پرش به محتوا

آيات ۳ و ۴ تحریم و غدیر

از ویکی غدیر
آیات ۳ و ۴ تحریم و غدیر
آيات ۳ و ۴ تحریم و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهمائده
شماره آیه۳ و ۴
جزء۲۸
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعدرباره خیانت برخی همسران پیامبر صلی الله علیه و آله در افشای راز غدیر برای دشمنان غدیر

آیات ۳ و ۴ سوره تحریم آیاتی نازل شده در حجةالوداع که خیانت برخی همسران پیامبر صلی الله علیه و آله در افشای راز غدیر برای دشمنان غدیر را به پیامبر اطلاع می‌دهد.

برخی محققان موقعیت نزول آیات ۳ و ۴ سوره تحریم را با استفاده از نقل حذیفة بن یمان چنین ارائه کرده‌اند: عایشه، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله، از راز غدیر پیش از اعلام آن اطلاع می‌یابد. او بر خلاف قولی که برای کتمان راز به پیامبر داده، آن را برای حفصه و هر دو برای پدرانشان افشا می‌کنند. پس از افشای راز منافقان شروع به توطئه علیه غدیر می‌کنند. پیرو آن خداوند آیات اول تا سوم سوره تحریم را نازل کرد. سپس خداوند با آیه چهارم سوره تحریم به پیامبر خبر داد که افشاکنندگان اگر توبه هم کنند، قلب‌هایشان منحرف است و اگر بخواهند بر ضد پیامبر صلی الله علیه و آله اقدامی کنند، یاور او خدا، جبرئیل، ملائکه و امیرالمؤمنین علیه السلام هستند.

از جمله پیامد این رخداد، توطئه منافقان برای ترور پیامبر صلی الله علیه و آله در کوه هرشی و سپس تلاش برای مسموم‌کردن حضرت بوده است: عایشه و حفصه با همدستی پدرانشان تصمیم بر مسموم‌کردن پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست یابند. ابوبکر و عمر با گذشت دو ماه از واقعه غدیر، پیامبر صلی الله علیه و آله را به‌دست عایشه و حفصه مسموم کردند.

برخی محققان با تحلیل اعتقادی آیات ۳ و ۴ سوره تحریم در بستر رخدادهای مرتبط با غدیر چند نکته ارائه کرده‌اند: اول، نتیجه مخالفت عایشه با امیرالمؤمنین بود که پنج نتیجه برای او داشت: کفر، سقوط اعمال، بیزاری خدا، زیان، لعن؛ دوم، خیانت عایشه که آیاتی در تقبیح آن نازل شد و جهات گوناگونی داشت که عملاً ضربه به آینده اسلام بود؛ سوم، شهادت و مسموم کردن پیامبر صلی الله علیه و آله که پیامبر خود آن را پیش‌بینی کرده بود و عاملان آن ابوبکر، عمر، عایشه و حفصه بودند و علت این اقدامشان رسیدن هر چه زودتر به اهدافشان بود.

آیاتی درباره اقدامات منافقان در غدیر

آیات ۳ و ۴ سوره تحریم از جمله آیاتی دانسته شده‌اند که در سفر حجةالوداع و پس از اتمام مراسم حج در شهر مکه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده این آیات است. از آنجا که منافقان از نخستین ساعات سفر غدیر فتنه‌گری و توطئه را آغاز کردند و در موارد بسیاری به اجرای نقشه‌های خود اقدام کردند؛ به همین دلیل در کنار آیاتی که دربارهٔ اقدامات پیامبر صلَّی اللّٰه علیه و آله در غدیر نازل می‌شد، آیات بسیاری هم دربارهٔ تحریکات و نقشه‌های منافقین بر آن حضرت وحی می‌شد. روایات مربوط به این آیات، شأن نزول و ارتباط مستقیم آنها را با غدیر روشن کرده است. این آیات ۱۰۴ آیه هستند که در ۳۹ مورد نازل شده‌اند.[۱]

از جمله این آیات، آیات ۳ و ۴ سوره تحریم است: وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلی بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّه عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ. إِنْ تَتُوبا إِلَی اللَّه فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّه هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ؛ هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله گفتاری پنهانی به بعضی از همسرانش سپرد. آنگاه که آن زن راز پیامبر صلی الله علیه و آله را افشا کرد و خدا پیامبرش را از این مسئله با خبر نمود، آن حضرت قسمتی از کارشان را برای آنان بازگو کرد و از گفتن قسمتی دیگر اعراض نمود. آن زن از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: چه کسی راز افشاکردن مرا به تو خبر داد؟ حضرت فرمود: خدای علیم آگاه به من خبر داد. اگر شما دو نفر نزد خدا توبه هم کنید، ولی قلب‌هایتان از حق منحرف شده است و اگر بر ضد او اقدام نمایید، بدانید که خدا صاحب‌اختیار اوست و جبرئیل و صالحِ مؤمنان و ملائکه بعد از خدا یاور او هستند..

موقعیت تاریخی نزول آیات

برخی محققان موقعیت نزول آیات ۳ و ۴ سوره تحریم را با استفاده از نقل حذیفة بن یمان چنین ارائه کرده‌اند: پس از اتمام اعمال حجةالوداع و در راه بازگشت از مکه به غدیر خم در روز چهاردهم ذی‌الحجه، از بین همسران پیامبر صلی الله علیه و آله نوبت عایشه بود که پیامبر نزد او بماند. اما حضور علی علیه السلام برای تحویل امانت‌ها مانع از این مسئله شد. عایشه گفت: باید نزد علی بروم و به او بگویم که چرا نمی‌گذارد من نزد پیامبر باشم. او خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: ای پسر ابی‌طالب، امروز از اینکه پیامبر نزد من باشد جلوگیری کردی.

پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ داد: ای عایشه، بین من و علی فاصله نشو که او در راه من از هیچ‌کس نمی‌ترسد. قسم به آنکه جانم به دست اوست، او را هیچ مؤمنی دشمن نمی‌دارد و هیچ کافری دوست نمی‌دارد. بدان که حق بعد از من با علی است و به همان سو می‌رود که علی برود؛ از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا بر سر حوض کوثر نزد من وارد شوند. عایشه گفت: یا رسول اللَّه! از آغاز امروز مجلس خصوصی شما با علی طول کشیده است. پیامبر از او روی گرداند، ولی عایشه گفت: یا رسول اللَّه، چرا آن مسئله خصوصی را از من پنهان می‌کنی؟ شاید برای من هم صلاح باشد. حضرت فرمود: درست است. قسم به خدا، این مسئله صلاح است برای کسی که خداوند او را به قبول آن و ایمان به آن سعادتمند نماید و من مأمورم همه مردم را بدان دعوت نمایم و به‌زودی از این مسئله اطلاع خواهی یافت وقتی آن را به‌طور عمومی اعلام کنم. عایشه گفت: یا رسول اللَّه، چرا الآن آن را به من خبر نمی‌دهی تا جلوتر عمل به آن را آغاز کنم و آنچه صلاح است شروع نمایم.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به‌زودی به تو خبر خواهم داد، ولی آن را پنهان کن تا به من دستور داده شود که آن را به صورت عمومی اعلام کنم. اگر آن را پنهان نمایی خداوند در دنیا و آخرت به تو اجر خواهد داد، و برای تو فضیلتی خواهد بود که در ایمان به خدا و رسولش سبقت گرفته‌ای، ولی اگر این راز را فاش کنی و مراعات حفظ آنچه به تو سپرده می‌شود را ترک کنی، به پروردگارت کافر شده‌ای و اجر تو از بین می‌رود، و دست امن خدا و رسول را از خود برداشته‌ای، و از زیانکاران خواهی بود؛ و این به خدا و رسول ضرری نخواهد زد و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر تو خواهد بود.

عایشه قول داد که آن راز را پنهان کند و بدان ایمان آورد، و آن را مراعات نماید. پیامبر صلی الله علیه وآله هم آن راز را به او چنین خبر داد: خداوند تعالی به من خبر داده که عمر من پایان یافته و به من دستور داده که علی را به‌عنوان علامتی در بین مردم منصوب نمایم و او را امام آنان قرار دهم و جانشین خود نمایم همان‌گونه که پیامبران قبل از من جانشینان خود را تعیین کرده‌اند. من به‌سوی خدا می‌روم و خلافت او را اعلام خواهم کرد. این مسئله را پشت پرده قلبت حفظ کن تا خدا اجازه اعلام آن را دهد. عایشه بار دیگر قول داد این راز را به کسی نگوید؛ اما خداوند به پیامبرش خبر داد که او و رفیقش حفصه و پدرانشان در این باره چه خواهند کرد.[۲]

افشای راز الهی ولایت

عایشه در همان روز به حفصه خبر داد و هر دو به پدرانشان خبر دادند. ابوبکر و عمر جلسه تشکیل دادند و موضوع را به منافقان خبر دادند. آنان با یکدیگر به مشورت پرداختند و گفتند: «محمد می‌خواهد امر خلافت را مانند کسری و قیصر تا آخر روزگار در خاندان خود قرار دهد. نه به خدا قسم! اگر خلافت به علی بن ابی‌طالب برسد برای شما از زندگی نصیبی نخواهد بود؛ زیرا محمد طبق ظاهرتان با شما رفتار می‌کند، اما علی طبق آنچه در دل نسبت به شما دارد عمل می‌کند. پس درباره خود و چنین مسئله‌ای نیک نظر کنید و هر چه در نظر دارید اعلام کنید». این گونه بود که راز پیامبر صلی الله علیه و آله به‌دست عایشه و حفصه افشا شد. پیرو آن خداوند آیات اول تا سوم سوره تحریم را نازل کرد.

سپس خداوند با آیه چهارم سوره تحریم به پیامبر خبر داد که افشاکنندگان اگر توبه هم کنند، قلب‌هایشان منحرف است و اگر بخواهند بر ضد پیامبر صلی الله علیه و آله اقدامی کنند، یاور او خدا، جبرئیل، ملائکه و امیرالمؤمنین علیه السلام هستند.[۳] وقتی خداوند این خبر را داد، حضرت آنان را احضار کرد و مسئله افشای راز خود را از آنان پرسید و به توطئه منافقان اشاره‌ای نکرد. آنان قسم یاد کردند که راز حضرت را فاش ننموده‌اند. اینجا بود که آیه هفتم سوره تحریم در تکذیب آنان نازل شد: «ای کسانی که کافر شدید، امروز عذر نیاورید که طبق آنچه عمل کردید جزا داده می‌شوید».[۴]

پیامدهای رخداد

در ادامه آن رخداد، منافقان مشورت کردند تا آنکه متفق شدند بر آنکه شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را بر فراز کوه «هَرشی» بِرَمانند ولی خداوند این شر را از پیامبرش دفع نمود.[۵] بعد از آن به فکر قتل پیامبر از راه خوراندن سم افتادند. با کاری که عایشه در افشای راز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را کرد، وقتی پیامبر از سفر غدیر به مدینه بازگشت به خانه همسرش ام‌سلمه رفت و یک ماه تمام در خانه او ماند و به خانه عایشه و حفصه نرفت. آن دو این موضوع را نزد پدرانشان مطرح کردند. پدرانشان گفتند: ما می‌دانیم چرا این گونه رفتار کرده است. شما نزد او بروید و با محبت با او سخن بگویید و او را نسبت به خود متمایل نمایید که او را با حیا و کریم خواهید یافت. شاید این‌گونه بتوانید آنچه در قلب اوست بیرون آورید و خشم او را آرام کنید.[۶]

پیرو این تصمیم، عایشه به‌تنهایی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و آن حضرت را در خانه ام‌سلمه یافت در حالی که علی علیه السلام نزد آن حضرت بود. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: برای چه آمده‌ای؟ گفت: یا رسول اللَّه! برایم غیرعادی بود که پس از بازگشت از این سفر به خانه خود نیامدی و من از نارضایتی تو به خدا پناه می‌برم. حضرت فرمود: اگر این‌گونه است که می‌گویی نباید رازی را که سفارش کتمان آن را به تو نمودم افشا می‌کردی. با این کار هم خود را هلاک نمودی و هم گروهی از مردم را به هلاکت انداختی.[۷]

پس از این ماجرا بود که عایشه و حفصه با همدستی پدرانشان تصمیم بر مسموم‌کردن پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست یابند. ابوبکر و عمر با گذشت دو ماه از واقعه غدیر، پیامبر صلی الله علیه و آله را به‌دست عایشه و حفصه مسموم کردند. هنگامی که حضرت در بستر افتاد آنان سم را به اسم دارو به حضرت می‌دادند و وقتی حضرت بی‌حال می‌شد آن را به زور در حلق او می‌ریختند؛ در آن حال هر چه حضرت از خوردن آن ابا می‌کرد آنان به زور متوسل می‌شدند. وقتی حضرت به حال آمد فرمود: مگر من به شما اشاره نمی‌کردم که دارو را به زور به من نخورانید؛ در پاسخ گفتند: ما به عنوان اینکه مریض دارو را دوست ندارد این کار را کردیم؛ فرمود: همه شما بر این کار متفق بودید.[۸]

در برخی منابع اهل سنت به این رخداد با عنوان دارو دادن آنان به پیامبر صلی الله علیه و آله و اباکردن او از خوردن دارو اشاره شده است.[۹]

تحلیل اعتقادی

برخی محققان با تحلیل اعتقادی آیات ۳ و ۴ سوره تحریم در بستر رخدادهای مرتبط با غدیر چهار نکته ارائه کرده‌اند:

نکته اول: امانت‌های امامت

از آنجا که حجت‌های الهی امانت‌داران خدا در زمین هستند و نیز اینکه تمام امانت‌های انبیاء نزد حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله جمع شده بود، باید همه آنها به جانشینان آن حضرت سپرده می‌شد؛ این کار قبل از غدیر در مکه در آن مجلس خصوصی انجام شد. آن امانت‌ها دو قسم‌اند:

  • امانت‌های معنوی: همان است که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله هزار باب علم را بر من گشود که از هر کدام هزار باب باز می‌شد.[۱۰] این علوم بسیار فراتر از نیاز بشر است و متصل به علم الهی است، که بشر با سؤال از این حجت‌های الهی پاسخ همه مشکلاتش را خواهد یافت.
  • امانت‌های مادی: از یک سو، شامل صحف آدم، شیث، نوح، ادریس، ابراهیم ‏علیهم السلام و تورات، انجیل و قرآن است؛ از سوی دیگر، شامل کتابی به نام جامعه است که در بر دارنده همه احکام الهی حتی دیه خراش است. همه این کتاب‌ها ذخایر علم الهی به‌حساب می‌آیند. همچنین، شامل یادگارهای پیامبران است: از قبیل پیراهن آدم، عصای موسی و انگشتر سلیمان و نیز شامل یادگارهای پیامبر صلی الله علیه و آله همچون پرچم، شمشیر، زره، سپر، کلاه خود، انگشتر و کفش آن حضرت است.[۱۱]

نکته دوم: نتیجه مخالفت عایشه با علی علیه السلام

وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله مسئله ولایت علی علیه السلام را برای عایشه فرمود پنج نتیجه برای مخالفت او برشمرد که عبارتند از: کفر، سقوط اعمال، بیزاری خدا، زیان، لعنت. عایشه هم با مخالفت خود با علی علیه السلام در هر فرصتی کفر، لعنت، برائت خدا را نسبت به خود روا نمود و اعمالش ساقط و خودش خاسران شد.[۱۲]

نکته سوم: خیانت عایشه

حفظ اسرار به‌تناسب اهمیت آن لازم‌تر می‌شود و به همین تناسب افشای آن خیانت بزرگ‌تری به‌حساب می‌آید. درباره اهمیت رازی که عایشه افشا کرد و برخورد خداوند با او جهاتی قابل توجه است:

جهات اهمیت خیانت عایشه

  • رازی که به عایشه سپرده شد مسئله ابلاغ ولایت بود که تا رسیدن وقت آن به هیچ وجه نباید افشا می‌شد.
  • عایشه مستقیماً با این راز مرتبط نبود و به زور خود را با آن مرتبط کرد. او با اصرار از پیامبر صلی الله علیه وآله خواست که به او خبر دهد و این خود موجب می‌شد که در حفظ راز بیشتر بکوشد.
  • عایشه نزد آن حضرت قول داد که آن راز را افشا نکند. حضرت هم از او قول گرفت و فرمود: این مسئله نزد تو در پس پرده قلبت بماند تا خداوند اجازه اقدام به آن را بدهد.
  • عایشه آن راز را به کسانی که اصل کتمان به‌خاطر آنان بود (یعنی اصحاب صحیفه) بازگفت؛ نه اینکه به مردم عادی گفته باشد و این خیانت عظیم است.
  • عایشه اشتباهاً یا از روی بی‌توجهی و اهمیت‌ندادن آن سرّ را فاش نکرد، بلکه عمداً و به‌قصد خیانت این راز را به رؤسای منافقین (ابوبکر و عمر) منتقل کرد و آنان بقیه را با خبر کردند.
  • این افشای راز توسط عایشه، فقط یک خیانت از نظر کتمان‌نکردن اسرار نبود، بلکه آثار متعددی از قبیل قتل پیامبر صلی الله علیه و آله و نقشه‌های دیگر را به دنبال آورد.

نزول آیات در تقبیح خیانت عایشه

با در نظر گرفتن جهات شش‌گانه بالا، دلیل نزول آیات برای تقبیح خیانت عایشه و برخورد جدی پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره روشن می‌شود:

  • خداوند به خیانت عایشه به‌صراحت در قرآن (آیه ۳ سوره مجادله) آورده با آنکه معمولاً جزئیات مسائل در متن قرآن نمی‌آید.
  • وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله علت افشای راز را از او سؤال کرد او به دروغ قسم یاد کرد که چنین نکرده است؛ ولی باز قرآن (آیه ۷ سوره تحریم) صریحاً او را تکذیب و تقبیح نمود و او را کافر دانست. این به این معنی است که عذر عایشه بیهوده است و او به‌قصد خیانت راز پیامبر اکرم را افشا کرده است.
  • پیامبر صلی الله علیه وآله برای توبیخ جدی عایشه، به‌گونه‌ای که همه متوجه خیانت او شوند، پس از بازگشت از سفر غدیر به خانه عایشه نرفت. این موضوع تا یک ماه ادامه داشت تا روزی که عایشه برای عذرخواهی آمد. این به‌معنای قهر با خیانتکاران است، آن هم زنی که همسر پیامبر صلی الله علیه وآله باشد.
  • پس از آنکه عایشه به‌عنوان عذرخواهی آمد، حضرت او را به‌شدت بر سر خیانتش ملامت کرد.
  • خداوند متعال در آیات بعدیِ همین سوره، خیانت عایشه را صراحت اعلام می‌کند و او را به دو زن خیانتکارِ معروف - یعنی همسران حضرت نوح و حضرت لوط علیهما السلام- تشبیه می‌کند که به آن دو پیامبر خیانت کردند: «خداوند برای کسانی که کافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال می‌زند که در ازدواج دو بنده صالح ما بودند، ولی به آنان خیانت کردند. در نتیجه نزد خداوند همسر پیامبر بودن برای آنان هیچ فایده‌ای برایشان نداشت و به آنان گفته شد که با داخل‌شوندگان داخل آتش شوید».[۱۳]

نکته چهارم: شهادت و مسموم کردن پیامبر صلی الله علیه و آله

در قسمتی از این ماجرا آمده است که پس از خیانت عایشه، منافقان به‌طور جدی اقدامات خود را بر ضد پیامبر صلی الله علیه و آله آغاز کردند؛ آنان به فکر مسموم‌کردن حضرت افتادند.[۱۴] در رابطه با موضوع شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله و مسموم‌شدن آن حضرت به‌دست عایشه و حفصه مطالبی قابل طرح است:

پیشگویی پیامبر صلی الله علیه و آله درباره شهادت خود

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی من به شهادت رسیدم علی صاحب اختیار شما خواهد بود. امیرالمؤمنین علیه السلام در حالی که اشک می‌ریخت پرسید: پدر و مادرم به فدایت یا نبی اللَّه، آیا شما کشته می‌شوید؛ فرمود: آری، من با سمّ شهید می‌شوم و از دنیا می‌روم.[۱۵]

مسمومیت پیامبر صلی الله علیه و آله

روایات متعددی در شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شده که تصریح به مسمویت آن حضرت دارد؛ از جمله صاحب المجدی فی أنساب الطالبیین،[۱۶] شیخ مفید،[۱۷] شیخ طوسی،[۱۸] علامه حلی،[۱۹] صاحب جامع الرواة[۲۰] و علامه مجلسی[۲۱] از شیعه، و نیز ابن‌سعد،[۲۲] حاکم نیشابوری،[۲۳] ابن‌کثیر[۲۴] اهل تسنن تصریح کرده‌اند که پیامبر صلی الله علیه و آله در سن ۶۳ سالگی در اثر مسمومیت به شهادت رسیده است.

امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید: آیا می‌دانید پیامبر صلی الله علیه و آله به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا کشته شد؟ خداوند می‌فرماید: «اگر پیامبر از دنیا برود یا کشته شود آیا عقب‌گرد خواهید کرد»؛ این بدان معنی است که خداوند مسئله قتل را درباره آن حضرت به میان می‌آورد.[۲۵]

نقشه مسموم‌کردن پیامبر صلی الله علیه و آله

عاملان مسموم‌کردن پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر، عمر، عایشه و حفصه بودند. علت این اقدامشان رسیدن هر چه زودتر به اهدافشان بود. امام صادق علیه السلام طراح این جنایت را آن چهار نفر معرفی کرده است.[۲۶] آنگاه درباره علت این نقشه می‌فرماید: «وقتی ابوبکر و عمر از نزدیکی شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله و پیش‌بینی آن حضرت در مسئله خلافت آگاه شدند، برای اجرای هرچه سریع‌تر نقشه‌های خود تصمیم به مسموم‌کردن آن حضرت گرفتند».[۲۷]

اجرای نقشه مسمومیت

مُجریان این نقشه در تاریخ معرفی شده‌اند و طرز کار آنان افشا شده است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: بدانید که پیامبر صلی الله علیه و آله مسموم شد و عایشه و حفصه بودند که آن حضرت را مسموم کردند.[۲۸] خود عایشه جزئیات اجرای نقشه را چنین گفته است:[۲۹] هنگام مریضی آخر پیامبر در لحظات بی‌حالی دارویی را به اجبار در حلق آن حضرت می‌ریختیم. در آن حال، حضرت به ما اشاره می‌کرد که این کار را نکنیم، ولی ما کار خود را انجام می‌دادیم. وقتی حضرت به حال آمد گفت: مگر به شما اشاره نمی‌کردم که دارو را به اجبار به من نخورانید! در پاسخ گفتیم: ما به‌عنوان اینکه مریض دارو را دوست ندارد این کار را می‌کردیم! فرمود: «همه شما بر این کار متفق بودید»![۳۰]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۱۳–۲۱۴.
  2. ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۹۴–۱۹۵؛ الصراط المستقیم، ج۳، ص۱۶۸؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۵.
  3. تفسیر فرات الکوفی، ص۴۸۹–۴۹۲؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۳۷۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۴–۴۷۵؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۷۷؛ تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۶۹۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۳۶۹–۳۷۰.
  4. ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۹۴–۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۶.
  5. برای اطلاع کامل از این رخداد نگاه کنید: غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.
  6. ارشاد القلوب، ج۲، ص۹۶.
  7. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶–۱۰۷؛
  8. تفسیر القمی، ج۲، ص۳۷۶؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۳۹؛ بحارالانوار، ج۲۲، ۲۴۶.
  9. صحیح البخاری، ج۶، ص۱۴؛ صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۷؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۳۳؛ السیرة النبویة، ج۴، ص۴۴۹.
  10. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۹–۳۰.
  11. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۰۱–۲۲۲.
  12. بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۶.
  13. سوره تحریم، آیه ۱۰.
  14. بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۷.
  15. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۱۹۲.
  16. المجدی، ص۱۸۶.
  17. المقنعه، ص۴۵۶.
  18. تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱.
  19. منتهی المطلب، ج۳، ص۲۵۹.
  20. جامع الرواة، ج۲، ص۴۶۳.
  21. بحارالانوار، ج۲۲، ص۵۱۴.
  22. الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۴–۱۵۶.
  23. المستدرک، ج۳، ص۶۰–۶۱.
  24. السیرة النبویة، ج۴، ص۴۴۹.
  25. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۰۰؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۶۴۱.
  26. تفسیر القمی، ج۲، ص۳۷۶؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۳۹.
  27. بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۴۶.
  28. تفسیر العیاشی: ج ۱ ص ۲۰۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۶۴۱.
  29. صحیح البخاری، ج۶، ص۱۴؛ صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۷؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۳۳؛ السیرة النبویة، ج۴، ص۴۴۹.
  30. غدیر در قرآن، ج۱، ص۴۲۸–۴۴۰؛ واقعه قرآنی غدیر، ص۴۷.

منابع

  • إرشاد القلوب المنجی من عمل به من ألیم العقاب؛ حسن بن ابی‌الحسن محمد الدیلمی، تحقیق: سید هاشم میلانی، تهران: انتشارات اسوه، ۱۳۸۲ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • تفسیر العیاشی؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
  • تفسیر القمی‏؛ علی بن ابراهیم قمی، تحقیق: طیّب موسوی جزائری، قم: دار الکتاب‏، ‏۱۴۰۴ق‏.
  • تفسیر نور الثقلین؛ عبدعلی بن جمعه، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم: انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • تهذیب الاحکام؛ محمد بن حسن طوسی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، ۱۴۱۷ق.
  • جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد؛ محمد بن علی اردبیلی، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۰۳ق.
  • السیرة النبویة (من البدایة والنهایة)؛ إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی الدمشقی، تحقیق: مصطفی عبد الواحد، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۳۹۵ق.
  • صحیح البخاری؛ محمد بن إسماعیل البخاری الجعفی، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، بیروت: دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
  • صحیح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، تحقیق فؤاد عبدالباقی، قاهره: دار الحدیث، ۱۴۱۲ق.
  • الطبقات الکبری؛ محمد بن سعد کاتب واقدی، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
  • الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم؛ علی بن محمد نباطی عاملی، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران: مکتبة المرتضویة، ۱۳۸۴ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامیة)، ۱۴۰۷ق.
  • المجدی فی أنساب الطالبیین؛ علی بن محمد عمری، تحقیق: مهدی رجائی، قم: کتابخانه عمومی حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۲۲ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن ؛ فضل بن حسن طبرسی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت: دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث؛ محمد بن علی حاکم نیشابوری، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۱ق.
  • المقنعة ؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • مناقب آل ابی‌طالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
  • منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ حسن بن یوسف (علامه حلی)، مشهد: آستانة الرضویة المقدسة (مجمع البحوث الإسلامیة)، ۱۴۱۲ق.
  • واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.