حجةالوداع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۲۱
خط ۲۹۸: خط ۲۹۸:
<big>آنچه در اين عبارات قابل توجه است اينكه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] به تبليغ «ما اُنزل اليك من ربك» مأمور شده، بدون آنكه نامى از قرآن در كنار اين فرمان بيايد. چنانكه در آيه قبل و بعد چنين است. ولى اين تبليغ به انتها و سرانجام رسالت گره زده شده، و جلوگيرى از شرّ مردم و كفايت شرّ ايشان به همراه آن نازل شده است.</big>
<big>آنچه در اين عبارات قابل توجه است اينكه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] به تبليغ «ما اُنزل اليك من ربك» مأمور شده، بدون آنكه نامى از قرآن در كنار اين فرمان بيايد. چنانكه در آيه قبل و بعد چنين است. ولى اين تبليغ به انتها و سرانجام رسالت گره زده شده، و جلوگيرى از شرّ مردم و كفايت شرّ ايشان به همراه آن نازل شده است.</big>


نكته اين است كه تبليغ قرآن در نهايت مشرف بر همه مباحث است. اما پيش از اين براى تبليغ آن كفايت شرّ مردم خواسته نشده بود. اين مى‏رساند كه آنچه به زودى در ميان مردم تبليغ مى‏گردد آنان را بر مى‏انگيزد، و سركشى و طغيان و كفر ايشان را مى‏افزايد، و آنان و يهود در يك مرتبه قرار دارند.
<big>نكته اين است كه تبليغ قرآن در نهايت مشرف بر همه مباحث است. اما پيش از اين براى تبليغ آن كفايت شرّ مردم خواسته نشده بود. اين مى‏ رساند كه آنچه به زودى در ميان مردم [[تبليغ]] مى‏ گردد آنان را بر مى ‏انگيزد، و سركشى و طغيان و كفر ايشان را مى ‏افزايد، و آنان و يهود در يك مرتبه قرار دارند.</big>


<big>اين امر با وضوح بسيار بيان مى‏ كند كه اين تبليغ همانا امرى است سياسى، كه به حفظ رسالت و عمل به احكام آن پس از رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله مرتبط است؛ و آن امر خلافت و جانشينى است. چنانكه قرآن در آيات ۶۶ و ۶۸ به اين حقيقت اشاره دارد، كه بايد امرى ديگر به غير از تورات و انجيل به همراه آن دو اقامه و برپا شود؛ و آن چيزى است كه از جانب پروردگارشان بر ايشان نازل شده، و آن همانى است كه در آيه ۶۷ مورد نظر بوده و بدان عنايت شده است؛ يعنى امر ولايت على بن ابى‏طالب و اولاد طاهرينش‏ان عليهم السلام.</big>


اين امر با وضوح بسيار بيان مى‏كند كه اين تبليغ همانا امرى است سياسى، كه به حفظ رسالت و عمل به احكام آن پس از رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله مرتبط است؛ و آن امر خلافت و جانشينى است. چنانكه قرآن در آيات 66 و 68 به اين حقيقت اشاره دارد، كه بايد امرى ديگر به غير از تورات و انجيل به همراه آن دو اقامه و برپا شود؛ و آن چيزى است كه از جانب پروردگارشان بر ايشان نازل شده، و آن همانى است كه در آيه 67 مورد نظر بوده و بدان عنايت شده است؛ يعنى امر ولايت على بن ابى‏طالب و اولاد طاهرينش‏عليهم السلام.
<big>در آيه ۶۸ آمده است: «و ليزيدنَّ كثيراً منهم» تا پايان آيه. با دقت در اين قسمت آيه درمى‏ يابيم كه در آن سرّى هست؛ سرّى كه ميان امت اسلام و يهود و نصارى مشترك است.</big>


<big>پيش از بيان آن، باز مى‏ گرديم به بحث از حالت سياسى مسلمانان، تا جهت‏ گيرى سياسى ايشان را بشناسيم، و وقايعى را كه در آن دوره سرنوشت‏ ساز از تاريخ اسلام رخ داد دريابيم. بدانيم كه چگونه منافقين و مسلمان‏ نماها به صورت جدى و مستقيم در اين وقايع نقش داشتند، و در روز غدير ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را رد كرده و كنار گذاشتند.</big>


2در آيه 68 آمده است: »و ليزيدنَّ كثيراً منهم« تا پايان آيه. با دقت در اين قسمت آيه درمى‏يابيم كه در آن سرّى هست؛ سرّى كه ميان امت اسلام و يهود و نصارى مشترك است.
<big>سياق اين آيات بر اين دلالت دارد كه اگر اهل كتاب تورات و انجيل و جانشينى جانشينان انبياء عليهم السلام را -  كه در كتب آسمانى بدان تصريح شده بود -  مى ‏پذيرفتند و بر پا مى‏ داشتند، نعمت و بركت الهى آنها را فرا مى‏ گرفت و بركت و آسايش سرزمينشان را در بر مى ‏گرفت.</big>


<big>اما ايشان ابا كردند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏ عليهما السلام را كنار زدند و نپذيرفتند. سپس قرآن كريم به پيامبر صلى الله عليه وآله توجه مى‏ نمايد و اهميت تبليغ اين آيات را براى ایشان تاكيد مى‏ كند، و تصريح مى ‏كند كه اگر اين تبليغ صورت نگيرد رسالت به مقصود خود نخواهد رسيد. گويا اگر على‏ عليه السلام را به عنوان فرمانروا و وصى و رهبر بعد از خود برنگزيند اصلاً قرآن و اسلام را تبليغ نكرده و به مردم نرسانده است!</big>


پيش از بيان آن، باز مى‏گرديم به بحث از حالت سياسى مسلمانان، تا جهت‏گيرى سياسى ايشان را بشناسيم، و وقايعى را كه در آن دوره سرنوشت‏ساز از تاريخ اسلام رخ داد دريابيم. بدانيم كه چگونه منافقين و مسلمان‏نماها به صورت جدى و مستقيم در اين وقايع نقش داشتند، و در روز غدير ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام را رد كرده و كنار گذاشتند.
<big>سپس در آيه ۶۸ قرآن كريم، براى بار ديگر اهل كتاب را مخاطب قرار مى‏ دهد و مى‏ فرمايد كه آنها تا زمانى كه شريعت تورات و انجيل را اقامه نكرده ‏اند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏ عليهما السلام را نپذيرفته‏ اند، هيچ بهره ‏اى از دين ندارند.</big>


سياق اين آيات بر اين دلالت دارد كه اگر اهل كتاب تورات و انجيل و جانشينى جانشينان انبياعليهم السلام را -  كه در كتب آسمانى بدان تصريح شده بود -  مى‏پذيرفتند و بر پا مى‏داشتند، نعمت و بركت الهى آنها را فرا مى‏گرفت و بركت و آسايش سرزمينشان را در بر مى‏گرفت.
<big>سپس بلافاصله و در پى اين مطلب مى‏ فرمايد كه اين منافقين وارد خط و طريقت رسالت محمدى نشده ‏اند، چرا كه اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام را به عنوان ولى و امام نپذيرفته‏ اند. اين يعنى وارد شدن منافقين در معركه جدال اسلامى؛ آن هم به صورت مستقيم.</big>


<big>در واقع منصوب نمودن على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام اندرون آنان را هويدا كرد و برانگيخت ، به حدى كه سركشى و كفر و دشمنى ايشان را افزود، و چگونه در وقايع پس از آن وارد شدند و با هم ‏انديشى و همكارى با دوستان خود هدف و آرمان‏ هاى پليد خود را اجرا كردند. در واقع مكر و نيرنگ و دشمنى‏ شان با [[رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] و رسالت حضرت و نيز با ولىّ و جانشين آن حضرت كاملاً آشكار گشت.</big>


اما ايشان ابا كردند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏عليهما السلام را كنار زدند و نپذيرفتند. سپس قرآن كريم به پيامبرصلى الله عليه وآله توجه مى‏نمايد و اهميت تبليغ اين آيات را براى وى تاكيد مى‏كند، و تصريح مى‏كند كه اگر اين تبليغ صورت نگيرد رسالت به مقصود خود نخواهد رسيد. گويا اگر على‏عليه السلام را به عنوان فرمانروا و وصى و رهبر بعد از خود برنگزيند اصلاً قرآن و اسلام را تبليغ نكرده و به مردم نرسانده است!
سپس در آيه 68 قرآن كريم، براى بار ديگر اهل كتاب را مخاطب قرار مى‏دهد و مى‏فرمايد كه آنها تا زمانى كه شريعت تورات و انجيل را اقامه نكرده‏اند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏عليهما السلام را نپذيرفته‏اند، هيچ بهره‏اى از دين ندارند.
سپس بلافاصله و در پى اين مطلب مى‏فرمايد كه اين منافقين وارد خط و طريقت رسالت محمدى نشده‏اند، چرا كه اميرالمؤمنين على‏عليه السلام را به عنوان ولى و امام نپذيرفته‏اند. اين يعنى وارد شدن منافقين در معركه جدال اسلامى؛ آن هم به صورت مستقيم.
در واقع منصوب نمودن على بن ابى‏طالب‏عليه السلام اندرون آنان را هويدا كرد، و برانگيخت به حدى كه سركشى و كفر و دشمنى ايشان را افزود، و چگونه در وقايع پس از آن وارد شدند و با هم‏انديشى و همكارى با دوستان خود هدف و آرمان‏هاى پليد خود را اجرا كردند. در واقع مكر و نيرنگ و دشمنى‏شان با رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله و رسالت حضرت و نيز با ولىّ و جانشين آن حضرت كاملاً آشكار گشت.