نمايند، از پشتوانه بسيار محكم تأييدات قرآنى برخودار است. ظهور و بروز مفهوم ولىّ و انسان كامل در خطبه غدير نمود بسيار چشمگيرى دارد، تا جايى كه خطيب يگانه غدير، در حدود 22 بار در در جاى جاى خطبه از آيات قرآنى در تأييد و انتساب ولى پس از خود بهره برده برده است.</big> | |||
<big>با نگاهى اجمالى به مضامين ناب و بلند خطبه غدير، خطوط روشنى از شخصيت والا و نمادين رهبرى جاودانه را در مى يابيم كه:</big> | |||
<big>نه آنچنان دور و دست نيافتنى و كبريايى است كه انسان ها در مواجهه با آن احساس كنند كه هيچ گونه مجالى براى پيروى از اين شخصيت بزرگوار ندارند، و حتى امكان شبيه سازى و الگوبردارى از آن ميسر نيست.</big> | |||
<big>و نه آنچنان دست يافتنى و نزديک به شخصيت هاى عادى است كه رغبت پيروى و الگوبردارى را از انسان ها در مواجهه با آن احساس كنند، كه هيچگونه مجالى براى پيروى از اين شخصيت بزگوار ندارند، و حتى امكان شبيه سازى و الگوبردارى از آن ميسر نيست.</big> | |||
<big>و نه آنچنان دست يافتنى و نزديک به شخصيت هاى عادى است كه رغبت پيروى والگوبردارى را از انسان ها بگيرد.</big> | |||
<big>تصويرى كه از انسان كامل در اين خطبه ارائه شده است در يک افق معرفتى وسيع و نورانى تجلى مى يابد؛ به گونهاى كه در هر زمان و مكانى و براى هر انسانى برخاسته از هر سطح فرهنگ، آگاهى و نظام دينى، جذاب لطيف و بزرگ و ستودنى است. واكاوى محتوايى خطبه غدير پارهاى از خطوط و محورهايى كه سيماى انسان كامل در آن ها ترسيم شده است را به شرح زير نشان مى دهد:</big> | |||
<big>تعيين و نصب ولى و انسان كامل از جانب پروردگار، دارا بودن ولايت تشريعى و تكوينى، دارا بودن علم لايزال الهى، پيشگامى در پذيرش دين و اذعان به توحيد الهى، دارا بودن عالى ترين مرتبه تقوى و يقين، قرابت و نزديكى در منش و عمل به شخصيت پيامبرصلى الله عليه وآله، برخوردار بودن حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام از جامع صفات الهى، و... .</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |