پرش به محتوا

یوسف بن قزغُلی بغدادی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:
'''۱۰. أولى''': خداى تعالى مى‏ فرمايد: «فَاليَومَ لا يُؤخَذُ مِنكُمْ فِديَةٌ وَ لا مِنَ الَذينَ كَفَرُوا مَأواكُمُ النارُ هىَ مَولاكُم»<ref>حديد /  ۱۵.</ref>: امروز از شما و از كافران عوضى كه خود را با آن برهانند پذيرفته نمى‏ شود. جايگاه شما آتش است و آن مولاى شماست؛ يعنى به شما سزاوارتر است.و اما مراد از [[حدیث غدیر]] فرمانبردارى ويژه است. از اين رو، معناى دهم مراد است؛ يعنى: هر كس من از او به او سزاوارترم، [[امیرالمؤمنین (لقب)|علی علیه السلام]] از او به او سزاوارتر است. حافظ ابوالفرج يحيى بن سعيد ثقفى اصفهانى در كتابش به نام «مرج البحرين» به اين معنى تصريح كرده است. وى حديث غدير را به اِسنادش چنين روايت كرده است: پس رسول ‏خداصلى الله عليه وآله دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ وَليُّهُ وَ أولى بِهِ مِن نَفسِهِ فَعَلىٌّ وَليُّهُ: هر كس من ولىّ او هستم و از او به او سزاوارترم، على ولىّ او است. بنابراين، دانسته مى‏ شود كه همه معانى به معناى دهم باز مى ‏گردند.
'''۱۰. أولى''': خداى تعالى مى‏ فرمايد: «فَاليَومَ لا يُؤخَذُ مِنكُمْ فِديَةٌ وَ لا مِنَ الَذينَ كَفَرُوا مَأواكُمُ النارُ هىَ مَولاكُم»<ref>حديد /  ۱۵.</ref>: امروز از شما و از كافران عوضى كه خود را با آن برهانند پذيرفته نمى‏ شود. جايگاه شما آتش است و آن مولاى شماست؛ يعنى به شما سزاوارتر است.و اما مراد از [[حدیث غدیر]] فرمانبردارى ويژه است. از اين رو، معناى دهم مراد است؛ يعنى: هر كس من از او به او سزاوارترم، [[امیرالمؤمنین (لقب)|علی علیه السلام]] از او به او سزاوارتر است. حافظ ابوالفرج يحيى بن سعيد ثقفى اصفهانى در كتابش به نام «مرج البحرين» به اين معنى تصريح كرده است. وى حديث غدير را به اِسنادش چنين روايت كرده است: پس رسول ‏خداصلى الله عليه وآله دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ وَليُّهُ وَ أولى بِهِ مِن نَفسِهِ فَعَلىٌّ وَليُّهُ: هر كس من ولىّ او هستم و از او به او سزاوارترم، على ولىّ او است. بنابراين، دانسته مى‏ شود كه همه معانى به معناى دهم باز مى ‏گردند.


سخن [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در آغاز حديث، يعنى: ألَستُ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم؟ نيز بر اين معنى دلالت مى ‏كند. اين نصّ صريح در اثبات [[امامت]] على ‏عليه السلام و (وجوب) گردن نهادن به فرمانبرى از او است. حديث نبوى: «و حقّ را پيوسته همراه على ‏عليه السلام گردان» نيز چنين است، چرا كه معناى اين حديث آن است كه هر گاه ميان على ‏عليه السلام و يكى از [[صحابه]] اختلافى رخ دهد، حق با على‏ عليه السلام است. امّت در اين اجماع دارند. آيا نديدى كه عالمان احكام سركشان را از رخدادهاى جمل و [[صفین]] استنباط كرده ‏اند؟
سخن پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز حديث، يعنى: ألَستُ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم؟ نيز بر اين معنى دلالت مى ‏كند. اين نصّ صريح در اثبات [[امامت]] على ‏عليه السلام و (وجوب) گردن نهادن به فرمانبرى از او است. حديث نبوى: «و حقّ را پيوسته همراه على ‏عليه السلام گردان» نيز چنين است، چرا كه معناى اين حديث آن است كه هر گاه ميان على ‏عليه السلام و يكى از [[صحابه]] اختلافى رخ دهد، حق با على‏ عليه السلام است. امّت در اين اجماع دارند. آيا نديدى كه عالمان احكام سركشان را از رخدادهاى جمل و [[صفین]] استنباط كرده ‏اند؟


بارى، شاعران درباره روز غدير بسيار شعر سروده ‏اند. سپس سبط بن جوزى ماجراى شعر سرودن [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] و تأييد پيامبرصلى الله عليه وآله و نيز اشعارش، و نيز اشعار قيس بن سعد بن عُباده انصارى در صفّين در مورد غدير -  كه هر دو پيشتر گذشت -  را آورده است. همچنين اشعار [[کمیت بن زید اسدی|كُمَیت]] را آورده است:
بارى، شاعران درباره روز غدير بسيار شعر سروده ‏اند. سپس سبط بن جوزى ماجراى شعر سرودن [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] و تأييد پيامبرصلى الله عليه وآله و نيز اشعارش، و نيز اشعار قيس بن سعد بن عُباده انصارى در صفّين در مورد غدير -  كه هر دو پيشتر گذشت -  را آورده است. همچنين اشعار [[کمیت بن زید اسدی|كُمَیت]] را آورده است:
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
 از جمله دلايل قطعى بر دلالت حديث غدير بر [[امامت]] اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، ماجراى [[حارث بن نعمان فهری|حارث فهری]] و عذاب الهى با سنگ آسمانى و نزول آياتى از سوره معارج است. اين ماجرا را شمارى از بزرگان اهل‏ سنت نقل كرده‏ اند، كه از جمله آنان يوسف بن قِزُغْلى تركى بغدادى عونى هبيرى حنفى، شمس ‏الدين، ابوالمظفر، سبط بن جوزى (م ۶۵۶ ق) است.
 از جمله دلايل قطعى بر دلالت حديث غدير بر [[امامت]] اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، ماجراى [[حارث بن نعمان فهری|حارث فهری]] و عذاب الهى با سنگ آسمانى و نزول آياتى از سوره معارج است. اين ماجرا را شمارى از بزرگان اهل‏ سنت نقل كرده‏ اند، كه از جمله آنان يوسف بن قِزُغْلى تركى بغدادى عونى هبيرى حنفى، شمس ‏الدين، ابوالمظفر، سبط بن جوزى (م ۶۵۶ ق) است.


سبط بن جوزى در «تذكرة خواصّ الامّة» مى ‏نويسد: عالمان سيره اتفاق نظر دارند كه واقعه غدير پس از بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله از [[حجةالوداع]] و در هجدهم ذى‏ حجه رخ داده است. وى صحابه ‏اش را كه صد و بيست هزار تن بودند گرد آورد و گفت: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. و بر آن (ولايت على‏ عليه السلام) با سخنى صريح، بى تلويح و اشاره تنصيص فرمود. ابواسحاق ثعلبى در تفسير به اِسنادش، روايت كرده كه سخن [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در سرزمين ‏ها پيچيد و در آبادى ‏ها و شهرها منتشر گشت و به حارث بن نعمان فِهرى رسيد... . در ادامه ماجراى حارث را -  كه گذشت -  آورده است.<ref>تذكرة خواصّ الامة: ص ۳۰.</ref>
سبط بن جوزى در «تذكرة خواصّ الامّة» مى ‏نويسد: عالمان سيره اتفاق نظر دارند كه واقعه غدير پس از بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله از [[حجةالوداع]] و در هجدهم ذى‏ حجه رخ داده است. وى صحابه ‏اش را كه صد و بيست هزار تن بودند گرد آورد و گفت: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. و بر آن (ولايت على‏ عليه السلام) با سخنى صريح، بى تلويح و اشاره تنصيص فرمود. ابواسحاق ثعلبى در تفسير به اِسنادش، روايت كرده كه سخن پیامبرصلی الله علیه و آله در سرزمين ‏ها پيچيد و در آبادى ‏ها و شهرها منتشر گشت و به حارث بن نعمان فِهرى رسيد... . در ادامه ماجراى حارث را -  كه گذشت -  آورده است.<ref>تذكرة خواصّ الامة: ص ۳۰.</ref>


ذهبی و ابن ‏وردى<ref>العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۶۵۶ . تتمّة المختصر: حوادث سال ۶۵۶ .</ref>: وى را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند. از تأليفات او است: تاريخ جامع «مرآة الزمان» و «تذكرة الخواصّ من الأمّة» و تفسيرى در بيست و نه مجلد. همچنين وى «جامع كبير» را شرح كرد و مجلدى در مناقب [[ابوحنیفه]] گرد آورد.
ذهبی و ابن ‏وردى<ref>العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۶۵۶ . تتمّة المختصر: حوادث سال ۶۵۶ .</ref>: وى را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند. از تأليفات او است: تاريخ جامع «مرآة الزمان» و «تذكرة الخواصّ من الأمّة» و تفسيرى در بيست و نه مجلد. همچنين وى «جامع كبير» را شرح كرد و مجلدى در مناقب [[ابوحنیفه]] گرد آورد.


== پانویس ==
== پانویس ==