ابوبکر بن ابی قحافه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۱۳۳: خط ۱٬۱۳۳:


از همين كلام امام باقرعليه السلام نتيجه گرفته مى ‏شود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام عمر بن الخطاب است؛ زيرا اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد و كم كم افرادى به آن اضافه شدند، و طبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است.
از همين كلام امام باقرعليه السلام نتيجه گرفته مى ‏شود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام عمر بن الخطاب است؛ زيرا اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد و كم كم افرادى به آن اضافه شدند، و طبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است.
== غصب خلافت<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص۲۰۷-۲۰۹. ژرفای غدیر: ص۱۸۰-۱۸۲.</ref> ==
داستان قرآنى غدير به خوبى به ما نشان مى‏ دهد در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدى براى سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله بود، آغازى براى رويارويى سقيفه با غدير نيز شد.
اين موضعگيرى‏ ها از همان آغاز صورت جدى داشت و با شدت تمام پيگيرى مى‏ شد.
ادامه اين برخوردهاى كينه توزانه به يک سال و ده سال ختم نشد، و ادامه يافت تا سر از كربلا بر آورد.
استمرار اين خط غاصبانه بر پايه ‏اى كه در صحيفه ملعونه ريشه دارد، تا روز قيامت ادامه خواهد يافت و براى هميشه امتحانى است كه هر مسلمانى در برابر آن قرار خواهد گرفت.
سقيفه با آنكه در ظاهر غالب شد و قدرت را در دست گرفت و اهداف خود را دنبال كرد، ولى غدير به طور جدى كار خود را دنبال كرد و در سايه «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» تا امروز نام نيک آن در برابر ننگ سقيفه، بر بلندترين قله تاريخ مى‏ درخشد.
بنيانگذاران سقيفه مقارن ماجراى غدير، پيمان نامه نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى امضا كردند و به نظام دادن گروه خود پرداختند. اما اهل سقيفه غافل از اين بودند كه خداوند تعالى حافظ غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله مُبلِّغ غدير و امامان‏ عليهم السلام صاحب غديرند، و در اين رويارويى پيروزند.
ابوبكر و عمر چنان براى غصب خلافت مجهز بودند كه به محض رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى مسجد روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى خلافت را - با مقدماتى كه آماده كرده بودند -  به نفع خود فيصله دادند.
سعد بن عُباده و حَبّاب بن مُنذر و امثال آنان از رؤساى انصار كه بى‏خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت به سقيفه آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.
در حضور سعد بن عباده، همه شاهد بودند كه بشير بن سعيد و اُسَيد بن حضير دست بيعت با ابوبكر پيش آوردند و سعد را كه رئيس كل انصار بود نزد همه خوار كردند و حتى فرياد »سعد را بكشيد« از زبان عمر شنيده شد! آنها خبر نداشتند كه تمام اين برنامه ‏ها قبلاً توسط معاذ بن جبل تدارك ديده شده و اصحاب صحيفه همه اين نقشه‏ ها را از قبل آماده كرده‏ اند.
ابوبكر و عمر چنان براى غصب خلافت مجهز بودند كه به محض رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى مسجد روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى خلافت را -  با مقدماتى كه آماده كرده بودند -  به نفع خود فيصله دادند.
سعد بن عُباده و حَبّاب بن مُنذر و امثال آنان از رؤساى انصار كه بى‏ خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت به سقيفه آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.
در حضور سعد بن عباده، همه شاهد بودند كه بشير بن سعيد و اُسَيد بن حضير دست بيعت با ابوبكر پيش آوردند و سعد را كه رئيس كل انصار بود نزد همه خوار كردند و حتى فرياد «سعد را بكشيد» از زبان عمر شنيده شد! آنها خبر نداشتند كه تمام اين برنامه‏ ها قبلاً توسط معاذ بن جبل تدارک ديده شده و اصحاب صحيفه همه اين نقشه ‏ها را از قبل آماده كرده‏ اند.
مردمِ بى‏ خبر از پشت پرده، به فاصله چند ساعت از شهادت پيامبرشان، ابوبكر را بر فراز منبر آن حضرت ديدند! در حالى كه عمر و ابوعبيده و بقيه امضاكنندگان صحيفه اول و دوم اطراف منبر را گرفته و با او بيعت مى‏ كردند و خلافت را به او تبريک مى‏ گفتند!!!
در پى آنان همه منافقينى كه به بهانه آخرين ديدار با پيامبرصلى الله عليه وآله از لشكر اسامه به مدينه بازگشته بودند، به جاى يك دست با دو دستِ ابوبكر بيعت مى‏ كردند. با فرمان بشير بن سعيد و اُسَيد بن حضير همه قبايل انصار نيز گروه گروه آمدند و با ابوبكر بيعت كردند.
و اين گونه بود كه بدون هيچ زحمتى و در زمان كوتاهى همه مردم - جز عده انگشت شمارى - با ابوبكر -  بلكه با صحيفه ملعونه -  بيعت كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۴.</ref>
آنها چنان در اين كار سرعت عمل به خرج دادند كه در يک چشم بر هم زدن با لشكر عظيمى بر در خانه صاحب غدير ريختند و آن را به آتش كشيدند، و با ضرب و شتم وارد خانه شدند، و پيشگامان دفاع از غدير يعنى فاطمه و محسن‏ عليهما السلام را به شهادت رساندند. آنگاه طناب بر گردن صاحب غدير افكندند؛ و با اين قتل عامِ غديريان، به خيال خام خود فاتحه غدير را خواندند!!
چند روزى نگذشت كه مأموران سقيفه با در دست داشتن مدركى به نام صحيفه، صاحب غدير را كشان كشان براى بيعت اجبارى با ابوبكر به مسجد آوردند. آنان در حالى كه شمشيرها را بالاى سر او گرفته بودند دستور مى ‏دادند كه هر چه زودتر با غاصب حق خود بيعت كند!!


== كفر ابوبكر و عمر و عثمان با انكار غدير<ref>اسرار غدير: ۲۷۷. چهارده قرن با غدير: ص ۷۲. </ref> ==
== كفر ابوبكر و عمر و عثمان با انكار غدير<ref>اسرار غدير: ۲۷۷. چهارده قرن با غدير: ص ۷۲. </ref> ==