۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== آيه «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»<ref>حجرات / ۱۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۳. ژرفاى غدير: ص ۱۷۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۵.</ref>== | == آيه «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»<ref>حجرات / ۱۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۳. ژرفاى غدير: ص ۱۷۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۵.</ref>== | ||
نكته اساسى در خطابه | نكته اساسى در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] كه دست دشمنان را به كلى بسته است تعيين خط امامت تا روز قيامت وانحصار آن در دوازده امام از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله است. | ||
در برابر چنين اقدام دقيقى كه خدا و رسول فرموده اند، يكى از ترفندهايى كه در صحيفه ملعونه دوم - كه پس از غدير در مدينه و در خانه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] توسط رؤساى [[منافقین]] نوشته شد - به كار گرفته شد | |||
استفاده از آيه اى از قرآن به عنوان دليل غصب خلافت بود كه: «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»!<ref>حجرات / ۱۳.</ref> | |||
اين آيه در متن صحيفه ملعونه دوم كه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ نفر رسيد آمده است. متن اين صحيفه چنين بود: | اين آيه در متن صحيفه ملعونه دوم كه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ نفر رسيد آمده است. متن اين صحيفه چنين بود: | ||
خط ۶: | خط ۱۰: | ||
اين نوشته اى است كه عده اى از اصحاب محمد رسول اللَّه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدند، همانان كه خداوند آنان را در كتاب خويش به لسان پيامبرش مدح كرده است | اين نوشته اى است كه عده اى از اصحاب محمد رسول اللَّه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدند، همانان كه خداوند آنان را در كتاب خويش به لسان پيامبرش مدح كرده است | ||
اما بعد، خداوند با منت و كَرَم خود محمد را بر همه مردم مبعوث نمود براى دينى كه براى بندگانش انتخاب كرده بود. او وظيفه خود را ادا نمود و آنچه خدا به وى امر كرده بود تبليغ نمود و بر ما واجب كرد كه تمام آنها را بپا داريم ... . | اما بعد، خداوند با منت و كَرَم خود محمد را بر همه مردم مبعوث نمود براى دينى كه براى بندگانش انتخاب كرده بود. | ||
او وظيفه خود را ادا نمود و آنچه خدا به وى امر كرده بود تبليغ نمود و بر ما واجب كرد كه تمام آنها را بپا داريم ... . | |||
اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت بدليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز اينان صلاحيت ندارد و تا روز قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد، زيرا خداوند فرموده است - و كلام خدا بر همه حاكم است - : | |||
«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»: «با ارزش ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست»... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲ - ۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.</ref> | |||
به راستى يک آيه كلى را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است. | |||
خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. | |||
بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه با تقواترين مردم هستند، يا اصلاً نشانى از تقوا دارند؟ و بايد سؤال كرد: | |||
در زمان هر يک از ائمه عليهم السلام چه كسى را با تقوى تر از آن امام مى توان يافت؟ پر مدعا و توخالى همين اصحاب سقيفه اند كه در طول تاريخ غصب خلافت هميشه و از هر جهت از همه مردم عقبتر بوده اند!؟ | |||
با اين مقدمه ببينيم اصحاب صحيفه در اين باره چه پيش بينى در نوشته خود نموده اند: | با اين مقدمه ببينيم اصحاب صحيفه در اين باره چه پيش بينى در نوشته خود نموده اند: | ||
خط ۱۸: | خط ۳۰: | ||
اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت به دليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز آنان صلاحيت ندارد و تا روز قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد! زيرا خداوند فرموده است - و كلام خدا بر همه حاكم است - :«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»<ref>حجرات / ۱۳.</ref>:«با ارزش ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست». | اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت به دليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز آنان صلاحيت ندارد و تا روز قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد! زيرا خداوند فرموده است - و كلام خدا بر همه حاكم است - :«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»<ref>حجرات / ۱۳.</ref>:«با ارزش ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست». | ||
به تعبير ديگر: صحيفه ملعونه دوم، اساس نامه سقيفه بود كه به عنوان يک قانون نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد. به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل هاى آينده، با حيله گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند. اين نهايت فتنه گرى اصحاب سقيفه را مى رساند كه اينچنين آينده هاى دور و نزديک پيروان خود را پيشبينى كرده اند. | به تعبير ديگر: صحيفه ملعونه دوم، اساس نامه سقيفه بود كه به عنوان يک قانون نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد. | ||
به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل هاى آينده، با حيله گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند. | |||
اين نهايت فتنه گرى اصحاب سقيفه را مى رساند كه اينچنين آينده هاى دور و نزديک پيروان خود را پيشبينى كرده اند. | |||
از جمله سوء استفاده از آيه تقوى است؛ در حالى كه آيه كلى «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقاكُمْ» را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است. | |||
خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. واقعاً بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه باتقواترين مردم هستند؟ | |||
و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه عليهم السلام چه كسى را با تقوى تر از آن امام معصوم مى توان يافت؟ | |||
== پانویس == | == پانویس == |