پرش به محتوا

کوتاهی‌نکردن پیامبر در تبلیغ

از ویکی غدیر

کوتاهی‌نکردن پیامبر در تبلیغ مفهومی است برداشته شده از جمله‌ای از خطبه غدیر است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم! من در تبلیغ آنچه خداوند به من نازل فرموده کوتاهی نکرده‌ام.

برخی محققان، برای تبیین این عبارت ابتدا مروری بر مفهوم «بلِّغ» نموده‌اند؛ از نظر آنان درک این واژه در مورد عملکرد پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی واضح می‌گردد که اشراف به تمام معنی بر نحوه عملکرد آن حضرت از یوم الدار (در سال سوّم بعثت) تا ۲۰ سال بعد از آن ایجاد شود.

در ذیل این جمله از خطبه غدیر درباره اتمام حجت خدا و تبلیغ رسول‌الله صلی الله علیه و آله چنین گفته شده است: خداوند برای اتمام حجت کامل است پیامبرش را فرمان به ابلاغ کامل با واژهٔ «بلّغ» کرده است. خداوند هیچگاه نمی‌گذارد حجّت بر کسی ناتمام باقی بماند.

به‌گفته برخی شارحان خطبه غدیر، با بررسی این که خدا و پیامبرش و ائمّه علیهم السلام در این مورد کوتاهی نکرده، نوبت به ما می‌رسد که ادامه این ابلاغ را در حدّ توان به ما سپرده‌اند.

بستر تاریخی مفهوم ابلاغ

برخی محققان، برای تبیین عبارت مَا قَصَّرتُ فِی تَبلِیغ… ابتدا مروری بر مفهوم «بلِّغ» نموده‌اند؛ از نظر آنان درک این واژه در مورد عملکرد پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی واضح می‌گردد که اشراف به تمام معنی بر نحوه عملکرد آن حضرت از یوم الدار (در سال سوّم بعثت) تا ۲۰ سال بعد از آن و از مدینه تا مکّه، از مکّه تا غدیر و از غدیر تا مدینه و لحظه شهادت آن حضرت ایجاد شود.

گفته شده که تمامی این مراحل جزئیات خاص خودش را داشته که در همگی یک رسالت و وظیفه دنبال می‌شده است: اعلان و ابلاغ با یک زمینه‌سازی وسیع و گسترده در مورد امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ بنابراین، بزرگی و گستردگی رساندن در واژه «بلّغ» قطعاً آزار زیادی را برای شخص خاتم النبیین صلی الله علیه وآله داشته است که عظمت و چگونگی اجرای این ابلاغ به درک آزردگی‌های آن حضرت بستگی خواهد داشت. همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: مَا أوذی النَّبیّ مِثل مَا أوذیت؛ هیچ پیامبری به اندازه من مورد آزار قرار نگرفته است.[۱]

همهٔ انبیاء به شکل‌های مختلف اذیت شدند؛ به طوری که پیامبرانی هستند که حتّی بدن آنان را با ارّه قطعه‌قطعه کردند. با دقّت در عملکرد پیامبر صلی الله علیه و آله و سختی اجرای دستور ابلاغ دریافته می‌شود که بزرگترین عامل اذیت پیامبر صلی الله علیه وآله در دوران رسالت او در مورد اعلان ولایت و جانشینی علی علیه السلام بوده که این کار تنها به عهدهٔ پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله گذاشته شده بود.

در ابتدای خطبه غدیر نیز پیامبر صلی الله علیه و آله قبل اعلان رسمی از دست دشمنان، شکوِه کرده و می‌فرماید: وَ کَثْرَةِ اَذاهُمْ لی غَیْرَ مَرَّةٍ، حَتّی سَمُّونی اُذُناً وَ زَعَمُوا اَنّی کَذلِکَ لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ اِیّایَ وَ اِقْبالی عَلَیْهِ وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنّی، حَتّی اَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فی ذلِکَ…؛ و نیز به‌خاطر اذیت‌هایی که بارها بر من روا داشته‌اند تا آنجا که مرا «گوش» (گوش‌دهنده بر هر کلامی) نامیدند، و گمان کردند که من اینگونه‌ام، و علتش همراهی زیاد علی علیه السلام با من و پذیرش او از من و روی آوردن من به او بود، و خداوند در این رابطه، آیه‌ای نازل نمود….

آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره به آیه‌ای می‌کند که در مورد اذیت آن حضرت نازل شده است: وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ ۚ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ بعضی از ایشان پیامبر را می‌آزارند و می‌گویند که او به سخن هر کس گوش می‌دهد. بگو: او برای شما شنونده سخن خیر است. به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور دارد، و رحمتی است برای آنهایی که ایمان آورده‌اند. و آنان که رسول خدا را بیازارند به شکنجه‌ای دردآور گرفتار خواهند شد(توبه:۶۱).

اتمام حجت خدا و تبلیغ رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر

در ذیل این جمله از خطبه غدیر درباره اتمام حجت خدا و تبلیغ رسول‌الله صلی الله علیه و آله چنین گفته شده است: خداوند برای اتمام حجت کامل است پیامبرش را فرمان به ابلاغ کامل با واژهٔ «بلّغ» کرده است. خداوند هیچگاه نمی‌گذارد حجّت بر کسی ناتمام باقی بماند. یکی از سنّت‌های الهی این است که لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَیَحْیَیٰ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ؛ تا هر که هلاک می‌شود به‌دلیلی هلاک شود و هر که زنده می‌ماند به‌دلیلی زنده ماند(انفال:۴۲)

خداوند متعال امورات و اوامرش را به‌طور بلیغ و رسا بیان فرموده و جای ابهام باقی نگذاشته است: ... إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه‏...؛ خدا کار خود را به اجرا می‌رساند(طلاق:۳). خداوند وقتی پیامبران علیهم السلام را برای رسالت می‌فرستد، طوری اسباب تبلیغ آنها را فراهم می‌کند که دیگر چیزی فروگزار نشود: رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل؛ پیامبرانی که بشارت‌گر و هشداردهنده بودند، تا برای مردم، پس از [فرستادن‏] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتی نباشد، و خدا توانا و حکیم است(نساء:۱۶۵)‏.

طوری که دیگر کسی نگوید: …لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی‏؛ پروردگارا! چرا پیامبری به‌سوی ما نفرستادی تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم؟(طه:۱۳۴)؛ یا گفته نشود: ... رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنین؛ پروردگارا! چرا فرستاده‌ای به‌سوی ما نفرستادی تا از احکام تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم(قصص:۴۷).

از آنجا که رسالت غدیر از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، خداوند سه مرتبه جبرئیل را به‌سوی پیامبر صلی الله علیه و آله روانه کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله خود در اثنای خطبه متذکر آن شد: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ وَ هُوَ السَّلَامُ أَنْ أَقُومَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ وَ أُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَ أَحْمَرَ وَ أَسْوَدَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی‏؛ همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم که تنها او سلام است به من دستور داده است که در این محل و در حضور همه به پاخیزم و هر سفید و سیاهی را آگاه کنم که علی بن أبی‌طالب علیه السلام برادر من، وصیّ و جانشین و پیشوای بعد از من است.

نمودهای تبلیغ در خطبه غدیر

گفته شده که پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن فرمان پروردگار تمام همّت خود را به‌کار گرفت و طوری به تبلیغ رسالت غدیر پرداختند که دیگری عذری برای کوتاهی یا انکار توسط کسی باقی نماید؛ بنابراین در چندین جای خطبه این مطلب را متذکر شد:

  • ... مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ؛ ای مردم! در تبلیغ آنچه خداوند متعال بر من نازل کرده کوتاهی نکردم و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می‌کنم.
  • ... أَلَا وَ قَدْ أَدَّیْتُ أَلَا وَ قَدْ بَلَّغْتُ أَلَا وَ قَدْ أَسْمَعْتُ أَلَا وَ قَدْ أَوْضَحْت؛ آگاه باشید که من وظیفهٔ خود را انجام دادم و آگاه باشید آنچه فرموده بود ابلاغ نمودم و آگاه باشید که به گوش رساندم و آگاه باشید که (برایتان) روشن ساختم.
  • ... مَعاشِرَ النّاسِ، إِنّی قَدْ بَیَّنْتُ لَکُمْ وَ أَفْهَمْتُکُمْ، وَ هذا عَلِیٌ یُفْهِمُکُمْ بَعْدی؛ ای مردم! من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم، و این علی علیه السلام است که بعد از من به شما می‌فهماند.
  • مَعاشِرَ النّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّهَ وَ بَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ؛ ای مردم! خدا را گواه می‌گیرم که رسالت خود را ابلاغ نمودم و بر رسول جز ابلاغ آشکار وظیفه دیگری نیست.
  • وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِیغِهِ حُجَّةً عَلَی کُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلی کُلِّ اَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ اَوْ لَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ اَوْ لَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ؛ و آنچه به تبلیغ آن مأمور شدم ابلاغ نمودم تا با هر حاضر و غایبی و هر که شاهد این اجتماع بوده یا در این اجتماع حضور نداشته، به دنیا نیامده حجت باشد، و باید حاضران به غایبان و پدران به فرزندان خود تا قیامت این پیام را برسانند.
  • وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ فی عَلِیٍّ امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ …بَعْدَهُما؛ تو به موعظه الهی موعظه فرمودی ما را در مورد امیرالمؤمنین علی علیه السلام و امامانی که یاد کردی از فرزندانت از نسل او حسن و حسین علیهماالسلام و کسانی که خدا بعد از آن دو منصوب فرموده است.
  • أللّهُمَّ إنِّی أشهِدُکَ إنِّی قَد بَلَّغتُ.؛ خدایا! تو را گواه می‌گیرم که من فرمان تو را ابلاغ نمودم.

با دقت و تأمل در واژه «بلّغ» در آیه ابلاغ و خطاب یاأیُّهَا الرَّسُول بَلّغ دریافته می‌شود که خداوند یک انتظار خاص و استثنائی از مبلّغ اعظم غدیر (پیامبر صلی الله علیه و آله) دارد و آن هم این است که این ولایت را با یک رساندن خاص که مفهوم «بلّغ» را به تمام معنی برساند می‌خواهد.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیز با یک اطمینان کامل پس از اجرائی دقیق و بی‌نظیر بر روی منبر غدیر، ادعائی را بر زبان جاری می‌کند که احدی تا قبل از آن بر زبان جاری نکرده بود و آن هم این که مَا قَصَّرتٌ فِی تَبلیِغ مَا أنزلَ اللّه تعالَی إلَیَّ… کسی این مطلب را بیان می‌کند که ۲۳ سال عمر با برکت خویش را بر این رسالت صرف نموده است و با افتخار کامل این جملات را بیان می‌کند.

ادامه ابلاغ و تبلیغ به عهده ما است

به‌گفته برخی شارحان خطبه غدیر، با بررسی این که خدا و پیامبرش و ائمّه علیهم السلام در این مورد کوتاهی نکرده، نوبت به ما می‌رسد که ادامه این ابلاغ را در حدّ توان به ما سپرده‌اند؛ امّا بدانیم ما قدرت و بیان این ادعا را نخواهیم داشت که اللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی قَدْ بَلَّغْتُ. ما در روز قیامت همگی حسرت خواهیم خورد نسبت به جنب الله؛ همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابهٔ غدیر می‌فرماید: مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ جَنْبُ اللَّهِ الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ الْعَزیزِ … فِی جَنْبِ اللَّهِ.

روز قیامت همگی افسوس می‌خوریم که چرا قدری زیادتر، و لو به یک‌کلام و یک مطلب و یک جمله بیشتر، در مورد «جنب الله» کار نکردیم. حتّی بزرگان افسوس خواهند خورد، ما که تکلیفمان مشخص است. کسانی که زحمت کشیده‌اند، هرکس در حدّ خودش، بنابراین سعی کنیم در خدمت و تبلیغ برای غدیر در قیامت لااقل کمتر افسوس بخوریم. برای تبیین مطلب در ادامه به دو داستان اشاره شده است:

داستان قورباغه و چاه

چاهی در نزدیکی رودخانه‌ای وجود داشت، رودخانه طغیانی کرد و در این زمان آبی در چاه سرازیر شد، همراه با این آب‌ها یک ماهی نیز در چاه افتاد. همین‌طور که در تلاش برای بیرون‌آمدن از این چاه بود، چشمش به قورباغه‌ای افتاد. قورباغه با دیدن ماهی به او گفت: اینجا چه می‌کنی و از کجا آمده‌ای؟

ماهی پاسخ داد: من از دریا آمده‌ام. قورباغه پرسید: دریا چیست؟ ماهی هر چه تلاش کرد دریا را توصیف کند نتوانست، پس پاسخی برای سؤال او پیدا نکرد. واقعاً توصیف دریا برای قورباغه‌ای که تا به حال دریا را ندیده بسیار سخت بود.

ماهی چارهای جز این نداشت که بگوید: دریا بسیار بزرگ است. قورباغه پرسید: یعنی بزرگتر از جایی که من دارم در آن شنا می‌کنم؟ آنگاه با استفاده از دست‌های خود گفت: یعنی طول و عرض آن از اینجا بزرگتر است؟ ماهی که از سخن‌گفتن با او خسته شده بود با خود گفت: دریا را به چه کسی بفمانم؟ به کسی که وسیلهٔ اندازه‌گیری او دست و پای اوست، پس سکوت کرد و دیگر چیزی نگفت.

پس از مدتی دو مرتبه رودخانه طغیانی کرد، آب زیادی در چاه ریخت و در رودخانه سرریز شد، و هر دوی آنها را از چاه بیرون آورد و به دریا وصل نمود. ماهی گفت: ای قورباغه‌ای که عرض‌اندام می‌کردی و چاه را بزرگ می‌دیدی، دریا یعنی این…

بر این اساس گفته شده اولین حجابی که برای انسان برداشته می‌شود، حجاب مرگ است؛ یعنی زمانی که انسان بمیرد، پرده‌ها برداشته می‌شود و چشمان حقیقت‌بین متوجه عظمت غدیر و تبلیغ آن و همچنین مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام خواهد شد؛ اما دیگر فرصت برگشت نخواهد بود؛ پس برای کسانی که در حق جَنب الله کوتاهی کرده‌اند شروع حسرت خواهد بود.

۲. داستان گذرگاه تاریک

زمانه سخت غیبت امام زمان علیه السلام و پریشان احوالی و مشکلات قطعاً کار را برای همه سخت و دشوار کرده است، پس در این عرصه چه آنانی که برای «جنب الله» تلاش می‌کنند یا آنان که در غفلت به سر می‌برند همه به نسبت خود حسرت خواهند خورد.

نقل است بزرگی با گروهی حرکت می‌کرد؛ آن شخص به قوم خود گفت: از این وادی تاریک دقایقی عبور خواهیم کرد، اگر از محل گذر چیزی بردارید، پشیمان می‌شوید و اگر هم برندارید، پشیمان خواهید شد؛ پس مدت زیادی نگذشت که از تاریکی عبور کردند و نور موانع را برطرف کرد.

آنها به همدیگر نگاه کردند و بزرگشان نیز به آنها نگاه می‌کرد همه با تعجب و حسرت به همدیگر توجه کردند. آری! گروهی در دست پر از طلا و جواهرات و گروهی در دهان و جیب و… گروهی هم اصلاً دست نزده بودند، همه حسرت می‌خورند آنکه اصلاً برنداشته بود که تکلیفش روشن بود، آنکه کمتر برداشته بود یک جور حسرت می‌خورد، دیگران هم که همه تلاش خود را برای برداشتن انجام داده بودند باز حسرت می‌خوردند که ای کاش وسیله‌ای برای بردن همراه داشتیم. در نتیجه همه حسرت خوردند.

مَثَلِ این دنیا همان گذرگاه تاریک است که وقتی حجاب مرگ کنار می‌رود همه حسرت خواهند خورد و اوج این حسرت نسبت به جَنب اللّه، روز قیامت خواهد بود.

پانویس

  1. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۴۷.

منابع

  • مناقب آل ابی‌طالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.