منت: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۰: خط ۸۰:
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آن چه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اين كه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمى ‏انداختم و در پى آن نبودم.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آن چه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اين كه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمى ‏انداختم و در پى آن نبودم.


مجموع آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه «لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ» قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مى ‏شود كه امر خلافت مانند اصل [[اسلام]] جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است. اينكه [[امامت]] و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئله ‏اى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.
مجموع آن چه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه «لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ» قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مى ‏شود كه امر خلافت مانند اصل [[اسلام]] جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است. اين كه [[امامت]] و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئله ‏اى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.


همان گونه كه بايد سپاسگزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم -  كه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده -  براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.
همان گونه كه بايد سپاس گزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم -  كه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده -  براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.


هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آنكه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه [[منصوب]] نموده است؟! بنابراين اگر كسى اين دلسوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى -  كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مى ‏آورد -  مطرح كند، از طرف خداوند مستحق چهار سزاى بزرگ است:
هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آن كه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه [[منصوب]] نموده است؟! بنابراين اگر كسى اين دل سوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى -  كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مى ‏آورد -  مطرح كند، از طرف خداوند مستحق چهار سزاى بزرگ است:


الف. حبط عمل، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام داده ‏اش را نيز نابود مى‏ كند و براى روز جزا دست خالى مى ‏ماند.
الف. حبط عمل، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام داده ‏اش را نيز نابود مى‏ كند و براى روز جزا دست خالى مى ‏ماند.


ب. سخط و نارضايتى و غضب خداوند، يعنى خدا از اين برخورد بنده ‏اش با چنان پروردگار مهربانى كه دلسوزانه تمام شرايط هدايت او را آماده فرموده، غضب مى ‏كند و به چنين بنده‏اى نگاه رضايت و مرحمت نمى‏ نمايد.
ب. سخط و نارضايتى و غضب خداوند، يعنى خدا از اين برخورد بنده ‏اش با چنان پروردگار مهربانى كه دل سوزانه تمام شرايط هدايت او را آماده فرموده، غضب مى ‏كند و به چنين بنده‏اى نگاه رضايت و مرحمت نمى‏ نمايد.


ج. ابتلاء به آتش جهنم و مس گداخته، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مى‏ كشاند و به عذاب سخت الهى دچار مى‏ گردد.
ج. ابتلاء به آتش جهنم و مس گداخته، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مى‏ كشاند و به عذاب سخت الهى دچار مى‏ گردد.


د. تازيانه عذاب، از آنجا كه مورد تازيانه عذاب در آيه قرآن عذاب‏ هايى است كه در دنيا بر سر طاغيان و سركشان در پيشگاه پروردگار نازل شده، لذا معناى اين فراز از خطبه كه بعد از «شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ» ذكر شده باز مى‏ گردد به اينكه منت گذاران بر خداوند در دنيا هم بايد منتظر عذاب الهى باشند كه همچون شلاقى بر سرشان فرود مى‏ آيد.
د. تازيانه عذاب، از آن جا كه مورد تازيانه عذاب در آيه قرآن عذاب‏ هايى است كه در دنيا بر سر طاغيان و سركشان در پيشگاه پروردگار نازل شده، لذا معناى اين فراز از خطبه كه بعد از «شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ» ذكر شده باز مى‏ گردد به اين كه منت گذاران بر خداوند در دنيا هم بايد منتظر عذاب الهى باشند كه هم چون شلاقى بر سرشان فرود مى‏ آيد.


آخرين جمله اين فراز از خطبه غدير بيدار باشى است كه خدا را هميشه مواظب خود بدانيم، و هر گاه از اين منت‏ ها بر قلبمان خطور كرد پروردگار خود را به ياد آوريم و او را در كمين بدانيم و از اين چهار نتيجه منت گذاشتن خود هراسان باشيم.
آخرين جمله اين فراز از خطبه غدير بيدار باشى است كه خدا را هميشه مواظب خود بدانيم، و هر گاه از اين منت‏ ها بر قلبمان خطور كرد پروردگار خود را به ياد آوريم و او را در كمين بدانيم و از اين چهار نتيجه منت گذاشتن خود هراسان باشيم.
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
خداى سبحان در [[قرآن]] كريم گاهى از نعمت‏ هاى مادى و روزى ‏هاى ظاهرى مانند آسمان و زمين و آفتاب و ماه ياد مى‏ كند، و گاهى از نعمت ‏هاى معنوى و باطنى. چنانكه به عيساى مسيح ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:
خداى سبحان در [[قرآن]] كريم گاهى از نعمت‏ هاى مادى و روزى ‏هاى ظاهرى مانند آسمان و زمين و آفتاب و ماه ياد مى‏ كند، و گاهى از نعمت ‏هاى معنوى و باطنى. چنانكه به عيساى مسيح ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:


«به ياد نعمت‏ هايى باش كه به تو و مادرت مريم دادم. آنگاه كه تو را به [[روح‏ القدس]] تأييد كردم كه در گهواره و نيز در ميانسالى با مردم سخن گفتى و آنگاه كه تو را كتاب و حكت و تورات و انجيل آموختم و...» .<ref>بقره /  ۴۷.</ref>
«به ياد نعمت‏ هايى باش كه به تو و مادرت مريم دادم. آنگاه كه تو را به [[روح‏ القدس]] تأييد كردم كه در گهواره و نيز در ميان سالى با مردم سخن گفتى و آن گاه كه تو را كتاب و حكت و تورات و انجيل آموختم و...» .<ref>بقره /  ۴۷.</ref>


نعمت‏ هاى معنوى مراتب و درجاتى دارد كه برترين آنها نعمت رسالت و [[امامت]] است. از اين رو در قرآن كريم از هر دو [[نعمت]] به «منّت»<ref>منّت: نعمت سنگينى كه حمل و هضم آن دشوار باشد، نه منّت زبانى.</ref> ياد مى ‏كند، زيرا پيامبران و امامان‏ عليهم السلام تأمين كنندگان سعادت ابدى هستند.
نعمت‏ هاى معنوى مراتب و درجاتى دارد كه برترين آن ها نعمت رسالت و [[امامت]] است. از اين رو در قرآن كريم از هر دو [[نعمت]] به «منّت»<ref>منّت: نعمت سنگينى كه حمل و هضم آن دشوار باشد، نه منّت زبانى.</ref> ياد مى ‏كند، زيرا پيامبران و امامان‏ عليهم السلام تأمين كنندگان سعادت ابدى هستند.


اين در حالى است كه درباره آفرينش آسمان‏ها، زمين، بهشت و [[قیامت]] به «منّت» ياد نفرموده است، زيرا آسمان‏ها و زمين گر چه بزرگ است، ولى در برابر نعمت توانفرساى رسالت و امامت كوچک است.
اين در حالى است كه درباره آفرينش آسمان‏ ها، زمين، بهشت و [[قیامت]] به «منّت» ياد نفرموده است، زيرا آسمان ‏ها و زمين گر چه بزرگ است، ولى در برابر نعمت توان فرساى رسالت و امامت كوچک است.


در قرآن كريم تنها درباره جريان غدير خم و ولايت اميرمؤمنان‏ عليه السلام تعبير منحصر به فرد «اتمام نعمت» آمده است: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى»<ref>مائده /  ۳.</ref>: «امروز دين شما را کامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام گرداندم» . سخن از «انعمت عليكم» نيست، بلكه [[خداوند]] مى‏ فرمايد: «اتممت عليكم نعمتى» : نعمتم را بر شما تامّ و تمام كردم.
در قرآن كريم تنها درباره جريان غدير خم و ولايت اميرمؤمنان‏ عليه السلام تعبير منحصر به فرد «اتمام نعمت» آمده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»<ref>مائده /  ۳.</ref>: «امروز دين شما را کامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام گرداندم» . سخن از «انعمت عليكم» نيست، بلكه [[خداوند]] مى‏ فرمايد: «اتممت عليكم نعمتى» : نعمتم را بر شما تامّ و تمام كردم.


پس از منظر قرآن كريم در غدير خم -  كه عيد بزرگ ولايت است -  نعمت‏ هاى معنوى الهى به برترين حدّ و بالاترين نصاب خود رسيد. حال چون نعمتى برتر از ولايت على و اولاد على ‏عليهم السلام نيست، عيد غدير برترين اعياد امت اسلامى است.
پس از منظر قرآن كريم در غدير خم -  كه عيد بزرگ ولايت است -  نعمت‏ هاى معنوى الهى به برترين حدّ و بالاترين نصاب خود رسيد. حال چون نعمتى برتر از ولايت على و اولاد على ‏عليهم السلام نيست، عيد غدير برترين اعياد امت اسلامى است.


براى همين است كه [[عید غدیر]] در روايات بزرگ‏ترينِ اعياد شمرده شده، كه همان نعمت ولايت و پيشوايى [[اهل بیت علیهم السلام|اهل‏ بيت]]‏ عليهم السلام است، چرا كه ريشه اى قرآنى دارد.
براى همين است كه [[عید غدیر]] در روايات بزرگ ترينِ اعياد شمرده شده، كه همان نعمت ولايت و پيشوايى [[اهل بیت علیهم السلام|اهل‏ بيت]]‏ عليهم السلام است، چرا كه ريشه اى قرآنى دارد.


== پانویس ==
== پانویس ==