پرش به محتوا

بیعت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۵٬۳۲۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
يكى از محكم ‏ترين ميثاق ‏ها در هر قوم و ملتى و در هر عصر و زمانى مسئله بيعت گرفتن همگانى از مردم براى شخصى است. اين مهم در مسئله غدير نيز جلوه خاصى داشت.
يكى از محكم ‏ترين ميثاق ‏ها در هر قوم و ملتى و در هر عصر و زمانى مسئله بيعت گرفتن همگانى از مردم براى شخصى است. اين مهم در مسئله غدير نيز جلوه خاصى داشت.
== آيه «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّه بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه...»<ref>توبه /  ۲۱،۲۰. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۵۳،۳۵۲.</ref> <big> </big> ==
در خطابه غدير آياتى از قرآن به صورت [[اقتباس]] و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ديده مى ‏شود.
مقامات و شئونى كه درباره اولياى [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] در اين فرازها مطرح شده، از پايه‏ هاى اعتقادى آن يعنى داشتن قلبى مطمئن و بى شک و ترديد آغاز شده، و به توصيف ايمان حقيقى آنان يعنى «ايمان به غيب»رسيده، و آنگاه رستگارى آنان مورد امضاى خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است. آن پاداش بزرگ بهشت است و امان از آتش، و استقبال از محبين على‏ عليه السلام با سلام بهشتى.
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۶ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۲۰ و ۲۱ سوره توبه است:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّه بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ . يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ» :
«كسانى كه ايمان آورده و هجرت كنند و با اموال و جان‏ هايشان در راه خدا [[جهاد]] كنند مقام آنان نزد [[خداوند]] عظيم ‏تر است و آنان رستگارانند . پروردگارشان با رحمت و رضوان خود به آنان بشارت مى‏ دهد و بهشتى كه برايشان در آن نعمت‏ هاى پا برجاست».
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
'''متن خطبه غدير'''
مَعاشِرَ النّاسِ، السّابِقُونَ الى مُبايَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْليمِ عَلَيْهِ بِامْرَةِ الْمُؤْمِنينَ، اولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ فى جَنّاتِ النَّعيمِ:
اى مردم، كسانى كه براى بيعت با او و قبول ولايتش و [[سلام]] بر او به عنوان «اميرالمؤمنين» سبقت بگيرند رستگارانند و در باغ ‏هاى [[نعمت]] خواهند بود.<ref> اسرار غدير: ص ۱۶۰ بخش ۱۱.</ref>
'''موقعيت تاريخى'''
در آخرين جملات از [[خطبه|خطابه]] يک ساعته پيامبر صلى الله عليه و آله در [[غدیر]] آن حضرت براى تشويق مردم به بيعت با على‏ عليه السلام و سوق مردم به سوى ولايت او، آيه [[قرآن]] را تكيه‏ گاه كلام خويش قرار داده و آن را در سخن خود تضمين فرموده است.
در اين تركيب، آخرِ آيه ۲۰  از سوره توبه (أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ) آورده شده، و سپس آخر آيه ۲۱ به صورت فشرده با حفظ مضمون آمده است، به طورى كه در قرآن «جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ» است و حضرت مضمون آن را با عبارت «فِى جَنَّاتِ النَّعِيمِ» فرموده است. لازم به يادآورى است كه انتخاب اين دو آيه براى عنوان بحث به خاطر وجود دو جمله «أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ» و «جنات نعيم» به صورت پشت سر هم در آنهاست.
البته اين احتمال وجود دارد كه اقتباس از آيه ۹ سوره يونس باشد: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِى جَنَّاتِ النَّعِيمِ»، و يا از آيه ۸ سوره لقمان اقتباس شده باشد كه مى‏ فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ».
'''موقعيت قرآنى'''
موقعيت قرآنى اين آيه در اوايل سوره توبه، مقايسه ‏اى بين مؤمنان و بيان درجات آنهاست. پس از آنكه سقايت و آب دادن به حاجيان و آباد كردن [[مسجد الحرام]] را با مجاهدين در راه خدا مساوى نمى‏ داند، در اين آيه هجرت كنندگان و جهاد كنندگان با مال و جان را بالاتر معرفى مى ‏نمايد و بشارت به بهشت مى‏ دهد.
'''تحليل اعتقادى'''
تفسير گونه ‏اى كه از تركيب قرآنى با موضوع ولايت در [[خطبه غدیر]] استفاده مى‏ شود، دو وعده قرآنى براى سه عمل عظيم نزد [[خداوند]] است. آن سه عمل صالح بزرگ كه سبقت و سرعت به سوى آن مورد توجه خداست بيعت با على‏ عليه السلام و پذيرفتن [[ولایت]] او و گفتن «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَ الُمؤْمِنينَ» به اوست. اين سه به معناى [[اقرار]] قلبى و لسانى و عملى به صاحب اختيارى او بر همه جوانب حيات ماست.
و اما دو وعده الهى براى سبقت به اين سه عمل عظيم، يكى رستگارى و فائز شدن و خوشبختى تمام عيار به امضاى پروردگار است، و ديگرى باغ‏ هاى پر از نعمت كه عاقبت خوشبختى است و جايزه پروردگار در بهشت است، و اين گونه فائزين در جنات نعيم مورد قدردانى خداوند قرار خواهند گرفت.
== آيه «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه . يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...»<ref>فتح /  ۱۰. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۱۰  - ۲۲۰.</ref>==
[[غدیر]] همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه ‏اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى‏ خورد.
اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه ‏اى براى آينده‏ ها تعيين كرد.
بسيار جالب است كه آيات [[قرآن]] پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى‏ شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۱۰ سوره فتح است:
«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» :
«كسانى كه با تو بيعت مى‏ كنند در واقع با خدا بيعت مى ‏كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد [[خداوند]] به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد» .
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
'''متن خطبه غدير'''
الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلاِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّه وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى، وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ: «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» :
بدانيد كه من پس از پايان خطابه ‏ام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و [[اقرار]] به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مى‏ خوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ‏ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مى‏ گيرم.
(خداوند مى‏ فرمايد:)<ref>داخل پرانتز به خاطر برگشت كلام از مخاطب به غايب، و تغيير مخاطب از مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله اضافه شده است. </ref> «كسانى كه با تو بيعت مى‏ كنند در واقع با خدا بيعت مى‏ كنند. دست [[خداوند]] بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد» .<ref> اسرار غدير: ص ۱۵۴ بخش ۹. </ref>
... مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّه يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ ... ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ».
مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً.
يُهْلِكُ اللَّه مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» :
اى مردم چه مى‏ گوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانى‏ هاى هر كسى را مى‏ داند ... ، و هر كس بيعت كند در حقيقت با خدا بيعت مى‏ نمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است.
اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاک مى ‏نمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مى‏ دهد.
هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى‏ فرمايد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۹ بخش ۱۱. </ref>
'''موقعيت تاريخى'''
اگر [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] را به سه فصل اصلى تقسيم كنيم، بخش اول آن مقدمه‏ چينى براى اعلان ولايت و بخش دوم آن اصل اعلان ولايت و [[امامت]] دوازده امام ‏علیهم السلام و بخش سوم آن گرفتن بيعت و تعهد رسمى از همه مردم درباره ولايت به عنوان انجام وظيفه در راه آن است.
با توجه به اين سه مرحله ‏اى كه بيان شد، آيه مزبور دو بار در [[خطبه غدیر]] مطرح شده است:
بار اول در آغاز مطرح كردن بيعت است و از همين فرازى است كه آيه ۱۰ سوره فتح را در بردارد، و عين آيه به صورت تضمين در كلام حضرت آمده است. براى آنكه آيه عيناً آورده شود حضرت ضماير غايب و مخاطب آيه را نيز بر نگردانده و اين اشاره به تفسير آيه در ضمن كلام و نشان دادن مصداق بارزى از بيعت با خداوند است.
بار دوم پس از طرح مسئله بيعت و جزئيات آن است كه آيه مطرح شده و تفسير گونه ‏اى از آن ارائه گرديده است.
'''موقعيت قرآنى'''
اين آيه در سوره فتح آمده و منظور از فتح مبين صلح حدیبیه است كه مردم در آنجا با [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] بيعت كردند و پيمان وفادارى بستند. در سوره فتح مسئله بيعت دو بار مطرح شده است: يكى آيه ۱۸ : «لَقَدْ رَضِىَ اللَّه عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ ...»، و ديگرى آيه ۱۰ : «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه ...». اين بيعت هنگامى صورت گرفت كه پيامبرصلى الله عليه وآله به قصد عمره از [[مدینه]] به سوى مكه حركت كرد.
اهل مكه به گمان اينكه حضرت براى جنگ آمده چند گروه را به مقابله با آن حضرت فرستادند. عده ‏اى حدود ۱۴۰۰ نفر با حضرت بودند و با حضرت بيعت كردند و وعده پايدارى دادند. چنين بيعتى با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت با خدا خوانده شد و مورد مدح [[خداوند]] قرار گرفت. اكنون در غدير با استشهاد به همين آيه، بار ديگر بيعت با خداوند به ميان آمده است.
'''تحليل اعتقادى'''
تحليل اعتقادى اين آيه و بيعت را در ۴ مرحله مورد بررسى قرار مى‏ دهيم:
'''تحليل اعتقادى اول: غدير مصداق اتَمّ بيعت با خدا'''
براى تبيين كيفيت ارتباط آيه بيعت با [[غدیر]] بايد بگوييم: تفسيرى كه به صورت ضمنى در [[خطبه غدیر]] درباره اين آيه ديده مى‏ شود دو مورد است:
يكى اينكه مصداق اتمّ چنان بيعتى را بيعت غدير معرفى مى‏ كند، و براى تطبيق كامل بر آيه ابتدا مى ‏فرمايد: «من با خدا بيعت كرده ‏ام» ، و سپس مى‏ فرمايد: «على با من بيعت كرده است» ، و سپس نتيجه مى‏ گيرد: «من از شما از طرف خدا براى او بيعت مى‏ گيرم» ، و سپس آيه را مى‏ خواند كه «كسانى كه با تو بيعت مى‏ كنند با خدا بيعت مى‏ نمايند» .
براى بار دوم در اواخر خطبه درباره اين آيه مطرح شده و بيشتر مربوط به پايدارى بر اين بيعت است كه پس از قرائت متن مربوط به بيعت مى‏ فرمايد: «اى مردم، چه مى‏ گوييد؟ كه خداوند اصوات را مى‏ شنود و از دل‏ها خبر دارد» . سپس آغاز آيه را با عبارتى ديگر بازگو مى‏ نمايد كه: «وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» . سپس مى‏ فرمايد: «هر كس پيمان شكنى كند خدا او را هلاک مى‏ كند» و بعد از آن فقره آخر آيه را مى‏ خواند كه: «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ ...» .<big><ref><big>اسرار غدير: ص ۱۵۹ بخش ۱۱.</big> </ref></big>
'''تحليل اعتقادى دوم: غدير شفاف‏ ترين بيعت تاريخ'''
درباره محتوا و موضوع بيعت الهى غدير بايد دانست شفاف‏ ترين بيعتى كه در طول تاريخ صورت گرفته و محتواى آن دقيقاً روشن بوده و كيفيت آن طى مراحلى حساب شده به انجام رسيده همانا بيعت غدير است، و اين بيعت است كه نشان بيعت با خدا را بر پيشانى دارد.
محتوا و موضوع بيعت غدير باز مى‏ گردد به آنچه در طول خطابه درباره آن صحبت شده و آن نيست مگر اقرار و قبول [[امامت]] [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] و امامان از فرزندان او تا آخرين آنها كه حضرت مهدى‏ عليه السلام است و امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متن خطبه ذكر شده است.
وقتى در پايان [[خطبه]] بلندى مسئله بيعت مطرح مى‏ شود واضح است كه اين پيمان بر سر محتواى خطبه خواهد بود و نيازى به ذكر دوباره موضوع بيعت نيست، ولى با اين همه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] مراحل اين بيعت را به قدرى دقيق طى كرد كه كوچك‏ترين ابهامى پيرامون آن نماند. ابتدا اعلام فرمود كه بعد از خطبه مراسم بيعت انجام خواهد شد و كيفيت آن را همانجا اعلام كرد كه ابتدا با خود من بر سر ولايت امامان بيعت مى‏ كنيد و سپس با على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام.<ref> اسرار غدير: ص ۱۵۴ بخش ۹. </ref>
عين عبارات حضرت در اين باره چنين است: «الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ الاقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى» .
آنگاه اين بيعت را به معناى بيان تمام حلال و حرام و مسائل بيان نشده اسلام دانست كه در آينده توسط امامان بيان خواهد شد؛ و سپس موضوع اصلى آن را پذيرفتن [[امامت]] آنان قرار داد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۶ بخش ۱۰: الا وَ انَّ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ اكْثَرُ مِنْ انْ احْصِيَهُما وَ اعَرِّفَهُما فَآمُرَ بِالْحَلالِ وَ انهِىَ عَنِ الْحَرامِ فى مَقامٍ واحِدٍ. فَامِرْتُ انْ آخُذَ الْبَيْعَةَ مِنْكُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَكُمْ بِقَبُولِ ما جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فى عَلِىٍّ اميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الاوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذينَ هُمْ مِنّى وَ مِنْهُ امامَةً فيهِمْ قائِمَةً، خاتِمُهَا الْمَهْدِىِّ.</ref>
در فراز بعدى بيعت لسانى را مطرح كرد كه از دقيق ‏ترين برنامه‏ هاى پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين بيعت بود، چرا كه از يک سو همه با اقرار زبانى -  قبل از آنكه دست بدهند پيمان وفادارى مى‏ بستند و اگر احياناً فرصت كم بود يا كسى عمداً از بيعت با دست طفره مى‏ رفت با زبان خود اقرار كرده بود.
از سوى ديگر [[پبامبر صلی الله علیه و آله]] به صورت پاسخ مثبت و گفتن «آرى» و «بلى» و «نعم» اكتفا نفرمود، و متنى را قرائت فرمود تا مردم تكرار كنند و محتواى دقيق بيعت براى قرن‏ ها و نسل‏ هاى آينده معلوم باشد و هر كس از فكر خود به تفسير آن نپردازد. پيامبرصلى الله عليه وآله متن را تعيين كرد و فرمود: پس همگى چنين بگوييد:
ما شنيديم و اطاعت مى ‏كنيم و راضى هستيم و سر تسليم فرود مى ‏آوريم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندى درباره [[امامت]] اماممان على [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] و امامانى كه از صلب او به دنيا مى ‏آيند. بر اين مطلب با قلب هايمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بيعت مى‏ كنيم.
بر اين عقيده زنده ‏ايم و با آن مى‏ ميريم و روز قيامت با آن محشور مى‏ شويم. تغيير نخواهيم داد و تبديل نمى‏ كنيم و شک به دل راه نمى‏ دهيم و انكار نمى‏ نماييم و ترديد نمى‏ كنيم و از اين قول بر نمى‏ گرديم و پيمان را نمى‏ شكنيم.
تو ما را به موعظه الهى نصيحت نمودى درباره على اميرالمؤمنين و امامانى كه بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند: حسن و حسين و آنان كه [[خداوند]] بعد از آن دو منصوب نموده است.
پس براى آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلب‏ هايمان و جان‏ هايمان و زبان ‏هايمان و ضمايرمان و دست‏ هايمان. هر كس توانست با دست بيعت مى ‏نمايد و گرنه با زبانش اقرار مى‏ كند. هرگز در پى تغيير اين عهد نيستيم، و خداوند در اين باره از نفس‏ هايمان دگرگونى نبيند.
ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان مى ‏رسانيم و خدا را بر آن [[شاهد]] مى‏ گيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت مى‏ كند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستى.<big><ref> اسرار غدير: ص ۱۵۸،۱۵۷ بخش ۱۱. </ref></big>
'''تحليل اعتقادى سوم'''
'''الف) عمق معناى بيعت با خدا در غدير'''
اكنون نوبت آن است كه معناى بيعت با [[خداوند]] در غدير را بدانيم. در آخرين فرازهاى مربوط به بيعت، پيامبرصلى الله عليه وآله تمام جوانب آن را در يک جمله جمع كرد كه تفسير ملخص ولى كامل عيار آن به حساب آمد و فرمود:
پس با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با اميرالمؤمنين على و حسن و حسين و امامان از نسل آنان بيعت كنيد.
اين بدان معنى بود كه آنچه در آيه به عنوان «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه» آمده به عنوان تمثيل اين بيعت به بيعت با خداوند نيست، بلكه با ضميمه بيعت لسانى كه مطرح شد مردم در درجه اول حقيقتاً با خدا بيعت مى‏ كنند و پيمان مى‏ بندند و لذا حضرت مى‏ فرمايد: «بايِعُوا اللَّه ...» .
در درجه دوم مردم با [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] بر سر اين خواسته ‏اى كه خلاصه ۲۳ سال زحمت آن حضرت است بيعت مى‏ كنند، و در درجه سوم با [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] به عنوان امام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله، و در درجه چهارم با همه يازده امام بعد از آن حضرت در همان غدير بيعت مى‏ كنند.
'''ب) پيام بيعت الهى غدير'''
اين تركيب خاص كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مى ‏تواند باشد:
از يک سو اينكه در [[غدیر]] مردم بايد به همه امامان معتقد شوند و اين به معناى اتحاد سلسله [[امامت]] در هدف و فرمايشات ايشان است، و كلام و روش همه امامان براى ما به عنوان يک مجموعه واحد به حساب مى ‏آيد و هيچ فرقى بين راه و گفتار و اهداف امامان‏ عليهم السلام وجود ندارد.
از سوى ديگر راه خدا و پيامبر و امامان‏ عليهم السلام يكى بيشتر نيست و صراط مستقيم نزد خدا [[اسلام]] است و اسلام واقعى راهى است كه خدا و پيامبر و دوازده امام ‏عليهم السلام راهنما و معرّف آن هستند.
بنابراين آنچه خدا مى‏ گويد محمد و على‏ عليهما السلام هم مى‏ گويند، و آنچه على‏ عليه السلام مى‏ گويد يازده امام‏ عليهم السلام از نسل او هم همان را مى‏ گويند. همان گونه كه هر كس با خدا بيعت مى‏ كند با محمد و على‏ عليهما السلام بيعت كرده و هر كه با ايشان بيعت كرده با يازده امام ‏عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هر گونه تفكيكى در اين ميان انحراف از صراط مستقيم است، و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا و پيامبر و دوازده امام ‏عليهم السلام در اعتقاد بوده است.
'''ج) دست بالاى خدا در بيعت غدير'''
نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با [[خداوند]] نهفته جمله «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» در آيه است. بيعت كننده غدير در واقع مى‏ پذيرد كه تحت اختيار بيعت شونده باشد، و اين فقط درباره خداوند و پيامبر و [[معصومین ‏علیهم السلام]] ممكن است كه ولایت مطلقه و [[صاحب اختیار|صاحب اختیاری]] تمام عيار مردم با ايشان است.
وقتى دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است اين به معناى قرار گرفتن همه آنان تحت اختيار و فرمان الهى است، و اين بيعت به معناى پذيرفتن چنان ولايتى بود.
لذا در كيفيت بيعت نيز اين مسئله مراعات شد كه دست بيعت كنندگان زير دست پيامبرصلى الله عليه وآله و [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] قرار بگيرد. حديثى از [[امام رضا علیه السلام]] به جزئيات اين مطلب اشاره مى‏ كند:
هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايت عهدى وادار كردند و حضرت در مقامى نشست كه مردم با ايشان بيعت كنند، طبق ساير بيعت ‏ها دست خود را دراز نكردند تا از سمت راست با بيعت كننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مى‏ گرفتند به طورى كه پشت دستشان به طرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود. آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مى ‏آمد حضرت از بالا دست خود را پايين مى‏ آوردند و كف دست بيعت كننده از پايين در دست حضرت قرار مى‏ گرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى [[مأمون عباسی|مأمون]] به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضاعليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله اين گونه بيعت مى‏ فرمود.<big><ref>بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۴۶. روضة الواعظين: ص ۲۲۶. الارشاد (شيخ مفيد) : ج ۲ ص ۲۶۱. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۳۶۴. اعلام الورى: ص ۳۳۴. </ref></big>
'''تحليل اعتقادى چهارم'''
'''الف) بيعت الهىِ غدير و بيعت شيطانىِ سقيفه'''
جا دارد با سابقه ‏اى كه از مفهوم و كيفيت بیعت در [[اسلام]] دريافتيم، مقايسه ‏اى بين بيعت الهىِ غدير و بيعت سقيفه را نشان دهيم تا معلوم شود مسير اسلام از كدام شفافيت به كدام تاريكى فرو رفت.
دو بيعت در تاريخ اسلام در برابر يكديگر قرار گرفت كه هر يک مسيرى بر ضدّ ديگرى داشت: بيعت غدير و بيعت سقيفه، و همان مردمى كه در غدير بيعت كرده بودند تن به بيعت سقيفه دادند. اين جرم نابخشودنى بود كه امتى را گمراه كرد و ادامه آن تا امروز و فرداهاى اسلام آثار سوء خود را بر جاى گذاشته و مى‏ گذارد.
اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند، و اين در حالى بود كه نه تنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را افتتاح كرد!!
'''ب) سند شيطانى بودن سقيفه'''
سلمان فارسی درگير و دار غصب [[خلافت]] سرى به سقيفه و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله زد و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] را ديد كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته و مردم با او به عنوان خلیفه بيعت مى ‏كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى‏ كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى‏ كنند!!
در آن حال [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كرد: در [[سقیفه بنی‏ ساعده]] ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغيرة بن شعبه بود و سپس بشير بن سعيد و ابوعبيده جراح و عمر بن خطاب و سالم مولى ابى‏ حذيفه و [[معاذ بن جبل]] به ترتيب با او بيعت كردند.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله با او بيعت كرد كه بود؟
عرض كرد: پيرمرد سالخورده ‏اى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده بود و بر پيشانيش جاى سجده بود و پيش از همه پا بر پله منبر گذاشت در حالى كه گريه مى‏ كرد و مى‏ گفت: شكر خداى را كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را براى بيعت جلو بيار! ابوبكر دست خود پيش آورد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و سپس گفت: امروز روزى است مثل روز آدم! آنگاه از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره ياد مى‏ کرد.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: او [[شیطان|ابلیس]] لعنه اللَّه است. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داده كه ابليس و بزرگان اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر [[خداوند]] حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند.
در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد.
[[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] سپس فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنى‏ ساعده با ابوبكر بيعت مى‏ كنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما [[انصار]] را مغلوب مى‏ نمايند. سپس به مسجد مى‏ آيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مى‏ كند ابليس به صورت پيرمرد سالخورده ‏اى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت.
سپس از مسجد بيرون مى‏ رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى‏ كند. آنان در برابر او به سجده در مى ‏آيند و مى‏ گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى‏ گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت على را نمايند!<big><ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳،۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵،۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.</ref></big>
'''ج) اكنون با غدير در برابر سقيفه'''
اينک مناسب است يک بار ديگر الهى بودن بيعت [[غدیر]] را در ذهن مرور كنيم:
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ» .
و فرمود: من مأمور شده‏ ام از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم براى پذيرش آنچه از سوى خدا آورده ‏ام.
و نيز فرمود: [[خداوند]] عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما [[اقرار]] بگيرم.
و بعد فرمود: وَ مَنْ بايَعَ فَانَّما يُبايِعُ اللَّه.
و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه.
با اين مقايسه، خدايا تو را سپاسگزاريم كه ما را از دينى كه به دست شيطان پايه‏ گذارى شد رهانيدى و بر بيعت با خود پايدار فرمودى. چگونه از تو تشكر كنيم كه از ميان ظلمات هزار و چهارصد ساله سقيفه، چشمان دل ما را بر انوار مبارک غدير منور ساختى و دستان ناقابل ما را به بيعت با مقام ذوالجلالت و چهارده جانشينت در زمين مشرّف فرمودى؟! هدايتى به خير بزرگ در برابر شر عظيم، كه هرگز از آن باز نخواهيم گشت و به [[هدایت]] خود تا ابد افتخار خواهيم كرد.
== آيه «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»<ref>زخرف /  ۲۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۲۲،۲۲۱.</ref>==
  [[غدیر]] همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه ‏اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى‏ خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه‏ اى براى آينده ‏ها تعيين كرد.
بسيار جالب است كه آيات [[قرآن]] پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده ميشود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۲۸ سوره زخرف است:
«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» :
«آن را موضوعى باقى در نسل او قرار داد تا شايد باز گردند» .
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
'''متن خطبه غدير'''
مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً (خ ل: فَانَّها كَلِمَةٌ باقِيَةٌ يَهْلِكُ بِها مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ اللَّه مَنْ وَفى) :
اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. (خ ل: ...و امامان از ايشان در دنيا و آخرت بيعت كنيد، چرا كه اين امامت يک مسئله باقى در نسل ايشان است، و [[خداوند]] به خاطر آن بيعت شكنان را هلاک مى ‏كند و وفاداران را مورد رحمت خويش قرار مى ‏دهد) .<ref> اسرار غدير: ص ۱۵۹ بخش ۱۱، و پاورقى ۶ از نسخه «و» .</ref>
'''موقعيت تاريخى'''
در آخرين فرازهاى [[خطبه غدیر]] كه سخن از بيعت است، پيامبرصلى الله عليه وآله با توجه دادن به اينكه بيعت غدير به معناى بيعت با همه امامان است آن را به عنوان يک دستور درباره بيعت مطرح فرموده، و قسمتى از آيه ۲۸ سوره زخرف را شاهد آورده تا اثبات كند [[امامت]] فقط در نسل پيامبر و على‏ عليهما السلام خواهد بود.
از آنجا كه يک بار ديگر اين استشهاد و استناد به آيه به صورت صريح ‏ترى در بخش دهم خطبه ذكر شده، در اينجا فقط به صورت اشاره و با تضمين «كَلِمَةً باقِيَةً» در كلام حضرت آمده است.
'''موقعيت قرآنى'''
اين آيه در [[قرآن]] ذيل سخنان حضرت ابراهيم‏ عليه السلام درباره توحيد قرار دارد كه از آيه ۲۶ آغاز مى‏ شود: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ ...» : «حضرت ابراهيم به پدرش و قومش گفت:
من از آنچه شما مى‏ پرستيد بيزارم، مگر آن كه فطرت مرا به وجود آورده كه او به زودى مرا هدايت مى‏ كند» . پس از پايان سخنان حضرت ابراهيم ‏عليه السلام، [[خداوند]] مى‏ فرمايد: «ما آن را كلمه باقى در نسل او قرار داديم» .
'''تحليل اعتقادى: امامت نسل ابراهيم در ائمه‏ عليهم السلام'''
آنچه به عنوان تفسير آيه در [[خطبه غدیر]] آمده اين است كه مراد از ضمير «ها» در كلمه «وَ جَعَلَها» را «امامت» قرار داده و منظور از «عَقِبِهِ» يعنى نسل حضرت ابراهيم ‏عليه السلام را كه [[امامت]] در آنان باقى است «دوازده امام‏ عليهم السلام» معرفى فرموده است.
آنچه در خطبه غدير به صورت تفسير ضمنى آمده در احاديث بسيارى از پيامبر و [[ائمه اثنی عشر|ائمه‏ علیهم السلام]] نيز وارد شده است. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: [[خداوند]] تبارک و تعالى امامت را در نسل حسين ‏عليه السلام قرار داد، و اين همان كلام خداى عز و جل است كه مى ‏فرمايد: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ» .<ref> بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۳۱ ح ۱۹۱.</ref>
[[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] همين آيه را قرائت نموده فرمود: پيامبر نسل حضرت ابراهيم بود، و ما [[اهل بیت علیهم السلام|اهل‏ بیت]] نسل حضرت ابراهيم و نسل محمديم.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۷۹ ح ۱۱.</ref>
[[امام صادق‏ علیه السلام]] درباره اين آيه فرمود: منظور [[امامت]] است كه خداوند آن را تا روز قيامت در نسل حسين‏ عليه السلام باقى گذارده است.<big><ref> بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۶۰ ح ۲۵.</ref></big>


== اتمام حجت با بيعت غدير<ref> چهارده قرن با غدير: ص ۶۱،۳۳ . اسرار غدير:۲۶۳-۲۷۲.</ref>==
== اتمام حجت با بيعت غدير<ref> چهارده قرن با غدير: ص ۶۱،۳۳ . اسرار غدير:۲۶۳-۲۷۲.</ref>==