پرش به محتوا

آيه ۶۱ توبه و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
«وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» :
«وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» :


«از آنان كسانى هستند كه پيامبرصلى الله عليه وآله را اذيت مى ‏كنند و مى‏ گويند او «اذن» (گوش فرا دهنده) است.
«از آنان كسانى هستند كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مى ‏كنند و مى‏ گويند او «اذن» (گوش فرا دهنده) است.


بگو: گوش است بر ضد كسانى كه گمان مى ‏كنند او اُذُن است و براى شما خير است. به خدا ايمان مى ‏آورد و در مقابل مؤمنين تواضع و احترام مى‏ نمايد، و براى كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند رحمت است، و براى كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مى ‏كنند عذاب دردناک است».
بگو: گوش است بر ضد كسانى كه گمان مى ‏كنند او اُذُن است و براى شما خير است.
 
به خدا ايمان مى ‏آورد و در مقابل مؤمنين تواضع و احترام مى‏ نمايد، و براى كسانى از شما كه [[ایمان]] آورده ‏اند رحمت است، و براى كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مى ‏كنند عذاب دردناک است».


اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است:
اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است:
خط ۱۷: خط ۱۹:
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش دوم خطبه غدير وحى خاص براى ابلاغ ولايت را بيان فرمود.
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش دوم خطبه غدير وحى خاص براى ابلاغ ولايت را بيان فرمود.


در ضمن آزار و اذيت‏ هاى پى در پى منافقين را نسبت به حضرتش يادآور شد، تا آنجا كه نسبت‏ هاى مسخره ‏آميز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» به معناى «گوش» را درباره حضرت به كار بردند، كه منظورشان «سراپا گوش» بودن اميرالمؤمنين و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود.
در ضمن آزار و اذيت‏ هاى پى در پى [[منافقین]] را نسبت به حضرتش يادآور شد، تا آنجا كه نسبت‏ هاى [[استهزاء|مسخره]] ‏آمیز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» به معناى «گوش» را درباره حضرت به كار بردند، كه منظورشان «سراپا گوش» بودن اميرالمؤمنين علیه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود.


آنگاه آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبت دهندگان اين كلمه از منافقين نازل شده بود:
آنگاه آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبت دهندگان اين كلمه از منافقين نازل شده بود:
خط ۵۱: خط ۵۳:


=== موقعيت قرآنى ===
=== موقعيت قرآنى ===
سوره توبه از آيه ۳۷ خطاب با منافقين را آغاز مى‏ كند و صحنه‏ هاى مختلفى از كارشكنى ‏هاى آنان را ترسيم مى‏ نمايد، و اين روند تا آخر سوره ادامه مى ‏يابد و از سوره‏ هايى است كه به طور خاص منافقين را زير نظر گرفته است.
سوره توبه از آيه ۳۷ خطاب با منافقين را آغاز مى‏ كند و صحنه‏ هاى مختلفى از كارشكنى ‏هاى آنان را ترسيم مى‏ نمايد، و اين روند تا آخر سوره ادامه مى ‏يابد و از سوره‏ هايى است كه به طور خاص [[منافقین]] را زير نظر گرفته است.


مطالعه اين آيات نشان مى‏ دهد كه منافقين چه اندازه در اذيت پيامبر صلى الله عليه و آله پيش رفته‏ اند و به تخريب زمينه‏ هاى اجتماعى اهداف اسلام پرداخته ‏اند.
مطالعه اين آيات نشان مى‏ دهد كه منافقين چه اندازه در اذيت پيامبر صلى الله عليه و آله پيش رفته‏ اند و به تخريب زمينه‏ هاى اجتماعى اهداف اسلام پرداخته ‏اند.


=== تحليل تاريخى ===
=== تحليل تاريخى ===
تصريح به خطر منافقين در اثناى خطبه اين نتيجه را دارد كه در دور دست‏ هاى تاريخ كه مطالعه كنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مى ‏دهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل مى ‏كنند و در مى‏ يابند كه منافقين در غدير چه سوداهايى در سر مى‏ پروراندند و چگونه پايه‏ هاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه گرفتند.
تصريح به خطر منافقين در اثناى خطبه اين نتيجه را دارد كه در دور دست‏ هاى تاريخ كه مطالعه كنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مى ‏دهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل  
 
مى ‏كنند و در مى‏ يابند كه منافقين در غدير چه سوداهايى در سر مى‏ پروراندند و چگونه پايه‏ هاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه گرفتند.


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
خط ۷۱: خط ۷۵:
ثانياً در بين آيه بيان فرمود كه اگر من و على نجوا مى‏ كنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مى‏ گوييم اين مطالب سرى درباره منافقين است و آنان اين مسئله را به خوبى احساس كرده ‏اند كه اين گونه مسخره مى‏ كنند، و دقيقاً به همين جهت اين نجواها به نفع مؤمنين است، و در آخر اين آيه اذيت كنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب اليم وعده داده شده ‏اند.
ثانياً در بين آيه بيان فرمود كه اگر من و على نجوا مى‏ كنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مى‏ گوييم اين مطالب سرى درباره منافقين است و آنان اين مسئله را به خوبى احساس كرده ‏اند كه اين گونه مسخره مى‏ كنند، و دقيقاً به همين جهت اين نجواها به نفع مؤمنين است، و در آخر اين آيه اذيت كنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب اليم وعده داده شده ‏اند.


از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئله‏ اى مخفى نبوده، آن حضرت بر فراز منبر غدير از تشنّج احتراز مى ‏نمايد و به اشاره مى‏ فرمايد: افرادى را كه چنين استهزايى نسبت به من روا داشته ‏اند به نامشان مى‏ شناسم و مى ‏توانم هم اكنون با اشاره دست آنان را به همه نشان دهم.
از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئله‏ اى مخفى نبوده، آن حضرت بر فراز منبر غدير از تشنّج احتراز مى ‏نمايد و به اشاره مى‏ فرمايد:
 
افرادى را كه چنين استهزايى نسبت به من روا داشته ‏اند به نامشان مى‏ شناسم و مى ‏توانم هم اكنون با اشاره دست آنان را به همه نشان دهم.


اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مى‏ فرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم.
اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مى‏ فرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم.
خط ۸۱: خط ۸۷:


===== هنگام ورود به غدير =====
===== هنگام ورود به غدير =====
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آماده ‏سازى زير درختان و منبر غدير را صادر فرمودند، يكى از منافقين گفت: در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مى ‏دهند! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحت كننده‏ اى خواهند آورد!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ .</ref>
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آماده ‏سازى زير درختان و منبر غدير را صادر فرمودند، يكى از منافقين گفت:
 
در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مى ‏دهند! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحت كننده‏ اى خواهند آورد!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ .</ref>


===== در مقابل منبر =====
===== در مقابل منبر =====
[[امام صادق‏ علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب مى ‏فرمودند، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقين قرار داشتند كه عبارت بودند از: ابابکر ، عمر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى‏ وقاص، ابوعبيده جراح، سالم مولى ابى ‏حذيفه، و مغيرة بن شعبه.
[[امام صادق‏ علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب مى ‏فرمودند، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقين قرار داشتند كه عبارت بودند از:


از ميان اينها عمر گفت: او را نمى ‏بينيد كه چشمانش مانند مجانين در گردش است؟! اكنون مى‏ گويد: خدايم چنين گفته است!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۴.</ref> و اين گونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را به مسخره گرفتند.
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابابکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی‏ وقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، [[سالم مولی ابی ‏حذیفه]]، و [[مغیرة بن شعبه]].
 
از ميان اينها عمر گفت: او را نمى ‏بينيد كه چشمانش مانند مجانين در گردش است؟!
 
اكنون مى‏ گويد: خدايم چنين گفته است!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۴.</ref> و اين گونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را به مسخره گرفتند.


===== هنگام «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» =====
===== هنگام «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» =====
آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، عمر گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مى‏ گويد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۰.</ref>
آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، [[عمر بن خطاب|عمر]] گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مى‏ گويد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۰.</ref>


===== پس از خطابه غدير =====
===== پس از خطابه غدير =====
همچنين معاويه در روز غدير -  بعد از منصوب شدن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام -  از شدت ناراحتى برخاست و با تكبر به راه افتاد و با غضب خارج شد در حالى كه دست راستش را بر ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر مغيرة بن شعبه تكيه داده بود و با تبختر مى‏ گفت: محمد را بر اين گفتارش تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نمى‏ نماييم.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۹۶، ۹۷، ۱۲۵.</ref>
همچنين [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] در روز غدير -  بعد از منصوب شدن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام -  از شدت ناراحتى برخاست و با تكبر به راه افتاد و با غضب خارج شد در حالى كه دست راستش را بر [[ابوموسی اشعری]] و دست چپش را بر مغيرة بن شعبه تكيه داده بود و با تبختر مى‏ گفت: محمد را بر اين گفتارش تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نمى‏ نماييم.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۹۶، ۹۷، ۱۲۵.</ref>


===== در پايان سخنرانى =====
===== در پايان سخنرانى =====
خط ۱۰۴: خط ۱۱۶:


===== گفتگو در خيمه نفاق =====
===== گفتگو در خيمه نفاق =====
سه نفر از منافقين پس از خطابه و بيعت غدير در خيمه خود جمع شده بودند.
سه نفر از منافقين پس از خطابه و [[بیعت منافقین با امیر المومنین علیه السلام|بیعت]] غدير در خيمه خود جمع شده بودند.
 
يكى از آن ها گفت: محمد احمق است (العیاذ بالله) اگر گمان مى‏ كند [[جانشین|خلافت]] بعد از او براى حضرت امیر سازگار خواهد بود.


يكى از آن ها گفت: محمد احمق است(العیاذ بالله) اگر گمان مى‏ كند خلافت بعد از او براى حضرت امیر سازگار خواهد بود. ديگرى گفت: او را احمق مى‏ خوانى! آيا نمى‏ دانى او مجنون است(العیاذ بالله)؟ سومى گفت: چه احمق باشد و چه مجنون، به خدا قسم آنچه مى‏ گويد هرگز نخواهد شد.
ديگرى گفت: او را احمق مى‏ خوانى! آيا نمى‏ دانى او مجنون است (العیاذ بالله)؟ سومى گفت: چه احمق باشد و چه مجنون، به خدا قسم آنچه مى‏ گويد هرگز نخواهد شد.


پيرمردى از ميان مردم گفت: اگر ما بين اقوام خود آن گونه كه او مى‏ گويد باشيم، از خران بدتريم!!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۳.</ref>
پيرمردى از ميان مردم گفت: اگر ما بين اقوام خود آن گونه كه او مى‏ گويد باشيم، از خران بدتريم!!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۳.</ref>