۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | ||
يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. | يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنین علیه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: | ||
«اللّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ»: | «اللّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ»: | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
جمع بين روايات اقتضا مى كند با تطبيق آنها صورت كامل وقايع را به دست آوريم. | جمع بين روايات اقتضا مى كند با تطبيق آنها صورت كامل وقايع را به دست آوريم. | ||
لذا با مطالعه دقيق و جمع بندى كامل روايات، آنچه در اين مرحله از واقعه غدير در | لذا با مطالعه دقيق و جمع بندى كامل روايات، آنچه در اين مرحله از واقعه غدير در «قُدَيد» به وقوع پيوسته تقديم مى شود: | ||
==== الف) دعا براى محبت اميرالمؤمنين عليه السلام در دل مردم ==== | ==== الف) دعا براى محبت اميرالمؤمنين عليه السلام در دل مردم ==== | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ: | انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ: | ||
من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو | من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت]] قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref> | ||
==== ج) استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله ==== | ==== ج) استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله ==== | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
لذا پيامبر صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود: | لذا پيامبر صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود: | ||
«خدايم مى داند كه من از قريش چه كشيده ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمک من فرستاد كه مرا يارى كردند. | «خدايم مى داند كه من از قريش چه كشيده ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمک من فرستاد كه مرا يارى كردند. | ||
اينجا بود كه آيه ۱۲ - ۲۴ از سوره هود نازل شد. اين آيات از | پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۱ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref> | ||
اينجا بود كه آيه ۱۲ - ۲۴ از سوره هود نازل شد. اين آيات از يک سو دل گرمى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه به خاطر حركات منافقين رنجيده خاطر نشود و مسئله اعلان ولايت ترک نشود، و از سوى ديگر عين گفتار مسخره آميز ابوبكر و عمر در آيه آمده بود! [[امام صادق علیه السلام]] نزول اين آيات را با تفسير برخى فرازهاى آن چنين بيان فرموده است.<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۴۰ ص ۷۲. تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۱۱. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸،۲۵۷. تأويل الآيات: ج ۱ ص ۱۵۸. امالى المفيد: ص ۲۷۹. البرهان: ج ۲ ص ۲۱۰. امالى الصدوق: ۲۹۰ ح ۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref> | |||
«فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»: | «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»: | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۲: | ||
اينان گمان نكنند پرونده اى با خدا ندارند، بلكه روزى با ادعاهايشان نزد خدا آورده مى شوند و امامان كه شاهدان خدا بر مردم هستند كذب و افتراى آنان را در پيشگاه الهى ثابت خواهند كرد. | اينان گمان نكنند پرونده اى با خدا ندارند، بلكه روزى با ادعاهايشان نزد خدا آورده مى شوند و امامان كه شاهدان خدا بر مردم هستند كذب و افتراى آنان را در پيشگاه الهى ثابت خواهند كرد. | ||
خدا | خدا [[سقیفه]] و پيروانش را - كه ظالمين حق آل محمد عليهم السلام هستند - لعنت كند. | ||
ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا - كه ولايت دوازده امام عليهم السلام تا آخرين روز دنياست - مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اين ها بى اعتقادى به آخرت بود. | ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا - كه ولايت دوازده امام عليهم السلام تا آخرين روز دنياست - مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اين ها بى اعتقادى به آخرت بود. |