آيات ۳ و ۴ تحریم و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله مسئله ولايت على‏ عليه السلام را براى عايشه فرمود پنج نتيجه براى مخالفت او با اين مسئله بر شمرد كه عبارتند از: كفر، سقوط اعمال، بيزارى خدا، زيان، لعنت.
وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله مسئله ولايت على‏ عليه السلام را براى عايشه فرمود پنج نتيجه براى مخالفت او با اين مسئله بر شمرد كه عبارتند از: كفر، سقوط اعمال، بيزارى خدا، زيان، لعنت.


عايشه هم با مخالفت خود با على‏عليه السلام در هر فرصت و شرايطى، كفر و لعنت و برائت خدا را نسبت به خود جارى نمود و اعمالش ساقط و خودش از خاسرين شد.
عايشه هم با مخالفت خود با على‏ عليه السلام در هر فرصت و شرايطى، كفر و لعنت و برائت خدا را نسبت به خود جارى نمود و اعمالش ساقط و خودش از خاسرين شد.


پيامبر صلى الله عليه وآله در اين باره به او فرمود: انْ اضَعْتِهِ وَ تَرَكْتِ رِعايَةَ ما الْقِىَ الَيْكِ مِنْهُ كَفَرْتِ بِرَبِّكِ وَ حَبِطَ اجْرُكِ وَ بَرِئَتْ مِنْكِ ذِمَّةُ اللَّه وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ وَ كُنْتِ مِنَ الْخاسِرينَ ... ، وَ لَعَنَكِ اللَّه وَ الْمَلائِكَةُ وَ النّاسُ اجْمَعينَ<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶.</ref>:


پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره به او فرمود: انْ اضَعْتِهِ وَ تَرَكْتِ رِعايَةَ ما الْقِىَ الَيْكِ مِنْهُ كَفَرْتِ بِرَبِّكِ وَ حَبِطَ اجْرُكِ وَ بَرِئَتْ مِنْكِ ذِمَّةُ اللَّه وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ وَ كُنْتِ مِنَ الْخاسِرينَ ... ، وَ لَعَنَكِ اللَّه وَ الْمَلائِكَةُ وَ النّاسُ اجْمَعينَ××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 96. ×××:
اگر اين راز را فاش كنى و مراعات آنچه از مسئله ولايت به تو گفته شد ترك نمايى به پروردگارت كافر شده ‏اى و اجر تو سقوط مى ‏كند و ذمّه خدا و رسولش از تو بريئ مى‏ گردد و از زيانكاران خواهى بود، و خدا و ملائكه و همه مردم تو را لعنت خواهند كرد.


==== نكته سوم: خيانت عايشه ====
كتمان و حفظ اسرار به تناسب اهميت آن لازم‏ تر مى ‏شود، و به همين تناسب افشاى آن خيانت بزرگ‏ترى به حساب مى‏ آيد. درباره اهميت سرّى كه عايشه افشا كرد و برخورد خداوند با او جهاتى قابل توجه است.


اگر اين راز را فاش كنى و مراعات آنچه از مسئله ولايت به تو گفته شد ترك نمايى به پروردگارت كافر شده‏اى و اجر تو سقوط مى‏كند و ذمّه خدا و رسولش از تو بريئ مى‏گردد و از زيانكاران خواهى بود، و خدا و ملائكه و همه مردم تو را لعنت خواهند كرد.
===== جهات اهميت خيانت عايشه =====
 
الف. سرّى كه به عايشه سپرده شد مسئله ابلاغ ولايت بود كه تا رسيدن وقت آن به هيچ وجه نبايد افشا مى‏ شد.
 
نكته سوم: خيانت عايشه
 
كتمان و حفظ اسرار به تناسب اهميت آن لازم‏تر مى‏شود، و به همين تناسب افشاى آن خيانت بزرگ‏ترى به حساب مى‏آيد. درباره اهميت سرّى كه عايشه افشا كرد و برخورد خداوند با او جهاتى قابل توجه است.
 
 
1. جهات اهميت خيانت عايشه
 
الف. سرّى كه به عايشه سپرده شد مسئله ابلاغ ولايت بود كه تا رسيدن وقت آن به هيچ وجه نبايد افشا مى‏شد.
 
 
ب. عايشه مستقيماً داخل اين سرّ نبود، و به زور خود را وارد آن كرد و با اصرار از پيامبرصلى الله عليه وآله خواست كه به او خبر دهد، و اين بر او لازم‏تر مى‏كند كه در كتمان آن بكوشد.


ب. عايشه مستقيماً داخل اين سرّ نبود، و به زور خود را وارد آن كرد و با اصرار از پيامبر صلى الله عليه وآله خواست كه به او خبر دهد، و اين بر او لازم ‏تر مى ‏كند كه در كتمان آن بكوشد.


ج. عايشه نزد آن حضرت قول داد و ضمانت كرد كه به هيچ وجه آن سرّ افشا نشود و حضرت هم از او التزام گرفت و فرمود: فَلْيَكُنِ الامْرُ مِنْكِ تَحْتَ سُوَيْداءِ قَلْبِكِ الى انْ يَأْذَنَ اللَّه بِالْقِيامِ بِهِ: اين مسئله نزد تو در پس پرده قلبت بماند تا خداوند اجازه اقدام به آن را بدهد.
ج. عايشه نزد آن حضرت قول داد و ضمانت كرد كه به هيچ وجه آن سرّ افشا نشود و حضرت هم از او التزام گرفت و فرمود: فَلْيَكُنِ الامْرُ مِنْكِ تَحْتَ سُوَيْداءِ قَلْبِكِ الى انْ يَأْذَنَ اللَّه بِالْقِيامِ بِهِ: اين مسئله نزد تو در پس پرده قلبت بماند تا خداوند اجازه اقدام به آن را بدهد.


د. عايشه آن راز را به كسانى كه اصل كتمان به خاطر آنان بود )يعنى اصحاب صحيفه( باز گفت، نه اينكه به مردم عادى گفته باشد، و اين خيانت عظيم است.
د. عايشه آن راز را به كسانى كه اصل كتمان به خاطر آنان بود (يعنى اصحاب صحيفه) باز گفت، نه اينكه به مردم عادى گفته باشد، و اين خيانت عظيم است.
 
 
ه  . عايشه نه اينكه اشتباهاً يا از روى بى‏توجهى و اهميت ندادن آن سرّ را فاش كرده باشد، بلكه عمداً و به قصد خيانت عمدى اين سرّ را به رؤساى منافقين يعنى اولى و دومى منتقل كرد و آنان بقيه را با خبر كردند.


ه. عايشه نه اينكه اشتباهاً يا از روى بى‏ توجهى و اهميت ندادن آن سرّ را فاش كرده باشد، بلكه عمداً و به قصد خيانت عمدى اين سرّ را به رؤساى منافقين يعنى اولى و دومى منتقل كرد و آنان بقيه را با خبر كردند.


و. اين افشاى سرّ توسط عايشه، فقط يك خيانت از نظر كتمان نكردن اسرار نبود، بلكه آثار متعددى از قبيل قتل پيامبرصلى الله عليه وآله و نقشه‏هاى ديگر بر آن مترتب شد.
و. اين افشاى سرّ توسط عايشه، فقط يك خيانت از نظر كتمان نكردن اسرار نبود، بلكه آثار متعددى از قبيل قتل پيامبر صلى الله عليه وآله و نقشه‏هاى ديگر بر آن مترتب شد.


===== نزول آيات در تقبيح خيانت عايشه =====
با در نظر گرفتن جهات شش گانه مذكور است كه نزول آيات پى در پى براى تقبيح اين خيانت عايشه توجه را جلب مى‏ كند و مى ‏بينيم برخورد پيامبر صلى الله عليه وآله در اين باره جدّى است. به نمونه‏ هايى از اين مقابله قاطع با عايشه دقت كنيم:


2. نزول آيات در تقبيح خيانت عايشه
الف. خداوند خيانت عايشه را به صراحت در قرآن آورده با آنكه معمولاً جزئيات مسائل در متن قرآن نمى ‏آيد، آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ ...» .


با در نظر گرفتن جهات شش گانه مذكور است كه نزول آيات پى در پى براى تقبيح اين خيانت عايشه توجه را جلب مى‏كند و مى‏بينيم برخورد پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره جدّى است. به نمونه‏هايى از اين مقابله قاطع با عايشه دقت كنيم:
ب. وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله علت افشاى سرّ را از او سؤال كرد او به دروغ قسم ياد كرد كه چنين نكرده است، ولى باز قرآن صريحاً او را تكذيب و تقبيح نمود و مُهر كُفر را بر پيشانى او زد، آنجا كه فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ ...» ، و اين بدان معنى است كه عذر عايشه بيهوده است و او به قصد خيانت سرّ پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله را افشا كرده است.


 
ج. پيامبر صلى الله عليه وآله براى توبيخ جدى عايشه به گونه ‏اى كه همه متوجه خيانت او شوند، پس از بازگشت از سفر غدير، پا در خانه عايشه نگذاشت و تا يك ماه اين كار را ادامه داد تا روزى كه او براى عذر خواهى آمد. اين به معناى قهر با خيانتكاران است، آن هم زنى كه همسر پيامبر صلى الله عليه وآله باشد.
الف. خداوند خيانت عايشه را به صراحت در قرآن آورده با آنكه معمولاً جزئيات مسائل در متن قرآن نمى‏آيد، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ ...« .
 
 
ب. وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله علت افشاى سرّ را از او سؤال كرد او به دروغ قسم ياد كرد كه چنين نكرده است، ولى باز قرآن صريحاً او را تكذيب و تقبيح نمود و مُهر كُفر را بر پيشانى او زد، آنجا كه فرمود: »يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ ...« ، و اين بدان معنى است كه عذر عايشه بيهوده است و او به قصد خيانت سرّ پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله را افشا كرده است.
 
 
ج. پيامبرصلى الله عليه وآله براى توبيخ جدى عايشه به گونه‏اى كه همه متوجه خيانت او شوند، پس از بازگشت از سفر غدير، پا در خانه عايشه نگذاشت و تا يك ماه اين كار را ادامه داد تا روزى كه او براى عذر خواهى آمد. اين به معناى قهر با خيانتكاران است، آن هم زنى كه همسر پيامبرصلى الله عليه وآله باشد.


د. پس از آنكه عايشه به عنوان عذر خواهى آمد، حضرت او را به شدت بر سر خيانتش ملامت كرد. يك بار به او فرمود: قَدْ خالَفْتِ امْرى اشَدَّ خِلافٍ، و بار ديگر فرمود: لَوْ كانَ الامْرُ كَما تَقُولينَ لَما اظْهَرْتِ سِرّاً اوْصَيْتُكِ بِكِتْمانِهِ، لَقَدْ هَلَكْتِ وَ اهْلَكْتِ امَّةً مِنَ النّاسِ.
د. پس از آنكه عايشه به عنوان عذر خواهى آمد، حضرت او را به شدت بر سر خيانتش ملامت كرد. يك بار به او فرمود: قَدْ خالَفْتِ امْرى اشَدَّ خِلافٍ، و بار ديگر فرمود: لَوْ كانَ الامْرُ كَما تَقُولينَ لَما اظْهَرْتِ سِرّاً اوْصَيْتُكِ بِكِتْمانِهِ، لَقَدْ هَلَكْتِ وَ اهْلَكْتِ امَّةً مِنَ النّاسِ.


ه  . خداوند متعال در آيات بعدىِ همين سوره، خيانت عايشه را به مرحله صراحت مى ‏رساند و او را به دو زن خيانتكارِ معروف -  يعنى همسران حضرت نوح و حضرت لوط عليهما السلام -  تشبيه مى‏كند كه به آن دو پيامبر معظّم خيانت كردند. متن آيه چنين است:


ه  . خداوند متعال در آيات بعدىِ همين سوره، خيانت عايشه را به مرحله صراحت مى‏رساند و او را به دو زن خيانتكارِ معروف -  يعنى همسران حضرت نوح و حضرت لوطعليهما السلام -  تشبيه مى‏كند كه به آن دو پيامبر معظّم خيانت كردند. متن آيه چنين است:
«ضَرَبَ اللَّه مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ، كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا مِنَ اللَّه شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ»<ref>تحريم /  ۱۰.</ref>:
 
 
»ضَرَبَ اللَّه مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ، كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا مِنَ اللَّه شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ«××× 1 تحريم /  10. ×××:
 
 
»خداوند براى كسانى كه كافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال مى‏زند كه در ازدواج دو بنده صالح ما بودند ولى به آنان خيانت كردند. در نتيجه نزد خداوند همسر پيامبر بودن براى آنان هيچ فايده‏اى برايشان نداشت و به آنان گفته شد كه با داخل شوندگان داخل آتش شويد« .
 
 
نكته چهارم: شهادت و مسموم كردن پيامبرصلى الله عليه وآله
 
در قسمتى از اين ماجرا آمده است كه پس از خيانت عايشه، منافقين به طور جدى اقدامات خود را بر ضد پيامبرصلى الله عليه وآله آغاز كردند و از راه مسموم كردن حضرت پيش رفتند. عبارت چنين است: فَاجْتَمَعُوا فِى امْرِ رَسُولِ اللَّه‏صلى الله عليه وآله مِنَ الْقَتْلِ وَ الاغْتِيالِ وَ اسْقاءِ السَّمِّ عَلى غَيْرِ وَجْهٍ.××× 2 بحار الانوار: ج 28 ص 97. ×××
 
 
بنابراين جا دارد در اينجا مسئله شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله و مسموم شدن آن حضرت به دست عايشه و حفصه را پيگيرى نماييم:
 
الف. پيشگويى پيامبرصلى الله عليه وآله درباره شهادت خود
 
روزى پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: وقتى من به شهادت رسيدم على صاحب اختيار شما خواهد بود. اميرالمؤمنين‏عليه السلام در حالى كه اشك مى‏ريخت پرسيد: پدر و مادرم به فدايت يا نبى‏اللَّه، آيا شما كشته مى‏شويد؟! فرمود: آرى، من با سمّ شهيد مى‏شوم و از دنيا مى‏روم.××× 1 كتاب سليم: ص 362. ×××
 


ب. مسموميت پيامبرصلى الله عليه وآله
«خداوند براى كسانى كه كافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال مى ‏زند كه در ازدواج دو بنده صالح ما بودند ولى به آنان خيانت كردند. در نتيجه نزد خداوند همسر پيامبر بودن براى آنان هيچ فايده‏ اى برايشان نداشت و به آنان گفته شد كه با داخل شوندگان داخل آتش شويد».


روايات متعددى در شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله وارد شده كه تصريح به مسمويت آن حضرت دارد. از جمله صاحب »المجدى فى الأنساب« ، شيخ مفيد، شيخ طوسى، علامه حلى، علامه مجلسى و محقق اردبيلى از شيعه، و نيز حاكم حسكانى، ابن‏سعد، ابن‏كثير از اهل‏سنت تصريح كرده‏اند كه پيامبرصلى الله عليه وآله در سن 63 سالگى مسموماً شهيداً از دنيا رفت.××× 2 المجدى فى الانساب: ص 6 . مقنعه: ص 456. منتهى المطلب: ج 2 ص 887 . تهذيب الاحكام: ج 6 ص 1. بحار الانوار: ج 22 ص 514 . جامع الرواة: ج 2 ص 463. مستدرك حاكم: ج 3 ص 59 . الطبقات الكبرى )ابن‏سعد( : ج 2 ص 303. السيرة النبوية )ابن‏كثير( : ج 4 ص 449. ×××
==== نكته چهارم: شهادت و مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله ====
در قسمتى از اين ماجرا آمده است كه پس از خيانت عايشه، منافقين به طور جدى اقدامات خود را بر ضد پيامبر صلى الله عليه وآله آغاز كردند و از راه مسموم كردن حضرت پيش رفتند. عبارت چنين است: فَاجْتَمَعُوا فِى امْرِ رَسُولِ اللَّه‏صلى الله عليه وآله مِنَ الْقَتْلِ وَ الاغْتِيالِ وَ اسْقاءِ السَّمِّ عَلى غَيْرِ وَجْهٍ.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷.</ref>


بنابراين جا دارد در اينجا مسئله شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله و مسموم شدن آن حضرت به دست عايشه و حفصه را پيگيرى نماييم:


امام صادق‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايد: آيا مى‏دانيد پيامبرصلى الله عليه وآله به مرگ طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى‏فرمايد: »أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ« : »اگر پيامبر از دنيا برود يا كشته شود آيا عقبگرد خواهيد كرد« ؟ اين بدان معنى است كه خداوند مسئله قتل را درباره آن حضرت به ميان مى‏آورد.××× 3 تفسير العياشى: ج 1 ص 200. بحار الانوار: ج 28 ص 21 و ج 31 ص 641 . ×××
===== الف. پيشگويى پيامبر صلى الله عليه وآله درباره شهادت خود =====
روزى پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: وقتى من به شهادت رسيدم على صاحب اختيار شما خواهد بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه اشك مى ‏ريخت پرسيد: پدر و مادرم به فدايت يا نبی ‏اللَّه، آيا شما كشته می ‏شويد؟! فرمود: آرى، من با سمّ شهيد مى‏شوم و از دنيا می روم.<ref>كتاب سليم: ص ۳۶۲.</ref>


===== ب. مسموميت پيامبر صلى الله عليه وآله =====
روايات متعددى در شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله وارد شده كه تصريح به مسمويت آن حضرت دارد. از جمله صاحب «المجدى فى الأنساب» ، شيخ مفيد، شيخ طوسى، علامه حلى، علامه مجلسى و محقق اردبيلى از شيعه، و نيز حاكم حسكانى، ابن‏ سعد، ابن ‏كثير از اهل‏ تسنن تصريح كرده ‏اند كه پيامبر صلى الله عليه وآله در سن ۶۳ سالگى مسموماً شهيداً از دنيا رفت.<ref>المجدى فى الانساب: ص ۶ . مقنعه: ص ۴۵۶. منتهى المطلب: ج ۲ ص ۸۸۷ . تهذيب الاحكام: ج ۶ ص ۱. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۵۱۴ . جامع الرواة: ج ۲ ص ۴۶۳. مستدرك حاكم: ج ۳ ص ۵۹ . الطبقات الكبرى (ابن ‏سعد) : ج ۲ ص ۳۰۳. السيرة النبوية (ابن ‏كثير) : ج ۴ ص ۴۴۹.</ref>


ج. نقشه مسموم كردن پيامبرصلى الله عليه وآله
امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مىی فرمايد: آيا مى‏ دانيد پيامبر صلى الله عليه وآله به مرگ طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى ‏فرمايد: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ» : «اگر پيامبر از دنيا برود يا كشته شود آيا عقبگرد خواهيد كرد»؟ اين بدان معنى است كه خداوند مسئله قتل را درباره آن حضرت به ميان مى ‏آورد.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>


عاملان مسموم كردن پيامبرصلى الله عليه وآله ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه بودند، و علت اين اقدامشان رسيدن هر چه زودتر به اهدافشان بود. امام صادق‏عليه السلام طراح اين جنايت را آن چهار نفر معرفى كرده مى‏فرمايد: ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه، چهار نفرى نقشه سم دادن به پيامبرصلى الله عليه وآله را طراحى كردند« .××× 4 تفسير القمى: ص 686 . بحار الانوار: ج 22 ص 239. ×××
===== ج. نقشه مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله =====
عاملان مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه بودند، و علت اين اقدامشان رسيدن هر چه زودتر به اهدافشان بود. امام صادق ‏عليه السلام طراح اين جنايت را آن چهار نفر معرفى كرده مى‏ فرمايد: ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه، چهار نفرى نقشه سم دادن به پيامبر صلى الله عليه وآله را طراحى كردند».<ref>تفسير القمى: ص ۶۸۶ . بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹.</ref>


آنگاه درباره علت اين نقشه مى‏فرمايد: وقتى ابوبكر و عمر از نزديكى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله و پيش‏بينى آن حضرت در مسئله خلافت آگاه شدند، براى اجراى هر چه سريع‏تر نقشه‏هاى خود تصميم به مسموم كردن آن حضرت گرفتند« .××× 1 بحار الانوار: ج 22 ص 246. ×××
آنگاه درباره علت اين نقشه مى‏فرمايد: وقتى ابوبكر و عمر از نزديكى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله و پيش‏بينى آن حضرت در مسئله خلافت آگاه شدند، براى اجراى هر چه سريع‏تر نقشه‏هاى خود تصميم به مسموم كردن آن حضرت گرفتند« .××× 1 بحار الانوار: ج 22 ص 246. ×××