پرش به محتوا

آيه ۱۵۳ انعام و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
در اواسط خطبه، پيامبر صلى الله عليه وآله به تبيين دقيق‏ تر امامت پرداخته و صاحبان اين مقام عظمى را تعيين مى‏ فرمايد. در چنين موقعيتى با آوردن دو آيه از قرآن به معرفى امامان و علت لزومِ اطاعت آنان مى‏ پردازد، كه آيه دوم در آخر كلام است و نيمه دومِ آيه اول به صورت تضمين در قسمت اول كلام حضرت آمده، و نيمه اولِ آيه اول در قسمت دوم كلام حضرت به طور كامل تفسير شده و مصداق «صراط مستقيم» دقيقاً تعيين گرديده است.
در اواسط خطبه، پيامبر صلى الله عليه وآله به تبيين دقيق‏ تر امامت پرداخته و صاحبان اين مقام عظمى را تعيين مى‏ فرمايد. در چنين موقعيتى با آوردن دو آيه از قرآن به معرفى امامان و علت لزومِ اطاعت آنان مى‏ پردازد، كه آيه دوم در آخر كلام است و نيمه دومِ آيه اول به صورت تضمين در قسمت اول كلام حضرت آمده، و نيمه اولِ آيه اول در قسمت دوم كلام حضرت به طور كامل تفسير شده و مصداق «صراط مستقيم» دقيقاً تعيين گرديده است.


اين بخش سخن با اشاره به آيه ۱۵۳ سوره انعام آغاز شد: «وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ» ، كه صراط مستقيم را در برابر همه راه‏ هاى ديگر قرار مى‏ داد و بايد راه راست دقيقاً معرفى مى‏ شد.
اين بخش سخن با اشاره به آيه ۱۵۳ سوره انعام آغاز شد: «وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ»، كه صراط مستقيم را در برابر همه راه‏ هاى ديگر قرار مى‏ داد و بايد راه راست دقيقاً معرفى مى‏ شد.


به همين منظور حضرت با يادآورى اينكه علم امر و نهى نزد على‏ عليه السلام است به مردم دستور داد درباره اوامر و نواهى على ‏عليه السلام سر تسليم فرود آورند و فرمود: «مواظب باشيد كه راه ‏هاى ديگر شما را از راه او منحرف نكند» . آنگاه به صراحت اعلام كرد كه «صراط مستقيم» من و على و امامان بعد از او هستيم، و به آيه ۱۸۶ سوره اعراف اشاره كرد كه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا اُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» .
به همين منظور حضرت با يادآورى اينكه علم امر و نهى نزد على‏ عليه السلام است به مردم دستور داد درباره اوامر و نواهى على ‏عليه السلام سر تسليم فرود آورند و فرمود:
 
«مواظب باشيد كه راه ‏هاى ديگر شما را از راه او منحرف نكند».
 
آنگاه به صراحت اعلام كرد كه «صراط مستقيم» من و على و امامان بعد از او هستيم، و به آيه ۱۸۶ سوره اعراف اشاره كرد كه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا اُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» .


=== موقعيت قرآنى ===
=== موقعيت قرآنى ===
خط ۴۱: خط ۴۵:
سپس به اين آيه مى ‏رسد كه به عنوان دستورى از دستورات بنيادى خداوند است: «وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ» .
سپس به اين آيه مى ‏رسد كه به عنوان دستورى از دستورات بنيادى خداوند است: «وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ» .


آيه سوره اعراف يك بار ديگر در آيه ۱۵۹ همين سوره با تعبير «وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» آمده است. اين دو مورد در سياق معرفى اهل هدايت در برابر كوردلانى است كه «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها» هستند، و آنگاه به طور كلى عده ‏اى را هدايت يافته به حق معرفى مى ‏فرمايد.
آيه سوره اعراف يك بار ديگر در آيه ۱۵۹ همين سوره با تعبير «وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» آمده است.
 
اين دو مورد در سياق معرفى اهل هدايت در برابر كوردلانى است كه «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها» هستند، و آنگاه به طور كلى عده ‏اى را هدايت يافته به حق معرفى مى ‏فرمايد.


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
خط ۴۷: خط ۵۳:


==== جهت اول: معرفى جهت گيرى و محتواى صراط مستقيم ====
==== جهت اول: معرفى جهت گيرى و محتواى صراط مستقيم ====
در تعيين هدف و پايه ‏هاى فكرى صراط مستقيم و راه‏هاى دستيابى به آنها، در چند جمله به هم پيوسته از مصدر كل امر و نهى جهان -  يعنى خداوند -  آغاز مى‏ كند كه خداوند در درجه اول به من امر و نهى فرموده است. در مرحله دوم اينكه من به على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام امر و نهى نموده ‏ام، به ضميمه اينكه اين برنامه من هم به دستور خدا بوده است.سپس نتيجه مى‏ گيرد كه علم همه امر و نهى ‏هاى الهى نزد على‏ عليه السلام است. اينجاست كه صراط مستقيم پر رنگ و شفاف ظاهر مى‏ شود كه امر و نهى على‏ عليه السلام عيناً امر و نهى خداست و با اطاعت از او خدا را اطاعت كرده ‏ايم. آنگاه همه مطلب را در يك جمله خلاصه مى‏ كند كه به سوى اهداف على‏ عليه السلام حركت كنيد و دربست و كامل عيار او را بپذيرد.در پايان اين فراز، نوبتِ به ميان آوردن آيه مى‏ رسد كه مى‏تواند ثمره عكس ‏العملى مطالب قبل باشد. وقتى مى ‏فرمايد:«راه‏ هاى مختلف شما را از راه او منحرف نكند» ، اولاً كلمه «سَبِيلِهِ» در قرآن را به «سَبيلُ عَلِىٍّ» تفسير فرموده و ثانياً «سُبُل» را به راه ‏هاى ضلالت در برابر راه على ‏عليه السلام تفسير كرده است.
در تعيين هدف و پايه ‏هاى فكرى صراط مستقيم و راه‏هاى دستيابى به آنها، در چند جمله به هم پيوسته از مصدر كل امر و نهى جهان -  يعنى خداوند -  آغاز مى‏ كند كه خداوند در درجه اول به من امر و نهى فرموده است. در مرحله دوم اينكه من به على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام امر و نهى نموده ‏ام، به ضميمه اينكه اين برنامه من هم به دستور خدا بوده است.سپس نتيجه مى‏ گيرد كه علم همه امر و نهى ‏هاى الهى نزد على‏ عليه السلام است. اينجاست كه صراط مستقيم پر رنگ و شفاف ظاهر مى‏ شود كه امر و نهى على‏ عليه السلام عيناً امر و نهى خداست و با اطاعت از او خدا را اطاعت كرده ‏ايم.
 
آنگاه همه مطلب را در يک جمله خلاصه مى‏ كند كه به سوى اهداف على‏ عليه السلام حركت كنيد و دربست و كامل عيار او را بپذيرد.در پايان اين فراز، نوبتِ به ميان آوردن آيه مى‏ رسد كه مى‏تواند ثمره عكس ‏العملى مطالب قبل باشد. وقتى مى ‏فرمايد:
 
«راه‏ هاى مختلف شما را از راه او منحرف نكند» ، اولاً كلمه «سَبِيلِهِ» در قرآن را به «سَبيلُ عَلِىٍّ» تفسير فرموده و ثانياً «سُبُل» را به راه ‏هاى ضلالت در برابر راه على ‏عليه السلام تفسير كرده است.


نتيجه‏ گيرى نهايى چنين مى ‏شود كه وقتى على ‏عليه السلام تمام راهنماهاى راه حق و هدايت را از طرف خداوند دارد و آماده است تا شما را رهنمون گردد، هر گونه پيروى از راه ديگر -  اعم از كفر يا ضلالت -  به معناى متفرق كردن جمعيت عظيمى است كه همه در راه مستقيمى به سوى والاترين هدف در حركت‏ اند.
نتيجه‏ گيرى نهايى چنين مى ‏شود كه وقتى على ‏عليه السلام تمام راهنماهاى راه حق و هدايت را از طرف خداوند دارد و آماده است تا شما را رهنمون گردد، هر گونه پيروى از راه ديگر -  اعم از كفر يا ضلالت -  به معناى متفرق كردن جمعيت عظيمى است كه همه در راه مستقيمى به سوى والاترين هدف در حركت‏ اند.
خط ۵۳: خط ۶۳:
اين يك دلسوزى جدى است كه چرا با وجود راه اصيل على‏ عليه السلام مردم به اين سو و آن سو كشانده شوند و متفرق گردند؟! چرا بايد مردم به بيراهه ‏ها و كجراهه توجه كنند ولى به راه راست توجه نكنند! چرا چنين اتحاد عظيمى را كه رهبر آن و راه آن و بنياد آن شناخته شده است رها كنند و از اختلاف و تفرقه لذت ببرند؟
اين يك دلسوزى جدى است كه چرا با وجود راه اصيل على‏ عليه السلام مردم به اين سو و آن سو كشانده شوند و متفرق گردند؟! چرا بايد مردم به بيراهه ‏ها و كجراهه توجه كنند ولى به راه راست توجه نكنند! چرا چنين اتحاد عظيمى را كه رهبر آن و راه آن و بنياد آن شناخته شده است رها كنند و از اختلاف و تفرقه لذت ببرند؟


چرا دو دَستى با اولى بيعت كنند<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۴.</ref> و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را طناب بر گردن براى بيعت با او ببرند؟ چرا دومى را با جهلش -  كه هر روز جلوه‏اى از آن بروز مى ‏كرد<ref>الغدير: ج ۶ ص۸۳ - ۳۳۳.</ref> - خليفه خود قرار دهند و معدن علم الهى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را خانه‏ نشين كنند؟
چرا دو دَستى با اولى بيعت كنند<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۴.</ref> و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را طناب بر گردن براى بيعت با او ببرند؟ چرا دومى را با جهلش -  كه هر روز جلوه ‏اى از آن بروز مى ‏كرد<ref>الغدير: ج ۶ ص۸۳ - ۳۳۳.</ref> - خليفه خود قرار دهند و معدن علم الهى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را خانه‏ نشين كنند؟


چرا با دريايى از جهل باز هم سراغ سومى را بگيرند و با او بيعت كنند، تا كعب الاحبار يهودى را بر كرسى علم مسلمانان بنشاند و على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام همچنان در عُزلت باشد؟
چرا با دريايى از جهل باز هم سراغ سومى را بگيرند و با او بيعت كنند، تا كعب الاحبار يهودى را بر كرسى علم مسلمانان بنشاند و على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام همچنان در عُزلت باشد؟
خط ۶۰: خط ۷۰:


==== جهت دوم: معرفى هدايتگران به صراط مستقيم ====
==== جهت دوم: معرفى هدايتگران به صراط مستقيم ====
در چهار مورد از خطبه غدير امامانِ پس از على ‏عليه السلام معرفى شده ‏اند كه اين مورد محتواى سنگين ترى دارد. از يك سو در معرفى صراط مستقيم نام آنان آمده است، و از سوى ديگر كنار نام پيامبر صلى الله عليه وآله ذكر شده ‏اند، و اين هر دو در قالب اقتباس از آيه به رشته سخن در آمده است.
در چهار مورد از خطبه غدير امامانِ پس از على ‏عليه السلام معرفى شده ‏اند كه اين مورد محتواى سنگين ترى دارد. از يک سو در معرفى صراط مستقيم نام آنان آمده است، و از سوى ديگر كنار نام پيامبر صلى الله عليه وآله ذكر شده ‏اند، و اين هر دو در قالب اقتباس از آيه به رشته سخن در آمده است.


خداوند با اسم اشاره «هذا» راه مستقيم را نشان مى‏ دهد كه مردم اشتباه نكنند و پيرو راه ‏هاى ديگر نشوند. بايد بدانيم «هذا» در اين آيه به كجا اشاره است، كه پيامبر صلى الله عليه وآله در غدير برايمان موضع اشاره را نشان داده است.
خداوند با اسم اشاره «هذا» راه مستقيم را نشان مى‏ دهد كه مردم اشتباه نكنند و پيرو راه ‏هاى ديگر نشوند.


در نظر بگيريد كه پيامبر صلى الله عليه وآله و دوازده امام ‏عليهم السلام در برابر ذات ذوالجلال كنار هم ايستاده ‏اند و خداى تعالى به اين سيزده نور پاك اشاره مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» . اين همان چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه مى ‏فرمايد: انَا صِراطُ اللَّه الْمُسْتَقيمِ الَّذى امَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ.
بايد بدانيم «هذا» در اين آيه به كجا اشاره است، كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير برايمان موضع اشاره را نشان داده است.
 
در نظر بگيريد كه پيامبر صلى الله عليه وآله و دوازده امام ‏عليهم السلام در برابر ذات ذوالجلال كنار هم ايستاده ‏اند و خداى تعالى به اين سيزده نور پاك اشاره مى‏ كند و مى‏ فرمايد:
 
«هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» . اين همان چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه مى ‏فرمايد: انَا صِراطُ اللَّه الْمُسْتَقيمِ الَّذى امَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ.


==== جهت سوم: حق يكى بيشتر نيست كه همان صراط مستقيم است ====
==== جهت سوم: حق يكى بيشتر نيست كه همان صراط مستقيم است ====
در برنامه الهى حق متعدد نيست و نمى‏توان همه گروه ‏ها را به هر صورت شده تحت يك پرچم در آورد و به هر قيمت شده بر چسب «حق» را بر آن پرچم زد.
در برنامه الهى حق متعدد نيست و نمى‏توان همه گروه ‏ها را به هر صورت شده تحت يک پرچم در آورد و به هر قيمت شده بر چسب «حق» را بر آن پرچم زد.


خداوند يك راه بيشتر به سوى بهشت ندارد چنان كه فرمود: الْيَمينُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّريقُ الْوُسْطى هِىَ الْجادَّةِ<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۵۸۵ .</ref>، و نام آن «صراط مستقيم» است و «حق» هم جز آن نيست.
خداوند يک راه بيشتر به سوى بهشت ندارد چنان كه فرمود: الْيَمينُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّريقُ الْوُسْطى هِىَ الْجادَّةِ<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۵۸۵ .</ref>، و نام آن «صراط مستقيم» است و «حق» هم جز آن نيست.


هر راه ديگرى به تناسب انحرافى كه از جاده مستقيم دارد از حق فاصله دارد.
هر راه ديگرى به تناسب انحرافى كه از جاده مستقيم دارد از حق فاصله دارد.


خداوند در آيه سوره اعراف مى‏ فرمايد: «از ميان همه كسانى كه خلق كرده ‏ايم امتى به حق هدايت مى ‏كنند» و پيامبر صلى الله عليه وآله در غدير اين امت را تفسير مى ‏كند كه خود و دوازده امام ‏عليهم السلام هستند. اين انحصارِ حق در اين انحصارِ مصداق، معرف تنها صراط مستقيم و راه حق خداوند است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: عَلِىٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِىٍّ، يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُما دارَ<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۷۶.</ref>: يعنى على با حق است و حق با على است، با او مى ‏گردد هر سو كه بگردد.
خداوند در آيه سوره اعراف مى‏ فرمايد: «از ميان همه كسانى كه خلق كرده ‏ايم امتى به حق هدايت مى ‏كنند» و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اين امت را تفسير مى ‏كند كه خود و دوازده امام ‏عليهم السلام هستند. اين انحصارِ حق در اين انحصارِ مصداق، معرف تنها صراط مستقيم و راه حق خداوند است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:پ
 
عَلِىٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِىٍّ، يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُما دارَ<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۷۶.</ref>: يعنى على با حق است و حق با على است، با او مى ‏گردد هر سو كه بگردد.


جمله «وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» كه پيامبر صلى الله عليه وآله به اقتباس از آيه در كلام خويش فرموده همان سنگ ترازوست كه با آن عدالت برقرار مى‏ شود. امت‏هايى كه اصلاً گران سنگ حق را ندارند اصالتاً از برقرارى عدالت عاجزند، و ما مفتخريم كه در سايه امامان متصل به حق و حقيقت هميشه دقيق‏ ترين ضابطه عدالت را در دست داريم.
جمله «وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» كه پيامبر صلى الله عليه و آله به اقتباس از آيه در كلام خويش فرموده همان سنگ ترازوست كه با آن عدالت برقرار مى‏ شود. امت‏ هايى كه اصلاً گران سنگ حق را ندارند اصالتاً از برقرارى عدالت عاجزند، و ما مفتخريم كه در سايه امامان متصل به حق و حقيقت هميشه دقيق‏ ترين ضابطه عدالت را در دست داريم.


اگر موانعى بر سر راه نباشد مكتب اهل‏بيت‏ عليهم السلام عدل را در بالاترين معناى خود در همه شئون زندگى مردم پياده خواهد كرد، و آن روزى است كه قائم آل محمد عجل اللَّه فرجه ظهور نمايد و «يَمْلَأُ اللَّه بِهِ الارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»<ref>بحار الانوار: ج ۵۱ ص ۶۵ - ۱۶۶.</ref>: «خدا به وسيله او زمين را پر از عدل و داد نمايد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد» .
اگر موانعى بر سر راه نباشد مكتب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام عدل را در بالاترين معناى خود در همه شئون زندگى مردم پياده خواهد كرد، و آن روزى است كه قائم آل محمد عجل اللَّه فرجه ظهور نمايد و «يَمْلَأُ اللَّه بِهِ الارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»<ref>بحار الانوار: ج ۵۱ ص ۶۵ - ۱۶۶.</ref>: «خدا به وسيله او زمين را پر از عدل و داد نمايد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد» .


يكى از مفاهيم عميق در زيارت غديريه، رابطه آيات قرآن با ولايت و امامت و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. يكى از آياتى كه در زيارت غديريه به آن استشهاد شده آيه ۱۵۳ سوره انعام است:
يكى از مفاهيم عميق در زيارت غديريه، رابطه آيات قرآن با ولايت و امامت و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. يكى از آياتى كه در زيارت غديريه به آن استشهاد شده آيه ۱۵۳ سوره انعام است:
خط ۸۵: خط ۱۰۱:
صراط مستقيم الهى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، و راه روشن به سوى قرب الهى اطاعت و ولايت او است. او نور است و جز او هر چه هست ظلمت. اين بيان عقل و نقل قطعى است و اغراق و مبالغه و تعصّب در آن راه ندارد، و تفصيل را در كتب فراوان امامت بايد يافت.
صراط مستقيم الهى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، و راه روشن به سوى قرب الهى اطاعت و ولايت او است. او نور است و جز او هر چه هست ظلمت. اين بيان عقل و نقل قطعى است و اغراق و مبالغه و تعصّب در آن راه ندارد، و تفصيل را در كتب فراوان امامت بايد يافت.


 
يک سؤال باقى مى ‏ماند و آن اينكه: با اين بيان، روايات ديگر را كه صراط مستقيم را به معنى توحيد، قرآن، دين، نبوت و غيره گرفته ‏اند چگونه بپذيريم؟ جواب اين سؤال در بيان امام صادق‏ عليه السلام است كه فرمود: قرآن را ظاهرى است و باطنى. تمام آنچه در قرآن حرام اعلام شده ظاهر، و باطن آن ائمه جور است. و تمام آنچه خداى تعالى در كتابش حلال دانسته ظاهر، و مراد از آنها در باطن ائمه حق است.<ref>نور الثقلين: ج ۲ ص ۲۵ ح ۸۹ . بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۳۰۱، همين مضمون را با تفصيل بيشتر از امام كاظم‏عليه السلام روايت كرده است.</ref>
يك سؤال باقى مى ‏ماند و آن اينكه: با اين بيان، روايات ديگر را كه صراط مستقيم را به معنى توحيد، قرآن، دين، نبوت و غيره گرفته ‏اند چگونه بپذيريم؟ جواب اين سؤال در بيان امام صادق‏ عليه السلام است كه فرمود: قرآن را ظاهرى است و باطنى. تمام آنچه در قرآن حرام اعلام شده ظاهر، و باطن آن ائمه جور است. و تمام آنچه خداى تعالى در كتابش حلال دانسته ظاهر، و مراد از آنها در باطن ائمه حق است.<ref>نور الثقلين: ج ۲ ص ۲۵ ح ۸۹ . بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۳۰۱، همين مضمون را با تفصيل بيشتر از امام كاظم‏عليه السلام روايت كرده است.</ref>


روح دين و جهت دهنده به تمام معالم و معارف دينى، به ويژه توحيد و نبوت و معاد، امر امامت و ولايت و پيروى ائمه حق است.
روح دين و جهت دهنده به تمام معالم و معارف دينى، به ويژه توحيد و نبوت و معاد، امر امامت و ولايت و پيروى ائمه حق است.