عثمان بن عفّان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء /  ۱۳۷. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۶۴، ۶۵.</ref> ==
== آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء /  ۱۳۷. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۶۴، ۶۵.</ref> ==
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين ‏عليهم السلام تبليغ غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير با آيه «ازدادوا كفراً» درباره غاصبين حق غدير است كه  
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين ‏عليهم السلام تبليغ غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير با آيه «ازدادوا كفراً» درباره غاصبين حق غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى‏ پردازيم:  
 
ذيلاً به بيان آن مى‏ پردازيم:


امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref>: «كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان  
امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref>: «كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان  
خط ۸: خط ۶:
آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:
آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:


اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا (در ظاهر) به دين پيامبر صلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله  
اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا (در ظاهر) به دين پيامبر صلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


عليه وآله فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند.  
«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند.  


سپس به ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (در ظاهر) اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس
سپس به ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (در ظاهر) اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند.  


كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على ‏عليه السلام [[بیعت]] كرده بودند براى خود بیعت گرفتند! ! اينان كسانى ‏اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>
سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على ‏عليه السلام [[بیعت]] كرده بودند براى خود بیعت گرفتند! ! اينان كسانى ‏اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>  


== اتمام حجت اميرالمؤمنين عليه السلام با غدير در رابطه با عثمان<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۳. غدير از زبان مولى: ص ۳۹. اسرار غدير: ۲۶۳-۲۷۲. چهادره قرن با غدير: ص ۴۸، ۴۹. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص۱۶-۲۳، ۳۰. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۳۴، ۳۵، ۷۵، ۷۶.</ref> ==
== اتمام حجت اميرالمؤمنين عليه السلام با غدير در رابطه با عثمان<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۳. غدير از زبان مولى: ص ۳۹. اسرار غدير: ۲۶۳-۲۷۲. چهادره قرن با غدير: ص ۴۸، ۴۹. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص۱۶-۲۳، ۳۰. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۳۴، ۳۵، ۷۵، ۷۶.</ref> ==
اين مهم نيست كه مردم چه راهى را انتخاب كرده ‏اند و چه تصميمى گرفته ‏اند، ولى مهم آن است كه به آنان گوشزد شود كه چه اشتباه عمدى بزرگى را مرتكب مى‏  
اين مهم نيست كه مردم چه راهى را انتخاب كرده ‏اند و چه تصميمى گرفته ‏اند، ولى مهم آن است كه به آنان گوشزد شود كه چه اشتباه عمدى بزرگى را مرتكب مى‏ شوند، و در مقايسه و انتخاب خود چه چيزى را با چه چيزى عوض مى ‏كنند، تا لااقل آيندگان متوجه باشند كه اين يک انتخاب نبوده بلكه حركتى مغرضانه براى كوبيدن اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بوده است.  
 
شوند، و در مقايسه و انتخاب خود چه چيزى را با چه چيزى عوض مى ‏كنند، تا لااقل آيندگان متوجه باشند كه اين يک انتخاب نبوده بلكه حركتى مغرضانه براى كوبيدن  
 
اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بوده است.


هر مؤمنى با شنيدن اين فرمايش على ‏عليه السلام -  در حالى كه مردم عثمان را بر گرده خود سوار مى‏ كردند -  منقلب مى ‏شود كه چگونه به سخنان دلسوزانه حضرت
هر مؤمنى با شنيدن اين فرمايش على ‏عليه السلام -  در حالى كه مردم عثمان را بر گرده خود سوار مى‏ كردند -  منقلب مى ‏شود كه چگونه به سخنان دلسوزانه حضرت اعتنا نكردند و به گردابى گرفتار آمدند كه حاضر شدند براى رهايى از آن خود عثمان را بكشند.
 
اعتنا نكردند و به گردابى گرفتار آمدند كه حاضر شدند براى رهايى از آن خود عثمان را بكشند.


اتمام حجت‏ هاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با غدير و در رابطه با عثمان چند مورد است:
اتمام حجت‏ هاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با غدير و در رابطه با عثمان چند مورد است:
خط ۳۲: خط ۲۴:
پس از ماجراى شورا، وقتى شورا تصميم خود را گرفت و عثمان انتخاب شد و قرار شد مردم با عثمان [[بیعت]] كنند، بار ديگر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به پاخاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و ضمن آن فرمود:
پس از ماجراى شورا، وقتى شورا تصميم خود را گرفت و عثمان انتخاب شد و قرار شد مردم با عثمان [[بیعت]] كنند، بار ديگر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به پاخاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و ضمن آن فرمود:


اى مردم، به آنچه مى ‏گويم گوش فرا دهيد ... . اى مردم، شما با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] بيعت كرديد در حالى كه بخدا قسم من سزاوارتر و صاحب حق‏ تر از آنان به جانشينى
اى مردم، به آنچه مى ‏گويم گوش فرا دهيد ... .  


پيامبر صلى الله عليه وآله بودم، ولى من خوددارى مى ‏كردم. امروز هم مى ‏خواهيد با عثمان بيعت كنيد. اگر اين بيعت را انجام دهيد و من سكوت اختيار كنم به خدا
اى مردم، شما با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] بيعت كرديد در حالى كه بخدا قسم من سزاوارتر و صاحب حق‏ تر از آنان به جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله بودم، ولى من خوددارى مى ‏كردم. امروز هم مى ‏خواهيد با عثمان بيعت كنيد.  


قسم شما و آنان كه قبل از شما بودند به فضل من جاهل نيستيد، و اگر بنا بر سكوت نبود مطالبى مى‏ گفتم كه قادر به رد آن نيستيد ... .
اگر اين بيعت را انجام دهيد و من سكوت اختيار كنم به خدا قسم شما و آنان كه قبل از شما بودند به فضل من جاهل نيستيد، و اگر بنا بر سكوت نبود مطالبى مى‏ گفتم كه قادر به رد آن نيستيد ... .  


آيا در ميان شما كسى هست كه پيامبر صلى الله عليه وآله در روز غدير خم دست او را گرفته و فرموده باشد: «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد
آيا در ميان شما كسى هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم دست او را گرفته و فرموده باشد:  


من عاداه، فليبلغ الشاهد الغائب»؟ آيا اين مطلب درباره كسى غير من بوده است؟
«من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، فليبلغ الشاهد الغائب»؟ آيا اين مطلب درباره كسى غير من بوده است؟  


یک نفر برخاست و به نيابت از بقيه گفت: هيچ كس را سراغ نداريم كه صحيح‏ تر از گفتار تو گفته باشد... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۶۱.</ref>
یک نفر برخاست و به نيابت از بقيه گفت: هيچ كس را سراغ نداريم كه صحيح‏ تر از گفتار تو گفته باشد... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۶۱.</ref>


=== '''۲. در زمان عثمان''' ===
=== '''۲. در زمان عثمان''' ===
حدود بيست سال از غدير گذشته و هر روز [[سقیفه]] زهرى از كينه ‏اش را بر آن مى‏ ريزد، اما صاحب غدير فرصت ‏ها را براى احياى آن از دست نمى ‏دهد. در مجلسى كه
حدود بيست سال از غدير گذشته و هر روز [[سقیفه]] زهرى از كينه ‏اش را بر آن مى‏ ريزد، اما صاحب غدير فرصت ‏ها را براى احياى آن از دست نمى ‏دهد.  


زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور بيش از دويست نفر از مهاجرين و انصار تشكيل شد، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در برابر جمعى كه اكثرشان  
در مجلسى كه زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور بيش از دويست نفر از مهاجرين و انصار تشكيل شد، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در برابر جمعى كه اكثرشان از طرفداران سقيفه بودند، داستان غدير را مفصلاً بيان كرد، و از صحابه حاضر درباره آن اقرار گرفت.


از طرفداران سقيفه بودند، داستان غدير را مفصلاً بيان كرد، و از صحابه حاضر درباره آن اقرار گرفت.
در زمان عثمان مجلس بزرگى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله تشكيل شد كه در آن بيش از دويست نفر از سرشناسان مهاجرين و انصار حاضر بودند.  


در زمان عثمان مجلس بزرگى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله تشكيل شد كه در آن بيش از دويست نفر از سرشناسان مهاجرين و انصار حاضر بودند. اين مجلس
اين مجلس از صبح تا ظهر طول كشيد و هر يک از مهاجر و انصار به ذكر فضائل خود پرداختند و مطالبى از سوابق خود در [[اسلام]] را به ميان آوردند.  


از صبح تا ظهر طول كشيد و هر يک از مهاجر و انصار به ذكر فضائل خود پرداختند و مطالبى از سوابق خود در [[اسلام]] را به ميان آوردند.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نيز در اين مجلس حاضر بودند و چيزى نمى ‏گفتند. حاضرين از حضرت درخواست كردند تا فضايل خود را بيان كند. حضرت شروع به ذكر مناقب خود نمودند و داستان غدير را به طور بسيار مفصل بيان فرمودند، كه شايد اولين بار از لسان مبارک حضرت به اين تفصيل آمده باشد.  
 
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نيز در اين مجلس حاضر بودند و چيزى نمى ‏گفتند. حاضرين از حضرت درخواست كردند تا فضايل خود را بيان كند. حضرت شروع به ذكر  
 
مناقب خود نمودند و داستان غدير را به طور بسيار مفصل بيان فرمودند، كه شايد اولين بار از لسان مبارک حضرت به اين تفصيل آمده باشد.


و اما تفصيل ماجرا چنين است:
و اما تفصيل ماجرا چنين است:


ابان از سلیم نقل مى‏ كند كه گفت: در زمان حكومت عثمان، على‏ عليه السلام را در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با جماعتى ديدم كه گفتگو مى‏ كردند و فقه و علم  
ابان از سلیم نقل مى‏ كند كه گفت: در زمان حكومت عثمان، على‏ عليه السلام را در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با جماعتى ديدم كه گفتگو مى‏ كردند و فقه و علم را مذاكره مى‏ كردند.  
 
را مذاكره مى‏ كردند.


مردم رو به على‏ عليه السلام كردند و گفتند: چرا سخنى نمى‏ گويى؟ حضرت فضايل خود را بيان كرد، تا آنجا كه فرمود:
مردم رو به على‏ عليه السلام كردند و گفتند: چرا سخنى نمى‏ گويى؟ حضرت فضايل خود را بيان كرد، تا آنجا كه فرمود:


آيا اقرار مى‏ كنيد كه پيامبر صلى الله عليه وآله در روز غدير خم مرا فراخواند و ولايت مرا اعلام كرد و فرمود: حاضران به غايبان برسانند؟
آيا اقرار مى‏ كنيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم مرا فراخواند و ولايت مرا اعلام كرد و فرمود: حاضران به غايبان برسانند؟


گفتند: آرى به خدا قسم.
گفتند: آرى به خدا قسم.
خط ۷۳: خط ۵۹:
به دنبال آن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام [[احتجاج]] خود را اين گونه ادامه داد:
به دنبال آن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام [[احتجاج]] خود را اين گونه ادامه داد:


==== '''الف) دستور غدير چگونه آمد؟''' ====
==== الف) دستور غدير چگونه آمد؟ ====
سپس حضرت فضايل ديگرى را ذكر كرد و بار ديگر درباره غدير فرمود:
سپس حضرت فضايل ديگرى را ذكر كرد و بار ديگر درباره غدير فرمود: