آيه ۶۷ مائده و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱٬۰۵۸: خط ۱٬۰۵۸:
امام باقرعليه السلام فرمود: بُنى الاسلام على خمس: على الصلاة و الزكاة و الصوم و الحج و الولاية، و لم يناد بشى‏ء كما نودى بالولاية. فأخذ الناس بأربع و تركوا هذه؛ يعنى الولاية<ref>الكافى: ج ۲ ص ۱۸ ح ۳، باب دعائم الاسلام.</ref>: اسلام بر پنج پايه بنا شده است: بر نماز و زكات و روزه و حج و ولايت، و به چيزى مانند ولايت فراخوانده نشد. (اما) مردم آن چهار مورد (اول) را گرفتند و اين (ولايت) را رها كردند.
امام باقرعليه السلام فرمود: بُنى الاسلام على خمس: على الصلاة و الزكاة و الصوم و الحج و الولاية، و لم يناد بشى‏ء كما نودى بالولاية. فأخذ الناس بأربع و تركوا هذه؛ يعنى الولاية<ref>الكافى: ج ۲ ص ۱۸ ح ۳، باب دعائم الاسلام.</ref>: اسلام بر پنج پايه بنا شده است: بر نماز و زكات و روزه و حج و ولايت، و به چيزى مانند ولايت فراخوانده نشد. (اما) مردم آن چهار مورد (اول) را گرفتند و اين (ولايت) را رها كردند.


در روايت ديگر امام باقرعليه السلام فرمود: بناى اسلام روى پنج چيز است: نماز و زكات و حج و روزه و ولايت. زراره گويد: به حضرت عرض كردم: كدام يك از اينها برتر است؟ فرمود: ولايت برتر است، زيرا ولايت كليد آنهاست و شخص والى )ولىّ( راهنماى آنهاست.××× ۲ الكافى: ج ۲ ص ۱۸ ح ۵ ، باب دعائم الاسلام. ××× اشاره به اينكه امامان معصوم‏عليهم السلام راهنماى نماز و زكات و حج و روزه هستند، و اين اعمال بدون راهنمايى آنها درست نيست.
در روايت ديگر امام باقرعليه السلام فرمود: بناى اسلام روى پنج چيز است: نماز و زكات و حج و روزه و ولايت. زراره گويد: به حضرت عرض كردم: كدام يك از اينها برتر است؟ فرمود: ولايت برتر است، زيرا ولايت كليد آنهاست و شخص والى (ولىّ) راهنماى آنهاست.<ref>الكافى: ج ۲ ص ۱۸ ح ۵ ، باب دعائم الاسلام.</ref> اشاره به اينكه امامان معصوم‏ عليهم السلام راهنماى نماز و زكات و حج و روزه هستند، و اين اعمال بدون راهنمايى آنها درست نيست.


فراز ششم: «و اللَّه يعصمك»


۱۵. رسول‏خداصلى الله عليه وآله از پيشامدهاى بعد از ابلاغ وحى و از خطر نابود شدن دين بيم داشت. از اين رو خداوند آن حضرت را دلدارى مى‏ دهد؛ كه ما تو را از شرّ مردم نگاه مى‏ داريم. عيّاشى به سند خود از ابن‏ عباس و جابر بن عبداللَّه انصارى روايت كرده است كه گفتند: خدا پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله را مأمور ساخت تا على‏ عليه السلام را به جانشينى خود منصوب كند. پيامبرصلى الله عليه وآله بيم داشت كه مبادا مردم بگويند: از پيش خود عطايى به پسر عموى خود داد، و به وى طعنه بزنند. خدا هم اين آيه را فرستاد، و پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم ولايت على‏ عليه السلام را به مردم اعلام كرد. <ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۳۳۱. همين روايت را سيد ابوالمحمد از حاكم حسكانى در شواهد التنزيل به اسناد خودش از ابن ابى ‏عمير هم روايت كرده است. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۳۸۱. محمد بن ابى‏ عمير از اصحاب امام رضا و امام محمد تقى ‏عليهما السلام بود. در ميان اصحاب امامان هيچ كدام مانند ابن ابى‏عمير از خلفاى ستمكار رنج نديد. ساليانى دراز به جرم شيعه بودن و به علت اينكه حاضر نمى‏ شد در حكومت عباسيان قضاوت كند زندانى بود. فروغ هدايت: ص ۳۰۴ ۳۰۳.</ref>


فراز ششم: »و اللَّه يعصمك«
۱۶. رسول‏خداصلى الله عليه وآله خطرهايى را در تبليغ اين حكم پيش ‏بينى مى‏كرد. ولى اين خطر، خطر جانى نبود، زيرا پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله ترسى از جان دادن در راه رضاى خدا نداشت. سيره و روش عملى آن حضرت و حضور شجاعانه ايشان در غزوه‏ هاى مختلف تعداد غزوات (جنگ‏ هايى كه پيامبرصلى الله عليه وآله خود رهبرى سپاه را بر عهده داشته) را ۲۶ يا ۲۷ غزوه نوشته ‏اند. علت اختلاف اين است كه گروهى غزوه خيبر را با غزوه وادى القرى -  كه به دنبال هم رخ داد -  دو غزوه، و برخى آنها را يک غزوه شمرده‏ اند. <ref>مروج الذهب: ج ۲ ص ۲۸۸ ۲۸۷.</ref> ، چنين ترسى را تكذيب مى ‏كند. همچنين خداوند سبحان در آيات قرآن بر دور بودن پيامبران‏ عليهم السلام از اين گونه ترس‏ها شهادت مى ‏دهد و مى‏ فرمايد:


۱۵. رسول‏خداصلى الله عليه وآله از پيشامدهاى بعد از ابلاغ وحى و از خطر نابود شدن دين بيم داشت. از اين رو خداوند آن حضرت را دلدارى مى‏دهد؛ كه ما تو را از شرّ مردم نگاه مى‏داريم. عيّاشى به سند خود از ابن‏عباس و جابر بن عبداللَّه انصارى روايت كرده است كه گفتند: خدا پيامبرش‏صلى الله عليه وآله را مأمور ساخت تا على‏عليه السلام را به جانشينى خود منصوب كند. پيامبرصلى الله عليه وآله بيم داشت كه مبادا مردم بگويند: از پيش خود عطايى به پسر عموى خود داد، و به وى طعنه بزنند. خدا هم اين آيه را فرستاد، و پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم ولايت على‏عليه السلام را به مردم اعلام كرد.××× ۳ تفسير العياشى: ج ۱ ص ۳۳۱. همين روايت را سيد ابوالمحمد از حاكم حسكانى در شواهد التنزيل به اسناد خودش از ابن ابى‏عمير هم روايت كرده است. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۳۸۱. محمد بن ابى‏عمير از اصحاب امام رضا و امام محمد تقى‏عليهما السلام بود. در ميان اصحاب امامان هيچ كدام مانند ابن ابى‏عمير از خلفاى ستمكار رنج نديد. ساليانى دراز به جرم شيعه بودن و به علت اينكه حاضر نمى‏شد در حكومت عباسيان قضاوت كند زندانى بود. فروغ هدايت: ص ۳۰۴ ۳۰۳. ×××
«ما كان على النبى من حرج فيما فرض اللَّه له سنته اللَّه فى الذين خلوا من قبل و كان امر اللَّه قدراً مقدوراً . الذين يبلّغون رسالات اللَّه و يخشونه و لا يخشون احداً الا اللَّه و كفى باللَّه حسيباً»<ref>احزاب /  ۳۹ ۳۸.</ref>: هيچ گونه منعى (سختى و گناهى) نيست در آنچه خدا بر پيامبر واجب كرده است اين سنت خداست كه پيش از اين در ميان گذشتگان (معمول) بوده و فرمان خدا به اندازه و حساب شده است. همان كسانى كه پيام ‏هاى خدا را ابلاغ مى‏ كنند و از او مى ‏ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و همين بس كه خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها) است.


 
۱۷. ترس پيامبرصلى الله عليه وآله از مسلمانانى بود كه با زبان اسلام آورده بودند، ولى دلشان ايمان نداشت. از اخبار و تاريخ بر مى ‏آيد كه آنچه آنها از پذيرفتن آن سرباز مى ‏زدند ولايت اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام بود، و مسئله ‏اى همانند قبول ولايت آن حضرت براى آنها دشوارتر نبود، چون آنها به نماز، روزه، حج، جهاد، خمس (غنايم جنگ) ، زكات و ساير احكام اعتراضى نداشتند، و فقط به خمس ( به طور مطلق) اعتراض داشتند، كه آن هم به جهت ولايت بود. داستان حارث بن نعمان فهرى و اعتراض او در غدير و عذاب الهى با سنگ آسمانى -  كه علماى شيعه××× ۳ مجمع البيان: ج ۱۰ ص ۵۳۰ . تفسير فرات: ص ۵۰۵ . تفسير برهان: ج ۵ ص ۴۸۴. مرآة العقول: ج ۵ ص ۳۹. ××× و سنى××× ۴ روح المعانى: ج ۱۵ ص ۶۲ . الكشف و البيان: ج ۱۰ ص ۳۵. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۳۸۱. ××× نقل كرده‏اند -  شاهد گوياى اين حقيقت است.
۱۶. رسول‏خداصلى الله عليه وآله خطرهايى را در تبليغ اين حكم پيش‏بينى مى‏كرد. ولى اين خطر، خطر جانى نبود، زيرا پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله ترسى از جان دادن در راه رضاى خدا نداشت. سيره و روش عملى آن حضرت و حضور شجاعانه ايشان در غزوه‏هاى مختلف××× ۱ تعداد غزوات )جنگ‏هايى كه پيامبرصلى الله عليه وآله خود رهبرى سپاه را بر عهده داشته( را ۲۶ يا ۲۷ غزوه نوشته‏اند. علت اختلاف اين است كه گروهى غزوه خيبر را با غزوه وادى القرى -  كه به دنبال هم رخ داد -  دو غزوه، و برخى آنها را يك غزوه شمرده‏اند. مروج الذهب: ج ۲ ص ۲۸۸ ۲۸۷. ×××، چنين ترسى را تكذيب مى‏كند. همچنين خداوند سبحان در آيات قرآن بر دور بودن پيامبران‏عليهم السلام از اين گونه ترس‏ها شهادت مى‏دهد و مى‏فرمايد:
 
 
»ما كان على النبى من حرج فيما فرض اللَّه له سنته اللَّه فى الذين خلوا من قبل و كان امر اللَّه قدراً مقدوراً . الذين يبلّغون رسالات اللَّه و يخشونه و لا يخشون احداً الا اللَّه و كفى باللَّه حسيباً«××× ۲ احزاب /  ۳۹ ۳۸. ×××: هيچ گونه منعى )سختى و گناهى( نيست در آنچه خدا بر پيامبر واجب كرده است اين سنت خداست كه پيش از اين در ميان گذشتگان )معمول( بوده و فرمان خدا به اندازه و حساب شده است. همان كسانى كه پيام‏هاى خدا را ابلاغ مى‏كنند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و همين بس كه خداوند حسابگر )و پاداش دهنده اعمال آنها( است.
 
 
۱۷. ترس پيامبرصلى الله عليه وآله از مسلمانانى بود كه با زبان اسلام آورده بودند، ولى دلشان ايمان نداشت. از اخبار و تاريخ بر مى‏آيد كه آنچه آنها از پذيرفتن آن سرباز مى‏زدند ولايت اميرالمؤمنين على‏عليه السلام بود، و مسئله‏اى همانند قبول ولايت آن حضرت براى آنها دشوارتر نبود، چون آنها به نماز، روزه، حج، جهاد، خمس )غنايم جنگ( ، زكات و ساير احكام اعتراضى نداشتند، و فقط به خمس ) به طور مطلق( اعتراض داشتند، كه آن هم به جهت ولايت بود. داستان حارث بن نعمان فهرى و اعتراض او در غدير و عذاب الهى با سنگ آسمانى -  كه علماى شيعه××× ۳ مجمع البيان: ج ۱۰ ص ۵۳۰ . تفسير فرات: ص ۵۰۵ . تفسير برهان: ج ۵ ص ۴۸۴. مرآة العقول: ج ۵ ص ۳۹. ××× و سنى××× ۴ روح المعانى: ج ۱۵ ص ۶۲ . الكشف و البيان: ج ۱۰ ص ۳۵. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۳۸۱. ××× نقل كرده‏اند -  شاهد گوياى اين حقيقت است.


۱۸. آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله مأمور به تبليغ آن شد از جانب خدا بود. چون پيامبرصلى الله عليه وآله از عكس‏العمل مردم بيم داشت، خدا هم به وى وعده داد كه او را از شر مردم نگاه مى‏دارد. خداوند رساندن اين مطلب به اطلاع مردم را با تأكيدى كامل از پيامبر خواست؛ به طورى كه ابلاغ آن را به منزله تمام دين خود قرار داد كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله به مردم رسانده بود.
۱۸. آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله مأمور به تبليغ آن شد از جانب خدا بود. چون پيامبرصلى الله عليه وآله از عكس‏العمل مردم بيم داشت، خدا هم به وى وعده داد كه او را از شر مردم نگاه مى‏دارد. خداوند رساندن اين مطلب به اطلاع مردم را با تأكيدى كامل از پيامبر خواست؛ به طورى كه ابلاغ آن را به منزله تمام دين خود قرار داد كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله به مردم رسانده بود.