منت

از ویکی غدیر

آيه «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا . قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ . بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ...»[۱]

بزرگ ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه‏ اى راه گريز نماند.

در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى ‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ هاى مختلف به ميان آمد.

پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند.

اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش‏ بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدیر بيان فرمود.

از جمله اين آيات آيه ۱۷ سوره حجرات و آيه ۲۸ سوره محمد صلى الله عليه و آله و آيه ۳۵ سوره الرحمن و آيه ۱۴ ۱۳ سوره فجر است:

«يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا، قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ، بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» :

«بر تو منت مى‏ گذارند كه مسلمان شده ‏اند. بگو اسلامتان را بر من منت مگذاريد، بلكه خداوند بر شما منت دارد كه شما را به ايمان هدایت كرده، اگر راستگو باشيد».

«ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»[۲]:

«اين بدان جهت است كه آنان پيروى كردند از آنچه خدا را ناراضى مى‏ كند و رضايت او را نخواستند، خدا هم اعمال آنان را ساقط كرد».

«يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ»[۳]:

«بر شما فرستاده مى‏ شود شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و كمک نمى‏ شويد».

«فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»[۴]:

«پروردگارت تازيانه عذاب را بر سر آنان ريخت. پروردگارت در كمين است».

اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش ششم خطبه غدیر خطر غرور مسلمانى و منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله براى پذيرش دين را گوشزد كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله براى هشدار از اين خصلت شيطانى چهار آيه قرآن را ادغام كرد.

اين آيات كريمه عبارت اند از:

يكى آيه ۱۷ سوره حجرات: «يَمُنّونَ عَلَيْكَ اَنْ اَسْلَمُوا قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَىَّ اِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ اَنْ هَداكُمْ لِلايمانِ» . دوم آيه ۲۸ سوره محمد صلى الله عليه و آله: «ذلِكَ بِاَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما اَسْخَطَ اللَّهُ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَاَحْبَطَ اَعْمالَهُمْ» . سوم آيه ۳۵ سوره الرحمن: «يُرْسِلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ» . چهارم آيه ۱۴ سوره فجر: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرصادِ» .

آن حضرت اين چهار آيه را در يک جمله بلند گنجانيده چنين فرمود: «اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا منت مگذاريد كه در نتيجه عمل شما را نابود مى‏ كند و بر شما غضب مى‏ نمايد و شما را به شعله‏ هايى از آتش و مس گداخته مبتلا مى ‏نمايد. پروردگار شما در كمين است» .

مَعاشِرَ النّاسِ، لا تَمُنُّوا عَلَىَّ بِاسْلامِكُمْ، بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ، انَّ رَبَّكُمْ لَبِالْمِرْصادِ:

اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا هم منت نگذاريد، كه عملتان را نابود مى ‏نمايد و بر شما غضب مى‏ كند و شما را به شعله ‏اى از آتش و مس گداخته مبتلا مى ‏نمايد. پروردگار شما در كمين است.[۵]

(خ ل: ) لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه اسْلامَكُمْ فَيَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يُصيبَكُمْ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ ( «ج» : وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ)، انَّهُ لَبِالْمِرْصادِ:

اسلامتان را بر خدا منت مگذاريد كه بر شما غضب مى ‏كند و از سوى او عذابى به شما مى ‏رسد (  «ج» : شما را به تازيانه عذاب مبتلا مى ‏كند) ، و خدا در كمين است.[۶]

(خ ل:) لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمْ( «و» : وَ لا يُطيعُكُمُ) اللَّه وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ:

درباره ما بر خدا منت مگذاريد به آنچه خود سخن شما را اطاعت نمى‏ كند،( «و» : كه خدا از شما اطاعت نمى ‏كند) و بر شما غضب نموده به تازيانه عذاب مبتلايتان مى‏ نمايد.[۷]

موقعيت تاريخى

در اواسط خطبه غدیر قبل از آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله توطئه ‏گران بر ضد خلافت را مطرح كند، براى آن كه مسلمانان به سوابق خود در اسلام مغرور نشوند و خود را در معرض امتحانى سخت بدانند، اين چهار آيه در يک فراز تركيب شده ‏اند آيه اول (لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ) در كلام حضرت -  طبق نسخه‏ هاى مختلف -  به سه گونه تضمين شده است: در نسخه «ب» با افزودن «ب» در كلمه «بِاسْلامِكُمْ» و افزودن جمله «بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه» بعد از آن آمده است. در نسخه هاى «الف» و «ج» به جاى «عَلَىَّ» كلمه «عَلَى اللَّه»آورده شده است. در نسخه ‏هاى «ه» و «و» به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» آمده و بعد از آن در نسخه «ه» «ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه» ، و در نسخه «و» «وَ لا يُطيعُكُمُ اللَّه» افزوده شده، و كلمه «عَلَىَّ» نيز به صورت «عَلَى اللَّه» ذكر گرديده است.آيه دوم (اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ) به صورت اقتباس كامل و تبديل غايب به مخاطب در كلام حضرت با عبارت «فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ» آمده كه در برخى نسخه‏ ها فقط «يَسْخَطَ عَمَلَكُمْ» ذكر شده است.

آيه سوم (يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ ...) فقط در نسخه «ب» در كلام حضرت با عبارت «وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ» ديده مى ‏شود. لازم به يادآورى است كه اين آيه يک بار ديگر در اواخر همين بخش ششم خطبه ذكر شده است كه در جاى خود مورد بررسى قرار خواهد گرفت.[۸]

آيه چهارم (فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ، إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) -  طبق نسخه‏ هاى مختلف -  به ۵ صورت در كلام حضرت تضمين شده است:در نسخه «ب» فقط آيه ۱۴ با خطاب جمع آورده شده: «انَّ رَبَّكُمْ لَبِالْمِرْصادِ» . در نسخه «الف» آيه ۱۳ به صورت «يُصيبَكُمْ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ» و در نسخه ‏هاى «ج» و «ه» و «و» به صورت «وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ» آمده، و آيه ۱۴ در نسخه ‏هاى«الف» و «ج» با عبارت «انَّهُ لَبِالْمِرْصادِ» ذكر شده و در نسخه‏ هاى «ه» و «و» نيامده است.

موقعيت قرآنى

آيه سوره حجرات در قرآن از آيه ۱۷ شروع مى‏ شود كه فرموده: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا، قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا ...» و منظور افرادى است كه فقط لفظ اسلام را بر زبان آورده‏ اند و ايمان واقعى ندارند.

سپس مؤمنين واقعى را معرفى مى ‏كند و از آنان مى‏ خواهد در برابر دستورات الهى ادعايى نداشته فروتن باشند. تا آيه مزبور كه صريحاً خاطر نشان مى‏ كند خدا بر شما منت دارد و مبادا در پذيرفتن اسلام بر خدا منت بگذاريد، و يک آيه بعد از اين پايان سوره حجرات است.

آيه سوره محمد صلى الله عليه و آله درباره كسانى است كه در آيه ۲۵ ذكر شده كه از دين باز مى‏ گردند و منافقانه با كفار ارتباط برقرار مى‏ كنند كه تا حد امكانشان از اسلام حذف كنند. سپس خداوند عذابى كه توسط ملائكه بر اينان نازل مى ‏شود يادآور شده تا به اين آيه مى ‏رسد كه علت آن عذاب را سخط خداوند و حبط و نابودى اعمالشان ذكر مى ‏كند.

آيه سوره «الرحمن» ادامه مى ‏يابد كه سلطان پروردگار و عجز جن و انس را مطرح مى ‏فرمايد، و اين كه جن و انس نمى ‏توانند بدون اجازه و قدرت الهى از آفاق آسمان و زمين نفوذ كنند، تا به اين آيه مى‏ رسد كه اگر آتش و مس گداخته بر سر شما بريزد نمى‏ توانيد آن را از خود دور كنيد.

در آيات سوره فجر، خداوند اقوام طغيان كننده كه فساد در زمين بپا كردند را مطرح مى ‏فرمايد، و آنگاه دو نكته را خاطر نشان مى‏ سازد: يكى اين كه خداوند تازيانه عذاب بر آنان فرود آورده و ديگر اين كه خداوند همچنان در كمين گنه كاران است.

تحليل اعتقادى

تفسيرى كه از مطرح شدن اين آيه در اين موقعيت خطبه غدیر قابل استفاده است به معناى منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و رسول در مسئله خلافت و جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله باز مى‏ گردد.

جالب اين كه در برخى نسخه‏ ها با صراحت كامل و با عبارتى ظريف اين مهم را به ميان آورده و مى‏ فرمايد: «لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه» ، و مى‏ بينيم كه به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» را آورده است. يعنى درباره ما اهل ‏بيت، يا درباره امر خلافت ما اهل‏ بيت بر خدا منت مگذاريد، و سپس افزوده كه «خدا در اين باره سخن شما را نخواهد بپذيرفت» .

اين منت گذاشتن را مى‏ توان به غرور مسلمانى تعبير كرد، و طبعاً با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر مسائل كوچكى چون تقسيم غنايم جنگى جلوه مى‏ كرد، اما با رحلت حضرت افكار شيطانى خلافت را به صورت بالاترين غنيمت به دست آمده از اسلام جلوه مى ‏دهد كه بر سر تقسيم آن نَفْس ‏ها طمع بلند بروز مى‏ دهند.

در غدير اين مطلب علناً بر زبان عده ‏اى آمد كه اگر بناست على خليفه باشد لااقل ديگران را هم با او شريک كن يا بعد از او كسانى را براى خلافت نامزد نما !! كه پيامبر صلى الله عليه و آله به شدت با اين طمع كارى در برابر دستور الهى مقابله فرمود و آن را رد كرد.[۹]

يكى از وجهه‏ هاى امتحان الهى آن است كه منت گذاشتن هيچ گاه به صراحت بر زبان كسى جارى نمى ‏شود، بلكه هر كس با به ميان آوردن سوابق خويش سعى مى ‏كند سهمى از مزاياى جامعه اسلامى را به خود اختصاص دهد!

تقدم در اسلام، فداكارى‏ ها و جان فشانى‏ ها در راه آن، نسبت داشتن با پيامبر صلى الله عليه و آله و امثال اين ها، زبان عده ‏اى را باز مى‏ كند كه بگويند:

پس سهم ما چه مى ‏شود؟ پس نتيجه زحمات ما كجا رفت؟ پس ما براى چه مسلمان شديم؟ آيا از مسلمانى فقط نماز و روزه به ما مى رسد و خلافت نصيب ديگران است؟! و امثال اين اعتراضات منت‏ آميز كه در مسئله خلافت -  چه رو در روى پيامبر صلى الله عليه و آله و چه بعد از آن حضرت -  بارها و بارها مطرح گرديد.

اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آن چه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اين كه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمى ‏انداختم و در پى آن نبودم.

مجموع آن چه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه «لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ» قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مى ‏شود كه امر خلافت مانند اصل اسلام جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است. اين كه امامت و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئله ‏اى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.

همان گونه كه بايد سپاس گزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم -  كه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده -  براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.

هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آن كه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه منصوب نموده است؟!

بنابراين اگر كسى اين دل سوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى -  كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مى ‏آورد -  مطرح كند، از طرف خداوند مستحق چهار سزاى بزرگ است:

الف) حبط عمل، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام داده ‏اش را نيز نابود مى‏ كند و براى روز جزا دست خالى مى ‏ماند.

ب) سخط و نارضايتى و غضب خداوند، يعنى خدا از اين برخورد بنده ‏اش با چنان پروردگار مهربانى كه دل سوزانه تمام شرايط هدايت او را آماده فرموده، غضب مى ‏كند و به چنين بنده ‏اى نگاه رضايت و مرحمت نمى‏ نمايد.

ج) ابتلاء به آتش جهنم و مس گداخته، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مى‏ كشاند و به عذاب سخت الهى دچار مى‏ گردد.

د) تازيانه عذاب، از آن جا كه مورد تازيانه عذاب در آيه قرآن عذاب‏ هايى است كه در دنيا بر سر طاغيان و سركشان در پيشگاه پروردگار نازل شده، لذا معناى اين فراز از خطبه كه بعد از «شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ» ذكر شده باز مى‏ گردد به اين كه منت گذاران بر خداوند در دنيا هم بايد منتظر عذاب الهى باشند كه هم چون شلاقى بر سرشان فرود مى‏ آيد.

آخرين جمله اين فراز از خطبه غدير بيدار باشى است كه خدا را هميشه مواظب خود بدانيم، و هر گاه از اين منت‏ ها بر قلبمان خطور كرد پروردگار خود را به ياد آوريم و او را در كمين بدانيم و از اين چهار نتيجه منت گذاشتن خود هراسان باشيم.

منّت خدا در قرآن[۱۰]

همه نعمت‏ هاى مادى و معنوى از سوى خداى سبحان است:«وَ ما بِكُم مِن نِعمَةٍ فَمِن اللَّه».[۱۱] نعمت‏ هايى كه انسان‏ هاى عادى هرگز توان شمارش آن را ندارند:«وَ اِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللَّهِ لا تُحصوها».[۱۲]

خداى سبحان در قرآن كريم گاهى از نعمت‏ هاى مادى و روزى ‏هاى ظاهرى مانند آسمان و زمين و آفتاب و ماه ياد مى‏ كند، و گاهى از نعمت ‏هاى معنوى و باطنى. چنانكه به عيساى مسيح ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:

«به ياد نعمت‏ هايى باش كه به تو و مادرت مريم دادم. آنگاه كه تو را به روح‏ القدس تأييد كردم كه در گهواره و نيز در ميان سالى با مردم سخن گفتى و آن گاه كه تو را كتاب و حكت و تورات و انجيل آموختم و...».[۱۳]

نعمت‏ هاى معنوى مراتب و درجاتى دارد كه برترين آن ها نعمت رسالت و امامت است. از اين رو در قرآن كريم از هر دو نعمت به «منّت»[۱۴] ياد مى ‏كند، زيرا پيامبران و امامان‏ عليهم السلام تأمين كنندگان سعادت ابدى هستند.

اين در حالى است كه درباره آفرينش آسمان‏ ها، زمين، بهشت و قیامت به «منّت» ياد نفرموده است، زيرا آسمان ‏ها و زمين گر چه بزرگ است، ولى در برابر نعمت توان فرساى رسالت و امامت كوچک است.

در قرآن كريم تنها درباره جريان غدير خم و ولايت اميرمؤمنان‏ عليه السلام تعبير منحصر به فرد «اتمام نعمت» آمده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»[۱۵]: «امروز دين شما را کامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام گرداندم» . سخن از «انعمت عليكم» نيست، بلكه خداوند مى‏ فرمايد: «اتممت عليكم نعمتى» : نعمتم را بر شما تامّ و تمام كردم.

پس از منظر قرآن كريم در غدير خم -  كه عيد بزرگ ولايت است -  نعمت‏ هاى معنوى الهى به برترين حدّ و بالاترين نصاب خود رسيد. حال چون نعمتى برتر از ولايت على و اولاد على ‏عليهم السلام نيست، عيد غدير برترين اعياد امت اسلامى است.

براى همين است كه عید غدیر در روايات بزرگ ترينِ اعياد شمرده شده، كه همان نعمت ولايت و پيشوايى اهل‏ بيت‏ علیهم السلام است، چرا كه ريشه اى قرآنى دارد.

پانویس

  1. حجرات /  ۱۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۸۰  - ۲۸۶. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۹  - ۱۸۶.
  2. محمدصلى الله عليه وآله /  ۲۸.
  3. الرحمن /  ۳۵.
  4. فجر /  ۱۳ ،۱۴.
  5. اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .
  6. اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه «الف» و «ج» .
  7. اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه «ه»و«و» .
  8. مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: به ج ۲ ص ۳۹۰.
  9. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۰ ،۱۶۱.
  10. برترين نعمت، چهل نكته درباره غدير (واعظ حسينى) : ص ۹۷، ۹۸.
  11. نحل /  ۵۳ .
  12. نحل /  ۱۸.
  13. بقره /  ۴۷.
  14. منّت: نعمت سنگينى كه حمل و هضم آن دشوار باشد، نه منّت زبانى.
  15. مائده /  ۳.