۲۲٬۹۷۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== تبليغ غدير با حديث ثقلين<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۳ ۳۲. </ref> == يكى از موضوعاتى...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
امَّا الثِّقْلُ الاكْبَرُ فَكِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: اما ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است.<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۹۷. </ref> | امَّا الثِّقْلُ الاكْبَرُ فَكِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: اما ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است.<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۹۷. </ref> | ||
=== موقعيت تاريخى === | |||
لحظاتى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در [[اثناء]] خطبه غدير مى خواهد على عليه السلام را بر سر دست بلند كند. قبل از اين اقدام، با صداى بلند على عليه السلام را با قرآن و با سِمَت [[مفسر]] آن معرفى مى كند، و آنگاه او را به عنوان ثقل اصغر در كنار ثقل اكبر - كه قرآن است - قرار مى دهد. | لحظاتى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در [[اثناء]] خطبه غدير مى خواهد على عليه السلام را بر سر دست بلند كند. قبل از اين اقدام، با صداى بلند على عليه السلام را با قرآن و با سِمَت [[مفسر]] آن معرفى مى كند، و آنگاه او را به عنوان ثقل اصغر در كنار ثقل اكبر - كه قرآن است - قرار مى دهد. | ||
=== تحليل اعتقادى اول === | |||
قرآن به عنوان پشتوانه عترت و [[دژ مستحكم]] و دائمى اسلام كه مستقيماً از جانب خداوند حمايت مى شود،«ثقل اكبر»[[لقب]] گرفته است. | قرآن به عنوان پشتوانه عترت و [[دژ مستحكم]] و دائمى اسلام كه مستقيماً از جانب خداوند حمايت مى شود،«ثقل اكبر»[[لقب]] گرفته است. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۲: | ||
الْقُرآنُ فيكُمْ: قرآن در ميان شماست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۲ از نسخه هاى «و»و «ه». </ref> | الْقُرآنُ فيكُمْ: قرآن در ميان شماست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۲ از نسخه هاى «و»و «ه». </ref> | ||
'''تحليل اعتقادى دوم''' | === '''تحليل اعتقادى دوم''' === | ||
در شرايطى كه خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير به اواخر خود رسيده، آن حضرت رابطه عاطفى مسلمانان را با قرآن از ديدگاه يادگار بودن آن از پيامبرشان مطرح مى فرمايد. [[وديعه]] اى كه در طول ۲۳ سال از لحظه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ ...»آغاز شد و نزول آن تا آخرين لحظه حيات پيامبرصلى الله عليه وآله ادامه يافت. اكنون صاحب اختيار آن با يك دنيا سفارش و با اميد به حفظ آن از سوى پروردگار چشم از جهان فرو مى بندد. | در شرايطى كه خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير به اواخر خود رسيده، آن حضرت رابطه عاطفى مسلمانان را با قرآن از ديدگاه يادگار بودن آن از پيامبرشان مطرح مى فرمايد. [[وديعه]] اى كه در طول ۲۳ سال از لحظه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ ...»آغاز شد و نزول آن تا آخرين لحظه حيات پيامبرصلى الله عليه وآله ادامه يافت. اكنون صاحب اختيار آن با يك دنيا سفارش و با اميد به حفظ آن از سوى پروردگار چشم از جهان فرو مى بندد. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۵: | ||
راويان حديث ثقلين از صحابه | راويان حديث ثقلين از صحابه | ||
با توجه به تكرار حديث ثقلين، حداقل در شش مورد و ايراد خطابه از سوى رسول اكرم صلى الله عليه وآله در حجةالوداع در روز عرفه و به هنگام بازگشت در سرزمين غدير و در اجتماعى متجاوز از [[يكصد هزار نفر]]، اين حديث در تمام طبقات به حدّ [[تواتر]] رسيده است. در اينجا اسامى چهل تن از صحابه كه متن روايت آنان در دست مى باشد را يادآور مى | با توجه به تكرار حديث ثقلين، حداقل در شش مورد و ايراد خطابه از سوى رسول اكرم صلى الله عليه وآله در حجةالوداع در روز عرفه و به هنگام بازگشت در سرزمين غدير و در اجتماعى متجاوز از [[يكصد هزار نفر]]، اين حديث در تمام طبقات به حدّ [[تواتر]] رسيده است. در اينجا اسامى چهل تن از صحابه كه متن روايت آنان در دست مى باشد را يادآور مى شويم: | ||
۱. ابوايوب انصارى | ۱. ابوايوب انصارى | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۷۶: | ||
در غدير كتاب الهى با حيات مردم [[عجين]] گرديد، به صورت جزء [[لا ينفكّى]] كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود. دستوراتى كه درباره قرآن در غدير آمده همه جانبه است، كه تركيب فرهنگىِ الهى آن را تأمين مى نمايد: | در غدير كتاب الهى با حيات مردم [[عجين]] گرديد، به صورت جزء [[لا ينفكّى]] كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود. دستوراتى كه درباره قرآن در غدير آمده همه جانبه است، كه تركيب فرهنگىِ الهى آن را تأمين مى نمايد: | ||
۱- | === '''۱- تمسّک به ثقلين''' === | ||
لَنْ تَضِلُّوا ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما : اگر به قرآن و عترت تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰.</ref> فَانْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمْ لَنْ تَضِلُّوا : اگر به قرآن و امامان از فرزندانم تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۲ از نسخه «ب». </ref> فَتَمَسَّكُوا بِهِ وَ لاتَزِلُّوا: به قرآن تمسک كنيد و منحرف نشويد.<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۷۶.</ref> | لَنْ تَضِلُّوا ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما : اگر به قرآن و عترت تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰.</ref> فَانْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمْ لَنْ تَضِلُّوا : اگر به قرآن و امامان از فرزندانم تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۲ از نسخه «ب». </ref> فَتَمَسَّكُوا بِهِ وَ لاتَزِلُّوا: به قرآن تمسک كنيد و منحرف نشويد.<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۷۶.</ref> | ||
==== '''تحليل اعتقادى''' ==== | |||
'''تحليل اعتقادى''' | |||
اواخر خطبه است و مردم در حال نتيجه گيرى از سخنرانى يك ساعته پيامبرند. در چنين شرايطى مسئله تمسک به دو يادگار گرانسنگ آن حضرت مطرح مى شود.«تمسک» كلمه اى است كه در فرهنگ فارسى آن را به تعابير مختلفى مى توان بيان كرد: | اواخر خطبه است و مردم در حال نتيجه گيرى از سخنرانى يك ساعته پيامبرند. در چنين شرايطى مسئله تمسک به دو يادگار گرانسنگ آن حضرت مطرح مى شود.«تمسک» كلمه اى است كه در فرهنگ فارسى آن را به تعابير مختلفى مى توان بيان كرد: | ||
خط ۲۹۸: | خط ۲۹۰: | ||
اين تعبير اشاره به آن است كه مردم در حالى تمسک به قرآن و عترت مى كنند كه خود را در معرض خطرهاى عظيم و فتنه هاى بزرگ مى بينند، و قرآن و عترت تنها [[كشتى نجات]] هستند كه مى توانند از آن خطر بزرگ نجات دهند. اگر با اين ديد به قرآن و عترت نگاه كنيم بسيار متفاوت خواهد بود در مقابل اينكه براى ياد گرفتن مطلبى در اوقات فراغت به آن بنگريم، و اين همان چيزى است كه در كلمه «تمسّک» نهفته است. | اين تعبير اشاره به آن است كه مردم در حالى تمسک به قرآن و عترت مى كنند كه خود را در معرض خطرهاى عظيم و فتنه هاى بزرگ مى بينند، و قرآن و عترت تنها [[كشتى نجات]] هستند كه مى توانند از آن خطر بزرگ نجات دهند. اگر با اين ديد به قرآن و عترت نگاه كنيم بسيار متفاوت خواهد بود در مقابل اينكه براى ياد گرفتن مطلبى در اوقات فراغت به آن بنگريم، و اين همان چيزى است كه در كلمه «تمسّک» نهفته است. | ||
=== ۲- آمادگى پاسخگويى در روز قيامت === | |||
إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى: من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خدا را بر شما براى آن شاهد گرفتم. ببينيد چگونه با امانت هاى من رفتار مى كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى آييد چيست؟<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۹۷. </ref> الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟ : بدانيد كه من پيش از شما بر سر حوض كوثر حاضر مى شوم و شما از پى من مى آييد و بر سر حوض كوثر بر من وارد مى شويد. آنگاه كه مرا ملاقات مى كنيد از شما درباره دو يادگار گرانبهايم سؤال مى كنم: پس از من با آنان چگونه رفتار كرديد؟<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۷۶.</ref> | إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى: من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خدا را بر شما براى آن شاهد گرفتم. ببينيد چگونه با امانت هاى من رفتار مى كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى آييد چيست؟<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۹۷. </ref> الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟ : بدانيد كه من پيش از شما بر سر حوض كوثر حاضر مى شوم و شما از پى من مى آييد و بر سر حوض كوثر بر من وارد مى شويد. آنگاه كه مرا ملاقات مى كنيد از شما درباره دو يادگار گرانبهايم سؤال مى كنم: پس از من با آنان چگونه رفتار كرديد؟<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۷۶.</ref> | ||
==== تحليل اعتقادى ==== | |||
در غدير اعلام شد كه مردم بايد آماده پاسخگويى باشند و بى تفاوتى آنان هم پذيرفته نيست. اما اينكه درباره چه موضوعى و در چه حدى، نياز به توضيح دارد. | در غدير اعلام شد كه مردم بايد آماده پاسخگويى باشند و بى تفاوتى آنان هم پذيرفته نيست. اما اينكه درباره چه موضوعى و در چه حدى، نياز به توضيح دارد. | ||
بايد توجه داشت كه دستورات پيامبر [[عظيم الشأن]] صلى الله عليه وآله گاهى پيشنهاد يك راه خير و ارشاد به عمل خوب است كه مردم را در برابر گزينه خوب و بهتر قرار مى دهد، ولى در اين انتخاب بازخواستى از آنان نيست. اما گاهى فرمان واجبى است كه مردم در برابر دو گزينه آرى و نه قرار مى گيرند، و بايد انتخاب قطعى را به عنوان اطاعت و عصيان اعلام كنند تا پاسخ آنان در روز بازخواست روشن باشد، و پى آمدهاى آن را هم براى خود رقم زنند. در مواردى از اين هم فراتر مى رود و به صراحت اخطار مى شود كه در اين باره از شما بازخواست خواهم كرد، و حتماً در انتخاب خود دقت كنيد كه بايد پاسخگو باشيد. | بايد توجه داشت كه دستورات پيامبر [[عظيم الشأن]] صلى الله عليه وآله گاهى پيشنهاد يك راه خير و ارشاد به عمل خوب است كه مردم را در برابر گزينه خوب و بهتر قرار مى دهد، ولى در اين انتخاب بازخواستى از آنان نيست. اما گاهى فرمان واجبى است كه مردم در برابر دو گزينه آرى و نه قرار مى گيرند، و بايد انتخاب قطعى را به عنوان اطاعت و عصيان اعلام كنند تا پاسخ آنان در روز بازخواست روشن باشد، و پى آمدهاى آن را هم براى خود رقم زنند. در مواردى از اين هم فراتر مى رود و به صراحت اخطار مى شود كه در اين باره از شما بازخواست خواهم كرد، و حتماً در انتخاب خود دقت كنيد كه بايد پاسخگو باشيد. | ||
'''سؤال از ثقلين در قيامت''' | ==== '''سؤال از ثقلين در قيامت''' ==== | ||
مسئله ثقلين تنها مطلبى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله با صداى بلند اعلام فرموده كه در روز قيامت درباره آن سؤال خواهم كرد و همه بايد درباره راه انتخابى خود پاسخ و دليل محكم داشته باشند، و اين اختصاص عظمت آن را مى رساند. | مسئله ثقلين تنها مطلبى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله با صداى بلند اعلام فرموده كه در روز قيامت درباره آن سؤال خواهم كرد و همه بايد درباره راه انتخابى خود پاسخ و دليل محكم داشته باشند، و اين اختصاص عظمت آن را مى رساند. | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۰۷: | ||
چگونه بايد باشيم تا [[بى درنگ]] آنچه او از ما خواسته تقديمش نماييم و لبخند رضايت بر لبانش بنشانيم؟ چه پاسخى خواهند داشت آنان كه قرآن را كنار گذاردند، و يا الفاظ آن را به صحنه آوردند و مردم را از تعليم معانى آن باز داشتند، و يا مفسر حقيقى آن را وادار به سكوت كردند و مفسران به رأى خود را وارد ميدان كردند؟ | چگونه بايد باشيم تا [[بى درنگ]] آنچه او از ما خواسته تقديمش نماييم و لبخند رضايت بر لبانش بنشانيم؟ چه پاسخى خواهند داشت آنان كه قرآن را كنار گذاردند، و يا الفاظ آن را به صحنه آوردند و مردم را از تعليم معانى آن باز داشتند، و يا مفسر حقيقى آن را وادار به سكوت كردند و مفسران به رأى خود را وارد ميدان كردند؟ | ||
'''سقيفه سدّ راه قرآن''' | ==== '''سقيفه سدّ راه قرآن''' ==== | ||
ابوبكر و عمر از همان آغاز سقيفه، بر ظاهر قرآن تأكيد كردند و از تفسير آن منع نمودند؛ چرا كه نياز به مفسر آن اميرالمؤمنين عليه السلام بود، و آنان از حضور حضرت [[ابا]] داشتند. حتى آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل شده بود منع مى كردند. ابوبكر طى دستورى چنين گفت: لا تَرْوُوا الاحاديثَ عَنِ النَّبِىِّ وَ اشْتَغِلُوا بِالْقُرْآنِ: حديث از پيامبر نقل نكنيد و به قرآن مشغول باشيد.<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳ ۵.</ref> | ابوبكر و عمر از همان آغاز سقيفه، بر ظاهر قرآن تأكيد كردند و از تفسير آن منع نمودند؛ چرا كه نياز به مفسر آن اميرالمؤمنين عليه السلام بود، و آنان از حضور حضرت [[ابا]] داشتند. حتى آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل شده بود منع مى كردند. ابوبكر طى دستورى چنين گفت: لا تَرْوُوا الاحاديثَ عَنِ النَّبِىِّ وَ اشْتَغِلُوا بِالْقُرْآنِ: حديث از پيامبر نقل نكنيد و به قرآن مشغول باشيد.<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳ ۵.</ref> | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۱۹: | ||
معاويه گفت: پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آنچه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و پيامبرصلى الله عليه وآله درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد! سپس ابن عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref> | معاويه گفت: پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آنچه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و پيامبرصلى الله عليه وآله درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد! سپس ابن عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref> | ||
'''غوغاى قرآن كنار حوض كوثر''' | ==== '''غوغاى قرآن كنار حوض كوثر''' ==== | ||
نبايد وعده پيامبرصلى الله عليه وآله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. صحنه اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. آن منظره ديدنى را خود پيامبرصلى الله عليه وآله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى فرمايد:امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مىشوند: | نبايد وعده پيامبرصلى الله عليه وآله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. صحنه اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. آن منظره ديدنى را خود پيامبرصلى الله عليه وآله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى فرمايد:امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مىشوند: | ||
خط ۳۴۱: | خط ۳۲۸: | ||
سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم. آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدمهايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مىشود، و تابعين او نيز چنان مىشوند. من مىپُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ مى گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. من مىگويم: شما به راه گروههاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم. آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدمهايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مىشود، و تابعين او نيز چنان مىشوند. من مىپُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ مى گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. من مىگويم: شما به راه گروههاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | ||
سپس رايت [[مِخْدَج]] نزد من مىآيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدمهايش به لرزه در | سپس رايت [[مِخْدَج]] نزد من مىآيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدمهايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. مى گويم: | ||
بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ مىگويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مىگويم: شما هم به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و [[روسياه]] باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده باشند. | |||
سپس رايت اميرالمؤمنين و [[قائدِ]] پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى شود. مى گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مىگويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمك كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده شبه و همچون نورانى ترين ستاره در آسمان است. | سپس رايت اميرالمؤمنين و [[قائدِ]] پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى شود. مى گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مىگويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمك كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده شبه و همچون نورانى ترين ستاره در آسمان است. | ||
خط ۳۵۰: | خط ۳۳۹: | ||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> | ||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> | ||
== '''پانویس''' == | == '''پانویس''' == |