بنی امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:


== منع خمس از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۶۹،۲۶۱-۲۷۱ .</ref>==
== منع خمس از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۶۹،۲۶۱-۲۷۱ .</ref>==
  از جمله [[مطاعن]] بزرگ خلفا و دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام منع خمس از ذوی القربی و [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] است. در دو روايت پيش بينى اصحاب صحيفه درباره منع خمس از اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را فرموده كه در شأن نزول اين آيه -  كه در سفر حجة الوداع و پيش از اتمام مراسم حج در مورد صحيفه ملعونه اول بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد -  است:
از جمله [[مطاعن]] بزرگ خلفا و دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام منع خمس از ذوی القربی و [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] است.  
 
در دو روايت پيش بينى اصحاب صحيفه درباره منع خمس از اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را فرموده كه در شأن نزول اين آيه -  كه در سفر حجة الوداع و پيش از اتمام مراسم حج در مورد صحيفه ملعونه اول بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد -  است:


«أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ ...» .<ref>زخرف /  ۸۰،۷۹ .</ref>
«أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ ...» .<ref>زخرف /  ۸۰،۷۹ .</ref>
خط ۱۰۴: خط ۱۰۶:


=== روايت دوم ===
=== روايت دوم ===
در روايت ديگرى شيطنت عمر مطرح شده كه گرداننده اصلى برنامه صحيفه و سقيفه بود. از يک سو زمينه را آماده مى‏ كرد و از سوى ديگر فكر آنان را به اين جهت سوق مى‏ داد كه بر هم زدن سخن و برنامه پيامبرصلى الله عليه وآله كار آسانى است.
در روايت ديگرى شيطنت عمر مطرح شده كه گرداننده اصلى برنامه صحيفه و سقيفه بود. از يک سو زمينه را آماده مى‏ كرد و از سوى ديگر فكر آنان را به اين جهت سوق مى‏ داد كه بر هم زدن سخن و برنامه پيامبر صلى الله عليه وآله كار آسانى است.


اين دو نكته در اين حديث به خوبى بيان شده است: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» درباره كسانى نازل شده كه عهد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را شكستند. «الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ» ، يعنى شيطان كار را براى آنان سهل و آماده مى‏ كرد، و او عمر بود. «وَ أَمْلى لَهُمْ» يعنى براى آنان جلوه مى ‏داد كه از آنچه محمد مى‏ گويد هيچ كدام عملى نخواهد شد. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» يعنى آنچه خدا درباره [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] نازل كرده خوش نداشتند.
اين دو نكته در اين حديث به خوبى بيان شده است: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» درباره كسانى نازل شده كه عهد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را شكستند. «الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ» ، يعنى شيطان كار را براى آنان سهل و آماده مى‏ كرد، و او عمر بود. «وَ أَمْلى لَهُمْ» يعنى براى آنان جلوه مى ‏داد كه از آنچه محمد مى‏ گويد هيچ كدام عملى نخواهد شد. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» يعنى آنچه خدا درباره [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] نازل كرده خوش نداشتند.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۲:
«سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ» ، بنى‏ اميه را به پيمان خود دعوت كردند كه خلافت را بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله براى ما نگذارند و چيزى از خمس به ما ندهند، و گفتند: اگر خمس را به آنان بدهيم غنيمتى براى آنان خواهد بود.
«سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ» ، بنى‏ اميه را به پيمان خود دعوت كردند كه خلافت را بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله براى ما نگذارند و چيزى از خمس به ما ندهند، و گفتند: اگر خمس را به آنان بدهيم غنيمتى براى آنان خواهد بود.


«سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ» ، يعنى خمس را به بنی‏ هاشم ندهيد. «وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ» خدا اين كارهاى پنهانى آنان را مى‏ داند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۶۳. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۰۸. </ref>
«سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ»، يعنى خمس را به بنی‏ هاشم ندهيد. «وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ» خدا اين كارهاى پنهانى آنان را مى‏ داند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۶۳. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۰۸. </ref>


=== روايت سوم ===
=== روايت سوم ===
[[امام باقر علیه السلام|امام باقرعلیه السلام]] به بيان مفهوم ارتداد در آنان پرداخته و برنامه‏ هاى عملى آنان در اين باره را تشريح نموده است. آن حضرت در اين باره مى ‏فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...» ، ابوبكر و اصحابش هستند هنگامى كه هدايت را انكار كردند؛ و هدايت راه [[امیرالمؤمنین (لقب)|علی بن ابی‏ طالب ‏علیه السلام]] بود.
[[امام باقر علیه السلام]] به بيان مفهوم ارتداد در آنان پرداخته و برنامه‏ هاى عملى آنان در اين باره را تشريح نموده است. آن حضرت در اين باره مى ‏فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...» ، ابوبكر و اصحابش هستند هنگامى كه هدايت را انكار كردند؛ و هدايت راه [[امیرالمؤمنین (لقب)|علی بن ابی‏ طالب ‏علیه السلام]] بود.


«الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ ...» منظور عمر است. «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ ...» ، ابوبكر و عمر و ابوعبيده هستند كه با يكديگر توافق كردند كه اگر پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت [[خلافت]] به آل محمد عليهم السلام باز نگردد.
«الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ ...» منظور عمر است. «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ ...» ، ابوبكر و عمر و ابوعبيده هستند كه با يكديگر توافق كردند كه اگر پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت [[خلافت]] به آل محمد عليهم السلام باز نگردد.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۳:
سپس بنى‏ اميه از آنان پرسيدند: [[خلافت]] را بعد از او براى چه كسى در نظر گرفته ‏ايد؟
سپس بنى‏ اميه از آنان پرسيدند: [[خلافت]] را بعد از او براى چه كسى در نظر گرفته ‏ايد؟


عمر گفت: براى ابوبكر. بنى‏ اميه گفتند: ولى در اين باره از شما اطاعت نمى‏ كنيم، اما درباره خمس با شما هستيم. در واقع آنان درباره آل محمدعليهم السلام از اين جهت كه خمس به آنان نرسد اطاعت آنان را كردند، ولى در اينكه خلافت به ابوبكر برسد با آنان موافق نبودند.
عمر گفت: براى ابوبكر. بنى‏ اميه گفتند: ولى در اين باره از شما اطاعت نمى‏ كنيم، اما درباره خمس با شما هستيم. در واقع آنان درباره آل محمد عليهم السلام از اين جهت كه خمس به آنان نرسد اطاعت آنان را كردند، ولى در اينكه خلافت به ابوبكر برسد با آنان موافق نبودند.


بنابراين كسانى كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» ابوبكر و عمر بودند، و كسانى كه آنان را يارى دادند ابوعبيده و عبدالرحمن و سالم مولى ابى‏ حذيفه بودند. آنان در بين خود نوشته‏ اى نوشتند و كسى كه آن را نوشت ابوعبيده بود.
بنابراين كسانى كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» ابوبكر و عمر بودند، و كسانى كه آنان را يارى دادند ابوعبيده و عبدالرحمن و سالم مولى ابى‏ حذيفه بودند. آنان در بين خود نوشته‏ اى نوشتند و كسى كه آن را نوشت ابوعبيده بود.