پرش به محتوا

ابلاغ ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۷۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آخرین جملۀ خطبۀ غدیر و ابلاغ ولایت<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۲۳۳-۲۴۲.</ref>==
== آخرین جملۀ خطبۀ غدیر و ابلاغ ولایت<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۲۳۳-۲۴۲.</ref>==
پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از [[خطبه غدير]]، بار ديگر اشاره داشت كه من [[ولایت]] را ابلاغ نمودم:
پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير، بار ديگر اشاره داشت كه من ولایت را ابلاغ نمودم:


اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ:
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ:
خط ۷: خط ۷:


== آيه «قُلْ أَطِيعُوا الله وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ...»<ref>نور/۵۴. غدیر در قرآن: ج۲ ص۱۱۶-۱۱۹.</ref>==
== آيه «قُلْ أَطِيعُوا الله وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ...»<ref>نور/۵۴. غدیر در قرآن: ج۲ ص۱۱۶-۱۱۹.</ref>==
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در [[غدير]] ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.


اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه از جمله اين آيات، آيه ۵۴ سوره نور و آيه ۱۸ [[سوره عنكبوت]] است:
اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه از جمله اين آيات، آيه ۵۴ سوره نور و آيه ۱۸ سوره عنكبوت است:


«قُلْ أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ»:
«قُلْ أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ»:
خط ۲۱: خط ۲۱:
اين آيات از پنج بُعد قابل بررسى است:
اين آيات از پنج بُعد قابل بررسى است:


'''متن خطبه غدير'''
=== متن خطبه غدير ===
 
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّه وَ بَلَّغْتُكُمْ رِسالَتى، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ:
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّه وَ بَلَّغْتُكُمْ رِسالَتى، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ:


اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالت خويش را به شما رساندم، و بر عهده رسول جز بلاغ مبين نيست.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵. </ref>
اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالت خويش را به شما رساندم، و بر عهده رسول جز بلاغ مبين نيست.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵. </ref>


'''موقعيت تاريخى'''
=== موقعيت تاريخى ===
 
خطبه مراحل اصلى را پشت سر گذاشته و خاطر پيامبر صلى الله عليه و آله آسوده گشته كه با بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اعلان امامت دوازده امام ‏عليهم السلام بعد از خود رسالتى كه از سوى پروردگار با امر «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» بر عهده او قرار داده شده بود، به انجام رسانده است.
خطبه مراحل اصلى را پشت سر گذاشته و خاطر پيامبر صلى الله عليه و آله آسوده گشته كه با بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اعلان امامت دوازده امام ‏عليهم السلام بعد از خود رسالتى كه از سوى پروردگار با امر «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» بر عهده او قرار داده شده بود، به انجام رسانده است.


خط ۳۵: خط ۳۳:
«ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ»، و تصريح به قرآن بودن آن نمى‏ فرمايد.
«ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ»، و تصريح به قرآن بودن آن نمى‏ فرمايد.


'''موقعيت قرآنى'''
=== موقعيت قرآنى ===
 
از نظر موقعيت قرآنى مضمون اين جمله در چندين آيه وجود دارد، ولى عين جمله ذكر شده در خطبه در انتهاى دو آيه از قرآن ديده مى‏ شود، و يكى را به طور معين براى اين مورد نمى‏ توان تعيين كرد.
از نظر موقعيت قرآنى مضمون اين جمله در چندين آيه وجود دارد، ولى عين جمله ذكر شده در خطبه در انتهاى دو آيه از قرآن ديده مى‏ شود، و يكى را به طور معين براى اين مورد نمى‏ توان تعيين كرد.


خط ۴۳: خط ۴۰:
ديگرى در سوره عنكبوت است كه آغاز آيه مربوط به تكذيب رسولان الهى است و اينكه نپذيرفتن سخنان انبيا تازگى ندارد و در همه امم گذشته وجود داشته است، و اين بدان مبنا استوار است كه پيامبران وظيفه رساندن حكم خدا را انجام مى ‏دهند، خواه مردم بپذيرند و خواه انكار نمايند.
ديگرى در سوره عنكبوت است كه آغاز آيه مربوط به تكذيب رسولان الهى است و اينكه نپذيرفتن سخنان انبيا تازگى ندارد و در همه امم گذشته وجود داشته است، و اين بدان مبنا استوار است كه پيامبران وظيفه رساندن حكم خدا را انجام مى ‏دهند، خواه مردم بپذيرند و خواه انكار نمايند.


'''تحلیل تاریخی'''
=== تحلیل تاریخی ===
 
اكنون بايد ببينيم آنچه تبليغ آن در غدير بر عهده خاتم انبيا حضرت محمد صلى الله عليه و آله گذارده شده بود، چه بود و چه زمانى حضرت به تبليغ آن دستور داده شد و حضرت چگونه آن را ابلاغ فرمود كه در اين مقطع پايان مأموريت خود را با جمله «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ» اعلام مى‏ فرمايد.
اكنون بايد ببينيم آنچه تبليغ آن در غدير بر عهده خاتم انبيا حضرت محمد صلى الله عليه و آله گذارده شده بود، چه بود و چه زمانى حضرت به تبليغ آن دستور داده شد و حضرت چگونه آن را ابلاغ فرمود كه در اين مقطع پايان مأموريت خود را با جمله «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ» اعلام مى‏ فرمايد.


دستور ابلاغ ولايت از مدينه به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد و سپس در مكه پس از اعمال حج به طور خاص مورد تأكيد قرار گرفت؛ و لذا حضرت در همانجا دستور حضور مردم در غدير را صادر فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۱. </ref>
دستور ابلاغ ولايت از مدينه به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد و سپس در مكه پس از اعمال حج به طور خاص مورد تأكيد قرار گرفت؛ و لذا حضرت در همانجا دستور حضور مردم در غدير را صادر فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۱. </ref>


در بين راه مكه تا غدير سه مرتبه تأكيد بر [[ابلاغ]] اين پيام الهى امر را مؤكدتر نمود. پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز خطبه مى ‏فرمايد: «آنچه بر من [[وحى]] شده ادا مى‏ نمايم براى آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذاب پروردگار بر من نازل شود، چرا كه خداوند به من اعلام فرموده اگر آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ‏ام».<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲. </ref>
در بين راه مكه تا غدير سه مرتبه تأكيد بر ابلاغ اين پيام الهى امر را مؤكدتر نمود. پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز خطبه مى ‏فرمايد: «آنچه بر من [[وحى]] شده ادا مى‏ نمايم براى آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذاب پروردگار بر من نازل شود، چرا كه خداوند به من اعلام فرموده اگر آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ‏ام».<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲. </ref>


در فراز ديگر مى‏ فرمايد: خداوند به من وحى فرموده: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ ابلاغ كن آنچه از سوى پروردگارت درباره على بر تو نازل شده» يعنى [[خلافت]] على بن ابى ‏طالب «و اگر انجام ندهى رسالت او را ابلاغ نكرده‏ اى». و پس از يادآورى خطر منافقين مى‏ فرمايد: و با همه اينها خدا از من راضى نمى‏ شود مگر آنكه آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نمايم.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص۱۳۸، ۱۴۰ بخش۲.</ref>
در فراز ديگر مى‏ فرمايد: خداوند به من وحى فرموده: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ ابلاغ كن آنچه از سوى پروردگارت درباره على بر تو نازل شده» يعنى [[خلافت]] على بن ابى ‏طالب «و اگر انجام ندهى رسالت او را ابلاغ نكرده‏ اى». و پس از يادآورى خطر منافقين مى‏ فرمايد: و با همه اينها خدا از من راضى نمى‏ شود مگر آنكه آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نمايم.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص۱۳۸، ۱۴۰ بخش۲.</ref>
خط ۶۳: خط ۵۹:
سپس در پايان بخش پنجم مى ‏فرمايد: اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم (كه اشاره به فقرات قبل است، و آنگاه مى ‏فرمايد:) رسالت خود را ابلاغ نمودم (كه همان ولايت دوازده امام ‏عليهم السلام پس از پيامبر صلى الله عليه وآله است، و مُهر پايانى كه بر اين تبليغ بزرگ مى ‏زند:) «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ» است. و بعد از اين مورد در اواسط بخش ششم نيز مى ‏فرمايد: من رساندم آنچه مأمور به تبليغش بودم.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶.</ref>
سپس در پايان بخش پنجم مى ‏فرمايد: اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم (كه اشاره به فقرات قبل است، و آنگاه مى ‏فرمايد:) رسالت خود را ابلاغ نمودم (كه همان ولايت دوازده امام ‏عليهم السلام پس از پيامبر صلى الله عليه وآله است، و مُهر پايانى كه بر اين تبليغ بزرگ مى ‏زند:) «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ» است. و بعد از اين مورد در اواسط بخش ششم نيز مى ‏فرمايد: من رساندم آنچه مأمور به تبليغش بودم.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶.</ref>


'''تحلیل اعتقادی'''
=== تحلیل اعتقادی ===
 
يا رسول ‏اللَّه، بلاغى از اين مبين‏ تر نمى‏ شود. تو در غدير سخنى باقى نگذاشتى و عذرى براى احدى بر جاى نماند.
يا رسول ‏اللَّه، بلاغى از اين مبين‏ تر نمى‏ شود. تو در غدير سخنى باقى نگذاشتى و عذرى براى احدى بر جاى نماند.


خدايا، تو را سپاسگزاريم كه چنين مُبلّغ با عظمتى را براى تبليغ پيام امامت و ولايتِ امامان در غدير برگزيدى كه با لسان فصيحش و در سايه ضمانت حفظ تو، بدون هيچ ترس و واهمه ‏اى، در كامل‏ترين شكل و با تبيين يک ساعته آن از فراز منبر غدير، بلاغ مبين را در زيباترين صورتى كه ممكن بود به انجام رساند.
خدايا، تو را سپاسگزاريم كه چنين مُبلّغ با عظمتى را براى تبليغ پيام امامت و ولايتِ امامان در غدير برگزيدى كه با لسان فصيحش و در سايه ضمانت حفظ تو، بدون هيچ ترس و واهمه ‏اى، در كامل‏ترين شكل و با تبيين يک ساعته آن از فراز منبر غدير، بلاغ مبين را در زيباترين صورتى كه ممكن بود به انجام رساند.


پروردگارا، به ما توفيق ده تا با نگاهى عميقتر روشنگرى‏ هاى خطابۀ غدير را مطالعه كنيم و خُم آن را در سفره اعتقادمان بچينيم و تا هميشه عمرمان ناب آن را نوش جان كنيم.
پروردگارا، به ما توفيق ده تا با نگاهى عميق تر روشنگرى‏ هاى خطابۀ غدير را مطالعه كنيم و خُم آن را در سفره اعتقادمان بچينيم و تا هميشه عمرمان ناب آن را نوش جان كنيم.


== آيۀ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...»<ref>مائده/۶۷. غدیر در قرآن: ج۱ ص۳۵، ۸۴-۱۵۰.</ref>==
== آيۀ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...»<ref>مائده/۶۷. غدیر در قرآن: ج۱ ص۳۵، ۸۴-۱۵۰.</ref>==
از جمله مشهورترين [[آیات غدیر]] آيه ‏اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:
از جمله مشهورترين آیات غدیر آيه ‏اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:


«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»:
خط ۷۹: خط ۷۴:


اين آيه از جمله مهم‏ترين و اصلى‏ ترين و مشهورترين آيات غدير است. خداوند در اين آيه دستور اكيد بر ابلاغ ولايت و امامت داده و به صراحت شرط قبولى رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله را اعلان ولايت قرار داده است.
اين آيه از جمله مهم‏ترين و اصلى‏ ترين و مشهورترين آيات غدير است. خداوند در اين آيه دستور اكيد بر ابلاغ ولايت و امامت داده و به صراحت شرط قبولى رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله را اعلان ولايت قرار داده است.
اين آيه از نظر توضيح كلمه به كلمۀ آن، و نيز موقعيت تاريخى و تحليل اعتقادى مفصل توضيح داده شده است.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] / آيۀ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...».


== ابلاغ ولایت از مبانی خطبۀ غدیر<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۶۸.</ref>==
== ابلاغ ولایت از مبانی خطبۀ غدیر<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۶۸.</ref>==
خط ۸۹: خط ۸۰:
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره دو جهت مهم را يادآور شد:
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره دو جهت مهم را يادآور شد:


الف) مصدر و مرجع براى شناخت معروف‏ ها و منكرها [[ائمه اثنی عشر|امامان معصوم ‏علیهم السلام]] هستند.
الف) مصدر و مرجع براى شناخت معروف‏ ها و منكرها امامان معصوم ‏علیهم السلام هستند.


ب) آموختن و به خاطر سپردن و تغيير ندادن شرط ابلاغ است. وسعتِ دائره تبليغ را نيز تا آنجا اعلام كرد كه هر كس اطلاع پيدا كرد بايد ديگرى را متذكر شود.
ب) آموختن و به خاطر سپردن و تغيير ندادن شرط ابلاغ است. وسعتِ دائره تبليغ را نيز تا آنجا اعلام كرد كه هر كس اطلاع پيدا كرد بايد ديگرى را متذكر شود.
خط ۱۱۰: خط ۱۰۱:
با نزول اين سوره سه ماجراى مرتبط به هم به وقوع پيوست كه هموار كننده راه براى مراسم عظيم غدير بود:
با نزول اين سوره سه ماجراى مرتبط به هم به وقوع پيوست كه هموار كننده راه براى مراسم عظيم غدير بود:


'''سؤال مردم درباره جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله'''
=== سؤال مردم درباره جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله ===
 
اولين مسئله ‏اى كه پس از نزول سوره نصر و شنيدن خبر رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله به ذهن همه خطور كرد، جانشينى آن حضرت به معناى پر كردن جاى خالى حضرت بود؛ و اين بهترين مقدمه براى آغاز مراسمى بود كه مى ‏توانست پاسخ چنين سؤالى باشد.
اولين مسئله ‏اى كه پس از نزول سوره نصر و شنيدن خبر رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله به ذهن همه خطور كرد، جانشينى آن حضرت به معناى پر كردن جاى خالى حضرت بود؛ و اين بهترين مقدمه براى آغاز مراسمى بود كه مى ‏توانست پاسخ چنين سؤالى باشد.


خط ۱۱۸: خط ۱۰۸:
در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس‏تر و نسبت به پاسخ آن تشنه‏ تر مى ‏نمود. سپس فرمود: برادر و وزيرم و جانشينم در اهل‏ بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‏ گذارم كه دِين مرا ادا مى‏ كند و به وعده ‏هاى من وفا مى ‏نمايد، على بن ابى‏ طالب است.<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على‏عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰. </ref>
در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس‏تر و نسبت به پاسخ آن تشنه‏ تر مى ‏نمود. سپس فرمود: برادر و وزيرم و جانشينم در اهل‏ بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‏ گذارم كه دِين مرا ادا مى‏ كند و به وعده ‏هاى من وفا مى ‏نمايد، على بن ابى‏ طالب است.<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على‏عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰. </ref>


'''سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله با على‏ عليه السلام درباره خلافت'''
=== سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله با على‏ عليه السلام درباره خلافت ===
 
دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را فرا خواند و به او چنين فرمود:
دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را فرا خواند و به او چنين فرمود:


خط ۱۲۶: خط ۱۱۵:
اين احتمال وجود دارد كه حضرت اين سخنان را علناً در حضور مردم به على‏ عليه السلام فرموده باشد، تا افكار مردم را نسبت به مسئله خلافت آماده ‏تر سازد.
اين احتمال وجود دارد كه حضرت اين سخنان را علناً در حضور مردم به على‏ عليه السلام فرموده باشد، تا افكار مردم را نسبت به مسئله خلافت آماده ‏تر سازد.


'''سخنرانى عمومى درباره ولايت'''
=== سخنرانى عمومى درباره ولايت ===
 
سومين عكس ‏العمل پيامبر صلى الله عليه و آله به نزول [[سوره نصر]] آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را در [[مسجد خيف]] در مِنا جمع كند و براى آينده خلافت پيش بينى‏ هاى اساسى بنمايد.
سومين عكس ‏العمل پيامبر صلى الله عليه و آله به نزول [[سوره نصر]] آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را در [[مسجد خيف]] در مِنا جمع كند و براى آينده خلافت پيش بينى‏ هاى اساسى بنمايد.


خط ۱۳۸: خط ۱۲۶:
خداوند لطيف خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمى‏ شوند تا بر سر [[حوض كوثر]] بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتِ من -  و حضرت دو انگشت سبابه را كنار يكديگر قرار دادند -  و نمى‏ گويم: مانند اين دو -  و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار هم قرار دادند -  كه يكى بر ديگرى فضيلت داشته باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۶۸ ح ۵ . تفسير القمى: ج ۱ ص ۳.</ref>
خداوند لطيف خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمى‏ شوند تا بر سر [[حوض كوثر]] بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتِ من -  و حضرت دو انگشت سبابه را كنار يكديگر قرار دادند -  و نمى‏ گويم: مانند اين دو -  و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار هم قرار دادند -  كه يكى بر ديگرى فضيلت داشته باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۶۸ ح ۵ . تفسير القمى: ج ۱ ص ۳.</ref>


'''ابلاغ ولايت در خطبه غدير<ref>اسرار غدیر: ص۵۰. سخنرانی استثنائی غدیر: ص۱۴۷-۱۵۵. واقعۀ قرآنی غدیر: ص۸۲.</ref>'''
=== ابلاغ ولايت در خطبه غدير<ref>اسرار غدیر: ص۵۰. سخنرانی استثنائی غدیر: ص۱۴۷-۱۵۵. واقعۀ قرآنی غدیر: ص۸۲.</ref> ===
 
با پايان اولين بخش سخن در خطبه غدير كه حمد و ثناى الهى بود، پيامبر صلى الله عليه و آله بخش دوم سخن را آغاز فرمود و مردمِ سراپا گوش را كه بدون كوچک‏ ترين بى ‏نظمى يک پارچه دل به سخنانش سپرده بودند، متوجه مطلب اصلى نمود:
با پايان اولين بخش سخن در خطبه غدير كه حمد و ثناى الهى بود، پيامبر صلى الله عليه و آله بخش دوم سخن را آغاز فرمود و مردمِ سراپا گوش را كه بدون كوچک‏ ترين بى ‏نظمى يک پارچه دل به سخنانش سپرده بودند، متوجه مطلب اصلى نمود:


'''وحى خاص براى ابلاغ ولايت'''
==== وحى خاص براى ابلاغ ولايت ====
 
آن حضرت ابتدا اعلام فرمود كه درباره برنامه ‏اى كه در پيش است وحى خاصى از طرف خدا نازل شده و من در برابر آن انجام وظيفه خواهم كرد، از ترس آنكه عذابى بر من نازل شود.
آن حضرت ابتدا اعلام فرمود كه درباره برنامه ‏اى كه در پيش است وحى خاصى از طرف خدا نازل شده و من در برابر آن انجام وظيفه خواهم كرد، از ترس آنكه عذابى بر من نازل شود.


خط ۱۵۴: خط ۱۴۰:
«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»؛ و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى ‏طالب است.
«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»؛ و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى ‏طالب است.


'''سابقۀ قرآنى ولايت'''
==== سابقۀ قرآنى ولايت ====
 
اكنون كليد سخن به حركت درآمد و قفل آن براى مراحل بعدى كلام گشوده شد. ابتدا حضرت به مردم گوشزد كرد كه من سابقه كوتاهى و قصور در ابلاغ اوامر الهى نداشته ‏ام و نزول چنين آيه‏ اى درباره ابلاغ ولايت سبب خاصى دارد.
اكنون كليد سخن به حركت درآمد و قفل آن براى مراحل بعدى كلام گشوده شد. ابتدا حضرت به مردم گوشزد كرد كه من سابقه كوتاهى و قصور در ابلاغ اوامر الهى نداشته ‏ام و نزول چنين آيه‏ اى درباره ابلاغ ولايت سبب خاصى دارد.


خط ۱۶۲: خط ۱۴۷:
در اينجا قبل از بيان علت نزول آيه، اين مسئله را مطرح كرد كه خداوند درباره ولايت على ‏عليه السلام آيه خاصى بر من نازل كرده، و سپس آيه ۵۵ سوره مائده را قرائت كرد: «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» و سپس آن را به على‏ عليه السلام تفسير كرده فرمود: «على است كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع زكات داده است».
در اينجا قبل از بيان علت نزول آيه، اين مسئله را مطرح كرد كه خداوند درباره ولايت على ‏عليه السلام آيه خاصى بر من نازل كرده، و سپس آيه ۵۵ سوره مائده را قرائت كرد: «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» و سپس آن را به على‏ عليه السلام تفسير كرده فرمود: «على است كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع زكات داده است».


'''علت امر شديد اللحن در ابلاغ ولايت'''
==== علت امر شديد اللحن در ابلاغ ولايت ====
 
آنگاه به علت نزول آيه پرداخته فرمود: «من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مسئله به شما معاف نمايد، چرا كه از كمى متقين و زيادى منافقين آگاهم». آنگاه اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح:
آنگاه به علت نزول آيه پرداخته فرمود: «من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مسئله به شما معاف نمايد، چرا كه از كمى متقين و زيادى منافقين آگاهم». آنگاه اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح:


خط ۱۷۶: خط ۱۶۰:
در پى آن با لحنى جدى ‏تر منافقين حاضر در غدير را به لرزه درآورده فرمود: «اگر بخواهم مى‏ توانم آنان را نام ببرم و آنان را نشان دهم، ولى درباره آنان با بزرگوارى رفتار كرده ‏ام».
در پى آن با لحنى جدى ‏تر منافقين حاضر در غدير را به لرزه درآورده فرمود: «اگر بخواهم مى‏ توانم آنان را نام ببرم و آنان را نشان دهم، ولى درباره آنان با بزرگوارى رفتار كرده ‏ام».


'''خدا جز با ابلاغ ولايت راضى نمى‏ شود'''
==== خدا جز با ابلاغ ولايت راضى نمى‏ شود ====
 
با اين سخن از يک سو علت لحن شديد آيه نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله براى مؤمنين روشن گرديد، و از سوى ديگر ضمانت «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» بر [[منافقین]] گوشزد شد.
با اين سخن از يک سو علت لحن شديد آيه نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله براى مؤمنين روشن گرديد، و از سوى ديگر ضمانت «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» بر [[منافقین]] گوشزد شد.


خط ۳۰۱: خط ۲۸۴:
در آنجا جبرئيل بار ديگر نازل شد و اولين نشانه‏ هاى حفظ الهى را طى آيات ۹۲ الی ۹۵ [[سوره حجر]] براى پيامبرصلى الله عليه وآله آورد: «فَوَرَبِّكَ لَنَسَأَلَنَّهُمْ اَجْمَعينَ، عَمّا كانُوا يَعْمَلُونَ، فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرْ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ. اِنّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ»: «قسم به پروردگارت از همه آنان درباره آنچه انجام مى‏ دهند سؤال خواهيم كرد. پس آنچه به تو امر شده ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما. ما تو را از شر مسخره كنندگان حفظ مى‏ كنيم».
در آنجا جبرئيل بار ديگر نازل شد و اولين نشانه‏ هاى حفظ الهى را طى آيات ۹۲ الی ۹۵ [[سوره حجر]] براى پيامبرصلى الله عليه وآله آورد: «فَوَرَبِّكَ لَنَسَأَلَنَّهُمْ اَجْمَعينَ، عَمّا كانُوا يَعْمَلُونَ، فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرْ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ. اِنّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ»: «قسم به پروردگارت از همه آنان درباره آنچه انجام مى‏ دهند سؤال خواهيم كرد. پس آنچه به تو امر شده ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما. ما تو را از شر مسخره كنندگان حفظ مى‏ كنيم».


با نازل شدن اين آيات پيامبرصلى الله عليه وآله دستور حركت داد و سرعت كاروان را بيشتر نمود تا هر چه زودتر خود را براى اعلان ولايت به غدير برساند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.</ref>
با نازل شدن اين آيات پيامبر صلى الله عليه و آله دستور حركت داد و سرعت كاروان را بيشتر نمود تا هر چه زودتر خود را براى اعلان ولايت به غدير برساند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.</ref>


== ابلاغ ولايت در مكه<ref>واقعۀ قرآنی غدیر: ص۱۸.</ref> ==
== ابلاغ ولايت در مكه<ref>واقعۀ قرآنی غدیر: ص۱۸.</ref> ==
خط ۳۲۰: خط ۳۰۳:
پس از انجام اعمال حج در سفر حجةالوداع پيامبر صلى الله عليه وآله از هر فرصتى براى آماده‏ سازى مردم نسبت به اعلان ولايت استفاده مى‏ كرد.
پس از انجام اعمال حج در سفر حجةالوداع پيامبر صلى الله عليه وآله از هر فرصتى براى آماده‏ سازى مردم نسبت به اعلان ولايت استفاده مى‏ كرد.


آن حضرت كنار كعبه ايستاده بود و [[جابر بن عبداللَّه انصارى]] هم كنار حضرت بود. در اين حال على ‏عليه السلام به طرف حضرت آمد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «برادرم نزد شما آمد».
آن حضرت كنار كعبه ايستاده بود و جابر بن عبداللَّه انصارى هم كنار حضرت بود. در اين حال على ‏عليه السلام به طرف حضرت آمد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «برادرم نزد شما آمد».


آنگاه توجهى به كعبه كرد و با دست بر آن زد و فرمود:
آنگاه توجهى به كعبه كرد و با دست بر آن زد و فرمود:
خط ۳۲۶: خط ۳۰۹:
«قسم به آنكه جانم به دست اوست، اين (على) و شيعيانش روز قيامت رستگارانند. او اوّلِ شما در ايمان به من است، و وفادارترين شما به عهد خدا و قيام كننده ‏ترين شما به امر خدا و عادل ‏ترين شما بين مردم و قسمت كننده به تساوى و بلند مرتبه ‏ترين شما نزد خداست».
«قسم به آنكه جانم به دست اوست، اين (على) و شيعيانش روز قيامت رستگارانند. او اوّلِ شما در ايمان به من است، و وفادارترين شما به عهد خدا و قيام كننده ‏ترين شما به امر خدا و عادل ‏ترين شما بين مردم و قسمت كننده به تساوى و بلند مرتبه ‏ترين شما نزد خداست».


اينجا بود كه سايه سنگين [[وحى]] بر [[كعبه]] افتاد و آيه ۷ [[سوره بيّنه]] نازل شد:
اينجا بود كه سايه سنگين وحى بر كعبه افتاد و آيه ۷ سوره بيّنه نازل شد:


«اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»: «كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده ‏اند بهترين مردم هستند».
«اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»: «كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده ‏اند بهترين مردم هستند».


پيامبر صلى الله عليه و آله در حضور اصحاب فوراً آيه را تفسير كرد و با اشاره به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: «[[خير البرية]]» آمد.<ref>امالى الطوسى: ص ۲۵۱. بحار الانوار: ج ۳۸ ص۵، ۹ و ج۶۵ ص۱۳۳. تاریخ مدینة دمشق: ج۴۲ ص۳۷۱. بشارة المصطفی صلى الله عليه وآله: ص۹۱، ۱۹۲. تفسیر فرات: ص۵۸۵.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله در حضور اصحاب فوراً آيه را تفسير كرد و با اشاره به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: «خير البرية» آمد.<ref>امالى الطوسى: ص ۲۵۱. بحار الانوار: ج ۳۸ ص۵، ۹ و ج۶۵ ص۱۳۳. تاریخ مدینة دمشق: ج۴۲ ص۳۷۱. بشارة المصطفی صلى الله عليه وآله: ص۹۱، ۱۹۲. تفسیر فرات: ص۵۸۵.</ref>


== اجر ابلاغ ولايت در قرآن<ref>غدیر در قرآن: ج۱ ص۲۰۷، ۲۰۸.</ref> ==
== اجر ابلاغ ولايت در قرآن<ref>غدیر در قرآن: ج۱ ص۲۰۷، ۲۰۸.</ref> ==
يكى از آياتى كه در ماجراى غدير و پس از [[اعلان ولايت]] در غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه بود:
يكى از آياتى كه در ماجراى غدير و پس از اعلان ولايت در غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد اين آيه بود:


«وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»<ref>قلم/۳.</ref>: «برای تو اجر بی منّتی است».
«وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»<ref>قلم/۳.</ref>: «برای تو اجر بی منّتی است».
خط ۳۳۹: خط ۳۲۲:
این آیه از دو بُعد قابل بررسی است:
این آیه از دو بُعد قابل بررسی است:


'''موقعيت تاريخى'''
=== موقعيت تاريخى ===
 
رسالتى كه به عنوان اعلان ولايت بر دوش پيامبرصلى الله عليه وآله قرار داده شد طى مراحلى به انجام رسيد. يكى از مراحل جالب اين [[تبليغ]] هنگامى بود كه تشكر الهى از انجام چنين وظيفه خطير اعلام شد، كه به معناى تحقق اهداف از پيش تعيين شده غدير بود. در روايت مربوط به اين فراز غدير چنين آمده است:
رسالتى كه به عنوان اعلان ولايت بر دوش پيامبرصلى الله عليه وآله قرار داده شد طى مراحلى به انجام رسيد. يكى از مراحل جالب اين [[تبليغ]] هنگامى بود كه تشكر الهى از انجام چنين وظيفه خطير اعلام شد، كه به معناى تحقق اهداف از پيش تعيين شده غدير بود. در روايت مربوط به اين فراز غدير چنين آمده است:


هنگامى كه دستور ا[[علان ولايت]] على ‏عليه السلام نازل شد، پيامبرصلى الله عليه وآله آن حضرت را معرفى كرد و ولايت او را اعلام نمود و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ».
هنگامى كه دستور اعلان ولايت على ‏عليه السلام نازل شد، پيامبرصلى الله عليه وآله آن حضرت را معرفى كرد و ولايت او را اعلام نمود و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ».


اينجا بود كه خداوند اين آيه را نازل كرد: «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ» : «براى تو اجرى بى‏ منّت است»، و منظور خدا آن بود كه اين اجر به خاطر تبليغى است كه درباره على ‏عليه السلام به انجام رساندى.<ref>تفسير فرات: ص ۴۹۵ ح ۶۴۸.</ref>
اينجا بود كه خداوند اين آيه را نازل كرد: «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ» : «براى تو اجرى بى‏ منّت است»، و منظور خدا آن بود كه اين اجر به خاطر تبليغى است كه درباره على ‏عليه السلام به انجام رساندى.<ref>تفسير فرات: ص ۴۹۵ ح ۶۴۸.</ref>


'''تحليل اعتقادى'''
=== تحليل اعتقادى ===
 
از موقعيت نزول اين آيه سه نكته قابل استفاده است:  
از موقعيت نزول اين آيه سه نكته قابل استفاده است:  


خط ۳۵۷: خط ۳۳۸:
اما در اين آيه خداوند بدون آنكه پرده از اين اجر و مزد بردارد مى‏ فرمايد: «براى تو اجر بى‏ منّتى است».
اما در اين آيه خداوند بدون آنكه پرده از اين اجر و مزد بردارد مى‏ فرمايد: «براى تو اجر بى‏ منّتى است».


اين دليل عظمت مسئله [[اعلان ولايت]] است كه تنها در اين مورد خدا نام اجر و مزد را به ميان مى ‏آورد، و در جمله‏ اى آكنده از تأكيد با استفاده از «انَّ» و «لام تأكيد» آن را بيان مى ‏دارد.
اين دليل عظمت مسئله اعلان ولايت است كه تنها در اين مورد خدا نام اجر و مزد را به ميان مى ‏آورد، و در جمله‏ اى آكنده از تأكيد با استفاده از «انَّ» و «لام تأكيد» آن را بيان مى ‏دارد.


'''نكته دوم: سند سپاس الهى'''
'''نكته دوم: سند سپاس الهى'''
خط ۳۶۵: خط ۳۴۶:
'''نكته سوم: نشان تقدير در غدير'''
'''نكته سوم: نشان تقدير در غدير'''


در حديثى كه [[شأن نزول]] اين آيه را بيان مى‏ دارد تصريح شده كه اين پاداش بى‏ منّت كه تقديمى پروردگار به خاتم پيامبران است، دقيقاً پس از اعلان «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» در غدير صورت گرفته است.
در حديثى كه شأن نزول اين آيه را بيان مى‏ دارد تصريح شده كه اين پاداش بى‏ منّت كه تقديمى پروردگار به خاتم پيامبران است، دقيقاً پس از اعلان «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» در غدير صورت گرفته است.


اين نشان دهنده قلّۀ سر به فلک كشيده غدير است كه در اوج عظمتش نشان تقدير به پيامبر معظم‏ صلى الله عليه وآله اعطا مى‏ گردد.
اين نشان دهنده قلّۀ سر به فلک كشيده غدير است كه در اوج عظمتش نشان تقدير به پيامبر معظم‏ صلى الله عليه وآله اعطا مى‏ گردد.
خط ۳۷۸: خط ۳۵۹:
يک بار با [[سنگ آسمانی]] بر سر [[سنگ آسمانی|حارث فهری]] اين مطلب بر همگان ثابت شد، و بار ديگر با ظهور [[جبرئیل]] براى مردم اين مهم به اثبات رسيد. چند مورد هم آيات قرآن نازل شد كه اين مورد يكى از آنهاست. در اينجا خداوند از دو سوى نفى و اثبات وَحْيانى بودن غدير را مطرح مى‏ نمايد كه به توضيح آن مى‏ پردازيم:
يک بار با [[سنگ آسمانی]] بر سر [[سنگ آسمانی|حارث فهری]] اين مطلب بر همگان ثابت شد، و بار ديگر با ظهور [[جبرئیل]] براى مردم اين مهم به اثبات رسيد. چند مورد هم آيات قرآن نازل شد كه اين مورد يكى از آنهاست. در اينجا خداوند از دو سوى نفى و اثبات وَحْيانى بودن غدير را مطرح مى‏ نمايد كه به توضيح آن مى‏ پردازيم:


'''نفى هواى نفس درباره غدير: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»'''
=== نفى هواى نفس درباره غدير: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» ===
 
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه ‏اى مطرح مى ‏نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم ‏صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد تا نوبت به غدير برسد.
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه ‏اى مطرح مى ‏نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم ‏صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد تا نوبت به غدير برسد.


خط ۳۸۶: خط ۳۶۶:
وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه مفصل و با آن خطابه‏ اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس فرموده باشد؟!
وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه مفصل و با آن خطابه‏ اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس فرموده باشد؟!


'''اثبات وَحْيانيت غدير: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»'''
=== اثبات وَحْيانيت غدير: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» ===
 
جلوه اثباتى در ارزش غدير - پس از نفى هواى نفس درباره آن -  نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست. اين مسئله در آيه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده كه ابتدا حرف نفى (اِنْ) به كار رفته و سپس با كلمه استثناء (الاّ) اين انحصار به اثبات رسيده است، آنجا كه مى ‏فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»: «نيست آن مگر وحيى كه نازل مى‏ شود».
جلوه اثباتى در ارزش غدير - پس از نفى هواى نفس درباره آن -  نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست. اين مسئله در آيه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده كه ابتدا حرف نفى (اِنْ) به كار رفته و سپس با كلمه استثناء (الاّ) اين انحصار به اثبات رسيده است، آنجا كه مى ‏فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»: «نيست آن مگر وحيى كه نازل مى‏ شود».


با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العاده ‏اى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه «غدير» و «ولايت» و تركيب اين دو، يعنى «[[اعلام ولايت در غدير]]» همه به دستور خاص الهى در «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است.
با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العاده ‏اى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه «غدير» و «ولايت» و تركيب اين دو، يعنى «[[اعلام ولايت در غدير]]» همه به دستور خاص الهى در «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[سند مكتوب غدير]].


== اعلان غدير پس از حج<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۱۸.</ref> ==
== اعلان غدير پس از حج<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۱۸.</ref> ==
خط ۴۲۶: خط ۴۰۳:
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، و هر كس غير از اسلام در پى دين ديگرى باشد هرگز از او قبول نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است.
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، و هر كس غير از اسلام در پى دين ديگرى باشد هرگز از او قبول نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است.


اين آيه از جمله مهم‏ترين و اصلى ‏ترين و مشهورترين [[آيات غدير]] است. خداوند در اين آيه به صراحت بيان داشته كه در روز غدير دين و با اعلان ولايت دين را كامل نموده و با ولايت و امامت اسلام دينى الهى و آسمانى است.
اين آيه از جمله مهم‏ترين و اصلى ‏ترين و مشهورترين آيات غدير است. خداوند در اين آيه به صراحت بيان داشته كه در روز غدير دين و با اعلان ولايت دين را كامل نموده و با ولايت و امامت اسلام دينى الهى و آسمانى است.
 
اين آيه از نظر توضيح كلمه به كلمه آن، و نيز موقعيت تاريخى و تحليل اعتقادى مفصل توضيح داده شده است.
 
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيۀ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً».


== امام حسین علیه السلام و ابلاغ ولایت<ref>اولین میراث مکتوب دربارۀ غدیر: ص۴۱.</ref> ==
== امام حسین علیه السلام و ابلاغ ولایت<ref>اولین میراث مکتوب دربارۀ غدیر: ص۴۱.</ref> ==
خط ۴۸۶: خط ۴۵۹:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:


'''موقعيت تاريخى'''
=== موقعيت تاريخى ===
 
بلال در روز سيزدهم ذى الحجة، در مكه از طرف پيامبرصلى الله عليه وآله اعلان عمومى داد: فردا هيچ كس -  جز معلولان -  نبايد بماند، و همه بايد حركت كنند تا پس از طى مسافت چهار روزه، بتوانند روز پنجم را در غدير حاضر باشند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۱.</ref>
بلال در روز سيزدهم ذى الحجة، در مكه از طرف پيامبرصلى الله عليه وآله اعلان عمومى داد: فردا هيچ كس -  جز معلولان -  نبايد بماند، و همه بايد حركت كنند تا پس از طى مسافت چهار روزه، بتوانند روز پنجم را در غدير حاضر باشند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۱.</ref>


خط ۴۹۸: خط ۴۷۰:
پيامبر صلى الله عليه و آله دو روز و دو شب راه پيمود. روز سوم كه شد جبرئيل آيات آخر سوره حجر را آورد و گفت: بخوان: «قسم به پروردگارت از همه آنان سؤال خواهيم كرد درباره آنچه انجام مى‏ دهند. پس با صداى بلند آنچه بدان مأمورى ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما، و ما تو را از شرّ مسخره كنندگان حفظ مى‏ كنيم». اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آنجا حركت كرد و سرعت سير را زيادتر نمود تا على ‏عليه السلام را به عنوان عَلَم و علامتى براى مردم منصوب نمايد.<ref>بحارالانوار: ج۲۸ ص۹۸. ارشاد القلوب: ج۲ ص۱۱۲-۱۳۵. کشف الیقین: ص۱۳۷.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله دو روز و دو شب راه پيمود. روز سوم كه شد جبرئيل آيات آخر سوره حجر را آورد و گفت: بخوان: «قسم به پروردگارت از همه آنان سؤال خواهيم كرد درباره آنچه انجام مى‏ دهند. پس با صداى بلند آنچه بدان مأمورى ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما، و ما تو را از شرّ مسخره كنندگان حفظ مى‏ كنيم». اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آنجا حركت كرد و سرعت سير را زيادتر نمود تا على ‏عليه السلام را به عنوان عَلَم و علامتى براى مردم منصوب نمايد.<ref>بحارالانوار: ج۲۸ ص۹۸. ارشاد القلوب: ج۲ ص۱۱۲-۱۳۵. کشف الیقین: ص۱۳۷.</ref>


'''تحلیل اعتقادی'''
=== تحلیل اعتقادی ===
 
نزول اين آيات در موقعيتى كه نيمى از مسير مكه تا غدير طى شده و كاروان به مقصد نزديک مى‏ شود، نشانه اشراف كامل پروردگار بر لحظه لحظۀ اين برنامه اعتقادى است.
نزول اين آيات در موقعيتى كه نيمى از مسير مكه تا غدير طى شده و كاروان به مقصد نزديک مى‏ شود، نشانه اشراف كامل پروردگار بر لحظه لحظۀ اين برنامه اعتقادى است.


سه نكته مهم درباره غدير در اين مقطع بيان شده است:
سه نكته مهم درباره غدير در اين مقطع بيان شده است:


'''الف) سؤال از همه مردم درباره ولايت'''
==== الف) سؤال از همه مردم درباره ولايت ====
 
«فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ». خداوند قسم ياد مى ‏كند و با لام تأكيد در اول فعل و نون تأكيد در آخر آن عنايت بيشترى نسبت به آن نشان مى ‏دهد و با آوردن كلمۀ «أَجْمَعِينَ» اين تأكيد را بيشتر مى‏ نمايد. همه اين تأكيدات درباره اين است كه از عملكرد مردم سؤال خواهد شد.
«فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ». خداوند قسم ياد مى ‏كند و با لام تأكيد در اول فعل و نون تأكيد در آخر آن عنايت بيشترى نسبت به آن نشان مى ‏دهد و با آوردن كلمۀ «أَجْمَعِينَ» اين تأكيد را بيشتر مى‏ نمايد. همه اين تأكيدات درباره اين است كه از عملكرد مردم سؤال خواهد شد.


آنچه مهم است ارتباط اين عملكرد با مسئله ‏اى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در حال حركت به سوى آن است و آن چيزى جز ولايت على عليه السلام نيست. در حديث ديگرى كه از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدند، فرمود: درباره ولايت على بن ابى‏ طالب سؤال مى‏ شود.<ref>مناقب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (محمد بن سليمان كوفى): ج ۱ ص ۱۵۶ ح ۹۰. مناقب ابن‏ شهرآشوب: ج ۲ ص ۴. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۴۲۳ ح ۴۵۲. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۲۷۱. </ref>
آنچه مهم است ارتباط اين عملكرد با مسئله ‏اى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در حال حركت به سوى آن است و آن چيزى جز ولايت على عليه السلام نيست. در حديث ديگرى كه از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدند، فرمود: درباره ولايت على بن ابى‏ طالب سؤال مى‏ شود.<ref>مناقب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (محمد بن سليمان كوفى): ج ۱ ص ۱۵۶ ح ۹۰. مناقب ابن‏ شهرآشوب: ج ۲ ص ۴. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۴۲۳ ح ۴۵۲. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۲۷۱. </ref>


'''ب) اعلان ولايت، مأموريتى الهى با صداى بلند'''
==== ب) اعلان ولايت، مأموريتى الهى با صداى بلند ====
 
«فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ». در اين آيه چهار نكته ظريف درباره ولايت به چشم مى‏ خورد:
«فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ». در اين آيه چهار نكته ظريف درباره ولايت به چشم مى‏ خورد:


خط ۵۲۲: خط ۴۹۱:
'''نكته چهارم:''' كلمۀ «أَعْرِضْ» حاكى از بى‏ توجهى و اعتنا نكردن است. يعنى اين امر پروردگار به قدرى مهم است كه در انجام آن به هيچ عكس العملى نبايد اعتنا كرد.
'''نكته چهارم:''' كلمۀ «أَعْرِضْ» حاكى از بى‏ توجهى و اعتنا نكردن است. يعنى اين امر پروردگار به قدرى مهم است كه در انجام آن به هيچ عكس العملى نبايد اعتنا كرد.


'''ج) وعده حفظ پيامبرصلى الله عليه و آله'''
==== ج) وعده حفظ پيامبرصلى الله عليه و آله ====
 
«إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ». چنانكه در اوايل خطابۀ غدير آمده، يكى از عمده ‏ترين موانع بر سر راه ابلاغ ولايت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود كه همان منافقين بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود:
«إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ». چنانكه در اوايل خطابۀ غدير آمده، يكى از عمده ‏ترين موانع بر سر راه ابلاغ ولايت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود كه همان منافقين بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود:


خط ۵۴۰: خط ۵۰۸:


== بزرگ‏ترين امر به معروف ابلاغ ولايت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۲۳-۲۳۱.</ref> ==
== بزرگ‏ترين امر به معروف ابلاغ ولايت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۲۳-۲۳۱.</ref> ==
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]] ضمن دستور به [[امر به معروف]] و [[نهی از منكر]]، دو نكته بسيار مهم درباره امر به معروف و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى ‏كرد.
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]] ضمن دستور به [[امر به معروف]] و نهی از منكر، دو نكته بسيار مهم درباره امر به معروف و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى ‏كرد.


يكى اينكه بالاترين امر به معروف رساندن مسئلۀ امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است. ديگر اينكه امر به معروف و نهى از منكر بايد طبق دستور مقام عصمت باشد، و گرنه معروف و منكر شناخته نمى ‏شود تا كسى بخواهد امر و نهى كند.
يكى اينكه بالاترين امر به معروف رساندن مسئلۀ امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است. ديگر اينكه امر به معروف و نهى از منكر بايد طبق دستور مقام عصمت باشد، و گرنه معروف و منكر شناخته نمى ‏شود تا كسى بخواهد امر و نهى كند.
خط ۵۷۷: خط ۵۴۵:


== تشكر خداوند از ابلاغ ولايت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۰۹.</ref> ==
== تشكر خداوند از ابلاغ ولايت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۰۹.</ref> ==
در لحظاتى كه خطابۀ پيامبرصلى الله عليه وآله به اوج خود رسيد و حضرت جمله معروف «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» را بر زبان جارى فرمود، منافقين و به خصوص اصحاب صحيفه طاقتشان تمام شد و از همان مقابل منبر سخنانى توهين ‏آميز بين خود رد و بدل كردند. خداوند در پاسخ به اين اهانت ‏ها آيات اول تا هشتم [[سوره قلم]] را نازل كرد.
در لحظاتى كه خطابۀ پيامبرصلى الله عليه وآله به اوج خود رسيد و حضرت جمله معروف «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» را بر زبان جارى فرمود، منافقين و به خصوص اصحاب صحيفه طاقتشان تمام شد و از همان مقابل منبر سخنانى توهين ‏آميز بين خود رد و بدل كردند. خداوند در پاسخ به اين اهانت ‏ها آيات اول تا هشتم سوره قلم را نازل كرد.


از جمله اين آيه بود: «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»<ref>قلم/۳.</ref> كه دقيقاً در مقابل آيه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» است. يعنى: اى پيامبر، همان گونه كه اگر ولايت على را ابلاغ نكرده بودى رسالت خدا را نرسانده بودى، اكنون كه اين مهم را به انجام رساندى نزد خداوند اجر و پاداشى بى ‏منت خواهى داشت.
از جمله اين آيه بود: «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»<ref>قلم/۳.</ref> كه دقيقاً در مقابل آيه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» است. يعنى: اى پيامبر، همان گونه كه اگر ولايت على را ابلاغ نكرده بودى رسالت خدا را نرسانده بودى، اكنون كه اين مهم را به انجام رساندى نزد خداوند اجر و پاداشى بى ‏منت خواهى داشت.
خط ۵۹۶: خط ۵۶۴:
اين دو آيه از سه بُعد قابل بررسى است:
اين دو آيه از سه بُعد قابل بررسى است:


'''متن خطبه غدير'''
=== متن خطبه غدير ===
 
وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ -  ايُّهَا النّاسُ -  لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ:
وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ -  ايُّهَا النّاسُ -  لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ:


از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله ‏هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى ‏گويند آنچه در قلب‏ هايشان نيست و اين كار را سهل مى‏ شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>
از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله ‏هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى ‏گويند آنچه در قلب‏ هايشان نيست و اين كار را سهل مى‏ شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>


'''موقعيت تاريخى'''
=== موقعيت تاريخى ===
 
در اوايل خطابه كه آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» تلاوت شده و حضرت به صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على ‏عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، در همان حال ناگهان لحن سخن عوض مى‏ شود و حضرت به صراحت تمام مى‏ فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئلۀ معاف بدارد و علت آن حضور منافقين است. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن را كنار هم قرار مى ‏دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى ‏كند و به عنوان كلام خداوند مطرح مى ‏فرمايد.
در اوايل خطابه كه آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» تلاوت شده و حضرت به صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على ‏عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، در همان حال ناگهان لحن سخن عوض مى‏ شود و حضرت به صراحت تمام مى‏ فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئلۀ معاف بدارد و علت آن حضور منافقين است. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن را كنار هم قرار مى ‏دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى ‏كند و به عنوان كلام خداوند مطرح مى ‏فرمايد.


'''موقعيت قرآنى'''
=== موقعيت قرآنى ===
 
دو آيه مزبور در قرآن در دو سوره جداگانه آمده است. آيه ۱۱ سوره فتح در توصيف منافقينى است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند.
دو آيه مزبور در قرآن در دو سوره جداگانه آمده است. آيه ۱۱ [[سوره فتح]] در توصيف منافقينى است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند.


خداوند درباره عذرهاى آنان مى‏ فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى‏ گويند كه در قلب‏ هايشان نيست». آنگاه دورويى آنان را مورد استهزا قرار مى‏ دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله ‏ها كارى پيش خواهيد برد؟!
خداوند درباره عذرهاى آنان مى‏ فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى‏ گويند كه در قلب‏ هايشان نيست». آنگاه دورويى آنان را مورد استهزا قرار مى‏ دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله ‏ها كارى پيش خواهيد برد؟!


در آيه ۱۵ [[سوره نور]] قسمت اول آن شباهتى به آيه ۱۱ سوره فتح دارد ولى به جاى «ما ليس فى قلوبكم» جمله «ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ» آمده و فقط قسمت دوم آن در كلام حضرت ديده مى‏ شود و مربوط به داستان «[[افک]]» است، كه منافقين بى‏ محابا نسبت به ساحت مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله جسارت كردند. لذا در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز سخن در غدير فرمود: دستورى به من داده شد كه از ترس تكذيب اهل «افک» در تنگنا قرار گرفتم.<ref>عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۵۲.</ref>
در آيه ۱۵ سوره نور قسمت اول آن شباهتى به آيه ۱۱ سوره فتح دارد ولى به جاى «ما ليس فى قلوبكم» جمله «ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ» آمده و فقط قسمت دوم آن در كلام حضرت ديده مى‏ شود و مربوط به داستان «افک» است، كه منافقين بى‏ محابا نسبت به ساحت مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله جسارت كردند. لذا در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز سخن در غدير فرمود: دستورى به من داده شد كه از ترس تكذيب اهل «افک» در تنگنا قرار گرفتم.<ref>عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۵۲.</ref>


== دستور ابلاغ غدیر تا ابد<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۵۸، ۱۷۹-۱۸۶، ۲۴۶. واقعۀ قرآنی غدیر: ص۹۷.</ref> ==
== دستور ابلاغ غدیر تا ابد<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۵۸، ۱۷۹-۱۸۶، ۲۴۶. واقعۀ قرآنی غدیر: ص۹۷.</ref> ==
خط ۶۶۷: خط ۶۳۲:


در ادامه ماجرا عايشه با اصرار از سرّ حضرت آگاهى پيدا كرد و آن را براى حفصه فاش كرد و هر دو به پدرانشان گفتند. آنها هم با همكارى ديگر سران منافقين تصميم به ترور پيامبرصلى الله عليه وآله گرفتند و همين مقدمه ‏اى براى شهادت حضرت شد، و آياتى هم در اين باره نازل گرديد.
در ادامه ماجرا عايشه با اصرار از سرّ حضرت آگاهى پيدا كرد و آن را براى حفصه فاش كرد و هر دو به پدرانشان گفتند. آنها هم با همكارى ديگر سران منافقين تصميم به ترور پيامبرصلى الله عليه وآله گرفتند و همين مقدمه ‏اى براى شهادت حضرت شد، و آياتى هم در اين باره نازل گرديد.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيۀ «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً...».


== رابطه ابلاغ و اكمال<ref>جايگاه غدير (دشتى) : ص۱۳۹-۱۴۴.</ref> ==
== رابطه ابلاغ و اكمال<ref>جايگاه غدير (دشتى) : ص۱۳۹-۱۴۴.</ref> ==
خط ۶۹۳: خط ۶۵۶:
در پاسخ اين سؤالات بايد گفت: با توجه به آيه ۳ سوره مائده و پيام‏ هاى آن و تداوم هشدارها، اين حقيقت به اثبات مى ‏رسد كه نظريه اول درست نيست؛ اينكه مقصود تنها ابلاغ ولايت باشد. بلكه نظريه دوم را به اثبات مى‏ رساند. چرا كه در ادامه آيه آمده است: «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته»: اگر اين كار را انجام ندهى رسالت او (خدا) را به اتمام نرسانده ‏اى.
در پاسخ اين سؤالات بايد گفت: با توجه به آيه ۳ سوره مائده و پيام‏ هاى آن و تداوم هشدارها، اين حقيقت به اثبات مى ‏رسد كه نظريه اول درست نيست؛ اينكه مقصود تنها ابلاغ ولايت باشد. بلكه نظريه دوم را به اثبات مى‏ رساند. چرا كه در ادامه آيه آمده است: «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته»: اگر اين كار را انجام ندهى رسالت او (خدا) را به اتمام نرسانده ‏اى.


پس متعلق «ما انزل» چه چيز بسيار مهمى است كه اگر انجام نشود رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله ناقص است. رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله نيز از هراس دارد كه نپذيرند. اگر فقط ابلاغ ولايت بود كه ترسى نداشت، چون پيشتر هم بارها اين ابلاغ را انجام داده بود؛ پيامبرصلى الله عليه وآله بارها و بارها در محراب و منبر، در مدينه و ديگر شهرها، در آستانه جنگ‏ ها و پس از پيروزى‏ ها ولايت و وصايت امام على‏ عليه السلام را ابلاغ فرموده بود. نه از كسى ترسيد و نه از فردى اجازه گرفت. مثل حديث منزلت كه در آستانه [[جنگ تبوک]] و در آستانه [[فتح خيبر]] بيان فرمود.  
پس متعلق «ما انزل» چه چيز بسيار مهمى است كه اگر انجام نشود رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله ناقص است. رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله نيز از هراس دارد كه نپذيرند. اگر فقط ابلاغ ولايت بود كه ترسى نداشت، چون پيشتر هم بارها اين ابلاغ را انجام داده بود؛ پيامبرصلى الله عليه وآله بارها و بارها در محراب و منبر، در مدينه و ديگر شهرها، در آستانه جنگ‏ ها و پس از پيروزى‏ ها ولايت و وصايت امام على‏ عليه السلام را ابلاغ فرموده بود. نه از كسى ترسيد و نه از فردى اجازه گرفت. مثل حديث منزلت كه در آستانه جنگ تبوک و در آستانه فتح خيبر بيان فرمود.  


آيا در غدير چه اتفاقى مى‏ خواست بيفتد كه رسول ‏خداصلى الله عليه وآله مى ‏هراسيد، تا جايى كه فرشته وحى حضرتش را دلدارى داد و اين آيه را مى خواند: «و اللَّه يعصمک من الناس»: خداوند تو را از آسيب بدخواهان حفظ مى‏ كند.
آيا در غدير چه اتفاقى مى‏ خواست بيفتد كه رسول ‏خداصلى الله عليه وآله مى ‏هراسيد، تا جايى كه فرشته وحى حضرتش را دلدارى داد و اين آيه را مى خواند: «و اللَّه يعصمک من الناس»: خداوند تو را از آسيب بدخواهان حفظ مى‏ كند.
خط ۶۹۹: خط ۶۶۲:
نكته مهم‏تر اينكه: متعلق جمله «ما انزل اليک» چه مطلب بسيار مهمى است كه پس از تحقق آن اين حقايق در آيه اكمال مطرح شد:
نكته مهم‏تر اينكه: متعلق جمله «ما انزل اليک» چه مطلب بسيار مهمى است كه پس از تحقق آن اين حقايق در آيه اكمال مطرح شد:


[[اكمال دين]]: «اليوم اكملت لكم دينكم».
اكمال دين: «اليوم اكملت لكم دينكم».


[[اتمام نعمت]] الهى: «و أتممت عليك نعمتى».
اتمام نعمت الهى: «و أتممت عليك نعمتى».


[[جاودانگى اسلام]]: «و رضيت لكم الاسلام ديناً».
جاودانگى اسلام: «و رضيت لكم الاسلام ديناً».


[[يأس و نااميدى كافران]]: «اليوم يئس الذين كفروا».
يأس و نااميدى كافران: «اليوم يئس الذين كفروا».


پس به طور يقين نظريه اول درست نيست و بايد متعلق «ما انزل اليک» تحقق ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام همراه با «بيعت عمومى» باشد. اينكه فرمود: «اى رسول (خدا) امروز آنچه را بر تو نازل كرديم به مردم برسان» يعنى ولايت حضرت على‏ عليه السلام و يازده امام از فرزندان او عليهم السلام را ابلاغ كن، و سپس از مسلمانانى كه به بركت مراسم حج از سراسر جهان در اين سرزمين گرد آمده ‏اند و ديگر چنين اجتماعى پديد نخواهد آمد، بيعت و اعتراف بگير. به تعبير ديگر: مسئله امامت را در بينش و باور و با اعتراف عمومى، و در عمل با بيعت عمومى به انجام رسان. چون در غدير پس از انتخاب الهى و ابلاغ رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله، بيعت عمومى مردم نيز تحقق يافت.
پس به طور يقين نظريه اول درست نيست و بايد متعلق «ما انزل اليک» تحقق ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام همراه با «بيعت عمومى» باشد. اينكه فرمود: «اى رسول (خدا) امروز آنچه را بر تو نازل كرديم به مردم برسان» يعنى ولايت حضرت على‏ عليه السلام و يازده امام از فرزندان او عليهم السلام را ابلاغ كن، و سپس از مسلمانانى كه به بركت مراسم حج از سراسر جهان در اين سرزمين گرد آمده ‏اند و ديگر چنين اجتماعى پديد نخواهد آمد، بيعت و اعتراف بگير. به تعبير ديگر: مسئله امامت را در بينش و باور و با اعتراف عمومى، و در عمل با بيعت عمومى به انجام رسان. چون در غدير پس از انتخاب الهى و ابلاغ رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله، بيعت عمومى مردم نيز تحقق يافت.