پرش به محتوا

برزخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
قبل از رسيدن قافله به کوه هرشى، ۱۴ نفر خود را به قُلّه رساندند و در دو سوى آن كمين كردند. با رسيدن شتر پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه پيشاپيش قافله در حركت بود و حذيفه و عمار راهنماى آن بودند -  منافقين حمله كردند و پس از درگيرى ‏هاى مفصل، منافقين فرارى شدند.  
قبل از رسيدن قافله به کوه هرشى، ۱۴ نفر خود را به قُلّه رساندند و در دو سوى آن كمين كردند. با رسيدن شتر پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه پيشاپيش قافله در حركت بود و حذيفه و عمار راهنماى آن بودند -  منافقين حمله كردند و پس از درگيرى ‏هاى مفصل، منافقين فرارى شدند.  


در آنجا حذيفه پيشنهاد پيگيرىِ آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد، ولى حضرت با اقتباس از دو آيه قرآن به او فهماند كه فعلاً مأمور به صبر هستم. اين دو آيه يكى در سوره ملک است كه در قرآن «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» است، ولى در كلام حضرت به اين صورت [[اقتباس]] شده آمده است: «انَّ اللَّه لَهُمْ بِالْمِرْصادِ» . آيه دوم در سوره لقمان است كه در كلام حضرت از صيغه متكلم به غايب تغيير يافته و به جاى «نمتعهم» كلمه «سَيُمْهِلُهُمُ» به كار رفته و حضرت فرموده است: «وَ سَيُمْهِلُهُمْ قَليلاً ثُمَّ يَضْطَرُّهُمْ الى عَذابٍ غَليظٍ» .
در آنجا حذيفه پيشنهاد پيگيرىِ آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد، ولى حضرت با اقتباس از دو آيه قرآن به او فهماند كه فعلاً مأمور به صبر هستم.  
 
اين دو آيه يكى در سوره ملک است كه در قرآن «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» است، ولى در كلام حضرت به اين صورت [[اقتباس]] شده آمده است: «انَّ اللَّه لَهُمْ بِالْمِرْصادِ» . آيه دوم در سوره لقمان است كه در كلام حضرت از صيغه متكلم به غايب تغيير يافته و به جاى «نمتعهم» كلمه «سَيُمْهِلُهُمُ» به كار رفته و حضرت فرموده است: «وَ سَيُمْهِلُهُمْ قَليلاً ثُمَّ يَضْطَرُّهُمْ الى عَذابٍ غَليظٍ» .


روز بعد كه قافله براى استراحت توقف كرد بار ديگر آن گروه با يكديگر به نجوى پرداختند در حالى كه حضرت همه را از سخن سرى گفتن منع كرده بود. هنگام حركت پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را فراخواند و مورد مؤاخذه قرار داد و پرسيد: در چه باره‏ اى نجوى مى‏ كرديد؟ گفتند: ما اصلاً سخن سرّى نداشته ‏ايم!!
روز بعد كه قافله براى استراحت توقف كرد بار ديگر آن گروه با يكديگر به نجوى پرداختند در حالى كه حضرت همه را از سخن سرى گفتن منع كرده بود. هنگام حركت پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را فراخواند و مورد مؤاخذه قرار داد و پرسيد: در چه باره‏ اى نجوى مى‏ كرديد؟ گفتند: ما اصلاً سخن سرّى نداشته ‏ايم!!
خط ۴۴: خط ۴۶:
بعد هم كه به حال احتضار افتادند خبر از ورود به آتش و داخل شدن در تابوت دادند و در توصيف آن چنين گفتند: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده و در آن دوازده نفرند. آن تابوت در چاهى در قعر جهنم است، كه هر گاه خدا بخواهد جهنم را شعله ‏ور نمايد صخره را از در آن چاه بر مى‏ دارد.<ref><big>كتاب سليم: ص ۳۴۹.</big></ref>
بعد هم كه به حال احتضار افتادند خبر از ورود به آتش و داخل شدن در تابوت دادند و در توصيف آن چنين گفتند: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده و در آن دوازده نفرند. آن تابوت در چاهى در قعر جهنم است، كه هر گاه خدا بخواهد جهنم را شعله ‏ور نمايد صخره را از در آن چاه بر مى‏ دارد.<ref><big>كتاب سليم: ص ۳۴۹.</big></ref>


در عالم برزخ هم هر از چند گاهى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام يا يكى از ائمه‏ عليهم السلام خود را به آنان نشان مى ‏دهند، و آنان از قعر آتش التماس مى ‏كنند، ولى جز پاسخ رد نمى ‏شنوند. در اين باره ماجرايى از زندگى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقل شده در روزى با حارث همدانى بودند. حضرت فرمود: آيا آنچه من مى‏بينم تو هم مى‏بينى؟
در عالم برزخ هم هر از چند گاهى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام يا يكى از ائمه‏ عليهم السلام خود را به آنان نشان مى ‏دهند، و آنان از قعر آتش التماس مى ‏كنند، ولى جز پاسخ رد نمى ‏شنوند. در اين باره ماجرايى از زندگى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقل شده در روزى با حارث همدانى بودند. حضرت فرمود: آيا آنچه من می بينم تو هم می بينى؟


عرض كرد: چگونه من مى ‏توانم آنچه شما مى‏ بينى ببينم، در حالى كه خداوند چشم شما را نورانيت داده و به شما عطا كرده آنچه به احدى عطا نكرده است. فرمود: اين ظالمِ اولى است كه بر دروازه‏ اى از آتش مى ‏گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش. خدا او را نيامرزد.
عرض كرد: چگونه من مى ‏توانم آنچه شما مى‏ بينى ببينم، در حالى كه خداوند چشم شما را نورانيت داده و به شما عطا كرده آنچه به احدى عطا نكرده است. فرمود: اين ظالمِ اولى است كه بر دروازه‏ اى از آتش مى ‏گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش. خدا او را نيامرزد.
خط ۶۳: خط ۶۵:
در اين فرازِ خطبه، پيامبرصلى الله عليه وآله قسم ياد مى ‏كند كه منظور از اين آيه و آن گروهى كه مانند اصحاب سبت لعنت شده ‏اند گروهى از اصحاب من هستند؛ و در فقرات بعدى تصريح مى ‏فرمايد كه آنان اصحاب صحيفه ملعونه ‏اند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ . </ref> چه مشابهتى در اعمال و رفتار اين دو گروه وجود دارد كه خداوند از ميان لعنت شدگان، اصحاب سبت را نام مى ‏برد؟
در اين فرازِ خطبه، پيامبرصلى الله عليه وآله قسم ياد مى ‏كند كه منظور از اين آيه و آن گروهى كه مانند اصحاب سبت لعنت شده ‏اند گروهى از اصحاب من هستند؛ و در فقرات بعدى تصريح مى ‏فرمايد كه آنان اصحاب صحيفه ملعونه ‏اند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ . </ref> چه مشابهتى در اعمال و رفتار اين دو گروه وجود دارد كه خداوند از ميان لعنت شدگان، اصحاب سبت را نام مى ‏برد؟


نمونه‏اى از عالم برزخِ آنان كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه به حارث همدانى فرمود:
نمونه ‏اى از عالم برزخِ آنان كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه به حارث همدانى فرمود:


آنچه من مى ‏بينم تو هم مى‏ بينى؟ عرض كرد: چگونه مى‏ توانم آنچه شما مى‏ بينى من هم ببينم در حالى كه خداوند به شما نورانيت داده و مقامى عطا فرموده كه به احدى نداده است. فرمود: اين اولى است كه بر پرتگاهى از آتش قرار دارد و التماس مى‏ كند كه اى اباالحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.
آنچه من مى ‏بينم تو هم مى‏ بينى؟ عرض كرد: چگونه مى‏ توانم آنچه شما مى‏ بينى من هم ببينم در حالى كه خداوند به شما نورانيت داده و مقامى عطا فرموده كه به احدى نداده است. فرمود: اين اولى است كه بر پرتگاهى از آتش قرار دارد و التماس مى‏ كند كه اى اباالحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.
خط ۸۶: خط ۸۸:
در اينجا مناسب است نمونه‏ اى از عذاب معاويه را -  كه در قرآن بدان تصريح شده -  از كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در پاسخِ نامه معاويه در صفين بياوريم، كه خطاب به او فرمود:
در اينجا مناسب است نمونه‏ اى از عذاب معاويه را -  كه در قرآن بدان تصريح شده -  از كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در پاسخِ نامه معاويه در صفين بياوريم، كه خطاب به او فرمود:


وَ انْتَ صاحِبُ السِّلْسِلَةِ الَّذى يَقُولُ: «يا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ ...» . وَ اللَّه لَقَدْ سَمِعْتُ ذلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّه‏صلى الله عليه وآله يَقُولُهُ فيكَ:
وَ انْتَ صاحِبُ السِّلْسِلَةِ الَّذى يَقُولُ: «يا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ ...» . وَ اللَّه لَقَدْ سَمِعْتُ ذلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يَقُولُهُ فيكَ:


و تو -  اى معاويه -  صاحب زنجيرها هستى كه خواهد گفت: «اى كاش نامه عمل مرا به من نمى ‏دادند و از حساب خود خبر نداشتم» . به خدا قسم اين مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه درباره تو مى ‏فرمود.<ref>كتاب سليم: ص ۳۰۷.</ref>
و تو -  اى معاويه -  صاحب زنجيرها هستى كه خواهد گفت: «اى كاش نامه عمل مرا به من نمى ‏دادند و از حساب خود خبر نداشتم» . به خدا قسم اين مطلب را از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيدم كه درباره تو مى ‏فرمود.<ref>كتاب سليم: ص ۳۰۷.</ref>


از همين جاست كه معاويه به «صاحِبُ السِّلْسِلَةِ» معروف شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۱۷۱،۱۷۰. الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۸۱۴ . الاختصاص: ص ۲۷۶. مدينة المعاجز: ج ۵ ص ۲۲. </ref> و كلام پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره به آيات ۲۵-۳۳  سوره «حاقّه» است كه مى ‏فرمايد:
از همين جاست كه معاويه به «صاحِبُ السِّلْسِلَةِ» معروف شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۱۷۱،۱۷۰. الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۸۱۴ . الاختصاص: ص ۲۷۶. مدينة المعاجز: ج ۵ ص ۲۲. </ref> و كلام پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره به آيات ۲۵-۳۳  سوره «حاقّه» است كه مى ‏فرمايد: