۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
و اين چنين روزهايى در انتظار مخالفين و دشمنان آل رسول عليهم السلام است و گريزى از آن نخواهند داشت، در حالى كه ما به عنوان دوستان اهلبيت عليهم السلام در انتظار پاداش بزرگ خواهيم بود. | و اين چنين روزهايى در انتظار مخالفين و دشمنان آل رسول عليهم السلام است و گريزى از آن نخواهند داشت، در حالى كه ما به عنوان دوستان اهلبيت عليهم السلام در انتظار پاداش بزرگ خواهيم بود. | ||
== آيه «قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ...»<ref>اعراف / ۳۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۶۳ - ۶۵ .</ref> == | |||
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است. | |||
يكى از اين آيات، آيه ۳۸ سوره اعراف است: | يكى از اين آيات، آيه ۳۸ سوره اعراف است: | ||
«قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ»: | |||
«گفت: همراه امت هايى از جن و انس كه قبل از شما بوده اند داخل آتش شويد، كه هر گروهى داخل آتش جهنم مى شوند همتاى خود را لعنت مى كنند تا هنگامى كه همه كنار يكديگر خود را در آتش مى يابند آخرين آنها به اولينشان مى گويد: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند، پس عذاب چند برابرى از آتش به آنان بده. خداوند در پاسخ مى فرمايد: براى همه عذاب چند برابر است ولى شما نمى دانيد». | |||
اين آيه از سه بُعد قابل بررسى است: | اين آيه از سه بُعد قابل بررسى است: | ||
'''متن خطبه غدير''' | |||
الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّه فيهِمْ: | الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّه فيهِمْ: «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ»: | ||
بدانيد دشمنان اهلبيت كسانى هستند كه خدا درباره آنان فرموده: هر گروهى كه داخل آتش جهنم مى شوند همتاى خود را لعنت مى كنند تا هنگامى كه همه كنار يكديگر خود را در آتش مى يابند، آخرين آنها به اولينشان مى گويد: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند، پس عذاب چند برابرى از آتش به آنان بده. خداوند در پاسخ | بدانيد دشمنان اهلبيت كسانى هستند كه خدا درباره آنان فرموده: هر گروهى كه داخل آتش جهنم مى شوند همتاى خود را لعنت مى كنند تا هنگامى كه همه كنار يكديگر خود را در آتش مى يابند، آخرين آنها به اولينشان مى گويد: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند، پس عذاب چند برابرى از آتش به آنان بده. خداوند در پاسخ مى فرمايد: براى همه عذاب چند برابر است ولى شما نمى دانيد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۲ بخش ۷.</ref> | ||
'''موقعيت تاريخى''' | |||
نيمى از وقت خطبه سپرى شده و | نيمى از وقت خطبه سپرى شده و پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مرحله يك فراز از دوستان على عليه السلام و يک فراز از دشمنانش مى گويد، تا اين فراز كه صحنه روز قيامت را درباره دشمنان او بيان مى كند. آيهاى كه حضرت از اواسط آن در كلامش آورده از آيه ۳۶ سوره اعراف آغاز مىشود و به آيه ۴۱ ختم مى شود.<ref>از آيه ۳۶ تا ۴۱ سوره اعراف متن آيات چنين است: | ||
«وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّه كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ. قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ، وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ. إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِىالْمُجْرِمِينَ. لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِى الظَّالِمِينَ».</ref> | |||
و طبق تفسيرى كه فرموده چنين بيان مى گردد: دشمنان على عليه السلام كه آيات خدا را تكذيب نموده و نسبت به آنها سركشى كردند و خود را بالا گرفتند اهل آتش اند و در آن دائمى خواهند بود. چه كسى ظالمتر از دشمنان على عليه السلام است كه به خدا افترا و دروغ بستند يا نشانه هاى خدا را تكذيب كردند. آن هنگام كه مرگشان فرا رسد فرستادگان خدا از آنان مى پرسند: كجايند آنچه غير از خدا صدا مى زديد؟ در پاسخ مى گويند: از نزد ما گم شده اند، و سپس بر عليه خود شهادت مى دهند كه كافر بوده اند! | |||
آنگاه به دشمنان على عليه السلام گفته مى شود: شما هم نزد امت هاى قبلى كه در آتش هستند برويد كه آنچنان دچار نكبتند كه يكديگر را لعنت مى كنند و گناه را بر عهده پيشينيانشان قرار مى دهند، ولى خداوند به دشمنان على عليه السلام خواهد فرمود: عذاب پيروان سقيفه همانند بنيانگذاران آن است، كه به پيروان خود خواهند گفت: شما هم مانند ما تخفيفى از عذاب نداريد، پس مانند ما بچشيد و دسترنج خود را ببينيد. | آنگاه به دشمنان على عليه السلام گفته مى شود: شما هم نزد امت هاى قبلى كه در آتش هستند برويد كه آنچنان دچار نكبتند كه يكديگر را لعنت مى كنند و گناه را بر عهده پيشينيانشان قرار مى دهند، ولى خداوند به دشمنان على عليه السلام خواهد فرمود: عذاب پيروان سقيفه همانند بنيانگذاران آن است، كه به پيروان خود خواهند گفت: شما هم مانند ما تخفيفى از عذاب نداريد، پس مانند ما بچشيد و دسترنج خود را ببينيد. | ||
دشمنان على عليه السلام كه آيات خدا را تكذيب كرده و خود را بالا گرفته اند درهاى رحمت آسمان برايشان باز نخواهد شد، و بهشت رفتنشان محال است، همان گونه كه اگر شترى بخواهد از سوراخ سوزنى عبور كند!! بلكه فرش و روانداز اعداء آل محمد عليهم السلام در جهنم گسترانده شده است. | |||
'''تحليل اعتقادى''' | |||
تا اينجا خلاصه شش آيه كريمه بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به دشمنان اهل بيت عليهم السلام تفسير فرمود و معلوم گرديد خداوند چگونه آينده اينان را ترسيم نموده است. اكنون معناى كلمات مبارک معصومين عليهم السلام را درباره دشمنانشان درک مى كنيم آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: | |||
تا اينجا خلاصه شش آيه كريمه بود كه | |||
يا على، اگر بنده اى هزار سال خدا را عبادت كند، خدا از او قبول نمىكند جز با ولايت تو و امامان از فرزندانت، و ولايت تو پذيرفته نمى شود جز با برائت از دشمنانت و دشمنان امامان از فرزندانت.<ref>كنز الفوائد: ص ۱۸۵.</ref> | |||
و اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: | و اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: | ||
بر عهده آن دو است گناه امت محمد صلى الله عليه و آله؛ تا روز قيامت هر خونى كه به ناحق ريخته شود و هر مالى كه به حرام خورده شود و هر ناموسى كه به حرام تصرف شود و هر حكمى كه به ظلم داده شود، بر عهده آن دو است بدون آنكه از گناه انجام دهنده آن چيزى كم شود.<ref>كتاب سليم: ص ۴۴۰.</ref> | |||
== «ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ...»<ref>آل عمران / ۱۷۹. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳۶ - ۲۳۹.</ref> == | |||
يكى از آياتى كه در خطبه غدير به صورت ضمنى آمده و در مورد امتحان همه جانبه خداست، آيه ۱۷۹ سوره آل عمران است: | |||
«ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»: | |||
«خداوند مؤمنين را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى كند، ولى خدا از پيامبرانش هر كس را بخواهد انتخاب می كند. پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد، و اگر ايمان آوريد و تقوى پيشه كنيد براى شما اجر عظيمى خواهد بود». | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله هم در خطبه غدير می فرمايد: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ: | |||
اى مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى كند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ .</ref> | |||
آنچه در اينجا مهم است اينكه: از عبارت «عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ» استفاده مىشود كه خدا مردم را به همين ظواهرى كه از خود بروز داده اند رها نمى كند و بايد باطن ها و ضماير آشكار گردد؛ و اين از طرف خداوند قطعى است و گذشت درباره آن معنى ندارد. چه قبل از غدير و چه در برنامه غدير و چه بعد از آن بسيارى بودند كه با چرب زبانى حتى خود را از ديگران جلو مى انداختند و اظهار سرور از اين مقام اهل بيت عليهم السلام مى نمودند، ولى در روزهاى امتحان جلوه ديگر خود را خيلى زود نشان دادند. | |||
آنچه در اينجا مهم است اينكه: از عبارت | |||
آيا جاى تعجب نيست كه تاريخ نشان دهد اولين كسانى كه در غدير با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند، همانهايى بودند كه زودتر از همه آن بيعت را شكستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه و زبير، كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله يكى پس از ديگرى رو در روى اميرالمؤمنين عليه السلام ايستادند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref> | |||
جالبتر اينكه عمر بعد از بيعت اين كلمات را بر زبان آورد كه گويا از همه خوشحالتر است: «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ»: «افتخار برايت باد، گوارايت باد، اى پسر ابى طالب! خوشا به حالت اى اباالحسن، اكنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده اى»!!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۶۵ .</ref> | |||
در غدير صد و بيست هزار نفر با پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام بيعت كردند كه قبل از آن هم بارها به ولايت على عليه السلام اقرار كرده بودند. اينان در غدير نزد پيام آور ولايت با صداى بلند اقرار كردند كه ما با قلب و جان و زبان و دست با تو بيعت مىكنيم، و قول دادند كه اين پيمان را نشكنند و تغييرى در آن ندهند و پيام آن را به نسل هاى آينده برسانند. | در غدير صد و بيست هزار نفر با پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام بيعت كردند كه قبل از آن هم بارها به ولايت على عليه السلام اقرار كرده بودند. اينان در غدير نزد پيام آور ولايت با صداى بلند اقرار كردند كه ما با قلب و جان و زبان و دست با تو بيعت مىكنيم، و قول دادند كه اين پيمان را نشكنند و تغييرى در آن ندهند و پيام آن را به نسل هاى آينده برسانند. | ||
آيا چنين ميثاق بلند بالايى نياز به امتحان ندارد؟ | آيا چنين ميثاق بلند بالايى نياز به امتحان ندارد؟ | ||
خط ۳۰۸: | خط ۲۸۰: | ||
آيا نبايد معلوم مىشد اين قلبها با كينه اى عميق فاطمه عليها السلام را بين در و ديوار قرار خواهند داد؟ | آيا نبايد معلوم مىشد اين قلبها با كينه اى عميق فاطمه عليها السلام را بين در و ديوار قرار خواهند داد؟ | ||
آيا نبايد روشن مىشد كه اين جانها از احراق بيت ولايت لذت | آيا نبايد روشن مىشد كه اين جانها از احراق بيت ولايت لذت مى برند؟ | ||
آيا نبايد همه بفهمند كه اين زبانها براى غصب خلافت به خاتم نبوت دروغ مىبندند و با ناسزا به على بن | آيا نبايد همه بفهمند كه اين زبانها براى غصب خلافت به خاتم نبوت دروغ مىبندند و با ناسزا به على بن ابى طالب عليه السلام جان تازهاى مى گيرند؟ | ||
آيا نبايد اهل عالم خبر شوند كه اين دستان بيعت كننده جلوه ياس عصمت را با سيلى خونرنگ | آيا نبايد اهل عالم خبر شوند كه اين دستان بيعت كننده جلوه ياس عصمت را با سيلى خونرنگ مى كنند، و همين دستها طناب بر گردن صاحب غدير انداخته او را براى بيعت با ابوبكر مى كشند؟ | ||
با مرورى بر نمونه هاى فوق معناى آيه قرآن در خطابه غدير به خوبى در روحمان جا باز مى كند كه «انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ»!!؟ و ما از عمق جان خدا را مى خوانيم كه: | |||
با | اى ربّ عدل حكيم، ميليونها بار از تو سپاسگزاريم كه با امتحانهاى كمرشكن خود پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، حقايق عظيمى را به ما نماياندى و اسرارى از تاريخ حيات آن حضرت و فرمايشات او را به ما فهماندى، و با اين آزمايش بزرگ ما را در برابر انحرافات چون فولاد آبديده نمودى؛ به گونه اى كه هر توطئه و ضلالتى را شعبه اى از سقيفه مى دانيم، و ادامه دهندگانِ راهِ صحيفه را از همين رهگذر مى شناسيم. | ||
== اثر دشمنى اهل بيت عليهم السلام<ref>حمد / ۶ . اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> == | |||
سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است. | |||
در بخش هفتم، حضرت تكيه سخن را بر اثراتِ ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام قرار دادند و فرمودند: «اصحاب صراط مستقيم در سوره حمد شيعيان اهل بيت عليهم السلام هستند». | |||
در بخش هفتم، حضرت تكيه سخن را بر اثراتِ ولايت و محبت | |||
خط ۳۴۵: | خط ۲۹۹: | ||
سپس آياتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل محمدعليهم السلام تفسير فرمودند. آياتى هم درباره اهل جهنم تلاوت كردند و آنها را به دشمنان آل محمدعليهم السلام معنى كردند. | سپس آياتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل محمدعليهم السلام تفسير فرمودند. آياتى هم درباره اهل جهنم تلاوت كردند و آنها را به دشمنان آل محمدعليهم السلام معنى كردند. | ||
== ارتباط ولايت با حبّ و بغض<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۲.</ref> == | |||
حديث «هَل الدّينُ إلاّ الحُبّ وَ الْبُغض»<ref>بحار الانوار: ج ۶۷ ص ۵۲ و ج ۶۸ ص ۶۳ و ج ۶۹ ص ۲۴۱.</ref> از مهمترين اركان اعتقادى ماست. ولايت اهل بيت عليهم السلام كه به معناى صاحب اختيار بودن آنان و اطاعت كامل مردم از ايشان است، لازمه اش محبت داشتن نسبت به آنان و بغض و كينه نسبت به دشمنان ايشان است. در اين باره سه جنبه در خطبه غدير بيان شده است: | |||
'''۱. اهميت حب و بغض اهل بيت عليهم السلام نزد خداوند''' | |||
سه نكته در اين باره فرموده اند: | سه نكته در اين باره فرموده اند: | ||
'''الف)''' هر كس على عليه السلام را دوست بدارد خدا او را دوست مى دارد، و هر كس على عليه السلام را دشمن بدارد خدا او را دشمن مى دارد. در واقع مسئله حب و بغض ايشان به حب وبغض نسبت به خود خداوند برمى گردد. | |||
'''ب)''' دشمن اهل بيت عليهم السلام مورد ذمّ و لعن خداوند است، و دوست ايشان مورد مدح خداوند است، و خدا او را دوست دارد. | |||
'''ج)''' خداوند در يک وحى و خطاب خاص فرموده است: «هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضبم بر او باد». | |||
ج | |||
'''۲. حب اهل بيت عليهم السلام ضابطه و ترازوى سنجش اعمال''' | |||
در اين باره فرموده است:«پس هر يک از شما، طبق آنچه در قلبش از حب و بغض نسبت به على مى يابد عمل كند»، يعنى هر كس قبل از عمل، بايد ببيند چه اندازه محبت يا بغض نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام دارد و طبق آن عمل كند. از اين مطلب سه موضوع استفاده مى شود: | |||
'''الف)''' آنان كه حب اهل بيت عليهم السلام را دارند قدرِ اين نعمت را بدانند، و به اقتضاى داشتن اين نعمت در اعمال حسنه كوشا باشند. | |||
'''ب)''' محبّان و شيعيان در راهِ محبت اهل بيت عليهم السلام بيشتر كار كنند و عيار محبت خويش را بالا ببرند، و در راه ايشان و احياى امرشان فداكارى نمايند. | |||
'''ج)''' دشمنانِ اهل بيت عليهم السلام بدانند كه تا ريشه و پايه را كه همان محبت ايشان است درست نكرده اند بيهوده خود را به اعمالى مشغول داشته اند كه نزد خداوند بدون محبت آنان ارزشى ندارد. پس بهتر است اگر در فكر خودسازى و حركت در راه خدا هستند، اصلاح خود را از اين مرحله شروع كنند. پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى مى فرمايد: «اِنَّما يَكْتَفى أحَدكُم بِما يَجِدُ لِعَلىٍّ فى قَلْبِه»: «هر يک از شما فقط به آنچه نسبت به على در قلب خود مى يابد اكتفا مى كند».<ref>بحار الانوار: ج ۸ قديم ص ۳۴۵.</ref> | |||
'''۳. حب اهل بيت عليهم السلام درّ گرانمايه''' | |||
حب اهل بيت عليهم السلام درّ گرانمايه اى است كه به هر كس نمى دهند. اگر كسى آن را پذيرفت نشانه سعادت و تقواى اوست، و اگر كسى نپذيرفت نشانگرِ شقاوت اوست، و سزاوار نيست انسان هاى شقى به اين گوهر ناب دست يابند. | |||
== اقرار دشمنان به حديث غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۹۸ - ۳۰۳. چهارده قرن با غدير: ص ۲۵، ۱۱۱ - ۱۱۸.</ref> == | |||
سرعت و وسعت انتشار خبر غدير به قدرى حيرت انگيز بود كه باعث شد تلاش هاى مذبوحانه دشمن براى مخفى كردن آن ناكام بماند و در حكومت ضد غدير هم ذكر آن علناً شنيده مى شد. | |||
در چنين شرايطى مخالفين غدير نيز مورد سؤال قرار مى گرفتند و درباره غدير از آنان پرسيده مى شد، و آنان چارهاى جز اقرار نداشتند. حتى سران سقيفه كه براى ريشه كن كردن غدير به ميدان آمده بودند نيز به آن اعتراف كردند و اين اقرار به قدرى علنى بود كه دوست و دشمن را به تعجب واداشت. | |||
مواردى در تاريخ به عنوان اقرار دشمنان غدير درباره آن آمده كه حجتى عليه خودشان به حساب مى آيد. البته اينها فقط نمونه هايى از اقرارهاى طرفداران سقيفه درباره غدير است. در طول چهارده قرن بسيارى از بزرگان عامه در كتابها و گفتارشان به حديث غدير اعتراف كرده اند و حتى كتابهايى نوشته اند. | |||
ارزش اين اقرارهاى خصم در بحثهاى علمى غدير بر احدى پوشيده نيست و نزديكترين راه براى اثبات غدير است. اقرارهاى دشمنان اوليه غدير در قرن هاى بعد به صورت كتاب هايى كه مخالفين غدير نوشتند و در آنها حديث غدير را با اسناد معتبر نقل كردند جلوه نمود. | |||
اين سير تا آنجا پيشرفت كه عده اى از مؤلفين مخالف به جمعآورى اسناد و متون مربوط به غدير در ضمن كتاب هايشان و يا به صورت كتاب هاى مستقل پرداختند و جاى هر گونه شک و اشكال در اين زمينه را تا ابد مسدود نمودند. | |||
تک تک اين موارد را ذيلاً و به ترتيب حروف الفبا مى آوريم. | |||
'''۱. ابليس و حديث غدير''' | |||
سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام فراتر از ظاهر را مى ديد نقل مى كند: روزى ابليس (به صورت آدمى) عبورش به عدهاى افتاد كه به اميرالمؤمنين عليه السلام ناسزا مى گفتند. | |||
ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى طالب ناسزا مى گوييد! گفتند: تو از كجا مى دانى كه او مولاى ماست؟ ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...».<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱.</ref> | |||
'''۲. ابوبكر و حديث غدير''' | |||
روزى ابوبكر براى توجيه غصب خلافت نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و گفت: پيامبر درباره مسئله ولايت تو بعد از ايام ولايت در غدير چيزى را تغيير نداده، و من شهادت مى دهم كه تو مولاى من هستى و بدين مطالب اقرار مى نمايم، و در زمان پيامبر هم به عنوان اميرالمؤمنين بر تو سلام كردم ... .<ref>بحار الانوار: ج ۴۱ ص ۲۲۸.</ref> | |||
'''۳. ابوحنيفه و حديث غدير''' | |||
روزى ابوحنيفه به مجلسى كه درباره غدير خم صحبت بود وارد شد و وقتى متوجه شد گفت: به اصحاب خود گفته ام در برابر شيعيان به حديث غدير اقرار نكنيد كه شما را محكوم مى كنند!! | |||
هيثم بن حبيب صيرفى كه در آن مجلس بود متغير شد و گفت: چرا به آن اقرار نمى كنيد؟ آيا اين مطلب نزد تو ثابت نيست؟ ابوحنيفه گفت: ثابت است و خود آن را روايت كردهام. هيثم گفت: پس چرا به آن اقرار نمى كنيد... ، در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را فرموده و درباره اش خطابه ايراد كرده؟ آنگاه ما دلسوزتر از پيامبر صلى الله عليه و آله باشيم و به خاطر گفته اين و آن از نقلش چشم بپوشيم؟!<ref>كشف المهم: ص ۱۸۸.</ref> | |||
'''۴. ابوهريره و حديث غدير''' | |||
ابوهريره كه از بازوان قوى سقيفه است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى كند: | |||
'''الف)''' ابوهريره مى گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول اللَّه. فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» و خداوند اين آيه را نازل كرد: «اليوم اكملت لكم دينكم...».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸ ح ۱.</ref> | |||
ب | '''ب)''' در جنگ صفين اصبغ بن نباته نامهاى از جانب اميرالمؤمنينعليه السلام براى معاويه آورد. در آنجا ابوهريره را ديد و گفت: تو را قسم مىدهم ... ، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى. پرسيد: چه شنيدى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره علىعليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ« .××× ۳ الغدير: ج ۱ ص ۲۰۳. ××× | ||
ج. پس از صلح امام حسنعليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در مسجد كوفه مىنشست. يك شب جوانى به او گفت: تو را به خدا قسم مىدهم، آيا از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه درباره على بن ابىطالبعليه السلام مىفرمود: »اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ«؟ ابوهريره در حضور معاويه گفت: آرى. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد مىگيرم كه تو ولايت دشمن او )معاويه( را پذيرفتهاى و با دوست او دشمنى كردهاى!××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۸۵۸ . ××× | ج. پس از صلح امام حسنعليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در مسجد كوفه مىنشست. يك شب جوانى به او گفت: تو را به خدا قسم مىدهم، آيا از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه درباره على بن ابىطالبعليه السلام مىفرمود: »اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ«؟ ابوهريره در حضور معاويه گفت: آرى. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد مىگيرم كه تو ولايت دشمن او )معاويه( را پذيرفتهاى و با دوست او دشمنى كردهاى!××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۸۵۸ . ××× |