۲۲٬۵۷۲
ویرایش
(ایجاد صفحه خالی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از جمله مسائلى كه در روايات به آن اشاره شده شدت عذاب عمر در قيامت و اينكه عذاب او از ابليس شديدتر است مى باشد. توضيح اين مطلب چنين است: | |||
شيطان در برابر غدير با تمام توان و قدرت ايستاد چرا كه آن برنامه را خنثى كننده تلاشهاى خود براى گمراهى مردم مى دانست. اما بدون شك فريادهايى كه در آن روز مى كشيد به خاطر احساس عجزى بود كه در برابر غدير داشت. | |||
اينجاست كه بايد بدانيم آنان كه از غدير سقيفه را پىريزى كردند نه تنها ياران راهگشاى ابليس بودند، بلكه شيطان به آنان آفرين گفت كه راهى را كه از آن عاجز بود توسط آنان گشوده شد و توانست دريچه اميدى به روى شيطان باز كند. | |||
در اين باره سه جمله از ابليس نقل شده كه در غدير به شياطين گفت: | |||
انَّ اصْحابَهُ لا يَفُونَ بِما عَقَدَ عَلَيْهِمْ: اصحاب او به آنچه بر آنان پيمان بسته وفا نمى كنند. | |||
انَّ اصْحابَهُ قَدْ وَعَدُونى انْ لا يَقِرُّوا لَهُ بِشَىْءٍ مِمّا قالَ: اصحاب او به من وعده داده اند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند. | |||
انَّ الَّذينَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونى فيهِ عِدَةً وَ لَنْ يَخْلُفُونى فيها: آنان كه اطراف او هستند به من درباره او وعدهاى داده اند كه هرگز در آن برخلاف وعده عمل نمى كنند. | |||
اينجاست كه وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام را براى بيعت اجبارى بردند، سلمان خطاب به عمر گفت: شهادت مى دهم كه از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدم: «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ، وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»<ref>فجر / ۲۶،۲۵.</ref> «در آن روز هيچكس مانند او عذاب نمى شود و هيچ كس مانند او به بند كشيده نمى شود»؛ پيامبر صلى الله عليه وآله به من خبر داد كه منظور از اين آيه تو هستى.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۸ و ج ۳۱ ص ۱۷۱ ح ۲۵.</ref> | |||
و نيز امام باقر عليه السلام در بيان اين آيه فرمود: ذاكَ الثّانى، لا يُعَذِّبُ اللَّه يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَهُ احَداً: منظور از اين كسى كه عذابش از همه بالاتر است عمر است، كه خداوند در روز قيامت احدى را مانند او عذاب نمى كند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۳۳۲،۳۳۱.</ref> | |||
بلكه به صريح روايات عذاب او از عذاب ابليس هم بالاتر است، چنانكه امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد: روز قيامت ابليس را در هفتاد غُل و زنجير و دومى را در صد و بيست غل و زنجير مى آورند. ابليس نگاهى به او مى كند و مى گويد: اين كيست كه خداوند عذاب او را بيش از من قرار داده در حالى كه من تمام مردم را گمراه كرده ام؟! به او گفته مى شود: اين دومى است. ابليس مى پرسد: براى چه مستحق چنين عذابى شده است؟ به او گفته مى شود: به خاطر ظلم او به على. | |||
او به دومى مى گويد: واى بر تو! آيا خبر نداشتى كه خداوند به من دستور سجده بر آدم داد ولى من سرپيچى كردم. آنگاه از او خواستم براى من سلطه بر محمد و اهلبيت او و شيعيانش قرار دهد، ولى خداوند اجازه نداد و گفت: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» . با اين همه خواسته نفس خود را عملى كردى و اكنون در پيشگاه خلايق از تو پرسيده مى شود: اين چه برنامه اى بود كه از تو و پيروانت در مخالفت على عليه السلام صورت گرفت؟ | |||
دومى در پاسخ ابليس مى گويد: تو به من چنين دستورى دادى. ابليس مى گويد: چرا از پروردگارت سرپيچى كردى و از من اطاعت نمودى؟ عمر در پاسخ آيه قرآن را به ياد مى آورد كه خداوند از قول ابليس آورده: «إِنَّ اللَّه وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِى عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ» : «خدا به شما وعده حق داد، ولى من به شما وعده دادم و خلاف وعده نمودم، و مرا بر شما قدرتى نيست» ! | |||
== پانویس == |