انسان كامل در خطبه غدير[۱]

شايد بتوان گفت بحث انسان كامل پس از توحید، مهم ‏ترين بحث در همه اديان و مكاتب معرفتى در طول تاریخ بوده است. با توجه به اينكه خطبه مشهور حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله در واقعه غدير از جمله اسناد معتبر اين واقعيت تاريخى به شمار مى ‏آيد، با بررسى محورهاى تجلى سيماى انسان كامل در اين خطبه شريف، مى ‏توان گوشه ‏اى از ديدگاه پيام ‏آور وحى را نسبت به اين مسئله كليدى در مباحث معرفتى دريافت.

سيماى انسان كامل در خطبه غدير در محورهاى زير تجلى يافته است: دارا بودن ولايت تشريعى و تكوينى، برخوردارى انسان كامل از تأييد و تصريحات قرآنى، حمايت از دين الهى و دفاع از حريم نبوت، دارا بودن عالى‏ ترين مرتبه تقوى و یقین، قرابت و نزديكى در منش و عمل به شخصيت پيامبر صلى الله عليه و آله، دارا بودن علم لا يزال الهى، پيشگامى در پذيرش دين و اذعان به توحيد الهى، تعيين و نصب ولى و انسان كامل از جانب پروردگار و... .

تفصيل مطلب

مقدمه

واقعه غدير يكى از وقايع مهم تاريخى اسلام است كه از نظر نقلى اثبات شده و از نظر عقلى هم نه تنها قابل پيش ‏بينى بوده، بلكه جز اين نيز انتظار نمى رفت. زيرا براى حفظ و صيانت شريعتى چون دين اسلام -  كه پيامبر خاتم ‏صلى الله عليه وآله آن را آغاز نموده -  بايد جانشينانى صالح انتخاب مى‏ شدند، تا در طول تاريخ اين فرهنگ عظيم بماند و دست خوش تغيير نگردد.

اسناد و مدارک موجود و بى‏ شمار، صحت اين واقعه را تأييد مى ‏كنند، از ميان راويان حدیث بيش از ۱۱۰ نفر از صحابه، ۸۴ نفر از تابعين و ۳۶۰ نفر از علما از قرن دوم تا حال حاضر اعم از شيعه و سنى آن را نقل كرده ‏اند.

آينه سر تا پاى ملل عالم و نماينده قبايل و عشاير و فرق و اقوام تاريخ آن هاست. هيچ چيز مانند تاريخ معرّف قومى نيست. تاريخ اسلام از حوادث بسيارى مشحون است، كه مهم‏تر از همه آنها اهميت غدير خم است. هر حادثه و هر ملتى يک نوع مواد و مصالحى براى اجتماع خود دارد. مواد و مصالح غدير خم و ايمان به توحيد و بعثت خاتم‏ النبيين‏ صلى الله عليه وآله و آموزش و پرورش قرآن براى رشد عقلى بشر است، و هيچ عاملى در اين تربيت و تعليم عميق ‏تر و مؤثرتر از وجود امام ‏عليه السلام نبوده و نيست؛ كه مانند آئينه درخشان تاريخ اسلام را انعكاس مى‏ دهد. اهميت غدير خم از آن است كه على‏ عليه السلام با همه فضائلش معرفى شده است. آن حضرت حجتى روشن از خدا به زبان پيامبر صلى الله عليه وآله بر خلق امت است.

خطبه غدير روح سخن و نتيجه عمر پيامبر صلى الله عليه و آله است. اين خطبه حاصل دين و ضامن سعادت و متضمن حساس‏ ترين نكات آموزش و پرورش است. اين خطبه بلندگوى قرآن و آئينه روحيه نبوت و امامت است. در اين خطبه مهيّج و مستدل و منطقى و مستند به وحى و قرآن، راه مستقيم و روشن و هموار زندگى را نشان مى‏ دهد. در اين خطبه هدف اصلى از آمدن و رفتن و كمال مطلوب و طريقه نجاح و فلاح و رهايى از قيود مشكلات ارائه شده است.

از آنجايى كه انسان برجسته ‏ترين و متعالى ‏ترين مخلوقى است كه در نظام خلقت آفريده شده است، رشد و هدايت او همواره دغدغه و هدف اصلى اديان و مكاتب الهى و حتى بشرى بوده است. اديان الهى در راستاى نيل به اين هدف والاى خلقت، هميشه نمونه‏ هاى اعلا و رشد يافته‏ اى از انسان و مفهوم عظيم انسانيت را پيش روى بشريت نهاده ‏اند، تا انسان‏ ها با تمسک و الگوبردارى از اين نمادهاى برگزيده و عينى راه مقصود را بيابند.

آثار و منابع موجود نشان دهنده آن است كه باور به وجود انسان كامل در پهنه هستى، مهمان خوان بسيارى از مكاتب فكرى و انديشه ‏هاى انسانى بوده است. اديان، مذاهب و مكاتب بر پايه برداشت و شناختى كه از حقيقت انسان دارند، هر يک به گونه لزوم يا رسيدن به مقام عالى انسانى -  كه همان انسان كامل باشد -  را پذيرفته ‏اند، و براى آن ويژگى‏ ها، القاب و وظايفى را بيان كرده ‏اند.

انسان عقل و اراده دارد و روح در او دميده شده است. انسان كامل تنها موجودى است كه در اين عالم استعداد ظهور و تجلى تام و تمام اسماء و صفات الهى را دارد، و آئينه تمام نماى صفات و اسماء حسناى الهى است.

«ان الله خلق آدم على صورة»؛ يعنى انسان كامل مى ‏تواند واجد و محل ظهور همه صفات الهى باشد، و به همين دليل عصاره عالم خلقت در وجود انسان كامل خلاصه مى‏ شود.

لذا در آئين جاودانه اسلام، سيماى انسان كامل خطوطى مشخص دارد، و انديشه و گفتار او را ويژگى ‏ها و نشانه‏ هايى معين است. وى انسانى است مهذب، متفكر، فعال كه قلبش سرچشمه محبت و صفاست، و آثار پرهيزگارى و آزرم و فروتنى بر چهره‏ اش نمودار است. او جز از خداوند نمى‏ هراسد، و در تكاپوى حيات جز بر وى و اراده و كوشش راستين خود تكيه نمى‏كند. صاحب مروت و شرف و آزادگى و دوستدار فضيلت و دشمن رذيلت و ستمگرى است.

در همه جنبه ‏هاى زندگى او هماهنگى و اعتدال به چشم مى‏ خورد. ضمن آنكه از لذات پاک دنيوى بهره‏مند مى‏ گردد، هيچ گاه به شهوات نمى ‏گرايد و غفلت و خودپرستى او را از فلاح به در نمى ‏برد. او با احساس وظايف انسانى و درک مسئوليت ‏هاى فردى و اجتماعى، همواره مجرى قوانين و فرمان‏ هاى الهى است.

به فرجام نيک و بد اعتقادى راسخ دارد، و مؤمن و مطمئن است كه در سازمان منظم آفرينش - كه حسابى دقيق و تخلف ناپذير است - در همه چيز حكم فرماست. هر خوبى و بدى -  و لو بسيار اندک -  پاداش و عقوبتى حتمى دارد. بنابراين، سرمايه عمر چنين انسانى عمل صالح و پيشه او تقوى است. نتيجتاً بر پستى‏ ها چيره و بر قدرت‏ها و جاذبيت‏ هاى كاذب فائق و بر باطل غالب است.

بررسى مفهوم و سيماى انسان كامل در خطبه غدير، خطوط كلى اين چهره الهى‏ بشرى را به گونه ‏اى شفاف و روشن بيان مى ‏دارد. و از آنجا كه اين خطبه شريف از سرچشمه زلال وحى سيراب گشته و از وجود متبرک «ما ينطق عن الهوى» صادر گرديده است، مى ‏توان يكى از بهترين منابع بررسى محورهاى تجلى سيماى انسان كامل در لسان روايات اسلامى باشد.

خصوصاً با توجه به اينكه در متن اين خطبه مفهوم انسان كامل به گونه‏ اى عميق و تنگاتنگ با مفهوم ولى و ولايت الهى پيوند خورده است. شايد بتوان گفت خاستگاه پيوند ريشه‏ دار مفهوم ولىّ و انسان كامل و امام، متن آيات و رواياتى از اين دست است. تا جايى كه نمود بيرونى اين هر سه مفهوم در هر زمانى در عالم واقع يكى است. نماياندن گوشه ‏اى از محورهاى تجلى سيماى انسان كامل در خطبه غدير هدفى است كه اين نگارش به دنبال بررسى آن است.

بررسى رابطه مفاهيم توحيدى و مفهوم ولايت در خطبه غدير

خطبه شريف پيامبر صلى الله عليه و آله در هجدهم ذى ‏الحجه سال دهم هجرى نيز از مهم ‏ترين اسناد اثبات ولایت امام على‏ عليه السلام در طول تاريخ است. متن خطبه به شيوه مرسوم در همه خطبه‏ هاى موجود در روايات اسلامى، با حمد و ثناى پروردگار آغاز مى ‏شود و در بردارنده يك مبحث جامع توحيدى است: الحمد لله الذى علا فى توحّده، و دنى فى تفرّده، و جلّ فى سلطانه، و عظم فى اركانه، و احاط بكل شى و هو فى مكانه، و قهر جميع الخلق بقدرته و برهانه. مجيداً لم يزل، محموداً... .

اما آنچه فراز توحيدى اين خطبه را از ساير خطبه ‏ها متمايز مى‏ كند، سير پيوند اين مضامين توحيدى با مفهوم ولايت است. چينش مضامين توحيدى خطبه به گونه‏ اى است كه با ترسيم سيماى ولىّ و انسان كامل عجين مى ‏شود، و در هماهنگى كامل محتوايى با مفهوم ولايت و امامت قرار دارد.

تا جايى كه به نظر مى‏ رسد بخش توحيدى خطبه همچون يک براعت استهلال زيبا براى تنه اصلى خطبه به حساب مى ‏آيد.

يكى از مهم ‏ترين راه‏ هاى اثبات انسان كامل در عرفان نظرى، تبيين و تحليل چينش هستى است. محور دستگاه هستى شناسى عرفانى، وحدت شخصى جهان هستى است؛ به اين معنى كه در همه هستى، تنها يک وجود است و غير آن تجليات آن مى‏ باشد. در اين ميان تنها انسان كامل آئينه تمام‏ نماى اسماء و صفات آن وجود يگانه است. آگاهى از دلايل، ويژگى ‏ها، وظايف و جايگاه انسان كامل در گرو شناخت توحيد و چينش نظام هستى است.

حضرت در ادامه مى‏ فرمايد: بارئ المسموكات، و داحى المدحوّات، و جبار الأرضين و السموات. سبّوح قدّوس، رب الملائكة و الروح. مفضّل على جميع من يراه، متطوّل على من ادناه، يلحظ عين و العيون لا تراه... . اقرّ له على نفسى بالعبودية، و اشهد له بالربوبية، و اؤدّى ما اوحى الىّ حذراً من ان لا افعل. فتحلّ بى منه قارعة لا يدفعها عنّى احد و ان عظمت حيلته. لا اله الا هو، لإنه قد اعلمنى انى ان لم ابلغ ما انزل الىّ فما بلّغت رسالته. فقد ضمن لى تبارك و تعالى العصمة، و هو الله الكافى الكريم.

حضرت رسول ‏صلى الله عليه وآله در خطبه به دنبال آن است كه با بهره‏ گيرى از پشتوانه‏ هاى لزوم وجود انسان كامل، وجود مستمر امام در جهان هستى را اثبات كند. بحث انسان كامل همان نكته ‏اى است كه در تلفيق بين فراز توحيدى خطبه و مبحث انتساب امامت به خوبى به چشم مى‏ خورد.

تجلّى سيماى انسان كامل در آيات قرآنىِ خطبه غدير

قرآن مجيد و روايات امام را شخصيت جامع ويژگى‏ هاى آسمانى و زمينى معرفى مى‏ كند. تصويرى كه حضرت ختمى مرتبت‏ صلى الله عليه و آله در خطبه غدير از انسان كامل ترسيم مى‏ كند از پشتوانه بسيار محكم تأييدات قرآنى برخوردار است. ظهور و بروز مفهوم ولىّ و انسان كامل در خطبه غدير، نمودى بسيار چشم‏گير دارد. تا جايى كه خطيب يگانه غدير در حدود ۲۲ بار در جاى جاى خطبه از آيات قرآنى در تأييد و انتساب ولىّ پس از خود بهره برده است.

حضرت در ابتداى طرح مبحث ولايت به آيه ‏اى استشهاد مى‏ كند كه در جريان همان واقعه بر حضرتش نازل شده، و ظهور معنايى نسبتاً آشكارى در طرح يک مسئله بسيار كليدى دارد. چنانكه مى ‏بينيم مفهوم آيه بيان‏گر وصول به مرحله نهايى معرفت الهى است، كه اگر نداى آن به گوش همه بشريت نرسد رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله ناتمام مى‏ ماند:

فأوحى الىّ: «بسم الله الرحمن الرحيم يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله يعصمك من الناس». معاشر الناس، ما قصّرت فى تبليغ ما انزله الىّ، و انا مبيّن لكم سبب نزول هذه الآية. ان جبرئيل هبط الىّ مراراً ثلاثاً يأمرنى عن السلام ربى -  و هو السلام -  ان اقوم فى هذا المشهد فاعلم كل ابيض و اسود ان على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام اخى و وصيّى و خليفتى و الامام من بعدى. الذى محلّه منّى محل هارون من موسى‏ عليهما السلام، الا انه لا نبى بعدى، و هو وليكم بعد الله و رسوله.

در اين آيه و حديث مشهور، حضرت از دو جنبه مهم معرفتى به ترسيم سيماى انسان كامل پرداخته ‏اند:

الف) تأكيد خداوند و شناساندن چهره عينى انسان كامل.

ب) رسيدن وصايت و جانشينى بلافصل پيامبرصلى الله عليه وآله بر ولىّ تعيين شده از ناحيه خداوند.

بحث از مفهوم ولىّ و ترسيم سيماى نورانى قطب عالم امكان در كلام مبارك حضرت ادامه مى ‏يابد، و به صراحت به تبيين و گزينش ولىّ و انسان كامل از منبع وحى مى ‏انجامد:

و قد انزل الله تبارك و تعالى علىّ بذلك آية من كتابه: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنو الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون».

در ساحت دين اسلام انسان كامل در قالب چهارده معصوم ‏عليهم السلام ظهور پيدا كرده است، و تمام ويژگى‏ هاى انسان كامل در «ولايت» خلاصه مى‏ شود، و «امامت» ظهور ولايت است. ولايتى كه حق دخل و تصرف در امور مولى عليه است. ولايت از آن خداست كه از رگ گردن به ما نزديک ‏تر است. ولايت خدا از مجراى انسان كامل اعمال مى ‏شود: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم»، «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنو الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون»؛ ولايت منحصر به خدا، رسول خدا و كسانى است كه در نماز زكات مى ‏دهند. شيعه و سنى معتقدند اين مسئله فقط در مورد حضرت على‏ عليه السلام رخ داده است. از ديدگاه شيعه چون ائمه ‏عليهم السلام همه نورى واحد هستند، اين آيه در مورد وجود مبارک ايشان نيز صدق مى ‏كند.

در مقوله مهم ديگر كه حضرت رسول ‏صلى الله عليه وآله در ادامه استشهاد به آيات قرآن به آن ها مى پردازند:

الف) بحث از جريان نفاق و مخالفتى است كه در مقابل اين تعيين و انتساب الهى شكل گرفته است و ادامه خواهد يافت. چنانكه آيه ذكر شده در خطبه دلالت صريح دارد بر اذيت و آزارهاى جريان نفاق نسبت به رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله درباره اين انتساب.

ب) ارائه يک الگوى برتر كه ملازمت و همراهى دائمى با شخصيت پيامبرصلى الله عليه وآله داشته و تربيت يافته ويژه مكتب پيامبرصلى الله عليه وآله بوده است:

و سألت جبرئيل ان يستعفى لى عن تبليغ ذلك اليكم. ايها الناس، لعلمى بقلة المتقين و كثرة المنافقين و ادغال الآثمين و حيل المستهزئين بالاسلام، الذين وصفهم الله فى كتابه بأنهم يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم و يحسبونه هيّناً و هو عند الله عظيم.

از مضامين ديگرى كه حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله در تبيين جايگاه انسان كامل از آيات قرآن بهره مى‏ گيرد برخوردار بودن اين امام از جامع صفات الهى است:

معاشر الناس، ما من علم الا و قد احصاه الله فىّ. و كل علم علمته فقد احصيته فى على‏ عليه السلام امام المتقين. ما من علم الا و قد علّمته علياً عليه السلام و هو الامام المبين.

حقيقت انسان كامل همه حقايق را در خود گرد آورده است. انسان با اينكه از اكوان (ما سوى الله) است، مى ‏تواند مقامات گوناگونى را در خود جاى دهد و جامع جهات حقانى و الهى هم باشد. تنها حقيقت انسان كامل است كه تا قرب الهى پيش مى‏ رود، و سرّ اشرفيّت او نيز همين است.

مفاهيم ديگرى كه مى‏توان در خلال آيات ذكر شده در خطبه غدیر به آن ها اشاره كرد عبارت اند از: به كمال رسيدن دين با تبعيت از ولى و انسان كاملى كه خدا و رسولش‏ صلى الله عليه وآله او را تعيين نموده‏ اند: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً».

تعيين خطوط كلى دوستى و ولايت اين سيماى برتر و دشمنى با دشمنان او:

«الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم...».

«كلما دخلت امة لعنت اختها...».

تعيين راه و مسير صحيح رسيدن به حق از طريق شناساندن انسان كامل به همه بشريت و اعلام اينكه اين راه روشن ادامه راه انبياء عليهم السلام است:

«اهدنا الصراط المستقيم . صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين».

محورهاى انعكاس سيماى انسان كامل در خطبه

با نگاهى اجمالى به مضامين ناب و بلند خطبه حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله، خطوط روشنى از شخصيت والا و نمادين رهبرى جاودانه را در مى ‏يابيم، كه نه آنچنان دور و دست نيافتنى و كبريايى است كه انسان‏ ها در مواجهه با آن احساس كنند كه هيچ گونه مجالى براى پيروى از اين شخصيت بزرگوار ندارند و حتى امكان شبيه ‏سازى و الگوبردارى از آن ميسر نيست، و نه آنچنان دست يافتنى و نزديک به شخصيت‏ هاى عادى است كه رغبت پيروى و الگوبردارى را از انسان‏ ها بگيرد. تصويرى كه از انسان كامل در اين خطبه ارائه شده است در يک افق معرفتى وسيع و نورانى تجلى مى ‏يابد؛ به گونه ‏اى كه در هر زمان و مكانى و براى هر انسانى برخاسته از هر سطح فرهنگ، آگاهى، و نظام دينى، جذاب، لطيف و بزرگ و ستودنى است:

الف) تعيين و نصب ولىّ و انسان كامل از جانب پروردگار

اگر به ترتيب چيدمان مضامين خطبه دقت كنيم، در مى ‏يابيم كه حضرت رسول ‏صلى الله عليه وآله بلافاصله پس از طرح مباحث توحيدى، به نصب ولىّ و انسان كامل از جانب پروردگار اشاره كرده است، و آن در لفّافه‏ اى از تأكيد و حتى تهديدات الهى بيان داشته است:

فأوحى الىّ: «بسم الله الرحمن الرحيم يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك» فى على ‏عليه السلام «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله يعصمك من الناس». معاشر الناس، ما قصرت فى تبليغ ما انزله الىّ و انا مبين لكم سبب هذه الآية. ان جبرئيل هبط الىّ مراراً ثلاثاً يأمرنى عن السلام ربى -  و هو السلام -  ان اقوم فى هذا المشهد، فاعلم كل ابيض و اسود ان على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام اخى و وصيى و خليفتى و الامام من بعدى.

ابن‏ سينا در كتاب مبدأ و معاد مى‏ گويد: كمال عالم هستى در اين است كه انسان در اين عالم پا به عرصه وجود بگذارد. انسان ميوه شجره «كَون» است، طبق آيات شريف قرآن، خداوند مقام خليفةاللهى را به انسان داد، و به فرشتگان امر فرمود كه بر او سجده كنند. پس بديهى است كه بايد از لحاظ صفات و ويژگى ‏ها شبيه مستخلفٌ عنه باشد. خداوند جامع همه صفات ثبوتيه است، پس خليفه هم بايد اين گونه باشد. چون وجود و بقاى عالم بسته به وجود خليفة الله است.

انسان كامل واسطه ‏اى است ميان عالم ملک و ملكوت، خاک و افلاک، تجرد و مالكيت، و اين واسطه بهترين مخلوقات است.

ب) دارا بودن ولايت تشريعى و تكوينى

ولايت بر دو قسم است: تشريعى و تكوينى. ولايت تشريعى يعنى حق دخل و تصرف در امور ارادى بنده. شارع بودن فقط از آنِ حق تعالى و ابلاغ و انذار از زبان پيامبران‏ عليهم السلام است. اما پيامبر به استقلال‏ صلى الله عليه وآله حق وضع قانون را ندارد، بلكه: «ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى». ولايت تكوينى يعنى حتى دخل و تصرف در كائنات و نظام آفرينش.

حال چگونه انسان حق دخل و تصرف در كائنات را دارا مى ‏باشد. انسان كامل جامع جميع اسماء و صفات الهى است. اما اينها فقط لفظ نيستند بلكه حقايق اند، و انسان كامل واجد همه حقايق وجود است. چون تمام عالم در وجود مبارک انسان كامل جمع است. لذا به همان راحتى كه ما مى‏ توانيم دستمان را بالا و پايين ببريم، انسان كامل به اذن خداوند مى‏ تواند در كل عالم دخل و تصرف كند. لذا در اين ساحت كرامات و معجزات را مى ‏بينم. پيغمبرصلى الله عليه وآله مى ‏فرمايد: اول ما خلق الله نورى: اولين چيزى كه خدا خلق كرد نور من بود.

تصويرى كه از انسان كامل در خطبه غدير ارائه شده است، تنها بر يك انسان عابد و زاهد كه در پى رشد شخصيت معنوى خود باشد دلالت ندارد، بلكه ولىّ مطلق و بر حقى است كه همچون رسول‏خداصلى الله عليه وآله از خود مؤمنان بر تولّى امور آنان شايسته‏تر است، و همچنين داراى ولايت امر و ولايت تكوينى نسبت به همه اركان عالم مى ‏باشد:

و قد انزل الله تبارك و تعالى علىّ بذلك آية من كتابه: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون»، و على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام اقام الصلوة و آتى الزكوة... .

به استناد نقل‏ هاى مذكور از اهل ‏سنت، «ولىّ» به همان معنايى است كه براى پيامبرصلى الله عليه وآله در آيه شريفه سوره احزاب بيان شده است. در نتيجه معناى حديث غدير اين گونه خواهد بود كه على‏ عليه السلام در مرتبه بعد از نبى‏ صلى الله عليه وآله «اولى بالمؤمنين من انفسهم» خواهد بود.

فرمايش پيامبرصلى الله عليه وآله كه: و هو وليكم بعدى: على‏ عليه السلام پس از من ولى شماست. اگر ولايت به معنايى غير از «اولى بالمؤمنين من انفسهم» باشد: اولاً فرقى بين على‏ عليه السلام و غير او در اين جهت نيست، و ثانياً چنين ولايت عامى براى على‏ عليه السلام در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله هم ثابت است، و ثالثاً اصلا ولايت عام مؤمنين بر يكديگر نياز به مجتمع نمودن مردم و خطبه و خطابه ندارد، و به نص آيه قرآن براى همه مؤمنين ثابت است.

ج) دارا بودن علم لا يزال الهى

از ويژگى‏ هاى مهمى كه از چهره انسان در خطبه مى ‏بينيم اين است رسول‏ الله‏ صلى الله عليه وآله تنها يک بحث معرفتى و انتزاعى ننموده ‏اند و جامعه بشرى را در دست يافتن به مصاديق ملموس اين چهره نورانى سردرگم رها نساخته‏ اند. مانند آنچه در مباحث و كتاب‏ هاى عرفانى مى‏ بينيم، بلكه با تعيين مصاديق عينى و دست نيافتنى شخصيت‏ هايى كه بر جامعه ولايت تام دارند، سعى در راهبرى متمسكين به ولايت دارند:

من بعدى على‏ عليه السلام وليكم و امامكم بأمر الله ربكم. ثم الامامة فى ذريتى من ولده الى يوم القيامة.

بارزترين وجهه‏ اى كه رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله پس از تعيين مصاديق انسان كامل براى آنان ذكر مى‏ كند، برخوردارى از علم لايزال الهى مى ‏باشد، كه برگرفته از سرچشمه وحيانى علم نبوى بوده و نمود عينى آن را در شخص حضرت امير عليه السلام ترسيم مى‏ كند:

معاشرالناس، ما من علم الا و قد احصاه الله فىّ، و كل علم علمته فقد احصيته فى على‏ عليه السلام امام المتقين. ما من علم الا و قد علّمته علياً عليه السلام، و هو الامام المبين.

انسان كامل حجت الله است، زيرا روشن ترين دليل بر ذات و صفات حق تعالى است. امام صادق‏ عليه السلام فرمود: ان صورة الانسانية اكبر حجت الله، و هى الكتاب الذى كتب بيده. اين انسان كامل همان كتاب الهى است كه در قرآن آمده، و همه چيز در آن مسطور است؛ اصلى ‏ترين كتاب وجود انسان كامل است.

د) تعيين راه و مسير پس از نبوت از طريق تعيين شخصيت امامان ‏عليهم السلام

از ديگر ويژگى‏ هاى مهم خطبه اين است كه حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله به عنوان يک نتيجه‏ گيرى قاطع و يک تعيين مسير روشن و به دور از هر گونه ابهام، امام پس از خود را راه مى‏ خواند، و براى تثبيت اين ادعا به يكى از مهم ‏ترين سوره‏ هاى قرآن استشهاد مى‏ كند:

انا صراط الله المستقيم الذى امركم باتباعه. ثم على‏ عليه السلام من بعدى، ثم ولدى من صلبه ‏عليهم السلام؛ ائمه يهدون بالحق و به يعدلون. ثم قرأ صلى الله عليه وآله: «الحمد الله رب العالمين» ، الى آخرها. و قال: فىّ نزلت، و فيهم نزلت، و لهم عمّت، و ايّاهم خصّت. اولئك اولياء الله، لا خوف عليهم و لا هم يحزون. الا ان حزب الله هم الغالبون.

راه، انسان كامل است. در شأن پيامبرصلى الله عليه وآله آمده است: فان محمداً صلى الله عليه وآله بصورته و حقيقته دليل دالّ على ربه: همانا محمد صلى الله عليه وآله به حقيقت عينى و خارجى ‏اش دليل روشن بر وجود پروردگار خويش است. روزى كه انسان كامل به عالم بشريت معرفى شد، بزرگ‏ترين اتفاق رخ داد، و اين بزرگ ‏ترين سعادت براى ماست كه با آن ها نسبت داريم.

به تعبير ديگر: و هو اتمّ دليل، لكونه اكمل المظاهر الجمعية الكمالية الالهية الانسانية، و صورته اجمع الصور: آن حضرت جامع جميع كمالات الهى است. او با اين جسم به ظاهر كوچک، جامع همه حقايق و صور است. همه چيز در اين عالم به اجمال در انسان كامل است. انسان كامل قطب و محور عالم وجود است. حضرت على‏ عليه السلام هم در «نهج البلاغه» مى ‏فرمايد: ان محلّى منها محلّ القطب من الرحى: جايگاه من نسبت به امر خلافت همچون جايگاه محور است نسبت به سنگ آسياب.

در ادامه خطبه، حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله به تبيين گوشه ‏اى از ويژگى‏ هاى اخلاقى و شخصيتى امام المتقين مى‏ پردازد، تا بدين وسيله الگويى مناسب و قابل اعتماد براى جامعه پس از خود معرفى نمايد. مواردى همچون: پيشگامى در پذيرش دين و اذعان به توحيد الهى، روحيه حق طلبى و باطل ستيزى، دارا بودن عالى ‏ترين مرتبه تقوى و يقين، قرابت و نزديكى در منش و عمل به شخصيت پيامبرصلى الله عليه وآله و پايدارى در راه حق. اين ها از جمله زواياى عملى و اخلاقى شخصيتى است، كه حضرت در پى معرفى آن به مردم به عنوان يک الگو ارائه نموده است.

معاشر الناس، لا تضلّوا عنه و لا تنفروا منه و لا تستنكفوا من ولايته. فهو الذى يهدى الى الحق و يعمل به، و يزهق الباطل و ينهى عنه، و لا تأخذه فى الله لومة لائم. ثم انه اول من آمن بالله و رسوله، و الذى فدى رسول‏ الله بنفسه.

واقعه غدير روشنايى بخش حيات طيبه اسلام و عامل ثبات و بقا و وحدت مسلمين است. همواره در ديده اهل خرد و بينايى جايگاهى والا و بالا دارد. ادبيات شيعه با نام على ‏عليه السلام عجين، و نام على ‏عليه السلام با غدير زيبنده گرديده است. خطبه غدير نيز دريايى از مضامين ژرف و عميق معرفتى است، كه از سرچشمه زلال وحى سيراب گشته، و آئينه تمام نماى شخصيت بى‏ همتا و ممتازى است كه مى‏ تواند قافله بشريت را به سر منزل مقصود برساند.

نتيجه

آثار و منابع موجود نشان دهنده آن است كه باور وجود انسان كامل در پهنه هستى، مهمان خوان بسيارى از مكاتب فكرى و انديشه‏ هاى انسانى بوده است. در آئين جاودانه اسلام، سيماى انسان كامل خطوطى مشخص دارد، و انديشه و گفتار او را ويژگى‏ ها و نشانه‏ هايى معين است. وى انسانى است مهذب و متفكر است، كه قلبش سرچشمه محبت و صفاست. در ساحت دين اسلام، انسان كامل در قالب معصومان‏ عليهم السلام ظهور پيدا كرده است، و تمام ويژگى‏ هاى انسان كامل در «ولايت» خلاصه مى ‏شود، و «امامت» ظهور ولايت است. ولايتى كه حق دخل و تصرف در امور مولى عليه است. ولايت از آن خداست، كه از رگ گردن به ما نزديک تر است. ولايت خدا از مجراى انسان كامل اعمال مى ‏شود.

تصويرى كه حضرت ختمى مرتبت‏ صلى الله عليه وآله در خطبه تاريخى غدير از انسان كامل ترسيم مى‏ نمايند، از پشتوانه بسيار محكم تأييدات قرآنى برخودار است. ظهور و بروز مفهوم ولىّ و انسان كامل در خطبه غدير نمود بسيار چشمگيرى دارد، تا جايى كه خطيب يگانه غدير، در حدود 22 بار در در جاى جاى خطبه از آيات قرآنى در تأييد و انتساب ولى پس از خود بهره برده برده است.

با نگاهى اجمالى به مضامين ناب و بلند خطبه غدير، خطوط روشنى از شخصيت والا و نمادين رهبرى جاودانه را در مى‏ يابيم كه:

نه آنچنان دور و دست نيافتنى و كبريايى است كه انسان‏ ها در مواجهه با آن احساس كنند كه هيچ گونه مجالى براى پيروى از اين شخصيت بزرگوار ندارند، و حتى امكان شبيه ‏سازى و الگوبردارى از آن ميسر نيست.

و نه آنچنان دست يافتنى و نزديک به شخصيت‏ هاى عادى است كه رغبت پيروى و الگوبردارى را از انسان‏ ها در مواجهه با آن احساس كنند، كه هيچ‏گونه مجالى براى پيروى از اين شخصيت بزگوار ندارند، و حتى امكان شبيه‏ سازى و الگوبردارى از آن ميسر نيست.

و نه آنچنان دست يافتنى و نزديک به شخصيت ‏هاى عادى است كه رغبت پيروى والگوبردارى را از انسان‏ ها بگيرد.

تصويرى كه از انسان كامل در اين خطبه ارائه شده است در يک افق معرفتى وسيع و نورانى تجلى مى ‏يابد؛ به گونه ‏اى كه در هر زمان و مكانى و براى هر انسانى برخاسته از هر سطح فرهنگ، آگاهى و نظام دينى، جذاب لطيف و بزرگ و ستودنى است. واكاوى محتوايى خطبه غدير پاره ‏اى از خطوط و محورهايى كه سيماى انسان كامل در آن ها ترسيم شده است را به شرح زير نشان مى ‏دهد:

تعيين و نصب ولى و انسان كامل از جانب پروردگار، دارا بودن ولايت تشريعى و تكوينى، دارا بودن علم لايزال الهى، پيشگامى در پذيرش دين و اذعان به توحيد الهى، دارا بودن عالى ‏ترين مرتبه تقوى و يقين، قرابت و نزديكى در منش و عمل به شخصيت پيامبرصلى الله عليه وآله، برخوردار بودن حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از جامع صفات الهى، و... .

منبع

دانشنامه غدیر جلد ۴، صفحه ۳۶۱.

پانویس

  1. زلال غدير (مجموعه مقالات): ش ۱ ص۴۱۱-۴۲۶.