۲۱٬۸۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۸۳: | خط ۳۸۳: | ||
== تقيه اميرالمؤمنين عليه السلام از پيروان سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۲۳ - ۳۲۶.</ref> == | == تقيه اميرالمؤمنين عليه السلام از پيروان سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۲۳ - ۳۲۶.</ref> == | ||
از جمله تبعات سقيفه اين بود كه دامنه سقيفه تا جنگ صفين كشيده شد و معاويه به نمايندگى از آن در برابر | از جمله تبعات سقيفه اين بود كه دامنه سقيفه تا جنگ صفين كشيده شد و معاويه به نمايندگى از آن در برابر حضرت امیر عليه السلام لشكر كشى كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام در شرايطى است كه هنوز نمى تواند علناً درباره سقيفه سخن بگويد و در خلوت اصحاب خويش به بيان حقايق مى پردازد. | ||
دشمن فرصت را غنيمت شمرده و پرده از اين واقعيت برمى دارد و طى نام هاى اين اتمام حجت حضرت را يادآور | دشمن فرصت را غنيمت شمرده و پرده از اين واقعيت برمى دارد و طى نام هاى اين اتمام حجت حضرت را يادآور مى شود. او با اشاره به آيه تبليغ و مأموريتى كه خداوند به اول شخص عالم محول كرد غدير را خاطرنشان مى كند كه اقوى دليل بر خلافت حضرت امیر عليه السلام است. اين مسئله هنگامى بود كه معاويه در جنگ صفين طى نامه اى براى اميرالمؤمنين عليه السلام چنين نوشت: | ||
درباره تو به من خبر رسيده كه وقتى با اهل سِرّ و شيعيان و خواص خود در خلوت جمع مىشويد، نزد آنان از ابوبكر و عمر و عثمان برائت مىجويى و آنان را لعنت | درباره تو به من خبر رسيده كه وقتى با اهل سِرّ و شيعيان و خواص خود در خلوت جمع مىشويد، نزد آنان از ابوبكر و عمر و عثمان برائت مىجويى و آنان را لعنت مى كنى و ادعا مىكنى كه تو خليفه پيامبر در امتش و وصى او در ميان ايشان هستى و خداوند اطاعت تو را بر مؤمنين واجب كرده و در كتاب و سنتش به ولايت تو امر كرده است ... . او هم امتش را در غدير خم جمع كرده و آنچه درباره تو از جانب خداوند مأمور شده بود ابلاغ نموده<ref>اشاره به آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در سوره مائده: آيه ۶۷ .</ref> و دستور داده حاضر به غايب برساند، و به مردم خبر داده كه تو بر مردم صاحب اختيارتر از خودشان هستى ... .<ref>كتاب سليم: ص ۲۸۹.</ref> | ||
== ثمره سقيفه<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۹،۳۰۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱۳،۲۱۲. چهارده قرن با غدير: ص ۲۱،۱۹.</ref> == | == ثمره سقيفه<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۹،۳۰۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱۳،۲۱۲. چهارده قرن با غدير: ص ۲۱،۱۹.</ref> == | ||
خط ۳۹۸: | خط ۳۹۸: | ||
امثال قنبر و ... خود را خوش به بستر شهادت غدير معرفى كردند. اگر چه زبانشان را بريدند و يا از پشت سر بيرون آوردند، اما اين بهايى بود كه بخاطر غدير پرداختند. | امثال قنبر و ... خود را خوش به بستر شهادت غدير معرفى كردند. اگر چه زبانشان را بريدند و يا از پشت سر بيرون آوردند، اما اين بهايى بود كه بخاطر غدير پرداختند. | ||
گويا حزب سقيفه سخيف به خوبى دريافتند كه غدير هنوز زنده است و هر روز | گويا حزب سقيفه سخيف به خوبى دريافتند كه غدير هنوز زنده است و هر روز زنده تر مى شود. غدير در انتظار نسل هايى است كه چون جانان گمشده با آغوش باز آن را پذيرا خواهند شد و با پاى دل در صحراى غدير حضور مىيابند و با صاحب غدير بيعت مى كنند. | ||
اصحاب سقيفه در | اصحاب سقيفه در قيافه هاى ظاهرفريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد. | ||
بار اول همسر پيامبرصلى الله عليه وآله در ميدان جنگ در برابر | بار اول همسر پيامبرصلى الله عليه وآله در ميدان جنگ در برابر حضرت امیر عليه السلام ظاهر شد، در حالى كه طلحه و زبير دو صحابى پيامبرصلى الله عليه وآله نيز در كنار او بودند. | ||
حضور زن در ميدان جنگ از | حضور زن در ميدان جنگ از يک سو و همسر پيامبرصلى الله عليه وآله بودن از سوى ديگر براى عوام فريبى راه شكننده اى بود و تأثير به سزائى هم داشت، ولى دختر مؤسس سقيفه بودن و سابقه هاى شومى كه از جاسوسى براى پدر در حيات و پس از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله در پرونده داشت معرف خوبى براى نمايندگى او از سقيفه در مقابل غدير بود. | ||
بار دوم به بهانه قتل عثمان، آخرين نماينده تام الاختيار سقيفه با نقشه صاحب سقيفه انتخاب شد. معاويه و بقاياى سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و به عنوان خونخواهى خليفه مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند. پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه | بار دوم به بهانه قتل عثمان، آخرين نماينده تام الاختيار سقيفه با نقشه صاحب سقيفه انتخاب شد. معاويه و بقاياى سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و به عنوان خونخواهى خليفه مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند. پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل «خال المؤمنين» و «كاتب وحى» را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند. | ||
غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشهدار خود چون عمار و اويس قرنى و مالک اشتر چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاريخ حك نمودند. | غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشهدار خود چون عمار و اويس قرنى و مالک اشتر چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاريخ حك نمودند. |