اسناد خطبه کوتاه پیامبر در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:


مى ‏گوييم: تو پيام را رسانيدى و نصيحت كردى و مجاهدت نمودى. پس خداوند از سوى ما به تو بهترين پاداش بدهد.
مى ‏گوييم: تو پيام را رسانيدى و نصيحت كردى و مجاهدت نمودى. پس خداوند از سوى ما به تو بهترين پاداش بدهد.


آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آنان فرمود: آيا شما گواهى نمى‏ دهيد كه خدايى جز خداى يگانه نيست، و اين كه من فرستاده خدا به سوى شما هستم، و اين كه بهشت حق است، و اين كه آتش جهنم حق است، و اين كه زنده شدن پس از مرگ حق است؟ گفتند: به همه اين ها گواهى مى ‏دهيم.
آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آنان فرمود: آيا شما گواهى نمى‏ دهيد كه خدايى جز خداى يگانه نيست، و اين كه من فرستاده خدا به سوى شما هستم، و اين كه بهشت حق است، و اين كه آتش جهنم حق است، و اين كه زنده شدن پس از مرگ حق است؟ گفتند: به همه اين ها گواهى مى ‏دهيم.


پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خدايا، به آن چه كه مى‏ گويند شاهد باش. آگاه باشيد كه من شما را گواه مى‏ گيرم كه من شهادت مى‏ دهم كه خداوند مولاى من است و من مولاى هر مسلمانى هستم، و من به مؤمنان از خودشان اولى هستم. آيا شما به آن اقرار مى‏ كنيد و به آن گواهى مى‏ دهيد؟ گفتند:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خدايا، به آن چه كه مى‏ گويند شاهد باش. آگاه باشيد كه من شما را گواه مى‏ گيرم كه من شهادت مى‏ دهم كه خداوند مولاى من است و من مولاى هر مسلمانى هستم، و من به مؤمنان از خودشان اولى هستم. آيا شما به آن اقرار مى‏ كنيد و به آن گواهى مى‏ دهيد؟ گفتند:


آرى، ما درباره شما به آن شهادت مى‏ دهيم. پس فرمود: آگاه باشيد كه هر كس من مولاى او هستم على ‏عليه السلام مولاى او است، و او اين شخص است.
آرى، ما درباره شما به آن شهادت مى‏ دهيم. پس فرمود: آگاه باشيد كه هر كس من مولاى او هستم على ‏عليه السلام مولاى او است، و او اين شخص است.


سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و آن را با دست خود بالا برد، تا اين كه زير بغل هر دو آشكار شد. سپس فرمود: خداوندا، دوست بدار هر كس كه او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن بدارد. و يارى كن به هر كس كه او را يارى كند، و خوار كن هر كس كه او را خوار سازد.
سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و آن را با دست خود بالا برد، تا اين كه زير بغل هر دو آشكار شد. سپس فرمود: خداوندا، دوست بدار هر كس كه او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن بدارد. و يارى كن به هر كس كه او را يارى كند، و خوار كن هر كس كه او را خوار سازد.


آگاه باشيد كه من پيشتاز شما در (مرگ)هستم، و شما در حوض (كوثر) به من وارد خواهيد شد. حوض من فردا وسعتى چون وسعت ميان بصرى و صنعا خواهد داشت. در آن پياله‏ هايى از نقره به تعداد ستارگان آسمان است. آگاه باشيد، فردا كه وارد حوض من شديد از شما درباره آن چه كه از شما به آن چنين روزى گواهى گرفتم خواهم پرسيد؛ كه چه رفتار كرديد و بعد از من با ثقلين (دو چيز گران بها) چه كرديد؟  
آگاه باشيد كه من پيشتاز شما در (مرگ)هستم، و شما در حوض (كوثر) به من وارد خواهيد شد. حوض من فردا وسعتى چون وسعت ميان بصرى و صنعا خواهد داشت. در آن پياله‏ هايى از نقره به تعداد ستارگان آسمان است. آگاه باشيد، فردا كه وارد حوض من شديد از شما درباره آن چه كه از شما به آن چنين روزى گواهى گرفتم خواهم پرسيد؛ كه چه رفتار كرديد و بعد از من با ثقلين (دو چيز گران بها) چه كرديد؟  
خط ۶۴: خط ۶۰:
يا رسول ‏اللَّه، اين دو چيز گران بها چيست؟ فرمود: چيز گران بهاى بزرگ ‏تر كتاب خداوند است، كه واسطه ‏اى است كشيده شده از خدا و من در دستان شما؛ كه يك طرف آن در دست خدا و طرف ديگرش در دست شماست. دانش گذشته و آينده تا روز قيامت در آن است.
يا رسول ‏اللَّه، اين دو چيز گران بها چيست؟ فرمود: چيز گران بهاى بزرگ ‏تر كتاب خداوند است، كه واسطه ‏اى است كشيده شده از خدا و من در دستان شما؛ كه يك طرف آن در دست خدا و طرف ديگرش در دست شماست. دانش گذشته و آينده تا روز قيامت در آن است.


و اما چيز گران بهاى كوچك كه ملازم قرآن است، آن على بن ابى طالب‏ عليه السلام و عترت او هستند. اين دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتى كه بر حوض (كوثر) بر من وارد شوند.»
و اما چيز گران بهاى كوچك كه ملازم قرآن است، آن على بن ابى طالب‏ عليه السلام و عترت او هستند. اين دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتى كه بر حوض (كوثر) بر من وارد شوند.»معروف بن خرّبوذ مى‏ گويد: اين سخن را بر امام باقرعليه السلام عرضه كردم، فرمود: ابوالطفيل راست گفته، خدا رحمتش كند، و ما آن را در كتاب على ‏عليه السلام چنين يافتيم و شناختيم.بر گرفته از ترجمه جعفری.
 
 
معروف بن خرّبوذ مى‏ گويد: اين سخن را بر امام باقرعليه السلام عرضه كردم، فرمود: ابوالطفيل راست گفته، خدا رحمتش كند، و ما آن را در كتاب على ‏عليه السلام چنين يافتيم و شناختيم.بر گرفته از ترجمه جعفری.
 
==== ج. تحقيقى در اسناد خطبه كوتاه غدير در «الخصال»شيخ صدوق ====
==== ج. تحقيقى در اسناد خطبه كوتاه غدير در «الخصال»شيخ صدوق ====
مرحوم صدوق در ابتداى اين خطبه، سلسله روات را تا معروف بن خربوذ، عن ابى الطفيل، عن حذيفة بن اسيد الغفارى بر می ‏شمرد. سپس در انتهاى روايت متذكر مى‏ شود كه معروف مى‏ گويد: اين حديث را براى امام باقر عليه السلام از قول ابى‏ الطفيل خواندم، امام فرمود: صدق ابو الطفيل رحمه اللَّه. در نتيجه در انتهاى اين روايت تقرير امام باقر عليه السلام نيز وجود دارد.
مرحوم صدوق در ابتداى اين خطبه، سلسله روات را تا معروف بن خربوذ، عن ابى الطفيل، عن حذيفة بن اسيد الغفارى بر می ‏شمرد. سپس در انتهاى روايت متذكر مى‏ شود كه معروف مى‏ گويد: اين حديث را براى امام باقر عليه السلام از قول ابى‏ الطفيل خواندم، امام فرمود: صدق ابو الطفيل رحمه اللَّه. در نتيجه در انتهاى اين روايت تقرير امام باقر عليه السلام نيز وجود دارد.
خط ۷۹: خط ۷۱:


==== د. شرح متنى اسناد خطبه كوتاه غدير ====
==== د. شرح متنى اسناد خطبه كوتاه غدير ====


سند اول:
سند اول:
خط ۱۰۱: خط ۹۲:
==== '''ه  .'''بررسى اسناد خطبه كوتاه غدير ====
==== '''ه  .'''بررسى اسناد خطبه كوتاه غدير ====
اينك يك به يك اسناد اين خطبه را مورد بررسى رجالى قرار مى‏دهيم:
اينك يك به يك اسناد اين خطبه را مورد بررسى رجالى قرار مى‏دهيم:


بررسى سند اول:
بررسى سند اول:


يكايك روات اين سند را مورد بررسى رجالى قرار مى‏دهيم:
يكايك روات اين سند را مورد بررسى رجالى قرار مى ‏دهيم:


محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد:
محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد:


فهرست النجاشى: ص 383: شيخ القميين و فقيههم و متقدمهم و وجههم.
فهرست النجاشى : ص ۳۸۳، شيخ القميين و فقيههم و متقدمهم و وجههم.


فهرست الطوسى: ص 442: جليل القدر، عارف بالرجال، موثوق به.
فهرست الطوسى: ص ۴۴۲، جليل القدر، عارف بالرجال، موثوق به.
 
رجال الطوسى: ص 439: جليل القدر، بصير بالفقه، ثقة.


رجال الطوسى: ص ۴۳۹،جليل القدر، بصير بالفقه، ثقة.


محمد بن الحسن الصفار:
محمد بن الحسن الصفار:


فهرست النجاشى: ص 354: كان وجهاً فى اصحابنا القميين، ثقة عظيم القدر.
فهرست النجاشى: ص ۳۵۴،كان وجهاً فى اصحابنا القميين، ثقة عظيم القدر.
 
 
محمد بن الحسين بن ابى‏الخطاب:


اختيار الرجال )كشّى( : ص 508 : قال ابوعمرو: قد روى عنه الفضل و ابوه و يونس و محمد بن عيسى العبيدى و محمد بن الحسين بن ابى‏الخطاب و الحسن و الحسين ابنا سعيد الاهوازيان ابنا دندان و ايوب بن نوح، و غيرهم من العدول و الثقات من اهل العلم.
محمد بن الحسين بن ابى ‏الخطاب:


فهرست النجاشى: ص 334: جليل من اصحابنا عظيم القدر كثير الرواية، ثقة، عين، حسن التصانيف، مسكون الى روايته.
اختيار الرجال (كشّى): ص ۵۰۸ ،قال ابو عمرو: قد روى عنه الفضل و ابوه و يونس و محمد بن عيسى العبيدى و محمد بن الحسين بن ابى ‏الخطاب و الحسن و الحسين ابنا سعيد الاهوازيان ابنا دندان و ايوب بن نوح، و غيرهم من العدول و الثقات من اهل العلم.


فهرست الطوسى: ص 400: ثقة.
فهرست النجاشى: ص ۳۳۴،جليل من اصحابنا عظيم القدر كثير الرواية، ثقة، عين، حسن التصانيف، مسكون الى روايته.


رجال الطوسى: ص 391 379: ثقة.
فهرست الطوسى: ص ۴۰۰،ثقة.


رجال الطوسى: ص  ۳۷۹ و ۳۹۱،ثقة.


يعقوب بن يزيد:
يعقوب بن يزيد:


فهرست الطوسى: ص 508 : كثير الرواية، ثقة.
فهرست الطوسى: ص ۵۰۸ ،كثير الرواية، ثقة.
 
رجال الطوسى: ص 393: ثقة.


فهرست النجاشى: ص 450: كان ثقة صدوقاً.
رجال الطوسى: ص ۳۹۳، ثقة.


فهرست النجاشى: ص ۴۵۰،كان ثقة صدوقاً.


محمد بن ابى‏عمير:
محمد بن ابى‏عمير:


رجال الكشى: ص 556 : اجمع اصحابنا على تصحيح ما يصحّ عن هؤلاه و تصديقهم، و اقرّوا لهم بالفقه و العلم، و هم ستة نفر. آخر دون الستة نفر الذين ذكرناهم فى اصحاب ابى‏عبداللَّه‏عليه السلام. منهم يونس بن عبدالرحمن و صفوان بن يحيى بياع السابرى و محمد بن ابى‏عمير و عبداللَّه بن المغيرة و الحسن بن محبوب و احمد بن محمد بن ابى‏نصر.
رجال الكشى: ص ۵۵۶،اجمع اصحابنا على تصحيح ما يصحّ عن هؤلاه و تصديقهم، و اقرّوا لهم بالفقه و العلم، و هم ستة نفر. آخر دون الستة نفر الذين ذكرناهم فى اصحاب ابى عبداللَّه‏ عليه السلام. منهم يونس بن عبدالرحمن و صفوان بن يحيى بياع السابرى و محمد بن ابى‏ عمير و عبداللَّه بن المغيرة و الحسن بن محبوب و احمد بن محمد بن ابى‏نصر.
 
فهرست النجاشى: ص 327: جليل القدر عظيم المنزلة فينا.


رجال الطوسى: ص 365: ثقة.
فهرست النجاشى: ص۳۲۷،جليل القدر عظيم المنزلة فينا.


فهرست الطوسى: ص 405: كان من اوثق الناس عند الخاصة و العامة.
رجال الطوسى: ص ۳۶۵،ثقة.


فهرست الطوسى: ص۴۰۵،كان من اوثق الناس عند الخاصة و العامة.


عبداللَّه بن سنان:
عبداللَّه بن سنان:


فهرست النجاشى: ص 214: ثقة من اصحابنا، جليل، لا يطعن عليه فى شى‏ء.
فهرست النجاشى: ص۲۱۴،ثقة من اصحابنا، جليل، لا يطعن عليه فى شى‏ء.
 
رجال الكشى: ص 410: عن الفضل بن شاذان، عن ابيه، عن يونس بن عبدالرحمن، عن عبداللَّه بن سنان. و كان رحمه اللَّه من ثقات رجال ابى‏عبداللَّه‏عليه السلام.


فهرست الطوسى: ص 291: ثقة.
رجال الكشى: ص ۴۱۰،عن الفضل بن شاذان، عن ابيه، عن يونس بن عبدالرحمن، عن عبداللَّه بن سنان. و كان رحمه اللَّه من ثقات رجال ابى‏ عبداللَّه‏ عليه السلام.


فهرست الطوسى: ص  ۲۹۱،ثقة.


معروف بن خرَّبوذ:
معروف بن خرَّبوذ:


رجال الكشى: ص 238: اجتمعت العصابة على تصديق هؤلاء الاولين من اصحاب ابى‏جعفر و ابى‏عبداللَّه، و انقادوا لهم بالفقه فقالوا: افقه الاولين ستة: زرارة و معروف بن خربوذ و بريد و ابوبصير الاسدى و الفضيل بن يسار و محمد بن مسلم الطائفى ... .
رجال الكشى: ص۲۳۸،اجتمعت العصابة على تصديق هؤلاء الاولين من اصحاب ابى ‏جعفر و ابى‏ عبداللَّه، و انقادوا لهم بالفقه فقالوا: افقه الاولين ستة: زرارة و معروف بن خربوذ و بريد و ابو بصير الاسدى و الفضيل بن يسار و محمد بن مسلم الطائفى ... .
 
رجال ابن‏داوود: ص 348: ... ثقته اصح.
 
 
ابوالطفيل عامر بن واثله××× 1 ابوالطفيل در حالى كه كم سن و سال بوده است رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله را درك كرده است. از اين رو اهل‏تسنن او را از صحابه و عادل مى‏شمارند. او از ياران خاص امامان شيعه )اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و امام سجادعليهم السلام( شمرده شده است. او با مختار شمشير زد، و در قتل قتله سيدالشهداءعليه السلام شركت جست. با توجه به مصاحبت او با امام سجادعليه السلام و بر شمرده شدنش در زمره اصحاب آن امام، احتمال كيسانى بودن او كاملاً مردود است. ×××:


ثقة على التحقيق.
رجال ابن ‏داوود: ص ۳۴۸،... ثقته اصح.


معجم رجال الحديث: ج 9 ص 204: و عدّه البرقى من خواص اصحاب اميرالمؤمنين‏عليه السلام من مضرّ، و من اصحاب السجاد ايضاً ... ، و عدّه ابن‏شهرآشوب فى المناقب الجزء 4 فصل فى المفردات، من اصحاب الحسن‏عليه السلام الذين هم من خواص ابيه.


اقول: روى بسند صحيح عن ابى‏جعفرعليه السلام: صدق ابوالطفيل رحمه اللَّه ... . فهذا الكلام يدلّ على ان اباالطفيل و حذيفة بن اسيد الغفارى الصادقان اللذان صدّقهما المعصوم‏عليه السلام. فلولا تثبت هذه الرواية الصحيحة وثاقتهما على كل حال، فانها تثبت وثاقتهما فى نقل هذه الخطبة على الاقل. و ايضاً ان اباالطفيل ثقة عندنا على التحقيق.


ابوالطفيل عامر بن واثله<ref>ابو الطفيل در حالى كه كم سن و سال بوده است رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله را درك كرده است. از اين رو اهل ‏تسنن او را از صحابه و عادل مى‏ شمارند. او از ياران خاص امامان شيعه(اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و امام سجادعليهم السلام) شمرده شده است. او با مختار شمشير زد، و در قتل قتله سيدالشهداءعليه السلام شركت جست. با توجه به مصاحبت او با امام سجاد عليه السلام و بر شمرده شدنش در زمره اصحاب آن امام، احتمال كيسانى بودن او كاملاً مردود است.  </ref>:{ثقة على التحقيق}


حذيفة بن اسيد الغفارى:
معجم رجال الحديث: ج ۹ ص ۲۰۴، و عدّه البرقى من خواص اصحاب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام من مضرّ، و من اصحاب السجاد ايضاً ... ، و عدّه ابن‏ شهر آشوب فى المناقب الجزء ۴ فصل فى المفردات، من اصحاب الحسن‏ عليه السلام الذين هم من خواص ابيه.


ثقة، و شأنه مغن عن التوثيق الصريح.
اقول: روى بسند صحيح عن ابى‏ جعفر عليه السلام: صدق ابوالطفيل رحمه اللَّه ... . فهذا الكلام يدلّ على ان اباالطفيل و حذيفة بن اسيد الغفارى الصادقان اللذان صدّقهما المعصوم ‏عليه السلام. فلولا تثبت هذه الرواية الصحيحة وثاقتهما على كل حال، فانها تثبت وثاقتهما فى نقل هذه الخطبة على الاقل. و ايضاً ان اباالطفيل ثقة عندنا على التحقيق.


اختيار معرفة الرجال )كشّى( : ص 10: ثم ينادى المنادى: اين حوارى الحسن‏عليه السلام بن على‏عليه السلام بن فاطمه‏عليها السلام بنت محمد بن عبداللَّه رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله؟ فيقوم سفيان بن ابى‏ليلى الهمدانى و حذيفة بن اسيد الغفارى. اقول: هذا حديث صحيح. فانه من حوارى الحسن المجتبى‏عليه السلام و من أوثق اصحابه و اعوانه، فلا شك فى وثاقته.
حذيفة بن اسيد الغفارى:{ثقة، و شأنه مغن عن التوثيق الصريح}


اختيار معرفة الرجال (كشّى) : ص ۱۰، ثم ينادى المنادى: اين حوارى الحسن‏ عليه السلام بن على‏ عليه السلام بن فاطمه‏ عليها السلام بنت محمد بن عبداللَّه رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله؟ فيقوم سفيان بن ابى‏ ليلى الهمدانى و حذيفة بن اسيد الغفارى. اقول: هذا حديث صحيح. فانه من حوارى الحسن المجتبى‏ عليه السلام و من أوثق اصحابه و اعوانه، فلا شك فى وثاقته.


در نتيجه اين سند صحيح است.
در نتيجه اين سند صحيح است.


بررسى سند دوم:
بررسى سند دوم:


سند دوم نيز -  كه تقرير امام باقرعليه السلام است -  صحيح مى‏باشد. رجال اين سند تا معروف بن خربوذ همان رجال سند اول است كه بررسى شد. معروف بن خربوذ عبارات اين خطبه را به تأييد امام باقرعليه السلام رسانده است.
سند دوم نيز -  كه تقرير امام باقر عليه السلام است -  صحيح مى ‏باشد. رجال اين سند تا معروف بن خربوذ همان رجال سند اول است كه بررسى شد. معروف بن خربوذ عبارات اين خطبه را به تأييد امام باقر عليه السلام رسانده است.
 


بررسى سند سوم:
بررسى سند سوم:


ابى: على بن الحسين بن موسى بن بابويه:
ابى: على بن الحسين بن موسى بن بابويه:


فهرست النجاشى: ص 262، و الخلاصة )حلّى( : ص 94: شيخ القميين فى عصره و متقدمهم و فقيههم و ثقتهم.
فهرست النجاشى: ص ۲۶۲، و الخلاصة (حلّى) : ص ۹۴:شيخ القميين فى عصره و متقدمهم و فقيههم و ثقتهم.


رجال الطوسى: ص 432: ثقة.
رجال الطوسى: ص ۴۳۲: ثقة.
 
فهرست الطوسى: ص 274: كان فقيهاً جليلاً ثقة.


فهرست الطوسى: ص ۲۷۴: كان فقيهاً جليلاً ثقة.


على بن ابراهيم القمى:
على بن ابراهيم القمى:


فهرست النجاشى: ص 260: ثقة فى الحديث، ثبت، معتمد، صحيح المذهب.
فهرست النجاشى: ص ۲۶۰:ثقة فى الحديث، ثبت، معتمد، صحيح المذهب.


ابيه؛ ابراهيم بن هاشم القمى الكوفى:
ابيه؛ ابراهيم بن هاشم القمى الكوفى:


ان السيد بن طاوس فى »فلاح السائل« الفصل التاسع‏عشر الصفحه 158، ادعى الاتفاق على وثاقته؛ حيث قال عند ذكره رواية عن امالى الصدوق فى سندها ابراهيم بن هاشم: و رواه الحديث ثقات بالاتفاق.
ان السيد بن طاوس فى «فلاح السائل» الفصل التاسع عشر الصفحه ۱۵۸، ادعى الاتفاق على وثاقته؛ حيث قال عند ذكره رواية عن امالى الصدوق فى سندها ابراهيم بن هاشم: و رواه الحديث ثقات بالاتفاق.


الخلاصة )حلى( : ص 5 : اصحابنا يقولون انه اول من نشر حديث الكوفيين بقم.
الخلاصة (حلى) : ص ۵ : اصحابنا يقولون انه اول من نشر حديث الكوفيين بقم.


لم اقف لاحد من اصحابنا على قول فى القدح فيه و لا على تعديله بالتنصيص. و الروايات عنه كثيرة. و الارجح قبول قوله.
لم اقف لاحد من اصحابنا على قول فى القدح فيه و لا على تعديله بالتنصيص. و الروايات عنه كثيرة. و الارجح قبول قوله.


معجم رجال الحديث: ج 1 ص 316: لا ينبغى الشك فى وثاقه ... . القميون قد اعتمدوا على رواياته، و فيهم من هو مستصعب فى امر الحديث. فلو كان فيه شائبة الغمز لم يكن يتسالم على اخذ الرواية عنه و قبول قوله.
معجم رجال الحديث: ج ۱ ص ۳۱۶:لا ينبغى الشك فى وثاقه ... . القميون قد اعتمدوا على رواياته، و فيهم من هو مستصعب فى امر الحديث. فلو كان فيه شائبة الغمز لم يكن يتسالم على اخذ الرواية عنه و قبول قوله.
 


ما بقى رجال اين سند نيز همانند سند اول است. در نتيجه اين روايت نيز صحيح است.
ما بقى رجال اين سند نيز همانند سند اول است. در نتيجه اين روايت نيز صحيح است.


بررسى سند چهارم:
بررسى سند چهارم:
خط ۲۲۶: خط ۱۹۹:
جعفر بن محمد بن مسرور:
جعفر بن محمد بن مسرور:


و هو جعفر بن محمد بن جعفر بن مسرور بن قولويه المعروف بابن قولويه القمى صاحب »كامل الزيارات« .××× 1 ان جعفر بن محمد بن مسرور هو قولويه. زبدة المقال )بروجردى( : ص 129. ×××
و هو جعفر بن محمد بن جعفر بن مسرور بن قولويه المعروف بابن قولويه القمى صاحب «كامل الزيارات» .<ref>ان جعفر بن محمد بن مسرور هو قولويه. زبدة المقال(بروجردى) : ص ۱۲۹. </ref>
 
فهرست النجاشى: ص 124: و كان ابوالقاسم من ثقات اصحابنا و اجلائهم فى الحديث و الفقه.


فهرست الطوسى: ص 109: ثقة.
فهرست النجاشى: ص۱۲۴: و كان ابو القاسم من ثقات اصحابنا و اجلائهم فى الحديث و الفقه.


فهرست الطوسى: ص۱۰۹: ثقة.


الحسين بن محمد بن عامر:
الحسين بن محمد بن عامر:


فهرست النجاشى: ص 66 : ثقة.
فهرست النجاشى: ص ۶۶ : ثقة.
 


عبداللَّه بن عامر:
عبداللَّه بن عامر:


فهرست النجاشى: ص 218: شيخ من وجوه اصحابنا، ثقة.
فهرست النجاشى: ص ۲۱۸: شيخ من وجوه اصحابنا، ثقة.


ما بقى رجال اين سند نيز هم مانند سند اول است. در نتيجه اين روايت نيز صحيح است.
ما بقى رجال اين سند نيز هم مانند سند اول است. در نتيجه اين روايت نيز صحيح است.


همان طور كه ملاحظه شد، چهار سند از اين پنج سند صحيح هستند. مرحوم خويى نيز بعد از اشاره به اين روايت مى‏ نويسد: بعض طرق الرواية صحيح.<ref>معجم رجال الحديث (خوئى) : ج ۹ ص ۲۰۴. </ref>


همان طور كه ملاحظه شد، چهار سند از اين پنج سند صحيح هستند. مرحوم خويى نيز بعد از اشاره به اين روايت مى‏نويسد: بعض طرق الرواية صحيح.××× 1 معجم رجال الحديث )خوئى( : ج 9 ص 204. ×××
پس از مرحوم صدوق، حيى بن الحسن بن الحسين معروف به ابن بِطريق<ref>يحيى بن الحسن بن الحسين بن على بن محمد بن البطريق، ابو الحسين الاسدى الحلى: باحث، من فقهاء الامامية، من اهل الحلة(فى العراق ) . سكن بغداد مدة، و نزل بواسط. و كان فى حلب سنة ۵۹۶ ق. له كتب، منها«العمدة فى عيون صحاح الاخبار فى مناقب الامام على بن ابى‏ طالب» و«اتفاق صحاح الاثر فى امامة الائمة الاثنى‏ عشر» و «الردّ على اهل النظر فى تصفح ادلة القضاء و القدر» . الاعلام (زركلى) : ج ۸ ص ۱۴۱. </ref>(ت ۵۵۳ - م ۶۰۰ ق) از فقهاى عالى رتبه اماميه در كتاب «عمدة عيون صحاح الاخبار فى مناقب امام الابرار» گونه ديگرى از ضبط خطبه كوتاه را به نقل از «المناقب»ابن‏ مغازلى شافعى نقل كرده است.
 
 
پس از مرحوم صدوق، حيى بن الحسن بن الحسين معروف به ابن بِطريق )ت 553 -  م 600 ق(××× 2 يحيى بن الحسن بن الحسين بن على بن محمد بن البطريق، ابوالحسين الاسدى الحلى: باحث، من فقهاء الامامية، من اهل الحلة )فى العراق( . سكن بغداد مدة، و نزل بواسط. و كان فى حلب سنة 596 ق. له كتب، منها »العمدة فى عيون صحاح الاخبار فى مناقب الامام على بن ابى‏طالب7» و »اتفاق صحاح الاثر فى امامة الائمة الاثنى‏عشر« و »الردّ على اهل النظر فى تصفح ادلة القضاء و القدر« . الاعلام )زركلى( : ج 8 ص 141. ××× از فقهاى عالى رتبه اماميه در كتاب »عمدة عيون صحاح الاخبار فى مناقب امام الابرار« گونه ديگرى از ضبط خطبه كوتاه را به نقل از »المناقب« ابن‏مغازلى شافعى نقل كرده است.
 
 
 
 
 
 


2-  گفتار دوم: خطبه كوتاه غدير در منابع زيديه
2-  گفتار دوم: خطبه كوتاه غدير در منابع زيديه