آيه ۴۶ سبأ و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۵: خط ۸۵:
پس از كلماتى كه عمر گفت و آيات سوره ناس نازل شد، گروهى از منافقين با كلماتى سست كننده اعتقاد گفتند: «محمد هر از چند گاه ما را به امرى جديد دعوت مى‏ كند، و اكنون درباره اهل‏بيتش آغاز كرده كه اختيار ما را به دست آنان بسپارد» . عده ‏اى ديگر گفتند: «تا كى محمد اين واجبات را يكى پس از ديگرى بر ما واجب مى‏كند»؟!<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۹۱ و ج ۳۷ ص ۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۱.</ref>
پس از كلماتى كه عمر گفت و آيات سوره ناس نازل شد، گروهى از منافقين با كلماتى سست كننده اعتقاد گفتند: «محمد هر از چند گاه ما را به امرى جديد دعوت مى‏ كند، و اكنون درباره اهل‏بيتش آغاز كرده كه اختيار ما را به دست آنان بسپارد» . عده ‏اى ديگر گفتند: «تا كى محمد اين واجبات را يكى پس از ديگرى بر ما واجب مى‏كند»؟!<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۹۱ و ج ۳۷ ص ۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۱.</ref>


پاسخ دندان‏شكن به آنان با آيه ۴۶ سوره سبأ داده شد و آيه چنين نازل شد: «قُلْ اِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ» : «بگو من شما را به يك چيز موعظه مى‏ كنم» و پيامبرصلى الله عليه وآله آن را به »ولايت« تفسير كرد.
پاسخ دندان‏شكن به آنان با آيه ۴۶ سوره سبأ داده شد و آيه چنين نازل شد: «قُلْ اِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ» : «بگو من شما را به يك چيز موعظه مى‏ كنم» و پيامبرصلى الله عليه وآله آن را به «ولايت» تفسير كرد.


در برابر اين گروه پيامبر صلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۴۶ سوره سبأ را خواند: «قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ» : «بگو من شما را به يك چيز (ولايت) موعظه مى‏ كنم» ، و سپس فرمود: «من ادا كردم آنچه پروردگارتان بر شما واجب كرده است» ، و سپس دنباله آيه را خواند: «اَنْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرادى» : «تا به خاطر خدا دو نفرى و به تنهايى به پا خيزيد».<ref>بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲.</ref>


و اما تفصيل ماجرا چنين است:از جمله آياتى كه در رابطه با ولايت و غدير نازل شد اين دو آيه بود:«قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ»<ref>سبأ /  ۴۶.</ref>: »بگو من شما را به يك چيز موعظه مى‏ كنم، تا به خاطر خدا دو نفرى و به تنهايى بپا خيزيد. سپس فكر كنيد كه رفيق شما جنون ندارد؛ او نيست مگر ترساننده ‏اى براى شما در برابر عذاب شديد» .«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»<ref>مائده /  ۵۵ .</ref>: »صاحب اختيار شما خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده نماز را بپا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى ‏پردازند» .


در برابر اين گروه پيامبرصلى الله عليه وآله بار ديگر آيه 46 سوره سبأ را خواند: »قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ« : »بگو من شما را به يك چيز )ولايت( موعظه مى‏كنم« ، و سپس فرمود: »من ادا كردم آنچه پروردگارتان بر شما واجب كرده است« ، و سپس دنباله آيه را خواند: »اَنْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرادى« : »تا به خاطر خدا دو نفرى و به تنهايى به پا خيزيد« .××× 2 بحار الانوار: ج 90 ص 122. ×××
اين دو آيه از دو بُعد قابل بررسى است:۱- موقعيت تاريخى


و اما تفصيل ماجرا چنين است:
در همان حال و هوايى كه مؤمنين درباره ولايت پرس و جو مى‏ كردند، منافقين نيز به تكاپو افتاده بودند تا از جزئيات مسئله ولايت باخبر شوند، و شكى نيست كه از اين جستجو نتايجى را براى پيش بينى اهداف شوم خود دنبال مى‏ كردند.


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ضمن ترسيم اين مقطع تاريخى، بيان مفصلى درباره نزول تدريجى دستورات اسلام فرموده و آخرين فرمان الهى را حكم «ولايت» معرفى كرده است، كه مسير دقيق غدير در راستاى تبليغ احكام الهى را به تصوير مى‏ كشد. به متن كلام حضرت در اين باره دل مى‏ سپاريم:


از جمله آياتى كه در رابطه با ولايت و غدير نازل شد اين دو آيه بود:
خداوند -  جل ذكره -  احكام مهم شريعت و آيات فرائض را در زمان ‏هاى مختلف فرستاد، همان گونه كه آسمان‏ها و زمين را در شش روز خلق فرمود، در حالى كه اگر مى‏ خواست آنها را در كمتر از چشم بر هم زدن خلق كند مى ‏توانست، ولى آرامش و مدارا را نمونه‏ اى براى امانت داران خود و باعث اتمام حجت بر خلقش قرار داد.
 
 
»قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ«××× 1 سبأ /  46. ×××: »بگو من شما را به يك چيز موعظه مى‏كنم، تا به خاطر خدا دو نفرى و به تنهايى بپا خيزيد. سپس فكر كنيد كه رفيق شما جنون ندارد؛ او نيست مگر ترساننده‏اى براى شما در برابر عذاب شديد« .
 
 
»إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ«××× 2 مائده /  55 . ×××: »صاحب اختيار شما خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده نماز را بپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏پردازند« .
 
 
اين دو آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
 
 
1-  موقعيت تاريخى
 
در همان حال و هوايى كه مؤمنين درباره ولايت پرس و جو مى‏كردند، منافقين نيز به تكاپو افتاده بودند تا از جزئيات مسئله ولايت باخبر شوند، و شكى نيست كه از اين جستجو نتايجى را براى پيش بينى اهداف شوم خود دنبال مى‏كردند.
 
 
اميرالمؤمنين‏عليه السلام ضمن ترسيم اين مقطع تاريخى، بيان مفصلى درباره نزول تدريجى دستورات اسلام فرموده و آخرين فرمان الهى را حكم »ولايت« معرفى كرده است، كه مسير دقيق غدير در راستاى تبليغ احكام الهى را به تصوير مى‏كشد. به متن كلام حضرت در اين باره دل مى‏سپاريم:
 
 
خداوند -  جل ذكره -  احكام مهم شريعت و آيات فرائض را در زمان‏هاى مختلف فرستاد، همان گونه كه آسمان‏ها و زمين را در شش روز خلق فرمود، در حالى كه اگر مى‏خواست آنها را در كمتر از چشم بر هم زدن خلق كند مى‏توانست، ولى آرامش و مدارا را نمونه‏اى براى امانت داران خود و باعث اتمام حجت بر خلقش قرار داد.
 
 
اولين مسئله‏اى كه مردم را بدان مقيد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت به »لا اله الاَّ اللَّه« بود. وقتى به اين مطلب اقرار كردند پشت سر آن اقرار به نبوت پيامبرش و شهادت به رسالت او را به ميان آورد. وقتى در برابر اين مسئله هم سر تسليم فرود آوردند بر آنان واجب كرد نماز و سپس روزه و بعد حج و سپس جهاد و بعد از آن زكات را و سپس صدقات و آنچه از غنايم گرفته مى‏شود.


اولين مسئله‏ اى كه مردم را بدان مقيد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت به «لا اله الاَّ اللَّه» بود. وقتى به اين مطلب اقرار كردند پشت سر آن اقرار به نبوت پيامبرش و شهادت به رسالت او را به ميان آورد. وقتى در برابر اين مسئله هم سر تسليم فرود آوردند بر آنان واجب كرد نماز و سپس روزه و بعد حج و سپس جهاد و بعد از آن زكات را و سپس صدقات و آنچه از غنايم گرفته مى‏ شود.


منافقين به پيامبرصلى الله عليه وآله گفتند: آيا بعد از آنچه بر ما واجب كردى چيز ديگرى هم براى پروردگارت باقى مانده كه بر ما واجب كند؟ خوب است آن را هم ذكر كنى تا دل ما آرام گيرد كه چيز ديگرى باقى نمانده است!
منافقين به پيامبرصلى الله عليه وآله گفتند: آيا بعد از آنچه بر ما واجب كردى چيز ديگرى هم براى پروردگارت باقى مانده كه بر ما واجب كند؟ خوب است آن را هم ذكر كنى تا دل ما آرام گيرد كه چيز ديگرى باقى نمانده است!


در پى اين سؤال خداوند اين آيه را نازل كرد: «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ» : «بگو شما را به يك چيز موعظه مى‏ كنم» ، و منظور ولايت بود. بعد از آن اين آيه را نازل كرد: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» : «صاحب اختيار شما خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده نماز را بپا مى‏ دارند و در حال ركوع زكات مى ‏پردازند» .


در پى اين سؤال خداوند اين آيه را نازل كرد: »قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ« : »بگو شما را به يك چيز موعظه مى‏كنم« ، و منظور ولايت بود. بعد از آن اين آيه را نازل كرد: »إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ« : »صاحب اختيار شما خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده نماز را بپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏پردازند« .
بين امت اختلافى در اين باره وجود ندارد كه آن روز زكات را احدى در حال ركوع پرداخت نكرد مگر يك نفر (يعنى على‏ عليه السلام) ، كه اگر نام او در قرآن برده مى‏ شد (دشمنان) آن را حذف مى‏ كردند ... . و در آن هنگام بود كه خداوند عزوجل فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...».<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۷۹. بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲.</ref>
 
 
بين امت اختلافى در اين باره وجود ندارد كه آن روز زكات را احدى در حال ركوع پرداخت نكرد مگر يك نفر )يعنى على‏عليه السلام( ، كه اگر نام او در قرآن برده مى‏شد )دشمنان( آن را حذف مى‏كردند ... . و در آن هنگام بود كه خداوند عزوجل فرمود: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...« .××× 1 الاحتجاج: ج 1 ص 379. بحار الانوار: ج 90 ص 122. ×××
 


2-  تحليل اعتقادى
۲-  تحليل اعتقادى


آنچه ارتباط اين آيات را با غدير روشن مى‏كند قسمت آخر حديث است كه نزول آيه اكمال را بعد از چنين سؤال و جواب منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله مطرح مى‏كند.
آنچه ارتباط اين آيات را با غدير روشن مى‏كند قسمت آخر حديث است كه نزول آيه اكمال را بعد از چنين سؤال و جواب منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله مطرح مى‏ كند.


با توجه به اينكه در اين حديث اميرالمؤمنين‏عليه السلام در صدد پاسخگويى به كسى است كه معناى آياتى از قرآن براى او مشكل شده و حضرت با بيان نورانى خود ابهامات را براى او بر طرف مى‏كند، و از جمله درباره »إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ« سؤال نموده است، بايد دانست كه حضرت در صدد ذكر مسير داستان غدير نيست، و فقط با اشاره‏اى به ختم ماجراى غدير كه نزول آيه اكمال است، بيان مى‏كند كه مراد از »واحدة« در آيه »ولايت« است.
با توجه به اينكه در اين حديث اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در صدد پاسخگويى به كسى است كه معناى آياتى از قرآن براى او مشكل شده و حضرت با بيان نورانى خود ابهامات را براى او بر طرف مى‏ كند، و از جمله درباره «إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ» سؤال نموده است، بايد دانست كه حضرت در صدد ذكر مسير داستان غدير نيست، و فقط با اشاره ‏اى به ختم ماجراى غدير كه نزول آيه اكمال است، بيان مى‏ كند كه مراد از «واحدة» در آيه «ولايت» است.


بنابراين از مجموع اين حديث مى ‏توان استفاده كرد كه يكى از مراحل مقدماتى غدير همين سؤال منافقين و پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله با نزول دو آيه قرآن است.


بنابراين از مجموع اين حديث مى‏توان استفاده كرد كه يكى از مراحل مقدماتى غدير همين سؤال منافقين و پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله با نزول دو آيه قرآن است.
== پانویس ==