دشمنان اهل بیت و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۰: خط ۸۰:


۱۵. سوره ناس، آيه ۵ ۴ : «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» .
۱۵. سوره ناس، آيه ۵ ۴ : «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» .
== آيه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...»<ref>مجادله /  ۱۹  - ۱۴. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۴۲۴  - ۴۲۱ ۴۱۵.</ref>==
يكى از جلوه‏ هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏ هايى از مسئله غدير به چشم مى‏ خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى ‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏ هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى اللَّه الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ. أعَدَّ اللَّهُ لَهُم عَذاباً شَديداً إنَّهُم ساءَ ما كانوا يَعمَلونَ . اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ . لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ . يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَىْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ . اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ» :
«آيا نگاه نمى‏ كنى به كسانى كه پذيرفتند ولايت قومى را كه خداوند بر آنان غضب كرده كه آنان نه از شمايند و نه از آنان؛ و به خدا قسمِ دروغ ياد مى‏ كنند در حالى كه خود مى‏ دانند. آنان قسم ‏هاى خود را سپر قرار داده ‏اند و بدين وسيله مانع راه خدا شده ‏اند و براى آنان عذاب خوار كننده ‏اى است. اموال و اولادشان هيچ فايده ‏اى براى آنان نخواهد داشت؛ آنان اصحاب آتش ‏اند كه در آن دائمى خواهند بود. روزى كه خدا همه آنان را مبعوث مى ‏فرمايد آنان براى خدا هم قسم ياد مى ‏كنند همان گونه كه براى شما قسم ياد مى‏ كنند، و گمان مى‏ كنند بر پايه ‏اى استوارند، ولى آگاه باشيد كه آنان دروغگويانند. شيطان بال خود را بر آنان گسترده و ياد خدا را از خاطر آنان برده است. اينان حزب شيطانند، و آگاه باشيد كه حزب شيطان زيانكارانند» .
«إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَرِيداً لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فليبتكن آذان الانعام فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً»<ref>نساء /  ۱۲۰  - ۱۱۷.</ref> :
«جز شيطانِ عصيانگرى را -  كه خدا او را لعنت كند -  صدا نمى‏ زنند. شيطان گفت: حتماً از بندگان تو نصيب معينى خواهم گرفت و آنان را گمراه نموده و اميدوار خواهم كرد، و به آنان دستور خواهم داد تا گوش چهار پايان را به علامت جاهليت براى بت‏ها بِبُرند، و به آنان دستور خواهم داد كه خلق خدا را تغيير دهند، و هر كس شيطان را ولى خود حساب كند و خدا را كنار بگذارد، خسارت روشنى كرده است. شيطان به آنان وعده مى‏ دهد و آنان را اميدوار مى ‏كند، ولى شيطان جز مغرور كردن چيزى به آنان وعده نمى‏ دهد» .
اين آيات در دو بُعد قابل بررسى است:
'''متن دعا'''
در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير چنين مى‏ خوانيم:
فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنا مِنَ الاخْلاصِ لَكَ بِوَحْدانِيَّتِكَ، وَ جُدْتَ عَلَيْنا بِمُوالاةِ وَلِيِّكَ الْهادى مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ، وَ رَضيتَ لَنَا الاسْلامَ ديناً بِمَوْلانا، وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ بِالَّذى جَدَّدْتَ لَنا عَهْدَكَ وَ ميثاقَكَ، وَ ذَكَّرْتَنا ذلِكَ وَ جَعَلْتَنا مِنْ اهْلِ الاخْلاصِ وَ التَّصْديقِ لِعَهْدِكَ وَ ميثاقِكَ وَ مِنْ اهْلِ الْوَفاءِ بِذلِكَ، وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ النّاكِثينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ، الْجاحِدينَ بِيَوْمِ الدّينِ، وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُحَرِّفينَ وَ الْمُبَتِّكينَ آذانَ الانْعامَ، وَ الْمُغَيِّرينَ خَلْقَ اللَّهِ، وَ مِنَ الَّذينَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ، وَ صَدَّهُمْ عَنِ السّبيلِ وَ الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ ... .
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۷ ۲۱۶. الاقبال: ص ۴۷۵.</ref> :
الهى، من شهادت مى‏ دهم كه امام هدايت كننده ارشاد كننده هدايت شده على بن ابى‏ طالب اميرالمؤمنين است، كه اقرار به ولايت او را كامل بودن توحيدت و اخلاص در يگانگى‏ ات و كامل شدن دينت و تمام نعمتت بر همه خلقت قرار دادى و فرمودى - و كلام تو حق است -  : «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم» .
پس تو را شكر بر آنچه بر ما منت نهاده‏ اى از اخلاص به توحيدت و بر آنچه بر ما كرم كرده ‏اى، با پذيرفتن ولايت ولىّ هدايت كننده ‏ات بعد از پيامبر ترساننده منذرت، و با مولايمان اسلام را به عنوان دين ما راضى شدى، و نعمتت را با تجديد عهد و ميثاقت بر ما تمام كردى و آن پيمان را به ياد ما آوردى، و ما را از اهل اخلاص و تصديق نسبت به عهد و ميثاقت و از اهل وفا به آن قرار دادى، و ما را از عهدشكنان و تكذيب كنندگان قرار ندادى كه روز قيامت را تكذيب مى‏ كنند، و ما را از تغيير دهندگان و تبديل كنندگان و تحريف كنندگان و زنده كنندگان اعمال جاهليت و تغيير دهندگان خلق خدا قرار ندادى، و از كسانى كه شيطان بال خود را بر آنان گسترانده و ياد خدا را از خاطر آنان برده و از راه راست مانع شده، قرار ندادى.
خدايا، لعنت كن انكار كنندگان و پيمان شكنان و تغيير دهندگان و تبديل كنندگان و تكذيب كنندگانى كه روز قيامت را تكذيب مى‏كنند، از اولين و آخرين.
'''نتيجه اعتقادى'''
در اين فراز از دعاى روز غدير، آياتى به تصريح يا تضمين و يا اشاره گنجانده شده است:
'''الف. تفسير آيات سوره نساء'''
آنان كه دعوت سقيفه را پذيرفته ‏اند در واقع شيطان را صدا مى‏ زنند، بلكه هم آن شيطان و هم اين شيطان را صدا مى ‏زنند.
با توجه به اينكه در اين فراز از دعاى غدير آيه مزبور دقيقاً بر منكرين ولايت و مخالفين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تطبيق شده، تفسير گونه ‏اى بر آيه چنين ترسيم مى‏ شود:
مخالفين ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه سقيفه را به جاى آن حضرت پذيرفته ‏اند، جز شيطانِ رانده شده‏اى را صدا نمى‏ زنند كه مورد لعنت خدا قرار گرفته است. او كه گفته است: از بندگان خدا نصيبى را به خود اختصاص خواهم داد و آنان را گمراه خواهم كرد و آنان را اميدوار به آرزوهاى واهى خواهم نمود و به آنان دستور خواهم داد تا رسوم جاهليت و بت ‏پرستى را برگردانند، و تا آنجا پيش روند كه خلق خدا را تغيير دهند.<br />با توجه به تصميمات چنين شيطانى، هر كس او را ولىّ خود قرار دهد و خدا را كنار گذارد خسارت واضحى نموده است. شيطانى كه به آنان وعده‏ هاى دروغين مى ‏دهد و آنان را به آرزوهاى پوچ اميدوار مى‏ كند، ولى جز حيله و مغرور كردن هدف ديگرى ندارد.
'''ب. تفسير «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ»'''
خداوند در پنج آيه از سوره مجادله گروهى را معرفى مى‏ كند كه مورد غضب او هستند. آنگاه به بيان حيله‏ هاى آنان مى‏ پردازد و سپس اعلام مى‏ كند كه شيطان كاملاً بر آنان مسلط است و بايد آنان را حزب شيطان بناميم. با در نظر گرفتن اينكه در اين فراز از دعاى غدير آيات مزبور به مخالفين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و برگزينندگان راهى غير از غدير تفسير شده، مى ‏توان آيات مزبور را چنين معنى كرد:
آيا نمى ‏نگرى به قومى كه ولايت سقيفه را پذيرفته‏ اند كه خدا بر آنان غضب كرده است. اين پيروان سقيفه نه از شمايند و نه از آنان. از شگردهاى آنان قسمِ دروغ است در حالى كه در باطن حقيقت را مى‏ دانند. آنان قسم‏ هاى خود را سپرى در برابر اميرالمؤمنين ‏عليه السلام قرار داده ‏اند، و با اين روش بر سر راه خدا مانع ايجاد مى‏ كنند.
بنابراين طرفداران سقيفه بايد منتظر عذاب خوار كننده ‏اى باشند، و آنان جهنمى‏ اند و دائم در آنجا خواهند بود. آنان حتى در روز قيامت كه در پيشگاه الهى براى محاكمه آورده مى ‏شوند دست از قسم‏ هاى دروغين خود بر نمى ‏دارند، و هنوز بر اين باورند كه ره توشه ‏اى براى قيامت آورده ‏اند.
واقعيت آن است كه شيطان چنان آنان را زير بال ‏هاى خود گرفته كه ياد خدا را از خاطر آنان محو كرده است. آنچه مى‏ ماند آن است كه اينان حزب و دار و دسته شيطانند، و پيداست كه حزب شيطان جز خسارت هيچ نتيجه ‏اى به دست نخواهد آورد.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام درباره شگردهاى سقيفه كه باعث گمراهى مردم تا ابد شد، مى ‏فرمايد: بدانيد كه اگر حق خالص بود در آن اختلافى نبود، و اگر باطل خالص بود بر هيچ صاحب عقلى مخفى نمى‏ ماند؛ ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل گرفته مى ‏شود و با يكديگر مخلوط مى‏ شود، و آنجاست كه هر دو با هم به صورت يک مطلب ديده مى ‏شوند. در اين هنگام است كه «اسْتَحْوَذَ الشَّيْطانُ عَلى اوْلِيائِهِ» : «شيطان بر اوليائش بال مى‏ گستراند» ، و آنان كه از سوى خداوند حسن عاقبت برايشان در نظر گرفته شده نجات مى ‏يابند.<ref>الكافى: ج ۱ ص ۵۴ . كتاب سليم: ص ۲۶۲.</ref>
'''ج. لعنت بر حزب شيطان'''
با تطبيق آيات مذكور بر مخالفان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، در روز غدير به ما دستور داده‏ اند كه مصداق اين آيات را مورد لعن قرار دهيم. اگر ما سردمداران سقيفه را لعن مى‏ كنيم به استناد قرآن اوصافى دارند كه مستحق لعن هستند و عين همان صفات مذكور در قرآن را در لعن خود مى ‏آوريم: اللَّهُمَّ الْعَنِ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الدّينِ ... .
در يک جمع‏ بندى از آيات ذكر شده در اين فراز از دعاى روز غدير، دشمنان و منكران ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را لعن مى‏ كنيم به خاطر آنكه در برابر ولايتى كه در غدير توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از طرف خداوند اعلام شد، دست به اقدامات كينه‏ توزانه عظيمى زدند كه آثار آن تا آخر روزگار محو شدنى نيست. آنان طبق اين آيات متصف به اين اوصافند:
منكر، عهدشكن، تغيير دهنده، تبديل كننده، تكذيب كننده، تحريف كننده، فراموش كننده ياد خدا، مانع شونده از صراط مستقيم، و نهايتاً حزب شيطان كه زير بال او آرام گرفته ‏اند.
== آيه «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ» <ref>زمر /  ۵۶ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۵۵  - ۵۳ .</ref> ==
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است.
اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
پيكى از اين آيات، آيه ۵۶ سوره زمر است:
«أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ» :
«اينكه نفسى بگويد: اى حسرت بر آنچه درباره راه و سمت و سوی خدا تفريط و كوتاهى كردم، اگر چه از مسخره كنندگان بودم» .
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
'''متن خطبه غدير'''
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ جَنْبُ اللَّه الَّذى ذَكَرَ فى كِتابِهِ الْعَزيزِ، فَقالَ تَعالى مُخْبراً عَمَّنْ يُخالِفُهُ: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه» :
اى مردم، على تنها راه بسوی حق است كه خداوند در كتاب عزيزش ذكر كرده و درباره كسى كه با او مخالفت كند فرموده: «اى حسرت بر آنچه درباره راه مطلق الهی تفريط و كوتاهى كردم» . <ref>اسرار غدير: ص ۱۴۳ بخش ۳.</ref>
'''موقعيت تاريخى'''
در حالى كه خطبه به مرحله حساسِ بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر سر دست پيامبرصلى الله عليه وآله نزديک مى ‏شود، آن حضرت مردم را به شدت از مخالفت على‏ عليه السلام بر حذر مى‏ دارد و اين مهم را با الفاظ مختلفى يادآورى مى ‏كند.
'''موقعيت قرآنى'''
از تعبير دقيقى كه در اين فراز ديده مى‏ شود مى‏ توان استفاده كرد كه چند آيه قبل و بعد اين آيه نيز درباره مخالفين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، زيرا حضرت مى‏ فرمايد:
«خداوند درباره كسى كه با او مخالفت كند اين آيه را فرموده» و از آنجا كه ضماير و خطاب‏ ها در اين چند آيه يک سياق را مى‏ رساند، بايد گفت: حضرت همه آيات را تفسير فرموده است. پس جا دارد يک دور كامل آيات را ذكر كنيم و با تفسير پيامبرصلى الله عليه وآله معنى كنيم تا بدانيم خداوند در قرآن چه خطاب شديد اللحنى درباره آنان آورده است:
«وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ، وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ، أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ، أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّه هَدانِى لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ، أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِى كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ، بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتِى فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ» <ref>زمر /  ۵۹  - ۵۴ .</ref> :
«  (اى مخالفين على) باز گرديد به سوى پروردگارتان و در برابر او سر تسليم فرود آوريد قبل از آنكه عذاب سراغ شما آيد و يارى نشويد. پيرو بهترينِ آنچه بر شما نازل شده باشيد قبل از آنكه عذاب به طور ناگهانى سراغتان آيد در حالى كه آمدن آن را احساس نكنيد. كه مبادا كسى بگويد: اى حسرت بر آنچه درباره جنب اللَّه -  يعنى على‏ عليه السلام -  كوتاهى كردم و از مسخره كنندگان بودم. يا بگويد: اگر خدا مرا هدايت مى ‏كرد از متقين بودم، يا بگويد هنگامى كه عذاب را مى‏ بيند: اى كاش برايم امكان بازگشت بود تا از نيكوكاران باشم. بلى، آيات و نشانه ‏هاى من برايت آمد، ولى تو آنها را تكذيب نمودى و از پذيرفتن آن سركشى كردى و از كافرين به آن بودى.
'''تحليل اعتقادى'''
نكته بسيار مهم كلمه «جنب» است كه در اين آيه درباره على‏ عليه السلام به كار رفته است. جنب يعنى كنار و جهت و ناحيه. از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به «كنار خدا» ، «جهت خدا» ، «ناحيه خدا» تعبير شده است. همه اين ها كنايه از شدت ارتباط آن حضرت با خداست و قرب على‏ عليه السلام را به درگاه الهى در بالاترين درجه مى‏ رساند، كه خدايش در قرآن چنين لقب زيبايى برايش معين فرموده است.
اى مقرب ‏ترين بنده درگاه الهى، ما را به آن حسرت منشان كه روزى بر كوتاهى خود درباره تو تأسف خوريم و شرمندگى خود به درگاهت را با افسوس ياد نماييم.
== آيه «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ...» <ref>ملک /  ۱۱  - ۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۶۸  - ۶۶ .</ref>==
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
يكى از اين آيات، آيه ۱۱  - ۸ سوره ملک است:
«تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ . قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَىْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ . وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ . فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ» :
«نزديک است كه از شدت غيظ از يكديگر جدا شود هر بار كه گروهى به جهنم انداخته مى‏ شوند خزانه دارانش از آنان مى‏ پرسند آيا ترساننده ‏اى نزد شما نيامد . آنان در پاسخ مى‏ گويند آرى ترساننده سراغ ما آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل نكرده و شما در گمراهى بزرگ هستيد . همچنين در پاسخ خزانه ‏داران جهنم مى‏ گويند اگر ما گوش فرا مى‏ داديم يا درک مى ‏كرديم در اصحاب آتش شعله‏ ور نبوديم . و اين گونه به گناه خود اعتراف كردند، پس خوارى باد بر اصحاب آتش»
اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:
'''متن خطبه غدير'''
الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: «كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ . قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ . وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ . فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ»:
بدانيد كه دشمنان اهل ‏بيت كسانى هستند كه خداوند عزوجل مى‏ فرمايد: «هر بار كه گروهى به جهنم انداخته مى‏شوند خزانه دارانش از آنان مى ‏پرسند آيا ترساننده‏ اى نزد شما نيامد. آنان در پاسخ مى‏ گويند آرى ترساننده سراغ ما آمد ولى ما او را [[تکذیب]] كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل نكرده و شما در گمراهى بزرگ هستيد.
همچنين در پاسخ خزانه داران جهنم مى‏ گويند اگر ما گوش فرا مى ‏داديم يا درک مى ‏كرديم در اصحاب آتش شعله‏ ور نبوديم. و اين گونه به گناه خود اعتراف كردند، پس خوارى باد بر اصحاب آتش».<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۲ بخش ۷.</ref>
'''موقعيت تاريخى'''
اين فراز از خطبه در ادامه معرفى قرآنى دوستان و دشمنان اهل‏بيت ‏عليهم السلام است و دو كفه مقايسه نيز در متن قرآن است، چنانكه در فراز بعدى مى‏فرمايد: «شَتّانَ ما بَيْنَ السَّعيرِ وَ الاجْرِ الْكَبيرِ» : «چقدر فاصله است بين آتش شعله ‏ور (كه براى دشمنان است) و اجر بزرگ (كه براى دوستان است).»آنچه پيامبر صلى الله عليه وآله به تفسير تطبيقى آن پرداخته از آيه ۶ آغاز می شود.<ref>آيه‏ هاى ۶ و ۷ -  كه قبل از آياتِ مذكور در متن خطبه است -  چنين است: «وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ. إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ. تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ...»</ref>  و تا آخر آيه ۱۱ ادامه آن است، و همه اين آيات در شأن دشمنان خدا -  كه كفرشان به صريح قرآن ثابت شده -  آمده است.
'''۳-  تحليل اعتقادى'''
اكنون كه پيامبر مكرم اسلام‏ صلى الله عليه وآله به صراحت در خطبه غدير اين آيات كريمه را درباره دشمنان آل محمدعليهم السلام تفسير فرموده و به وضوح بيان داشته است، بايد آنها را چنين معنى كرد:
دشمنان اهل بيت‏ عليهم السلام كه كافرند مستحق عذاب جهنم‏اند و عاقبت بدى دارند. آن گاه كه اعداءِ آل محمدعليهم السلام در دورخ انداخته می ‏شوند صداى هولناكى از آن مى ‏شنوند در حالى كه مى ‏جوشد. نزديك است جهنم از شدت غيظ بر آن كافران قطعه قطعه شود.
هر گاه كه عده ‏اى از مخالفين آل اللَّه را در جهنم مى ‏اندازند مأموران جهنم مى ‏پرسند: آيا درباره مخالفت با على شما را بر حذر نداشتند و آيا امثال غدير را به ياد نداريد؟ مى‏ گويند: بر حذر دارنده اتمام حجت نمود، ولى ما گفتيم: محمد همه اينها را از پيش خود مى‏ گويد و از سوى خدا در اين باره چيزى نازل نشده است، و شما دوستان اهل بيت گمراهيد!!
ولى اى كاش درست فكر مى‏كرديم و اين همه سفارش پيامبر را درباره على و فرزندانش به گوش جان مى ‏خريديم. اين اقرار را زمانى مى‏ نمايند كه كار از كار گذشته و روز سزاى اعمال است، و اف بر اين اعتراف كه در كنار آتش جهنم باشد.
و اين چنين روزهايى در انتظار مخالفين و دشمنان آل رسول‏ عليهم السلام است و گريزى از آن نخواهند داشت، در حالى كه ما به عنوان دوستان اهل‏بيت ‏عليهم السلام در انتظار پاداش بزرگ خواهيم بود.
== آيه «قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ...»<ref>اعراف /  ۳۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص  ۶۳ - ۶۵ .</ref> ==
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
يكى از اين آيات، آيه ۳۸ سوره اعراف است:
«قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ»:
«گفت: همراه امت‏ هايى از جن و انس كه قبل از شما بوده‏ اند داخل آتش شويد، كه هر گروهى داخل آتش جهنم مى‏ شوند همتاى خود را لعنت مى‏ كنند تا هنگامى كه همه كنار يكديگر خود را در آتش مى ‏يابند آخرين آنها به اولينشان مى ‏گويد: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند، پس عذاب چند برابرى از آتش به آنان بده. خداوند در پاسخ مى‏ فرمايد: براى همه عذاب چند برابر است ولى شما نمى‏ دانيد».
اين آيه از سه بُعد قابل بررسى است:
'''متن خطبه غدير'''
الا انَّ اعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّه فيهِمْ: «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ»:
بدانيد دشمنان اهل‏بيت كسانى هستند كه خدا درباره آنان فرموده: هر گروهى كه داخل آتش جهنم مى‏ شوند همتاى خود را لعنت مى‏ كنند تا هنگامى كه همه كنار يكديگر خود را در آتش مى ‏يابند، آخرين آنها به اولينشان مى ‏گويد: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند، پس عذاب چند برابرى از آتش به آنان بده. خداوند در پاسخ مى‏ فرمايد: براى همه عذاب چند برابر است ولى شما نمى‏ دانيد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۲ بخش ۷.</ref>
'''موقعيت تاريخى'''
نيمى از وقت خطبه سپرى شده و پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مرحله يك فراز از دوستان على‏ عليه السلام و يک فراز از دشمنانش مى‏ گويد، تا اين فراز كه صحنه روز قيامت را درباره دشمنان او بيان مى ‏كند. آيه‏اى كه حضرت از اواسط آن در كلامش آورده از آيه ۳۶ سوره اعراف آغاز مى‏شود و به آيه ۴۱ ختم مى‏ شود.<ref>از آيه ۳۶ تا ۴۱ سوره اعراف متن آيات چنين است:
«وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّه كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ. قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ، وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ. إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِى‏الْمُجْرِمِينَ. لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِى  الظَّالِمِينَ».</ref>
و طبق تفسيرى كه فرموده چنين بيان مى‏ گردد: دشمنان على ‏عليه السلام كه آيات خدا را تكذيب نموده و نسبت به آنها سركشى كردند و خود را بالا گرفتند اهل آتش‏ اند و در آن دائمى خواهند بود. چه كسى ظالم‏تر از دشمنان على ‏عليه السلام است كه به خدا افترا و دروغ بستند يا نشانه‏ هاى خدا را تكذيب كردند. آن هنگام كه مرگشان فرا رسد فرستادگان خدا از آنان مى ‏پرسند: كجايند آنچه غير از خدا صدا مى‏ زديد؟ در پاسخ مى‏ گويند: از نزد ما گم شده ‏اند، و سپس بر عليه خود شهادت مى ‏دهند كه كافر بوده ‏اند!
آنگاه به دشمنان على ‏عليه السلام گفته مى‏ شود: شما هم نزد امت‏ هاى قبلى كه در آتش هستند برويد كه آنچنان دچار نكبت‏ند كه يكديگر را لعنت مى‏ كنند و گناه را بر عهده پيشينيانشان قرار مى‏ دهند، ولى خداوند به دشمنان على ‏عليه السلام خواهد فرمود: عذاب پيروان سقيفه همانند بنيانگذاران آن است، كه به پيروان خود خواهند گفت: شما هم مانند ما تخفيفى از عذاب نداريد، پس مانند ما بچشيد و دسترنج خود را ببينيد.
دشمنان على ‏عليه السلام كه آيات خدا را تكذيب كرده و خود را بالا گرفته ‏اند درهاى رحمت آسمان برايشان باز نخواهد شد، و بهشت رفتنشان محال است، همان گونه كه اگر شترى بخواهد از سوراخ سوزنى عبور كند!! بلكه فرش و روانداز اعداء آل محمد عليهم السلام در جهنم گسترانده شده است.
'''تحليل اعتقادى'''
تا اينجا خلاصه شش آيه كريمه بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام تفسير فرمود و معلوم گرديد خداوند چگونه آينده اينان را ترسيم نموده است. اكنون معناى كلمات مبارک معصومين ‏عليهم السلام را درباره دشمنانشان درک مى ‏كنيم آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:
يا على، اگر بنده ‏اى هزار سال خدا را عبادت كند، خدا از او قبول نمى‏كند جز با ولايت تو و امامان از فرزندانت، و ولايت تو پذيرفته نمى ‏شود جز با برائت از دشمنانت و دشمنان امامان از فرزندانت.<ref>كنز الفوائد: ص ۱۸۵.</ref>
و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:
بر عهده آن دو است گناه امت محمد صلى الله عليه و آله؛ تا روز قيامت هر خونى كه به ناحق ريخته شود و هر مالى كه به حرام خورده شود و هر ناموسى كه به حرام تصرف شود و هر حكمى كه به ظلم داده شود، بر عهده آن دو است بدون آنكه از گناه انجام دهنده آن چيزى كم شود.<ref>كتاب سليم: ص ۴۴۰.</ref>
== «ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ...»<ref>آل عمران /  ۱۷۹. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳۶  - ۲۳۹.</ref> ==
يكى از آياتى كه در خطبه غدير به صورت ضمنى آمده و در مورد امتحان همه جانبه خداست، آيه ۱۷۹ سوره آل عمران است:
«ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»:
«خداوند مؤمنين را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏ كند، ولى خدا از پيامبرانش هر كس را بخواهد انتخاب می ‏كند. پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد، و اگر ايمان آوريد و تقوى پيشه كنيد براى شما اجر عظيمى خواهد بود».
پيامبر صلى الله عليه و آله هم در خطبه غدير می فرمايد: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ:
اى مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى ‏كند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ .</ref>
آنچه در اينجا مهم است اينكه: از عبارت «عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ» استفاده مى‏شود كه خدا مردم را به همين ظواهرى كه از خود بروز داده ‏اند رها نمى‏ كند و بايد باطن‏ ها و ضماير آشكار گردد؛ و اين از طرف خداوند قطعى است و گذشت درباره آن معنى ندارد. چه قبل از غدير و چه در برنامه غدير و چه بعد از آن بسيارى بودند كه با چرب زبانى حتى خود را از ديگران جلو مى ‏انداختند و اظهار سرور از اين مقام اهل‏ بيت‏ عليهم السلام مى‏ نمودند، ولى در روزهاى امتحان جلوه ديگر خود را خيلى زود نشان دادند.
آيا جاى تعجب نيست كه تاريخ نشان دهد اولين كسانى كه در غدير با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند، همان‏هايى بودند كه زودتر از همه آن بيعت را شكستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه و زبير، كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله يكى پس از ديگرى رو در روى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ايستادند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref>
جالب‏تر اينكه عمر بعد از بيعت اين كلمات را بر زبان آورد كه گويا از همه خوشحال‏تر است: «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى ‏طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ»: «افتخار برايت باد، گوارايت باد، اى پسر ابى‏ طالب! خوشا به حالت اى اباالحسن، اكنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده ‏اى»!!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۶۵ .</ref>
در غدير صد و بيست هزار نفر با پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام بيعت كردند كه قبل از آن هم بارها به ولايت على‏ عليه السلام اقرار كرده بودند. اينان در غدير نزد پيام ‏آور ولايت با صداى بلند اقرار كردند كه ما با قلب و جان و زبان و دست با تو بيعت مى‏كنيم، و قول دادند كه اين پيمان را نشكنند و تغييرى در آن ندهند و پيام آن را به نسل‏ هاى آينده برسانند.
آيا چنين ميثاق بلند بالايى نياز به امتحان ندارد؟
آيا اين هفت وعده ‏اى كه مردم به پيامبر عزيز و دلسوز خود دادند نبايد در بوته آزمايش قرار گيرد؟
آيا نبايد معلوم شود كسى كه دهان خود را از چنين مضمون والايى پر مى‏كند صادق است يا نه؟
آيا نبايد معلوم مى‏شد اين قلب‏ها با كينه ‏اى عميق فاطمه ‏عليها السلام را بين در و ديوار قرار خواهند داد؟
آيا نبايد روشن مى‏شد كه اين جان‏ها از احراق بيت ولايت لذت مى‏ برند؟
آيا نبايد همه بفهمند كه اين زبان‏ها براى غصب خلافت به خاتم نبوت دروغ مى‏بندند و با ناسزا به على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام جان تازه‏اى مى‏ گيرند؟
آيا نبايد اهل عالم خبر شوند كه اين دستان بيعت كننده جلوه ياس عصمت را با سيلى خونرنگ مى ‏كنند، و همين دست‏ها طناب بر گردن صاحب غدير انداخته او را براى بيعت با ابوبكر مى‏ كشند؟
با مرورى بر نمونه ‏هاى فوق معناى آيه قرآن در خطابه غدير به خوبى در روحمان جا باز مى‏ كند كه «انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ»!!؟ و ما از عمق جان خدا را مى ‏خوانيم كه:
اى ربّ عدل حكيم، ميليون‏ها بار از تو سپاسگزاريم كه با امتحان‏هاى كمرشكن خود پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، حقايق عظيمى را به ما نماياندى و اسرارى از تاريخ حيات آن حضرت و فرمايشات او را به ما فهماندى، و با اين آزمايش بزرگ ما را در برابر انحرافات چون فولاد آبديده نمودى؛ به گونه ‏اى كه هر توطئه و ضلالتى را شعبه ‏اى از سقيفه مى ‏دانيم، و ادامه دهندگانِ راهِ صحيفه را از همين رهگذر مى‏ شناسيم.


== اثر دشمنى اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>حمد /  ۶ . اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> ==
== اثر دشمنى اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>حمد /  ۶ . اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> ==
خط ۲۹۴: خط ۸۵:


در بخش هفتم، حضرت تكيه سخن را بر اثراتِ ولايت و محبت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام قرار دادند و فرمودند: «اصحاب صراط مستقيم در سوره حمد شيعيان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام هستند».
در بخش هفتم، حضرت تكيه سخن را بر اثراتِ ولايت و محبت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام قرار دادند و فرمودند: «اصحاب صراط مستقيم در سوره حمد شيعيان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام هستند».


سپس آياتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل‏ محمدعليهم السلام تفسير فرمودند. آياتى هم درباره اهل جهنم تلاوت كردند و آنها را به دشمنان آل‏ محمدعليهم السلام معنى كردند.
سپس آياتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل‏ محمدعليهم السلام تفسير فرمودند. آياتى هم درباره اهل جهنم تلاوت كردند و آنها را به دشمنان آل‏ محمدعليهم السلام معنى كردند.
خط ۳۳۵: خط ۱۲۴:
ارزش اين اقرارهاى خصم در بحث‏هاى علمى غدير بر احدى پوشيده نيست و نزديك‏ترين راه براى اثبات غدير است. اقرارهاى دشمنان اوليه غدير در قرن‏ هاى بعد به صورت كتاب‏ هايى كه مخالفين غدير نوشتند و در آنها حديث غدير را با اسناد معتبر نقل كردند جلوه نمود.
ارزش اين اقرارهاى خصم در بحث‏هاى علمى غدير بر احدى پوشيده نيست و نزديك‏ترين راه براى اثبات غدير است. اقرارهاى دشمنان اوليه غدير در قرن‏ هاى بعد به صورت كتاب‏ هايى كه مخالفين غدير نوشتند و در آنها حديث غدير را با اسناد معتبر نقل كردند جلوه نمود.


اين سير تا آنجا پيشرفت كه عده ‏اى از مؤلفين مخالف به جمع‏آورى اسناد و متون مربوط به غدير در ضمن كتاب‏ هايشان و يا به صورت كتاب ‏هاى مستقل پرداختند و جاى هر گونه شک و اشكال در اين زمينه را تا ابد مسدود نمودند.
اين سير تا آنجا پيشرفت كه عده ‏اى از مؤلفين مخالف به جمع ‏آورى اسناد و متون مربوط به غدير در ضمن كتاب‏ هايشان و يا به صورت كتاب ‏هاى مستقل پرداختند و جاى هر گونه شک و اشكال در اين زمينه را تا ابد مسدود نمودند.


تک تک اين موارد را ذيلاً و به ترتيب حروف الفبا مى ‏آوريم.
تک تک اين موارد را ذيلاً و به ترتيب حروف الفبا مى ‏آوريم.
خط ۴۳۲: خط ۲۲۱:
يكى از مقامات شيعيان و محبّين ائمه‏عليهم السلام كه در خطبه غدير به آن اشاره شده جوانبى است كه شيعيان و محبّان اهل‏بيت‏عليهم السلام بايد در سايه ادعاى ولايت ضرورتاً مراعات كنند.
يكى از مقامات شيعيان و محبّين ائمه‏عليهم السلام كه در خطبه غدير به آن اشاره شده جوانبى است كه شيعيان و محبّان اهل‏بيت‏عليهم السلام بايد در سايه ادعاى ولايت ضرورتاً مراعات كنند.


از جمله آنها اين است كه با دشمنان خدا و رسول و اهل‏بيت


از جمله آنها اين است كه با دشمنان خدا و رسول و اهل‏بيت‏عليهم السلام رشته دوستى نداشته باشند اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان و يا فاميلشان باشند.
‏عليهم السلام رشته دوستى نداشته باشند اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان و يا فاميلشان باشند.


 
== بررسى علل يأس دشمنان در غدير ==
۲۸.  بررسى علل يأس دشمنان در غدير××× ۲ تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۲۹۷  - ۲۸۷. ×××
××× ۲ تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۲۹۷  - ۲۸۷. ×××


   تدبّر در قرآن ما را در رسيدن به پاسخ صحيح كمك مى‏كند. شكى نيست كه اميد لازمه يأس است؛ يعنى بايد اميدى باشد تا بر اثر وقوع امرى تبديل به يأس گردد. لذا براى درك حقيقت، بايد ديد از نظر قرآن اميد مخالفان براى نفوذ در دين نسبت به چه موضوعى بوده است؟
   تدبّر در قرآن ما را در رسيدن به پاسخ صحيح كمك مى‏كند. شكى نيست كه اميد لازمه يأس است؛ يعنى بايد اميدى باشد تا بر اثر وقوع امرى تبديل به يأس گردد. لذا براى درك حقيقت، بايد ديد از نظر قرآن اميد مخالفان براى نفوذ در دين نسبت به چه موضوعى بوده است؟


قرآن در بخشى از آيتى مى‏فرمايد:


قرآن در بخشى از آيتى مى‏فرمايد: »نتربّص به ريب المنون«××× ۳ طور /  ۳۰. ×××: در كمين و منتظر مرگ او هستيم. بر اين اساس روشن مى‏شود اميد مخالفان اسلام معطوف به بعد از شهادت رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله بوده است. با شهادت آن حضرت جايگاه رهبرى الهى مسلمين خالى مى‏شود و رخنه‏اى در دين ايجاد مى‏گردد، كه اگر تدبيرى در جهت رفع و دفع اين ثلمه انديشيده نشود، رياست طلبان با نفوذ در رهبرى يا به دست گرفتن سكّان آن، زمينه‏اى براى نفوذ در دين ايجاد مى‏كنند. بدين رو اميد مخالفان نفوذ در رهبرى اسلامى بوده، و اگر قرار باشد اين اميد تبديل به يأس گردد، بايد از طرف خداوند تكليف رهبرى بعد از رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله در روزى از ايام حجةالوداع روشن شده باشد، تا زمينه يأس كامل كفار فراهم گردد و وعده الهى در: »اليوم يئس الذين كفروا من دينكم« كاملاً محقق گردد.
»نتربّص به ريب المنون«××× ۳ طور /  ۳۰. ×××: در كمين و منتظر مرگ او هستيم. بر اين اساس روشن مى‏شود اميد مخالفان اسلام معطوف به بعد از شهادت رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله بوده است. با شهادت آن حضرت جايگاه رهبرى الهى مسلمين خالى مى‏شود و رخنه‏اى در دين ايجاد مى‏گردد، كه اگر تدبيرى در جهت رفع و دفع اين ثلمه انديشيده نشود، رياست طلبان با نفوذ در رهبرى يا به دست گرفتن سكّان آن، زمينه‏اى براى نفوذ در دين ايجاد مى‏كنند. بدين رو اميد مخالفان نفوذ در رهبرى اسلامى بوده، و اگر قرار باشد اين اميد تبديل به يأس گردد، بايد از طرف خداوند تكليف رهبرى بعد از رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله در روزى از ايام حجةالوداع روشن شده باشد، تا زمينه يأس كامل كفار فراهم گردد و وعده الهى در: »اليوم يئس الذين كفروا من دينكم« كاملاً محقق گردد.
 
 
۲۹.  پيروان دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام =   دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام /  دعاى روز غدير و ذكر دشمنان -  زيارت غديريه و ذكر دشمنان
 
 
۳۰.  ترور اميرالمؤمنين‏عليه السلام =   ترور اميرالمؤمنين‏عليه السلام
 
 
۳۱.  ترور پيامبرصلى الله عليه وآله =   ترور پيامبرصلى الله عليه وآله


 
==  تلاش براى از بين بردن غدير ==
۳۲.  تلاش براى از بين بردن غدير××× ۱ بر بلنداى هزار و چهار صد ساله غدير )سيد على ميرشريفى( : ۵۰  - ۴۷ . ×××
××× ۱ بر بلنداى هزار و چهار صد ساله غدير )سيد على ميرشريفى( : ۵۰  - ۴۷ . ×××


   اولين فردى كه مى‏كوشيد تا از فراموش شدن غدير جلوگيرى نمايد خود رسول‏خداصلى الله عليه وآله بود. حضرتش هنگام شهادت قلم و كاغذ طلبيد تا درباره واقعه غدير و جانشينى اميرالمؤمنين‏عليه السلام سفارش نمايد و از فراموش شدن آن پيشگيرى كند. پس از رسول‏خداصلى الله عليه وآله كسى كه از همه بيشتر در زنده نگه داشتن غدير كوشيد و در اين راه رنج‏هاى جانكاهى متحمل شد، حضرت زهراعليها السلام بود. پس از او حضرت على‏عليه السلام بارها صحابه را سوگند داد تا درباره واقعه غدير شهادت و گواهى دهند و در هر فرصت مناسبى‏از غدير يادكرد.
   اولين فردى كه مى‏كوشيد تا از فراموش شدن غدير جلوگيرى نمايد خود رسول‏خداصلى الله عليه وآله بود. حضرتش هنگام شهادت قلم و كاغذ طلبيد تا درباره واقعه غدير و جانشينى اميرالمؤمنين‏عليه السلام سفارش نمايد و از فراموش شدن آن پيشگيرى كند. پس از رسول‏خداصلى الله عليه وآله كسى كه از همه بيشتر در زنده نگه داشتن غدير كوشيد و در اين راه رنج‏هاى جانكاهى متحمل شد، حضرت زهراعليها السلام بود. پس از او حضرت على‏عليه السلام بارها صحابه را سوگند داد تا درباره واقعه غدير شهادت و گواهى دهند و در هر فرصت مناسبى‏از غدير يادكرد.
خط ۴۷۱: خط ۲۵۳:
گويا در همين دوران بود كه اختناق شديد و كار بسيار سخت شد، تا آنجا كه رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق‏عليه السلام براى حفظ تشيع و بقاى شيعيان پناه به تقيه برد و از ياران خود خواست كه در مورد حديث غدير بحث و مجادله نكنند.
گويا در همين دوران بود كه اختناق شديد و كار بسيار سخت شد، تا آنجا كه رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق‏عليه السلام براى حفظ تشيع و بقاى شيعيان پناه به تقيه برد و از ياران خود خواست كه در مورد حديث غدير بحث و مجادله نكنند.


 
== جهنم و دشمنان اهل‏بيت‏ عليهم السلام ==
۳۳.  جزاى دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام در قيامت =   دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير
××× ۱ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۲  - ۲۰۱. اسرار غدير: ص ۵۰ . ×××
 
۳۴.  جهنم و دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام××× ۱ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۲  - ۲۰۱. اسرار غدير: ص ۵۰ . ×××


   سخنرانى تاريخى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير كه حدود يك ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.
   سخنرانى تاريخى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير كه حدود يك ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.
خط ۵۲۰: خط ۳۰۰:
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى‏اند كه خداوند عز و جل مى‏فرمايد: »كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَاَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ...« : »هر گاه گروهى را در جهنم مى‏اندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مى‏پرسند: آيا ترساننده‏اى براى شما نيامد؟ مى‏گويند: بلى، براى ما نذير و ترساننده آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستيد. و مى‏گويند: اگر مى‏شنيديم يا فكر مى‏كرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند اصحاب آتش« .
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى‏اند كه خداوند عز و جل مى‏فرمايد: »كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَاَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ...« : »هر گاه گروهى را در جهنم مى‏اندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مى‏پرسند: آيا ترساننده‏اى براى شما نيامد؟ مى‏گويند: بلى، براى ما نذير و ترساننده آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستيد. و مى‏گويند: اگر مى‏شنيديم يا فكر مى‏كرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند اصحاب آتش« .


   براى توضيح و موارد بيشتر مراجعه شود به عنوان: جهنم.