پرش به محتوا

آيه ۹۶ و ۹۷ مریم و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آيه«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا...»<ref>مريم / ۹۷ ۹۶. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۸۱  - ۷۲ . واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳  - ۶۱ .</ref>==
== آيه«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا...»<ref>مريم / ۹۷ ۹۶. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۸۱  - ۷۲ . واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳  - ۶۱ .</ref>==
از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع پيش از رسيدن به سرزمين غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم و آيه ۱۲ - ۲۴ سوره هود بود.
از جمله آياتى كه در سفر [[حجةالوداع]] پيش از رسيدن به سرزمين غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم و آيه ۱۲ - ۲۴ سوره هود بود.


اما آيات سوره مريم: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا»:
اما آيات سوره مريم: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا»:
خط ۹: خط ۹:


=== موقعيت تاريخى ===
=== موقعيت تاريخى ===
روز هفدهم ذى ‏الحجة و پس از اتمام اعمال حج در سفر حجةالوداع، كاروان پيامبر صلى الله عليه و آله در راه بازگشت و به سوى غدير به وادى «قُدَيد» رسيد كه تا غدير كمتر از يک روز ديگر فاصله داشت. آبادى «قديد» در آغاز وادى قرار داشت و«غدير خم»در انتهاى همين وادى بود. با ورود به آبادى كاروان توقف كرد و مردم براى استراحت از راهى كه شبانه طى شده بود پياده شدند.
روز هفدهم ذى ‏الحجة و پس از اتمام اعمال حج در سفر حجةالوداع، كاروان پيامبر صلى الله عليه و آله در راه بازگشت و به سوى غدير به وادى «قُدَيد» رسيد كه تا غدير كمتر از يک روز ديگر فاصله داشت.


با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف‏ ها آماده شد. پيامبربعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه ‏اى كه همه بشنوند: «اللّهُمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ»: «خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما».
آبادى «قديد» در آغاز وادى قرار داشت و «غدير خم» در انتهاى همين وادى بود. با ورود به آبادى كاروان توقف كرد و مردم براى استراحت از راهى كه شبانه طى شده بود پياده شدند.
 
با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف‏ ها آماده شد. پيامبربعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه ‏اى كه همه بشنوند:
 
«اللّهُمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ»: «خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما».


آنگاه براى زمينه ‏سازى جدى براى غدير على‏ عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: «يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم». يا على، بگو:
آنگاه براى زمينه ‏سازى جدى براى غدير على‏ عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: «يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم». يا على، بگو:
خط ۱۹: خط ۲۳:
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت.


همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:
همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: «اللّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ»:
يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد:
 
«اللّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ»:


«خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما»، و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت. پس از دعاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و آمين پيامبر صلى الله عليه و آله در حضور مردم، آيات ۹۶ و ۹۷ سوره مريم در همين راستا نازل شد:
«خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما»، و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت. پس از دعاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و آمين پيامبر صلى الله عليه و آله در حضور مردم، آيات ۹۶ و ۹۷ سوره مريم در همين راستا نازل شد:
خط ۲۹: خط ۳۵:
«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏ دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى‏ دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى»
«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏ دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى‏ دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى»


نزول اين آيات شريفه به معناى استجابت دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:«يا على، خداوند آيه اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است».
نزول اين آيات شريفه به معناى استجابت دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.


سپس فرمود:«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ اِلَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ»:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «يا على، خداوند آيه اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است».
 
سپس فرمود: «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ اِلَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ»:


«شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد». آنگاه فرمود:«هيچ مؤمنى را نمى‏ بينى مگر آنكه در قلب او محبت على ‏عليه السلام است».
«شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد». آنگاه فرمود:«هيچ مؤمنى را نمى‏ بينى مگر آنكه در قلب او محبت على ‏عليه السلام است».


در همين موقعيت پيامبرصلى الله عليه وآله خبر از خواسته قلبى خود داد و به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: اِنّى سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ:
در همين موقعيت پيامبر صلى الله عليه و آله خبر از خواسته قلبى خود داد و به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود:
 
اِنّى سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ:
 
من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.


من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت. اين مراسمِ دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يک مقطع استثنايى در زندگانى پيامبر صلى الله عليه و آله به شمار مى ‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.
اين مراسمِ دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يک مقطع استثنايى در زندگانى پيامبر صلى الله عليه و آله به شمار مى ‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.


موقعيت تاريخى اين آيه را از نگاهى ديگر مى‏ توانيم اين گونه بررسى كنيم:
موقعيت تاريخى اين آيه را از نگاهى ديگر مى‏ توانيم اين گونه بررسى كنيم:


«قُدَيْد» وادى وسيعى قبل از غدير است كه كمتر از يک روز تا غدير فاصله دارد و آبادى به همين نام در آغاز آن قرار گرفته است. در واقع قافله حجاج با ورود به بيابان «قديد»وارد منطقه «غدير خم»شده ‏اند و اكنون روز هفدهم ماه ذى‏ الحجه است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱،۳۹</ref>.
«قُدَيْد» وادى وسيعى قبل از غدير است كه كمتر از يک روز تا غدير فاصله دارد و آبادى به همين نام در آغاز آن قرار گرفته است. در واقع قافله حجاج با ورود به بيابان «قديد»وارد منطقه «غدير خم» شده ‏اند و اكنون روز هفدهم ماه ذى‏ الحجه است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱،۳۹</ref>.


در اين دو روايت تصريح شده كه نزول امر ولايت در موسم حج بود و پيامبر صلى الله عليه و آله شش روز بعد از آن صبر كرد، كه آيه «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى» نازل شد، و بعد از آن حضرت تا غدير صبر كرد.از يک سو كارشكنى ‏هاى منافقين فكر پيامبر صلى الله عليه و آله را به خود مشغول داشته؛ و از سوى ديگر اجراى دقيق مهم ‏ترين برنامه رسالت حضرت، ايجاد و حفظ شرايط لازم براى اجراى آن را مى‏ طلبد.
در اين دو روايت تصريح شده كه نزول امر ولايت در موسم حج بود و پيامبر صلى الله عليه و آله شش روز بعد از آن صبر كرد، كه آيه «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى» نازل شد، و بعد از آن حضرت تا غدير صبر كرد. از يک سو كارشكنى ‏هاى منافقين فكر پيامبر صلى الله عليه و آله را به خود مشغول داشته؛ و از سوى ديگر اجراى دقيق مهم ‏ترين برنامه رسالت حضرت، ايجاد و حفظ شرايط لازم براى اجراى آن را مى‏ طلبد.


با ورود به «وادى قُديد» كاروان براى استراحت در آبادى «قديد» توقف كرد و مردم پياده شدند.
با ورود به «وادى قُديد» كاروان براى استراحت در آبادى «قديد» توقف كرد و مردم پياده شدند.
خط ۴۹: خط ۶۱:
در اين آخرين منزل قبل از غدير۱۴ آيه درباره غدير نازل شد كه از دو سوره قرآن است. نزول اين آيات در كنار دو برنامه دقيق براى آماده سازى فكرى مردم قبل از غدير بود كه عكس العمل ‏هايى را نيز به همراه داشت.
در اين آخرين منزل قبل از غدير۱۴ آيه درباره غدير نازل شد كه از دو سوره قرآن است. نزول اين آيات در كنار دو برنامه دقيق براى آماده سازى فكرى مردم قبل از غدير بود كه عكس العمل ‏هايى را نيز به همراه داشت.


تفصيل اين برنامه‏ ها در چندين روايت وارد شده كه به وقوع آنها در«قديد»تصريح شده است. در بعضى روايات هم به عنوان نسخه بدل«غدير» به جاى «قديد»ذكر شده است، و با توضيح مذكور در آغاز سخن معلوم شد كه در واقع «غدير خم»در«وادى قديد»واقع شده و منافاتى در اين دو تعبير وجود ندارد.
تفصيل اين برنامه‏ ها در چندين روايت وارد شده كه به وقوع آنها در«قديد»تصريح شده است.
 
در بعضى روايات هم به عنوان نسخه بدل«غدير» به جاى «قديد» ذكر شده است، و با توضيح مذكور در آغاز سخن معلوم شد كه در واقع «غدير خم» در «وادى قديد» واقع شده و منافاتى در اين دو تعبير وجود ندارد.


در روايات ديگرى هم عين همين واقعه و نزول آيه و گاهى با تفاصيل بيشتر آمده و به مكان واقعه و نزول آيه اشاره نشده است. جمع بين روايات اقتضا مى‏ كند با تطبيق آنها صورت كامل وقايع را به دست آوريم.
در روايات ديگرى هم عين همين واقعه و نزول آيه و گاهى با تفاصيل بيشتر آمده و به مكان واقعه و نزول آيه اشاره نشده است. جمع بين روايات اقتضا مى‏ كند با تطبيق آنها صورت كامل وقايع را به دست آوريم.
خط ۵۶: خط ۷۰:


==== الف) دعا براى محبت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در دل مردم ====
==== الف) دعا براى محبت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در دل مردم ====
با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف‏ها آماده شد. پيامبرصلى الله عليه وآله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه ‏اى كه همه بشنوند: اللهمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ : خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما. <ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲.</ref>
با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف‏ ها آماده شد.
 
پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه ‏اى كه همه بشنوند:
 
اللهمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ: خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما.<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲.</ref>


آنگاه على ‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم. يا على، بگو:
آنگاه على ‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم. يا على، بگو:


اللهمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً: خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۴، ص ۳۵۷ -۳۵۶ ۳۵۵.</ref>
اللهمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً:
 
خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۴، ص ۳۵۵، ۳۵۶ - ۳۵۷.</ref>


همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد:
همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد:


اللهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت. <ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۸.</ref>
اللهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۸.</ref>


==== ب) استجابت دعا و نزول آيه ====
==== ب) استجابت دعا و نزول آيه ====
خط ۷۳: خط ۹۳:
«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏ دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى‏ دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى».
«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏ دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى‏ دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى».


نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲، ص ۳۵۶.</ref> پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا على، خداوند آيه ‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۹۰ ح ۹۰.</ref>
نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲، ص ۳۵۶.</ref>
 
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا على، خداوند آيه ‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۹۰ ح ۹۰.</ref>


سپس فرمود: الْحَمْدُ للَّه الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ الَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ: شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۵.</ref> و آنگاه فرمود: هيچ مؤمنى را نمى‏ بينى مگر آنكه در قلب او محبت على بن ابى‏ طالب است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۸۹ ح ۸۸ .</ref>
سپس فرمود: الْحَمْدُ للَّه الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ الَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ: شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۵.</ref>
 
و آنگاه فرمود: هيچ مؤمنى را نمى‏ بينى مگر آنكه در قلب او محبت على بن ابى‏ طالب است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۸۹ ح ۸۸ .</ref>


امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه دوم مى ‏فرمايد: خداوند اين ولايت و مودت را بر لسان پيامبرش به آسانى جارى كرد آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به عنوان عَلَم و نشانه هدايت منصوب كرد و مؤمنين را بدان بشارت داد و كافران را با آن انذار فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۳.</ref>
امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه دوم مى ‏فرمايد: خداوند اين ولايت و مودت را بر لسان پيامبرش به آسانى جارى كرد آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به عنوان عَلَم و نشانه هدايت منصوب كرد و مؤمنين را بدان بشارت داد و كافران را با آن انذار فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۳.</ref>


در همين موقعيت پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ: من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>
در همين موقعيت پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:
 
انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ:
 
من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>


==== ج) استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله ====
==== ج) استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله ====
اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يک مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار مى‏ آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.
اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يک مقطع استثنايى در زندگانى پيامبر صلى الله عليه و آله به شمار مى‏ آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.
 
براى شكستن اين عظمت دهان بى‏ پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:


براى شكستن اين عظمت دهان بى‏ پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند: به خدا قسم! يک پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه مى‏ شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى مى‏ كرد كه او را در برابر دشمنانش كمک كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت مى‏ كند او هم مى ‏پذيرد!!<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>
به خدا قسم! يک پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه مى‏ شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى مى‏ كرد كه او را در برابر دشمنانش كمک كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت مى‏ كند او هم مى ‏پذيرد!!<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>


==== د) عكس العمل وحى و نزول آيات درباره گفته ابوبكر و عمر ====
==== د) عكس العمل وحى و نزول آيات درباره گفته ابوبكر و عمر ====
خط ۹۱: خط ۱۲۱:
در حضور مردمى كه تازه از جاهليت رها شده و هنوز تعصبات بى ‏اساس آن در دل هايشان ريشه داشت، اين گونه جسورانه سخن گفتن و رسول الهى را به مسخره گرفتن، همه مسايلى بودند كه چون كوهى بر سر راه غدير خود نمايى مى‏ كردند و ظاهر قضايا اجراى برنامه آن را محال مى ‏نمود.  
در حضور مردمى كه تازه از جاهليت رها شده و هنوز تعصبات بى ‏اساس آن در دل هايشان ريشه داشت، اين گونه جسورانه سخن گفتن و رسول الهى را به مسخره گرفتن، همه مسايلى بودند كه چون كوهى بر سر راه غدير خود نمايى مى‏ كردند و ظاهر قضايا اجراى برنامه آن را محال مى ‏نمود.  


لذا پيامبرصلى الله عليه وآله به جبرئيل فرمود:«خدايم مى‏ داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمک من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۱ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref>
لذا پيامبر صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود:
 
«خدايم مى‏ داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمک من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۱ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref>


اينجا بود كه آيه ۱۲ - ۲۴ از سوره هود نازل شد. اين آيات از يکسو دل گرمى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه به خاطر حركات منافقين رنجيده خاطر نشود و مسئله اعلان ولايت ترک نشود، و از سوى ديگر عين گفتار مسخره ‏آميز ابوبكر و عمر در آيه آمده بود! امام صادق‏ عليه السلام نزول اين آيات را با تفسير برخى فرازهاى آن چنين بيان فرموده است.<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۴۰ ص ۷۲. تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۱۱. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸،۲۵۷. تأويل الآيات: ج ۱ ص ۱۵۸. امالى المفيد: ص ۲۷۹. البرهان: ج ۲ ص ۲۱۰. امالى الصدوق: ۲۹۰ ح ۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref>
اينجا بود كه آيه ۱۲ - ۲۴ از سوره هود نازل شد. اين آيات از يکسو دل گرمى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه به خاطر حركات منافقين رنجيده خاطر نشود و مسئله اعلان ولايت ترک نشود، و از سوى ديگر عين گفتار مسخره ‏آميز ابوبكر و عمر در آيه آمده بود! امام صادق‏ عليه السلام نزول اين آيات را با تفسير برخى فرازهاى آن چنين بيان فرموده است.<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۴۰ ص ۷۲. تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۱۱. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸،۲۵۷. تأويل الآيات: ج ۱ ص ۱۵۸. امالى المفيد: ص ۲۷۹. البرهان: ج ۲ ص ۲۱۰. امالى الصدوق: ۲۹۰ ح ۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref>
خط ۱۱۵: خط ۱۴۷:
«أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ، وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً؛ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ، وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ؛ فَلا تَكُ فِى مِرْيَةٍ مِنْهُ، إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»:
«أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ، وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً؛ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ، وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ؛ فَلا تَكُ فِى مِرْيَةٍ مِنْهُ، إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»:


«كسى كه دليلى از پروردگارش همراه اوست -  يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله -  و شاهدى از جانب او پشت سرش مى ‏آيد -  يعنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام -  و قبل از او كتاب موسى راهبر و رحمت بود -  يعنى ولايت على‏ عليه السلام در كتاب حضرت موسى‏ عليه السلام بود -  آنان بدان ايمان مى ‏آورند. هركس از احزاب كه به او كافر شود آتش وعده‏ گاه اوست، پس درباره -  ولايت على ‏عليه السلام -  بحث و جدل مكن كه آن حقى از پروردگارت است ولى اكثر مردم ايمان نمى ‏آورند».
«كسى كه دليلى از پروردگارش همراه اوست -  يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله -  و شاهدى از جانب او پشت سرش مى ‏آيد -  يعنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام -  و قبل از او كتاب موسى راهبر و رحمت بود -  يعنى ولايت على‏ عليه السلام در كتاب حضرت موسى‏ عليه السلام بود -  آنان بدان ايمان مى ‏آورند.
 
هركس از احزاب كه به او كافر شود آتش وعده‏ گاه اوست، پس درباره -  ولايت على ‏عليه السلام -  بحث و جدل مكن كه آن حقى از پروردگارت است ولى اكثر مردم ايمان نمى ‏آورند».


«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّه كَذِباً، أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ، أَلا لَعْنَةُ اللَّه عَلَى الظَّالِمِينَ»:
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّه كَذِباً، أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ، أَلا لَعْنَةُ اللَّه عَلَى الظَّالِمِينَ»:
خط ۱۴۱: خط ۱۷۵:
«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى ‏دهند و در برابر پروردگارشان سر تعظيم فرود مى ‏آورند، اينان اهل بهشتند و در آن هميشگى خواهند بود».
«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى ‏دهند و در برابر پروردگارشان سر تعظيم فرود مى ‏آورند، اينان اهل بهشتند و در آن هميشگى خواهند بود».


«مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» <ref>هود /  ۲۴  - ۱۲.</ref>
«مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»<ref>هود /  ۲۴  - ۱۲.</ref>


«مثل اين دو گروه مانند كور و كر در برابر بينا و شنواست. آيا اينها در مثال برابرند؟ آيا متذكر نمى ‏شويد؟! ».
«مثل اين دو گروه مانند كور و كر در برابر بينا و شنواست. آيا اينها در مثال برابرند؟ آيا متذكر نمى ‏شويد؟!».


و اين گونه بود كه يک منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد و بيدار باش عظيم را براى مردم اعلام كرد، تا فرداى آن روز با چشم و گوش باز به استقبال غدير بروند، همان گونه كه تسلاى قلب پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر حركات فتنه‏ انگيز منافقين بود<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶</ref>، كه عزم راسخ آن حضرت را براى اعلان ولايت در آينده ‏اى به فاصله كمتر از ۲۴ ساعت به همه نشان مى ‏داد.
و اين گونه بود كه يک منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد و بيدار باش عظيم را براى مردم اعلام كرد، تا فرداى آن روز با چشم و گوش باز به استقبال غدير بروند، همان گونه كه تسلاى قلب پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر حركات فتنه‏ انگيز منافقين بود<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶</ref>، كه عزم راسخ آن حضرت را براى اعلان ولايت در آينده ‏اى به فاصله كمتر از ۲۴ ساعت به همه نشان مى ‏داد.
خط ۱۵۸: خط ۱۹۲:
شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترک كنى و سينه‏ات از سخن ابوبكر و عمر به تنگ آيد كه گفتند:
شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترک كنى و سينه‏ات از سخن ابوبكر و عمر به تنگ آيد كه گفتند:


«كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏ شد يا ملائكه‏ اى با او همراه مى ‏گشت». ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط مى ‏شود.
«كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏ شد يا ملائكه‏ اى با او همراه مى ‏گشت».


و يا اينكه به تو مى‏ گويند:«ولايت را از پيش خود درآورده ‏اى و به خدا نسبت دروغ مى ‏دهى! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى ‏خواهيد كمک بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى ‏شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.
ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط مى ‏شود.
 
و يا اينكه به تو مى‏ گويند:«ولايت را از پيش خود درآورده ‏اى و به خدا نسبت دروغ مى ‏دهى! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى ‏خواهيد كمک بگيريد!
 
اگر نتوانستيد معلوم مى ‏شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.


آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى‏ كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى ‏آوريد يا نه؟!  
آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى‏ كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى ‏آوريد يا نه؟!  
خط ۱۶۶: خط ۲۰۴:
ابوبكر و عمر و هوادارانشان در پىِ زندگى دنيا و زينت آن بوده ‏اند و بنا نيست خدا مانع كسى از رسيدن به منافع دنيوى شود، و مسلماً چنين كسانى از نظر دنيا ضرر نمى‏ كنند، ولى در آخرت جز آتش در انتظارشان نيست و آنچه به نام اسلام انجام داده ‏اند پوچ و باطل خواهد بود.
ابوبكر و عمر و هوادارانشان در پىِ زندگى دنيا و زينت آن بوده ‏اند و بنا نيست خدا مانع كسى از رسيدن به منافع دنيوى شود، و مسلماً چنين كسانى از نظر دنيا ضرر نمى‏ كنند، ولى در آخرت جز آتش در انتظارشان نيست و آنچه به نام اسلام انجام داده ‏اند پوچ و باطل خواهد بود.


پيامبر صلى الله عليه و آله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شاهد او بود. قبل از او هم كتاب موسى(تورات) شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏ عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب‏ اند و به ولايت على‏ عليه السلام كافرند، وعده گاه شان آتش جهنم است. بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى‏ خواهند آن را بپذيرند.
پيامبر صلى الله عليه و آله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شاهد او بود. قبل از او هم كتاب موسى (تورات) شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏ عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب‏ اند و به ولايت على‏ عليه السلام كافرند، وعده گاه شان آتش جهنم است.
 
بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى‏ خواهند آن را بپذيرند.


هيچ كس ظالم ‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ ‏هايى را به خدا افترا مى‏ بندند، چنانكه با تكذيب آنچه درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى مى‏ كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت مى‏ دهند كه «نبوت و خلافت در يک خاندان جمع نمى‏ شود».
هيچ كس ظالم ‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ ‏هايى را به خدا افترا مى‏ بندند، چنانكه با تكذيب آنچه درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى مى‏ كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت مى‏ دهند كه «نبوت و خلافت در يک خاندان جمع نمى‏ شود».
خط ۱۷۴: خط ۲۱۴:
خدا سقيفه و پيروانش را -  كه ظالمين حق آل محمد عليهم السلام هستند -  لعنت كند.
خدا سقيفه و پيروانش را -  كه ظالمين حق آل محمد عليهم السلام هستند -  لعنت كند.


ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا -  كه ولايت دوازده امام ‏عليهم السلام تا آخرين روز دنياست -  مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اينها بى‏ اعتقادى به آخرت بود.
ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا -  كه ولايت دوازده امام ‏عليهم السلام تا آخرين روز دنياست -  مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اين ها بى‏ اعتقادى به آخرت بود.


با همه آنچه ابوبكر و عمر و ساير دشمنان ولايت قدرتمندانه بر ضد ولايت انجام دادند، ولى چنين نيست كه بتوانند همه را در برابر اقدامات خود عاجز كنند، چرا كه هر چه باشد تحت ولايت الهى و قدرت او هستند، و خدا عذاب آنان را چندين برابر خواهد نمود. اينان طاقت شنيدن حق و ديدن حقايق ولايت را نداشتند، و اين حسادت و كفر كارشان را بدينجا كشانيد.
با همه آنچه ابوبكر و عمر و ساير دشمنان ولايت قدرتمندانه بر ضد ولايت انجام دادند، ولى چنين نيست كه بتوانند همه را در برابر اقدامات خود عاجز كنند، چرا كه هر چه باشد تحت ولايت الهى و قدرت او هستند، و خدا عذاب آنان را چندين برابر خواهد نمود. اينان طاقت شنيدن حق و ديدن حقايق ولايت را نداشتند، و اين حسادت و كفر كارشان را بدينجا كشانيد.