۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در مورد آيه تبليغ شبهاتى مطرح شده، كه به چند مورد اساسى اشاره كرده و پاسخ | در مورد آيه تبليغ شبهاتى مطرح شده، كه به چند مورد اساسى اشاره كرده و پاسخ مى دهيم: | ||
=== شبهه اول: خوف پيامبرصلى الله عليه وآله === | |||
پيرو افكار ابن تيميه در قرن دوازدهم، محمد بن عبدالوهاب ابتدا حديثى را كه شهيد ابن فتال نيشابورى نقل كرده يادآور شده، و سپس به نقد آن پرداخته است: | |||
خداوند جبرئيل را در حجةالوداع نازل كرد، و او عرض كرد: اى محمد، خداوند سلام مى رساند و مى گويد: على عليه السلام را براى امامت و خلافت معرفى كن. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اصحاب نسبت به على عليه السلام بغض دارند و من مى ترسم. | |||
پس جبرئيل رفت براى مرتبه دوم نازل شد. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله همان جواب را به او دادند. جبرئيل براى مرتبه سوم آمد، با يک دستور شديد: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته» . پيامبرصلى الله عليه وآله اصحابش را جمع كرد و فرمود: على خليفه من است. «من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه». | |||
محمد عبدالوهاب پس از نقل اين حديث از شيعه مى گويد: | |||
اى مؤمن، نگاه كن به حديث اين دروغ گويان و ركيک بودن الفاظ آن، كه دليل بر بطلان سخن آنهاست. هر كسى اعتقاد به صحت اين حديث داشته باشد هلاک است، چون در آن معصوم به عدم امتثال امر خداوند متهم شده است. اين نقص است، و نقص انبياعليهم السلام كفر است. اين حديث با مدح خداوند نسبت به پيامبر و اصحابش مخالف است: «محمد رسول اللَّه و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم...» . اعتقاد به آنچه مخالف قرآن است موجب كافر شدن انسان مى شود... . | |||
وى در ادامه مى گويد: نسبت دادن خوف به پيامبرصلى الله عليه وآله در واقعه غدير خم درست نيست، چون اصحاب او همه مسلمان بودند.<ref>به همين مضمون ابن تيميه هم مى نويسد: در حجةالوداع پيامبرصلى الله عليه وآله از كسى خوف نداشت، چون مسلمانان دستورات او را عمل مى كردند، و كافر هم در بينشان نبود و منافقين هم مخفى بودند. پس پيامبرصلى الله عليه وآله از ناحيه مردم هيچ خوفى نداشت. منهاج السنه: ج ۷ ص ۳۱۶.</ref> | |||
==== و اما پاسخ اين شبهه: ==== | |||
الف. چگونه تمام مسلمانان مطيع اوامر او بودند، و حال آنكه در «عقبه» عده اى تصميم به قتل خاتم الانبياءصلى الله عليه وآله گرفتند؟ بسيارى از منابع شيعه و عامه به اين جريان هولناک اشاره كرده اند: از شيعه: <ref>اعلام الورى: ص ۱۲۳. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۲۴۷. الصوارم المهرقه: ص ۷. از عامه: الدرّ المنثور: ج ۴ ص ۲۴۳. سنن بيهقى: ج ۹ ص ۳۳. مسند احمد: ج ۵ ص ۴۵۳ ش ۲۳۸۴۳. مجمع الزوائد: ج ۱ ص ۱۱۰. مسلم نيشابورى هم مى نويسد: شخصى از حذيفه كه شاهد ماجرا بود مى پرسيد: آيا جزو آن نفرات بوده است يا نه؟ حذيفه در پاسخ او گفت: اگر تو جزء آنها باشى تعداد آنها مى شود پانزده نفر، كه دوازده نفر آنها دشمن خدا و رسول خداوندصلى الله عليه وآله هستند. و سه نفر هم عذر آوردند كه ما صداى پيامبرصلى الله عليه وآله را نشنيديم. البته مسلم اسم اين شخص را نياورده است. صحيح مسلم: ج ۴ ص ۲۱۴۴ ش ۲۷۷۹.</ref> | |||
ب. ابن عبدالوهاب حديث را تقطيع كرده است! قبل از پاسخ تفصيلى، لازم است اصل حديث را ذكر كنيم، و البته پيش از آن اين تذكر مهم است كه صاحب «روضة الواعظين» روايات را به صورت مرسل (بدون سند) ذكر مى كند، و هر چند بزرگان و علما او را قبول دارند. البته همين حديث در كتاب «الاحتجاج» مرحوم طبرسى ذكر شده<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۵۶ .</ref>، كه مرحوم طبرسى اين حديث را به صورت مسند (با ذكر سند) ذكر كرده است. | |||
ب. | |||
و اما اصل حديث: | و اما اصل حديث: |