خطبه غدیر امیرالمؤمنین علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>تبليغ غدير با خطبه غديرِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام <ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۱ ۲۹.</ref></big> ==
== <small>'''تبليغ غدير با خطبه غديرِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام <ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۱ ۲۹.</ref>'''</small> ==
<big>يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد، و نيز يكى از رخدادهاى هفته غدير -  به غير از خود غدير -  است، خطبه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز غديرِ است. خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير، خطبه‏ اى است كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير در زمان خلافت ظاهرى خود بيان فرموده اند كه موضوع ديگرى در غدير است.</big>
يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد، و نيز يكى از رخدادهاى هفته غدير -  به غير از خود غدير -  است، خطبه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز غديرِ است. خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير، خطبه‏ اى است كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير در زمان خلافت ظاهرى خود بيان فرموده اند كه موضوع ديگرى در غدير است.  


== <big>تجلى خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در عصر ظهور <ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۹۶  - ۷۱.</ref></big> ==
== <small>'''تجلى خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در عصر ظهور <ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۹۶  - ۷۱.</ref>'''</small> ==
<big>سه خطبه تاريخى براى روز غدير خم در تاريخ ثبت شده، كه هر يك داراى فرازهاى مهمى است و همه آنها در عصر ظهور تجلى خواهد نمود.</big>
سه خطبه تاريخى براى روز غدير خم در تاريخ ثبت شده، كه هر يك داراى فرازهاى مهمى است و همه آنها در عصر ظهور تجلى خواهد نمود.


<big>خطبه رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله در سرزمين غدير خم</big>
خطبه رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله در سرزمين غدير خم


<big>خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يكى از سال ‏هاى خلافت ظاهرى آن حضرت، كه روز غدير با روز جمعه مصادف شده بود.</big>
خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يكى از سال ‏هاى خلافت ظاهرى آن حضرت، كه روز غدير با روز جمعه مصادف شده بود.


<big>خطبه حضرت امام رضا عليه السلام به نقل سيد بن طاووس.</big>
خطبه حضرت امام رضا عليه السلام به نقل سيد بن طاووس.


<big>حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در ايام خلافت ظاهرى، در روز غدير -  كه با روز جمعه مصادف شده بود -  خطبه بسيار باشكوهى ايراد فرمودند، كه فرازهايى از آن نقل مى‏ شود:</big>
حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در ايام خلافت ظاهرى، در روز غدير -  كه با روز جمعه مصادف شده بود -  خطبه بسيار باشكوهى ايراد فرمودند، كه فرازهايى از آن نقل مى‏ شود:


'''<big>الف. سيماى غدير در سخنان اميرعليه السلام</big>'''
=== '''الف. سيماى غدير در سخنان اميرعليه السلام''' ===
۱. امروز روزى بلند جايگاه است.


<big>۱. امروز روزى بلند جايگاه است.</big>
۲. گشايش در آن پديد آمد.


<big>۲. گشايش در آن پديد آمد.</big>
۳. مقام شايستگان بالا رفت.


<big>۳. مقام شايستگان بالا رفت.</big>
۴. امروز براهين الهى آشكار گرديد.


<big>۴. امروز براهين الهى آشكار گرديد.</big>
۵ . امروز روز آشكار شدن حق و پرده ‏بردارى از جايگاه امامت است.


<big>۵ . امروز روز آشكار شدن حق و پرده ‏بردارى از جايگاه امامت است.</big>
۶ . امروز روز اكمال دين است.


<big>۶ . امروز روز اكمال دين است.</big>
۷. امروز روز عهد و پيمان است.


<big>۷. امروز روز عهد و پيمان است.</big>
۸ . امروز روز گواهى و گواه گرفتن است.


<big>۸ . امروز روز گواهى و گواه گرفتن است.</big>
۹. امروز روز آشكار شدن پيمان ‏هاى مستور در زير پرده ‏هاى كفر و نفاق است.


<big>۹. امروز روز آشكار شدن پيمان ‏هاى مستور در زير پرده ‏هاى كفر و نفاق است.</big>
۱۰. امروز روز بيان حقايق ايمان است.


<big>۱۰. امروز روز بيان حقايق ايمان است.</big>
۱۱. امروز روز راندن شيطان است.


<big>۱۱. امروز روز راندن شيطان است.</big>
۱۲. امروز روز اقامه برهان است.


<big>۱۲. امروز روز اقامه برهان است.</big>
۱۳. امروز روز جدايى حق و باطل است.


<big>۱۳. امروز روز جدايى حق و باطل است.</big>
۱۴. امروز روز بلندِ جايگاهى است كه در آن مخاصمه مى‏ كرديد.


<big>۱۴. امروز روز بلندِ جايگاهى است كه در آن مخاصمه مى‏ كرديد.</big>
۱۵. امروز روز نبأ عظيمى است كه از آن روى بر مى‏ تافتيد.


<big>۱۵. امروز روز نبأ عظيمى است كه از آن روى بر مى‏ تافتيد.</big>
۱۶. امروز روز ارشاد و هدايت است.


<big>۱۶. امروز روز ارشاد و هدايت است.</big>
۱۷. امروز روز آزمايش بندگان است.


<big>۱۷. امروز روز آزمايش بندگان است.</big>
۱۸. امروز روز راهنمايى رهپويان است.


<big>۱۸. امروز روز راهنمايى رهپويان است.</big>
۱۹. امروز روز آشكار شدن اسرار درون و رازهاى اشرار دون است.


<big>۱۹. امروز روز آشكار شدن اسرار درون و رازهاى اشرار دون است.</big>
۲۰. امروز روز نص صريح بر شايستگان و اولياى خاص خداست.


<big>۲۰. امروز روز نص صريح بر شايستگان و اولياى خاص خداست.</big>
۲۱. امروز روز امنيت كامل است.


<big>۲۱. امروز روز امنيت كامل است.</big>
۲۲. امروز روز اظهار سرّ مكنون است.


<big>۲۲. امروز روز اظهار سرّ مكنون است.</big>
۲۳. امروز روز آشكار شدن اسرار نهان و آزمايش دل‏هاست.<ref>مصباح المتهجد: ص ۷۵۵.</ref>


<big>۲۳. امروز روز آشكار شدن اسرار نهان و آزمايش دل‏هاست.<ref>مصباح المتهجد: ص ۷۵۵.</ref></big>
بر اهل تحقيق پوشيده نيست كه همه اين ويژگى ‏ها در عصر ظهور تجلى كامل پيدا مى ‏كند. به ويژه فرازهاى: دوم: فيه وقع الفرج؛ فرج و گشايش جهان آفرينش در عصر ظهور است. ششم: يوم كمال الدين؛ كه در عصر ظهور تمكّن كامل براى پياده شدن تعاليم دينى و معارف اسلامى فراهم خواهد شد. دهم: يوم البيان عن حقائق الايمان؛ كه بدون ترس و واهمه حقايق ايمانى در عرصه جهانى بيان خواهد شد. يازدهم: يوم دحر الشيطان؛ كه در عصر ظهور مدت مهلت ابليس به سر مى‏ رسد و مولاى متقيان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يكى از رجعت ‏هاى خود با وى نبرد مى ‏كنند.<ref>مختصر البصائر: ص ۸۵ ح ۹۲.</ref>  مؤمنان شيطان را سنگسار مى‏ كنند <ref>معانى الاخبار: ص ۱۳۹.</ref> ، و پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله او را به هلاكت مى‏ رسانند. <ref>مختصر البصائر: ص ۸۵ ح ۹۲.</ref>البته به روايتى حضرت ولى‏ عصر عليه السلام او را گردن مى ‏زنند <ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۲۴۲.</ref> ، و به نقلى پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله او را سر مى ‏برند. <ref>تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۴۵.</ref>


<big>بر اهل تحقيق پوشيده نيست كه همه اين ويژگى ‏ها در عصر ظهور تجلى كامل پيدا مى ‏كند. به ويژه فرازهاى: دوم: فيه وقع الفرج؛ فرج و گشايش جهان آفرينش در عصر ظهور است. ششم: يوم كمال الدين؛ كه در عصر ظهور تمكّن كامل براى پياده شدن تعاليم دينى و معارف اسلامى فراهم خواهد شد. دهم: يوم البيان عن حقائق الايمان؛ كه بدون ترس و واهمه حقايق ايمانى در عرصه جهانى بيان خواهد شد. يازدهم: يوم دحر الشيطان؛ كه در عصر ظهور مدت مهلت ابليس به سر مى‏ رسد و مولاى متقيان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يكى از رجعت ‏هاى خود با وى نبرد مى ‏كنند.<ref>مختصر البصائر: ص ۸۵ ح ۹۲.</ref>  مؤمنان شيطان را سنگسار مى‏ كنند <ref>معانى الاخبار: ص ۱۳۹.</ref> ، و پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله او را به هلاكت مى‏ رسانند. <ref>مختصر البصائر: ص ۸۵ ح ۹۲.</ref>البته به روايتى حضرت ولى‏ عصر عليه السلام او را گردن مى ‏زنند <ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۲۴۲.</ref> ، و به نقلى پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله او را سر مى ‏برند. <ref>تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۴۵.</ref></big>
'''ب. رهبران گمراه در خطبه امير عليه السلام'''


<big>'''ب. رهبران گمراه در خطبه امير عليه السلام'''</big>
امير بيان در فرازى از خطبه غدير به رهبران ضالّ و مُضلّ اشاره نموده، آيه كريمه را تلاوت فرمودند: از پيروى گمراهان بر حذر باشيد كه قرآن كريم آنها را نكوهش كرده فرموده است:


<big>امير بيان در فرازى از خطبه غدير به رهبران ضالّ و مُضلّ اشاره نموده، آيه كريمه را تلاوت فرمودند: از پيروى گمراهان بر حذر باشيد كه قرآن كريم آنها را نكوهش كرده فرموده است:</big>
«ما از سركرده‏ هاى خود پيروى كرديم پس ما را گمراه ساختند بار خدايا عذاب آنها را دو چندان فرما و آنها را به لعن و غضب شديد خود گرفتار كن» .<ref>احزاب /  ۶۷ .</ref>


<big>«ما از سركرده‏ هاى خود پيروى كرديم پس ما را گمراه ساختند بار خدايا عذاب آنها را دو چندان فرما و آنها را به لعن و غضب شديد خود گرفتار كن» .<ref>احزاب /  ۶۷ .</ref></big>
به هنگام ظهور، جايگاه سركرده‏ هاى گمراه معلوم مى ‏شود، و پيروان گمراهشان از آنها بيزارى مى‏ جويند؛ و آن هنگامى است كه حضرت ولى‏ عصر عليه السلام پيكر دو بت بزرگ قريش را از دل خاک بيرون آورده، با همان هيزمى كه روز تهاجم به خانه وحى آورده بودند تا حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام را به آتش بكشند! طعمه حريق مى ‏سازند. <ref>دلائل الامامة: ص ۴۵۵ ح ۴۳۵.</ref>


<big>به هنگام ظهور، جايگاه سركرده‏ هاى گمراه معلوم مى ‏شود، و پيروان گمراهشان از آنها بيزارى مى‏ جويند؛ و آن هنگامى است كه حضرت ولى‏ عصر عليه السلام پيكر دو بت بزرگ قريش را از دل خاک بيرون آورده، با همان هيزمى كه روز تهاجم به خانه وحى آورده بودند تا حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام را به آتش بكشند! طعمه حريق مى ‏سازند. <ref>دلائل الامامة: ص ۴۵۵ ح ۴۳۵.</ref></big>
'''ج. روز امن و امان'''


<big>'''ج. روز امن و امان'''</big>
مولاى متقيان‏ عليه السلام در فرازى از خطبه غدير در مورد روز غدير فرمودند: هذا يوم الامن و الامان: امروز روز امن و امان است. <ref>مصباح المتهجد: ص ۷۵۶.</ref>


<big>مولاى متقيان‏ عليه السلام در فرازى از خطبه غدير در مورد روز غدير فرمودند: هذا يوم الامن و الامان: امروز روز امن و امان است. <ref>مصباح المتهجد: ص ۷۵۶.</ref></big>
همانگونه كه خداوند منان شهر مكه را بلد امن قرار داده ولى رسول عالميان‏ صلى الله عليه وآله در آن شهر امنيت نداشتند، روز غدير را نيز روز امن و امان قرار داده ولى صاحب غدير در آن روز امنيت نداشتند! در همان روز اصحاب صحيفه گرد آمدند و پيمان بستند، و در روز سقيفه پيمان خود را به اجرا نهادند. اين امنيت در سطح جهانى و براى همه انسان‏ ها و حتى براى همه جانداران در عصر ظهور تحقق پيدا مى‏ كند.


<big>همانگونه كه خداوند منان شهر مكه را بلد امن قرار داده ولى رسول عالميان‏ صلى الله عليه وآله در آن شهر امنيت نداشتند، روز غدير را نيز روز امن و امان قرار داده ولى صاحب غدير در آن روز امنيت نداشتند! در همان روز اصحاب صحيفه گرد آمدند و پيمان بستند، و در روز سقيفه پيمان خود را به اجرا نهادند. اين امنيت در سطح جهانى و براى همه انسان‏ ها و حتى براى همه جانداران در عصر ظهور تحقق پيدا مى‏ كند.</big>
در احاديث آمده است: در عصر ظهور ظلم و ستم رخت بر مى ‏بندد و راه‏ ها امن مى‏ شود و كسى به كسى ستم نمى‏ كند.<ref>الارشاد: ج ۲ ص ۳۸۴. الخصال: ج ۲ ص ۴۱۹.</ref> در كتب عهدين از آشتى كردن درندگان و همزيستى گرگ و برّه، پلنگ با بزغاله و شير با گوساله سخن رفته است.<ref>عهد عتيق، كتاب شعياء نبى‏ عليه السلام: ۱۱  - ۶  - ۹.</ref>


<big>در احاديث آمده است: در عصر ظهور ظلم و ستم رخت بر مى ‏بندد و راه‏ ها امن مى‏ شود و كسى به كسى ستم نمى‏ كند.<ref>الارشاد: ج ۲ ص ۳۸۴. الخصال: ج ۲ ص ۴۱۹.</ref> در كتب عهدين از آشتى كردن درندگان و همزيستى گرگ و برّه، پلنگ با بزغاله و شير با گوساله سخن رفته است.<ref>عهد عتيق، كتاب شعياء نبى‏ عليه السلام: ۱۱  - ۶  - ۹.</ref></big>
== توضيحاتى پيرامون متن و سند خطبه <ref>خطبه غديريه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ص ۷  - ۵ و ۴۷  - ۲۳.</ref>==
در اينجا توضيحاتى در مورد خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيان مى‏ كنيم. از قبيل: روايت خطبه، مدارک و سند خطبه و... :


== <big>توضيحاتى پيرامون متن و سند خطبه <ref>خطبه غديريه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ص ۷  - ۵ و ۴۷  - ۲۳.</ref></big> ==
'''<br />منابع خطبه'''
<big>در اينجا توضيحاتى در مورد خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيان مى‏ كنيم. از قبيل: روايت خطبه، مدارک و سند خطبه و... :</big>


'''<big><br />منابع خطبه</big>'''
متن خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در منابع و كتاب‏ هاى ذيل آمده است:


<big>متن خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در منابع و كتاب‏ هاى ذيل آمده است:</big>
مصباح المتهجد (شيخ طوسى) : ص ۷۵۸.


<big>مصباح المتهجد (شيخ طوسى) : ص ۷۵۸.</big>
اقبال الاعمال (سيد بن طاووس) : ج ۲ ص ۲۶۰.


<big>اقبال الاعمال (سيد بن طاووس) : ج ۲ ص ۲۶۰.</big>
مصباح الزائر (سيد بن طاووس) : فصل ۷.


<big>مصباح الزائر (سيد بن طاووس) : فصل ۷.</big>
بحار الانوار(علامه محمدباقر مجلسى) : ج ۹۷ ص ۱۱۲ و ج ۳۷ ص ۱۶۴.


<big>بحار الانوار(علامه محمدباقر مجلسى) : ج ۹۷ ص ۱۱۲ و ج ۳۷ ص ۱۶۴.</big>
الشيعة فى احاديث الفرقين: ص ۲۸۲.


<big>الشيعة فى احاديث الفرقين: ص ۲۸۲.</big>
مناقب آل‏ ابى طالب‏ عليهم السلام (ابن‏ شهرآشوب مازندرانى) : ج ۳ ص ۴۳.


<big>مناقب آل‏ ابى طالب‏ عليهم السلام (ابن‏ شهرآشوب مازندرانى) : ج ۳ ص ۴۳.</big>
كلمات الامام الحسين‏ عليه السلام (شيخ شريفى) : ص ۶۹۰ .


<big>كلمات الامام الحسين‏ عليه السلام (شيخ شريفى) : ص ۶۹۰ .</big>
وسائل الشيعه (شيخ حر عاملى) : ج ۷ ص ۳۲۷.


<big>وسائل الشيعه (شيخ حر عاملى) : ج ۷ ص ۳۲۷.</big>
جواهر الكلام (شيخ محمدحسن نجفى) : ج ۱۲ ص ۲۱۷.


<big>جواهر الكلام (شيخ محمدحسن نجفى) : ج ۱۲ ص ۲۱۷.</big>
المصباح فى الادعية (شيخ تقى ‏الدين ابراهيم كفعمى) : ص ۹۱۹.


<big>المصباح فى الادعية (شيخ تقى ‏الدين ابراهيم كفعمى) : ص ۹۱۹.</big>
'''متن روايت'''


'''<big>متن روايت</big>'''
در ميان منابع ذكر شده، قديمى‏ ترين منبع كتاب «مصباح المتهجد» شيخ الطائفه طوسى مى‏ باشد، كه متن اين روايت طبق نقل اين كتاب شريف از قرار ذيل مى ‏باشد:


<big>در ميان منابع ذكر شده، قديمى‏ ترين منبع كتاب «مصباح المتهجد» شيخ الطائفه طوسى مى‏ باشد، كه متن اين روايت طبق نقل اين كتاب شريف از قرار ذيل مى ‏باشد:</big>
اخبرنا جماعة، عن ابى ‏محمد هارون بن موسى التلعكبرى، قال: حدثنا ابوالحسن على بن احمد الخراسانى الحاجب فى شهر رمضان سنة سبع و ثلاثين و ثلاث مائة، قال: حدثنا سعيد بن هارون ابوعمرو<ref>ابوعمرو« در بعضى از نسخه‏ ها «ابوعلى» آمده است.</ref> المروزى، و قد زاد على الثمانين سنة، قال: حدثنا الفيّاض بن محمد بن عمر الطرسوسى<ref>«الطوسى» خ.</ref>  بطوس سنة تسع و خمسين و مائتين و قد بلغ التسعين، انه شهد اباالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام فى يوم الغدير، و بحضرته جماعة من خاصته، قد احتبسهم للافطار. و قد قدّم الى منازلهم الطعام و البرّ و الصلاة و الكسوة حتى الخواتيم و النعال. و قد غيّر من احوالهم و احوال حاشيته و جدّدت له آلة غير الآلة التى جرى الرسم بابتذالها قبل يومه، و هو يذكر فضل اليوم و قدمه. <ref>«و قديمة» در بعضى از نسخ آمده است.</ref>
 
<big>اخبرنا جماعة، عن ابى ‏محمد هارون بن موسى التلعكبرى، قال: حدثنا ابوالحسن على بن احمد الخراسانى الحاجب فى شهر رمضان سنة سبع و ثلاثين و ثلاث مائة، قال: حدثنا سعيد بن هارون ابوعمرو<ref>ابوعمرو« در بعضى از نسخه‏ ها «ابوعلى» آمده است.</ref> المروزى، و قد زاد على الثمانين سنة، قال: حدثنا الفيّاض بن محمد بن عمر الطرسوسى<ref>«الطوسى» خ.</ref>  بطوس سنة تسع و خمسين و مائتين و قد بلغ التسعين، انه شهد اباالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام فى يوم الغدير، و بحضرته جماعة من خاصته، قد احتبسهم للافطار. و قد قدّم الى منازلهم الطعام و البرّ و الصلاة و الكسوة حتى الخواتيم و النعال. و قد غيّر من احوالهم و احوال حاشيته و جدّدت له آلة غير الآلة التى جرى الرسم بابتذالها قبل يومه، و هو يذكر فضل اليوم و قدمه. <ref>«و قديمة» در بعضى از نسخ آمده است.</ref></big>
   
   
<big>فكان من قوله ‏عليه السلام: حدثنى الهادى‏ عليه السلام ابى، قال: حدثنى جدى الصادق ‏عليه السلام، قال: حدثنى الباقر عليه السلام، قال: حدثنى سيدالعابدين ‏عليه السلام، قال: حدثنى ابى الحسين‏ عليه السلام، قال: اتفق فى بعض سنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام الجمعة و الغدير. فصعد المنبر على خمس ساعات <ref>اى مضى من نهار اليوم.</ref> من نهار ذلك اليوم. فحمد اللَّه و اثنى عليه حمداً لم يسمع بمثله، و اثنى عليه ثناءاً لم <ref>بما لم« خ.</ref> يتوجه اليه غيره. فكان ما حفظ من ذلك... :</big>
فكان من قوله ‏عليه السلام: حدثنى الهادى‏ عليه السلام ابى، قال: حدثنى جدى الصادق ‏عليه السلام، قال: حدثنى الباقر عليه السلام، قال: حدثنى سيدالعابدين ‏عليه السلام، قال: حدثنى ابى الحسين‏ عليه السلام، قال: اتفق فى بعض سنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام الجمعة و الغدير. فصعد المنبر على خمس ساعات <ref>اى مضى من نهار اليوم.</ref> من نهار ذلك اليوم. فحمد اللَّه و اثنى عليه حمداً لم يسمع بمثله، و اثنى عليه ثناءاً لم <ref>بما لم« خ.</ref> يتوجه اليه غيره. فكان ما حفظ من ذلك... :
 
<big>گروهى  به ما خبر دادند درباره ابومحمد هارون فرزند موسى تلعكبرى، گفت: با ما سخن گفت ابوالحسن على فرزند احمد خراسانى حاجب در رمضان سال ۳۳۷ هجرى قمرى، گفت: با ما سخن گفت سعيد فرزند هارون ابوعمر مروزى -  كه بيشتر از هشتاد سال داشت -  و گفت:</big>
 
<big>با ما سخن گفت فياض فرزند محمد فرزند عمر طرسوسى در طوس سال ۲۵۹ هجرى قمرى -  كه به سن ۹۰ سالگى رسيد -  او ديد كه ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام در روز غدير با گروهى از افراد خاص و نزديک به ایشان كه آنها را براى افطار نگه داشتند، و به خانه ‏هايشان غذا و نيكى و پوشاک حتى كفش و انگشتر فرستادند؛ به صورتى كه اوضاعشان را تغيير دادند و اوضاع نزديكانشان را نيز تغيير دادند، و تمام آلات را تعويض كردند. بجز آلاتى كه با آن به ناپاكى قبل از موعدش رفتار شد. و ایشان خصلت‏ هاى پاک و خوب آن روز را بازگو كردند، و در كلامشان بود:</big>
 
<big>حديث كردند مرا پدرم امام هادى ‏عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا جدم امام صادق‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام باقر عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام سيدالعابدين‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا پدرم امام حسين‏ عليه السلام كه فرمودند:</big>


<big>در بعضى از سال‏هاى عمر شريف اميرالمومنين‏ عليه السلام جمعه و غدير جمع شد. آن حضرت پنج ساعت از روز گذشته (يعنى حدود يک ساعت به ظهر مانده) بالاى منبر رفتند. پس خدا را شكر كردند به طورى كه كسى قبل از آن چنين شكرى از ایشان نشنيده و كسى چنين سپاسى نكرده بود، و قسمتى از آن حفظ شد.</big>
گروهى  به ما خبر دادند درباره ابومحمد هارون فرزند موسى تلعكبرى، گفت: با ما سخن گفت ابوالحسن على فرزند احمد خراسانى حاجب در رمضان سال ۳۳۷ هجرى قمرى، گفت: با ما سخن گفت سعيد فرزند هارون ابوعمر مروزى -  كه بيشتر از هشتاد سال داشت -  و گفت:


<big>پس از اين، متن خطبه آن حضرت را نقل نموده و سپس مى فرمايند:</big>
با ما سخن گفت فياض فرزند محمد فرزند عمر طرسوسى در طوس سال ۲۵۹ هجرى قمرى -  كه به سن ۹۰ سالگى رسيد -  او ديد كه ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام در روز غدير با گروهى از افراد خاص و نزديک به ایشان كه آنها را براى افطار نگه داشتند، و به خانه ‏هايشان غذا و نيكى و پوشاک حتى كفش و انگشتر فرستادند؛ به صورتى كه اوضاعشان را تغيير دادند و اوضاع نزديكانشان را نيز تغيير دادند، و تمام آلات را تعويض كردند. بجز آلاتى كه با آن به ناپاكى قبل از موعدش رفتار شد. و ایشان خصلت‏ هاى پاک و خوب آن روز را بازگو كردند، و در كلامشان بود:


<big>فنهض ناهض فقال: يا اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، و ما الفئام؟ قال: مائة الف نبى و صديق و شهيد، و كيف بمن تكفّل عدداً من المؤمنين و المؤمنات؟ و انا ضمينة على اللَّه تعالى الامان من الكفر و الفقر، و ان مات فى ليلته او يومه او بعده الى مثله من غير ارتكاب كبيرة فأجره على اللَّه تعالى، و من استدان لاخوانه و اعانهم فانا الضامن على اللَّه ان بقّاه قضاه، و ان قبضه حمله عنه. و اذا تلاقيتم فتصافحوا بالسنتكم <ref>بالتسليم« خ.</ref> و تهانوا النعمة فى هذا اليوم، و ليبلّغ الحاضر الغائب و الشاهد البائن، و لعيّد الغنىّ على الفقير و القوىّ على الضعيف. امرنى رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بذلک.</big>
حديث كردند مرا پدرم امام هادى ‏عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا جدم امام صادق‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام باقر عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام سيدالعابدين‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا پدرم امام حسين‏ عليه السلام كه فرمودند:


<big>ثم اخذ فى خطبة الجمعة، و جعل صلاة جمعته صلاة عيده، و انصرف بولده و شيعته الى منزل ابى‏ محمد الحسن بن على ‏عليهما السلام بما اعدّ له من طعامه و انصرف غنيّهم و فقيرهم برفده الى عياله.</big>
در بعضى از سال‏هاى عمر شريف اميرالمومنين‏ عليه السلام جمعه و غدير جمع شد. آن حضرت پنج ساعت از روز گذشته (يعنى حدود يک ساعت به ظهر مانده) بالاى منبر رفتند. پس خدا را شكر كردند به طورى كه كسى قبل از آن چنين شكرى از ایشان نشنيده و كسى چنين سپاسى نكرده بود، و قسمتى از آن حفظ شد.


<big><br />يكى از ميان جمع برخاست و گفت: اى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، معنى «فئام» چيست؟ امام فرمودند: صد هزار پيامبر صلى الله عليه وآله و راستگو و شهيد، و هر كسى كه مسئوليت بعضى از مؤمنان (زن و مرد) را قبول كند خودم ضامن او هستم به خداوند در برابر سلامت از كفر و فقر، و اگر در آن شب يا روز بدون آنكه گناه كبيره ‏اى انجام دهد بميرد، جزايش با خداست. و با هم خوشرفتار باشيد، و تقسيم نعمت كنيد، و حاضرين غائبين را خبر دهند، و انسان ثروتمند با فقير و قوى با ضعيف عيد ديدنى كند، كه پيامبر خدا  صلى الله عليه وآله چنين دستورى به من دادند.</big>
پس از اين، متن خطبه آن حضرت را نقل نموده و سپس مى فرمايند:


<big>سپس اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خطبه را خواندند و نماز جمعه را نماز عيد قرار دادند، و بعد از آن همراه با فرزند و همراهانشان به سوى خانه حضرت ابومحمد حسن بن على ‏عليهما السلام رهسپار شدند. در آنجا به همه از فقرا و ثروتمندان غذا دادند. بعد از آن به سوى خانه خود رهسپار شدند.</big>
فنهض ناهض فقال: يا اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، و ما الفئام؟ قال: مائة الف نبى و صديق و شهيد، و كيف بمن تكفّل عدداً من المؤمنين و المؤمنات؟ و انا ضمينة على اللَّه تعالى الامان من الكفر و الفقر، و ان مات فى ليلته او يومه او بعده الى مثله من غير ارتكاب كبيرة فأجره على اللَّه تعالى، و من استدان لاخوانه و اعانهم فانا الضامن على اللَّه ان بقّاه قضاه، و ان قبضه حمله عنه. و اذا تلاقيتم فتصافحوا بالسنتكم <ref>بالتسليم« خ.</ref> و تهانوا النعمة فى هذا اليوم، و ليبلّغ الحاضر الغائب و الشاهد البائن، و لعيّد الغنىّ على الفقير و القوىّ على الضعيف. امرنى رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بذلک.


'''<big>سند و دلالت خطبه</big>'''
ثم اخذ فى خطبة الجمعة، و جعل صلاة جمعته صلاة عيده، و انصرف بولده و شيعته الى منزل ابى‏ محمد الحسن بن على ‏عليهما السلام بما اعدّ له من طعامه و انصرف غنيّهم و فقيرهم برفده الى عياله.


<big>بيان چند مطلب پيرامون سند و دلالت و منابع اين خطبه ضرورى است:<br />الف. استدلال به عبارت «"اخبرنا جماعة»</big>
<br />يكى از ميان جمع برخاست و گفت: اى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، معنى «فئام» چيست؟ امام فرمودند: صد هزار پيامبر صلى الله عليه وآله و راستگو و شهيد، و هر كسى كه مسئوليت بعضى از مؤمنان (زن و مرد) را قبول كند خودم ضامن او هستم به خداوند در برابر سلامت از كفر و فقر، و اگر در آن شب يا روز بدون آنكه گناه كبيره ‏اى انجام دهد بميرد، جزايش با خداست. و با هم خوشرفتار باشيد، و تقسيم نعمت كنيد، و حاضرين غائبين را خبر دهند، و انسان ثروتمند با فقير و قوى با ضعيف عيد ديدنى كند، كه پيامبر خدا  صلى الله عليه وآله چنين دستورى به من دادند.


<big>يكى از طرق اعتبار روايت با عبارت «اخبرنا جماعة» مى‏ باشد، كه نشان مى‏ دهد اين خطبه در آن زمان مشهور و معروف و بر سر زبان‏ ها بوده، و راويان آن بسيارى بوده ‏اند و بين آنها يک طريق انتخاب شده و ذكر گرديده است.<ref>در مبانى رجالى بعضى از رجاليون اين گونه عبارات را «اخبرنا جماعة» دليل بر ضعف روايت مى‏ گيرند. ولى از نظر بعضى از رجاليون اين گونه عبارات نشان مى‏ دهد كه اين متن سندهاى بسيارى داشته و افراد زياد و بسيارى آن را نقل كرده ‏اند و در آن عصر مشهور بوده است، ولى راوى از يك طريق نقل نموده است. </ref></big>
سپس اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خطبه را خواندند و نماز جمعه را نماز عيد قرار دادند، و بعد از آن همراه با فرزند و همراهانشان به سوى خانه حضرت ابومحمد حسن بن على ‏عليهما السلام رهسپار شدند. در آنجا به همه از فقرا و ثروتمندان غذا دادند. بعد از آن به سوى خانه خود رهسپار شدند.


<big>ب. «مُعَنعَن» بودن روايت در بين ائمه‏ عليهم السلام</big>
'''سند و دلالت خطبه'''


<big>حديث به صورت معنعن از زبان امام رضا عليه السلام -  پسر از پدر -  تا وجود مبارک اميرالمؤمنين‏ عليه السلام وارد شده است. طبق قواعد رجال و درايه، اين نوع نقل دليل بر تأكيد در مطلب و مهم بودن موضوعِ طرح شده در حديث مى‏باشد.</big>
بيان چند مطلب پيرامون سند و دلالت و منابع اين خطبه ضرورى است:<br />الف. استدلال به عبارت «"اخبرنا جماعة»


<big>و الا همين كه روايت به يک امام‏ عليه السلام مى‏ رسد و از زبان آن امام ‏عليه السلام نقل مى‏ شود كفايت مى‏ كند. اين حديث را در اين موضوع به مانند حديث «سلسلة الذهب» به همان نام يا حديث «سلسلة النور» مى‏ توان ناميد.</big>
يكى از طرق اعتبار روايت با عبارت «اخبرنا جماعة» مى‏ باشد، كه نشان مى‏ دهد اين خطبه در آن زمان مشهور و معروف و بر سر زبان‏ ها بوده، و راويان آن بسيارى بوده ‏اند و بين آنها يک طريق انتخاب شده و ذكر گرديده است.<ref>در مبانى رجالى بعضى از رجاليون اين گونه عبارات را «اخبرنا جماعة» دليل بر ضعف روايت مى‏ گيرند. ولى از نظر بعضى از رجاليون اين گونه عبارات نشان مى‏ دهد كه اين متن سندهاى بسيارى داشته و افراد زياد و بسيارى آن را نقل كرده ‏اند و در آن عصر مشهور بوده است، ولى راوى از يك طريق نقل نموده است. </ref>


<big>ج. معتبر بودن مراسيلِ مراسيل<ref>جمع »مرسل« است، و حديث مرسل يعنى حديثى كه بدون ذكر سند روايت شده است. </ref> شيخ طوسى</big>
ب. «مُعَنعَن» بودن روايت در بين ائمه‏ عليهم السلام


<big>بسيارى از فقهاى بزرگوار با ضعيف شمردن بعضى از روايات و ارسال در روايت به اين روايت استدلال نمى‏ كنند. ولى حق اين است كه بنا بر نظر بسيارى از بزرگان، مراسيلِ شيخ طوسى در «مصباح المتهجد» مانند مسانيد مسانيد <ref>جمع «مسند» است، و حديث مسند يعنى حديثى كه با سند روايت شده است. </ref> وى معتبر و قابل اعتماد است.</big>
حديث به صورت معنعن از زبان امام رضا عليه السلام -  پسر از پدر -  تا وجود مبارک اميرالمؤمنين‏ عليه السلام وارد شده است. طبق قواعد رجال و درايه، اين نوع نقل دليل بر تأكيد در مطلب و مهم بودن موضوعِ طرح شده در حديث مى‏باشد.


'''<big>سلسله سند روايت</big>'''
و الا همين كه روايت به يک امام‏ عليه السلام مى‏ رسد و از زبان آن امام ‏عليه السلام نقل مى‏ شود كفايت مى‏ كند. اين حديث را در اين موضوع به مانند حديث «سلسلة الذهب» به همان نام يا حديث «سلسلة النور» مى‏ توان ناميد.


<big>افرادى كه در سلسله سند اين روايت وجود دارند عبارتند از:</big>
ج. معتبر بودن مراسيلِ مراسيل<ref>جمع »مرسل« است، و حديث مرسل يعنى حديثى كه بدون ذكر سند روايت شده است. </ref> شيخ طوسى


<big>'''یک.''' ابو محمد هارون بن موسى تلعكبرى: رجالى بزرگ احمد بن عبدالرضا مهذّب ‏الدين بصرى در كتاب «فائق المقال فى الحديث و الرجال» به نقل از «رجال النجاشى» و «الخلاصة» پيرامون او مى‏ نويسد:</big>
بسيارى از فقهاى بزرگوار با ضعيف شمردن بعضى از روايات و ارسال در روايت به اين روايت استدلال نمى‏ كنند. ولى حق اين است كه بنا بر نظر بسيارى از بزرگان، مراسيلِ شيخ طوسى در «مصباح المتهجد» مانند مسانيد مسانيد <ref>جمع «مسند» است، و حديث مسند يعنى حديثى كه با سند روايت شده است. </ref> وى معتبر و قابل اعتماد است.


<big>هارون بن موسى بن محمد بن سعيد بن ابومحمد التلعكبرى من بنى ‏شيبان، و كان وجهاً وجيهاً من وجوه اصحابنا. جليل القدر، واسع الرواية، معتمداً عليه، لا يطعن عليه فى شى‏ء<ref>رجال النجاشى: ص ۴۳۹ ش ۱۱۸۴. الخلاصة: ج ۱ ص ۱۸۰. فائق المقال فى الحديث و الرجال (مهذب الدين احمد بصرى) : ص ۲۰۱.</ref> : هارون فرزند موسى فرزند محمد فرزند سعيد فرزند ابومحمد تلعكبرى از خاندان بنى‏ شيبان بوده، و يكى از بزرگان قومش بود. او انسانى مطمئن و با دانش و مورد اعتماد و همه او را قبول داشتند.</big>
'''سلسله سند روايت'''


<big>اعتبار او تا آن اندازه والا است كه مرحوم علامه محمدتقى شوشترى در كتاب «قاموس الرجال» به نقل از «رجال شيخ طوسى» پيرامون ايشان مى ‏فرمايد: فى رجال الشيخ رحمه اللَّه فى كثير ممن عدّهم فى من لم ير الائمة عليهم السلام. روى عنه التلعكبرى، و مرّ بعنوان هارون بن موسى بن احمد رحمه اللَّه <ref>قاموس الرجال (شوشترى) : ج ۱۲ ص ۱۳. </ref>: شيخ رحمه اللَّه در رجال بسيارى را بر شمرده كه ائمه ‏عليهم السلام را نديده بودند. تلعكبرى از او روايت مى‏ كند، و يک بار به عنوان هارون بن موسى بن احمد از او ياد مى‏ نمايد.</big>
افرادى كه در سلسله سند اين روايت وجود دارند عبارتند از:


<big>'''دو و سه و چهار.''' ابوالحسن على بن احمد خراسانى حاجب، سعيد بن هارون ابوعمر (ابوعمر) مروزى، فيّاض بن محمد بن عمر طرسوسى (طوسى) : اين سه نفر تا آنجا كه تحقيق شد در منابع رجالى ما هيچ ذكرى از آنها نشده است. نه آنها توثيق شده ‏اند و نه آنها را رجاليون ذمّ نموده ‏اند. لذا اين سه نفر در رجال جزو مجهول ‏ها به شمار مى‏ آيند.</big>
'''یک.''' ابو محمد هارون بن موسى تلعكبرى: رجالى بزرگ احمد بن عبدالرضا مهذّب ‏الدين بصرى در كتاب «فائق المقال فى الحديث و الرجال» به نقل از «رجال النجاشى» و «الخلاصة» پيرامون او مى‏ نويسد:


<big>اگر چه بعضى از رجاليون مانند مرحوم خويى اين گونه روايات را -  كه در روايت گنندگان آن افراد مجهول وجود دارند -  معتبر ندانسته و به آن استدلال نمى‏ كنند، ولى بزرگان رجالى مانند مرحوم بروجردى و ميرزا جواد تبريزى و ميرزا محمدحسن احمدى فقيه يزدى و بسيارى ديگر اين مطلب را موجب ضعف نمى ‏دانند. چرا كه ممكن است آن شخص مجهول توثيق شده باشد، ولى توثيق او به دست ما نرسيده باشد.</big>
هارون بن موسى بن محمد بن سعيد بن ابومحمد التلعكبرى من بنى ‏شيبان، و كان وجهاً وجيهاً من وجوه اصحابنا. جليل القدر، واسع الرواية، معتمداً عليه، لا يطعن عليه فى شى‏ء<ref>رجال النجاشى: ص ۴۳۹ ش ۱۱۸۴. الخلاصة: ج ۱ ص ۱۸۰. فائق المقال فى الحديث و الرجال (مهذب الدين احمد بصرى) : ص ۲۰۱.</ref> : هارون فرزند موسى فرزند محمد فرزند سعيد فرزند ابومحمد تلعكبرى از خاندان بنى‏ شيبان بوده، و يكى از بزرگان قومش بود. او انسانى مطمئن و با دانش و مورد اعتماد و همه او را قبول داشتند.


<big>همچنين بيشتر رجاليون ما كوفى هستند و از احوال بيشتر موثقين قمى با اطلاع نبودند. لذا آنها را ذكر نكرده ‏اند، و به صرف ذكر نكردن ، روايت از اعتبار نمى‏ افتد. بنا بر اين روايت قابل اعتماد است.</big>
اعتبار او تا آن اندازه والا است كه مرحوم علامه محمدتقى شوشترى در كتاب «قاموس الرجال» به نقل از «رجال شيخ طوسى» پيرامون ايشان مى ‏فرمايد: فى رجال الشيخ رحمه اللَّه فى كثير ممن عدّهم فى من لم ير الائمة عليهم السلام. روى عنه التلعكبرى، و مرّ بعنوان هارون بن موسى بن احمد رحمه اللَّه <ref>قاموس الرجال (شوشترى) : ج ۱۲ ص ۱۳. </ref>: شيخ رحمه اللَّه در رجال بسيارى را بر شمرده كه ائمه ‏عليهم السلام را نديده بودند. تلعكبرى از او روايت مى‏ كند، و يک بار به عنوان هارون بن موسى بن احمد از او ياد مى‏ نمايد.


'''<big>احكام فقهى مرتبط با روايت</big>'''
'''دو و سه و چهار.''' ابوالحسن على بن احمد خراسانى حاجب، سعيد بن هارون ابوعمر (ابوعمر) مروزى، فيّاض بن محمد بن عمر طرسوسى (طوسى) : اين سه نفر تا آنجا كه تحقيق شد در منابع رجالى ما هيچ ذكرى از آنها نشده است. نه آنها توثيق شده ‏اند و نه آنها را رجاليون ذمّ نموده ‏اند. لذا اين سه نفر در رجال جزو مجهول ‏ها به شمار مى‏ آيند.


<big>احكام مستخرجه از اين روايت و عمل خاص اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از قرار ذيل است:</big>
اگر چه بعضى از رجاليون مانند مرحوم خويى اين گونه روايات را -  كه در روايت گنندگان آن افراد مجهول وجود دارند -  معتبر ندانسته و به آن استدلال نمى‏ كنند، ولى بزرگان رجالى مانند مرحوم بروجردى و ميرزا جواد تبريزى و ميرزا محمدحسن احمدى فقيه يزدى و بسيارى ديگر اين مطلب را موجب ضعف نمى ‏دانند. چرا كه ممكن است آن شخص مجهول توثيق شده باشد، ولى توثيق او به دست ما نرسيده باشد.


<big>'''الف.''' وقت اين نماز يک ساعت قبل از ظهر است.</big>
همچنين بيشتر رجاليون ما كوفى هستند و از احوال بيشتر موثقين قمى با اطلاع نبودند. لذا آنها را ذكر نكرده ‏اند، و به صرف ذكر نكردن ، روايت از اعتبار نمى‏ افتد. بنا بر اين روايت قابل اعتماد است.


<big><br />'''ب.''' خطبه نماز روز عيد غدير قبل از نماز مى ‏باشد.</big>
'''احكام فقهى مرتبط با روايت'''


<big><br />لازم به توضيح است كه از روايت پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله -  كه شيخ مفيد و ديگران نقل نموده ‏اند -  به دست مى‏ آيد كه خطبه‏ ها بعد از نماز عيد غدير است. وقتى حجيّت هر دو روايت براى ما تمام باشد، اين نتيجه به دست مى ‏آيد كه امام جماعت مخيّر است كه خطبه‏ ها را بعد يا قبل از نماز بخواند.</big>
احكام مستخرجه از اين روايت و عمل خاص اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از قرار ذيل است:


<big>'''ج.''' آنچه كه از باقى مانده خطبه استفاده مى‏ شود اين است كه موضوع خطبه ‏هاى نماز عيد غدير بايستى حمد الهى و مسئله ولايت و غدير و شأن و منزلت ائمه ‏عليهم السلام باشد.</big>
'''الف.''' وقت اين نماز يک ساعت قبل از ظهر است.


<big>'''د.''' احكام دو خطبه نماز عید غدير هم مثل همان احكام خطبه ‏هاى نماز جمعه است، و اين نيز از عبارت فوق الذكر به دست مى‏ آيد.</big>
<br />'''ب.''' خطبه نماز روز عيد غدير قبل از نماز مى ‏باشد.


<big>'''ه  .''' نكته ديگرى كه از اين عبارت استفاده مى‏ شود اين است كه نماز عيد غدير نيز مانند نماز جمعه و نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور و ظهور و حكومت امام معصوم‏ عليه السلام واجب مى ‏باشد، چرا كه اگر واجب نبود نمى‏ توانست جايگزين نماز جمعه واجب شود.</big>
<br />لازم به توضيح است كه از روايت پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله -  كه شيخ مفيد و ديگران نقل نموده ‏اند -  به دست مى‏ آيد كه خطبه‏ ها بعد از نماز عيد غدير است. وقتى حجيّت هر دو روايت براى ما تمام باشد، اين نتيجه به دست مى ‏آيد كه امام جماعت مخيّر است كه خطبه‏ ها را بعد يا قبل از نماز بخواند.


<big>'''و.''' بعضى از فقها در مقابل نقل شيخ مفيد درباره اقامه نماز عيد غدير پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در آخرين سال عمر شريفشان بيان داشته ‏اند كه آن حضرت دو خطبه براى نماز خواندند. ولى ظاهر عبارت شيخ طوسى اين است كه حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام يک خطبه خواندند.</big>
'''ج.''' آنچه كه از باقى مانده خطبه استفاده مى‏ شود اين است كه موضوع خطبه ‏هاى نماز عيد غدير بايستى حمد الهى و مسئله ولايت و غدير و شأن و منزلت ائمه ‏عليهم السلام باشد.


<big>اين استدلال نسبت به عمل حضرت امیر ‏عليه السلام ‏اشتباه مى‏ باشد، چرا كه شيخ طوسى مى ‏فرمايد: فكان ما حفظ من ذلك؛ يعنى قسمتى از خطبه ‏هايى را كه حضرت امیر ‏عليه السلام مى‏ خواندند نقل مى‏ كند، و معلوم نيست حتماً حضرت يک خطبه خوانده باشند. بلكه احتمال دارد كه دو خطبه بوده و مقدارى از آن نقل شده است. ضمن اينكه با توجه به نقل شيخ مفيد پيرامون دو خطبه حضرت رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله، مى‏ توان احتمال داد كه حضرت امیر ‏عليه السلام نيز دو خطبه خوانده ‏اند.</big>
'''د.''' احكام دو خطبه نماز عید غدير هم مثل همان احكام خطبه ‏هاى نماز جمعه است، و اين نيز از عبارت فوق الذكر به دست مى‏ آيد.


'''<big>كلمات بزرگان پيرامون خطبه غديريه</big>'''
'''ه  .''' نكته ديگرى كه از اين عبارت استفاده مى‏ شود اين است كه نماز عيد غدير نيز مانند نماز جمعه و نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور و ظهور و حكومت امام معصوم‏ عليه السلام واجب مى ‏باشد، چرا كه اگر واجب نبود نمى‏ توانست جايگزين نماز جمعه واجب شود.


<big>بسيارى از علما در طول تاريخ به اين خطبه اشاره نموده، و بعضى نيز پيرامون جواز جماعت نماز عیدغدير به آن استناد نموده ‏اند، كه به يک نمونه اشاره مى‏ كنيم:<br />علامه فاضل هندى در كتاب «كشف اللثام» مى‏ فرمايد: روى الشيخ فى «المصباح» ان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام صعد المنبر، على خمس ساعات من نهار ذلک اليوم. فحمد اللَّه، و ذكر الخطبة و قال: ثم اخذ فى خطبة الجمعة <ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۶ .</ref> ، و لم يرو له‏ عليه السلام صلاة بعد الخطبة او قبلها. لكن فرغ من الصلاة المذكورة و الدعاء المأثور بعدها، يتصل بالزوال غالباً. فلذا قدّموها على الصلاة. و ينبغى ان يعرّفهم الامام فى الخطبة فضل ذلک اليوم و ما منّ اللَّه به فيه على عباده من اكمال الدين و اتمام النعمة، بالنص على مولى المؤمنين و امامهم و اميرهم، كما فعله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فى الخطبة المروية عنه<ref>كشف اللثام (هندى) : ج ۴ ص ۴۰۰.</ref> :</big>
'''و.''' بعضى از فقها در مقابل نقل شيخ مفيد درباره اقامه نماز عيد غدير پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در آخرين سال عمر شريفشان بيان داشته ‏اند كه آن حضرت دو خطبه براى نماز خواندند. ولى ظاهر عبارت شيخ طوسى اين است كه حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام يک خطبه خواندند.


<big>شيخ در كتاب «مصباح» روايت مى‏ كند: اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه پنج ساعت از روز گذشته بود بالاى منبر رفتند و حمد و سپاس خدا را انجام دادند، و آن خطبه را خطبه جمعه قرار دادند. و طريقه نماز از ایشان قبل از خطبه و يا بعد از آن ديده نشده است، ولى بعد از فارغ شدن از نماز و دعاى ياد شده بعد از آن متصل به ظهر مى‏ شود. به همين خاطر غالباً بر نماز مقدم مى‏ شمارند. و بايد امام در آن خطبه به آنها فضل و نعمتى كه خدا در آن روز به بندگانش داشت و دين را تمام و كمال كرد و نعمت را با نص آوردن بر مولاى مؤمنين‏ عليه السلام به امامت و رياستشان يادآورى مى‏ كرد، همانگونه كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در خطبه ‏اى كه به ايشان نسبت داده ‏اند فرمودند.</big>
اين استدلال نسبت به عمل حضرت امیر ‏عليه السلام ‏اشتباه مى‏ باشد، چرا كه شيخ طوسى مى ‏فرمايد: فكان ما حفظ من ذلك؛ يعنى قسمتى از خطبه ‏هايى را كه حضرت امیر ‏عليه السلام مى‏ خواندند نقل مى‏ كند، و معلوم نيست حتماً حضرت يک خطبه خوانده باشند. بلكه احتمال دارد كه دو خطبه بوده و مقدارى از آن نقل شده است. ضمن اينكه با توجه به نقل شيخ مفيد پيرامون دو خطبه حضرت رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله، مى‏ توان احتمال داد كه حضرت امیر ‏عليه السلام نيز دو خطبه خوانده ‏اند.


'''<big>كتاب درباره خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير</big>'''
'''كلمات بزرگان پيرامون خطبه غديريه'''


بسيارى از علما در طول تاريخ به اين خطبه اشاره نموده، و بعضى نيز پيرامون جواز جماعت نماز عیدغدير به آن استناد نموده ‏اند، كه به يک نمونه اشاره مى‏ كنيم:<br />علامه فاضل هندى در كتاب «كشف اللثام» مى‏ فرمايد: روى الشيخ فى «المصباح» ان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام صعد المنبر، على خمس ساعات من نهار ذلک اليوم. فحمد اللَّه، و ذكر الخطبة و قال: ثم اخذ فى خطبة الجمعة <ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۶ .</ref> ، و لم يرو له‏ عليه السلام صلاة بعد الخطبة او قبلها. لكن فرغ من الصلاة المذكورة و الدعاء المأثور بعدها، يتصل بالزوال غالباً. فلذا قدّموها على الصلاة. و ينبغى ان يعرّفهم الامام فى الخطبة فضل ذلک اليوم و ما منّ اللَّه به فيه على عباده من اكمال الدين و اتمام النعمة، بالنص على مولى المؤمنين و امامهم و اميرهم، كما فعله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فى الخطبة المروية عنه<ref>كشف اللثام (هندى) : ج ۴ ص ۴۰۰.</ref> :


<big>در اين باره مراجعه شود به عنوان: [[خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام]] /  [[كتاب درباره خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير]].</big>
شيخ در كتاب «مصباح» روايت مى‏ كند: اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه پنج ساعت از روز گذشته بود بالاى منبر رفتند و حمد و سپاس خدا را انجام دادند، و آن خطبه را خطبه جمعه قرار دادند. و طريقه نماز از ایشان قبل از خطبه و يا بعد از آن ديده نشده است، ولى بعد از فارغ شدن از نماز و دعاى ياد شده بعد از آن متصل به ظهر مى‏ شود. به همين خاطر غالباً بر نماز مقدم مى‏ شمارند. و بايد امام در آن خطبه به آنها فضل و نعمتى كه خدا در آن روز به بندگانش داشت و دين را تمام و كمال كرد و نعمت را با نص آوردن بر مولاى مؤمنين‏ عليه السلام به امامت و رياستشان يادآورى مى‏ كرد، همانگونه كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در خطبه ‏اى كه به ايشان نسبت داده ‏اند فرمودند.


== <big> سرفصل ‏هاى خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>آرمان غدير از ديدگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام (مجيدى نظامى، عرفان) : ص ۱۸  - ۱۲.</ref></big> ==
== سرفصل ‏هاى خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>آرمان غدير از ديدگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام (مجيدى نظامى، عرفان) : ص ۱۸  - ۱۲.</ref>==
<big>غربت خطبه غديريه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، يك خلأ كهنه و ديرين دينى و اعتقادى است، و شناخت آن و پژوهش و كاوش در معارف و پيام‏ هاى آن و نشر و گسترش آن، براى همه جويندگان حقيقت و پيروان ولايت ضرورت دارد. در اينجا سرفصل‏ هاى اساسى در خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ارائه مى ‏گردد:</big>
<big>غربت خطبه غديريه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، يك خلأ كهنه و ديرين دينى و اعتقادى است، و شناخت آن و پژوهش و كاوش در معارف و پيام‏ هاى آن و نشر و گسترش آن، براى همه جويندگان حقيقت و پيروان ولايت ضرورت دارد. در اينجا سرفصل‏ هاى اساسى در خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ارائه مى ‏گردد:</big>


خط ۴۲۶: خط ۴۲۰:
<big>الجنة الواقية (معروف به »مصباح« )، اثر مرحوم كفعمى.</big>
<big>الجنة الواقية (معروف به »مصباح« )، اثر مرحوم كفعمى.</big>


<big>و اما '''متن كامل و مقابله شده خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام''' در نماز روز عيد غدير چنين است:</big>
<big>و اما متن كامل و مقابله شده خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام در نماز روز عيد غدير چنين است:</big>


<big>أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِى‏ مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِىِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ أَحْمَدَ الْخُرَاسَانِىُّ الْحَاجِبُ فِى شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلاثِينَ وَ ثَلاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ هَارُونَ أَبُوعُمَرَ الْمَرْوَزِىُّ وَ قَدْ زَادَ عَلَى الثَّمَانِينَ سَنَةً، قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَيَّاضُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الطَّرَسُوسِىُّ بِطُوسَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ، وَ قَدْ بَلَغَ التِّسْعِينَ:</big>
<big>أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِى‏ مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِىِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ أَحْمَدَ الْخُرَاسَانِىُّ الْحَاجِبُ فِى شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلاثِينَ وَ ثَلاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ هَارُونَ أَبُوعُمَرَ الْمَرْوَزِىُّ وَ قَدْ زَادَ عَلَى الثَّمَانِينَ سَنَةً، قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَيَّاضُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الطَّرَسُوسِىُّ بِطُوسَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ، وَ قَدْ بَلَغَ التِّسْعِينَ:</big>
خط ۶۶۱: خط ۶۵۵:




پانویس
== پانویس ==
<references />
<references />
[[رده:عظیم ترین فریاد در بیان عظیم ترین فرد]]
[[رده:عظیم ترین فریاد در بیان عظیم ترین فرد]]