نقل خطبه غدیر در شیعه و اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
ممكن است در مورد خطبه غدير سؤالى به ذهن خطور كند، و آن اين كه:
ممكن است در مورد خطبه غدير سؤالى به ذهن خطور كند، و آن اين كه:


 
چرا كتب پيش از «الاحتجاج» و «روضة الواعظين»-  كه متعلق به قرن پنجم هجرى هستند -  متن كامل و مفصل خطبه غدير را نقل نكرده ‏اند؟ مخصوصاً افرادى مانند كلينى و صدوق و شيخ مفيد و... .
 
چرا كتب پيش از «الاحتجاج» و «روضة الواعظين»-  كه براى قرن پنجم هجرى هستند -  متن كامل و مفصل خطبه غدير را نقل نكرده ‏اند؟ مخصوصاً افرادى مانند كلينى و صدوق و شيخ مفيد و... .


پاسخ:
پاسخ:
خط ۱۳: خط ۱۱:
۳ - مقدارى از احاديث به خاطر تقيه و شرايط سخت شيعه، توسط گروهى از محدثان نقل نشده و آنان در شرايط سخت و در ميان خلفاى جور به تثبيت اصل مطلب پرداخته‏ اند. دانشمندانى چون كلينى، مفيد و... ، كه در بغداد و در ميان مخالفان زندگى مى‏ كردند و نقل احاديث مفصل و صريح مشكل ايجاد مى ‏كرده است.
۳ - مقدارى از احاديث به خاطر تقيه و شرايط سخت شيعه، توسط گروهى از محدثان نقل نشده و آنان در شرايط سخت و در ميان خلفاى جور به تثبيت اصل مطلب پرداخته‏ اند. دانشمندانى چون كلينى، مفيد و... ، كه در بغداد و در ميان مخالفان زندگى مى‏ كردند و نقل احاديث مفصل و صريح مشكل ايجاد مى ‏كرده است.


۴ - دانشمندان شيعه چه بسا بسيار كتاب‏ ها تأليف كرده ‏اند كه به مرور زمان دست خوش فقدان و... شده است. از آن جمله ثقة الاسلام كلينى (م ۳۲۹ ق) كتابى درباره غدير داشته است، كه شيخ آقا بزرگ تهرانى در كتاب «الذريعه» آن را نام برده است.
۴ - دانشمندان شيعه چه بسا بسيار كتاب‏ ها تأليف كرده ‏اند كه به مرور زمان دست خوش فقدان و... شده است.  
 
از آن جمله ثقة الاسلام كلينى (م ۳۲۹ ق) كتابى درباره غدير داشته است، كه شيخ آقا بزرگ تهرانى در كتاب «الذريعه» آن را نام برده است.


۵ - اصل متن خطبه غدير به صورت مفصل در كتب شيعه و جملات مختلف آن در مدارك سنى آمده است:
۵ - اصل متن خطبه غدير به صورت مفصل در كتب شيعه و جملات مختلف آن در مدارك سنى آمده است:
خط ۱۹: خط ۱۹:
در كتب شيعه: روضة الواعظين: ابن‏ فتّال نيشابورى (م قرن پنجم ق) . الاحتجاج: شيخ طبرسى (م قرن پنجم ق) . اليقين: سيد بن‏ طاووس (م قرن هفتم ق) . نزهة الكرام: محمد بن حسين رازى(م قرن هفتم ق) . الاقبال: سيد بن طاووس (م قرن هفتم ق) . الصراط المستقيم: على بن يونس بياضى (م قرن نهم ق). نهج الايمان: على بن حسين بن حبر (م قرن هفتم ق) .
در كتب شيعه: روضة الواعظين: ابن‏ فتّال نيشابورى (م قرن پنجم ق) . الاحتجاج: شيخ طبرسى (م قرن پنجم ق) . اليقين: سيد بن‏ طاووس (م قرن هفتم ق) . نزهة الكرام: محمد بن حسين رازى(م قرن هفتم ق) . الاقبال: سيد بن طاووس (م قرن هفتم ق) . الصراط المستقيم: على بن يونس بياضى (م قرن نهم ق). نهج الايمان: على بن حسين بن حبر (م قرن هفتم ق) .


در كتب فوق، روايت از طريق و سلسله سند آمده كه به حضرت امام باقر عليه السلام و حذيفة بن يمان و زيد بن ارقم منتهى مى ‏شود. تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى ‏بينيم.<ref>  خطابه غدير در آينه اسناد: ص ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعة: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰.  </ref>در كتب اهل تسنن، اصل واقعه غدير در نوشته‏ هاى اختصاصى و غير اختصاصى آمده، كه در كتاب «الغدير»بيان شده<ref>   براى فهرست آنها مراجعه شود به: الغدير: ج ۱، و براى راويان حديث غدير به ترتيب حروف الفبا: الغدير: ج ۱ ص ۱۴ - ۱۵۱، و براى اطلاع از مؤلفان: الغدير: ج ۱ ص ۱۵۲  - ۱۵۸. </ref>، و تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى‏ بينيم.<ref>خطابه غدير در آئينه اسناد: ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعه: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰. </ref>
در كتب فوق، روايت از طريق و سلسله سند آمده كه به حضرت امام باقر عليه السلام و حذيفة بن يمان و زيد بن ارقم منتهى مى ‏شود. تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى ‏بينيم.<ref>  خطابه غدير در آينه اسناد: ص ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعة: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰.  </ref>
 
اما در مورد متن حاضر و مفصل خطبه غدير، سنّيان گر چه اين متن را نقل نكرده ‏اند، ولى مفردات و جملات آن را در كتب خود آورده‏ اند. كتاب شريف«نور الأمير»خطبه را به صد بخش تقسيم كرده و مدارك هر بخشى را از كتب اهل‏ سنت به تفصيل آورده است.
 
 
 يكى از قرائن و ادله دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت، خطبه روز غدير به نقل اهل‏ سنت و در كتاب «توضيح الدلائل»اثر شهاب‏ الدين احمد است:الف. متن خطبه غدير به نقل عامه
 
سيد شهاب‏الدين احمد خطبه روز غدير خم را چنين روايت كرده است:
 
 
ستايش و سپاس خداى را به سبب نعمت‏هايش به من و احسانش درباره عترت و خاندانم. در برابر پيشامدهاى بد دنيا و مهلكه‏هاى آخرت از او يارى مى‏خواهم. شهادت مى‏دهم كه معبودى جز خداى يكتاىِ يگانه بى‏همتا كه در امور مهم آهنگ وى كنند نيست. نه همسرى گرفته است و نه فرزندى و نه شريكى و نه تكيه‏گاهى. شهادت مى‏دهم كه من بنده‏اى از بندگان او هستم كه مرا براى گزاردن پيامش به همه آفريدگانش فرستاد، تا هر كس به گمراهى هلاك مى‏شود به حجّتى روشن هلاك شود، و هر كس به هدايت زنده مى‏ماند به حجّتى روشن زنده بماند. و اينكه او مرا بر همه جهانيان؛ از پيشينيان و پسينيان برگزيد، و كليدهاى گنجينه‏هايش را به من بخشيد و با فرايضش بر رسالت من تأكيد كرد، و سرّش را به من سپرد، و مرا يارى رساند، و من براى او بينا گشتم. پس من آغاز كننده و به پايان رساننده‏ام. و هيچ نيرويى جز از جانب خدا نيست.
 
 
اى مردم، چنانكه سزاوار پروا كردن از خداست از او پروا كنيد، و جز مسلمان نميريد، و بدانيد كه خدا بر هر چيزى احاطه دارد. و اينكه پس از من مردمانى بر من دروغ خواهند بست و سخنشان پذيرفته خواهد گشت! پناه بر خدا كه درباره خدا جز سخن حق بر زبان آورم، يا اينكه در امر او جز به راستى سخن بگويم. من تنها شما را به چيزى فرمان مى‏دهم كه خدا بدان فرمان داده، و شما را فقط به سوى خدا فرا مى‏خوانم. و آنان كه ستم كرده‏اند، به‏زودى خواهند دانست كه به كدام عاقبتى باز خواهند گشت.
 
 
پس از اين، عُبادة بن صامت پيامبرصلى الله عليه وآله برخاست و گفت: اين دروغ‏بستن‏ها چه زمانى خواهد بود و اين دروغگوها چه كسانى‏اند؟ آنان را به ما بشناسان تا از ايشان دورى كنيم. رسول‏خداصلى الله عليه وآله در پاسخ فرمود: گروه‏هايى كه از نخستين روزشان براى مقابله با ما آماده شدند، و به زودى -  آنگاه كه جان به گلو رسد -  بر شما چيره گردند.
 
 
عباده گفت: اى رسول‏خدا، چون اين حادثه رخ دهد به چه كسى پناه بريم؟ حضرتش فرمود: بر شما باد كه سخن پيشگامان خاندان و مؤمنان به پيامبرى مرا بپذيريد و از آنان فرمان بريد، زيرا ايشان شما را از گمراهى باز دارند و به خير فرا خوانند. آنان اهل حق و معدن راستى‏اند. در ميان شما كتاب خدا و سنت را زنده گردانند، و شما را از كج‏روى و بدعت دور بدارند، و با حق اهل باطل را ريشه كن كنند و درهم كوبند، و به دنبال نادان نروند.
 
 
اى مردم، خدا مرا و اهل‏بيت مرا از طينتى آفريده كه جز ما را از آن نيافريده است. ما نخستين آفريدگان خداييم. چون ما را آفريد، به نور ما هر ظلمتى را روشن ساخت و هر طينتى را به ما زنده گرداند.
 


سپس افزود: اينان برگزيدگان امت من و حاملان علم من و گنجينه‏داران سرّ من و سرور مردم زمين‏اند. به حق فرا مى‏خوانند و به راستى خبر مى‏دهند. شك نمى‏كنند و به ترديد نمى‏افتند و به پشت سر باز نمى‏گردند و پيمان نمى‏شكنند. اينان راهنمايان راهيافته و پيشوايانى‏اند كه به راه راست مى‏روند.
در كتب اهل تسنن، اصل واقعه غدير در نوشته‏ هاى اختصاصى و غير اختصاصى آمده، كه در كتاب «الغدير»بيان شده<ref>   براى فهرست آنها مراجعه شود به: الغدير: ج ۱، و براى راويان حديث غدير به ترتيب حروف الفبا: الغدير: ج ۱ ص ۱۴ - ۱۵۱، و براى اطلاع از مؤلفان: الغدير: ج ۱ ص ۱۵۲  - ۱۵۸. </ref>، و تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى‏ بينيم.<ref>خطابه غدير در آئينه اسناد: ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعه: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰. </ref>


اما در مورد متن حاضر و مفصل خطبه غدير، سنّيان گر چه اين متن را نقل نكرده ‏اند، ولى مفردات و جملات آن را در كتب خود آورده‏ اند.كتاب شريف«نور الأمير»خطبه را به صد بخش تقسيم كرده و مدارك هر بخشى را از كتب اهل‏ سنت به تفصيل آورده است. يكى از قرائن و ادله دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت، خطبه روز غدير به نقل اهل‏ سنت و در كتاب «توضيح الدلائل»اثر شهاب‏ الدين احمد است:


هدايت‏يافته كسى است كه با طاعت و ولايت آنان نزد من آيد و گمراه كسى است كه از آنان منحرف شود و با دشمنى آنان به نزد من آيد. دوست داشتن آنان ايمان و دشمنى‏شان نفاق است. آنان امامان هادى و ريسمان‏هاى استوار احكام‏اند.
=== الف. متن خطبه غدير به نقل عامه ===
سيد شهاب‏ الدين احمد خطبه روز غدير خم را چنين روايت كرده است:ستايش و سپاس خداى را به سبب نعمت‏ هايش به من و احسانش درباره عترت و خاندانم. در برابر پيش آمدهاى بد دنيا و مهلكه‏ هاى آخرت از او يارى مى‏ خواهم. شهادت مى دهم كه معبودى جز خداى يكتاىِ يگانه بى‏ همتا كه در امور مهم آهنگ وى كنند نيست. نه همسرى گرفته است و نه فرزندى و نه شريكى و نه تكيه‏ گاهى. شهادت مى ‏دهم كه من بنده‏اى از بندگان او هستم كه مرا براى گزاردن پيامش به همه آفريدگانش فرستاد، تا هر كس به گمراهى هلاك مى‏ شود به حجّتى روشن هلاك شود، و هر كس به هدايت زنده مى‏ ماند به حجّتى روشن زنده بماند.  


كارهاى نيك به سبب آنان به سرانجام مى‏رسد، و آنان وصيت خدا به پيشينيان و پسينيان‏اند. آنان ارحامى هستند كه خدا براى پيوستن به آنها از شما پيمان گرفته و فرموده است: »از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مى‏كنيد و از بريدن از ارحام پروا كنيد چرا كه خدا همواره مراقب شماست« .××× 1 نساء /  1. ×××
و اين كه او مرا بر همه جهانيان؛ از پيشينيان و پسينيان برگزيد، و كليدهاى گنجينه ‏هايش را به من بخشيد و با فرايضش بر رسالت من تأكيد كرد، و سرّش را به من سپرد، و مرا يارى رساند، و من براى او بينا گشتم. پس من آغاز كننده و به پايان رساننده ‏ام. و هيچ نيرويى جز از جانب خدا نيست.


اى مردم، چنان كه سزاوار پروا كردن از خداست از او پروا كنيد، و جز مسلمان نميريد، و بدانيد كه خدا بر هر چيزى احاطه دارد. و اين كه پس از من مردمانى بر من دروغ خواهند بست و سخنشان پذيرفته خواهد گشت! پناه بر خدا كه درباره خدا جز سخن حق بر زبان آورم، يا اين كه در امر او جز به راستى سخن بگويم.


سپس شما را به دوستى آنان برانگيخت و فرمود: »بگو براى پيام‏آورىِ خود مزدى از شما نمى‏خواهم مگر دوستى خويشاوندانم را« .××× 2 شورى /  23. ××× آنان‏اند كه خدا پليدى را از ايشان دور كرده و از ناپاكى پاكشان ساخته است.××× 3 اشاره به آيه تطهير است: احزاب /  33. ××× همانان كه چون سخن گويند راست گويند، و چون از ايشان پرسش شود به پاسخ دانايند، و چون امانتى نزدشان نهاده شود امانتدار اند.
من تنها شما را به چيزى فرمان مى‏ دهم كه خدا بدان فرمان داده، و شما را فقط به سوى خدا فرا مى ‏خوانم. و آنان كه ستم كرده‏ اند، به‏ زودى خواهند دانست كه به كدام عاقبتى باز خواهند گشت.


پس از اين، عُبادة بن صامت پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست و گفت: اين دروغ ‏بستن ‏ها چه زمانى خواهد بود و اين دروغگو ها چه كسانى ‏اند؟


ده ويژگى در آنان گرد آمده كه جز در عترت و خاندان من گرد نيامده است: بردبارى و دانش و پيامبرى و شرف و بخشندگى و دليرى و راستى و پاكى و پاكدامنى و حكمت. از اين رو، آنان كلمه تقوى و وسيله هُدى و حجت عظمى و ريسمان استوار اند. ايشان بر پايه سخن خداوندتان اولياى شمايند، و آنچه شما را به آن فرمان مى‏دهم از قول خداوند شماست.
آنان را به ما بشناسان تا از ايشان دورى كنيم. رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در پاسخ فرمود: گروه‏ هايى كه از نخستين روزشان براى مقابله با ما آماده شدند، و به زودى -  آن گاه كه جان به گلو رسد -  بر شما چيره گردند.


عباده گفت: اى رسول ‏خدا، چون اين حادثه رخ دهد به چه كسى پناه بريم؟ حضرتش فرمود: بر شما باد كه سخن پيشگامان خاندان و مؤمنان به پيامبرى مرا بپذيريد و از آنان فرمان بريد، زيرا ايشان شما را از گمراهى باز دارند و به خير فرا خوانند. آنان اهل حق و معدن راستى‏ اند. در ميان شما كتاب خدا و سنت را زنده گردانند، و شما را از كج‏روى و بدعت دور بدارند، و با حق اهل باطل را ريشه كن كنند و درهم كوبند، و به دنبال نادان نروند.


آگاه باشيد! هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس با او دشمنى نمايد دشمنى فرما، و هر كس او را يارى كند يارى رسان، و هر كس او را وا نهد رهايش كن. خدا درباره على سه چيز را به من وحى كرده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگانِ باتقوى و پيشواى سفيدپيشانيان است. هر آينه، آنچه را مأمور رساندنش بودم از سوى خدا به شما رساندم، و آنان را در ميان شما به خدا مى‏سپارم و از خدا براى خود و شما آمرزش مى‏خواهم.
اى مردم، خدا مرا و اهل‏ بيت مرا از طينتى آفريده كه جز ما را از آن نيافريده است. ما نخستين آفريدگان خداييم. چون ما را آفريد، به نور ما هر ظلمتى را روشن ساخت و هر طينتى را به ما زنده گرداند.


اين متن خطبه بود. پيامبرصلى الله عليه وآله در اين خطبه هم فرموده است: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است، و هم فرموده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگان باتقوى و پيشواى سپيدپيشانيان است. معلوم است كه تنها يكى از اين صفات كافى است تا براى اثبات امامت و خلافت اميرالمؤمنين‏عليه السلام به آن استدلال شود.
سپس افزود: اينان برگزيدگان امت من و حاملان علم من و گنجينه‏ داران سرّ من و سرور مردم زمين ‏اند. به حق فرا مى‏ خوانند و به راستى خبر مى ‏دهند. شك نمى‏ كنند و به ترديد نمى‏ افتند و به پشت سر باز نمى‏ گردند و پيمان نمى ‏شكنند. اينان راهنمايان راه يافته و پيشوايانى ‏اند كه به راه راست مى ‏روند.


هدايت‏ يافته كسى است كه با طاعت و ولايت آنان نزد من آيد و گمراه كسى است كه از آنان منحرف شود و با دشمنى آنان به نزد من آيد. دوست داشتن آنان ايمان و دشمنى‏ شان نفاق است. آنان امامان هادى و ريسمان‏ هاى استوار احكام ‏اند.


ب. وجوه دلالت خطبه بر امامت اهل‏بيت‏عليهم السلام
كارهاى نيك به سبب آنان به سرانجام مى ‏رسد، و آنان وصيت خدا به پيشينيان و پسينيان‏ اند. آنان ارحامى هستند كه خدا براى پيوستن به آن ها از شما پيمان گرفته و فرموده است: «از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مى‏ كنيد و از بريدن از ارحام پروا كنيد چرا كه خدا همواره مراقب شماست» .<ref>  نساء /  ۱. </ref>


افزون بر آنچه گفته شد، اين خطبه از چند وجه به امامت اهل‏البيت‏عليهم السلام دلالت مى‏كند:
سپس شما را به دوستى آنان برانگيخت و فرمود: «بگو براى پيام ‏آورىِ خود مزدى از شما نمى ‏خواهم مگر دوستى خويشاوندانم را».<ref>شورى /  ۲۳.</ref>


آنان‏ اند كه خدا پليدى را از ايشان دور كرده و از ناپاكى پاكشان ساخته است.<ref>   اشاره به آيه تطهير است: احزاب /  ۳۳.  </ref>


1. پيامبرصلى الله عليه وآله به امتش دستور داد تا نسبت به اهل‏بيت‏عليهم السلام مطيع و فرمانبردار باشند. بى‏ترديد اين مستلزم امامت و خلافت است، زيرا معقول نيست آنكه به اطاعت مأمور است، امام و مطاعِ مأموم باشد. همچنين، اين امر مقتضى افضليت مطاع است و افضليت مستلزم امامت است. اين امر دليل عصمت نيز هست و عصمت امامت را در پى دارد.
همانان كه چون سخن گويند راست گويند، و چون از ايشان پرسش شود به پاسخ دانايند، و چون امانتى نزدشان نهاده شود امانتدارند.


ده ويژگى در آنان گرد آمده كه جز در عترت و خاندان من گرد نيامده است: بردبارى و دانش و پيامبرى و شرف و بخشندگى و دليرى و راستى و پاكى و پاكدامنى و حكمت. از اين رو، آنان كلمه تقوى و وسيله هُدى و حجت عظمى و ريسمان استوارند. ايشان بر پايه سخن خداوندتان اولياى شمايند، و آن چه شما را به آن فرمان مى‏ دهم از قول خداوند شماست.


2. پيامبرصلى الله عليه وآله اهل‏بيتش را به پيشگامان در ايمان وصف كرده است. اين وصف مستلزم افضليت و افضليت مستلزم امامت است.
آگاه باشيد! هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس با او دشمنى نمايد دشمنى فرما، و هر كس او را يارى كند يارى رسان، و هر كس او را وانهد رهايش كن. خدا درباره على سه چيز را به من وحى كرده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگانِ باتقوى و پيشواى سفيدپيشانيان است. هر آينه، آن چه را مأمور رساندنش بودم از سوى خدا به شما رساندم، و آنان را در ميان شما به خدا مى سپارم و از خدا براى خود و شما آمرزش مى ‏خواهم.


اين متن خطبه بود که پيامبر صلى الله عليه و آله در اين خطبه هم فرموده است: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است، و هم فرموده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگان باتقوى و پيشواى سپيد پيشانيان است. معلوم است كه تنها يكى از اين صفات كافى است تا براى اثبات امامت و خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آن استدلال شود.


3. معناى سخن »ايشان شما را از گمراهى باز دارند و به خير فرا خوانند« اين است كه اهل‏بيت‏عليهم السلام كسانى‏اند كه صحابه را به معروف امر و از منكر نهى مى‏كنند.
===== ب. وجوه دلالت خطبه بر امامت اهل بیت عليهم السلام =====
افزون بر آن چه گفته شد، اين خطبه از چند وجه به امامت اهل‏ البيت‏ عليهم السلام دلالت مى‏ كند:


۱ - پيامبر صلى الله عليه و آله به امتش دستور داد تا نسبت به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مطيع و فرمان بردار باشند. بى‏ ترديد اين مستلزم امامت و خلافت است، زيرا معقول نيست آن كه به اطاعت مأمور است، امام و مطاعِ مأموم باشد.


از اين رو، اگر يكى از صحابه به جاى ايشان در منصب جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله جاى گيرد، امر معكوس )و خلاف سخن پيامبرصلى الله عليه وآله( خواهد گشت.
هم چنين، اين امر مقتضى افضليت مطاع است و افضليت مستلزم امامت است. اين امر دليل عصمت نيز هست و عصمت امامت را در پى دارد.


۲ - پيامبر صلى الله عليه و آله اهل ‏بيتش را به پيش گامان در ايمان وصف كرده است. اين وصف مستلزم افضليت و افضليت مستلزم امامت است.


10  - 4. جملاتى از اين خطبه به روشنى به افضليت دلالت مى‏كند؛ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:
۳ - معناى سخن «ايشان شما را از گمراهى باز دارند و به خير فرا خوانند» اين است كه اهل ‏بيت‏ عليهم السلام كسانى ‏اند كه صحابه را به معروف امر و از منكر نهى مى‏ كنند.


از اين رو، اگر يكى از صحابه به جاى ايشان در منصب جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله جاى گيرد، امر معكوس (و خلاف سخن پيامبر صلى الله عليه و آله) خواهد گشت.


»در ميان شما كتاب خدا و سنت را زنده گردانند و شما را از كجروى و بدعت دور بدارند و با حق، اهل باطل را ريشه كن كنند و فرو كوبند و به دنبال نادان نروند« .


»خدا مرا و اهل‏بيت مرا از طينتى آفريده كه جز ما را از آن نيافريده است« .
 ۴ - جملاتى از اين خطبه به روشنى به افضليت دلالت مى‏ كند؛ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


»ما نخستين آفريدگان خداييم« .


»به نور ما هر ظلمتى را روشن ساخت« .
«در ميان شما كتاب خدا و سنت را زنده گردانند و شما را از كجروى و بدعت دور بدارند و با حق، اهل باطل را ريشه كن كنند و فرو كوبند و به دنبال نادان نروند».


»اينان برگزيدگان امت من هستند« .
«خدا مرا و اهل‏بيت مرا از طينتى آفريده كه جز ما را از آن نيافريده است» .


»اينان حاملان علم من و خزانه‏داران سرّ من... هستند« .
«ما نخستين آفريدگان خداييم» .


وصف اهل‏بيت‏عليهم السلام به »سروران مردم زمين« .
«به نور ما هر ظلمتى را روشن ساخت» .


«اينان برگزيدگان امت من هستند».


11. »اينان راهنمايان راهيافته و پيشوايانى‏اند كه به راه راست مى‏روند« نصّ صريح بر امامت اهل‏بيت‏عليهم السلام است.
«اينان حاملان علم من و خزانه‏ داران سرّ من... هستند» .


وصف اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به «سروران مردم زمين».


12. جمله »هدايت يافته كسى است كه با طاعت آنان نزد من آيد« صريح است كه طاعت اهل‏بيت‏عليهم السلام واجب است. بنابراين آنان‏اند كه مطاعِ صحابه‏اند، نه بر عكس.


۵ - «اينان راهنمايان راه يافته و پيشوايانى ‏اند كه به راه راست مى‏ روند» نصّ صريح بر امامت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام است.


13. سخن »آنان امامان راهيافته‏اند« نصّ صريح در امامت ايشان است.


۶ - جمله«هدايت يافته كسى است كه با طاعت آنان نزد من آيد» صريح است كه طاعت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام واجب است. بنابراين آنان ‏اند كه مطاعِ صحابه‏ اند، نه بر عكس.


14. سخن »ده خصلت در آنان گرد آمده...« دليل افضليت مطلق است.


۷ - سخن «آنان امامان راه يافته ‏اند»نصّ صريح در امامت ايشان است.


اضافه بر اينها، جملات ديگرى از اين خطبه به امامت اميرالمؤمنين و اهل‏بيت‏عليهم السلام و نكوهش مخالفان و دشمنان ايشان دلالت مى‏كند، مثل: »و آنان كه ستم كرده‏اند به زودى خواهند دانست كه به كدام عاقبت باز خواهند گشت« .××× 1 شعراء /  227. ×××
۸ -سخن «ده خصلت در آنان گرد آمده...» دليل افضليت مطلق است.




ج. ستايش صاحب »توضيح الدلائل«
اضافه بر اين ها، جملات ديگرى از اين خطبه به امامت اميرالمؤمنين و اهل بيت‏ عليهم السلام و نكوهش مخالفان و دشمنان ايشان دلالت مى‏ كند، مثل: «و آنان كه ستم كرده ‏اند به زودى خواهند دانست كه به كدام عاقبت باز خواهند گشت».<ref>شعراء /  ۲۲۷.  </ref>


و اما سيد شِهاب‏الدين صاحب »توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل« كه خطبه مذكور را نقل كرده ، بى‏گمان از دانشمندان بزرگ اهل‏سنت است.
===== ج. ستايش صاحب «توضيح الدلائل» =====
و اما سيد شِهاب ‏الدين صاحب «توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل» كه خطبه مذكور را نقل كرده ، بى‏ گمان از دانشمندان بزرگ اهل ‏سنت است.




از اين رو، مى‏بينيم كه مولوى شاه سلامةاللَّه در كتاب خود »معركة الآراء« از انكار رواياتى كه شهاب‏الدين نقل كرده عاجز بوده، و كتاب او را دليل روايت فضائل اميرالمؤمنين‏عليه السلام از سوى اهل‏سنت به حساب مى‏آورد. بنا به گفته خود سيد شهاب‏الدين، وى نوه قطب‏الدين ايجى است.
از اين رو، مى‏ بينيم كه مولوى شاه سلامة اللَّه در كتاب خود «معركة الآراء» از انكار رواياتى كه شهاب‏ الدين نقل كرده عاجز بوده، و كتاب او را دليل روايت فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از سوى اهل سنت به حساب مى ‏آورد. بنا به گفته خود سيد شهاب ‏الدين، وى نوه قطب‏ الدين ايجى است.


در مورد كتاب »توضيح الدلائل« نيز، رأى شيخ شيخِ سلامةاللَّه بن بركةاللَّه صديقى بدايونى كانپورى )م 1271 ق( براى احتجاج و استشهاد ما به آنچه در كتاب »توضيح الدلائل« آمده كافى است. زيرا شاه سلامةاللَّه بدايونى از دانشمندان مشهور در هند و از شاگردان مولوى عبدالعزيز دهلوى صاحب »تحفه اثنى‏عشريه« است. به گفته صاحب »نزهة الخواطر« وى با شيعيان مناظره داشته و بزرگانشان را مغلوب كرده است. همچنين شيخ محسن بن يحيى ترهتى در »اليانع الجنىّ« بسيار وى را ستوده است.××× 1 نزهة الخواطر: ج 7 ص 202. ×××
در مورد كتاب «توضيح الدلائل» نيز، رأى شيخ شيخِ سلامة اللَّه بن بركة اللَّه صديقى بدايونى كانپورى (م ۱۲۷۱ ق) براى احتجاج و استشهاد ما به آن چه در كتاب «توضيح الدلائل» آمده كافى است.  


زيرا شاه سلامة اللَّه بدايونى از دانشمندان مشهور در هند و از شاگردان مولوى عبد العزيز دهلوى صاحب «تحفه اثنى‏ عشريه»است. به گفته صاحب «نزهة الخواطر» وى با شيعيان مناظره داشته و بزرگانشان را مغلوب كرده است. هم چنين شيخ محسن بن يحيى ترهتى در«اليانع الجنىّ»بسيار وى را ستوده است.<ref>  نزهة الخواطر: ج ۷ ص ۲۰۲</ref>بنابر اين، كسى كه به دنبال ردّ شيعه است و با آنان گفتگو و مناظره مى‏ كند و چنان كه گفته‏ اند بزرگان شيعه را مغلوب مى كند، هرگز كتاب مؤلف شيعى يا مايل به تشيع را به اهل‏ سنت نسبت نمى‏ دهد و با اخبار و روايات آن موافقت نمى‏ كند.


بنابراين، كسى كه به دنبال ردّ شيعه است و با آنان گفتگو و مناظره مى‏كند و چنانكه گفته‏اند بزرگان شيعه را مغلوب مى‏كند، هرگز كتاب مؤلف شيعى يا مايل به تشيع را به اهل‏سنت نسبت نمى‏دهد و با اخبار و روايات آن موافقت نمى‏كند.