۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== افشاگرى در مورد ابوبكر و عمر<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۲۷،۲۲۳.</ref>== | == افشاگرى در مورد ابوبكر و عمر<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۲۷،۲۲۳.</ref>== | ||
يكى از افرادى كه در مورد اهانت هاى ابوبكر و عمر در غدير افشاگرى نمود بريده اسلمى است. در مورد افشاگرى او دو مورد نقل شده است: | يكى از افرادى كه در مورد اهانت هاى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و عمر در غدير افشاگرى نمود بريده اسلمى است. در مورد افشاگرى او دو مورد نقل شده است: | ||
'''مورد اول''' | '''مورد اول''' | ||
امام باقر | [[امام باقر علیه السلام]] سخن مخفيانه ديگرى از [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر در برابر منبر غدیر را چنين بيان فرموده اند: | ||
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير على عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ احِبَّ مَنْ احَبَّهُ وَ ابْغِضْ مَنْ ابْغَضَهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ. | هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير على عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ احِبَّ مَنْ احَبَّهُ وَ ابْغِضْ مَنْ ابْغَضَهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
آنان به خداى لا اله الا هو قسم ياد كردند كه در اين باره چيزى نگفته اند! پيامبر صلى الله عليه و آله رو به جوان انصارى كرد و فرمود: اى برادر انصار، چرا بر اين دو نفر دروغ نسبت دادى؟!! جوان انصارى چنان ناراحت شد كه آرزو كرد زمين او را فرو برده بود و او در اين باره چيزى نگفته بود، و در همان حال از خدا خواست كه صدق او را ثابت كند تا نزد پيامبرصلى الله عليه وآله شرمنده نشود. | آنان به خداى لا اله الا هو قسم ياد كردند كه در اين باره چيزى نگفته اند! پيامبر صلى الله عليه و آله رو به جوان انصارى كرد و فرمود: اى برادر انصار، چرا بر اين دو نفر دروغ نسبت دادى؟!! جوان انصارى چنان ناراحت شد كه آرزو كرد زمين او را فرو برده بود و او در اين باره چيزى نگفته بود، و در همان حال از خدا خواست كه صدق او را ثابت كند تا نزد پيامبرصلى الله عليه وآله شرمنده نشود. | ||
در همين حال [[جبرئیل]] نازل شد - در ساعتى كه معمولاً در آن ساعت نازل نمى شد - و اين آيه را بر | در همين حال [[جبرئیل]] نازل شد - در ساعتى كه معمولاً در آن ساعت نازل نمى شد - و اين آيه را بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل كرد: | ||
«يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ...»<ref><big>توبه / ۷۴.</big></ref> - تا آخر آيه - : «به خدا قسم ياد مى كنند كه نگفته اند در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان جارى ساخته اند و تصميم بر كارى گرفتند كه به آن نرسيدند، و از چيزى ناراحت نبودند جز آنكه خدا و رسولش او را از فضل خويش مستغنى سازند. پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر خواهد بود و اگر اعراض كنند خداوند آنان را به عذاب دردناكى در دنيا و آخرت معذب مى نمايد، و آنان در زمين دوست و ياورى نخواهند داشت» .<ref> <big>الاصول الستةعشر (كتاب سلام بن ابىعمرة) : ص ۱۱۸.</big></ref> | «يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ...»<ref><big>توبه / ۷۴.</big></ref> - تا آخر آيه - : «به خدا قسم ياد مى كنند كه نگفته اند در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان جارى ساخته اند و تصميم بر كارى گرفتند كه به آن نرسيدند، و از چيزى ناراحت نبودند جز آنكه خدا و رسولش او را از فضل خويش مستغنى سازند. پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر خواهد بود و اگر اعراض كنند خداوند آنان را به عذاب دردناكى در دنيا و آخرت معذب مى نمايد، و آنان در زمين دوست و ياورى نخواهند داشت» .<ref> <big>الاصول الستةعشر (كتاب سلام بن ابىعمرة) : ص ۱۱۸.</big></ref> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابیطالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد. | ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابیطالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد. | ||
قسمت حساس اين ماجرا چنين است: ابوبكر و عمر از خيمه | قسمت حساس اين ماجرا چنين است: ابوبكر و عمر از خيمه [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] خارج شدند در حالى كه دست در دست هم داشتند و در آن حال مى گفتند: «وَاللَّه لا يُسَلَّمُ لَهُ شَيْئاً مِمّا قالَ ابَداً» : «به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش با سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد» ! | ||
اين سخنِ آنان را نوجوانى از [[انصار]] شنيد و به آنان گفت: مگر پيامبر چه فرموده كه شما گفتيد: به سلامتى انجام نمى شود؟! | اين سخنِ آنان را نوجوانى از [[انصار]] شنيد و به آنان گفت: مگر پيامبر چه فرموده كه شما گفتيد: به سلامتى انجام نمى شود؟! | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ابوبكر و عمر به او گفتند: تو را چه به اين سخنان؟! سراغ كارت برو! | ابوبكر و عمر به او گفتند: تو را چه به اين سخنان؟! سراغ كارت برو! | ||
بريده گفت: به خدا قسم براى خدا و رسولش دلسوزانه رفتار نكرده ام اگر از كنار اين مطلب بگذرم! گفتند: به خدا قسم، در اين صورت براى پيامبر قسم ياد خواهيم كرد و او ما را تصديق مى كند و تو را تكذيب مى نمايد. (با توجه به اينكه اين گفتگوها بيرون خيمه بيعت انجام مى شد) بريده گفت: به خدا قسم من از كنار خيمه | بريده گفت: به خدا قسم براى خدا و رسولش دلسوزانه رفتار نكرده ام اگر از كنار اين مطلب بگذرم! گفتند: به خدا قسم، در اين صورت براى پيامبر قسم ياد خواهيم كرد و او ما را تصديق مى كند و تو را تكذيب مى نمايد. (با توجه به اينكه اين گفتگوها بيرون خيمه بيعت انجام مى شد) بريده گفت: به خدا قسم من از كنار خيمه پيامبر صلى الله عليه وآله حركت نخواهم كرد تا آنكه يا آن حضرت بيرون آيد و يا به من اجازه ورود داده شود. | ||
سپس به خيمه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] آمد و اجازه گرفت و داخل شد و گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر از نزد شما خارج شدند در حالى كه مى گفتند: به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش به سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد. | سپس به خيمه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] آمد و اجازه گرفت و داخل شد و گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر از نزد شما خارج شدند در حالى كه مى گفتند: به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش به سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد. | ||
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: تو را به خداى [[کعبه]] اين را گفتند؟! | |||
خداوند آنچه آنان گفتند، و سزاوارشان بود كه بگويند، به من خبر داده بود. آنان را نزد من آوريد. | خداوند آنچه آنان گفتند، و سزاوارشان بود كه بگويند، به من خبر داده بود. آنان را نزد من آوريد. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
=== بيعت در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۴-۳۷۷ . واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۰.</ref>=== | === بيعت در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۴-۳۷۷ . واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۰.</ref>=== | ||
پس از پايان [[خطابه غدیر(کتاب)|خطابه غدیر]] مراسم بيعت آغاز شد. دو خيمه در كنار هم بر پا شده و مردم براى بيعت صف بسته اند. صفى كه يكصد و بيست هزار نفر طى سه روز به نوبت وارد آن خواهند شد و با حضور در خيمه | پس از پايان [[خطابه غدیر(کتاب)|خطابه غدیر]] مراسم بيعت آغاز شد. دو خيمه در كنار هم بر پا شده و مردم براى بيعت صف بسته اند. صفى كه يكصد و بيست هزار نفر طى سه روز به نوبت وارد آن خواهند شد و با حضور در خيمه پيامبر صلى الله عليه وآله ابتدا با آن حضرت پيمان خواهند بست و سپس به خيمه اميرالمؤمنين عليه السلام مى آيند و با اقرار به صاحب اختيارى او بر خود، با او دست بيعت داده «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرالمؤمنين» خواهند گفت. | ||
از اولين افراد از خواص مؤمنين كه براى بيعت حضور يافتند مقداد و سلمان و ابوذر بودند. | از اولين افراد از خواص مؤمنين كه براى بيعت حضور يافتند مقداد و سلمان و ابوذر بودند. | ||
پس از آنكه اين سه نفر با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند به آنان فرمود: «به على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد» ، و آنان اين كار را انجام داده با آن حضرت نيز بيعت كردند. بعد از آنان به حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى همين دستور را دادند و آنان نيز | پس از آنكه اين سه نفر با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند به آنان فرمود: «به على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد» ، و آنان اين كار را انجام داده با آن حضرت نيز بيعت كردند. بعد از آنان به حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى همين دستور را دادند و آنان نيز [[بیعت]] كردند. | ||
در چنين شرايطى پيامبر صلى الله عليه وآله مقداد را براى بيعت به حضور پذيرفت و بعد از بيعت به او فرمود: برخيز و بر على به عنوان [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] سلام كن. مقداد به خيمه اميرالمؤمنين | در چنين شرايطى پيامبر صلى الله عليه وآله مقداد را براى بيعت به حضور پذيرفت و بعد از بيعت به او فرمود: برخيز و بر على به عنوان [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] سلام كن. مقداد به خيمه اميرالمؤمنين علیه السلام آمد و همان گونه بر حضرتش سلام داد و با او بيعت كرد. | ||
سپس سلمان آمد و پيامبر صلى الله عليه وآله به او هم فرمود: برخيز و بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. او هم اين كار را انجام داد. | سپس سلمان آمد و پيامبر صلى الله عليه وآله به او هم فرمود: برخيز و بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. او هم اين كار را انجام داد. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
=== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۰.</ref>=== | === روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۰.</ref>=== | ||
يكى از صحابه كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده بريدة بن خصيب اسلمى، ابوسهل (م ۶۳ ق) است. افراد و كتبى كه ذيلاً آورده مى شود | يكى از صحابه كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده بريدة بن خصيب اسلمى، ابوسهل (م ۶۳ ق) است. افراد و كتبى كه ذيلاً آورده مى شود [[حدیث غدیر]] را از بريده روايت كرده اند؛ بعضى به سند خود تا او و بعضى به نقل از كتب مصدر: «مستدرک حاكم» با دو سند، «حلية الاولياء» ، ابن عبدالبرّ در «الاستيعاب» ، مقتل خوارزمى، جزرى شافعى در «اسنى المطالب» ، «تاريخ الخلفاء» ، «الجامع الصغير» ، «كنز العمال» ، «مفتاح النجا» ، «نزل الابرار» ، «المنار» .<ref>مستدرك حاكم: ج ۳ ص ۱۱۰. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۲۳. الاستيعاب: ج ۲ ص ۴۷۳. اسنى المطالب (جزرى شافعى) : ص ۳. تاريخ الخلفاء: ص ۱۱۴. الجامع الصغير: ج ۲ ص ۵۵۵ . كنز العمال: ج ۶ ص ۳۹۷. نزل الابرار: ص ۲۰. المنار: ج ۴ ص ۴۶۴.</ref> | ||
=== شهادت بر عليه ابوبكر و عمر === | === شهادت بر عليه ابوبكر و عمر === |