ترور امیرالمؤمنین علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>اِخبار خداوند در غدير از ترور توسط منافقين<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۶۴.</ref></big> ==
== اِخبار خداوند در غدير از ترور توسط منافقين<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۶۴.</ref>==
<big>پس از معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در روز [[غدیر]] و [[بیعت]] همگانى، همگان شاهد معجزه ‏اى بزرگ از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بودند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] همراه ديگر سران منافقين -  كه از اين همه بزرگى و فضيلت به غيظ آمده بودند -  رسماً دست به كار شدند و به فكر عملى كردن نقشه‏ هايشان افتادند. خداوند هم پيامبر صلى الله عليه و آله را از اين اقدامات آنان با خبر نمود.<ref>تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام: ص۱۱۱-۱۲۳. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۵۴-۱۶۱. بحارالانوار: ج۳۰ ص۲۲۳-۲۲۶ و ج۳۷ ص۱۴۲-۱۴۸. مدینة المعاجز: ج۱ ص۴۳۸. تأویل الآیات: ج۱ ص۴۰ ح۱۱. تفسیر البرهان: ج۱ ص۵۹ ح۱. اثبات الهداة: ج۳ ص۵۷۳.</ref></big>
پس از معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در روز [[غدیر]] و [[بیعت]] همگانى، همگان شاهد معجزه ‏اى بزرگ از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بودند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] همراه ديگر سران منافقين -  كه از اين همه بزرگى و فضيلت به غيظ آمده بودند -  رسماً دست به كار شدند و به فكر عملى كردن نقشه‏ هايشان افتادند. خداوند هم پيامبر صلى الله عليه و آله را از اين اقدامات آنان با خبر نمود.<ref>تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام: ص۱۱۱-۱۲۳. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۵۴-۱۶۱. بحارالانوار: ج۳۰ ص۲۲۳-۲۲۶ و ج۳۷ ص۱۴۲-۱۴۸. مدینة المعاجز: ج۱ ص۴۳۸. تأویل الآیات: ج۱ ص۴۰ ح۱۱. تفسیر البرهان: ج۱ ص۵۹ ح۱. اثبات الهداة: ج۳ ص۵۷۳.</ref>


<big>از جمله تصميم آنان بر قتل پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود كه خداوند فرمود: لكِنَّهُمْ يَتَواطَئُونَ عَلى اهْلاكِكَ وَ اهْلاكِهِ<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۵.</ref>: ولى آنان توطئه بر هلاک نمودن تو و على كرده ‏اند.</big>
از جمله تصميم آنان بر قتل پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود كه خداوند فرمود: لكِنَّهُمْ يَتَواطَئُونَ عَلى اهْلاكِكَ وَ اهْلاكِهِ<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۵.</ref>: ولى آنان توطئه بر هلاک نمودن تو و على كرده ‏اند.


<big>از اين مجموعه رفتار بر مى ‏آيد كه گويا چشم ديدن مؤمنين را ندارند و حتى از ديدن گُل روى آنان مشمئز مى ‏شوند، كه اين حاكى از باطن خبيث آنان دارد كه تطابقى با طيّب بودن ندارد.</big>
از اين مجموعه رفتار بر مى ‏آيد كه گويا چشم ديدن مؤمنين را ندارند و حتى از ديدن گُل روى آنان مشمئز مى ‏شوند، كه اين حاكى از باطن خبيث آنان دارد كه تطابقى با طيّب بودن ندارد.


<big>شدت غيظ و غضبشان در رفتار مسخره ‏آميز و حيله‏ گرانه جلوه مى‏ كند، و با ايجاد تشويش در افكار مردم ضربه ‏هاى كارى بر پيكره اجتماعى مى ‏زنند كه تازه در حال ساخته شدن است. با كتمان اقدامات خود و ظاهرسازى دروغين نقشه‏ هاى خود را به آسانى عملى مى‏ كنند، و تصميم ‏هاى عظيمى در پشت پرده كارشان درباره قتل بزرگان اسلام و تمرد از دستوراتشان در سر دارند.</big>
شدت غيظ و غضبشان در رفتار مسخره ‏آميز و حيله‏ گرانه جلوه مى‏ كند، و با ايجاد تشويش در افكار مردم ضربه ‏هاى كارى بر پيكره اجتماعى مى ‏زنند كه تازه در حال ساخته شدن است. با كتمان اقدامات خود و ظاهرسازى دروغين نقشه‏ هاى خود را به آسانى عملى مى‏ كنند، و تصميم ‏هاى عظيمى در پشت پرده كارشان درباره قتل بزرگان اسلام و تمرد از دستوراتشان در سر دارند.


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِالله وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...».</big>
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِالله وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...».


== <big>اسرار ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام</big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۷، ۱۰۸، ۱۳۰-۱۳۲. ژرفای غدیر: ص۱۵۴.</ref> ==
== اسرار ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۷، ۱۰۸، ۱۳۰-۱۳۲. ژرفای غدیر: ص۱۵۴.</ref> ==
<big>از جمله مشهورترين آيات غدير آيه‏ اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:</big>
از جمله مشهورترين آيات غدير آيه‏ اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:


<big>«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ الله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ الله لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»<ref>مائده/۶۷.</ref></big>:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ الله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ الله لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»<ref>مائده/۶۷.</ref>:


<big>«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده ‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏ كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى‏ كند».</big>
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده ‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏ كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى‏ كند».


<big>دو نكته در اينجا قابل ذكر است:</big>
دو نكته در اينجا قابل ذكر است:


'''زمينه ترور حضرت'''


<big>'''زمينه ترور حضرت'''</big>
اينكه اوضاع مسلمانان و نفوذ منافقين بين آنان به گونه‏ اى بود كه خود پيامبر صلى الله عليه و آله ترور را حدس مى ‏زد. و لذا از خداوند در مورد ابلاغ ولايت مهلتى خواست و خداوند هم آيه تبليغ را نازل كرد.


<big>اينكه اوضاع مسلمانان و نفوذ منافقين بين آنان به گونه‏ اى بود كه خود پيامبر صلى الله عليه و آله ترور را حدس مى ‏زد. و لذا از خداوند در مورد ابلاغ ولايت مهلتى خواست و خداوند هم آيه تبليغ را نازل كرد.</big>
البته اين خطر كه در بازگشت از تبوک سابقه داشت، و منافقين نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را در راه بازگشت از جنگ تبوک و قتل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را هنگام استقبال از پيامبر صلى الله عليه و آله در همان جنگ كشيده بودند و اجرا هم كردند؛ ولى خداوند آن دو بزرگوار را حفظ كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵-۲۵۲.</ref>


<big>البته اين خطر كه در بازگشت از تبوک سابقه داشت، و منافقين نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را در راه بازگشت از جنگ تبوک و قتل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را هنگام استقبال از پيامبر صلى الله عليه و آله در همان جنگ كشيده بودند و اجرا هم كردند؛ ولى خداوند آن دو بزرگوار را حفظ كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵-۲۵۲.</ref></big>
پس از امضاى صحيفه ملعونه كه تعهدنامه اصلى براى همه توطئه ‏ها بود، دو نقشه ترور براى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با نتايج پيش ‏بينى شده بر ضد غدير طرح شد. البته نقشه ترور پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام قبلاً در مدينه به هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود، كه با نزول وحى خنثى شد.<ref>درباره نقشه قتل پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام در تبوك به اين منابع مراجعه شود: مجمع البيان: ج ۵ ص۶۷، ۷۹. الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۰. تفسير الامام العسكرى ‏عليه السلام : ص ۱۵۲. بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵-۲۵۲. دلائل النبوة: ص ۲۴۷. مجمع الزوائد: ج ۱ ص ۱۱۰. المعجم الكبير: ج ۶ ص ۱۹۵.</ref>


<big>پس از امضاى صحيفه ملعونه كه تعهدنامه اصلى براى همه توطئه ‏ها بود، دو نقشه ترور براى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با نتايج پيش ‏بينى شده بر ضد غدير طرح شد. البته نقشه ترور پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام قبلاً در مدينه به هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود، كه با نزول وحى خنثى شد.<ref>درباره نقشه قتل پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام در تبوك به اين منابع مراجعه شود: مجمع البيان: ج ۵ ص۶۷، ۷۹. الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۰. تفسير الامام العسكرى ‏عليه السلام : ص ۱۵۲. بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵-۲۵۲. دلائل النبوة: ص ۲۴۷. مجمع الزوائد: ج ۱ ص ۱۱۰. المعجم الكبير: ج ۶ ص ۱۹۵.</ref></big>
در اين موقعيت هم به طور جدى در چنين فكرى بودند و از هنگامى كه متوجه جدى بودن مراسم غدير شدند سعى داشتند قبل از اعلان ولايت در غدير آن حضرت را به قتل برسانند<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص۹۷، ۹۸. </ref>، و وقتى موقعيتى نيافتند باز هم دست برنداشتند تا در گردنه هَرشى در بازگشت از غدير نقشه خود را عملى كردند؛ ولى خداوند به پيامبرش خبر داد و او را از شر آنان نجات داد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۸، ۱۳۱، ۲۱۷، ۲۳۰، ۲۳۵، ۴۷۶ و ج۲ ص۱۰۱، ۴۰۶ و ج۳ ص۷۷.</ref>


<big>در اين موقعيت هم به طور جدى در چنين فكرى بودند و از هنگامى كه متوجه جدى بودن مراسم غدير شدند سعى داشتند قبل از اعلان ولايت در غدير آن حضرت را به قتل برسانند<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص۹۷، ۹۸. </ref>، و وقتى موقعيتى نيافتند باز هم دست برنداشتند تا در گردنه هَرشى در بازگشت از غدير نقشه خود را عملى كردند؛ ولى خداوند به پيامبرش خبر داد و او را از شر آنان نجات داد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۸، ۱۳۱، ۲۱۷، ۲۳۰، ۲۳۵، ۴۷۶ و ج۲ ص۱۰۱، ۴۰۶ و ج۳ ص۷۷.</ref></big>
اين خطر نيز به صراحت در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه فرمود: «اىْ رَبِّ، انّى اخافُ قُرَيْشاً وَ النّاسَ عَلى نَفْسى وَ عَلِىٍّ»<ref>اليقين: ص ۳۷۳.</ref>: «پروردگارا، من از قريش و مردم بر جان خود و على مى ‏ترسم».


<big>اين خطر نيز به صراحت در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه فرمود: «اىْ رَبِّ، انّى اخافُ قُرَيْشاً وَ النّاسَ عَلى نَفْسى وَ عَلِىٍّ»<ref>اليقين: ص ۳۷۳.</ref>: «پروردگارا، من از قريش و مردم بر جان خود و على مى ‏ترسم».</big>
'''آثار ترور'''


در كنار همه خطراتى كه اسلام و جامعه اسلامى را تهديد مى‏كرد، به خطر افتادن جان پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در آن موقعيت - چه قبل از اعلان ولايت و چه بعد از آن - آسان ‏ترين راه براى منافقين بود كه هر چه سريع ‏تر اهداف خود را به عمل برسانند، بدون آنكه واهمه ‏اى از مقامى بلند چون پيامبر صلى الله عليه و آله يا على‏ عليه السلام داشته باشند.


<big>'''آثار ترور'''</big>
مهم‏تر اينكه فقط مسئله به شهادت رسيدن اين دو بزرگوار نبود، بلكه توطئه‏ هايى بود كه در پى اين قتل‏ها انجام مى ‏گرفت.


<big>در كنار همه خطراتى كه اسلام و جامعه اسلامى را تهديد مى‏كرد، به خطر افتادن جان پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در آن موقعيت - چه قبل از اعلان ولايت و چه بعد از آن - آسان ‏ترين راه براى منافقين بود كه هر چه سريع ‏تر اهداف خود را به عمل برسانند، بدون آنكه واهمه ‏اى از مقامى بلند چون پيامبر صلى الله عليه و آله يا على‏ عليه السلام داشته باشند.</big>
اين بسيار مهم است كه همين اصحاب صحيفه ملعونه با عده‏اى ديگر رسماً نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را كشيدند. خدايى كه ضامن حفظ پيامبر صلى الله عليه و آله بود آن حضرت را تا ميان معركه برد و در محاصره آن چهارده نفر قرار داد، و سپس به طور معجزه آسا او را نجات داد.


<big>مهم‏تر اينكه فقط مسئله به شهادت رسيدن اين دو بزرگوار نبود، بلكه توطئه‏ هايى بود كه در پى اين قتل‏ها انجام مى ‏گرفت.</big>
اين گونه بود كه بر همه معلوم شد غدير خدايى دارد و وعده «وَ الله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» را عملى خواهد كرد. اينک به فرازهايى در اين باره اشاره مى‏ كنيم:


<big>اين بسيار مهم است كه همين اصحاب صحيفه ملعونه با عده‏اى ديگر رسماً نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را كشيدند. خدايى كه ضامن حفظ پيامبر صلى الله عليه و آله بود آن حضرت را تا ميان معركه برد و در محاصره آن چهارده نفر قرار داد، و سپس به طور معجزه آسا او را نجات داد.</big>
خدا به پيامبرش چنين خبر داد: «لكِنَّهُمْ مُواطِئُونَ عَلى هَلاكِكَ وَ هَلاكِهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۳.</ref>: «آنان درباره هلاک كردن تو و على نقشه ريخته ‏اند».


<big>اين گونه بود كه بر همه معلوم شد غدير خدايى دارد و وعده «وَ الله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» را عملى خواهد كرد. اينک به فرازهايى در اين باره اشاره مى‏ كنيم:</big>
منافقين در سفر بازگشت از [[حجةالوداع]] اين گونه توطئه كردند: «دارَ الْكَلامُ بَيْنَهُمْ وَ اعادُوا الْخِطابَ وَ اجالُوا الرَّأْىَ فَاتَّفَقُوا عَلى انْ يَنْفِرُوا بِالنِّبِىِّ ناقَتَهُ عَلى عَقَبَةِ هَرْشى»<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷ و ج ۳۷ ص۱۱۵، ۱۱۶.</ref>:


<big>خدا به پيامبرش چنين خبر داد: «لكِنَّهُمْ مُواطِئُونَ عَلى هَلاكِكَ وَ هَلاكِهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۳.</ref>: «آنان درباره هلاک كردن تو و على نقشه ريخته ‏اند».</big>
«در بين آنها گفتگو واقع شد و در اين باره سخن گفتند و نظريه دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز گردنه كوه هَرشى بِرَمانند».


<big>منافقين در سفر بازگشت از [[حجةالوداع]] اين گونه توطئه كردند: «دارَ الْكَلامُ بَيْنَهُمْ وَ اعادُوا الْخِطابَ وَ اجالُوا الرَّأْىَ فَاتَّفَقُوا عَلى انْ يَنْفِرُوا بِالنِّبِىِّ ناقَتَهُ عَلى عَقَبَةِ هَرْشى»<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷ و ج ۳۷ ص۱۱۵، ۱۱۶.</ref></big>:
دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله جمع شدند كه عبارت بودند از آزادشدگان قريش و منافقين انصار و كسانى از اعراب مدينه و اطراف آن كه قلوبشان مايل به ارتداد از اسلام بود، و اينان كه چهارده نفر بودند هم پيمان و هم قسم شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را برمانند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص۹۷، ۹۸.</ref>


<big>«در بين آنها گفتگو واقع شد و در اين باره سخن گفتند و نظريه دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز گردنه كوه هَرشى بِرَمانند».</big>
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله راه صعود بر كوه هَرشى را پيش گرفت جبرئيل نازل شد و اين خبر را براى حضرت آورد: «يا مُحَمَّدُ، انَّ فُلاناً وَ فُلاناً قَعَدُوا لَكَ فِى الْعَقَبَةِ لِيَغْتالُوكَ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۵.</ref>:


<big>دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله جمع شدند كه عبارت بودند از آزادشدگان قريش و منافقين انصار و كسانى از اعراب مدينه و اطراف آن كه قلوبشان مايل به ارتداد از اسلام بود، و اينان كه چهارده نفر بودند هم پيمان و هم قسم شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را برمانند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص۹۷، ۹۸.</ref></big>
«اى محمد، فلانى و فلانى، در گردنه كوه برايت كمين كرده‏ اند تا تو را ترور كنند».


<big>وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله راه صعود بر كوه هَرشى را پيش گرفت جبرئيل نازل شد و اين خبر را براى حضرت آورد: «يا مُحَمَّدُ، انَّ فُلاناً وَ فُلاناً قَعَدُوا لَكَ فِى الْعَقَبَةِ لِيَغْتالُوكَ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۵.</ref></big>:
اين گونه بود كه ضامن حفظ رسول او را به سلامت به مدينه رسانيد در حالى كه اين [[اتمام حجت]] تاريخى را به صورت تمام عيار به نتيجه رسانده بود.


<big>«اى محمد، فلانى و فلانى، در گردنه كوه برايت كمين كرده‏ اند تا تو را ترور كنند».</big>
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...».


<big>اين گونه بود كه ضامن حفظ رسول او را به سلامت به مدينه رسانيد در حالى كه اين [[اتمام حجت]] تاريخى را به صورت تمام عيار به نتيجه رسانده بود.</big>
== ماجراى ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۶۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹. ژرفاى غدير: ص۱۶۱-۱۶۲. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۳۶.</ref> ==
منافقين پس از شكست در توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرشى آرام ننشستند. آنان بار ديگر مجلس سِرّى تشكيل دادند و اين بار براى از ميان برداشتن امام منصوب از طرف خدا و رسول، درباره نقشه قتل على‏ عليه السلام به مشورت پرداختند كه بايد قبل از رسيدن به مدينه انجام مى‏ شد.


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...».</big>
براى آنكه فرار و گريز ماجراى قبل تكرار نشود، آنان معاهده نامه ‏اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند و آن را به ابوعبيده جراح به عنوان امين خود سپردند؛ و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.


== <big>ماجراى ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۶۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹. ژرفاى غدير: ص۱۶۱-۱۶۲. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۳۶.</ref> ==
جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند، و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد. اينجا بود كه آيه ۷ [[سوره مجادله]] بار ديگر درباره آنان مطرح شد: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ»: «هيچ نجواى سه نفرى نيست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست مگر آنكه خدا ششمى آنان است».
<big>منافقين پس از شكست در توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرشى آرام ننشستند. آنان بار ديگر مجلس سِرّى تشكيل دادند و اين بار براى از ميان برداشتن امام منصوب از طرف خدا و رسول، درباره نقشه قتل على‏ عليه السلام به مشورت پرداختند كه بايد قبل از رسيدن به مدينه انجام مى‏ شد.</big>


<big>براى آنكه فرار و گريز ماجراى قبل تكرار نشود، آنان معاهده نامه ‏اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند و آن را به ابوعبيده جراح به عنوان امين خود سپردند؛ و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.</big>
پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ اِسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شديد»؟ و اين عبارت اشاره به آيه ۱۰۶ سوره آل ‏عمران بود كه مى‏ فرمايد: «فَاَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ ايمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»: «اما كسانى كه رو سياه شدند، آيا بعد از ايمانتان كافر شديد؟ پس عذاب را بچشيد به خاطر كفرى كه ورزيده‏ ايد».


<big>جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند، و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد. اينجا بود كه آيه ۷ [[سوره مجادله]] بار ديگر درباره آنان مطرح شد: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ»: «هيچ نجواى سه نفرى نيست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست مگر آنكه خدا ششمى آنان است».</big>
و نيز اشاره به آيه ۶۵  - ۶۶ سوره توبه بود كه مى ‏فرمايد: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ اِنَّما كُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ اَبِاللهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ. لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدِ ايمانِكُمْ»: «اگر از آنان سؤال كنى مى ‏گويند: ما درباره مطلبى گفتگو مى‏ كرديم و به بازى گرفته بوديم. بگو آيا خدا و آيات الهى و رسولش را به استهزاء گرفته‏ ايد؟ عذر نياوريد كه بعد از ايمانتان كافر شده ‏ايد».


<big>پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ اِسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شديد»؟ و اين عبارت اشاره به آيه ۱۰۶ سوره آل ‏عمران بود كه مى‏ فرمايد: «فَاَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ ايمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»: «اما كسانى كه رو سياه شدند، آيا بعد از ايمانتان كافر شديد؟ پس عذاب را بچشيد به خاطر كفرى كه ورزيده‏ ايد».</big>
با اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله صحيفه را از دست آنان گرفت و امضاى آنان در آخر پيمان ‏نامه ديده مى‏ شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته‏ اند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه ۷۴ سوره توبه را در برابر آنان قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ‏يَنالُوا...»: «به خدا قسم ياد مى ‏كنند كه چنين سخنى نگفته ‏اند در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده‏ اند و قصد كارى را كرده ‏اند كه به آن دست نيافتند...».


<big>و نيز اشاره به آيه ۶۵  - ۶۶ سوره توبه بود كه مى ‏فرمايد: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ اِنَّما كُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ اَبِاللهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ. لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدِ ايمانِكُمْ»: «اگر از آنان سؤال كنى مى ‏گويند: ما درباره مطلبى گفتگو مى‏ كرديم و به بازى گرفته بوديم. بگو آيا خدا و آيات الهى و رسولش را به استهزاء گرفته‏ ايد؟ عذر نياوريد كه بعد از ايمانتان كافر شده ‏ايد».</big>
و اين گونه بود كه نازل كننده «وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» نشان داد كه منافقين كوچک ‏تر از آن هستند كه بخواهند در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲. الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶.</ref>


<big>با اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله صحيفه را از دست آنان گرفت و امضاى آنان در آخر پيمان ‏نامه ديده مى‏ شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته‏ اند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه ۷۴ سوره توبه را در برابر آنان قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ‏يَنالُوا...»: «به خدا قسم ياد مى ‏كنند كه چنين سخنى نگفته ‏اند در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده‏ اند و قصد كارى را كرده ‏اند كه به آن دست نيافتند...».</big>
در واقع آخرين موردى كه نقشه‏ هاى مخفيانه دشمنان غدير بر ملا شد و آيه درباره آن نازل شد، توطئه آنان براى قتل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود، كه پس از ناكام ماندن نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله وارد اين توطئه شدند تا مگر با از ميان برداشتن خليفه تعيين شده پيامبر صلى الله عليه و آله زمينه اجراى نقشه‏ هاى خود درباره محتواى صحيفه ملعونه را آماده كنند. ابن ‏عباس اين توطئه را چنين ترسيم كرده است:


<big>و اين گونه بود كه نازل كننده «وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» نشان داد كه منافقين كوچک ‏تر از آن هستند كه بخواهند در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲. الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶.</ref></big>
بزرگان قريش بين خود نوشته ‏اى نوشتند و در آن بر قتل على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام هم پيمان شدند، و اين پيمان نامه را به ابوعبيده جراح -  كه امين آنان به حساب مى ‏آمد -  سپردند.


<big>در واقع آخرين موردى كه نقشه‏ هاى مخفيانه دشمنان غدير بر ملا شد و آيه درباره آن نازل شد، توطئه آنان براى قتل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود، كه پس از ناكام ماندن نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله وارد اين توطئه شدند تا مگر با از ميان برداشتن خليفه تعيين شده پيامبر صلى الله عليه و آله زمينه اجراى نقشه‏ هاى خود درباره محتواى صحيفه ملعونه را آماده كنند. ابن ‏عباس اين توطئه را چنين ترسيم كرده است:</big>
از طرف خداوند آيه نازل شد و اين خبر را براى پيامبر صلى الله عليه و آله آورد. حضرت آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او هم آن را تحويل داد! حضرت فرمود: «اكَفَرْتُمْ بَعْدَ اسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده‏ ايد»؟!


<big>بزرگان قريش بين خود نوشته ‏اى نوشتند و در آن بر قتل على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام هم پيمان شدند، و اين پيمان نامه را به ابوعبيده جراح -  كه امين آنان به حساب مى ‏آمد -  سپردند.</big>
آنان به خدا قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته‏ اند. خداوند هم اين آيه را نازل كرد: «يَحْلِفُونَ بِالله ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا...».<ref>توبه/۷۴. الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶. </ref>


<big>از طرف خداوند آيه نازل شد و اين خبر را براى پيامبر صلى الله عليه و آله آورد. حضرت آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او هم آن را تحويل داد! حضرت فرمود: «اكَفَرْتُمْ بَعْدَ اسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده‏ ايد»؟!</big>
در اين مورد با آنكه ابوعبيده پيمان‏ نامه را تحويل پيامبر صلى الله عليه و آله داده باز هم منكر مى ‏شوند و قسم ياد مى‏ كنند، و اين از همه ماجراهاى قبل شنيدنى ‏تر است!


<big>آنان به خدا قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته‏ اند. خداوند هم اين آيه را نازل كرد: «يَحْلِفُونَ بِالله ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا...».<ref>توبه/۷۴. الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶. </ref></big>
به بيان ديگر: پس از امضاى [[صحیفه ملعونه]] كه تعهدنامه اصلى براى همه توطئه ‏ها بود، دو نقشه با نتايج پيش ‏بينى شده بر ضد غدير طرح شد. اين نقشه قبلاً در مدينه به هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود، كه با نزول وحى خنثى شد.<ref>درباره نقشه قتل پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام در تبوک به اين منابع مراجعه شود: مجمع البيان: ج ۵ ص ۷۹  ۶۷. الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۰. تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام : ص ۱۵۲. بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵-۲۵۲. دلائل النبوة: ص ۲۴۷. مجمع الزوائد: ج ۱ ص ۱۱۰. المعجم الكبير: ج ۶ ص ۱۹۵.</ref>


<big>در اين مورد با آنكه ابوعبيده پيمان‏ نامه را تحويل پيامبر صلى الله عليه و آله داده باز هم منكر مى ‏شوند و قسم ياد مى‏ كنند، و اين از همه ماجراهاى قبل شنيدنى ‏تر است!</big>
نقشه اول طرح قتل پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از رسيدن به مدينه، و نقشه دوم قتل على‏ عليه السلام بود. با آنكه نقشه به دقت اجرا شد، ولى با عنايت خداوند آن حضرت سالم ماند و توطئه با شكست مواجه شد. در اينجا تحليل‏ ها و اشاراتى به جزئيات ترور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام خواهيم داشت:


<big>به بيان ديگر: پس از امضاى [[صحیفه ملعونه]] كه تعهدنامه اصلى براى همه توطئه ‏ها بود، دو نقشه با نتايج پيش ‏بينى شده بر ضد غدير طرح شد. اين نقشه قبلاً در مدينه به هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود، كه با نزول وحى خنثى شد.<ref>درباره نقشه قتل پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام در تبوک به اين منابع مراجعه شود: مجمع البيان: ج ۵ ص ۷۹  ۶۷. الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۰. تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام : ص ۱۵۲. بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵-۲۵۲. دلائل النبوة: ص ۲۴۷. مجمع الزوائد: ج ۱ ص ۱۱۰. المعجم الكبير: ج ۶ ص ۱۹۵.</ref></big>
'''نقشه قتل على‏ عليه السلام<ref>الصراط المستقيم (بياضى): ج ۱ ص ۲۹۶. </ref>'''


<big>نقشه اول طرح قتل پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از رسيدن به مدينه، و نقشه دوم قتل على‏ عليه السلام بود. با آنكه نقشه به دقت اجرا شد، ولى با عنايت خداوند آن حضرت سالم ماند و توطئه با شكست مواجه شد. در اينجا تحليل‏ ها و اشاراتى به جزئيات ترور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام خواهيم داشت:</big>
پس از نقشه نافرجام ترور پيامبر صلى الله عليه و آله، نقشه ديگرى كه از نظر منافقين همه مشكلات را يک باره حل مى ‏كرد از ميان برداشتن على‏ عليه السلام بود، زيرا وقتى او نباشد موضوع غدير وجود ندارد و نوبت آن نمى ‏رسد كه كسى به آن استناد كند. آنان غافل بودند از اينكه نازل كننده «والله يعصمك من الناس» اين برنامه مفصل را بيهوده به اجرا در نياورده و [[منافقین]] بسيار كوچک ‏تر از آنند كه در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.


'''امضاى معاهده بر سر قتل على‏ عليه السلام'''


<big>'''نقشه قتل على‏ عليه السلام<ref>الصراط المستقيم (بياضى): ج ۱ ص ۲۹۶. </ref>'''</big>
آنان بار ديگر مجلس سرى تشكيل دادند و اين بار درباره كيفيت به قتل رساندن على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام به مشورت پرداختند.


<big>پس از نقشه نافرجام ترور پيامبر صلى الله عليه و آله، نقشه ديگرى كه از نظر منافقين همه مشكلات را يک باره حل مى ‏كرد از ميان برداشتن على‏ عليه السلام بود، زيرا وقتى او نباشد موضوع غدير وجود ندارد و نوبت آن نمى ‏رسد كه كسى به آن استناد كند. آنان غافل بودند از اينكه نازل كننده «والله يعصمك من الناس» اين برنامه مفصل را بيهوده به اجرا در نياورده و منافقين بسيار كوچک ‏تر از آنند كه در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.</big>
پس از تصميم ‏گيرى نهايى در اين باره براى آنكه فرار و گريز دفعه قبل تكرار نشود معاهده‏ نامه‏ اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند! سپس آن را به ابوعبيده جرّاح به عنوان امين خود سپردند و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.


'''افشاى نقشه قتل توسط پيامبر صلى الله عليه و آله و گرفتن پيمان ‏نامه'''


<big>'''امضاى معاهده بر سر قتل على‏ عليه السلام'''</big>
جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد.


<big>آنان بار ديگر مجلس سرى تشكيل دادند و اين بار درباره كيفيت به قتل رساندن على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام به مشورت پرداختند.</big>
حضرت باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «أكفرتم بعد إسلامكم»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده ‏ايد»!! و اين خطابى بود كه به عهدشكنان و كسانى كه مخفيانه به نفع كفار عمل مى‏ كردند گفته مى ‏شد.


<big>پس از تصميم ‏گيرى نهايى در اين باره براى آنكه فرار و گريز دفعه قبل تكرار نشود معاهده‏ نامه‏ اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند! سپس آن را به ابوعبيده جرّاح به عنوان امين خود سپردند و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.</big>
با اينكه آن صحيفه ملعونه در دست مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله بود و امضاى آنان در آخر نوشته ديده مى‏ شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته ‏اند!!! پيامبر صلى الله عليه و آله هم پيگيرى اين مسئله را ادامه نداد، ولى معلوم شد منافقين تا چه حد در كار خود جدى هستند و با شكست نقشه ‏اى سراغ توطئه ديگرى مى ‏روند و آرام نمى‏ نشينند.


براى موارد بيشتر در مورد «ترور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام» مراجعه شود به عنوان: [[ترور پیامبر صلی الله علیه و آله]].


<big>'''افشاى نقشه قتل توسط پيامبر صلى الله عليه و آله و گرفتن پيمان ‏نامه'''</big>
== پانویس ==
 
<big>جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد.</big>
 
<big>حضرت باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «أكفرتم بعد إسلامكم»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده ‏ايد»!! و اين خطابى بود كه به عهدشكنان و كسانى كه مخفيانه به نفع كفار عمل مى‏ كردند گفته مى ‏شد.</big>
 
<big>با اينكه آن صحيفه ملعونه در دست مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله بود و امضاى آنان در آخر نوشته ديده مى‏ شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته ‏اند!!! پيامبر صلى الله عليه و آله هم پيگيرى اين مسئله را ادامه نداد، ولى معلوم شد منافقين تا چه حد در كار خود جدى هستند و با شكست نقشه ‏اى سراغ توطئه ديگرى مى ‏روند و آرام نمى‏ نشينند.</big>
 
<big>براى موارد بيشتر در مورد «ترور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام» مراجعه شود به عنوان: [[ترور پيامبر صلى الله عليه و آله]].</big>
 
== <big>پانویس</big> ==