جهنم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۳۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
گفت: اينان محمد و على هستند كه مرا به آتش بشارت مى ‏دهند، و در دست محمد صحيفه ‏اى است كه در كعبه بر سر آن هم پيمان شديم. او به من مى‏ گويد: به جان خودم قسم به آن وفا كردى، و تو و اصحابت يكديگر را بر عليه ولى خدا كمک كرديد. بشارت بده به آتش در پايين‏ ترين درجه جهنم.
گفت: اينان محمد و على هستند كه مرا به آتش بشارت مى ‏دهند، و در دست محمد صحيفه ‏اى است كه در كعبه بر سر آن هم پيمان شديم. او به من مى‏ گويد: به جان خودم قسم به آن وفا كردى، و تو و اصحابت يكديگر را بر عليه ولى خدا كمک كرديد. بشارت بده به آتش در پايين‏ ترين درجه جهنم.


محمد بن ابی ‏بکر مى‏ گويد: وقتى با او تنها ماندم به او گفتم: اى پدر، بگو: «لا اله الاّ اللَّه». گفت: هرگز نمى‏ گويم و نمى‏ توانم بگويم تا وارد آتش شوم و داخل تابوت گردم! وقتى نام »تابوت« را آورد گمان كردم هذيان مى‏گويد. گفتم: كدام تابوت؟ گفت: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده است. در آن دوازده نفرند، از جمله من و اين رفيقم.
محمد بن ابی ‏بکر مى‏ گويد: وقتى با او تنها ماندم به او گفتم: اى پدر، بگو: «لا اله الاّ اللَّه». گفت: هرگز نمى‏ گويم و نمى‏ توانم بگويم تا وارد آتش شوم و داخل تابوت گردم! وقتى نام «تابوت» را آورد گمان كردم هذيان مى‏گويد. گفتم: كدام تابوت؟ گفت: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده است. در آن دوازده نفرند، از جمله من و اين رفيقم.


گفتم: [[عمر بن خطاب|عمر]]؟ گفت: آرى، پس مقصودم كيست؟ و نيز ده نفر ديگر كه در چاهى در جهنم هستيم. بر در آن چاه صخره‏ اى است كه هرگاه خدا بخواهد جهنم را شعله‏ور كند آن صخره را بلند مى‏ كند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۳۰،۱۲۹. كتاب سليم: ص ۳۴۹ - ۳۵۱.</ref>


گفتم: عمر؟ گفت: آرى، پس مقصودم كيست؟ و نيز ده نفر ديگر كه در چاهى در جهنم هستيم. بر در آن چاه صخره‏اى است كه هرگاه خدا بخواهد جهنم را شعله‏ور كند آن صخره را بلند مى‏كند.××× 1 بحار الانوار: ج 30 ص 130 129. كتاب سليم: ص 351  - 349. ×××
'''تحليل اعتقادى سوم'''


نكته سوم در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ...وَ لبئس مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ»، در كلمه «مُتَكَبِّرين» نهفته است. خداوند تعالى پس از آنكه تابوتى در چاه قعر جهنم را جايگاه ابدى آنان معرفى مى‏ كند مى ‏فرمايد: «چه بد جاى اقامتى دارند متكبران». بايد بدانيم كه چرا خداوند اين صفت را شاخص ‏ترين حالت براى متكبرين ذكر مى‏ كند؟


تحليل اعتقادى سوم
'''الف) اصحاب صحيفه متكبران در برابر ذات الهى'''


نكته سوم در جمله »انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ ... وَلبئس مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ« ، در كلمه »مُتَكَبِّرين« نهفته است. خداوند تعالى پس از آنكه تابوتى در چاه قعر جهنم را جايگاه ابدى آنان معرفى مى‏كند مى‏فرمايد: »چه بد جاى اقامتى دارند متكبران« . بايد بدانيم كه چرا خداوند اين صفت را شاخص‏ترين حالت براى متكبرين ذكر مى‏كند؟
مى‏ دانيم كه خداوند صفت جبار متكبر را به خود اختصاص داده، و احدى حق تكبر ورزيدن حتى نسبت به ساير همنوعان خود را ندارد.
 
 
الف. اصحاب صحيفه متكبران در برابر ذات الهى
 
مى‏دانيم كه خداوند صفت جبار متكبر را به خود اختصاص داده، و احدى حق تكبر ورزيدن حتى نسبت به ساير همنوعان خود را ندارد.
 
 
با اين سابقه اعتقادى، اگر كسى در برابر ذات الهى تكبر ورزد و با صداى بلند بگويد: »خدا چنين گفته ولى من چنين مى‏گويم« ، و »حكم خدا چنين است و من آن را تغيير مى‏دهم« ، و »هر كس به حكم خدا عمل كند او را مجازات مى‏كنم« ، و امثال اينها كه بارها از اولى و دومى صادر شده است.


با اين سابقه اعتقادى، اگر كسى در برابر ذات الهى تكبر ورزد و با صداى بلند بگويد: «خدا چنين گفته ولى من چنين مى ‏گويم»، و «حكم خدا چنين است و من آن را تغيير مى ‏دهم»، و «هر كس به حكم خدا عمل كند او را مجازات مى ‏كنم»، و امثال اينها كه بارها از اولى و دومى صادر شده است.


چنين فردى را بايد بالاترين نمونه متكبّر دانست، و كمترين معناى چنين تكبرى كافر شدن به خداى متعال است.
چنين فردى را بايد بالاترين نمونه متكبّر دانست، و كمترين معناى چنين تكبرى كافر شدن به خداى متعال است.


معروف‏ترين نمونه چنين متكبرانى ابليس است كه خداوند در آيات متعددى از قرآن تكبر او را با عبارات مختلف بيان مى‏فرمايد. در مواردى مى‏فرمايد: »وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ«××× 1 بقره /  34. ×××: »آنگاه كه به ملائكه گفتيم در برابر آدم سجده كنيد. آنان سجده كردند مگر ابليس كه ابا كرد و تكبر نمود )و خود را بالا گرفت( و از كافرين بود« .
معروف‏ترين نمونه چنين متكبرانى ابليس است كه خداوند در آيات متعددى از [[قرآن]] تكبر او را با عبارات مختلف بيان مى‏ فرمايد. در مواردى مى‏ فرمايد: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ»<ref>بقره /  ۳۴.</ref>: «آنگاه كه به ملائكه گفتيم در برابر آدم سجده كنيد. آنان سجده كردند مگر ابليس كه ابا كرد و تكبر نمود (و خود را بالا گرفت) و از كافرين بود».
 
 
در آيه‏اى مى‏فرمايد: »قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ، أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ«××× 2 ص /  75. ×××: »خداوند فرمود: اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه در برابر آنچه با يَدِ قدرت خويش خلق نموده‏ام سجده كنى؟ آيا خود را بالا گرفتى يا از بلند مرتبه گان بودى«؟!
 
 
در آيه‏اى ديگر مى‏فرمايد: »قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها ...«××× 3 اعراف /  13. ×××: »خداوند فرمود: از آن مقام پايين رو، كه در آنجا حق ندارى تكبّر نمايى« .
 
 
اكنون پيامبرصلى الله عليه وآله اصحاب صحيفه را متكبّر در برابر ذات الهى مى‏خواند كه نمى‏خواهند در برابر فرامين آسمانى سر تسليم فرود آورند، و به اين درجه از تكبر اكتفا نكرده در برابر احكام الهى از پيش خود احكامى را جعل كردند و بدعت گذاردند.
 
 
و باز در اين درجه متوقف نشدند و احكام الهى را تغيير دادند و آن را كم يا زياد نمودند؛ و بالاتر از آن تكبر را بدانجا رساندند كه عمل كنندگان به احكام خداوند را زدند و كشتند و تبعيد نمودند. با اذعان كامل مى‏توان گفت: حتى ابليس و فرعون هم به چنين تكبّرى راه نيافتند و تا اين حد پيش نرفتند.
 
 
خدايا، تو را شكر كه ما را از انصار و اتباع و اشياع سقيفه قرار ندادى، و بار ديگر تو را شكر كه با نجات از اين امامان دعوت كننده به آتش در درك اسفل جهنم قرار نگرفتيم، و سپاسگزاريم كه از متكبرين نيستيم؛ بلكه از پيروان آل محمديم كه به امر خدا هدايت مى‏كنند و تسليم‏ترين بندگان در برابر تواند و ما را به اعلا درجه بهشت رهنمون‏اند.
 


8.  آيه »تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ...«××× 1 ملك 11  - 8. غدير در قرآن: ج 2 ص 68  - 66 . ×××
در آيه ‏اى مى ‏فرمايد: »قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ، أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ»<ref>ص ۷۵.</ref>: «خداوند فرمود: اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه در برابر آنچه با يَدِ قدرت خويش خلق نموده ‏ام سجده كنى؟ آيا خود را بالا گرفتى يا از بلند مرتبه گان بودى»؟!


  در غدير 18 آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است.
در آيه‏ اى ديگر مى ‏فرمايد: «قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها...»<ref>اعراف /  ۱۳.</ref>: «خداوند فرمود: از آن مقام پايين رو، كه در آنجا حق ندارى تكبّر نمايى».


اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله اصحاب صحيفه را متكبّر در برابر ذات الهى مى‏ خواند كه نمى ‏خواهند در برابر فرامين آسمانى سر تسليم فرود آورند، و به اين درجه از تكبر اكتفا نكرده در برابر احكام الهى از پيش خود احكامى را جعل كردند و بدعت گذاردند.


اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
و باز در اين درجه متوقف نشدند و [[احکام]] الهی را تغيير دادند و آن را كم يا زياد نمودند؛ و بالاتر از آن تكبر را بدانجا رساندند كه عمل كنندگان به احكام خداوند را زدند و كشتند و تبعيد نمودند. با اذعان كامل مى ‏توان گفت: حتى ابليس و فرعون هم به چنين تكبّرى راه نيافتند و تا اين حد پيش نرفتند.


خدايا، تو را شكر كه ما را از انصار و اتباع و اشياع [[سقیفه]] قرار ندادى، و بار ديگر تو را شكر كه با نجات از اين امامان دعوت كننده به آتش در درک اسفل جهنم قرار نگرفتيم، و سپاسگزاريم كه از متكبرين نيستيم؛ بلكه از پيروان آل محمديم كه به امر خدا هدايت مى‏ كنند و تسليم ‏ترين بندگان در برابر تواند و ما را به اعلا درجه بهشت رهنمون ‏اند.


يكى از اين آيات، آيه 11  - 8 سوره ملك است:
== آيه «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ...»<ref>ملک /  ۸ - ۱۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۶۶ - ۶۸.</ref> ==
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است.


»تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ . قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَىْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ . وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ . فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ« :
اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و [[اقتباس]] در خطابه حضرت آمده است.


يكى از اين آيات، آيه ۸ - ۱۱ سوره ملک است:


»نزديك است كه از شدت غيظ از يكديگر جدا شود هر بار كه گروهى به جهنم انداخته مى‏شوند خزانه دارانش از آنان مى‏پرسند: آيا ترساننده‏اى نزد شما نيامد. آنان در پاسخ مى‏گويند بلى ترساننده سراغ ما آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل نكرده و شما در گمراهى بزرگ هستيد. همچنين در پاسخ خزانه‏داران جهنم مى‏گويند اگر ما گوش فرا مى‏داديم يا درك مى‏كرديم در اصحاب آتش شعله‏ور نبوديم. و )آنان( اين گونه به گناه خود اعتراف كردند پس خوارى باد بر اصحاب آتش« .
«تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ . قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَىْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ . وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ . فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ»:


«نزديک است كه از شدت غيظ از يكديگر جدا شود هر بار كه گروهى به جهنم انداخته مى‏ شوند خزانه دارانش از آنان مى‏ پرسند: آيا ترساننده ‏اى نزد شما نيامد. آنان در پاسخ مى ‏گويند بلى ترساننده سراغ ما آمد ولى ما او را [[تکذیب]] كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل نكرده و شما در گمراهى بزرگ هستيد. همچنين در پاسخ خزانه‏داران جهنم مى‏ گويند اگر ما گوش فرا مى‏ داديم يا درک مى‏ كرديم در اصحاب آتش شعله‏ور نبوديم. و (آنان) اين گونه به گناه خود اعتراف كردند پس خوارى باد بر اصحاب آتش».


اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:
اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:


1-  متن خطبه غدير
'''۱. متن خطبه غدير'''
 
الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: »كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ . قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَيْ‏ءٍ، إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ . وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ . فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ« :
 
 
بدانيد كه دشمنان اهل‏بيت كسانى هستند كه خداوند عزوجل مى‏فرمايد: »هر بار كه گروهى به جهنم انداخته مى‏شوند خزانه دارانش از آنان مى‏پرسند آيا ترساننده‏اى نزد شما نيامد. آنان در پاسخ مى‏گويند بلى ترساننده سراغ ما آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل نكرده و شما در گمراهى بزرگ هستيد. همچنين در پاسخ خزانه داران جهنم مى‏گويند اگر ما گوش فرا مى‏داديم يا درك مى‏كرديم در اصحاب آتش شعله‏ور نبوديم. و اين گونه به گناه خود اعتراف كردند پس خوارى باد بر اصحاب آتش.××× 1 اسرار غدير: ص 152 بخش 7. ×××
 
 
2-  موقعيت تاريخى
 
اين فراز از خطبه در ادامه معرفى قرآنى دوستان و دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام است و دو كفه مقايسه نيز در متن قرآن است، چنانكه در فراز بعدى مى‏فرمايد: »شَتّانَ ما بَيْنَ السَّعيرِ وَ الاجْرِ الْكَبيرِ« : »چقدر فاصله است بين آتش شعله‏ور )كه براى دشمنان است( و اجر بزرگ )كه براى دوستان است(  « .
 
 
آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله به تفسير تطبيقى آن پرداخته از آيه 6 آغاز مى‏شود××× 2 آيه‏هاى 6 و 7 -  كه قبل از آياتِ مذكور در متن خطبه است -  چنين است: »وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ. إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ. تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ...« . ××× و تا آخر آيه 11 ادامه آن است، و همه اين آيات در شأن دشمنان خدا -  كه كفرشان به صريح قرآن ثابت شده -  آمده است.
 
3-  تحليل اعتقادى
 
اكنون كه آن حضرت به صراحت اين آيات را درباره دشمنان آل محمدعليهم السلام تفسير فرموده است بايد آنها را چنين معنى كرد:
 
 
دشمنان اهل بيت‏عليهم السلام كه كافر اند مستحق عذاب جهنم‏اند و عاقبت بدى دارند. آنگاه كه اعداءِ آل محمدعليهم السلام در دورخ انداخته مى‏شوند صداى هولناكى از آن مى‏شنوند در حالى كه مى‏جوشد. نزديك است جهنم از شدت غيظ بر آن كافران قطعه قطعه شود.
 


هر گاه كه عده‏اى از مخالفين آل اللَّه را در جهنم مى‏اندازند مأموران جهنم مى‏پرسند: آيا درباره مخالفت با على شما را بر حذر نداشتند و آيا امثال غدير را به ياد نداريد؟ مى‏گويند: بر حذر دارنده اتمام حجت نمود، ولى ما گفتيم: محمد همه اينها را از پيش خود مى‏گويد و از سوى خدا در اين باره چيزى نازل نشده است، و شما دوستان اهل بيت گمراهيد!!
الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: «كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ . قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَيْ‏ءٍ، إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ . وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ . فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ»:


بدانيد كه دشمنان اهل‏ بيت كسانى هستند كه خداوند عزوجل مى‏ فرمايد: «هر بار كه گروهى به جهنم انداخته مى‏ شوند خزانه دارانش از آنان مى ‏پرسند آيا ترساننده ‏اى نزد شما نيامد. آنان در پاسخ مى‏ گويند بلى ترساننده سراغ ما آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل نكرده و شما در گمراهى بزرگ هستيد. همچنين در پاسخ خزانه داران جهنم مى‏ گويند اگر ما گوش فرا مى‏ داديم يا درک مى‏ كرديم در اصحاب آتش شعله‏ور نبوديم. و اين گونه به گناه خود اعتراف كردند پس خوارى باد بر اصحاب آتش.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۲ بخش ۷.</ref>


ولى اى كاش درست فكر مى‏كرديم و اين همه سفارش پيامبرصلى الله عليه وآله را درباره على و فرزندانش‏عليهم السلام به گوش جان مى‏خريديم. اين اقرار را دشمنان زمانى مى‏نمايند كه كار از كار گذشته و روز قيامت و روز سزاى اعمال است، و اف بر اين اعتراف كه در كنار آتش جهنم باشد.
'''۲. موقعيت تاريخى'''


اين فراز از خطبه در ادامه معرفى قرآنى دوستان و دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام است و دو كفه مقايسه نيز در متن [[قرآن]] است، چنانكه در فراز بعدى مى‏ فرمايد: «شَتّانَ ما بَيْنَ السَّعيرِ وَ الاجْرِ الْكَبيرِ»: «چقدر فاصله است بين آتش شعله‏ور (كه براى دشمنان است) و اجر بزرگ (كه براى دوستان است)».


و اين چنين روزهايى در انتظار مخالفين و دشمنان آل رسول‏عليهم السلام است و گريزى از آن نخواهند داشت، در حالى كه ما به عنوان دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام در انتظار پاداش بزرگ خواهيم بود.
آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله به تفسير تطبيقى آن پرداخته از آيه ۶ آغاز مى‏ شود<ref>آيه ‏هاى ۶ و ۷ -  كه قبل از آياتِ مذكور در متن خطبه است -  چنين است: «وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ. إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ. تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ...».</ref> و تا آخر آيه ۱۱ ادامه آن است، و همه اين آيات در شأن دشمنان خدا -  كه كفرشان به صريح قرآن ثابت شده -  آمده است.


'''۳. تحليل اعتقادى'''


9.  آيه »ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ«××× 1 محمدصلى الله عليه وآله /  28. ××× =  جهنم /  آيه »يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا . قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ . بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ...«
اكنون كه آن حضرت به صراحت اين آيات را درباره دشمنان آل محمد عليهم السلام [[تفسیر]] فرموده است بايد آنها را چنين معنى كرد:


10.  آيه »سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ«××× 1 الرحمن /  35 31. غدير در قرآن: ج 2 ص 391 390. سخنرانى استثنائى غدير: ص 186  - 179. ×××
دشمنان اهل بيت‏ عليهم السلام كه كافر اند مستحق عذاب جهنم ‏اند و عاقبت بدى دارند. آنگاه كه اعداءِ آل محمد عليهم السلام در دورخ انداخته مى‏ شوند صداى هولناكى از آن مى‏ شنوند در حالى كه مى‏ جوشد. نزديک است جهنم از شدت غيظ بر آن كافران قطعه قطعه شود.


  از جمله آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله 15 آيه است، كه از جمله اين آيات آيه 31 و 35 سوره الرحمن است:
هر گاه كه عده ‏اى از مخالفين آل الله را در جهنم مى‏ اندازند مأموران جهنم مى‏ پرسند: آيا درباره مخالفت با على شما را بر حذر نداشتند و آيا امثال غدير را به ياد نداريد؟ مى ‏گويند: بر حذر دارنده اتمام حجت نمود، ولى ما گفتيم: محمد همه اينها را از پيش خود مى‏ گويد و از سوى خدا در اين باره چيزى نازل نشده است، و شما دوستان اهل بيت گمراهيد!!


ولى اى كاش درست فكر مى‏ كرديم و اين همه سفارش پيامبر صلى الله عليه و آله را درباره على و فرزندانش ‏عليهم السلام به گوش جان مى‏ خريديم. اين اقرار را دشمنان زمانى مى‏نمايند كه كار از كار گذشته و روز [[قیامت]] و روز سزاى اعمال است، و اف بر اين اعتراف كه در كنار آتش جهنم باشد.


»سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ ... يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ« :
و اين چنين روزهايى در انتظار مخالفين و دشمنان آل رسول ‏عليهم السلام است و گريزى از آن نخواهند داشت، در حالى كه ما به عنوان دوستان اهل ‏بیت‏ علیهم السلام در انتظار پاداش بزرگ خواهيم بود.


== آيه «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ»<ref>الرحمن /  ۳۵،۳۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۹۱،۳۹۰. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۹ - ۱۸۶.</ref> ==
از جمله آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن است:


»اى جن و انس به زودى براى شما مى‏ريزيم ... و مى‏فرستد بر شما شعله‏اى از آتش و مس گداخته و نمى‏توانيد آن را از خود دفع كنيد« .
«سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ...يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ»:


«اى جن و انس به زودى براى شما مى‏ ريزيم... و مى ‏فرستد بر شما شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و نمى ‏توانيد آن را از خود دفع كنيد».


اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:


 
'''۱. متن خطبه غدير'''
1-  متن خطبه غدير


وَ سَيَجْعَلُونَ اْلاِمامَةَ بَعْدى مُلْكاً وَ اغْتِصاباً، اَلا لَعَنَ اللَّهُ الْغاصِبينَ الْمُغْتَصِبينَ، وَ عِنْدَها سَيَفْرُغُ لَكُمْ اَيُّهَا الثَّقَلانِ مَنْ يَفْرُغُ، وَ يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ:
وَ سَيَجْعَلُونَ اْلاِمامَةَ بَعْدى مُلْكاً وَ اغْتِصاباً، اَلا لَعَنَ اللَّهُ الْغاصِبينَ الْمُغْتَصِبينَ، وَ عِنْدَها سَيَفْرُغُ لَكُمْ اَيُّهَا الثَّقَلانِ مَنْ يَفْرُغُ، وَ يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ:


و به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى‏ گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند. و در آن هنگام است‏اى جن و انس‏ كه مى‏ ريزد براى شما آنكه بايد بريزد و مى‏ فرستد بر شما شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و نمى‏ توانيد آن را از خود دفع كنيد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ .</ref>


و به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى‏گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند. و در آن هنگام است‏اى جن و انس‏كه مى‏ريزد براى شما آنكه بايد بريزد و مى‏فرستد بر شما شعله‏اى از آتش و مس گداخته و نمى‏توانيد آن را از خود دفع كنيد.××× 2 اسرار غدير: ص 150 بخش 6 . ×××
'''۲. موقعيت تاريخى'''
 
 
2-  موقعيت تاريخى
 
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: »به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى غصب مى‏كنند« ، و سپس غاصبين را لعنت كرد. آنگاه با اشاره به آيات 31 و 35 سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود: »در آن هنگام است اى جن و انس كه مى‏ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى‏فرستد بر شما شعله‏اى از آتش و مس گداخته و نمى‏توانيد آن را از خود دفع كنيد« .
 
 
در اواسط خطابه غدير پس از اشاره سؤال‏انگيز پيامبرصلى الله عليه وآله به اصحاب صحيفه، كه اكثر مردم منظور حضرت را متوجه نشدند، با مطرح كردن غصب خلافت و لعنت غاصبين مقصود خود را وضوح بيشترى بخشيد، و آنگاه عذاب غاصبين را با تضمين دو آيه از سوره الرحمن بيان فرمود و آيه اول را از صورت جمع متكلم )نَفْرُغُ( به صورت غايب )سَيَفْرُغُ( تغيير داد و به همين دليل فاعل آن را با افزودن عبارت »مَنْ يَفْرُغُ« نشان داد.
 
 
لازم به يادآورى است كه آيه دوم يك بار ديگر در فرازهاى خطبه مطرح شده است آنجا كه مى‏فرمايد: »لا تَمُنُّوا عَلَىَّ بِاسْلامِكُمْ، بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يُسْخِطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ« ، كه بيان آن قبلاً گذشت.××× 1 اسرار غدير: ص 149 بخش 6 . همچنين مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج 2 ص 286  - 280. ×××
 
 
3-  موقعيت قرآنى
 
اين دو آيه در اواسط سوره الرحمن است كه جن و انس مورد خطاب قرار گرفته‏اند و به آنان ابلاغ شده كه به زودى چيزى بر سر آنان ريخته خواهد شد. در آيه 33 مى‏فرمايد: اى جن و انس، اگر مى‏توانيد از اقطار آسمان و زمين نفوذ كنيد اين كار را بكنيد و بدون قدرت نخواهيد توانست. گويا آيه 35 تفسيرى بر آيه 31 است كه آنچه تهديد به ريختن آن بر سر ثقلان مى‏كرديم شعله‏هايى از آتش و مس گداخته است، و در مقابل عذاب الهى پناهى نخواهيد داشت.
 
 
4-  تحليل اعتقادى
 
نكته تفسيرى در اين فراز غدير كه كلام پيامبرصلى الله عليه وآله را به آيه قرآن مرتبط مى‏كند در كلمه »عِنْدَها« نهفته است. به اين معنى كه قبل از اين كلمه خبر از غصب خلافت است و بعد از اين كلمه عذابى است كه در قرآن آمده و مورد آن روشن نيست. حضرت مى‏فرمايد: »عِنْدَها« يعنى در هنگامى كه خلافت غصب شود آن عذاب نازل مى‏شود.
 
 
يكى از موارد قرآنى كه از ظاهر آيه نمى‏توان دريافت منظور از آن چه مسئله‏اى است همين بخش سوره الرحمن است، و مانند خبرى كه مبتداى آن را بايد پيدا كرد خواننده در پى مرجع ضمير به جستجو مى‏افتد.
 
 
خداوند بدون هيچ ارتباطى به آيات قبل مى‏فرمايد: »اى جن و انس بر سر شما نازل مى‏كنيم« و در آيات بعد اين اندازه روشن مى‏كند كه شعله‏هاى آتش و مس گداخته است كه بر سر شما نازل مى‏كنيم. اما اينكه به چه علت استحقاق چنين عذابى را دارند و كدامين جرم و تقصيرى باعث اين عذاب دردناك شده، در اين آيه و آيات قبل و بعد هم نيامده است.
 
 
تنها اين فراز غدير، تفسيرى است كه پرده از اسرار عميق قرآن بر مى‏دارد و علت نزول چنين عذابى را روشن مى‏كند و آن مسئله غصب خلافت است كه با جمله »وَ عِنْدَها يَفْرُغُ لَكُمْ ...« بيان شده است.
 
 
11.  آيه »فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ«××× 1 نحل /  29. ××× =  جهنم /  آيه »إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً«
 


12.  آيه »فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً«××× 2 انشقاق /  11. ××× =  جهنم /  آيه »وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ«
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير مسئله غصب [[خلافت]] را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: «به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى غصب مى ‏كنند»، و سپس غاصبين را لعنت كرد. آنگاه با اشاره به آيات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود: «در آن هنگام است اى جن و انس كه مى ‏ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى ‏فرستد بر شما شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و نمى ‏توانيد آن را از خود دفع كنيد».


در اواسط خطابه غدير پس از اشاره سؤال ‏انگيز پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب صحيفه، كه اكثر مردم منظور حضرت را متوجه نشدند، با مطرح كردن غصب خلافت و لعنت غاصبين مقصود خود را وضوح بيشترى بخشيد، و آنگاه عذاب غاصبين را با تضمين دو آيه از سوره الرحمن بيان فرمود و آيه اول را از صورت جمع متكلم (نَفْرُغُ) به صورت غايب (سَيَفْرُغُ) تغيير داد و به همين دليل فاعل آن را با افزودن عبارت «مَنْ يَفْرُغُ» نشان داد.


13.  آيه »فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ«××× 3 فجر /  14 13. ××× =  جهنم /  آيه »يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا . قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ . بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ...«
لازم به يادآورى است كه آيه دوم يک بار ديگر در فرازهاى [[خطبه]] مطرح شده است آنجا كه مى ‏فرمايد: «لا تَمُنُّوا عَلَىَّ بِاسْلامِكُمْ، بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يُسْخِطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ»، كه بيان آن قبلاً گذشت.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ . همچنين مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۸۰ - ۲۸۶.</ref>


14.  آيه »قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ...«××× 1 اعراف /  38. ××× =  جهنم /  دشمنان اهل بيت‏عليهم السلام در جهنم
'''۳. موقعيت قرآنى'''


اين دو آيه در اواسط سوره الرحمن است كه جن و انس مورد خطاب قرار گرفته ‏اند و به آنان ابلاغ شده كه به زودى چيزى بر سر آنان ريخته خواهد شد. در آيه ۳۳ مى ‏فرمايد: اى جن و انس، اگر مى‏ توانيد از اقطار آسمان و زمين نفوذ كنيد اين كار را بكنيد و بدون قدرت نخواهيد توانست. گويا آيه ۳۵ تفسيرى بر آيه ۳۱ است كه آنچه تهديد به ريختن آن بر سر ثقلان مى‏ كرديم شعله ‏هايى از آتش و مس گداخته است، و در مقابل عذاب الهى پناهى نخواهيد داشت.


15.  آيه »نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ«××× 2 لقمان /  24. ××× =  جهنم /  آيه »أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...«
'''۴. تحليل اعتقادى'''


نكته تفسيرى در اين فراز غدير كه كلام پيامبر صلى الله عليه و آله را به آيه قرآن مرتبط مى‏ كند در كلمه «عِنْدَها» نهفته است. به اين معنى كه قبل از اين كلمه خبر از غصب [[خلافت]] است و بعد از اين كلمه عذابى است كه در قرآن آمده و مورد آن روشن نيست. حضرت مى‏ فرمايد: «عِنْدَها» يعنى در هنگامى كه خلافت غصب شود آن عذاب نازل مى‏ شود.


16.  آيه »وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ«××× 3 انشقاق /  12  - 10. غدير در قرآن: ج 2 ص 389 388. ×××
يكى از موارد قرآنى كه از ظاهر آيه نمى ‏توان دريافت منظور از آن چه مسئله ‏اى است همين بخش سوره الرحمن است، و مانند خبرى كه مبتداى آن را بايد پيدا كرد خواننده در پى مرجع ضمير به جستجو مى ‏افتد.


  على بن ابى‏طالب‏عليه السلام آن امامى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏شدند.
خداوند بدون هيچ ارتباطى به آيات قبل مى ‏فرمايد: «اى جن و انس بر سر شما نازل مى ‏كنيم» و در آيات بعد اين اندازه روشن مى‏ كند كه شعله‏ هاى آتش و مس گداخته است كه بر سر شما نازل مى‏ كنيم. اما اينكه به چه علت استحقاق چنين عذابى را دارند و كدامين جرم و تقصيرى باعث اين [[عذاب]] دردناک شده، در اين آيه و آيات قبل و بعد هم نيامده است.


تنها اين فراز غدير، تفسيرى است كه پرده از اسرار عميق [[قرآن]] بر مى‏ دارد و علت نزول چنين عذابى را روشن مى‏ كند و آن مسئله غصب خلافت است كه با جمله «وَ عِنْدَها يَفْرُغُ لَكُمْ...» بيان شده است.


پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده‏اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم 15 آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.
== آيه «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ»<ref>انشقاق /  ۱۰ - ۱۲. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۸۹،۳۸۸.</ref> ==
[[علیّ بن ابی طالب(امیرالمؤمنین) صلوات الله علیهما|علی بن ابی ‏طالب ‏علیه السلام]] آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب [[آزمون الهی|امتحان امت]] قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏ شدند.


پيامبر صلى الله عليه و آله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده ‏اى در انتظار آنان است. [[اقتباس]] از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.


در اين آيات از يك سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏بيت‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق‏العاده‏اى در پايين‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏هاى آتش نمونه‏هاى آن است.
در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق‏ العاده ‏اى در پايين‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه‏ هاى آن است.


اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۰ - ۱۲ سوره انشقاق است:


اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله 15 آيه است، كه از جمله اين آيات آيه 12  - 10 سوره انشقاق است:
«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ . فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً . وَ يَصْلى سَعِيراً»:
 
»وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ . فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً . وَ يَصْلى سَعِيراً« :
 
 
و اما كسى كه نامه اعمالش از پشت سر به او داده مى‏شود. به زودى با فرياد مرگ خود را خواهد طلبيد. و به آتش بر افروخته وارد مى‏شود.


و اما كسى كه نامه اعمالش از پشت سر به او داده مى‏ شود. به زودى با فرياد [[مرگ]] خود را خواهد طلبيد. و به آتش بر افروخته وارد مى ‏شود.


اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:


 
'''۱. متن خطبه غدير'''
1-  متن خطبه غدير


الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ يَصْلَوْنَ سَعيراً:
الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ يَصْلَوْنَ سَعيراً: