۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
«وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» : | «وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» : | ||
«از آنان كسانى هستند كه | «از آنان كسانى هستند كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مى كنند و مى گويند او «اذن» (گوش فرا دهنده) است. | ||
بگو: گوش است بر ضد كسانى كه گمان مى كنند او اُذُن است و براى شما خير است. به خدا ايمان مى آورد و در مقابل مؤمنين تواضع و احترام مى نمايد، و براى كسانى از شما كه | بگو: گوش است بر ضد كسانى كه گمان مى كنند او اُذُن است و براى شما خير است. | ||
به خدا ايمان مى آورد و در مقابل مؤمنين تواضع و احترام مى نمايد، و براى كسانى از شما كه [[ایمان]] آورده اند رحمت است، و براى كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مى كنند عذاب دردناک است». | |||
اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است: | اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است: | ||
خط ۱۷: | خط ۱۹: | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش دوم خطبه غدير وحى خاص براى ابلاغ ولايت را بيان فرمود. | پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش دوم خطبه غدير وحى خاص براى ابلاغ ولايت را بيان فرمود. | ||
در ضمن آزار و اذيت هاى پى در پى | در ضمن آزار و اذيت هاى پى در پى [[منافقین]] را نسبت به حضرتش يادآور شد، تا آنجا كه نسبت هاى [[استهزاء|مسخره]] آمیز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» به معناى «گوش» را درباره حضرت به كار بردند، كه منظورشان «سراپا گوش» بودن اميرالمؤمنين علیه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. | ||
آنگاه آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبت دهندگان اين كلمه از منافقين نازل شده بود: | آنگاه آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبت دهندگان اين كلمه از منافقين نازل شده بود: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
=== موقعيت قرآنى === | === موقعيت قرآنى === | ||
سوره توبه از آيه ۳۷ خطاب با منافقين را آغاز مى كند و صحنه هاى مختلفى از كارشكنى هاى آنان را ترسيم مى نمايد، و اين روند تا آخر سوره ادامه مى يابد و از سوره هايى است كه به طور خاص | سوره توبه از آيه ۳۷ خطاب با منافقين را آغاز مى كند و صحنه هاى مختلفى از كارشكنى هاى آنان را ترسيم مى نمايد، و اين روند تا آخر سوره ادامه مى يابد و از سوره هايى است كه به طور خاص [[منافقین]] را زير نظر گرفته است. | ||
مطالعه اين آيات نشان مى دهد كه منافقين چه اندازه در اذيت پيامبر صلى الله عليه و آله پيش رفته اند و به تخريب زمينه هاى اجتماعى اهداف اسلام پرداخته اند. | مطالعه اين آيات نشان مى دهد كه منافقين چه اندازه در اذيت پيامبر صلى الله عليه و آله پيش رفته اند و به تخريب زمينه هاى اجتماعى اهداف اسلام پرداخته اند. | ||
=== تحليل تاريخى === | === تحليل تاريخى === | ||
تصريح به خطر منافقين در اثناى خطبه اين نتيجه را دارد كه در دور دست هاى تاريخ كه مطالعه كنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مى دهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل مى كنند و در مى يابند كه منافقين در غدير چه سوداهايى در سر مى پروراندند و چگونه پايه هاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه گرفتند. | تصريح به خطر منافقين در اثناى خطبه اين نتيجه را دارد كه در دور دست هاى تاريخ كه مطالعه كنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مى دهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل | ||
مى كنند و در مى يابند كه منافقين در غدير چه سوداهايى در سر مى پروراندند و چگونه پايه هاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه گرفتند. | |||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === | ||
خط ۷۱: | خط ۷۵: | ||
ثانياً در بين آيه بيان فرمود كه اگر من و على نجوا مى كنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مى گوييم اين مطالب سرى درباره منافقين است و آنان اين مسئله را به خوبى احساس كرده اند كه اين گونه مسخره مى كنند، و دقيقاً به همين جهت اين نجواها به نفع مؤمنين است، و در آخر اين آيه اذيت كنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب اليم وعده داده شده اند. | ثانياً در بين آيه بيان فرمود كه اگر من و على نجوا مى كنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مى گوييم اين مطالب سرى درباره منافقين است و آنان اين مسئله را به خوبى احساس كرده اند كه اين گونه مسخره مى كنند، و دقيقاً به همين جهت اين نجواها به نفع مؤمنين است، و در آخر اين آيه اذيت كنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب اليم وعده داده شده اند. | ||
از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئله اى مخفى نبوده، آن حضرت بر فراز منبر غدير از تشنّج احتراز مى نمايد و به اشاره مى فرمايد: افرادى را كه چنين استهزايى نسبت به من روا داشته اند به نامشان مى شناسم و مى توانم هم اكنون با اشاره دست آنان را به همه نشان دهم. | از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئله اى مخفى نبوده، آن حضرت بر فراز منبر غدير از تشنّج احتراز مى نمايد و به اشاره مى فرمايد: | ||
افرادى را كه چنين استهزايى نسبت به من روا داشته اند به نامشان مى شناسم و مى توانم هم اكنون با اشاره دست آنان را به همه نشان دهم. | |||
اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مى فرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. | اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مى فرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۷: | ||
===== هنگام ورود به غدير ===== | ===== هنگام ورود به غدير ===== | ||
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آماده سازى زير درختان و منبر غدير را صادر فرمودند، يكى از منافقين گفت: در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مى دهند! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحت كننده اى خواهند آورد!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ .</ref> | وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آماده سازى زير درختان و منبر غدير را صادر فرمودند، يكى از منافقين گفت: | ||
در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مى دهند! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحت كننده اى خواهند آورد!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ .</ref> | |||
===== در مقابل منبر ===== | ===== در مقابل منبر ===== | ||
[[امام صادق علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب مى فرمودند، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقين قرار داشتند كه عبارت بودند از: | [[امام صادق علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب مى فرمودند، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقين قرار داشتند كه عبارت بودند از: | ||
از ميان اينها عمر گفت: او را نمى بينيد كه چشمانش مانند مجانين در گردش است؟! اكنون مى گويد: خدايم چنين گفته است!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۴.</ref> و اين گونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را به مسخره گرفتند. | [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابابکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، [[سالم مولی ابی حذیفه]]، و [[مغیرة بن شعبه]]. | ||
از ميان اينها عمر گفت: او را نمى بينيد كه چشمانش مانند مجانين در گردش است؟! | |||
اكنون مى گويد: خدايم چنين گفته است!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۴.</ref> و اين گونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را به مسخره گرفتند. | |||
===== هنگام «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» ===== | ===== هنگام «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» ===== | ||
آنگاه كه اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، عمر گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مى گويد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۰.</ref> | آنگاه كه اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، [[عمر بن خطاب|عمر]] گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مى گويد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۰.</ref> | ||
===== پس از خطابه غدير ===== | ===== پس از خطابه غدير ===== | ||
همچنين | همچنين [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] در روز غدير - بعد از منصوب شدن اميرالمؤمنين عليه السلام - از شدت ناراحتى برخاست و با تكبر به راه افتاد و با غضب خارج شد در حالى كه دست راستش را بر [[ابوموسی اشعری]] و دست چپش را بر مغيرة بن شعبه تكيه داده بود و با تبختر مى گفت: محمد را بر اين گفتارش تصديق نمى كنيم و به ولايت على اقرار نمى نماييم.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۹۶، ۹۷، ۱۲۵.</ref> | ||
===== در پايان سخنرانى ===== | ===== در پايان سخنرانى ===== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۱۶: | ||
===== گفتگو در خيمه نفاق ===== | ===== گفتگو در خيمه نفاق ===== | ||
سه نفر از منافقين پس از خطابه و | سه نفر از منافقين پس از خطابه و [[بیعت منافقین با امیر المومنین علیه السلام|بیعت]] غدير در خيمه خود جمع شده بودند. | ||
يكى از آن ها گفت: محمد احمق است (العیاذ بالله) اگر گمان مى كند [[جانشین|خلافت]] بعد از او براى حضرت امیر سازگار خواهد بود. | |||
ديگرى گفت: او را احمق مى خوانى! آيا نمى دانى او مجنون است (العیاذ بالله)؟ سومى گفت: چه احمق باشد و چه مجنون، به خدا قسم آنچه مى گويد هرگز نخواهد شد. | |||
پيرمردى از ميان مردم گفت: اگر ما بين اقوام خود آن گونه كه او مى گويد باشيم، از خران بدتريم!!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۳.</ref> | پيرمردى از ميان مردم گفت: اگر ما بين اقوام خود آن گونه كه او مى گويد باشيم، از خران بدتريم!!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۳.</ref> |