۲۱٬۸۲۰
ویرایش
(اتمام عنوان طرِمّاح) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== شعر غديرِ طرِمّاح در حضور معاويه<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۴. اسرار غدير: ص ۲۹۲.</ref> == | == شعر غديرِ طرِمّاح در حضور معاويه<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۴. اسرار غدير: ص ۲۹۲.</ref> == | ||
روزى سه نفر از شعرا نزد [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] بودند: طرِمّاح، هشام مرادى، محمد بن عبداللَّه حميرى. معاويه كيسه زرى بيرون آورد و مقابل خود گذاشت و گفت: اى شعراى عرب، | روزى سه نفر از شعرا نزد [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] بودند: طرِمّاح، هشام مرادى، محمد بن عبداللَّه حميرى. معاويه كيسه زرى بيرون آورد و مقابل خود گذاشت و گفت: اى شعراى عرب، | ||
طرمّاح برخاست و درباره حضرت ناسزا گفت. هشام مرادى نيز ناسزا گفت. [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] به محمد بن عبداللَّه حميرى گفت: اكنون تو بگو، ولى غير حق مگو. سپس عمروعاص به معاويه گفت: قسم ياد كرده اى كه اين كيسه را ندهى جز به كسى كه درباره على حق را بگويد. معاويه گفت: آرى. محمد بن عبداللَّه حميرى برخاست و اشعار بلندى در مدح اميرالمؤمنين عليه السلام سرود كه يک بيت آن درباره غدير بود: | درباره على بن ابى طالب شعرى بگوييد ولى جز حق نگوييد. من فرزند ابوسفيان نيستم اگر اين كيسه را به كسى بدهم جز آنكه درباره على حق را بگويد. | ||
طرمّاح برخاست و درباره حضرت ناسزا گفت. هشام مرادى نيز ناسزا گفت. [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] به محمد بن عبداللَّه حميرى گفت: اكنون تو بگو، ولى غير حق مگو. | |||
سپس عمروعاص به معاويه گفت: قسم ياد كرده اى كه اين كيسه را ندهى جز به كسى كه درباره على حق را بگويد. | |||
معاويه گفت: آرى. محمد بن عبداللَّه حميرى برخاست و اشعار بلندى در مدح اميرالمؤمنين عليه السلام سرود كه يک بيت آن درباره غدير بود: | |||
تَناسَوْا نَصْبَهُ فى يَومِ خُمٍّ | تَناسَوْا نَصْبَهُ فى يَومِ خُمٍّ |