پرش به محتوا

یحیی بن سلیم فزاری (ابوبلج)

از ویکی غدیر
یحیی بن سلیم الفزاری (ابو بلج)
اطلاعات فردی
نام کاملیحیی بن سلیم بن بلج
سرشناسیراوی حدیث، ثقه و از بزرگان علم حدیث در قرن دوم هجری
تولدقرن دوم هجری (دقیق نامشخص)
وفاتحدود سال ۷۵ هجری قمری (حدود نیمه دوم قرن اول یا اوایل قرن دوم هجری)
خویشان سرشناسسلیم بن بلج (پدر)
اطلاعات علمی
استادانسلیم بن بلج (پدر)، عمرو بن میمون الاودی، شعبة بن الحجاج، هشیم بن بشیر و دیگران
شاگردانابراهیم بن المختار، ابو یونس حاتم بن ابی صغیرة، زهیر بن معاویة، سفین الثوری، و دیگران
مذهباهل سنت
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتروایت حدیث، علم رجال و حدیث
علت شهرتراوی مورد اعتماد و روایت برای چهار محدث بزرگ (ابو داود، ترمذی، نسائی، ابن ماجه)


یحیی بن سلیم فزاری واسطی، ابوبلج یکی از تابعین که حدیث غدیر را از صحابه نقل کرده است. نسائی در «الخصائص» و احمد بن حنبل در مسند خود و هیثمی در «مجمع الزوائد» حدیث غدیر را از یحیی بن سلیم نقل کرده‌اند.[۱] ابن معین و نسائی و دارقطنی و هیثمی:[۲] او را توثیق کرده‌اند.

روایت حدیث غدیر[۳]

از یحیی بن سلیم (ابو بلج) نقل شده است که از عمرو بن میمون، از ابن‌عباس، روایت می‌کند که گفت: پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «من مردی را می‌فرستم که خدا و رسولش او را دوست دارد و خدا هرگز او را رسوا نمی‌کند.» سپس از کسانی که برای این کار انتخاب شدند پرسید: «کجاست علی؟» گفتند: او نابینا است و به سختی می‌بیند. پیامبر صلی الله علیه وآله در چشم‌های او فوت کرد و سپس پرچم را سه بار تکان داد و آن را به علی علیه السلام داد. علی علیه السلام رفت و صفیه بنت حیی را آورد.

پیامبر همچنین ابوبکر را با سوره توبه فرستاد، سپس علی علیه السلام را پشت سر او فرستاد تا سوره را از او بگیرد. ابوبکر به علی علیه السلام گفت: «خدا و رسولش…» علی پاسخ داد: «نه، بلکه پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند نباید این سوره به دست کسی برسد جز مردی که از من است و من از او هستم.»

پیامبر صلی الله علیه وآله به بنی‌عم خود فرمودند: «کدام یک از شما در دنیا و آخرت ولایت من را می‌پذیرد؟» همه امتناع کردند تا اینکه علی علیه السلام عرض کرد: «من ولایت تو را در دنیا و آخرت می‌پذیرم.» پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «تو ولی من در دنیا و آخرت هستی.»

پیامبر سپس حسن، حسین، علی و فاطمه علیهم السلام را فراخواند، پارچه‌ای بر آنها انداخت و گفت: «خداوندا اینان اهل بیت و خاص من هستند، پس پلیدی را از آنها دور کن و آنها را پاک ساز.»

گفته شده است که علی علیه السلام اولین کسی بود که پس از خدیجه سلام الله علیها به اسلام گروید.

علی علیه السلام جان خود را فدا کرد، لباس پیامبر صلی الله علیه واله را پوشید و در جای او خوابید، در حالی که مشرکان به جای پیامبر صلی الله علیه وآله به او سنگ می‌زدند، گمان می‌کردند او پیامبر است. سپس ابوبکر آمد و گفت: «ای پیامبر خدا!» علی علیه السلام پاسخ داد: «پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به سمت بئر میمون رفته است.» ابوبکر به سرعت به دنبال پیامبر صلی الله علیه وآله رفت و در غار همراه او پنهان شد. مشرکان علی علیه السلام را سنگباران می‌کردند در حالی که او در حال تحمل درد و رنج بود، و این موضوع برای ما بسیار ناراحت‌کننده بود.

در غزوه تبوک، علی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه وآله خواست که او را همراه خود ببرد، اما پیامبر صلی الله علیه وآله نپذیرفت و علی علیه السلام گریست. پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: «آیا دوست نداری که مانند هارون برای موسی باشی، جز اینکه تو پیامبر نیستی و تو جانشین من در میان هر مؤمن پس از من هستی.»

در مسجد، همه درها بسته شدند جز در خانه علی علیه السلام، پس علی علیه السلام که جنب بود از آن در وارد می‌شد و راه دیگری نداشت.

پیامبر فرمود: «هر که من ولی او هستم، علی ولی اوست.»[۴]

جایگاه راوی[۵]

ابو بلج الفزاری الواسطی، که به نام یحیی بن سلیم بن بلج نیز شناخته می‌شود، از بزرگان و راویان مورد اعتماد حدیث است. نام کامل او یحیی بن سلیم بن بلج است و گاهی به نام یحیی بن ابی‌الاسود نیز یاد شده است. او اهل کوفه یا واسط بوده و از کسانی مانند جلاس، عبایة بن رفاعة، عمرو بن میمون، محمد بن حاطب و ابوحکم العنزی روایت کرده است. همچنین، عالمان بزرگی مانند ابراهیم بن المختار، ابو یونس حاتم بن ابی صغیره، سفیان ثوری، شعبة بن الحجاج و دیگران از او روایت کرده‌اند.

بسیاری از علمای حدیث، از جمله اسحاق بن منصور، یحیی بن معین، محمد بن سعد، النسائی و دارقطنی، او را ثقه (مورد اعتماد) دانسته‌اند و گفته‌اند که حدیث او صحیح و قابل اعتماد است. همچنین، چهار محدث بزرگ اهل سنت (ابو داود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه) از او روایت کرده‌اند. هرچند بخاری گفته است که در حدیث او «نظر» وجود دارد، اما این نظر مورد قبول نقادان حدیث معاصر نیست و بیشتر آنان او را از راویان معتبر می‌دانند. از ویژگی‌های شخصیتی او این است که بسیار به ذکر خداوند مشغول بوده، همچنین، یزید بن هارون که همسایه او بوده، او را مردی خوش‌اخلاق و زاهد توصیف کرده است.

پانویس

  1. الخصائص (نسائی): صفحه ۷. مسند احمد: جلد ۱ صفحه ۳۳۱. مجمع الزوائد: جلد ۹ صفحه ۱۰۸.
  2. خلاصة تهذیب الکمال (خزرجی): صفحه ۳۸۳. مجمع الزوائد (هیثمی): جلد ۹ صفحه ۱۰۹.
  3. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۸۰.
  4. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار ج‌لد16 صفحه192
  5. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار جلد12 صفحه59