آيه ۶ کهف و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:




جبرئيل نازل شد و لقب »اميرالمؤمنين« را به عنوان اختصاص به على بن ابى‏طالب آورد و خود نيز به آن حضرت با همين لقب سلام كرد و عرض كرد: »السلام عليك يا اميرالمؤمنين« . على‏عليه السلام كه متوجه سلام جبرئيل با اين لقب بود درباره آن پرسيد. حضرت پاسخ داد: اين جبرئيل است كه از سوى خداوند تحقق آنچه به من وعده داده را آورده است.


جبرئيل نازل شد و لقب «اميرالمؤمنين» را به عنوان اختصاص به على بن ابى‏طالب آورد و خود نيز به آن حضرت با همين لقب سلام كرد و عرض كرد: «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» . على ‏عليه السلام كه متوجه سلام جبرئيل با اين لقب بود درباره آن پرسيد. حضرت پاسخ داد: اين جبرئيل است كه از سوى خداوند تحقق آنچه به من وعده داده را آورده است.


اكنون دستور الهى آمد كه بايد بزرگان اصحاب نزد على بن ابى‏طالب‏عليه السلام حضور يابند و به عنوان »اميرالمؤمنين« بر آن حضرت سلام كنند و »السلام عليك يا اميرالمؤمنين« بگويند.


پيامبرصلى الله عليه وآله كه از منصوب كردن اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير ترس آن داشت كه او را تكذيب كنند و سخن او را نپذيرند، درباره سلام كردن آنان به عنوان »اميرالمؤمنين« ترس بيشترى داشت، و اين اطمينان الهى بود كه اجراى اين دستور را با نزول آيه 6 سوره كهف در چنين موقعيتى مؤكد نمود:


اكنون دستور الهى آمد كه بايد بزرگان اصحاب نزد على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام حضور يابند و به عنوان «اميرالمؤمنين» بر آن حضرت سلام كنند و «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» بگويند.


»فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ اِنْ لَمْ‏يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ اَسَفاً« : »گويى تو مى‏خواهى در اثر اعمال آنان خود را از تأسف و غم و اندوه هلاك كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند« . اين بدان معنى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله وظيفه الهى خود را به انجام مى‏رساند اگر چه مردم سرپيچى كنند.
پيامبرصلى الله عليه وآله كه از منصوب كردن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در غدير ترس آن داشت كه او را تكذيب كنند و سخن او را نپذيرند، درباره سلام كردن آنان به عنوان «اميرالمؤمنين» ترس بيشترى داشت، و اين اطمينان الهى بود كه اجراى اين دستور را با نزول آيه ۶ سوره كهف در چنين موقعيتى مؤكد نمود:




پيرو آن پيامبرصلى الله عليه وآله به بزرگان اصحاب دستور داد تا نزد على‏عليه السلام بروند و خطاب به آن حضرت »السلام عليك يا اميرالمؤمنين« بگويند، تا بدين وسيله در زمان حيات خود از آنان اقرار بر امير بودن على‏عليه السلام بگيرد.


«فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ اِنْ لَمْ‏يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ اَسَفاً» : «گويى تو مى‏خواهى در اثر اعمال آنان خود را از تأسف و غم و اندوه هلاك كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند» . اين بدان معنى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله وظيفه الهى خود را به انجام میرساند اگر چه مردم سرپيچى كنند.


سرشناسان اصحاب خدمت على‏عليه السلام آمدند و با عنوان »اميرالمؤمنين« به آن حضرت سلام كردند و »السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ« گفتند. در بين آنها فقط ابوبكر و عمر به عنوان اعتراض به پيامبرصلى الله عليه وآله گفتند: آيا اين حقى از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناك شده فرمود: آرى، حقى از طرف خدا و رسولش است. خداوند اين دستور را به من داده است.××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 155 120  - 111. عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 114 39. مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 224. كتاب سليم: ص 730. ×××
 
 
پيرو آن پيامبرصلى الله عليه وآله به بزرگان اصحاب دستور داد تا نزد على‏ عليه السلام بروند و خطاب به آن حضرت «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» بگويند، تا بدين وسيله در زمان حيات خود از آنان اقرار بر امير بودن على‏ عليه السلام بگيرد.
 
 
 
سرشناسان اصحاب خدمت على‏ عليه السلام آمدند و با عنوان «اميرالمؤمنين» به آن حضرت سلام كردند و «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» گفتند. در بين آنها فقط ابوبكر و عمر به عنوان اعتراض به پيامبرصلى الله عليه وآله گفتند: آيا اين حقى از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناك شده فرمود: آرى، حقى از طرف خدا و رسولش است. خداوند اين دستور را به من داده است.<ref>۱ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۵ ۱۲۰  - ۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۱۴ ۳۹. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۴. كتاب سليم: ص ۷۳۰.</ref>