پرش به محتوا

سلمان فارسی(محمّدی): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۹: خط ۳۹:
با دقت در مسئله مخالفت با حضرت امیر عليه السلام، معناى اين فراز خطابه غدير كه با اقتباس از آيه قرآن ادا شده به خوبى روشن مى‏ شود. در اين جمله خطبه مخالفت با حضرت امیر عليه السلام را مستلزم لغزش قدم‏هاى ثابت اعلام مى‏ كند. يعنى بسيارى از آنان كه در ايمان خود ثابت قدم بودند با مخالفت حضرت امیر عليه السلام -  اگر چه در حد سكوت و يارى نكردنشان -  از راه حق لغزيدند، و آن ايمان پايدار و ريشه ‏دار را -  و لو براى چند روزى -  از دست دادند، اگر چه بعداً به فكر بازسازى آن افتادند و توبه كردند و بازگشتند و عده ‏اى از آنان جانانه حضرت امیر عليه السلام را يارى كردند.
با دقت در مسئله مخالفت با حضرت امیر عليه السلام، معناى اين فراز خطابه غدير كه با اقتباس از آيه قرآن ادا شده به خوبى روشن مى‏ شود. در اين جمله خطبه مخالفت با حضرت امیر عليه السلام را مستلزم لغزش قدم‏هاى ثابت اعلام مى‏ كند. يعنى بسيارى از آنان كه در ايمان خود ثابت قدم بودند با مخالفت حضرت امیر عليه السلام -  اگر چه در حد سكوت و يارى نكردنشان -  از راه حق لغزيدند، و آن ايمان پايدار و ريشه ‏دار را -  و لو براى چند روزى -  از دست دادند، اگر چه بعداً به فكر بازسازى آن افتادند و توبه كردند و بازگشتند و عده ‏اى از آنان جانانه حضرت امیر عليه السلام را يارى كردند.


امام باقرعليه السلام شدت و ادامه ارتداد و تحير مردم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله را تا يک سال پس از رحلت آن حضرت بيان كرده مى‏فرمايد: مردم تا يک سال بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله در ارتداد بودند به جز سه نفر. پرسيدند: آن سه كيانند؟ فرمود: مقداد و ابوذر و سلمان، و سپس فرمود: زمان زيادى نگذشت كه مردم معرفت پيدا كردند.××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۱ ح ۷۶. ×××
امام باقرعليه السلام شدت و ادامه ارتداد و تحير مردم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله را تا يک سال پس از رحلت آن حضرت بيان كرده مى‏ فرمايد: مردم تا يک سال بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله در ارتداد بودند به جز سه نفر. پرسيدند: آن سه كيانند؟ فرمود: مقداد و ابوذر و سلمان، و سپس فرمود: زمان زيادى نگذشت كه مردم معرفت پيدا كردند. <ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۱ ح ۷۶.</ref>


همچنين امام صادق‏عليه السلام اولين توبه كنندگان از تزلزل سقيفه را چنين معرفى مى‏نمايد: به خدا قسم همه -  به جز آن سه نفر -  هلاك شدند. البته بعد از زمانى چهار نفر ديگر ملحق شدند و روى هم هفت نفر شدند: ابوساسان، عمار، شتيره، ابوعمره!××× ۱ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۲ ح ۷۸. ×××
همچنين امام صادق‏ عليه السلام اولين توبه كنندگان از تزلزل سقيفه را چنين معرفى مى ‏نمايد: به خدا قسم همه -  به جز آن سه نفر -  هلاک شدند. البته بعد از زمانى چهار نفر ديگر ملحق شدند و روى هم هفت نفر شدند: ابوساسان، عمار، شتيره، ابوعمره!<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۲ ح ۷۸.</ref>


در حديث ديگرى امام صادق‏عليه السلام در بيان نمونه‏اى از لغزش ثابت قدمان در اثر فتنه سقيفه فرمود: ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّه‏صلى الله عليه وآله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: سَلْمانَ وَ اباذَرٍ وَ الْمِقْدادَ. پرسيدند: پس عمار چه شد؟! فرمود: او از راه راست تمايلى به راست و چپ پيدا كرد، ولى سپس بازگشت!××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۴۴۰ ح ۹ و ج ۲۸ ص ۲۳۹ ح ۲۶ و ج ۶۴ ص ۱۶۵. ×××
در حديث ديگرى امام صادق‏ عليه السلام در بيان نمونه ‏اى از لغزش ثابت قدمان در اثر فتنه سقيفه فرمود: ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّه‏صلى الله عليه وآله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: سَلْمانَ وَ اباذَرٍ وَ الْمِقْدادَ. پرسيدند: پس عمار چه شد؟! فرمود: او از راه راست تمايلى به راست و چپ پيدا كرد، ولى سپس بازگشت! <ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۴۴۰ ح ۹ و ج ۲۸ ص ۲۳۹ ح ۲۶ و ج ۶۴ ص ۱۶۵.</ref>


از ابوذر پرسيدند: چگونه عمار و حذيفه وقتى ابوبكر و عمر را ديدند، در كار خود بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله به ترديد افتادند؟ ابوذر پاسخ داد: آنان توبه و پشيمانى خود را بعداً اعلام كردند، ولى اولى براى خود مقامى ادعا كرد و دومى با سه نفر ديگر برايش شهادت دادند كه همان مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده‏اند. عمار و حذيفه هم با خود گفتند: لابد اين مطلبى است كه بعد از مطلب اول )يعنى خلافت على‏عليه السلام( اتفاق افتاده، و لذا اين دو نفر هم با ساير شك كنندگان به ترديد افتادند. ولى بعداً توبه كردند و معرفت پيدا كردند و تسليم شدند.××× ۳ كتاب سليم: ص ۲۷۲. ×××
از ابوذر پرسيدند: چگونه عمار و حذيفه وقتى ابوبكر و عمر را ديدند، در كار خود بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله به ترديد افتادند؟ ابوذر پاسخ داد: آنان توبه و پشيمانى خود را بعداً اعلام كردند، ولى اولى براى خود مقامى ادعا كرد و دومى با سه نفر ديگر برايش شهادت دادند كه همان مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اند. عمار و حذيفه هم با خود گفتند: لابد اين مطلبى است كه بعد از مطلب اول (يعنى خلافت على‏عليه السلام) اتفاق افتاده، و لذا اين دو نفر هم با ساير شک كنندگان به ترديد افتادند. ولى بعداً توبه كردند و معرفت پيدا كردند و تسليم شدند. <ref>كتاب سليم: ص ۲۷۲.</ref>


وقتى همين سؤال را از خود حذيفه پرسيدند چنين گفت: به خدا قسم گوش و چشم ما گرفته شد و مرگ و شهادت را خوش نداشتيم و دنيا در قلبمان زينت يافت؛ و ما از خدا مى‏خواهيم كه از گناهانمان چشم‏پوشى كند، و در آنچه از عمرمان مانده ما را از لغزش حفظ نمايد.××× ۴ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۴ و ج ۳۷ ص ۳۲۷. ×××
وقتى همين سؤال را از خود حذيفه پرسيدند چنين گفت: به خدا قسم گوش و چشم ما گرفته شد و مرگ و شهادت را خوش نداشتيم و دنيا در قلبمان زينت يافت؛ و ما از خدا مى‏ خواهيم كه از گناهانمان چشم‏ پوشى كند، و در آنچه از عمرمان مانده ما را از لغزش حفظ نمايد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۴ و ج ۳۷ ص ۳۲۷.</ref>


از جهتى ديگر مى‏توان از كلمه »تَزِلَّ« -  كه به معناى لغزش است -  اين استفاده را كرد كه راه راست يكى بيشتر نيست و آن گام برداشتن در راه على‏عليه السلام و موافقت تمام عيار با آن حضرت است. در نتيجه هر گونه لغزش و كوتاهى در آن راه به معناى انحراف از حق و مخالفت با آن است، ولى درجه آن از كوچك‏ترين لغزش آغاز مى‏شود تا به لغزش‏هايى مى‏رسد كه به قعر جهنم پرتاب مى‏كند؛ و از همين ديدگاه مخالفين اهل‏بيت‏عليهم السلام قابل درجه‏بندى هستند.
از جهتى ديگر مى‏ توان از كلمه «تَزِلَّ» -  كه به معناى لغزش است -  اين استفاده را كرد كه راه راست يكى بيشتر نيست و آن گام برداشتن در راه حضرت امیر ‏عليه السلام و موافقت تمام عيار با آن حضرت است. در نتيجه هر گونه لغزش و كوتاهى در آن راه به معناى انحراف از حق و مخالفت با آن است، ولى درجه آن از كوچک‏ ترين لغزش آغاز مى‏ شود تا به لغزش‏ هايى مى ‏رسد كه به قعر جهنم پرتاب مى‏ كند؛ و از همين ديدگاه مخالفين اهل ‏بيت‏ عليهم السلام قابل درجه‏ بندى هستند.


۷.  سلمان و غدير در قيامت××× ۱ اسرار غدير: ص ۲۳۵  - ۲۳۳. ×××
== سلمان و غدير در قيامت <ref>اسرار غدير: ص ۲۳۵  - ۲۳۳.</ref> ==
احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين ‏عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق ‏عليه السلام است. از جمله حضرت فرمود:


   احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين‏عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق‏عليه السلام است. از جمله حضرت فرمود:
روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى‏ برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. «روز غدير خم» در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه مقربين را موكل مى‏ كند كه رئيسشان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمدصلى الله عليه وآله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان «غدير» را همراهى مى ‏كنند تا آن را وارد بهشت نمايند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۲.</ref>


روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى‏برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. »روز غدير خم« در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه مقربين را موكل مى‏كند كه رئيسشان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمدصلى الله عليه وآله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين‏عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان »غدير« را همراهى مى‏كنند تا آن را وارد بهشت نمايند.××× ۲ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۲. ×××
سؤال سلمان از آيه اكمال <ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶.</ref>


۸.  سؤال سلمان از آيه اكمال××× ۳ اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶. ×××
وقتى در غدير آيه «اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ...» نازل شد، سلمان فارسى پرسيد: يا رسول اللَّه، آيا اين آيات به خصوص درباره على نازل شده است؟ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:
 
   وقتى در غدير آيه »اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ...« نازل شد، سلمان فارسى پرسيد: يا رسول اللَّه، آيا اين آيات به خصوص درباره على نازل شده است؟ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:


درباره او و جانشينانم تا روز قيامت نازل شده است. و سپس فرمود: اى سلمان، تو و كسانى كه با تو در اين مطلب حاضر بودند شاهد باشيد و حاضران به غايبان برسانند.
درباره او و جانشينانم تا روز قيامت نازل شده است. و سپس فرمود: اى سلمان، تو و كسانى كه با تو در اين مطلب حاضر بودند شاهد باشيد و حاضران به غايبان برسانند.


سلمان فارسى عرض كرد: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: على برادرم و وزيرم و وصيّم و وارثم و خليفه‏ام در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من، و يازده امام از فرزندانش، اول آنان فرزندم حسن و سپس حسين و سپس نُه نفر از فرزندان حسين، يكى پس از ديگرى، كه قرآن با آنان است و آنان با قرآنند، و از آن جدا نمى‏شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند.××× ۱ كتاب سليم: حديث ۲۵. ×××
سلمان فارسى عرض كرد: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: على برادرم و وزيرم و وصيّم و وارثم و خليفه ‏ام در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من، و يازده امام از فرزندانش، اول آنان فرزندم حسن و سپس حسين و سپس نُه نفر از فرزندان حسين، يكى پس از ديگرى، كه قرآن با آنان است و آنان با قرآنند، و از آن جدا نمى‏ شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. <ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>
 
۹.  سؤال سلمان از پيامبرصلى الله عليه وآله در منى××× ۲ واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳. ×××
 
   در سفر حجةالوداع و پس از نزول سوره نصر در منى و اِخبار پيامبرصلى الله عليه وآله از رحلت خود، اولين مسئله‏اى كه به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح‏ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ سلمان رفتند و از او -  كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك‏تر بود -  خواستند تا از حضرت بپرسد: امور ما را به كه مى‏سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوب‏ترين افراد نزد تو كيست؟


در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس‏تر و نسبت به پاسخ آن تشنه‏تر مى‏نمود. سپس فرمود: »برادرم و وزيرم و جانشينم در اهل‏بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‏گذارم كه دَيْن مرا ادا مى‏كند و به وعده‏هاى من وفا مى‏نمايد، على بن ابى‏طالب است« .××× ۳ تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على‏عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰. ×××
== سؤال سلمان از پيامبرصلى الله عليه وآله در منى <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳.</ref> ==
در سفر حجةالوداع و پس از نزول سوره نصر در منى و اِخبار پيامبرصلى الله عليه وآله از شهادت خود، اولين مسئله ‏اى كه به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ‏ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ سلمان رفتند و از او -  كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديک ‏تر بود -  خواستند تا از حضرت بپرسد: امور ما را به كه مى ‏سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوب‏ ترين افراد نزد تو كيست؟


۱۰.  سؤال سلمان از معناى مولى××× ۴ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۱ . ژرفاى غدير: ص ۱۹۴. غدير از زبان مولى: ص ۲۵. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۵. اسرار غدير: ص ۱۲۰ ۶۵  - ۶۲. ×××
در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس ‏تر و نسبت به پاسخ آن تشنه‏ تر مى ‏نمود. سپس فرمود: «برادرم و وزيرم و جانشينم در اهل‏ بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‏ گذارم كه دَيْن مرا ادا مى ‏كند و به وعده‏ هاى من وفا مى‏ نمايد، على بن ابى ‏طالب است» .<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على ‏عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰.</ref>


   پس از خطبه غدير و مراسم عمامه‏گذارى اميرالمؤمنين‏عليه السلام و تبريك و تهنيت و در طول سه روز كه مراسم بيعت ادامه داشت، قشرهاى مختلف مردم گروه گروه در پيشگاه پيامبرصلى الله عليه وآله حضور مى‏يافتند. در اين اجتماعات كوچك -  با توجه به اهميت خطبه و مسئله بيعت -  سؤالاتى درباره آن مطرح مى‏كردند و توضيح بيشترى مى‏خواستند. سؤالاتى كه از سوى مؤمنين و نيز منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيده شد، بر روشنگرى غدير افزود.
== سؤال سلمان از معناى مولى <ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۲ . ژرفاى غدير: ص ۱۹۴. غدير از زبان مولى: ص ۲۵. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۵. اسرار غدير: ص ۱۲۰ ۶۵  - ۶۲.</ref> ==
پس از خطبه غدير و مراسم عمامه‏ گذارى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و تبريک و تهنيت و در طول سه روز كه مراسم بيعت ادامه داشت، قشرهاى مختلف مردم گروه گروه در پيشگاه پيامبرصلى الله عليه وآله حضور مى‏ يافتند. در اين اجتماعات كوچک -  با توجه به اهميت خطبه و مسئله بيعت -  سؤالاتى درباره آن مطرح مى‏ كردند و توضيح بيشترى مى‏ خواستند. سؤالاتى كه از سوى مؤمنين و نيز منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيده شد، بر روشنگرى غدير افزود.


پس از چند سؤال و جواب و اقرار مردم به رسالت و ولايت و اشاره‏هاى مكرر به مسئله امامت و حديث غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله در ادامه فرمود:
پس از چند سؤال و جواب و اقرار مردم به رسالت و ولايت و اشاره ‏هاى مكرر به مسئله امامت و حديث غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله در ادامه فرمود:


آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: بلى، يا رسول‏اللَّه. فرمود: آيا صاحب اختيار شما از خودتان بيشتر بر شما اختيار ندارد؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. حضرت نگاهى به طرف آسمان كرده سه مرتبه فرمودند: خدايا، شاهد باش! سپس فرمودند: بدانيد، هر كس كه من صاحب اختيار او بوده‏ام و نسبت به او اختيارم از خودش بيشتر بوده اين على صاحب اختيار اوست و اختيارش نسبت به او از خودش بيشتر است.
آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: بلى، يا رسول ‏اللَّه. فرمود: آيا صاحب اختيار شما از خودتان بيشتر بر شما اختيار ندارد؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. حضرت نگاهى به طرف آسمان كرده سه مرتبه فرمودند: خدايا، شاهد باش! سپس فرمودند: بدانيد، هر كس كه من صاحب اختيار او بوده ‏ام و نسبت به او اختيارم از خودش بيشتر بوده اين على صاحب اختيار اوست و اختيارش نسبت به او از خودش بيشتر است.


سلمان پرسيد: ولايت على‏عليه السلام چگونه است و نمونه آن چيست؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس كه من بر او بيش از خودش اختيار داشته‏ام على نيز بر او بيش از خودش اختيار دارد.××× ۱ كتاب سليم: حديث ۲۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۶۱ ۲۳۹ ۲۳۴ ۱۹۹  - ۱۹۶ ۹۷ ۷۵  ۵۴ ۴۹ ۴۶ ۴۴ ۴۳. ×××
سلمان پرسيد: ولايت حضرت امیر ‏عليه السلام چگونه است و نمونه آن چيست؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس كه من بر او بيش از خودش اختيار داشته ‏ام حضرت امیر نيز بر او بيش از خودش اختيار دارد. <ref>كتاب سليم: حديث ۲۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۶۱ ، ۲۳۹ ، ۲۳۴ ، ۱۹۹  - ۱۹۶ ، ۹۷ ، ۷۵ ، ۵۴ ، ۴۹ ، ۴۶ ، ۴۴ ، ۴۳.</ref>


بايد دقت داشت كه سؤال زاييده توجه كامل مخاطب به خطاب است، چه اين سؤال از سوى دوستان باشد چه منافقان. گاهى هم سؤال كننده مى‏پرسد تا ديگران بدانند، و يا با اشاره خودِ پيامبرصلى الله عليه وآله سؤال مى‏كنند تا توضيحى لازم براى مردم ارائه شود و شبهه‏اى بر طرف گردد. در هر صورت نتيجه اين پرسش و پاسخ‏ها جز تكميل مفاهيم غدير در اذهان مردم نخواهد بود.
بايد دقت داشت كه سؤال زاييده توجه كامل مخاطب به خطاب است، چه اين سؤال از سوى دوستان باشد چه منافقان. گاهى هم سؤال كننده مى ‏پرسد تا ديگران بدانند، و يا با اشاره خودِ پيامبرصلى الله عليه وآله سؤال مى‏ كنند تا توضيحى لازم براى مردم ارائه شود و شبهه ‏اى بر طرف گردد. در هر صورت نتيجه اين پرسش و پاسخ‏ ها جز تكميل مفاهيم غدير در اذهان مردم نخواهد بود.


در فرصتى همچون وقت نماز كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ميان مردم حضور داشت، سلمان فارسى از ميان جمعيت صدا زد: يا رسول اللَّه، اين ولايت كه براى على اعلام فرمودى مانند كدام ولايت است؟
در فرصتى همچون وقت نماز كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ميان مردم حضور داشت، سلمان فارسى از ميان جمعيت صدا زد: يا رسول اللَّه، اين ولايت كه براى على اعلام فرمودى مانند كدام ولايت است؟


كيفيت مطرح شدن اين سؤال نشان مى‏داد كه تعمّدى در طرح آن وجود دارد و درخواست نشان دادن شبيه براى اين ولايت براى تعيين دقيق حدود آن و جلوگيرى از هر تفسير ناروايى بر سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه است.
كيفيت مطرح شدن اين سؤال نشان مى ‏داد كه تعمّدى در طرح آن وجود دارد و درخواست نشان دادن شبيه براى اين ولايت براى تعيين دقيق حدود آن و جلوگيرى از هر تفسير ناروايى بر سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه است.


و لذا حضرت در پاسخ فرمود: »ولايتى همچون ولايت من« . اين جمله كوتاه بدان معنا بود كه به جاى هر گونه تفسيرى كافى است اعتقادى كه نسبت به من داريد نسبت به على‏عليه السلام داشته باشيد. لذا به دنبال اين جمله فرمود: »مَنْ كُنْتُ اَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِىٌّ اَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ« : »هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر بوده‏ام على نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است« .××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۳۴ ۱۳۳. ×××
و لذا حضرت در پاسخ فرمود: «ولايتى همچون ولايت من» . اين جمله كوتاه بدان معنا بود كه به جاى هر گونه تفسيرى كافى است اعتقادى كه نسبت به من داريد نسبت به حضرت امیر عليه السلام داشته باشيد. لذا به دنبال اين جمله فرمود: »مَنْ كُنْتُ اَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِىٌّ اَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ« : »هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر بوده‏ام على نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است« .××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۳۴ ۱۳۳. ×××


   هر حكمى كه از سوى خدا نازل شود نياز به تفسير دارد و بايد جوانب آن كاملاً روشن شود. اگر نماز و روزه و زكات و حج بايد تبيين شود، ولايت -  كه از همه آنها بالاتر است -  امكان ندارد بدون تبيين بماند.
   هر حكمى كه از سوى خدا نازل شود نياز به تفسير دارد و بايد جوانب آن كاملاً روشن شود. اگر نماز و روزه و زكات و حج بايد تبيين شود، ولايت -  كه از همه آنها بالاتر است -  امكان ندارد بدون تبيين بماند.