پرش به محتوا

انتصاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶،۹۵ و ج ۴۰ ص ۲۱۶. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵. كشف اليقين: ص ۱۳۷.</ref>
اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶،۹۵ و ج ۴۰ ص ۲۱۶. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵. كشف اليقين: ص ۱۳۷.</ref>


اين وحى الهى به معناى پايان واجب اول يعنى حج، و آغاز واجب دوم يعنى ولايت بود كه از اين لحظه برنامه ‏هاى آن آغاز مى ‏شد.


همچنين زمينه ‏سازى ديگرى براى امامت دوازده امام معصوم ‏عليهم السلام نموده فرمود: «اين دين همچنان بر مبارزه كنندگانش غالب خواهد بود و هيچ مخالفى و جدا شونده‏اى به آن ضرر نمى‏ زند مادامى كه دوازده خليفه بر امتم حكومت كند كه همه آنان از قريش هستند».<ref>مسند احمد: ج ۵ ص ۸۷ .</ref>


اين وحى الهى به معناى پايان واجب اول يعنى حج، و آغاز واجب دوم يعنى ولايت بود كه از اين لحظه برنامه‏هاى آن آغاز مى‏شد.
همچنان كه اين پيام و آن آيات نازل مى‏ شد، كاروان از منا وارد [[مکّه]] شد و قبل از رسيدن به [[اولین آیات غدیر پس از مراسم حج|ابطح]] در «مُحَصَّب» -  كه همان محل توطئه قريش قبل از هجرت بود -  توقف كرد.<ref>المغازى (واقدى): ج ۲ ص ۱۰۹۹. اخبار مكة: ج ۲ ص ۱۶۲. المصنف (ابن ابى‏ شيبة): ج ۴ ص ۴۶۹. الكافى: ج ۴ ص ۲۴۸. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷،۴۳۸،۲۷۵. الفقيه: ج ۲ ص ۵۵۵ .</ref>


آنگاه نماز ظهر و عصر را خواندند و در همانجا ماندند تا غروب شد و نماز مغرب و عشا را نيز در همانجا خواندند و سپس مختصرى خوابيدند.<ref>الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ . تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۲۷۳.</ref>


همچنين زمينه‏سازى ديگرى براى امامت دوازده امام معصوم‏عليهم السلام نموده فرمود: »اين دين همچنان بر مبارزه كنندگانش غالب خواهد بود و هيچ مخالفى و جدا شونده‏اى به آن ضرر نمى‏زند مادامى كه دوازده خليفه بر امتم حكومت كند كه همه آنان از قريش هستند« .××× 2 مسند احمد: ج 5 ص 87 . ×××
== انتصاب پيامبر صلى الله عليه و آله تنها گزينه صحيح<ref>ژرفاى غدير: ص ۶۹ .</ref> ==
 
با توجه به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را تعيين كرده ‏اند، چگونه جرأت مى‏كنيم فرد ديگرى را مطرح كنيم؟ اين به معناى اهانت به پيامبر صلى الله عليه و آله و مناقشه در جهت تعيين آن حضرت است. گويا كسى بخواهد بگويد: با وجود شخص ارجح، على‏ عليه السلام را تعيين نموده، و اين كار را به خاطر قرابت و يا امثال آن انجام داده است. قطعاً هيچ مسلمانى چنين جرأتى به خود نمى‏ دهد!
همچنان كه اين پيام و آن آيات نازل مى‏شد، كاروان از منا وارد مكه شد و قبل از رسيدن به ابطح در »مُحَصَّب« -  كه همان محل توطئه قريش قبل از هجرت بود -  توقف كرد.××× 1 المغازى )واقدى( : ج 2 ص 1099. اخبار مكة: ج 2 ص 162. المصنف )ابن ابى‏شيبة( : ج 4 ص 469. الكافى: ج 4 ص 248. تهذيب الاحكام: ج 5 ص 457 438 275. الفقيه: ج 2 ص 555 . ×××
 
 
آنگاه نماز ظهر و عصر را خواندند و در همانجا ماندند تا غروب شد و نماز مغرب و عشا را نيز در همانجا خواندند و سپس مختصرى خوابيدند.××× 2 الكافى: ج 4 ص 521 . تهذيب الاحكام: ج 5 ص 273. ×××
 
 
4.  انتصاب پيامبرصلى الله عليه وآله تنها گزينه صحيح××× 3 ژرفاى غدير: ص 69 . ×××
 
  با توجه به اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين‏عليه السلام را تعيين كرده‏اند، چگونه جرأت مى‏كنيم فرد ديگرى را مطرح كنيم؟ اين به معناى اهانت به پيامبرصلى الله عليه وآله و مناقشه در جهت تعيين آن حضرت است. گويا كسى بخواهد بگويد: با وجود شخص ارجح، على‏عليه السلام را تعيين نموده، و اين كار را به خاطر قرابت و يا امثال آن انجام داده است. قطعاً هيچ مسلمانى چنين جرأتى به خود نمى‏دهد!
 
 
5.  انتصاب در عرفات××× 4 واقعه قرآنى غدير: ص 26. ×××
 
  در مسئله خلافت و امامت آنچه وجه تمايز اصلى بين شيعه و اهل‏سنت است اينكه شيعه خلافت و امامت را فقط با نصب از جانب خداوند و ابلاغ رسول مى‏داند، و اهل‏سنت با انتخاب مردم و اجماع امت.


== انتصاب در عرفات<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۶.</ref> ==
در مسئله خلافت و امامت آنچه وجه تمايز اصلى بين شيعه و [[اهل ‏سنت]] است اينكه شيعه خلافت و امامت را فقط با نصب از جانب خداوند و ابلاغ رسول مى‏داند، و اهل ‏سنت با انتخاب مردم و اجماع امت.


شيعه براى اثبات مدعاى خود ادله و موارد متعددى دارد، و اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله در طول عمر خود بارها به اين حقيقت دينى اشاره كرد. از جمله:
شيعه براى اثبات مدعاى خود ادله و موارد متعددى دارد، و اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله در طول عمر خود بارها به اين حقيقت دينى اشاره كرد. از جمله:


در عرفات جبرئيل نازل شد و با اشاره به آيه 7 سوره مائده »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ« -  كه در مدينه قبل از سفر نازل شده بود -  اين پيام را آورد:
در عرفات جبرئيل نازل شد و با اشاره به آيه 7 سوره مائده «وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ» -  كه در مدينه قبل از سفر نازل شده بود -  اين پيام را آورد:


«اى محمد، خداوند عز و جل به تو سلام مى‏ رساند و مى‏ فرمايد: اجل تو نزديک شده و مدت تو پايان يافته است؛ و من تو را به سوى آنچه چاره‏ اى و فرارى از آن نيست (يعنى مرگ) خواهم برد. اكنون عهد خويش را بسپار و وصيت خود را پيش بينى نما؛ و آنچه از علم و ميراث علوم انبياى قبل از توست واسلحه و تابوت و همه آنچه از نشانه ‏هاى پيامبران نزد توست به وصى و خليفه بعد از خود تحويل ده، كه او حجت تمام عيار من بر خلقم على بن ابى ‏طالب است.


»اى محمد، خداوند عز و جل به تو سلام مى‏رساند و مى‏فرمايد: اجل تو نزديك شده و مدت تو پايان يافته است؛ و من تو را به سوى آنچه چاره‏اى و فرارى از آن نيست )يعنى مرگ( خواهم برد. اكنون عهد خويش را بسپار و وصيت خود را پيش بينى نما؛ و آنچه از علم و ميراث علوم انبياى قبل از توست واسلحه و تابوت و همه آنچه از نشانه‏هاى پيامبران نزد توست به وصى و خليفه بعد از خود تحويل ده، كه او حجت تمام عيار من بر خلقم على بن ابى‏طالب است.
او را به عنوان علامت براى مردم به پا دار و عهد و پيمان و بيعت او را تجديد كن، و به آنان ياد آورى كن آنچه از آنان تعهد گرفته ‏ام از بيعتم و پيمانى كه با آنان محكم كرده ‏ام، و عهدى كه با آنان داشته ‏ام درباره ولايت وليم و صاحب اختيار آنان و هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على بن ابى‏ طالب».


آنگاه با اشاره به آيه ۳ سوره مائده «اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ» -  كه هنوز نازل نشده بودارتباط كمال دين را با ولايت على ‏عليه السلام بيان كرده در ادامه خطاب آمده بود:


او را به عنوان علامت براى مردم به پا دار و عهد و پيمان و بيعت او را تجديد كن، و به آنان ياد آورى كن آنچه از آنان تعهد گرفته‏ام از بيعتم و پيمانى كه با آنان محكم كرده‏ام، و عهدى كه با آنان داشته‏ام درباره ولايت وليم و صاحب اختيار آنان و هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على بن ابى‏طالب« .
«من پيامبرى از پيامبرانم را از دنيا نمى‏ برم مگر بعد از كمال دينم و حجتم و نعمتم با ولايت اوليائم و دشمنى دشمنانم، و اين است كمال توحيد و دين من و اتمام نعمتم بر خلقم كه با پيروى از وليم و اطاعت او تحقق مى ‏يابد.
 
 
آنگاه با اشاره به آيه 3 سوره مائده »اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ« -  كه هنوز نازل نشده بودارتباط كمال دين را با ولايت على‏عليه السلام بيان كرده در ادامه خطاب آمده بود:
 
 
»من پيامبرى از پيامبرانم را از دنيا نمى‏برم مگر بعد از كمال دينم و حجتم و نعمتم با ولايت اوليائم و دشمنى دشمنانم، و اين است كمال توحيد و دين من و اتمام نعمتم بر خلقم كه با پيروى از وليم و اطاعت او تحقق مى‏يابد.
 


و اين بدان جهت است كه من زمينم را بدون صاحب اختيار و سرپرست رها نمى‏كنم، تا حجت من بر خلقم باشد. پس آن روز است كه دينم را كامل مى‏نمايم و نعمتم را به درجه تمام مى‏رسانم و اسلام را به عنوان دين شما راضى مى‏شوم با ولايت على وليم و صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى، بنده‏ام و وصى پيامبرم و خليفه بعد از او و حجت تمام عيارم بر خلقم، كه اطاعت او به اطاعت پيامبرم محمد مقرون است و اطاعت او با اطاعت محمد به اطاعت من مقرون است. هر كس او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كس از او سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است.
و اين بدان جهت است كه من زمينم را بدون صاحب اختيار و سرپرست رها نمى‏كنم، تا حجت من بر خلقم باشد. پس آن روز است كه دينم را كامل مى‏نمايم و نعمتم را به درجه تمام مى‏رسانم و اسلام را به عنوان دين شما راضى مى‏شوم با ولايت على وليم و صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى، بنده‏ام و وصى پيامبرم و خليفه بعد از او و حجت تمام عيارم بر خلقم، كه اطاعت او به اطاعت پيامبرم محمد مقرون است و اطاعت او با اطاعت محمد به اطاعت من مقرون است. هر كس او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كس از او سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است.


او را بين خود و خلقم علامتى قرار دادم كه هر كس او را بشناسد مؤمن است، و هر كس او را انكار نمايد كافر است، و هر كس در بيعت او ديگرى را شريک كند مشرک است، و هر كس مرا با ولايت او ملاقات كند وارد [[بهشت]] مى ‏شود، و هر كس با عداوت او مرا ملاقات كند داخل آتش مى‏ شود».


او را بين خود و خلقم علامتى قرار دادم كه هر كس او را بشناسد مؤمن است، و هر كس او را انكار نمايد كافر است، و هر كس در بيعت او ديگرى را شريك كند مشرك است، و هر كس مرا با ولايت او ملاقات كند وارد بهشت مى‏شود، و هر كس با عداوت او مرا ملاقات كند داخل آتش مى‏شود« .
سپس خطاب الهى بار ديگر به آيه ۷ سوره مائده اشاره فرموده بود كه «ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ» را خاطر نشان مى‏ كرد و در ادامه دستور پروردگار آمده بود:
 
 
سپس خطاب الهى بار ديگر به آيه 7 سوره مائده اشاره فرموده بود كه »ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ« را خاطر نشان مى‏كرد و در ادامه دستور پروردگار آمده بود:
 
 
»پس اى محمد، على را به عنوان علامتى منصوب كن و از مردم در اين باره بيعت بگير و عهد و پيمانى را كه با آنان محكم كرده‏ام تجديد كن، چرا كه من تو را قبض روح نموده نزد خود خواهم برد« .
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله با شنيدن اين پيام الهى و با توجه به فورى نبودن آن، بار ديگر منافقين و اخلال گران را به ياد آورد و ترس آن را داشت كه مبادا مردم متفرق شوند يا به جاهليت باز گردند، چرا كه آن حضرت دشمنى آنان را مى‏دانست و از بغض آنان نسبت به على عليه السلام خبر داشت.
 


اين بود كه آن حضرت خود را در شرايطى سخت احساس كرد و آن قدر گريست كه محاسن شريفش پر از اشك شد و فرمود: »اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه قوم من از جاهليت فاصله گرفته‏اند. من اينان را به اختيار خودشان يا به كمك جنگ‏ها به انقياد درآورده‏ام. اكنون اگر بخواهم كسى را بر آنان حاكم كنم چه خواهد شد«؟!
«پس اى محمد، على را به عنوان علامتى منصوب كن و از مردم در اين باره بيعت بگير و عهد و پيمانى را كه با آنان محكم كرده‏ ام تجديد كن، چرا كه من تو را قبض روح نموده نزد خود خواهم برد».


پيامبر صلى الله عليه و آله با شنيدن اين پيام الهى و با توجه به فورى نبودن آن، بار ديگر منافقين و اخلال گران را به ياد آورد و ترس آن را داشت كه مبادا مردم متفرق شوند يا به جاهليت باز گردند، چرا كه آن حضرت دشمنى آنان را مى ‏دانست و از بغض آنان نسبت به على عليه السلام خبر داشت.


آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله از جبرئيل خواست تا از خدا حفظ او از شر مردم را درخواست كند، و همچنان منتظر ماند تا جبرئيل در اين باره خبرى از سوى خداوند بياورد.××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 203 202 151. عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 297 177 176  52 51. الاحتجاج: ج 1 ص 66 . ×××
اين بود كه آن حضرت خود را در شرايطى سخت احساس كرد و آن قدر گريست كه محاسن شريفش پر از اشک شد و فرمود: «اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه قوم من از جاهليت فاصله گرفته‏ اند. من اينان را به اختيار خودشان يا به كمک جنگ‏ها به انقياد درآورده ‏ام. اكنون اگر بخواهم كسى را بر آنان حاكم كنم چه خواهد شد»؟!


6.  انتصاب در مكه××× 1 واقعه قرآنى غدير: ص 21. ×××
آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل خواست تا از خدا حفظ او از شر مردم را درخواست كند، و همچنان منتظر ماند تا جبرئيل در اين باره خبرى از سوى خداوند بياورد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۳،۲۰۲،۱۵۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷،۱۷۷،۱۷۶،۵۲،۵۱. الاحتجاج: ج ۱ ص ۶۶ .</ref>


  در مسئله خلافت و امامت آنچه وجه تمايز اصلى بين شيعه و اهل‏سنت است اينكه شيعه خلافت و امامت را فقط با نصب از جانب خداوند و ابلاغ رسول مى‏داند، و اهل‏سنت با انتخاب مردم و اجماع امت. شيعه براى اثبات مدعاى خود ادله و موارد متعددى دارد، و اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله در طول عمر خود بارها به اين حقيقت دينى اشاره كرد. از جمله:
== انتصاب در مكه<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱.</ref> ==
در مسئله خلافت و امامت آنچه وجه تمايز اصلى بين شيعه و اهل‏سنت است اينكه شيعه خلافت و امامت را فقط با نصب از جانب خداوند و ابلاغ رسول مى‏داند، و اهل‏سنت با انتخاب مردم و اجماع امت. شيعه براى اثبات مدعاى خود ادله و موارد متعددى دارد، و اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله در طول عمر خود بارها به اين حقيقت دينى اشاره كرد. از جمله: