۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
اگر غدير عملى مى شد دنيا چگونه بود؟ | اگر غدير عملى مى شد دنيا چگونه بود؟ | ||
نسل امروز مايل است تصورى از روزگارى داشته باشد كه در آن مسير طبيعى [[خلافت]] پيش مى رفت و اميرالمؤمنين على عليه السلام به خلافت مى رسيد، ولى افسوس كه گرفتار ظلمتى از | نسل امروز مايل است تصورى از روزگارى داشته باشد كه در آن مسير طبيعى [[خلافت]] پيش مى رفت و اميرالمؤمنين على عليه السلام به خلافت مى رسيد، ولى افسوس كه گرفتار ظلمتى از سقیفه بنی ساعده است كه نمى تواند اين منظره را در ذهن خود به تصوير بكشد. | ||
او مى خواهد بداند كه اگر فقط غدير بود و سقيفه اى نبود دنيا چگونه بود، و چه مسيرى را در پيش مى گرفت؟ | او مى خواهد بداند كه اگر فقط غدير بود و سقيفه اى نبود دنيا چگونه بود، و چه مسيرى را در پيش مى گرفت؟ | ||
اگر دستورات | اگر دستورات پيامبر صلى الله عليه و آله درباره دوازده امام علیهم السلام عملى مى شد چه فرقى با وضع موجود داشت؟ | ||
اينكه سلمان و ابوذر و [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] در آن روزهاى اول به مردم نهيب مى زدند كه اگر خلافت به صاحبش بازگردد نعمت هاى الهى از آسمان و زمين بر مردم ارزانى خواهد شد، منظورشان چه بود؟ | اينكه سلمان و ابوذر و [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] در آن روزهاى اول به مردم نهيب مى زدند كه اگر خلافت به صاحبش بازگردد نعمت هاى الهى از آسمان و زمين بر مردم ارزانى خواهد شد، منظورشان چه بود؟ | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
غاصبانى را كه اين همه نعمت را از دست همه بشريت گرفتند با چه زبانى مى شود [[نفرین]] كرد؟ | غاصبانى را كه اين همه نعمت را از دست همه بشريت گرفتند با چه زبانى مى شود [[نفرین]] كرد؟ | ||
اين مسئله كه واقعاً غدير براى چه روزگارى از آينده [[اسلام]] در نظر گرفته شده بود و صاحب اسلام با اين برنامه عظيم چه منوياتى را دنبال مى كرد، دقيق ترين برخورد با اين حركت دلسوزانه | اين مسئله كه واقعاً غدير براى چه روزگارى از آينده [[اسلام]] در نظر گرفته شده بود و صاحب اسلام با اين برنامه عظيم چه منوياتى را دنبال مى كرد، دقيق ترين برخورد با اين حركت دلسوزانه پيامبر صلى الله عليه و آله است. | ||
با در نظر گرفتن آن اهداف و نگاهى به آنچه واقع شد، رنجنامه اى با اين مضمون مى توان سر داد: | با در نظر گرفتن آن اهداف و نگاهى به آنچه واقع شد، رنجنامه اى با اين مضمون مى توان سر داد: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
بيان [[قرآن]] اين سرمايه اصلى اسلام بود نه طالبين معرفت آن را شكنجه و تبعيد كردن؛ چنانكه سقيفه كرد! | بيان [[قرآن]] اين سرمايه اصلى اسلام بود نه طالبين معرفت آن را شكنجه و تبعيد كردن؛ چنانكه سقيفه كرد! | ||
تعليم قضاوت هاى به حق و نشان دادن امن و [[عدالت]] در اجتماع بود؛ نه ترويج ظلم و بى عدالتى و جايز دانستن آن بر | تعليم قضاوت هاى به حق و نشان دادن امن و [[عدالت]] در اجتماع بود؛ نه ترويج ظلم و بى عدالتى و جايز دانستن آن بر خلیفه حتى نسبت دادن آن به خدا و رسول؛ چنانكه سقيفه كرد! | ||
از جمله اهداف مهم غدير مى توان اين موارد را بر شمرد: | از جمله اهداف مهم غدير مى توان اين موارد را بر شمرد: | ||
الف | الف) تعيين سرنوشت مردم بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله نور و [[هدایت]] است، و [[قرآن|قرآن مجید]] از ايشان تعبير به شمس و سراج منیر مى كند. آيا ممكن است مردم را در ابهام و شک و اضطراب و بلاتكليفى بگذارد و برود؟! | |||
ب | ب) تعيين تكليف [[رسالت]] كه تا روز قيامت بايستى ادامه پيدا كند. | ||
ج | ج) تعيين تكليف با مسئله ولایت، به معناى [[کمال دین|اکمال دین]] و اتمام نعمت. | ||
د | د) دستيابى به اسلام راستين. حضرت صديقه طاهره عليها السلام در خطبه فدکیه مى فرمايند: اسلام را دگرگون كردند. به اين معنى كه اسلام راستين را از منبع اسلام كه صاحب ولايت بود نگرفتند. | ||
هـ) اتحاد امت. حضرت زهرا عليها السلام مى فرمايند: وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا لَمّاً لِلْفُرْقَةِ<ref>خطبه فدكيه.</ref>: خداوند اطاعت ما را قرار داد تا امت نظم پيدا كنند، و [[امامت]] ما را امان از تفرقه قرار داد. | |||
همچنين حضرت زهراعليها السلام در كلام ديگرى مى فرمايند: | همچنين حضرت زهراعليها السلام در كلام ديگرى مى فرمايند: | ||
وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَ عَلَى أَهْلِهِ، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ، وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ، حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا، التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ.<ref>الانصاف فى النص على الأئمةعليهم السلام (با ترجمه رسولى محلاتى) : ص ۴۱۲.</ref> در اين حديث تصريح شده كه اگر حق به اهلش واگذار مى شد، هرگز اين تشتت و اختلاف در امت اسلامی به وجود نمى آمد. | |||
== اهداف بلندمدت غدير<ref>ژرفاى غدير: ص ۵۲-۵۷ .</ref> == | == اهداف بلندمدت غدير<ref>ژرفاى غدير: ص ۵۲-۵۷ .</ref> == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
لذا در غدير اهداف روشن و والايى براى آينده آن - كه تاكنون چهارده قرن از آن گذشته - پيش بينى شد. آنچه در غدير به عنوان عصاره [[ختم نبوت]]، براى امت عظيم اسلام در طول زمان ها و به وسعت مكان ها، در نظر گرفته شد در جهات زير قابل ترسيم است: | لذا در غدير اهداف روشن و والايى براى آينده آن - كه تاكنون چهارده قرن از آن گذشته - پيش بينى شد. آنچه در غدير به عنوان عصاره [[ختم نبوت]]، براى امت عظيم اسلام در طول زمان ها و به وسعت مكان ها، در نظر گرفته شد در جهات زير قابل ترسيم است: | ||
'''امامت''' | === '''امامت''' === | ||
محور غدير [[امامت]] بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است كه با ژرفنگرى و آينده بينى دقيق -كه در هيچ يک از اديان و ملل جهان نظير ندارد -پيش بينى شده است.اين پيش بينى ها در جهات زير قابل توجه است: | محور غدير [[امامت]] بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است كه با ژرفنگرى و آينده بينى دقيق -كه در هيچ يک از اديان و ملل جهان نظير ندارد -پيش بينى شده است.اين پيش بينى ها در جهات زير قابل توجه است: | ||
الف | ==== الف) انتخاب بهترين مولى ==== | ||
يافتن فردى مناسب براى يک مقام تا وقتى در اختيار بشر باشد احتمال خطا در آن راه دارد. وقتى مسئله به عظمت [[جانشین|جانشینی]] پيامبر صلى الله عليه و آله باشد كوچک ترين اشتباه بزرگ ترين ضررها را به دنبال خواهد داشت. | |||
يافتن فردى مناسب براى يک مقام تا وقتى در اختيار بشر باشد احتمال خطا در آن راه دارد. وقتى مسئله به عظمت [[جانشین|جانشینی]] | |||
در اين مرحله خدا بر مسلمانان [[منت]] گذاشت و اين انتخاب را خود بر عهده گرفت. بر همه واضح است كه انتخاب [[خداوند]] نه تنها احتمال اشتباه ندارد، بلكه قطعاً بهترين انتخابى خواهد بود كه فوق آن تصور نمى شود. | |||
==== ب) معرفى دوازده امام عليهم السلام تا آخر دنيا ==== | |||
نكته بسيار مهم و قابل توجه در غدير، يكسره كردن مسئله جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله تا آخرين روز دنيا بود. در غدير فقط امیرالمؤمنین علیه السلام معرفى نشد، بلكه دوازده امام معصوم عليهم السلام به عنوان سلسله لا ينقطع [[امامت]] تعيين شدند. | |||
البته بايد هم چنين مى شد، زيرا آنچه درباره تعيين جانشين اول پيامبر صلى الله عليه و آله ضرورت داشت دقيقاً در مراحل بعد نيز تا آخر دنيا مورد توجه بود، و به همان دليل پيامبر صلى الله عليه و آله رشته جانشينى خود تا روز قیامت را در غدير بيان كردند و دوازده امام عليهم السلام را يكجا به مردم معرفى نمودند، و بر حضور آنان به عنوان امام در همه اعصار تأكيد كردند و امامت هركس ديگرى را به هر دليلى و در هر مقامى و با هر نسبتى به صراحت نفى كردند. | |||
بشر هميشه در جستجوى راهى است كه او را قطعاً به هدف برساند، و اين دست يافتنى نيست مگر در سايه مصونيت از خطاهاى عمدى و سهوى. بين تمام اديان و مذاهب جهان تنها مذهب | ==== ج) تعيين امام معصوم ==== | ||
بشر هميشه در جستجوى راهى است كه او را قطعاً به هدف برساند، و اين دست يافتنى نيست مگر در سايه مصونيت از خطاهاى عمدى و سهوى. بين تمام اديان و مذاهب جهان تنها مذهب شیعه است كه مى تواند اين ادعا را با ضمانت الهى داشته باشد. | |||
يعنى امامان معصوم عليهم السلام رهبران و مقتدايان دينى ما هستند كه از طرف خداوند عصمتشان از هر خطايى تضمين شده است. در سايه [[عصمت]]، شيعه مطمئن است راهى كه در پيش گرفته درست بوده و همان است كه خداوند از بندگانش طلب كرده است. اين پايه اى بود كه در غدير با عبارات مختلف از آن ياد شد. | يعنى امامان معصوم عليهم السلام رهبران و مقتدايان دينى ما هستند كه از طرف خداوند عصمتشان از هر خطايى تضمين شده است. در سايه [[عصمت]]، شيعه مطمئن است راهى كه در پيش گرفته درست بوده و همان است كه خداوند از بندگانش طلب كرده است. اين پايه اى بود كه در غدير با عبارات مختلف از آن ياد شد. | ||
د | ==== د) معدن علم ==== | ||
تأكيدى كه در غدير براى مقام [[امامت]] بود اطمينان دادن به مردم درباره اتصال علم [[اهل بیت علیهم السلام]] به علم الهى بود. | |||
پيداست نيازهاى علمى مردم گستره اى به وسعت زمان ها و مكان ها و موضوعات مختلف دارد، و با توجه به بى نهايت بودن علم جا دارد سؤالات علمى را هم نامتناهى تعبير كنيم. | |||
در برابر چنين نيازى جز درياى بيكران علم كه سرچشمه آن علم [[خداوند]] باشد و هم از سوى او به عنوان علم لدنّى به ايشان عطا شده باشد راه ديگرى نيست، چرا كه بشر عادى محدود و گنجايش علمش معين است. در غدير پاسخى بلند به اين نياز عظيم داده شد و [[خداوند]] با ضمانت خويش، پيامبر و دوازده امام عليهم السلام را معادن علم خود توصيف كرد و تأكيد نمود كه در هر باره اى نياز داشتيد از ايشان سؤال كنيد، و آنان هيچ نيازى به [[علم]] و عالم ندارند. | در برابر چنين نيازى جز درياى بيكران علم كه سرچشمه آن علم [[خداوند]] باشد و هم از سوى او به عنوان علم لدنّى به ايشان عطا شده باشد راه ديگرى نيست، چرا كه بشر عادى محدود و گنجايش علمش معين است. در غدير پاسخى بلند به اين نياز عظيم داده شد و [[خداوند]] با ضمانت خويش، پيامبر و دوازده امام عليهم السلام را معادن علم خود توصيف كرد و تأكيد نمود كه در هر باره اى نياز داشتيد از ايشان سؤال كنيد، و آنان هيچ نيازى به [[علم]] و عالم ندارند. | ||
==== هـ) ولايت مطلقه الهيه ==== | |||
[[امامت]] و ولايت در هر حدى محدود باشد در ماوراى آن حد زير سؤال مى رود، و مشكلاتى كه در صورت عدم تعيين امام قابل پيش بينى است در همان محدوده مطرح مى شود. لذا در غدير پس از ضمانت هاى مختلفى مانند افضليت، [[عصمت]] و علم كه از طرف پروردگار درباره دوازده امام علیهم السلام داده شد، اختيار مطلق در امور دين و دنياى مردم از جهات مختلف به دست [[عصمت|مقام عصمت]] سپرده شد كه به عنوان نايبان خداوند در زمين عمل مى كنند. | |||
[[امامت]] و ولايت در هر حدى محدود باشد در ماوراى آن حد زير سؤال مى رود، و مشكلاتى كه در صورت عدم تعيين امام قابل پيش بينى است در همان محدوده مطرح مى شود. لذا در غدير پس از ضمانت هاى مختلفى مانند افضليت، [[عصمت]] و علم كه از طرف پروردگار درباره | |||
و. حضرت مهدى عليه السلام | ==== و) حضرت مهدى عليه السلام ==== | ||
پيداست كه با حضور منافقان و مسلمانان ضعيف العقيده، جنبه عملى [[امامت]] غدير به آسانى قابل تحقق نيست. لذا در غدير - يعنى روزى كه اصل امامت مطرح شد - اين پيش بينى به صراحت اعلام شد تا يک مسلمان پس از اعتقاد به امامت، بداند كه اين اعتقاد - طبق وعده [[خداوند]] - روزى محقق خواهد شد اگر چه آن روز دير باشد؛ و آن روزى است كه حضرت مهدى عليه السلام ظهور كند. | |||
اين مسئله دو جهت مهم اعتقادى را تأمين مى كند: | |||
اول. اعتقاد يک [[مؤمن]] بر مبنايى استوار و ريشه دار قرار دارد، و محقق نشدن اعتقاد او در اجتماع ضررى به اصل آن نمى زند. قلب او مطمئن است كه مى تواند پاسخگوى عقيده اى باشد كه در دل دارد و طبق آن در محدوده اى كه امكان دارد عمل مى كند. | '''اول.''' اعتقاد يک [[مؤمن]] بر مبنايى استوار و ريشه دار قرار دارد، و محقق نشدن اعتقاد او در اجتماع ضررى به اصل آن نمى زند. قلب او مطمئن است كه مى تواند پاسخگوى عقيده اى باشد كه در دل دارد و طبق آن در محدوده اى كه امكان دارد عمل مى كند. | ||
دوم. با انتظار تحقق عينى اين اعتقاد و وقوع آن در زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام، مقايسه اى روشن بين عقيده خود و ديگران خواهد يافت و لذت آن را چند برابر خواهد چشيد. | '''دوم.''' با انتظار تحقق عينى اين اعتقاد و وقوع آن در زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام، مقايسه اى روشن بين عقيده خود و ديگران خواهد يافت و لذت آن را چند برابر خواهد چشيد. | ||
=== منابع و مراجع دينى === | |||
مسلمان به عنوان دينى كه انتخاب كرده ملتزم به دستوراتى است كه از سوى صاحب شريعت به او مى رسد، و اين الزامِ اعتقادى او را وادار مى كند تا هر چه بيشتر در جستجوى فرامين الهى باشد. با در نظر گرفتن اينكه ممكن است فكرهاى بشرى و عقل هاى كوتاه در صدد انحراف و [[تحریف]] حقايق دينى باشند، آن نياز و اين خط در غدير به صورتى عميق پيش بينى شده است: | مسلمان به عنوان دينى كه انتخاب كرده ملتزم به دستوراتى است كه از سوى صاحب شريعت به او مى رسد، و اين الزامِ اعتقادى او را وادار مى كند تا هر چه بيشتر در جستجوى فرامين الهى باشد. با در نظر گرفتن اينكه ممكن است فكرهاى بشرى و عقل هاى كوتاه در صدد انحراف و [[تحریف]] حقايق دينى باشند، آن نياز و اين خط در غدير به صورتى عميق پيش بينى شده است: | ||
الف | ==== الف) حلال و حرام غير قابل تغيير ==== | ||
[[اسلام]] به عنوان دينى غير قابل تغيير با پايه هايى استوار - كه حلال و حرام آن تا روز قيامت به قوّت خود باقى خواهد بود - مطرح شده است، و تصريح شده كه حلال و حرام آن است كه خدا آن را حلال و حرام اعلام كند. | [[اسلام]] به عنوان دينى غير قابل تغيير با پايه هايى استوار - كه حلال و حرام آن تا روز قيامت به قوّت خود باقى خواهد بود - مطرح شده است، و تصريح شده كه حلال و حرام آن است كه خدا آن را حلال و حرام اعلام كند. | ||
ب | ==== ب) اهل بیت علیهم السلام مبين حلال و حرام ==== | ||
[[قرآن]] و عترت به عنوان تنها مرجع دينى مردم معرفى شده و كيفيت مراجعه به آنها نيز تعليم داده شده است. بدين صورت كه [[قرآن]] كتاب دائمى و متقن پروردگار است و پيامبر و امامان عليهم السلام در كنار قرآن دو نقش اساسى دارند: | [[قرآن]] و عترت به عنوان تنها مرجع دينى مردم معرفى شده و كيفيت مراجعه به آنها نيز تعليم داده شده است. بدين صورت كه [[قرآن]] كتاب دائمى و متقن پروردگار است و پيامبر و امامان عليهم السلام در كنار قرآن دو نقش اساسى دارند: | ||
اول. مبيِّن و مفسِّر قرآنند و با همان [[عصمت]] و علمى كه دارند مفاهيم و معارف گوناگون قرآن را در اختيار مردم قرار مى دهند. | '''اول.''' مبيِّن و مفسِّر قرآنند و با همان [[عصمت]] و علمى كه دارند مفاهيم و معارف گوناگون قرآن را در اختيار مردم قرار مى دهند. | ||
دوم. ادامه آنچه در قرآن گفته نشده و يا به صورت مجمل بيان شده توسط آنان بايد ارائه شود تا مصونيت قطعى احكام الهى از هر [[تحریف]] و اشتباهى ضمانت شده باشد. لذا تعابيرى از قبيل «لن يفترقا» و يا «كل واحد منهما مُنبِئٌ عن صاحبه» در صدد پايه ريزى اعتقادى در غدير بوده است. | '''دوم.''' ادامه آنچه در قرآن گفته نشده و يا به صورت مجمل بيان شده توسط آنان بايد ارائه شود تا مصونيت قطعى احكام الهى از هر [[تحریف]] و اشتباهى ضمانت شده باشد. لذا تعابيرى از قبيل «لن يفترقا» و يا «كل واحد منهما مُنبِئٌ عن صاحبه» در صدد پايه ريزى اعتقادى در غدير بوده است. | ||
=== آينده مسلمين === | |||
شكى نيست كه آينده نگرى يک دين و فرستنده آن، دليل بر ژرف نگرى آن خواهد بود، و دلخوش كردن مردم به آنچه انتظارش نمى رود نشانه سطحى نگرى است. | شكى نيست كه آينده نگرى يک دين و فرستنده آن، دليل بر ژرف نگرى آن خواهد بود، و دلخوش كردن مردم به آنچه انتظارش نمى رود نشانه سطحى نگرى است. | ||
از اينجاست كه در [[غدیر]]، آينده اى نگران كننده به عنوان زنگ خطر در گوش مردم به صدا در آمد. اين مهم به گونه هاى مختلفى به مردم ارائه شد و از حد تصريح هم گذشت؛ و شايد بتوان ادعا كرد كه نيمى از وقت غدير صرف اين جهت شد. نمونه هاى بارز اين مسئله را در دو جلوه مى توان ديد: | از اينجاست كه در [[غدیر]]، آينده اى نگران كننده به عنوان زنگ خطر در گوش مردم به صدا در آمد. اين مهم به گونه هاى مختلفى به مردم ارائه شد و از حد تصريح هم گذشت؛ و شايد بتوان ادعا كرد كه نيمى از وقت غدير صرف اين جهت شد. نمونه هاى بارز اين مسئله را در دو جلوه مى توان ديد: | ||
الف | ==== الف) پيشگويى از [[ائمه ضلال|امامان ضلالت]] ==== | ||
صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و مقابله آنان با امامان معرفى شده در غدير و حتى غلبه آنان، مردم را متوجه خطر جدى مى نمود. | |||
صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از | |||
==== ب) پيشگويى از نفاق و ضعف ايمان مردم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله ==== | |||
تصريح به [[منافقین|نفاق]] گروه هايى از مردم و ضعف ايمان عده اى ديگر كه به راحتى در اختيار امامان ضلالت قرار مى گيرند، و به عنوان اعوان و ياران گمراهى زمينه را براى غلبه ضد اسلام از درون آماده مى كنند، بيدار باشى ديگر از غدير بود. | تصريح به [[منافقین|نفاق]] گروه هايى از مردم و ضعف ايمان عده اى ديگر كه به راحتى در اختيار امامان ضلالت قرار مى گيرند، و به عنوان اعوان و ياران گمراهى زمينه را براى غلبه ضد اسلام از درون آماده مى كنند، بيدار باشى ديگر از غدير بود. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۱۵: | ||
مسئله مهمى كه در حادثه بزرگ غدير بايد مورد توجه عميق قرار گيرد، اهداف مهم غدير در سخنان رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله است، مانند: | مسئله مهمى كه در حادثه بزرگ غدير بايد مورد توجه عميق قرار گيرد، اهداف مهم غدير در سخنان رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله است، مانند: | ||
=== اعلان نزول پيک وحى براى معرفى امامت === | |||
پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله فرمود: | |||
ِ إِنَ جَبْرَئِيلَ هَبَطَ إِلَيَ مِرَاراً ثَلَاثاً يَأْمُرُنِي عَنِ السَّلَامِ رَبِّي وَ هُوَ السَّلَامُ أَنْ أَقُومَ فِي هَذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْيَضَ وَ أَسْوَدَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِي الَّذِي مَحَلُّهُ مِنِّي مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيَّ بِذَلِكَ آيَةً مِنْ كِتَابِهِ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ<ref>مائده / ۵۵ .</ref> وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ وَ هُوَ رَاكِعٌ يُرِيدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ حَالٍ<ref>خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در حجةالوداع كه برخى از مدارک آن به اين شرح است: الغدير: ج ۱ ص ۱۵۹. مناقب حنفى: ص ۲۱۷. فرائد السمطين: ب ۵۸ . الدرّ النظيم (ابن حاتم شاقّى) . الصواعق المحرقة: ص ۷۵. شرح نهج البلاغه: ج ۲ ص ۶۱ . امالى شيخ طوسى: ص ۲۱۲،۷. الاستيعاب: ج ۳ ص ۳۵. تفسير طبرى: ج ۳ ص ۴۱۸. الاصابة: ج ۴ ص ۴۰۸،۸۰. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۰۷. صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۲۱. مطالب السؤول: ص ۵۴ . البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۱۰ و ج ۷ ص ۳۴۸. تذكرة الخواص: ص ۱۷. جمع الجوامع (سيوطى) . كنز العمال: ج ۶ ص ۴۰۷. شرح المواهب: ج ۷ ص ۱۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۸ . رياض النضرة: ج ۲ ص ۱۷۰. ذخائر العقبى: ص ۶۷ . خصائص: ص ۲۳،۲۲. تاريخ ابن كثير: ج ۵ ص ۲۱۰. تاريخ ابن كثير: ج ۷ ص ۳۴۷. اسد الغابة: ج ۳ ص ۳۲۱ و ج ۵ ص ۲۷۴. جواهر العقدين (نورالدين سمهورى) . ينابيع المودة (قندوزى) . تاريخ بغداد: ج ۱۴ ص ۲۳۶. مشكل الآثار: ج ۲ ص ۳۰۸. اسنى المطالب: ص ۳. تهذيب الآثار: ص ۳. تاريخ الخلفاء: ص ۱۱۴. حلية الاولياء: ج ۵ ص ۲۶. المناقب (ابن مغازلى) . سيره حلبى: ج ۳ ص ۳۰۲. احتجاج: ج ۱ ص ۶۶ . اقبال الاعمال: ص ۴۵۵. كتاب اليقين: ب ۱۲۷. التحصين: ب ۲۹. روضة الواعظين: ص ۸۹ . البرهان: ج ۱ ص ۴۳۳. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۲. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱. كشف المهم: ص ۵۱ . تفسير صافى: ج ۲ ص ۵۳۹ .</ref>: | |||
همانا [[جبرئیل]] (كه درود خدا بر او باد) سه بار بر من نازل شد و سلام [[خداوند|خدا]] را رساند و فرمود كه در اين مكان (غدير خم) توقّف نمايم و به سياه و سفيد شما اعلام كنم كه على بن ابى طالب وصى و [[جانشین]] و پيشواى شما بعد از من است. جايگاه او نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى است، با اين تفاوت كه پس از من پيامبرى نخواهد آمد. على عليه السلام پس از خدا و پيامبر رهبر شماست، و خداوند بزرگ آيه اى در [[قرآن]] در همين مسئله نازل فرمود كه: «همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و كسانى كه ايمان آوردند و نماز رابپاى دارند و در حال ركوع زكات بپردازند» . و مى دانيد كه على بن ابى طالب نماز را به پا داشت و در حال ركوع زكات پرداخت و در هر حال خدا مى طلبيد. | همانا [[جبرئیل]] (كه درود خدا بر او باد) سه بار بر من نازل شد و سلام [[خداوند|خدا]] را رساند و فرمود كه در اين مكان (غدير خم) توقّف نمايم و به سياه و سفيد شما اعلام كنم كه على بن ابى طالب وصى و [[جانشین]] و پيشواى شما بعد از من است. جايگاه او نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى است، با اين تفاوت كه پس از من پيامبرى نخواهد آمد. على عليه السلام پس از خدا و پيامبر رهبر شماست، و خداوند بزرگ آيه اى در [[قرآن]] در همين مسئله نازل فرمود كه: «همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و كسانى كه ايمان آوردند و نماز رابپاى دارند و در حال ركوع زكات بپردازند» . و مى دانيد كه على بن ابى طالب نماز را به پا داشت و در حال ركوع زكات پرداخت و در هر حال خدا مى طلبيد. | ||
=== علل صبر و انتظار پيامبر صلى الله عليه و آله === | |||
آنگاه به علل «سياست صبر و انتظار» اشاره مى كند، كه چرا تا كنون صبر كرده و براى على عليه السلام [[بیعت]] عمومى نگرفته است: | آنگاه به علل «سياست صبر و انتظار» اشاره مى كند، كه چرا تا كنون صبر كرده و براى على عليه السلام [[بیعت]] عمومى نگرفته است: | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۱: | ||
هم اكنون اگر بخواهيم منافقان را با نام و نشان معرفى كنم يا باانگشت به سوى آنان اشاره نمايم يا مردم را براى شناخت آنان راهنمايى كنم مى توانم، اما سوگند به خدا من نسبت به آنان كرامت و بزرگوارى پيشه مى سازم. | هم اكنون اگر بخواهيم منافقان را با نام و نشان معرفى كنم يا باانگشت به سوى آنان اشاره نمايم يا مردم را براى شناخت آنان راهنمايى كنم مى توانم، اما سوگند به خدا من نسبت به آنان كرامت و بزرگوارى پيشه مى سازم. | ||
=== اعلام ولايت عمومى و جهانى اميرالمؤمنين عليه السلام === | |||
پس از اعلام نزول پيک وحى و اهداف معنوى آن و افشاگرى نسبت به توطئه هاى منافقان و تشنگان قدرت و منتظران فرصت به اعلام ولایت و [[امامت]] پرداخت و اصل امامت و رهبرى را يک ضرورت اجتماعى و يک حقيقت غير قابل انكار مى شناساند، كه هيچ قوم و قبيله اى، هيچ جامعه پيشرفته يا ابتدايى نمى تواند بدون امام رهبر به تكامل واقعى دست يابد، فرمود: | |||
پس از اعلام نزول پيک وحى و اهداف معنوى آن و افشاگرى نسبت به توطئه هاى منافقان و تشنگان قدرت و منتظران فرصت به اعلام | |||
فاعملوا معاشر الناس ذلك فيه و افهموه، و اعملوا ان اللَّه قد نصبه لكم ولياً و اماماً فرض طاعته على المهاجرين و الانصار، و على التابعين لهم بإحسان، و على البادى و الحاضر، و على الاعجمى والعربى و الحرّ و المملوك و الصغير و الكبير، و على الابيض و الاسود، و على كل موحد. ماضٍ حكمه، جازٍ قوله، نافذ امره. ملعون من خالفه، مرحوم من تبعه و صدقه. فقد غفر اللَّه له و لمن سمع منه و اطاع له ... . ثم من بعدى على وليكم و امامكم بامر اللَّه ربكم. ثم الامامة فى ذريتى من ولده الى يوم تلقون اللَّه و رسوله: | فاعملوا معاشر الناس ذلك فيه و افهموه، و اعملوا ان اللَّه قد نصبه لكم ولياً و اماماً فرض طاعته على المهاجرين و الانصار، و على التابعين لهم بإحسان، و على البادى و الحاضر، و على الاعجمى والعربى و الحرّ و المملوك و الصغير و الكبير، و على الابيض و الاسود، و على كل موحد. ماضٍ حكمه، جازٍ قوله، نافذ امره. ملعون من خالفه، مرحوم من تبعه و صدقه. فقد غفر اللَّه له و لمن سمع منه و اطاع له ... . ثم من بعدى على وليكم و امامكم بامر اللَّه ربكم. ثم الامامة فى ذريتى من ولده الى يوم تلقون اللَّه و رسوله: |