پرش به محتوا

معصومین علیهم السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:


== اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در قرآن<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۶۷. اسرار غدير: ص ۲۷۵.</ref> ==
== اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در قرآن<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۶۷. اسرار غدير: ص ۲۷۵.</ref> ==
امام باقرعليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى‏ الامر منكم» درباره  على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نازل شده است.
امام باقرعليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ » درباره  على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نازل شده است.


ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى ‏گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟
ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى ‏گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟


حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» كه درباره على و حسن و حسين ‏عليهم السلام است.
حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» كه درباره على و حسن و حسين ‏عليهم السلام است.


(دربيان كلمه «اولى الامر») پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على‏ عليه السلام فرموده: «من كنت مولاه فعلى مولاه»، و نيز فرموده: «شمارا به كتاب خدا و اهل ‏بيتم وصيت مى ‏كنم...». اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى‏ كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى‏ كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى‏ كردند!!... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على‏ عليه السلام صاحب اختيار مردم بود... . چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.</ref>
(دربيان كلمه «اولى الامر») پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على‏ عليه السلام فرموده: «من كنت مولاه فعلى مولاه»، و نيز فرموده: «شمارا به كتاب خدا و اهل ‏بيتم وصيت مى ‏كنم...». اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى‏ كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى‏ كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى‏ كردند!!... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على‏ عليه السلام صاحب اختيار مردم بود... . چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.</ref>


== پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۷.</ref> ==
== پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۷.</ref> ==
در يک جمع‏ بندى، بنيان‏ه اى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونه ‏اى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آن ها در اعتقاد معين باشد. يكى از پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير بيان فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است.
در يک جمع‏ بندى، بنيان‏ هاى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونه ‏اى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آن ها در اعتقاد معين باشد. يكى از پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير بيان فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است.


== تفسير سوره هل اتى<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۱ - ۴۴.</ref> ==
== تفسير سوره هل اتى<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۱ - ۴۴.</ref> ==
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
قرآن با چنان محتوايى كه دارد بايد چه منزلتى در چشم مسلمانان داشته باشد؟
قرآن با چنان محتوايى كه دارد بايد چه منزلتى در چشم مسلمانان داشته باشد؟


هيچ قوم و ملتى چنين ميراث فرهنگى عظيم ‏الشأنى را بى‏سرپرست رها نمى‏ كنند، و مسئوليت آن را هم به هر كسى واگذار نمى‏ نمايند. آيا ديده ‏ايد كه در همه ملل تكه سنگ ‏هاى جامد هزار ساله را چگونه مورد حفاظت قرار مى‏ دهند، و تاريخچه آن را براى هر بيننده‏ اى بازگو مى‏ كنند! در حالى كه قرآن سخن مى‏ گويد، فكر و اعتقاد مى‏ سازد، در بازار عمل به كار مى ‏آيد، بشر را تربيت مى‏ كند، و اين همان طلاى خالص تمام عيارى است كه مستقيماً از حضرت پروردگار نازل شده است.
هيچ قوم و ملتى چنين ميراث فرهنگى عظيم ‏الشأنى را بى‏ سرپرست رها نمى‏ كنند، و مسئوليت آن را هم به هر كسى واگذار نمى‏ نمايند. آيا ديده ‏ايد كه در همه ملل تكه سنگ ‏هاى جامد هزار ساله را چگونه مورد حفاظت قرار مى‏ دهند، و تاريخچه آن را براى هر بيننده‏ اى بازگو مى‏ كنند! در حالى كه قرآن سخن مى‏ گويد، فكر و اعتقاد مى‏ سازد، در بازار عمل به كار مى ‏آيد، بشر را تربيت مى‏ كند، و اين همان طلاى خالص تمام عيارى است كه مستقيماً از حضرت پروردگار نازل شده است.


اكنون آيا بى ‏انصافى نيست كه سرپرستى آن را به سقيفه بسپاريم؟ همان گروهى كه از فرط جهل يكى بر جهالت ديگرى مى ‏خندد، و در عين غصب حق على ‏عليه السلام در مشكلاتش دست به دامان او مى‏ شود!؟
اكنون آيا بى ‏انصافى نيست كه سرپرستى آن را به سقيفه بسپاريم؟ همان گروهى كه از فرط جهل يكى بر جهالت ديگرى مى ‏خندد، و در عين غصب حق على ‏عليه السلام در مشكلاتش دست به دامان او مى‏ شود!؟


آيا مسخره ملل نخواهيم شد اگر با حضور امامان معصوم ‏عليهم السلام -  كه از درياى علم الهى سيرابند -  سرپرستى قرآن را به كسانى دهيم كه وقتى آيات قرآن را مى‏ شنوند اقرار مى‏ كنند كه گويا براى اولين بار آن را شنيده‏ اند و تا آن روز نشنيده بودند، و يا اگر آيه تهديدآميزى از قرآن بر آنان خوانده مى‏ شود آن را تير باران مى ‏كنند؟!
آيا مسخره ملل نخواهيم شد اگر با حضور امامان معصوم ‏عليهم السلام -  كه از درياى علم الهى سيرابند -  سرپرستى قرآن را به كسانى دهيم كه وقتى آيات قرآن را مى‏ شنوند اقرار مى‏ كنند كه گويا براى اولين بار آن را شنيده‏ اند و تا آن روز نشنيده بودند، و يا اگر آيه تهديد آميزى از قرآن بر آنان خوانده مى‏ شود آن را تير باران مى ‏كنند؟!


پس بياييد اقرار كنيم: قرآن هم دعوت كننده مى‏ خواهد و هم تفسير كننده. سرپرستى قرآن مسئوليت بزرگى است كه از هر كسى با هر سابقه ‏اى ساخته نيست. اين دو مسئوليت بزرگ انحصاراً بر دوش چهارده نور پاک نهاده شده و ديگران رسماً از دخالت در آن كنار زده شده ‏اند.
پس بياييد اقرار كنيم: قرآن هم دعوت كننده مى‏ خواهد و هم تفسير كننده. سرپرستى قرآن مسئوليت بزرگى است كه از هر كسى با هر سابقه ‏اى ساخته نيست. اين دو مسئوليت بزرگ انحصاراً بر دوش چهارده نور پاک نهاده شده و ديگران رسماً از دخالت در آن كنار زده شده ‏اند.
خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
نقطه حساسى از خطابه غدير است كه على‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله باشد و حضرت در آن حال او را با قرآن معرفى كند. اين بدان معنى است كه دشمن قرآن نمى ‏تواند دعوت كننده به سوى آن باشد. دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام به سادگى از كنار اين مطلب مى‏ گذرند كه هر كسى با هر سابقه ‏اى از دشمنى خدا و رسول، و با هر فسق و فجورى بتواند مروج قرآن باشد!
نقطه حساسى از خطابه غدير است كه على‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله باشد و حضرت در آن حال او را با قرآن معرفى كند. اين بدان معنى است كه دشمن قرآن نمى ‏تواند دعوت كننده به سوى آن باشد. دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام به سادگى از كنار اين مطلب مى‏ گذرند كه هر كسى با هر سابقه ‏اى از دشمنى خدا و رسول، و با هر فسق و فجورى بتواند مروج قرآن باشد!


آيا غاصبان خلافت كه آيات صريح قرآن را زير پا گذاشتند و علناً مخالفت خود را با آن ها اعلام كردند، مى‏توانند مردم را به قرآن دعوت كنند؟! اگر اين گونه است در آياتى كه با راه آنان مخالف است چه خواهند كرد؟!
آيا غاصبان خلافت كه آيات صريح قرآن را زير پا گذاشتند و علناً مخالفت خود را با آن ها اعلام كردند، مى ‏توانند مردم را به قرآن دعوت كنند؟! اگر اين گونه است در آياتى كه با راه آنان مخالف است چه خواهند كرد؟!


ما مى ‏گوييم: قرآن مقدس‏تر از آن است كه جز معصومين‏ عليهم السلام و كسانى كه در راه آنانند بتوانند دعوت كننده به آن باشند. قرآن سنگين بارتر از آن است كه جاهلان به سوى آن دعوت كنند. على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را مى‏ خواهد كه بفرمايد: اين قرآن است، آن را به نطق آوريد ولى هرگز براى شما سخن نخواهد گفت؛ بلكه من هستم كه به شما خبر خواهم داد. اگر از من درباره قرآن سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد، چرا كه من اعلم از همه شمايم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲.</ref>
ما مى ‏گوييم: قرآن مقدس ‏تر از آن است كه جز معصومين‏ عليهم السلام و كسانى كه در راه آنانند بتوانند دعوت كننده به آن باشند. قرآن سنگين بارتر از آن است كه جاهلان به سوى آن دعوت كنند. على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را مى‏ خواهد كه بفرمايد: اين قرآن است، آن را به نطق آوريد ولى هرگز براى شما سخن نخواهد گفت؛ بلكه من هستم كه به شما خبر خواهم داد. اگر از من درباره قرآن سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد، چرا كه من اعلم از همه شمايم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲.</ref>


=== اهل‏ بيت ‏عليهم السلام مفسران قرآن ===
=== اهل‏ بيت ‏عليهم السلام مفسران قرآن ===
عَلِىٌّ خَليفَتى فى امَّتى عَلى تَفْسيرِ كِتابِ رَبّى عَزَّ و جَلَّ: على جانشين من در امتم بر تفسير كتاب خداى عزوجل است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه «ب».</ref>
عَلِىٌّ خَليفَتى فى امَّتى عَلى تَفْسيرِ كِتابِ رَبّى عَزَّ و جَلَّ: على جانشين من در امتم بر تفسير كتاب خداى عزوجل است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه «ب».</ref>


الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ وَ تَاْويلُهُ وَ تَفْسيرُهُ بَعْدى عَلَيْهِ: بدانيد كه تنزيل قرآن بر عهده من بود، و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى از نسخه «ب».</ref>
الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ وَ تَاْويلُهُ وَ تَفْسيرُهُ بَعْدى عَلَيْهِ: بدانيد كه تنزيل قرآن بر عهده من بود، و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده اوست.<ref>همان.</ref>


فَوَ الله لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ...، وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...: به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى‏ كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ نمايد مگر اين كسى كه دست او را گرفته بلند مى‏ كنم...، و به شما مى ‏فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على مولاى اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.</ref>
فَوَ الله لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ...، وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...: به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى‏ كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ نمايد مگر اين كسى كه دست او را گرفته بلند مى‏ كنم...، و به شما مى ‏فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على مولاى اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.</ref>


==== تحليل اعتقادى ====
==== تحليل اعتقادى ====
در اوج خطابه غدير، آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏ خواهد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را بر سر دست بلند كند او را به عنوان مفسر قرآن معرفى مى‏ فرمايد، و به صراحت مى‏ فرمايد كه كسى جز او نمى ‏تواند چنين مهمى را عهده ‏دار شود. اين بار سنگين وحى را جز ختم نبوت قدرت حمل نداشته كه خداوند فقط بر او نازل كرده است. اكنون نيز جز خليفه بر حق او نخواهد توانست اين بار سنگين را بگشايد و جواهرات گرانقيمت آن را در اختيار مردم قرار دهد.
در اوج خطابه غدير، آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ خواهد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را بر سر دست بلند كند او را به عنوان مفسر قرآن معرفى مى‏ فرمايد، و به صراحت مى‏ فرمايد كه كسى جز او نمى ‏تواند چنين مهمى را عهده ‏دار شود. اين بار سنگين وحى را جز ختم نبوت قدرت حمل نداشته كه خداوند فقط بر او نازل كرده است. اكنون نيز جز خليفه بر حق او نخواهد توانست اين بار سنگين را بگشايد و جواهرات گران قيمت آن را در اختيار مردم قرار دهد.


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر آنكه من مى‏ دانم درباره چه كسى نازل شده و در كجا نازل شده و بر چه كسى نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۷ ح ۶۰.</ref>
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر آنكه من مى‏ دانم درباره چه كسى نازل شده و در كجا نازل شده و بر چه كسى نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۷ ح ۶۰.</ref>


در جاى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله را مى ‏بينيم كه به على‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: تو رسالت را از سوى من ابلاغ مى‏ كنى. پرسيد: يا رسول‏ الله، آيا شما تبليغ رسالت نفرموده‏ ايد؟ فرمود: من ابلاغ نموده ‏ام ولى تو بعد از من از تأويل قرآن به مردم مى‏ آموزى آنچه را نمى ‏دانند و به آنان خبر مى‏ دهى.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۲.</ref>
در جاى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله را مى ‏بينيم كه به على‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: تو رسالت را از سوى من ابلاغ مى‏ كنى. پرسيد: يا رسول‏ الله، آيا شما تبليغ رسالت نفرموده‏ ايد؟ فرمود: من ابلاغ نموده ‏ام ولى تو بعد از من از تأويل قرآن به مردم مى‏ آموزى آن چه را نمى ‏دانند و به آنان خبر مى‏ دهى.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۲.</ref>


در فراز ديگرى دو بار از كلمه «لَنْ» به معناى هرگز استفاده شده است كه مى ‏فرمايد: «لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ» و «لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ»؛ يعنى جز على‏ عليه السلام هرگز نمى ‏تواند قرآن را بيان كند و هرگز نمى‏ تواند روشن نمايد.
در فراز ديگرى دو بار از كلمه «لَنْ» به معناى هرگز استفاده شده است كه مى ‏فرمايد: «لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ» و «لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ»؛ يعنى جز على‏ عليه السلام هرگز نمى ‏تواند قرآن را بيان كند و هرگز نمى‏ تواند روشن نمايد.
خط ۲۶۶: خط ۲۶۶:
آنان كه به اين اخطارها توجه نمى ‏كنند و در تأويل قرآن سخن هر گوينده ‏اى را مى ‏پذيرند، در واقع قرآن را سبک مى‏ شمارند و هنوز عظمت آن را نيافته‏ اند.
آنان كه به اين اخطارها توجه نمى ‏كنند و در تأويل قرآن سخن هر گوينده ‏اى را مى ‏پذيرند، در واقع قرآن را سبک مى‏ شمارند و هنوز عظمت آن را نيافته‏ اند.


پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره فرمود: مى ‏دانيد متمسک به قرآن كه با تمسک به آن به شرف عظيم دست مى ‏يابد كيست؟ آن كسى كه تأويل قرآن را از ما اهل‏ بيت‏ عليهم السلام يا از واسطه ‏هايى كه سفيران ما براى شيعيانمان هستند بياموزد.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۸۴.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: مى ‏دانيد متمسک به قرآن كه با تمسک به آن به شرف عظيم دست مى ‏يابد كيست؟ آن كسى كه تأويل قرآن را از ما اهل‏ بيت‏ عليهم السلام يا از واسطه ‏هايى كه سفيران ما براى شيعيانمان هستند بياموزد.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۸۴.</ref>


== شک در اهل ‏بيت‏ عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۵۷-۱۷۰.</ref> ==
== شک در اهل ‏بيت‏ عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۵۷ - ۱۷۰.</ref> ==
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان عذاب منكرين ولايت، توازن مقام نبوت و امامت را يادآور شد، و عدم قبول نبوت و امامت را جاهليت و سزاى شک در اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را آتش جهنم بيان كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان عذاب منكرين ولايت، توازن مقام نبوت و امامت را يادآور شد، و عدم قبول نبوت و امامت را جاهليت و سزاى شک در اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را آتش جهنم بيان كرد.


حضرت ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: «وَ اَنَا وَ اللهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.
حضرت ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: «وَ اَنَا وَ اللهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.
خط ۲۷۵: خط ۲۷۵:
مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ:
مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ:


اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده‏ اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمان‏ ها و زمين‏ ها هستم. هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزى از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكى از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک كننده درباره ما در آتش است.
اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده‏ اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمان‏ ها و زمين‏ ها هستم. هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزى از اين گفتار من شک كند در همه آن چه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكى از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک كننده درباره ما در آتش است.


== علم اهل‏ بيت‏ عليهم السلام<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۸۶. اسرار غدير: ص ۹۴.</ref> ==
== علم اهل‏ بيت‏ عليهم السلام<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۸۶. اسرار غدير: ص ۹۴.</ref> ==
در فرازى از فرازهاى مرحله سوم از خطبه غدير و هنگامى كه خطبه به اوج خود نزديک مى ‏شد، نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبرصلى الله عليه و آله ايستاده است.
در فرازى از فرازهاى مرحله سوم از خطبه غدير و هنگامى كه خطبه به اوج خود نزديک مى ‏شد، نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده است.


بايد گفته مى‏ شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى‏ گيرد و به گونه‏ اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد و همگان خواهند ديد. براى اعلان اين مهم پيامبرصلى الله عليه وآله ثقل اكبر را تابلو قرار داده، على‏ عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد.
بايد گفته مى‏ شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى‏ گيرد و به گونه‏ اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد و همگان خواهند ديد. براى اعلان اين مهم پيامبر صلى الله عليه و آله ثقل اكبر را تابلو قرار داده، على‏ عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد.


ابتدا امر به تدبّر در قرآن و به دنبال متشابه آن نبودن را مطرح كردند، و سپس آيه ۸۲ سوره نساء و آيه ۷ سوره آل‏ عمران را با كلام خود آميختند، و مردم را آماده معرفى «راسخان در علم» نمودند:
ابتدا امر به تدبّر در قرآن و به دنبال متشابه آن نبودن را مطرح كردند، و سپس آيه ۸۲ سوره نساء و آيه ۷ سوره آل‏ عمران را با كلام خود آميختند، و مردم را آماده معرفى «راسخان در علم» نمودند:
خط ۲۸۸: خط ۲۸۸:
«هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلاَّ اللهُ وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ...».
«هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلاَّ اللهُ وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ...».


گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله در خطبه غدير جملاتى هم در مورد علم حضرات اهل ‏بيت ‏عليهم السلام بيان داشتند. از جمله فرمودند:
گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله در خطبه غدير جملاتى هم در مورد علم حضرات اهل ‏بيت ‏عليهم السلام بيان داشتند. از جمله فرمودند:


هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند به من تعليم فرموده، و هيچ علمى نيست مگر آنكه من آن را به على آموخته ‏ام.
هيچ علمى نيست مگر آن كه خداوند به من تعليم فرموده، و هيچ علمى نيست مگر آن كه من آن را به على آموخته ‏ام.


خداوند مرا امر و نهى نموده است، و من هم على را امر و نهى كرده ‏ام. پس على امر و نهى را از سوى خداوند عز و جل مى‏ داند.
خداوند مرا امر و نهى نموده است، و من هم على را امر و نهى كرده ‏ام. پس على امر و نهى را از سوى خداوند عز و جل مى‏ داند.
خط ۲۹۷: خط ۲۹۷:


== فضائل اهل‏ بيت ‏عليهم السلام براى باور غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۰۷، ۱۰۹.</ref> ==
== فضائل اهل‏ بيت ‏عليهم السلام براى باور غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۰۷، ۱۰۹.</ref> ==
عظمت غدير اقتضا مى‏ كند به بلنداى آن برنامه ‏ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه ‏هاى كم ابهت تبليغ مى ‏توان جلوه‏گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى‏ دهد كه آن را در جذاب‏ترين و ارزشمندترين گونه ‏هاى رسانه ‏اى جلوه‏گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.
عظمت غدير اقتضا مى‏ كند به بلنداى آن برنامه ‏ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه ‏هاى كم ابهت تبليغ مى ‏توان جلوه‏ گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى‏ دهد كه آن را در جذاب‏ترين و ارزشمندترين گونه ‏هاى رسانه ‏اى جلوه‏گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.


يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير فضايل اهل‏ بيت ‏عليهم السلام براى باور غدير است:
يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير فضايل اهل‏ بيت ‏عليهم السلام براى باور غدير است: